فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
41 - 62
حوزه های تخصصی:
استفاده از مضامین متنوع، گوناگون و به تبع آن نمادپردازی، از جمله شیوه های شاعران و عارفان برای بیان مطالب و مافی الضمیر است. با توجه به تعدد آبشخورهای مضمون آفرینی که خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستند، شاعران عارفی همچون سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، عراقی، اوحدی و... برای پرورش هر چه بیشتر و انتقال اندیشه های عرفانی خود از همه امکانات زبانی و بیانی از جمله تأمّل برانگیزترین بازی؛ یعنی شطرنج – که در ارتباط مستقیم با حماسه و تداعی صحنه های رزم است و در ظاهر هیچ تناسبی با اندیشه های عرفانی ندارد- به بهترین شکل ممکن استفاده کرده اند. نوشته حاضر بر آن است تا با بازخوانی دقیق آثار منظوم عرفانی، به تحلیل ابیاتی که اصطلاحات شطرنج در آن به کار رفته است، بپردازد. حاصل پژوهش حاکی از تسلط کامل برخی از شاعران عارف به خصوص مولوی به این بازی است؛ چراکه مهمترین مباحث عرفانی و اندیشه های شاعرانه را با دقایق و ظرایف شطرنج، به نحو احسن بیان کرده اند.
درون مایه های عرفانی در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) شاعری است دارای سبک ویژه و مختص به خویش. او با توجّه به ذوق سرشار و استعداد و نبوغ شاعرانه اش چیزی بیشتر و بالاتر از آن چه را می طلبد که در جامعه موجود است. از نظر فکری، شاعری اندیشه گرا است که تلفیقی از درون گرایی و برون گرایی را در اندیشه اش می پروراند و آن گاه که از نابسامانی های جامعه بیرون رنج می برد به درون گرایی یا به عبارتی به شعرهای درونی می گراید. ابتهاج در غزلیاتش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعاروی رنگ و بوی تجدد، مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی بادرون مایه های عرفانی رنگ دیگری دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی- تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار سایه می پردازد
«التزام مولانا جلال الدین به شریعت، طریقت و حقیقت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالباً صوفیه، سه مقوله شریعت، طریقت و حقیقت را مقوله ای واحد، تفکیک ناپذیرو به منزله چراغ راه تلقی کرده ومدعی بودند که طریقت، جز مجاهده در تزکیه نفس و مانع آمدن آن از تعلق خاطر به «ماسوی الله» نیست. ایشان سرآغاز ورود به مرحله حقیقت را شریعت می دانند و طریقت و حقیقت را بدون شریعت از باب زندقه و الحاد می شمارند. مولانا جلال الدین محمد بلخی عارف قرن هفتم، شریعت را بسان شمعی می داند که بی نور آن، سلوک در طریقت و رسیدن به حقیقت امکان پذیر نمی تواند بود. وی در آثار خود درباره ی عدم مغایرت این سه مقوله و وجوب انجام و رعایت آداب و معتقدات و معاملات شریعت و طریقت و حقیقت تأکید دارد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند پس از تفکیک نظرات وی در زمینه باورداشت های او درباره آداب شریعت و لبّ و معنای آن ها در مقوله طریقت و حقیقت بررسی اجمالی داشته باشند
شرح اهمیت رساله الطیر غزالی در ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی از دانشمندان قرن پنجم است که تأثیرات گسترده ای در عرصه های مختلف دین، فلسفه، عرفان و تصوف نهاد. قدرت اندیشه و گستردگی و نفوذ آراء او بر پیکره ادبیات عرفانی نیز نیروی زیادی بخشید. آثار عمده غزالی به مسائل دینی معطوف است، لکن در خلال آثار او اثری هست موسوم به رساله الطیر که به عرفان محض مربوط است. نوع روایت و نگرش عرفانی در این اثر مختص به غزالی است، لکن سبک و شکل این اثر را پیش از او در رساله الطیر ابن سینا می توان دریافت. در این مقاله، به ارزش رمز و نماد و ارتباط قلمروی عقل و قلب در ادب عرفانی و تأثیر و تأثر از یکدیگر پرداخته می شود و همچنین جنبه ای دیگر از تأثیرگذاری رساله الطیر نویسی بر منظومه موش و گربه عبید زاکانی و اشاره به تأثیرگذاری این داستان بر نهادها و سازمان های صوفیه و نحوه گردهمایی آنان به دور مشایخ خویش بررسی می گردد.
