فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۰۱ تا ۵٬۱۲۰ مورد از کل ۱۵٬۵۴۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
کلام سیاسی یکی از مهم ترین شاخه ها و قلمروهای علم کلام به شمار میآید. از این رو، تبیین چیستی کلام سیاسی، اهداف، روش شناسی و موضوع آن مبتنی بر ارائة تعریفی جامع و مانع از علم کلام است. در پژوهش پیش رو کوشیده ایم تا به شیوة توصیفی و تحلیلی، پس از تبیین و بررسی مهم ترین تعاریف ارائه شده از علم کلام، نخست تعریفی برگزیده از این علم ارائه دهیم و سپس با توجه به همان تعریف به تحلیل کلام سیاسی و مشخصه های آن بپردازیم. ازآنجاکه گاه به دلیل عدم توجه به مرزبندی میان علوم، کلام سیاسی با دانش های همگن آن خلط میشود، تبیین نسبت این دانش با فلسفة سیاسی و فقه سیاسی از دیگر رسالت های مهم این اثر خواهد بود. از نظر نگارنده، مبتنی بودن کلام سیاسی بر آموزه های دینی و همچنین حیثیت تعلقی امور سیاسی به ذات و صفات خدای سبحان مهم ترین ویژگی کلام سیاسی به شمار میآید.
مفهوم بیع در فقه اسلامى(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کاوشى است در تبیین مفهوم «بیع» در فقه اسلامى ابتدا ضمن نقل تحلیل شیخ انصارى از تعریف بیع و اینکه آیا مبیع لزوماً باید عین عین باشد یا مطلق مال کفایت مى کند نتیجه گیرى مى کنند که حتى بر فرض اینکه عین بودن مبیع را شرط مى کدانیم مى توان مفهوم تفکیک عین را فراتر از مفهوم اصطلاحى آن شامل تمام درجات مختلف تسلیط اعتبارى دانست که بالاترین آنها ملکیت است سپس نظر شیخ انصارى را در مورد ثمن نقل کرده که صرف مالیت داشتن آن کافى است و لازم نیست عین باشد و بر همین اساس، ثمن قرار گرفتن برخى از حقوق ـ مثل حق تحجیر ـ و دیون و اعمال انسان را تحلیل مى کند در ادامه با ذکر نظرى از شهید صدر در تمییز میان بیع و مبادله به تحلیل آن پرداخته و در پایان با اشاره به آراء عبدالرزاق سنهورى مقایسه اى به اختصار میان تعریف بیع در فقه اسلامى و حقوق وضعى صورت گرفته است.
همراه با دایرة المعارف فقه اسلامى؛ اجبار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تبیین جایگاه تربیت اخلاقی در تدریس و متون آموزشی
حوزه های تخصصی:
حق حبس در نظام حقوقی خانواده در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقد نکاح منشأ آثار فراوانی در روابط زوجین است که پرداخت مهریه از آن جمله است و زوجه می تواند پس از عقد، مهر تعیین شده را (در صورتی که حال باشد) مطالبه نماید. اگر زوج حاضر نشود مهر وی را تسلیم نماید، مطابق ماده 1085 ق .م. زوجه حق دارد از تمکین خودداری کند تا مهریه را وصول نماید. از این حق زوجه در ادبیات فقهی و حقوقی به حق حبس یاد می شود. در مورد حق حبس، مباحث گوناگونی مطرح است و ابهاماتی در مورد تطابق مواد قانون مدنی با برخی مبانی فقهی وجود دارد .از این رو، مقاله حاضر بر آن است با بررسی مبانی فقهی، به پرسش های مهمی که در زمینه شرایط حق حبس، رابطه تقابلی آن، قلمرو حق حبس و مسقطات آن وجود دارد، پاسخ دهد و خلأهای قانونی را تبیین نماید. نتایج این مقاله با استناد به آراء فقها و حقوق دانان چنین است: حق حبس علاوه بر اجماع فقها در نکاح که یک عقد معاوضی یا شبه معاوضی است، مستند بر سه نظریه عمده می باشد:
1ـ طرفین عقد نکاح (زوجین ) هر دو حق حبس دارند (این نظر مشهور فقها است)، 2ـ هیچ یک از زوجین حق حبس ندارند. 3ـ حق حبس فقط برای زوجه مستقر می شود. به نظر می رسد علی رغم انتقادهای بعضی از حقوق دانان و فقها در مورد سکوت قانون راجع به حق حبس زوج، با عنایت به مبنای شبه معاوضی بودن عقد نکاح می توان حق حبس زوجه را یک قاعده استثنایی دانست که در جهت حمایت از حقوق زن پیش بینی شده است و نباید زوج در این مورد با زوجه مقایسه گردد. اعسار و عدم اعسار زوج نقشی در استفاده از حق حبس ندارد.
