فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۶۱ تا ۴٬۵۸۰ مورد از کل ۱۵٬۵۴۰ مورد.
اعلامیه اسلامی حقوق بشر و مسئله نابرابری ها
حوزه های تخصصی:
اعلامیه اسلامی حقوق بشر، مهم ترین پاسخ رسمی کشورهای اسلامی به اعلامیه جهانی حقوق بشر به شمار می رود و تلاش شده است تا بر اساس آن متنی دارای فوائد آن اعلامیه و در همان حال تهی از نقائص آن به دست داده شود. با این همه، خوانش دقیق این اعلامیه، ما را در تحقق این اهداف مردد می سازد. در این نوشته، پس از مقدمه ای کوتاه از تاریخچه شکل گیری و مواد این اعلامیه، مواردی که با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر ناسازگار است و برخی از نابرابری ها را به رسمیت شناخته، گزارش و ادله موافقان و مفسران آن نقل و تحلیل شده است. به نظر می رسد که اعلامیه اسلامی حقوق بشر، به عنوان متنی جهانی که در پی تأمین حقوق بشر است، سه دشواری اساسی دارد: اول، تأیید ضمنی برخی نابرابری ها بر اساس دین و جنسیت، دوم، به دست دادن مرجع تفسیری سیال و لغزنده. سوم، نداشتن ضمانت اجرا. این سه مسئله موجب شده است تا اعتبار این اعلامیه، عملاً به تعدادی توصیه های اخلاقی غیر الزامی، فروکاسته شود.
نهادهای وقفی و خیریه در امریکا
حوزه های تخصصی:
تأملی در مبانی استنباط احکام زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه پاییز ۱۳۸۷ شماره ۵۷
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در «سیره متشرّعه» شرایط حجیّت و شبکه روابط مفهومی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو، به تنقیح شرایط حجیّت «سیره متشرّعه» و جایگاه آن در میان ادلّه استنباط امامیّه می پردازد و در آن کوشش شده است با جمع آوری و انضباط بخشیدن به مباحث پراکنده مرتبط، کاستی جستارهای انجام گرفته در منابع اصولی پیشین از میان برداشته شود. محور نخست بحث، به تبیین شرایط حجیّت «سیره متشرّعه» در پرتو اتّخاذ رویکردی مقایسه ای، اختصاص می یابد. در این جا نسبت «سیره متشرّعه» با «سیره عقلا» به لحاظ دلالی سنجیده می شود. محور دوم بحث، عهده دار تبیین جایگاه «سیره متشرّعه» در میان سایر ادلّه است. نویسندگان در این جا، ضمن بحث از رابطه «سیره متشرّعه» با تأسیسات مشابهی چون «سنّت»، «اجماع» و «ارتکاز»، موقعیّت دلالی آن را مورد بررسی قرار می دهند. اشتراط موضع موافق شارع در حجیّت «سیره متشرّعه» و تحلیل آن ذیل سنّت قولی و فعلی، تقدّم دلالی «سیره متشرّعه» بر «اجماع»، تحلیل عینی «ارتکاز متشرّعه» بر پایه «سیره متشرّعه» و برتری آن به لحاظ حجیّت، از جمله دستاوردهای این پژوهش است.
بررسی امکان فهم و جواز قرآن در دیدگاه فریقین
حوزه های تخصصی:
»تفسیر«، استنباط از ظواهر الفاظ برای کشف مراد خداست. فریقین )شیعه و اهل سنت( در جواز یا عدم جواز تکلیفی و وضعی تفسیر، نقاط اشتراک متعددی دارند. جمعی در میان فریقین، به عدم جواز تفسیر حکم دادهاند؛ ولی اکثر آنان فهم قرآن را میسور و تفسیر را روا میدانند. با مقارنه ادله عدم جواز تفسیر به دو نقطه مشترک دست مییابیم: دلیل بر عدم جواز تفسیر که مستند به روایات نهی از تفسیر به رأی است و عدم دلیل بر جواز تفسیر که مبتنی بر این ادعاست که شیوه قرآن در رساندن پیامهایش ویژه و از محاورات عرفی و سیره عقلا در تمسک به ظواهر الفاظ، بیرون است. آنان که تفسیر را روا میدانند با استناد به آیات و روایات متعدد اثبات کردهاند که روش قرآن در مقام تخاطب همسان با سیره عقلاست و در پرتو همین ادله نیز، معنای واقعی روایات نهی از تفسیر را آشکار ساختهاند.
درنگی بر روایتی مشهور در مستندات فقهی شیعه (روایت زره گمشده علی علیه السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روایاتی که در فقه و به ویژه در مبحث قضا و شهادات مورد استناد فقهاء شیعه قرار گرفته است، روایت یا داستان زره گمشده علی علیه السلام است. پیدا شدن زره در بازار کوفه در حالی که توسط فردی در معرض فروش قرار داده شده است و مراجعه آن حضرت به قاضی و اقامه دعوا علیه آن شخص و ارائه شاهد بینه در جلسه دادگاه، داستانی است که در طول تاریخ فراوان به آن استناد شده است. بسیاری از فقهای عظام شیعه این روایت را مستند فقهی برخی احکام قرار داده اند. این نوشتار ضمن بررسی صحت و سقم این روایت و نقد آن از طریق سند و دلالت، به عدم صحت و جعلی بودن این داستان دست یافته و به بازتاب های منفی آن در استنباط های فقهی پرداخته است. ارائه مستندات فقهی و تاثیرات منفی داستان در فقه نیز از دیگر مطالب مهم این مقاله است.