تقدیرباوری حافظ؛ رویکردی تئولوژیک یا راهبردی گفتمانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
205 - 223
حوزه های تخصصی:
حافظ از یک سو با تقدیرگرایی افراطی، مخاطب خود را به پذیرش قسمت ازلی و «رضا به قضا» فرا می خواند؛ اما از سوی دیگر، با اعتراض های حماسی و طنزهای گزنده شورش زبانی و ذهنی خود را در برابر ناملایمات جهان و مصائب بشری نشان می دهد. مسأله پژوهش حاضر این است که چگونه می توان میان این دو رویکردِ ناسازگار در اندیشه حافظ، رابطه ای منطقی برقرار کرد؟ آیا گزاره های تقدیرگرایانه حافظ حاکی از رویکردی تئولوژیک از سنخ دیدگاه اشاعره یا معارف صوفیه است؟ یا تقدیرگرایی وی ابزاری راهبردی در شکل دهی به گفتمانی انتقادی است؟ بررسی ها نشان داد که حافظ در روکشی از تقدیرگرایی، به نفی ایدئولوژی های مولّد «ریا» و «قشری گری» پرداخته و در برابر هژمونی گفتمان هایی که جهان را مطابق با اراده حاکمان خودکامه، و منافع دو نهاد عوام فریب متشرعه و متصوفه روایت می کند، مقاومت می کند و بدینسان تقدیرباوری را به مثابه راهبردی گفتمانی برای طرد «تعصب» و «خشونت»، و ترویج «آزاداندیشی» و «تساهل» به کار می برد.
نگاهی به مفاهیم ثانوی عرفانی چهره معشوق در دیوان همام تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند که همام تبریزی را در شعر سرایی پیرو سعدی و حتی شاگرد او دانسته و معشوق متحلی در قصر کلامش را نمونه ای از معشوق زمینی معرفی می کنند ولی با تأمل و تدقق در اشعار او، برجستگی رگه هایی از آموزه های عرفانی که بیشتر به زبان ایجاز و رمز یا مجاز و استعاره می باشد در بافت ریز نقش و لایه های زیرین کلامش نمایان می شود. به این دلیل در این جستار بر آن شدیم تا مفاهیم ثانوی عرفانی را که شاعر با اعضای چهره معشوق به قلم خیال نقش بسته بررسی کرده، معانی اتساعی عرفانی را در چند بیت از دیوان او تفسیر کنیم.
طبیعت از دیدگاه روان شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
175 - 195
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تعامل انسان با طبیعت بخش عمده زیست انسانی است که به دلیل آسیب های جدی در این حوزه نیازمند تجدیدنظر و ارائه رویکردهای مؤثری است که این تعامل را به شکلی پایدارتر و معنادارتر ترسیم کند. یکی از این رویکردهای مؤثر، نگرش عرفانی مولانا در دیوان کبیر است که بر جایگاه ویژه انسان در عالم و پیوند با آن تأکید دارد. رویکرد مؤثر دیگر، رویکرد روان شناختی به طبیعت است. هدف این مطالعه بررسی طبیعت از دیدگاه روان شناختی و نگاه عرفانی مولوی در دیوان کبیر بود.
نتیجه گیری: استفاده از طبیعت در مراکز درمانی، ادارات دولتی و بخش های خصوصی به عنوان راهکاری مؤثر جهت کاهش تنش های شغلی و محیطی و ارتقاء و رضایت شغلی قلمداد می شود. طبیعت درمانی نیز به عنوان یکی از درمان های مؤثر در اختلالات مهارت های ارتباطی مانند اتیسم، اختلالات اضطرابی، استرس، کاهش توجه و تمرکز مانند اختلال بیش فعالی، کم توجهی، تکانش گری می باشد. همچنین در جهان بینی عرفانی مولانا، انسان باید طبیعت را در باطن، همانند خود تجلی اسماء و صفات گوناگون الهی دانسته و در مقام خلیفه الهی، نگهبان آن باشد. درنتیجه با درک درست جایگاه ویژه انسان و شناخت ویژگی های انسان و طبیعت، چگونگی ارتباط همدلانه وی با طبیعت از دیدگاه مولانا در دیوان کبیر آشکار شد.
