فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۳٬۷۷۷ مورد.
از دنیای چاوسر تا عرفان عطار (نگاهی به مجلس مرغان و منطق الطیر)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تحکیم حیات علمی و هنری هر ملت، ارتباط با جریان های فکری و هنری جهان است. رابطه یی که در آن ضمن حفظ و تقویت اصالت خود، با تغذیه از منابع علمی راه خود را در میدان های نوجویی و نوآوری ادامه دهد و بی گمان آنچه بیش از همه اعماق روح یک ملت را باز می تاباند، اثر می گذارد و تاثیر می پذیرد، ادبیات اوست.در نگره ادبیات تطبیقی به هدف بازشناسی اصالت و دریافت همسانی ها و ناهمسانی ها، با جستاری دوباره در منطق الطیر، این اثر گرانسنگ عرفان و ادب فارسی را با یکی از مشاهیر آثار ادبیات انگلیس در ترازوی قیاس نهادیم. حاصل، مقاله پیش روست که در آن پیش از همه به معرفی «جفری چاوسر» پدر ادبیات انگلیس و منظومه «مجلس مرغان» وی پرداخته ایم و با اذعان به اشراف مخاطبان فصلنامه عرفان به زندگی و ابعاد عرفانی شخصیت عطار و آثار وی، با رعایت ایجاز به مقایسه دو اثر دست زدیم.
بررسی تطبیقی تعبیرپذیری احد نزد افلوطین و مقام ذات نزد ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأکید بر تعالی و تنزیه خدا و محدودیت های معرفتی و زبانی نوع خاصی از الهیات به نام الهیات سلبی را شکل داده است؛ الهیاتی که در آن حدود و اوصاف امکانی از خدا سلب گشته و زبان سلب، تنها زبانِ درخور ساحت ربوبی است. برخی صاحب نظران، افلوطین، ابن میمون، قاضی سعید قمی، ملارجب علی تبریزی و ابن عربی را از طرفداران الهیات سلبی معرفی کرده اند. در این جستار به آرای دو متفکر، یعنی افلوطین و ابن عربی در باب احد و ذات الهی اشاره می شود؛ احد افلوطین نه به زبان می آید و نه اندیشه به او راه می یابد و هیچ اسمی حتی نام «او» شایستة احد نیست. در عین حال افلوطین خویش را ناگزیر به نامگذاری احد می بیند و «احد» و «واحد» را بهترین نام برای او تلقی می کند و در مواضعی به مصحح برخی نام های احد اشاره کرده است. در عرفان ابن عربی نیز، اصطلاح اسم، همان ذات الهی به اعتبار صفت، تجلی و تعین است، بنابراین در تعریف اسم، خروج از مقام ذات و تنزل از آن مطرح است و ذات به حسب ذات هیچ اسمی نخواهد داشت؛ از این رو نزد ابن عربی ذات الهی، مقام لا اسم و لا رسم تلقی گشته و متعلقِ هیچ گونه شناختی نیست، اما در مواضعی، ابن عربی آن ذات بی نشان را با اوصاف و احکام سلبی توصیف کرده و در مواردی با عناوینی از جمله مطلق، واجب و وجود مطلق از آن یاد نموده است که در تبیین آن می توان به تمایز اسمای حقیقی و غیر حقیقی و اسمای محدود کننده و غیر محدود کننده اشاره کرد، نکتة شایان توجه در این مقاله نشان دادن این مطلب است که افلوطین و ابن عربی از سه بعد الهیات سلبی، یعنی بعد وجود شناختی، معرفت شناختی و زبانی، حداقل در محور زبان، فاصله گرفته و نوعی زبان ایجابی را در ساحت سخن گفتن از خدا در پیش می گیرند؛ از اینرو بخشی از جستار حاضر به تبیین نامگذاری حقیقتی بی نام از سوی افلوطین و ابن عربی می پردازد.