ادله عمومى قراردادها(1)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بسیارى از عقود در فقه دلیل خاص دارند، افزون بر این، ادله عامى نیز وجود دارد که همه عقود را در بر مى گیرد و مستند استنباط احکام و شروط عقود و قراردادها در فقه است یکى از این ادله عام آیه شریفه «تجارة عن تراض» است که محتواى این مقاله بر محور آن در چهار مبحث ساماندهى شده است در مبحث اول نکات ادبى الفاظ آیه مورد بحث قرار گرفته و در مبحث دوم به بررسى تفصیلى مفاهیم تصورى و تصدیقى مفردات آیه پرداخته شده و در ضمن آن از دلالت یاعدم دلالت آیه بر اثبات ضمان در مؤاکله باطل بحث شده است در مبحث سوم ضمن بررسى دامنه دلالت آیه و جایگاه مستقل آن در استنباط احکام عقود، بحث کلى روشمندانه اى در صلاحیت و عدم صلاحیت استنباط احکام از آیات در موارد شبهه حکمیه به تفصیل مطرح شده است. در مبحث چهارم به تطبیق مواردى از قراردادها یا پیراقراردادهاى متداول امروزى با مدلول آیه پرداخته شده است ; مانند تعیین مبلغى براى حق فسخ یا تخلف، کارمزد صندوق هاى قرض الحسنه، تخلف کارگران و کارمندان از ساعت کارى مقرر و... .
شرط مقدار (تحلیل فقهی و حقوقی مواد 355 و 384 و 385 قانون مدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرط صفت یکی از اقسام شروط ضمن عقد است که ضمانت اجرای تخلف از آن پیدایش حق فسخ برای مشروط له می باشد. گاهی مقدار موضوع معامله به عنوان صفت آن، در ضمن قرارداد شرط می شود، اما ضمانت اجرای آن در همه موارد حق فسخ نمی باشد؛ زیرا مقدار، صفتی است که گاهی اساسی بوده و جزیی از موضوع قرارداد به حساب می آید و گاهی چهره فرعی دارد. قانون گذار ما نیز تحت تاثیر آرای متشتت فقهی در مواد 355 و 384 و 385 قانون مدنی، احکام متفاوتی را برای تخلف از این شرط بیان کرده است و در نتیجه شاهد اظهارنظرهای متفاوت در میان حقوق دانان و آرای متعارض در رویه قضایی هستیم. نکته مهمی که در مورد شرط مقدار وجود دارد تمایز این سه ماده از یکدیگر و تطبیق مصادیق با آنها است و این مقاله سعی بر آن دارد تا با غور در منابع فقهی غبار ابهام از آنها بزداید.