تحلیل سفر عرفانی شهریار بر اساس نظریّه جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل، فیلسوف مشهور آمریکایی، مُتأثّر از یونگ، در زمینه ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها مطالعه کرده که مهم ترین نظریه اش، نظریه «تک اسطوره»، است. او در این نظریّه به واکاوی کهن الگوی «سفرِ قهرمان»، پرداخته و نشان داده است که چگونه این کهن الگو در هر زمان و هر مکان در قالب جدیدی تکرار می شود، تا انسان را به سیر و سفر درونی و شناخت نفس خود راهنمایی کند. کمبل، برای تحقّق این امر، پیمودن سه مرحله «عزیمت»، «تشرّف» و «بازگشت» را لازم و ضروری می داند. سوال اساسی این نوشته آن است که آیا نظریّه کمبل را می توان بر روی زندگی «محمّدحسین شهریار»، هم پیاده کرد؟ در این مقاله، با تأکید بر اشعار عرفانی شهریار، سعی کرده ایم سیر و سفر وی را در بستری عرفانی، براساس نظریّه کمبل، تقسیم بندی و تحلیل کنیم. یافته های این تحقیق نشان می دهد در زندگی طوفانی شهریار، کم و بیش، با این سه مرحله، مواجه می شویم. وی پس از شکست عشقی، برای تغییر، قصد (عزیمت) می کند؛ در مرحله ای از این تغییر، با مشکلات روحی و روانی بسیاری برخورد می کند (تشرّف)و در نهایت، با از سر گذراندن مشکلات در این سفر معنوی، با کوله باری از تجربه و معرفت، در قالب انسانی پُخته و کمال یافته، باز می گردد (بازگشت) و به جایگاهی می رسد که بسیاری، وی را چه در هُنر و چه در اخلاق، الگوی تامّ و تمام خویش قرار می دهند.
«تعالیم وآموزه های تربیتی صوفیان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف غایی درتعالیم وآموزه های تربیتی صوفیه،تربیت انسان جهت نیل به کمال است،در این راستا علاوه بر بعد فردی به ابعادفرهنگی و اجتماعی نیز توجه وتاکیدشده است. تاانسان بتواند با آگاهی به موقعیت حقیقی خویش در عالم هستی به صفات و اعمال نیک آراسته و بهترین راه را برای انسانی زیستن بیابد.و با آگاهی به اینکه نفس انسان در هر لحظه منحصر به فرد است قدر لحظات را بداند. و چون در گذشته متوقف نیست کینه و دشمنی ، حسد و نفرت،غیبت و تهمت و دیگر رذایل اخلاقی مجالی برای ظهور پیدا نکند. مقاله حاضر درصدد است تا دستاوردهای اخلاقی واجتماعی آموزش صوفیان مورد بررسی و تحلیل قرارداده و در ضمن آن بتواند به این چالش که آیا عرفان و تصوّف اسلامی موجب انزواو جدایی فرد از جامعه است،پاسخ دهد.
گسست ها و گریزها در مثنوی معنوی (براساس دفتر 4،5،6)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
237 - 264
حوزه های تخصصی:
کشف زوایای پنهان متن مثنوی، نه تنها برای پژوهشگران عرفان و ادب فارسی گیرا و پرجاذبه است، بلکه برای دوستداران ادبیات داستانی نیز از کشش و درخششی خاص برخورداراست. در این سال ها، تلاش هایی مبتنی بر روایت شناسی داستان های مثنوی شده است؛ اما در حوزه شناخت ساختاری مثنوی کمتر سخن به میان آمده است. ازاین رو، نگاهی دیگر به ساختار گفتمانی مثنوی می تواند زمینه ساز پژوهش های گوناگونی باشد. مقاله حاضر می کوشد باتکیه بر داستان های سه دفتر دوم مثنوی معنوی، گریزها و گسست های متن مثنوی را نشان دهد و از منظر دیگری، ساختار حاکم بر مثنوی را تبیین نماید. این پژوهش، برای نخستین بار است که براساس گفتمان مثنوی مولانا انجام می گیرد و تاکنون، به صورت مستقل، گسست ها و گریزهای مثنوی موردبررسی قرارنگرفته اند و ساختار مثنوی از این منظر کاویده نشده است. سه گسست را می توان در داستان های مثنوی ردیابی نمود: گسست روایتی، گسست گفتاری و گسست پیوندی. باتوجه به ارتباط داستان های اصلی با داستان های درونه ای درمی یابیم که بسیاری از داستان ها دارای پیوندی معنایی هستند. ازاین رو، گریزها و گسست ها بستر ساز ایجاد گفتمان/ متن مثنوی هستند و نقشی بنیادین را در گسترش گفتمان و تحقق اهداف عرفانی مولانا ایفا می کنند. بایددانست که مولانا با انگیزه های درونی یا بیرونی، این گسست ها را پی ریزی و پیگیری می نماید.
