مقالات
حوزه های تخصصی:
جایگاه ویژة ایمان در میان مفاهیم دینی، سبب شده است که هریک از سنت های دینی دیدگاهی تفصیلی را دربارة معرفت شناسی ایمان، ماهیت ایمان و ویژگیهای آن بپرورانند. امروزه چنین دیدگاهی را نظریة ایمان مینامند. هدف از نگارش این مقاله، استخراج مؤلفه های اصلی نظریة ایمان متکلمان اشعری متقدم است. با مرور دیدگاه های جمعی از مهم ترین متکلمان اشعری متقدم (از ابوالحسن اشعری تا پیش از غزالی) و تحلیل آن میتوان به نظریه ای با این ویژگیها مختصات زیر دست یافت: در نظر اشاعره منشأ ایمان، یقین درونی به اخبار رسول است؛ ماهیت ایمان، حقیقتی قلبی و ارادی است؛ متعلَّق ایمان از سنخ گزاره هاست و آنچه آدمی را به سوی آن میانگیزاند، امید به فضل خدا در ثواب و عقاب است؛ علت بیرونی تحقق ایمان، ارادة خداست؛ مسلمان بودن با مؤمن بودن تفاوت دارد؛ ایمان، تحتِ عقل (عقلِ مأمور و مؤید با شرع) و فوقِ علم است؛ معرفت، شرط لازم ولی غیرکافی ایمان، و حس درونی و تسلیم قلبی شرط کافی آن است.
تقریر برهان صدیقین سینوی به روش منطق صوری جدید
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین یکی از براهین معروف در اثبات وجود خداست، پایه و اساس این برهان حقیقت وجود و نفی شکاکیت در هستی است. در این برهان وجود خلق پایه استدلال نیست. از این رو گفته میشود وجود خدا از غیر او و خلق او اثبات نشده است. بنابراین در پایان معلوم میشود که از خود خدا وجود او اثبات شده است. با این تفاوت که در آغاز برهان نمیدانستیم آن که پایه استدلال است و استدلال از آنجا آغاز شده، همان خدا است. طراح این برهان فارابی است، ولی تقریری از آن ارائه نکرده است، بلکه اولین تقریر آن را ابن سینا به دست داده است. این برهان را میتوان بر اساس منطق جدید هم در بخش منطق جمله ها و هم در بخش منطق محمولات صورت بندی کرد. مقالة پیش رو ضمن تقریر برهان صدیقین ابن سینا صورت بندی آن را هم در منطق جمله ها و هم منطق محمولات ارائه داده است.
تأمّلی در نظریة علامه طباطبائی در مفهوم امامت در آیة ابتلا
حوزه های تخصصی:
«امام» در لغت به معنای پیشوا و رئیس است که در قرآن کریم به دفعات به کار رفته و آیة ابتلا از جملة موارد آن است. از دیرباز نظریاتی گوناگون دربارة مفهوم امام در این آیه ارائه شده است که نظریة علّامه طباطبائی در نوع خود به لحاظ روش شناسی تفسیری بیمانند است. آنچه در این نوشتار میآید نقد و بررسی دیدگاه ایشان دربارة مفهوم امام در آیة ابتلاست. نویسنده، در نقد و بررسی دیدگاه ایشان از روش تفسیری قرآن به قرآن و نیز تکیه بر روایات معتبر و رسیده از امامان معصوم(ع) استفاده میکند. بر اساس مهم ترین یافته های این تحقیق، دیدگاه ایشان اگرچه مورد پذیرش مفسّران دیگری نیز قرار گرفته است، همراه با ابهاماتی است که در نظریة ایشان، پاسخ به آنها دیده نمیشود.
تفاوت تناسخ با معاد جسمانی
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی گرچه آموزه ای دینی و منصوص است، در طول تاریخ بحث های فراوانی را رقم زده است. پرداختن به مسئلة تناسخ و تبیین صحیح رابطة آن با معاد جسمانی، پاسخ به یکی از آن مباحث است. در گزارش دیدگاه ها بر روش توصیفی و در نقد و بررسی آنها بر روش عقلی و نقلی متمرکز خواهیم شد. تناسخی که به منزلة جایگزین معاد مطرح شود، باطل است؛ چراکه علاوه بر مخالفت قطعی با آیات و روایات، موجب تعلق دو نفس به یک بدن و اجتماع دو روح در یکتن است و همچنین ناهماهنگی بین نفس و بدن را موجب میشود؛ اما تناسخی که به معنای شکل گرفتن نفس انسان به صورت مثالی خاص متناسب با نیات، ملکات و اعمال او نه تنها محذوریتی ایجاد نمیکند، ادلّة دینی نیز دارد. معاد جسمانی - روحانی به این معناست که روح به بدن باز میگردد و بدن عیناً همان بدن دنیوی است؛ هرچند که بدن او در دنیا بدن مادی و طبیعی، در آخرت بدن اخروی است.