سلسله ذهبیه و تصوف ذهبی
مفهوم «پیر» در فرمان منسوب به امام صادق(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مفاهیم اصلی عرفان و تصوف اسلامی مفهوم «پیر» است. لزوم گزینش « پیر» برای سالک راه حق، مقام و جایگاه « پیر» و نقش او در طی طریق و شرایط رسیدن به این مقام از جمله مباحثی است که در قدیمی ترین آثار مکتوب عارفان مسلمان بدان ها پرداخته شده و بزرگان طریقت چه به نظم و چه به نثر به ابعاد مختلف این مفهوم پرداخته اند. مفهوم«پیر» و نقش و جایگاه و شرایط لازم برای وصول و احراز این مقام از جمله مباحثی است که در باورهای علویان آناتولی نیز به تفصیل از آنها سخن رفته است. با این حال، شرایط و جایگاه این مقام در نزد علویان با ابعاد متفاوتی نسبت به تصوف رسمی بیان شده است. هدف از این مقاله پرداختن به این موضوع و سعی درمقایسهٴ این جایگاه درنظریه این دو نحله می باشد.
بررسی ساحت ذات احدیت از منظر عرفان نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرتبه ذات احدیت، نخستین تعین و تجلی ذات غیب الغیوب است که در آن، اسماء و اعیان، اتحاد مفهومی و مصداقی با یکدیگر و با ذات دارند. تلقی از ذات احدیت در لسان عرفا، معمولاً بدین شکل است که آن را مرتبه ظهور حضرت هویت و غیب الغیوب و باطن مقام واحدیت می دانند و این هر سه، مراتب ذات حق تعالی را در مقابل مراتب خارج که عبارت از جبروت، ملکوت و ملک است، شکل می دهند؛ البته اساساً چنین تغایری میان مراتب مذکور بنا به اعتبار است، زیرا این اصل در عرفان پذیرفته شده است که وجود یک حقیقت بیشتر ندارد. ذات احدیت، حقیقت به شرط لا از کثرات و ممکنات است و جایگاه اعتبار اسمای ذاتی الهی می باشد. بنابراین، مرتبه احدیت که خاستگاه تنزیه و عین الجمع است، هرچند اسماء و صفات را مکتوم می دارد، با این حال در قوس نزول، سرآغاز تجلیات و تعینات اسمائی می شود. در این میان، نحوه گشایش تجلیات ذاتی احدی به واسطه فرآیند «فتح مطلق» ترسیم می شود. از این مرتبه در لسان قرآن به «مقام أو أدنی» تعبیر شده است و گهگاه بر آن «بطن سابع» نیز اطلاق می شود.
فیض و تصوف
نظریه تعین اول در مکتب ابن عربی (تحلیل و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة فلسفی- عرفانی، «تعین اول» نظریه ای کلان درباره لحظه «پدیداری و ظهور وجود» و چگونگی شکل گیری صدور کثرات از واحد بسیط است. این مسئله از مباحث بنیادی و البته از دشوارترین مسائل در «عرفان اسلامی» است. ابن عربی پدر عرفان نظری در جهان اسلام شناخته شده و در این میان اندیشة وحدت وجود او که پایة اصلی فکر و دستگاه عرفانی اوست، در پرتو نظریه تعین اول سامان یافته است. بررسی این مسئله که ابن عربی چگونه و در کجا آن را بررسی کرده و آیا دغدغة فکری او بوده یا تعبیر و تبیین او چگونه بوده است، اهمیت زیادی دارد. از آنجا که در بررسی عمدة آثار وی، از جمله کتاب عظیم فتوحات مکیّه به صراحت این عنوان یافت نمی شود، در تحقیق پیش رو تلاش شده با بررسی آثار ابن عربی به ویژه کتاب یادشده معادل و اصطلاح یا اصطلاحاتی که ابن عربی در آثار خود برای «تعین اول» به کار برده، مشخص و مقصود او تبیین، تحلیل و در پاره ای از موارد با نگاه نقادانه به آن ها نگریسته شود. همة این مسائل به روش توصیفی – تحلیلی و با توجه به نگاه ابن عربی و شاگردان مکتب وی، به این موضوع رسیدگی شده است.
رابطه انسان با کیهان
واکاوی نظریه اعیان ثابته نزد ابن عربی با روایات امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة خلقت و چگونگی آن از مسائل پیچیده است که همیشه ذهن اندیشمندان مقاله را به خود مشغول ساخته است؛ پیچیدگی مسئله زمانی مضاعف می شود که با مسئله علم الهی درآمیخته شود و سؤالاتی پدید آورد مثل اینکه آیا خدا قبل از خلقت به موجودات علم داشته است. پاسخ منفی منجر به پذیرش جهل در خداوند می شود و پاسخ مثبت پرسش جدیدی را پیش روی ما باز می کند که نحوه علم الهی به موجودات، پیش از خلقت چگونه بوده است؟ به عبارتی دیگر، نحوه تقرر معلومات در علم الهی چگونه بوده است؟ زیرا فرض اول را عقلا نمی توان پذیرفت؛ بنابراین باید درصدد تبیین فرض دوم بود.