کاربرد اصطلاحات عرفانی در غزلیات ابن حسام خوسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
294 - 317
حوزه های تخصصی:
متون عرفانی و اصطلاحات عرفانی، میراث مکتوب و هویت فرهنگی و ملی هر سرزمینی است که شرح و بازنمود آنها در واقع بازسازی هویت فرهنگی یک کشور است. از آن جا که عالم درون عارفان قابل کشف برای عموم نیست با تاملی در اشعار و سرودهایی که جلوه و بارقه هایی از مکنونات قلبی ایشان است، شناختی توام با لذات معنوی نصیب حال تشنگان معرفت و معنویت می گردد. ابن حسام نیز از جمله شاعرانی است که غزلیاتش معدن گران سنگی از اصطلاحات و رموزیست که شور و شوقی عارفانه در خواننده ایجاد می کند. در این نوشتار، همراه با شرح برخی اصطلاحات عرفانی که عرفا در اشعار خود به کار برده اند، با شیوه تحلیل محتوایی به شرح برخی الفاظ و اصطلاحات عرفانی که ابن حسام در غزلیات خود به کار برده، پرداخته ایم تا روشن شود که وی از چه اصطلاحات و تعبیرات عرفانی بیشتر در غزلیات خویش بهره برده است؟ لذابا بررسی غزلیات وی این نتیجه حاصل شد که او برای بیان تجربیات عرفانی خود، از الفاظ رمزگونه زلف، ابرو، چشم، لعل، خال و همچنین اصطلاحاتی چون حسن، پیر مغان، عشق بهره برده است که البته در به کاربردن همه این ها گوشه چشمی به شاعران بزرگی چون حافظ و عراقی و... داشته است. هر چند ثابت شدن این ادعا خود مبین ان است که او علاوه بر این که شاعری آیینی است، از اندیشه های عرفانی والایی برخوردار بوده است.
«دیدگاه عرفانی ابن فارض»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از تفاوت های اساسی میان انسان وسایر موجودات از جمله فرشتگان این است که اندیشه ورزی و احساسات او همواره دارای تحوّل و بالندگی است؛ به گونه ای که این بعد اساسی از شخصیت او حتی به معتقدات دینیش هم سرایت می کند؛ واز این بابت است که می بینیم شیوه عبادت این آفریده که فلسفه آن از سوی آفریدگار در یک جمله خلاصه شده است«وما خلقتُ الجنَ والانسَ الا لیعبدون»(الذاریات:56) هم دچار تحوّل شکلی و حتی ماهوی می شود، وضمن حفظ جوهر خود که بندگی خداوند باشد، چنان معقد وپیچ در پیچ می شود که بایستی از جنسِ این آفریده مکلّفِ به عبادت در شکل های مختلف زندگی، انسان های دیگری بیایند و دست به تحقیق بزنند تا زوایای شیوه پرستش و سیر و سلوک او را روشن کنند.
ابن الفارض در دورانی می زیسته است که عبادت برخی از مؤمنان از شکل ساده خود عبور کرده و به مرحله زهد وانقطاع الی الله در قرن اول سپس به سیر وسلوک در آغاز قرن دوم و بعد از آن به پدیده فنا و حلول و اتحاد در اواخر این قرن ونیز قرن سوم وبالاخره به وحدت وجود یا شهود و مفاهیم غامض آن در قرن هفتم رسیده است.این پژوهش در صدد بررسی و تحلیل دیدگاه عرفانی ایشان است
«بررسی آداب صحبت وخلوت در تصوّف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آداب ورسوم صوفیه نشانگر مبانی فکری واعتقادی آنان است.صحبت وخلوت به عنوان آداب تصوّف اسلامی،نقشی مؤثر در زندگی فردی واجتماعی اهل تصوّف اسلامی وسیر وسلوک آنان در جهت نیل به حقیقت داشته اند. به طوری که صحبت، مجالی برای بروز دادن و صفات برجسته صوفیان همچون ایثار و از خودگذشتگی فراهم می کرده است وتبتّل و خلوت ، ضمن پالایش صفات مذموم از آن ها روح وضمیرشان را برای تجلی انوار الهی مستعد می ساخته است.برخی از صوفیان کسب رضای خداوندی رابه واسطه ی صحبت با خلق وتسامح با آنان طلب می کردند وبرخی با التزام به خلوت وانصراف از ماسوی الله و تزکیه ی باطن، درپی وصول بی واسطه به حق بوده اند. در این مقاله به بیان ماهیّت صحبت وخلوت، نزد اهل طریقت، وبررسی دلایل رویکرد متمایزآنان نسبت به مصاحبت با خلق یا اختیار عزلت، در سه گروه مختلفپرداخته می شود و تشابه وپیوند باطنی صحبت وخلوت صوفیانه در جهت وصول به هدفی مشترک،علی رغم وجود تفاوت ظاهریشان ،مورد واکاوی قرار می گیرد.
