محیط زیست یکی از موضوعات مهم بشری است که امروز با مشکلاتی پرشمار روبه روست. هرچند کوشش های علمی و عملی فراوان برای مهار این معضل انجام شده است، حل کامل آن جز با توجه به تعالیم وحیانی و پایبندی به آموزه های قرآنی ممکن نیست. مقالة حاضر با روشی توصیفی ـ تحلیلی آیات مربوط به محیط زیست را بررسی کرده است. این آیات، بیانگر اصول و بنیان های جهان بینی قرآن در این زمینه است. مهم ترین این اصول عبارتند از: هدفمندی محیط زیست، توازن محیط زیست، زیباییشناختی محیط زیست، تنوع زیستی و تسخیر محیط زیست برای انسان. اهمیت اصول یادشده، مستند به جامعیت، جاودانگی و فراهم سازی ضمانت اجرای درونی آن برای قوانین زیست محیطی است.
داستان حضرت آدم ع در قرآن مورد توجه اکثر متکلمان و فیلسوفان است. اصولاً شیوه قرآن بر آن است که مسائل و مفاهیم ذهنی و معقولات ورای محسوسات و فراتر از درک محدود بشری را به یاری تمثیل و تشبیه معقول به محسوس بیان نماید؛ اما باید توجه داشت که مواد داستان و ساختار درونی دارای واقعیت است. طبق آیه «وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى» (طه: 121) حضرت آدم 7 مرتکب عصیان شده است. مفسران با مشرب های مختلف کلامی و عرفانی به گونه ای آیه را تفسیر می کنند که خدشه ای بر عصمت حضرت آدم 7 وارد نشود. با این وجود باز هم شبهاتی مطرح است که پاسخ مفسران به حل آنها نمی انجامد. با بررسی دقیق مفردات آیه و استفاده از روایات می توان گفت این آیه بیانگر نحوه سیر و سلوک آدم ع در دنیاست و با عصمت حضرت آدم ع هیچ گونه منافاتی ندارد. حضرت آدم 7 در اثر خوردن از درخت ممنوعه و توجه به غیر خدا از درگاه الهی رانده شده و نمی تواند مانند پیامبر اکرم ص به مراتب بالای ولایت دست یابد و عاصی خوانده می شود.
پژوهش حاضر به روش تحلیلی وجوه ارتباط مفهوم امر به معروف و نهی از منکر با مفهوم تذکر در قرآن کریم را بر اساس روابط همنشینی بررسی کرده است و در این بررسی به حد وسط مشترکی با عنوان فطرت دست یافته است؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر باعث یادآوری دستورات الهی می شود؛ به عبارت دیگر اجرا کردن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه موجب تذکر(یادآوری) افراد به همان فطرت دینی و مسائل دینی شده و در نهایت با عمل کردن افراد به دستورات وحیانی فلاح و رستگاری جامعه بشری رقم می خورد؛ پس قرآن کریم در آیات نورانی خود ضمانت سلامت یک جامعه الهی را کاربردی کردن مفهوم امر به معروف و نهی از منکر می داند. با در نظر گرفتن هم نشینی این دو مفهوم کاربردی قرآنی، نتایج ذیل حاصل گردید: 1. هر کس با فطرت خود صحت و قبح امور و ضرر و زیان فردی و اجتماعی را درک می کند؛ اما عموم افراد به تذکر و یادآوری مفاسد فردی و اجتماعی آنها نیازمندند. 2. دین اسلام، مسلمانان را به اوامر و نواهی ملتزم کرده است که برای آنان جنبه تذکر و پند داشته و این تذکر فقط برای مومنان سودمند است و فلاح و رستگاری به ارمغان می آورد؛ زیرا عامل به این دستورات فقط مومنان هستند.
سنّت آزمون یکی از سنّت های قطعی خداوند است که گاهی در قالب مصیبت ها و گاهی در قالب نعمت ها شکل می گیرد؛ از طرف دیگر بازتاب بعضی از گناهان نیز گاهی به صورت مصیبت بروز می کند و در مواردی انسان ها نمی توانند تشخیص دهند مصیبتی که گرفتار آنند آزمون الهی است تا صبر کنند، یا کیفر گناهان است تا توبه کنند و چه ملاکی برای تشخیص این نوع مصیبت وجود دارد. مقاله حاضر با بررسی آیات قرآن، مصائب را به سه گروه تقسیم و برای هر گروه ملاک هایی را جهت تشخیص آنها به این شرح مطرح کرده است: 1- مصائب آزمونی: که ملاک تشخیص آنها تحمل پذیر بودن، آرامش پس از ابتلاء، دریافت پاداش پس از اتمام، ابتلا از خداوند و اتمام از بنده و ... می باشد. 2- مصائب کیفر گناهان جمعی: ملاک تشخیص این نوع مصائب، فراگیر بودن، نبود فرصت بازسازی و نابودی جمعی می باشد. 3- مصائب کیفر گناهان شخصی: ملاک تشخیص این نوع مصائب، فراگیر نبودن، ناتوانی در تغییر مصیبت، برطرف شدن مصیبت با توبه و بازگشت به خداوند و تبدیل شدن مصیبت به خوشی پس از توبه می باشد.
مشروح مستند ملاک های یاد شده را باید در متن مقاله جستجو کرد.
مفسران،درارتباط با آیه 68 سوره قصص،پیرامون بحث جبر و اختیار،تفاسیر گوناگونی به دست داده اند.برخی با توجه به اعتقادهای یک مذهب،همه اختیار را از آنِ خداوند دانسته و برخی دیگر به عکس.این اختلاف در تفاسیر،پایه اختلاف،در تعیین موضع وقف و ابتدا،از سوی قاریان قرآن کریم گشته است.از آن جا که تفاوت در انتخاب موضع وقف و ابتدا،در این آیه،سبب القای معانی گوناگون به شنونده می گردد،بررسی ارتباط یادشده ضرورت دارد.بدین سان،تا از یک سو می توان،به کمک شواهد و دلائل،تفسیر درست ترـ که درجهت اعتقاد شیعه است ـ به دست داد،از سوی دیگر،قاریان نیز،بر اساس تفسیر درست، تلاوتی را اجرا کنند که القاکننده هدف قرآن است.