مکتب اعتراض در طبله عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
340 - 360
حوزه های تخصصی:
از آغاز شعر فارسی جوهره اعتراض و تعهد اجتماعی در آثار شاعران دیده می شود. اعتراض، مقوله ای از ادبیات است که طی آن روشن فکر به منظور بیان مشکلات جامعه و روشنگری و آگاهی بخشی، نارضایتی خود را از وضع موجود ابراز می دارد از آن جمله شاعران متعهد، به واسطه رسالت و مسؤولیتی که بر دوش خود احساس می کنند، به فراخور شرایط، نسبت به ناهنجاری های گوناگونی که به ویژه در ساختار اجتماعی و سیاسی می بینند بی تفاوت نمی نشینند و واکنش نشان می دهند. عطّار منتقد معترضی است که نه تنها کم ترین لغزش مردم، حاکمان، پیشوایان و امامان جامعه از نظر تیزبینش پنهان نمی ماند، بلکه گاه حتّی نظام آفرینش را نظام احسن نمی بیند و بر آن از زبان عقلای مجانین خرده می گیرد. اعتراض درصد قابل توجهی از حکایت های مثنوی های عطار را به خود اختصاص داده است و در فرهنگ اسلامی پیشنه ای بسیار دارد و هر یک از اندیشمدان دنیای اسلام اعتراض خود را به گونه ای خاص و از دیدگاه و منظری ویژه بیان کرده اند. می توان گفت بارزترین بعد شخصیت مجانین در آثار عطّار این است که آنان در واقع زبان اعتراض و انتقاد اجتماعی جامعه عصر بلا زده قرن هفتم و هشتم هستند. در این نوشتار، کوشش می شود تا با روش توصیفی تحلیلی زمینه ها و عوامل اجتماعی مؤثر در شکل گیری شخصیت عقلای مجانین در عصر عطار و ارتباط آن با مکتب اعتراض مشخص شود و مهم ترین ویژگی شخصیت عقلای مجانین عصر عطار یعنی «معترض و منتقد اجتماعی» بودن، در برخی از حکایت های وی به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گیرد.