تأملی در حلقه ارتباط عرفان و جامعه شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
173 - 190
حوزه های تخصصی:
دین، مقوله جدایی ناپذیر جامعه است. هر دینی دستورهایی دارد که بنابه سطوح و رده های گوناگون جامعه، تفسیر و تحلیل می شود. جامعه هم نوا با دین پیش می رود و بیشتر نیازهای خود را از آموزه های دینی می جوید. دراین خصوص، جامعه شناسی رفتاری هم نوا و موازی با دین دارد، یعنی نظریات جامعه شناختی را تافته جدابافته ای از دین فرض نمی کند. ازطرف دیگر، در تاریخ ایران (و بیشتر سرزمین ها)، پدیده ای به نام «عرفان» داریم. با اینکه در دیدگاه اول، ممکن است این گونه به نظررسد که ع رفان یا تصوف، خلاف خواسته های جامعه حرکت کرده است و نظریات آنارشیستی دارد؛ اما با تحلیل تمام دیدگاه های عرفانی در تمام رده های تاریخ، می توان این ادعا را ردکرد و گفت که: عرفان (تصوف)، دین و جامعه شناسی در یک راستا حرکت کرده اند. یافته های پژوهش حاضر که به روش تحلیلی توصیفی انجام یافته، نشان می دهد عارفانی مانند سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، مولوی و هم فکران آنان، نظریه های عرفانی دارند که می توان آن ها را در ذیل جامعه شناسی مطالعه کرد. مهم ترین فرضیه ای که می توان در این نقد و بررسی عنوان کرد این است که عرفان و تصوف اسلامی ایران، برپایه نیازهای جامعه شکل گرفته و سعی دارد نظریات خود را براساس موازین اجتماعی ارائه دهد.
رؤیت خدا در پرتو آیات و روایات با تأکید بر نظر متکلمان وعرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
89 - 108
حوزه های تخصصی:
ظاهر شماری از آیات قرآن بر رؤیت خداوند در قیامت دلالت دارد مانند آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَهٌ الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت /23-22)؛ اما ظاهر برخی دیگر آیات از جمله آیه: «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» (انعام /103) رؤیت خداوند را انکار می کند. آیه «الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت/23) از مهم ترین آیات مورد اختلاف مفسران اشاعره، معتزله و امامیه و نیز عرفا می باشد. در این آیه شریفه چیستی معنای واژه های «الی» و «ناظره» مورد دقت مفسران قرار گرفته است. این آیه با عطف توجه به واژه «ناظره»، یکی از مستندات قائلین به جواز رؤیت خداوند از جمله اشاعره می باشد. مفسرین معتزله و امامیه ضمن تبیین معنای صحیح آیه، قول اشاعره را نادرست اعلام کرده اند اما خود در بیان معنای آیه دچار اختلاف شده اند. در بیان عرفا، مفهوم رؤیت و نظر با آنچه که متکلمان برداشت می کند متفاوت است؛ رؤیت هم ان عل م ش هودی و حضوری است که ج ز ب ه خ ود انس ان و متعلق ات او تعلق نمی گیرد. در این پژوهش به روش اسنادی و کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی و مقایسه ای، سعی در بیان و بررسی اقوال مختلف مفسران داشته و با جمع آوری تمام احتمالات معنایی به همراه گونه های مختلف عقلی- نقلی به بررسی و تبیین این آیات پرداخته است. نتایج نشان می دهد که امکان «رؤیت خدا» با چشم سر، چه در این دنیا و چه آخرت، امکان پذیر نیست و نظر صحیح، انتظار کشیدن رحمت، ثواب و نعمت های خداوند می باشد.