تحلیل و بررسی فطرت در آثار استاد شهید مطهّری
حوزه های تخصصی:
مقالة پیش رو در پی تحلیل و بررسی فطرت از نگاه استاد مطهّری با روشی توصیفی- تحلیلی است. نگارنده با طرح پرسش هایی در باب فطرت، کوشیده است تا با رجوع به آثار استاد مطهّری، پاسخی درخور بیابد. مهم ترین پرسش در باب فطرت این است که آیا از بدو تولد، معارف و گرایش هایی ذاتی در نهاد انسان تعبیه شده است و یا این ذات، لوح سفیدی است که دست جامعه پس از تولد آن را منقش میکند؟
نویسنده با استفاده از آثار استاد مطهّری دریافته است که از دیدگاه ایشان، انسان تصور فطری ندارد، ولی تصدیق فطری به معنای تصدیق بدیهی اولی دارد. همچنین در نهاد انسان شماری گرایش های فطری وجود دارند که از رشدی خودبه خودی برخوردارند و با کمک عوامل و شرایط محیطی باید فعلیت یافته، شکوفا شوند.
همة انسان ها از همة استعدادهای فطری برخوردارند؛ تفاوت ایشان در شدت و ضعف استعدادهاست. همچنین استعدادهای فطری امکان رشد دارند؛ ولی نه منحرف و بیمار میشوند و نه مسخ، بلکه انسان است که از فطرت خود فاصله میگیرد.
وجوب نظر (به کارگیری عقل) در معارف دینی از منظر کلام اسلامی
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از عقل و تفکر عقلی و اعتبار آن در معارف دینی، مسئله ای است که از دیرباز در قلمرو اندیشة دینی کانون توجه بوده است. در قلمرو اسلامی، مکاتب گوناگون کلامی نه تنها اعتبار عقل و تفکر عقلی را به منزلة منبعی برای رسیدن به معارف دینی به رسمیت میشناسند، بهره گیری از عقل را در این زمینه واجب میدانند. متکلمان برای اثبات این امر استدلال هایی نیز ترتیب داده اند. البته دربارة اینکه وجوب نظر از احکام عقلی است یا سمعی، میان متکلمان عدلیه و اشاعره اختلاف نظر دیده میشود. در این مقاله استدلال های متکلمان مسلمان بر وجوب تمسک به عقل (وجوب نظر) در قلمرو معارف دینی، و عقلی یا سمعی بودن آن از نظر ایشان، ارزیابی شده است. روش کار به این گونه است که نخست داده ها با مراجعه به منابع دست اول کلامی جمع آوری میشود و سپس کانون تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. با بررسیهای انجام شده به این نتیجه میرسیم که دربارة وجوب نظر تنها یکی از استدلال ها درست است و همچنین وجوب عقلی نظر، تأیید میشود.
بررسی دیدگاه های دین شناختی پائولو کوئلیو
حوزه های تخصصی:
امروزه آثار پائولو کوئلیو در ردة عرفان های نوظهور جای گرفته است. آثار پائولو بیشتر در قالب رمان است و یافتن مبانیِ اندیشه ای او، چندان ساده نیست؛ حال آنکه برای خوانندگان پرشمار آثار او، درک اصول اندیشه هایش بسیار مهم است. در این مقاله دیدگاه های دین شناختی پائولو بررسی خواهد شد. برای این کار همة کتاب های پائولو را به دقت مطالعه و فیش برداری، و سپس با دقتی بیشتر اطلاعات را جمع آوری و طبقه بندی کردیم. در مرحلة آخر آموزه های او را که اینک انسجام یافته بودند و در کنار هم مرادشان آشکار شده بود کانون نقد و تأمّل قرار دادیم.
خلاصه ای از نظرات دین شناسه پائولو را چنین میتوان گزارش داد: پائولو تمایل دارد دین را نوعی قرارداد اجتماعی بداند که تنها کارکرد آن فراهم کردن نیایش جمعی است. او هر انسان را متفاوت با دیگران، و وظیفة هر کس را پیگرفتن رؤیاهای خود میداند. از این رو اعلام میکند که نیازی به نبوت و شریعت نیست و هر کس میتواند راه را خود بپیماید. در فرجام شناسی نیز پائولو معتقد به تناسخ است و کوشیده است آن را موجه بنمایاند.