آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

غالباً صوفیه، سه مقوله شریعت، طریقت و حقیقت را مقوله ای واحد، تفکیک ناپذیرو به منزله چراغ راه تلقی کرده ومدعی بودند که طریقت، جز مجاهده در تزکیه نفس و مانع آمدن آن از تعلق خاطر به «ماسوی الله» نیست. ایشان سرآغاز ورود به مرحله حقیقت را شریعت می دانند و طریقت و حقیقت را بدون شریعت از باب زندقه و الحاد می شمارند. مولانا جلال الدین محمد بلخی عارف قرن هفتم، شریعت را بسان شمعی می داند که بی نور آن، سلوک در طریقت و رسیدن به حقیقت امکان پذیر نمی تواند بود. وی در آثار خود درباره ی عدم مغایرت این سه مقوله و وجوب انجام و رعایت آداب و معتقدات و معاملات شریعت و طریقت و حقیقت تأکید دارد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند پس از تفکیک نظرات وی در زمینه باورداشت های او درباره آداب شریعت و لبّ و معنای آن ها  در مقوله طریقت و حقیقت بررسی اجمالی داشته باشند

The Commitment Of Molana Jalaledin to Sharia, spirituality and truth

Sufism who often considers three categories of sharia, spirituality and truth as a single and indivisible concept believe that the sharia is beginning to enter the law and; they also count spirituality and truth without sharia as heterodoxy and atheism. Moreover, Sufism regards sharia as a guidance, piety and reliance on Allah, without which one cannot attain the spiritual goals. Molana Jalaledin Mohammad Balkhi is mystic of seventh century that likens the sharia to a candle without the light of which, it is impossible to conduct spirituality and get the truth. He insists in his writings about the discrepancies in these three categories and the obligatory of performance and observance of sharia principles, beliefs and transactions of sharia, spirituality and truth. The present paper aims to separate his comments in context of his belief and also have an overview on the tenets of sharia and favorite and their mean.

تبلیغات