مکتب اعتراض در طبله عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
340 - 360
حوزه های تخصصی:
از آغاز شعر فارسی جوهره اعتراض و تعهد اجتماعی در آثار شاعران دیده می شود. اعتراض، مقوله ای از ادبیات است که طی آن روشن فکر به منظور بیان مشکلات جامعه و روشنگری و آگاهی بخشی، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز می دارد از آن جمله شاعران متعهد، به واسطه رسالت و مسؤولیتی که بر دوش خود احساس می کنند، به فراخور شرایط، نسبت به ناهنجاری های گوناگونی که به ویژه در ساختار اجتماعی و سیاسی می بینند بی تفاوت نمی نشینند و واکنش نشان می دهند. عطّار منتقد معترضی است که نه تنها کم ترین لغزش مردم، حاکمان، پیشوایان و امامان جامعه از نظر تیزبینش پنهان نمی ماند، بلکه گاه حتّی نظام آفرینش را نظام احسن نمی بیند و بر آن از زبان عقلای مجانین خرده می گیرد. اعتراض درصد قابل توجهی از حکایت های مثنوی های عطار را به خود اختصاص داده است و در فرهنگ اسلامی پیشنه ای بسیار دارد و هر یک از اندیشمدان دنیای اسلام اعتراض خود را به گونه ای خاص و از دیدگاه و منظری ویژه بیان کرده اند. می توان گفت بارزترین بعد شخصیت مجانین در آثار عطّار این است که آنان در واقع زبان اعتراض و انتقاد اجتماعی جامعه عصر بلا زده قرن هفتم و هشتم هستند. در این نوشتار، کوشش می شود تا با روش توصیفی تحلیلی زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر در شکل گیری شخصیت عقلای مجانین در عصر عطار و ارتباط آن با مکتب اعتراض مشخص شود و مهم ترین ویژگی شخصیت عقلای مجانین عصر عطار یعنی «معترض و منتقد اجتماعی» بودن، در برخی از حکایت های وی به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گیرد.
تخیل، رؤیت و رویا در اشعار عارفانه ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
287 - 305
حوزه های تخصصی:
ملک الشعرای بهار، از شاعران برجسته دوران مشروطیت و از نخستین شاعران اجتماعی سرا است که توانست نگرش اعتراضی را وارد شعر پارسی زمانه اش کند. در میان اشعار بیشمار بهار، بخش قابل توجهی به شعر عرفانی اختصاص داده شده که عمدتاً با موضوع عشق و شهود و مکاشفه سروده شده است.
ارزش اشعار عرفانی بهار به این خاطر است که آرایه های ادبی و رمزگرای عرفانی را در آن برهه از تاریخ ادبی که گرایش به سبک خراسانی تحت عنوان بازگشت ادبی به فراموشی سپرده شده بود، به ادب معاصر منتقل کرد و از طرفی محتوای عرفانی از جمله رؤیا و مکاشفه را به بستر شعر جدید معرفی کرد.
در این پژوهش با رویکرد توصیفی -تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای به بررسی دو شاخصه تخیل و رؤیا در شعر بهار می پردازیم.
کتابشناسی فرقه اهل حق «یارسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرقه «اهل حق» یا «یارسان» که در قرن هفتم هجری به وسیله سلطان اسحاق (صحاک) بنیان نهاده شد، از کهن ترین فرقه های تصوف است که از لحاظ تخلیط مذاهب اساطیری و گنوسی کهن نظیر بودایی، برهمایی، مانوی، یزیدی، زروانی، مزدکی، زردشتی، خرمدینی و...با آیین ترسایی و داستان های اسراییلی و صوفیگری و درویشی و عرفان و فتوت و تعالیم باطنی فاطمی و صباحی و فرهنگ دروزی و حروفیگری و نقطویان و بکتاشی و نصیری و غالیگری شیعی، آیینی التقاطی به شمار می رود. تفکر غالب و مشترک آن ها با مذاهب اساطیری و باطنی آن است که در مورد خداوند، قایل به حلول و تجسد هستند و سیر تکامل صعودی و نزولی روح بشر را بعد از مرگ به صورت گردش های متوالی (تناسخی) و هزار و یک گانه در اجساد مختلف انسان و حیوان می دانند که اصطلاحاً به آن دونادون می گویند. این فرقه به «علی اللهی» نیز مشهورند چون به الوهیت امام علی(ع) معتقدند و در مراکزی به اسم «جم خانه» طی آداب و رسوم خاصی تشکیل جم می دهند و وجه مشخصه ظاهری آن ها داشتن «شارب» (سبیل) های پرپشت و آویخته روی لب است. مقاله حاضر تلاش دارد فهرستی از کلام ها و کتاب های چاپ و منشر شده اهل حق را به پژوهشگران معرفی نماید.
