مقالات
حوزه های تخصصی:
ایمان، در حقیقت یکی از دو فصل ممیّز انسان است و انسان با بهرهمندی از ایمان و علم به مراتب عالیه کمال میرسد. از این رو شناخت »حقیقت ایمان« برای بشر ضروری و مفید است. این مقاله بر آن است که حقیقت ایمان را از دیدگاه دو فیلسوف عالم تشیع یعنی صدرالمتألهین شیرازی و علامه طباطبایی بررسی کند و نظر این دو فیلسوف شرق را در این خصوص جویا شود. با مراجعه به کتابهای این دو فیلسوف الهی روشن میشود که ملا صدرا »حقیقت ایمان« را علم تصدیقی منطقی میداند؛ در حالی که علامه طباطبایی، آن را برتر از علم تصدیقی دانسته، بلکه علم تصدیق منطقی را شرط تحقق ایمان میداند نه خود ایمان.
بسط تجربه نبوی در بوته نقد (1)
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که پیامبری پیامبر به وحی است؛ یعنی پیامبر کسی است که ارتباط ویژهای با خدا دارد و از طریق این ارتباط حقایقی را درک و به دیگران القا میکند. بر همین مبنا وحی در بینش اسلامی از جایگاه خاصی برخوردار است و محور اصلی آموزههای دینی و معارف آسمانی تلقی میگردد. به تعبیر دیگر، اسلام دین وحی و قرآن محصول آن میباشد؛ لذا هر نوع تحلیل و تفسیر وحی در حقیقت تحلیل و تفسیر بنیاد اسلام است و هر خطایی در آن، سبب انحراف افکار و تحریف اسلام و برداشت نادرست از آن خواهد شد. اخیراً یکی از نظریه پردازان کشور ما در کتابی به نام »بسط تجربه نبوی« به تفسیر و تحلیل وحی پرداخته، آن را تجربه نبوی دانسته و از این نظر دفاع کرده است. از آن جا که دستاورد این نظریّه انکار وحی و رسالت به معنای واقعی آن، و تفسیر وحی به معنایی است که مورد انکار دانشمندان اسلامی، بلکه خلاف صریح آیات قرآنی است؛ در این نوشتار کوتاه در صدد بررسی و نقد این نظریه هستیم و ایرادهایی را بر آن وارد دانستهایم.
بررسی منتقدانه نظریه تلقی
حوزه های تخصصی:
نظریه تلقی بیان میکند که کتابهای فقهی قدما نظیر: الهدایة بالخیر، المقنع، النهایة، مقنعه و مانند آن اگر چه ظاهر آن این است که فتاوای مؤلفین این کتابها در آن منعکس است ولی در واقع متون روایات است که با حذف اسناد، به عنوان فتوا ذکر گردید. ایشان در بیان نظرات و فتاوی خود ملتزم بودند تا متن و عبارات روایات را آورده و حتی در تمام کلمات از احادیث وارده از ائمه اطهار )ع( تبعیت نمایند. ریشههای این نظریه در نوشتجات شهید دوم )ره( یافت میشود اما از معاصرین کسی که بیشتر از همه بر آن پا میفشرد مرحوم آیة اللَّه بروجردی )ره( بوده است. این مقاله سعی نمود اولاً ثابت کند که التزام فوق در کتابهای فقهی قدما ثابت نیست و ثانیاً اگر هم این طور باشد، با حجّت بودن یک روایت در نزد قدما، نمیتوان لزوم حجّت بودن آن در نزد دیگران را نتیجه گرفت. بنابراین نظریه فوق هم از جهت صغری و هم از جهت کبری مورد اشکالات جدی و غیرقابل دفاع است.
قاعده اذن: کلیات و تعاریف
حوزه های تخصصی:
ضمان و عهد، التزام به جبران خسارت، موجبات ثبوت و سقوط آن، از دیرزمان دارای اهمیت زیادی در زندگی اجتماعی بشر بوده است. مقاله پیش رو، به یکی از مسقطات ضمان یعنی »قاعده اذن« میپردازد. گاهی شرع و قانون به طور مستقیم اذن تصرف به شخص میدهد و گاهی شخص به دلیل این که از نظر شرع و قانون دارای سلطه بر مال است - مثل مالک و وکیل - حق اذن دادن به دیگری را دارد. مقاله در پنج مبحث و یک تکمله تنظیم شده است. در مبحث اول کلیات مطرح شده، مبحث دوم به مختصات اذن مثل قابل رجوع بودن آن پرداخته، مبحث سوم موقعیت اذن و نهادهای مشابه و وجوه اشتراک و افتراق آنها را مورد بحث قرار میدهد، مبحث چهارم متعرض آثار اذن و صورتهای تعارض آن است و مبحث پنجم عهده دار بررسی حکم تکلیفی و حکم وضعی ضمان و رفع آن است. پس از بیان نظرات فقها، نظریه مختار را بیان کردهایم. گفتنی است که بعد از بخش کلیات و تعاریف، مباحث جزئی استدلال در مقالات دیگری خواهد آمد.
بررسی امکان فهم و جواز قرآن در دیدگاه فریقین
حوزه های تخصصی:
»تفسیر«، استنباط از ظواهر الفاظ برای کشف مراد خداست. فریقین )شیعه و اهل سنت( در جواز یا عدم جواز تکلیفی و وضعی تفسیر، نقاط اشتراک متعددی دارند. جمعی در میان فریقین، به عدم جواز تفسیر حکم دادهاند؛ ولی اکثر آنان فهم قرآن را میسور و تفسیر را روا میدانند. با مقارنه ادله عدم جواز تفسیر به دو نقطه مشترک دست مییابیم: دلیل بر عدم جواز تفسیر که مستند به روایات نهی از تفسیر به رأی است و عدم دلیل بر جواز تفسیر که مبتنی بر این ادعاست که شیوه قرآن در رساندن پیامهایش ویژه و از محاورات عرفی و سیره عقلا در تمسک به ظواهر الفاظ، بیرون است. آنان که تفسیر را روا میدانند با استناد به آیات و روایات متعدد اثبات کردهاند که روش قرآن در مقام تخاطب همسان با سیره عقلاست و در پرتو همین ادله نیز، معنای واقعی روایات نهی از تفسیر را آشکار ساختهاند.
بررسی تفسیر فریقین از تعبیر قرآنی «اولی الامر»
حوزه های تخصصی:
از جمله ادله مشروعیت اطاعت در حوزه مرجعیت دینی و سیاسی، دلالت آیه 59 سوره نساء بر اطاعت از اولی الامر میباشد. فریقین )شیعه و سنی( درباره تعبیر اولی الامر و اطاعت از وی دیدگاه یکسانی ندارند. دانشمندان شیعی با استناد به اطلاق در آیه و شواهدی از آیات دیگر و نیز روایات متواتر معنوی )یا لا اقل متظافر( مصداق اولی الامر را تنها پیشوایان معصوم میدانند و در این نظر متفقالقولند. برخی از مفسران اهل سنت نیز دلالت آیه را بر عصمت اولی الامر پذیرفتهاند. آنان ضمن تطبیق اولی الامر بر اهل حل و عقد، بر مشروعیت اطاعت مطلق از آنان تاکید میکنند. اکثر اهل سنت، اولی الامر را به والیان و دانشمندان امت معنا کرده، اطاعت از آنان را منوط و مقید به احراز فرامین و احکام آنان با حکم خدا دانستهاند. ادله اهل سنت برای هر دو معنا با کاستیهای جدی روبه روست.