عقل بعنوان منبع استنباط احکام شرعی (قسمت اول)
حوزه های تخصصی:
خلط در مبادی تصوری در باب عقل و عدم تحلیل و تبیین درست تعریف و دخالت دادن تسامح عرفی، موجب نزاع و مناقشات علمی و به وجود آمدن ابهامات فراوان گردیده است، از این رو عقل را به انواع گوناگونی تقسیم و تعریف کرده اند؛ اما منظور از عقل در استنباط احکام شرعی، دلیل عقل در برابر نقل، شامل معرفت های فطری، تحلیل ها و یافته های عقلانی نظری و یافته های علوم تجربی می باشد، که در طول تاریخ با تکامل مباحث علم اصول در تنقیح تعریف عقل، قیوداتی به آن اضافه شد، از جمله:
١ـ تفاوت میان عقل به عنوان «دلیل حجیت» و به عنوان «دلیل حکم»؛ ۲ـ تفاوت میان عقل آلی (ابزاری) و استقلالی؛ ۳ـ تفاوت میان عقل به عنوان «حاکم» و عقل به عنوان «کاشف»؛ ۴ـ تفاوت میان «ادراک عقلی قطعی» و «ادراک عقلی ظنی»؛ ۵ـ عقل نظری و عقل عملی.
نمونه هایی از کاربرد قیاس در آثار فقهی شیخ طوسی
حوزه های تخصصی:
مساله قیاس و چگونگی برخورد با آن از مسائل دیرین در فقه و اصول مذاهب است. در این میان، در مذهب شیعه هر چند رویکرد کلی از دیر باز رویکردی منفی بوده است و هنوز هم این رویکرد ادامه دارد ولی مطلب مهمی که صرف نظر از دیدگاه های اصولی فقها باید مورد توجه بیشتر و دقت نظر عمیق تر قرار گیرد، برخورد آنان با قیاس در کتاب های فقهی است. در کتب فقهی مواردی را می توان یافت که به نظر می رسد مصداق استفاده از قیاس باشد. این مطلب با نظریه مشهور شیعه یعنی بطلان قیاس، سازگاری ندارد.مقاله حاضر با همین رویکرد و با مبنا قرار دادن کتاب های شیخ طوسی به استقراء در مواردی پرداخته که به قیاس بودن آن ها تصریح شده یا تعریف قیاس بر آن ها منطبق است. آیا حقیقت و ماهیت قیاس در نزد فقها از وضوح مفهومی کاملی برخوردار نبوده و در نتیجه جا برای ارائه تعریف های جدید و تازه از قیاس باطل و صحیح وجود دارد و یا مشکل به مقام عمل بر می گردد و نوعی بی دقتی رخ نموده و یا این موارد، اگر چه در ظاهر و نگاه ابتدایی قیاس به نظر می رسند، اما اصولا قیاس باطل نیستند. به نظر می رسد برای پاسخ قطعی به این سوالات لازم است مساله قیاس بار دیگر مورد مطالعه و دقت نظر علمای اصول قرار گیرد.
پیشگامان تقریب: سید ابن طاووس(589 ـ 664ق)؛ پرچم سبز حلّه
حوزه های تخصصی:
زندگی سید ابن طاووس سرشار از دانش، معنویت و پارسایی است. در این مقاله، بخش های مهمی از زندگی سید به ویژه تعامل علمی او با عالمان بزرگ اهل سنت روشن خواهد شد، اما مهم تر از آن، اندیشه های منحصر به فرد مرحوم «ابن طاووس» است. مناقشه او در فراگیری علم فقه و خرده گیری بر فقیهان زمان و نیز مخالفت جدی او با اندیشه های کلامی، از جمله افکار قابل تأمل اوست. وی هم چنین درباره امر به معروف و نهی از منکر نظر مساعدی ندارد، و آن را تنها در قلب لازم می داند، زیرا معتقد است امر به معروف، ایجاد دشمنی می کند و دشمنیِ مردم، انسان را از یاد خدا بازمی دارد. تمام اندیشه سید، توجه به خدا و رسیدن و وصل شدن به او بود، و با همین دیدگاه به فرزندش اخطار می کند که از اختلاط با حکام و گناه کاران بر حذر باشد، و تنها وقتی باید با مردم هم سخن شود که مزاحم عبادت او نگردند. بی زاری او از پذیرش مسئولیت های حکومتی نیز از همین نگرش ناشی بوده است. به اعتقاد سید، اهل بیت انسان هایی کامل بر روی زمین هستند و او اندیشه های خود را برگرفته از تعالیم اهل بیت می داند و در این خصوص برای جمع آوری سخنان و فضایل آنان با عالمان بزرگ شیعه و سنی ارتباط برقرار نمود و کتاب خانه بزرگی به وجود آورد که دو ثلث کتاب های آن را منابع اهل سنت تشکیل می دهد.