نقش لیبرالیسم و فروپاشی کمونیسم در گسترش عرفان و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
349 - 366
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه لیبرالیسم متکی بر آزادی فردی و معتقد به کرامت ذاتی انسان است از عصر روشنگری راه را برای معنویت هایی گشود که اصالت را به کرامت ذاتی انسان می داند و عرفان از آن جمله بود، از طرف دیگر مهم ترین ایدئولوژی مخالف با دین و معنویت که با عرفان نیز همخوانی نداشت کمونیست بود که علی رغم درخشش سریع خود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان دوران جنگ سرد به سرعت کم نور شد و بزرگ ترین مکتب مادی مخالفت با معنویت از صحنه جهانی کناررفت و با عبور این ابر تاریک، زمینه برای گرایش به عرفان هموارگردید و اندیشه لیبرالیسم که با مبانی معنویت منافاتی نداشت بلکه احیای دین و معنویت و عرفان را سرعت بخشید و در عصر فرا تجددگرایی (پست مدرنیسم) شاخه های متعدد عرفان گسترش یافت و عرفان اسلامی نیز در این میان با استقبال در سراسر جهان مواجه گردید و انسان شناسی جهانی با محوریت اصالت انسان و حاکمیت عشق و محبت عرفانی در جامعه مطلوب جهانی و اهداف جامعه بین الملل خودنمایی کرد و جهانی شدن با گرایش به معنویت همسوگردید.
روانشناسیِ عرفانیِ دین براساس نظریّات یونگ در دفتر ششم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
137 - 160
حوزه های تخصصی:
تجربه عرفانی از دین، یعنی مواجهه با امر مقدّس و درک حضور وجود او، که به صورت فردی و یا جمعی، در درون افراد بروز و ظهور می یابد، در روانشناسی، این تجربه عرفانی ، نوعی گرایش درونی و فطری به شمارمی رود. یونگ بر این نکته تأکیدمی ورزد که تجربه عرفانی از دین، نوعی تجربه مینوی و مقدّسی است که در ضمیر خودآگاه و عمدتاً ناخودآگاه جمعیِ بشر، نهادینه شده است. کارل گوستاو یونگ (1961- 1875 م) روانشناسی سوئیسی و پایه گذار روانشناسی تحلیلی، با طرح نظریه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی، سعی کرد پنجره ای نوین به سوی عرفان بگشاید؛ زیرا، بر تجربیّات طبیعی و خودانگیخته تمرکز دارد، به ویژه در رؤیاها و تخیّلاتی که به نظرمی رسد با عرفان اسلامی، تقویت می شوند. مولانا نیز، ایمان و تجربه عرفانی از دین را، از جنس عشق می داند که به طور فطری و غریزی، در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است و کشش و جذب روحی به سوی مبدأ و اصل که در عرفان اسلامی، مطرح می شود، ناشی از همین تفکّر است؛ او عشق را، محرّک روح انسانی در سبب جذب روح به نوای الهی و عرفانی، در مسیر رسیدن به تجارب عالی ایمانی می بیند. این مقاله، برپایه مطالعه موردی آرای کارل گوستاو یونگ درباره تجربه عرفانی از دین و اندیشه های مولانا در دفتر ششم مثنوی به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روانشناختی و عرفان نسبت به دین، در چه وجوهی از یکدیگر متمایزمی شوند و در چه وجوهی به یکدیگر نزدیک هستند. برای پاسخ به این پرسش، مقاله با اشاره به روانشناسی عرفانیِ دین از دیدگاه یونگ و مولانا، نتیجه گرفته است که فطری بودن دین و عرفان، یکی از نکات مشترک اندیشه مولانا و روان شناسی یونگ، در تجربه امر مقدّس است.