فلسفه خمس
حوزه های تخصصی:
تاریخ تحوّل کلّیّات خمس: ارسطو، فرفوریوس، فارابی، ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در جایگاه ها به منظور تحلیل استدلال جدلی، آن را به گزاره ها فرومی کاهد و می گوید که هر گزاره جدلی از موضوعی تشکیل شده که «نوع» است، و از محمولی که یا «تعریف» است، یا «جنس»، (یا «فصل»، ) یا «خاصّه»، یا «عرض»؛ و موادّ این حمل پذیرها را مقولات ده گانه به دست می دهند. فرفوریوس در ایساگوگه «نوع» را جایگزین «تعریف» می کند و «فصل» را هم آشکارا به میان می آورد و این پنج کلّی را چونان پیش زمینه هایی ضروری و/یا سودمند برای آموزه های مقولات، تعریف، تقسیم، و اثبات پیش می نهد. فارابی حمل پذیرهای ارسطو و کلّی های پنج گانه فرفوریوس را درمی آمیزد و به فهرست تازه ای دست می یابد. وی بر آن است که کلّی های پنج گانه اجزای نهایی همه تعریف ها و استدلال ها در همه دانش ها هستند. ابن سینا در مدخل های منطقی خویش، بی هیچ بیش و کم، همان کلّی های پنج گانه فرفوریوس را به میان می آورد. وی در منطق الشفاء، مهم ترین نمودار منطق نگاری نُه بخشی، کارکرد کلّی های پنج گانه را همانی می داند که فرفوریوس می گوید. امّا در نخستین و برجسته ترین نماینده منطق نگاری دوبخشی، یعنی منطق الإشارات، کلّی های پنج گانه را تنها به مثابت مدخل منطق تعریف به کار می گیرد.
سیاست افتراقی در رسیدگی به دعاوی خانوادگی و راهبردهای آن
منبع:
ندای صادق ۱۳۸۶ شماره ۴۷
حوزه های تخصصی:
فقه و جامعه شناسى
حوزه های تخصصی:
نقد اصولیین بر طریقه اخباری
حوزه های تخصصی:
ارث به سبب قرابت یا تعصیب؟(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی آخوند خراسانی
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۲
رابطه مسایل توحیدی با شناخت انسان در عرفان ابن ترکه و ابن عربی
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی عرفانی یکی از عالی ترین و عمیق ترین مباحث علمی و معرفتی در عالم دین و دانش الهی و بشری می باشد و نقش عرفای الهی در این زمینه بسیار مهم و کارآمد است. یکی از مهم ترین حکیمان و عارفان مکتب تلفیق که بحق در زمینه حقیقه الحقایق و انسان حقیقی و انسان کامل قلم زده است و باتوجه به آرای حکمای مشاء و اشراق ، عرفان سیستم جبر تعادلی را در منظومه فکر عرفانی خویش ترسیم کرده و زمینه تفکرات تلفیقی و تطبیقی را حتی برای ملاصدرا آماده نموده است، صائن الدین ابن ترکه می باشد که در کتاب شریف تمهیدالقواعد در دو بخش اساسی: 1- توحید شناسی یا هستی شناسی عرفانی ؛ 2- انسانشناسی؛ نظرات دقیق و لطیفی را ارائه نموده است، و مخصوصا در باب انسان شناسی و انسان کامل و سلوک نظری و عملی آن با قوت بالایی به نتایج مفیدی دست یافته و هدایت و کرامت انسان الهی را که نقطه عطفی در ادیان الهی و عرفان محی الدینی است، معین نموده است. در این مقاله باتوجه به آرای توحیدی و انسان شناسانه وی و تأثّر ابن ترکه از ابن عربی و قونوی و ... در ترسیم انسان شناسی عرفانی و نقش مهم آن در حفظ حریت انسان و کرامت بشر و ایجاد جامعه توحیدی و طالب عرفان فطری و الهی سعی شده است و نقش عرفان حقیقی به عنوان باطن وحی الهی و اسلامی و سیمای انسان کامل و با ولایت،انسانی که صاحب خلافت الهی جهت ایجاد و رابطه مسایل توحیدی با شناخت انسان در عرفان ابن ترکه و ابن عربی توسعه ایمان و معرفت و عبودیت و عدالت می باشد به تصویر کشیده شده و تاحدودی عرفان مثبت از عرفان منفی به تفکیک درآمده است . در نهایت روح عرفان حقیقی و اسلامی که روح سلم و صلح و وحدت جهانی و انسانی است به صورت نتیجه درآمده است.