اثر عدم توافق اولیا دم بر قصاص قاتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام حقوقی اسلام علی رغم پذیرش «اصل قصاص» در جرائم علیه تمامیّت جسمانی اشخاص بر رجحان عفو و گذشت تأکید کرده و آن را بر انتقام از جانی مقدّم دانسته است. بدین لحاظ اهمیّت بررسی عوامل س قوط قصاص یعنی عواملی که پس از تحقّق و ثب وت قصاص موجب زوال آن می گردند، روشن می شود. در این مقاله با استناد به فتاوی فقیهان بزرگ و ادلّه و روایات درخصوص سقوط یا عدم سقوط مجازات قصاص به سبب عدم توافق اولیا دم بر قصاص قاتل به توجیه نظریة مختار (عدم سقوط مجازات قصاص به سبب عدم توافق اولیا دم بر قصاص قاتل) پرداخته شده است. در نهایت در راستای اصلاح قوانین موضوعه، پیشنهاد اصلاح ماده 264 قانون مجازات اسلامی منطبق با دیدگاه منتخب ارائه گردیده است.
تقریر برهان صدیقین سینوی به روش منطق صوری جدید
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین یکی از براهین معروف در اثبات وجود خداست، پایه و اساس این برهان حقیقت وجود و نفی شکاکیت در هستی است. در این برهان وجود خلق پایه استدلال نیست. از این رو گفته میشود وجود خدا از غیر او و خلق او اثبات نشده است. بنابراین در پایان معلوم میشود که از خود خدا وجود او اثبات شده است. با این تفاوت که در آغاز برهان نمیدانستیم آن که پایه استدلال است و استدلال از آنجا آغاز شده، همان خدا است. طراح این برهان فارابی است، ولی تقریری از آن ارائه نکرده است، بلکه اولین تقریر آن را ابن سینا به دست داده است. این برهان را میتوان بر اساس منطق جدید هم در بخش منطق جمله ها و هم در بخش منطق محمولات صورت بندی کرد. مقالة پیش رو ضمن تقریر برهان صدیقین ابن سینا صورت بندی آن را هم در منطق جمله ها و هم منطق محمولات ارائه داده است.
تفاوت تناسخ با معاد جسمانی
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی گرچه آموزه ای دینی و منصوص است، در طول تاریخ بحث های فراوانی را رقم زده است. پرداختن به مسئلة تناسخ و تبیین صحیح رابطة آن با معاد جسمانی، پاسخ به یکی از آن مباحث است. در گزارش دیدگاه ها بر روش توصیفی و در نقد و بررسی آنها بر روش عقلی و نقلی متمرکز خواهیم شد. تناسخی که به منزلة جایگزین معاد مطرح شود، باطل است؛ چراکه علاوه بر مخالفت قطعی با آیات و روایات، موجب تعلق دو نفس به یک بدن و اجتماع دو روح در یکتن است و همچنین ناهماهنگی بین نفس و بدن را موجب میشود؛ اما تناسخی که به معنای شکل گرفتن نفس انسان به صورت مثالی خاص متناسب با نیات، ملکات و اعمال او نه تنها محذوریتی ایجاد نمیکند، ادلّة دینی نیز دارد. معاد جسمانی - روحانی به این معناست که روح به بدن باز میگردد و بدن عیناً همان بدن دنیوی است؛ هرچند که بدن او در دنیا بدن مادی و طبیعی، در آخرت بدن اخروی است.