این نوشتار به انواع و چگونگی بهره گیری از مبانی کلامی در قرآن می پردازد. نویسنده بهره گیری از مبانی کلامی را در سه محور: 1- اثبات منبع بودن قرآن 2- تعیین قلمرو آیات الاحکام 3- تعیین متدولوژی استنباط از قرآن بررسی می کند و در جریان بحث از دیدگاه اخباریان نسبت به قرآن، بهره گیری از شیوه های عرفی و سنتی در استنباط از قرآن سخن می گوید، و در پایان از تعیین روش دریافت مبانی کلامی از قرآن یاد می کند.
زبان قرآن را می توان به سه معنای 1- زبان عربی، 2- زبان عربی متناسب با اندیشه و زبان مخاطب و 3- زبان عربی متناسب با اندیشه و زبان مخاطب و هماهنگ با سیستم اندیشه وری گوینده در نظر گرفت. کم و کیف متانت گفتاری زبان قرآن (به هر سه معنی) در حوزه های پنج گانه ی التذاذات جنسی (التذاذات قلبی، بصری، سمعی، لمسی و مقاربتی) قابل اثبات است. کنایی بودن همه ی تعابیر جنسی قرآن، صراحت گریزی قرآن در مقام تفهیم و احتراز قرآن از واژگان متداول برخی از ادبای عرب و همچنین هم خوانی زیرساخت های اندیشه های قرآنی (در بخش جهان بینی و اخلاق) با روش زبانی قرآن در اهمیت دادن به متانت گفتار، همگی نشان دهنده ی این شیوه ی اخلاقی قرآن در نحوه ی بیان مسائل و کاربرد تعابیر جنسی است.
از تحلیل ابعاد این متانت گفتاری می توان به برخی از مولفه های راهبردی در زمینه ی حاکمیت پارادایم متانت گفتاری در سه قلمرو سیاست گذاری های کلان، سیاست گذاری های حوزه ای و منطقه ای و حوزه ی محاورات فردی و شخصی و گفت وگوهای دو جنس مخالف پی برد.
متشابهات قرآن در حوزه صفات الاهی در طول تاریخ اندیشه اسلامی، شاهد مناظرات فراوانی بوده است. از دو رویکرد کلی عقل گرا و ظاهرگرا در این باره، سلفیان (پیروان ابن تیمیه) به رویکرد دوم تعلق دارند و رای خود را دیدگاه اصیل اسلامی می دانند و سایر دیدگاه ها را بدعت تلقی می کنند. در این مقاله با تکیه بر مصادر مهم سلفیان، تقریری تازه از دیدگاه آنان در پنج بند ارائه شده است: نفی رویکرد تاویلی از سلف، نفی رویکرد تفویضی از سلف، ظاهرگروی در فهم قرآن و نفی استعمال مجاز در معانی آیات، پشتوانه روایی ظاهرگروی در آیات صفات و بالاخره راهکارهای نفی تشبیه در عین تفسیر ظاهری، شامل نفی کیفیت در توصیف خدا، تفکیک میان تفسیر و تاویل و نهایتاً تحلیل مفاهیم مشترک میان خدا و انسان. در پایان ضمن نقد این بندها آمده است که اولاً، ادعای نفی تاویل و تفویض در سیره سلف تام نیست؛ ثانیاً، باور به مجاز در قرآن با حجیت ظهورات آن منافاتی ندارد؛ ثالثاً، روایات موردنظر سلفیان، فارغ از مشکلات صدوری و متنی، خود تاویل پذیر است و بلاخره راهکارها و گریزگاه های آنان با روش تفسیری آنها انسجام نداشته و عملاً نیاز به تاویل را برطرف نساخته است.
شناخت اسباب نزول آیات قرآن تأثیر اساسی در فهم آن دارد. اما گاهی ذیل یک آیه چندین سبب ذکر می شود و محقق نمی داند به کدام یک باید اعتماد کرد. افزون بر آن، راه یافتن روایات ساختگی به روایات سبب نزول و ورود آن به ورطه نقل به معنا موجب شده است تا روایات، افزون بر آنکه استنباط فردی راوی باشد، نه گزارش یک شاهد بی طرف عینی، به دروغ و تحریف نیز مبتلا شود. از جمله آیاتی که مفسران برای آن اسباب متعدد ذکر کرده اند، آیات 113 و 114 سوره توبه می باشد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که محقق در برخورد با این اسباب، به کدام یک باید اعتماد کند؟ چرا که بررسی تحلیلی این روایات، به یقین ما را در معرفت نسبت به مقصود آیات الهی کمک شایانی نموده تا بهتر مورد بهره برداری قرار گیرد. ازاین رو با بررسی متن روایات و منابع حدیثی و رجالی، نظر دانشمندان اهل سنت که سبب نزول را در رابطه با ابوطالب عموی پیامبر (ص)، یا آمنه مادر ایشان می دانند، رد می شود و تنها روایتی از حضرت علی (ع) راجع به استغفار یکی از مسلمانان برای والدینش که در حال شرک از دنیا رفته بودند، پذیرفته می گردد.