خشیت» و مترادف اصلی آن «خوف» از جمله مفاهیم اساسی عرفان و تصوف اسلامی است که به عنوان یکی از مراحل اصلی سیر و سلوک در مسیر حقیقت و شناخت پیش روی سالک قرار می گیرد. این مفهوم، هم در قرآن ـ این کلام آسمانی ـ هم در سیره پیامبر(ص) و دیگر بزرگان دین و همچنین عرفای نامدار و مشایخ تصوف جایگاه ویژه ای یافته است. با این توضیح که ریشه و خاستگاه تمام مباحث عرفانی به قرآن برمی گردد.انسان همواره در مسیر بندگی خود با عَقَبه ها و موانع بازدارنده گوناگونی روبرو بوده است که هر آینه او را از مسیر بندگی منحرف کرده اند و «خشیت» ـ که نوعی خشوع و حیرت در برابر عظمت خداوند و نعمت و موهبتی بی منت از جانب آفریدگار یکتا بوده است ـ این آفریده ویژه خداوند را در این گردنه های پرخطر سلوک و شناخت رهنمون شده و او را به سلامت و اخلاص به سر منزل مقصود سوق داده است. این نعمت همواره با «رجاء»؛ یعنی امیدواری به رحمت بی کران خداوند، همراه شده تا بنده در سایه آن به یاس و نومیدی از رحمت واسعه اش گرفتار نگردد.
یکی از لوازم حضور زنان در اجتماع، ارتباط گفتاری آنان با مردان نامحرم است که ممکن است به یکی از صورتهای گفتوگو، پرسش و پاسخ و سخنرانی باشد. سؤال اصلی این است که این ارتباط از نظر کتاب و سنّت چگونه است؟ آیا زنان مجازند با مردان ارتباط گفتاری به هر یک از صور یاد شده داشته باشند؟ و در صورت جواز، آیا در کیفیت ادای کلمات نیز میتوانند به هرگونه سخن بگویند یا باید مقرّراتی را رعایت نمایند؟ و در هر صورت، آیا باید به مقدار ضرورت اکتفا کنند یا در این مسئله نیز محدودیتی ندارند؟
با مراجعه به کتاب و سنّت و مشاهده نقلهای قرآن از گفتوگوهای انبیا علیهمالسلام با زنان و گفتوگوی برخی از زنان نمونه و پاکدامن با برخی از مردان غیرمحرم و با مراجعه به روایاتی که راویان زن از پیامبر و ائمّه اطهار علیهمالسلام نقل کرده یا مسائلی را از آنان پرسیده و جواب شنیدهاند، به این نتیجه میرسیم که اصل ارتباط گفتاری زن و مرد نامحرم به یکی از صورتهای یاد شده بدون قصد لذت اشکالی ندارد. اما بر اساس آیه «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»(احزاب: 32) باید ادای کلمات و طرز سخن گفتن به گونه معروف و دور از هرگونه عشوهگری باشد تا زمینه فساد و ارتباط نامشروع فراهم نشود. همچنین در سخنان خود باید، به مقدار ضرورت بسنده کنند و از به درازا کشیدن کلام و ردّ و بدل کردن مطالب غیرضروری پرهیز نمایند.