عرفا و فلاسفه مسلمان هر یک به نوبه خود در صدد تبیین مسئله مذکور برآمده اند که حاصل این تلاش ها در نظریات علم اجمالی درعین کشف تفصیلی صدرالمتالهین، صور مرتسمه شیخ الرئیس ابن سینا، علم حضوری اشراقی شیخ اشراق سهروری، اعیان ثابته منسوب به شیخ اکبر ابن عربی نمایان شده است که به طور اجمالی در مقاله به آنها پرداخته شده است. ولی نگاه تفصیلی بر روی نظریه اعیان ثابته انجام شده است.
در نگاه شیعی هر کلامی که از غیر معصوم صادر یا به معصوم منتسب نشود، خالی از لغزش نخواهد بود و کلام معصومین: یگانه مصداق کلام عاری از عیب می باشد. بنابراین کوشش نویسنده بر آن بوده که ابتدا دیدگاه اعیان ثابته را تبیین و پس از آن در پرتو احادیث، مورد تأمل دوباره قرار دهد. نتیجه این بازنگری دوباره با رویکرد روایی، کشف تعرضاتی مانند مسئله بداء، دعاء، حدوث عالم، خلقت بدون الگو، علم بلا معلوم با اعیان ثابته بوده است.
کتاب احادیث الاربعین
«حمل» از دیدگاه آیت الله جوادی آملی با تأکید بر حمل عرفانی ظاهر و مظهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حمل یکی از مباحث مهمی است که در تبیین مسائل منطقی، فلسفی و عرفانی کاربرد فراوانی دارد. این مبحث در طول زمان دچار دگرگونی های بسیاری شده است. این مقاله دیدگاه آیت الله جوادی آملی را دراین باره تبیین، آن را با دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مقایسه می کند و نوآوری هایش را برمی شمرد. یکی از نوآوری ها این است که حمل ظاهر و مظهر، قسم مستقلی از اقسام حمل است که در تبیین منطق عرفان باید از آن استفاده کرد. تبیین آیت الله جوادی آملی از حمل ظاهر و مظهر در قاعده بسیط الحقیقه، با تبیین ملاصدرا تفاوت دارد. این تفاوت از تفاوت در مبانی این دو فیلسوف در تبیین حقیقت وجود رابط، تقریر وحدت شخصی وجود و تبیین حقیقت مظاهر نشأت می گیرد.
بازتابش های نقش اسطوره ای خورشید در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خورشید، مهر و آفتاب از عناصر پرکاربرد در حوزه ادبیات فارسی به ویژه در شعر عرفانی و در شکل نماد و کاربرد آن در نماد حق و وحدت است. مقاله حاضر علاوه بر پرداختن به جنبه های نمادین خورشید در مثنوی مولانا و دلالت های آن، با بررسی تمام ابیات مثنوی درباره خورشید و آفتاب و نیز منابع مرتبط با اسطوره و کهن الگو، در پی یافتن ریشه ها و پیوندهایی برای این کاربردهای نمادین در اسطوره و اصل و منشأِ توجه به خورشید و خورشیدستایی در شعر مولاناست. در این راستا آن چه روزنه هایی رو به پاسخ می گشاید، موضوع صور نوعی و مثالی است که در ناخودآگاه جمعی شاعر به شکل نماد بروز و ظهور می یابد. به عبارتی مولانا آن چه از صفات طبیعی خورشید و کهن الگوهای مرتبط با آن در ذهنیت بشری بوده است، در ناخودآگاه جمعی خویش دارد؛ باوری که درباره نور و خورشید بر اساس آیات قرآن و نیز جهان بینی و نظام خاص فکری خویش دارد نیز به او ایده می دهد تا سخنش درباب خورشید از سویی روی به سوی اسطوره و اندیشه های مهرپرستی داشته باشد و از سویی از آن فراتر رفته، معانی موردنظر و اندیشه های عارفانه اش را در قالب نماد خورشید و بر محور نماد حق بسط دهد. پژوهش حاضر در صدد است تا با تکیه بر روش توصیفی_ تحلیلی، بازتابش های نقش اسطوره ای خورشید را در مثنوی مولانا مورد بررسی قرار دهد.