فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۲۱ تا ۶٬۵۴۰ مورد از کل ۱۳٬۱۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مکان و مسکن در منظر اسلام
حوزه های تخصصی:
مکان و جایگاه آن در هنر و معماری اسلامی همواره از سوی متفکرین فلسفه اسلامی و اسلام شناسان مورد بحث های مختلف قرار گرفته است نوع برداشتی که از هویت مکانی معرفی می گردد. در صورت بندی مکان و معماری مطلوب اسلامی موثر بوده و راه را برای شناخت، تحلیل و ارزشگذاری باز می گشاید. از این رو در این مقاله با اتکا بر روش تحلیلی توصیفی به بررسی مفهوم مکان و شاخصه هایی چون شخصیتف هویت و معنای مکانی و مقایسه آن با ساخته های معماری اسلامی، پرداخته شده تا به شاکله کلی ذهنی از مکان و مسکن اسلامی نزدیک شویم. می توان دریافت که اسلام با قائل شدن به حفظ هویت برای تمامی مکان ها، مکان را براساس میزان تجلیات الهی و کیفیات قدسی ارزش گذاری می نماید که با این شیوه اماکن دارای درجات مختلفی از هویت اسلامی خواهند گردید . نگارندگان براساس این نوشتار بر این عقیده اند که متون اسلامی به عنوان منبع سرشار آموزه هایی جهت شکوفایی تمدن بشری، در زمینه معماری و بالاخص مسکن، دارای گزاره هایی کاربردی است. از این نمونه می توان به ایجاد چشمانداز و هدف در زمینه مسکن به دو مفهوم خرد و کلان آن اشاره نمود. مفاهیمی مانند پرهیز از تکاثر، قداست بخشی به مکان بهره گیری از مفاهیمی چون عدالت و مساوات و مانند آن از این دسته معیارها محسوب می گردند
موانع و آسیبهای معرفتی تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۶
حوزه های تخصصی:
شناخت موانع و آسیبهای تفسیر و پرهیز از آنها برای رسیدن به فهم صحیح قرآن ضروری است. از اینرو، پیشوایان معصوم درباره دامنگیر شدن آسیبهای تفسیر هشدار دادهاند. اندیشوران مسلمان نیز در این امر تحقیقاتی کردهاند؛ اما بررسی همهجانبه و دقیق آن، پژوهش بیشتری میطلبد. این تحقیق در پی شناخت و تحلیل همه این آسیبها و موانع است. در این مقاله آسیبهای تفسیری مربوط به ضعف معرفتی جستوجو و تحلیل شده است که عبارتند از: 1. تحمیل رأی خود به قرآن؛ 2. تفسیر بر اساس قرائت غیرواقعی آیات؛ 3. ملاک قرار دادن معانی کنونی واژگان قرآن، استفاده از منابع لغوی ضعیف و بسنده کردن به لغتنامهها؛ 4. بهره نگرفتن از قواعد علم صرف و نحو و نکات بلاغی؛ 5. استفاده نکردن از همه دلالتها: مطابقی، تضمنی، التزامی و...؛ 6. بیتوجهی به لایههای معنایی قرآن، یا باطن قرآن را یگانه مراد الهی دانستن و بیان معانی باطنی بیپایه برای قرآن؛ 7. تفسیر قرآن بر اساس دلیلهای عقلی غیرقطعی، یافتههای تجربی نامطمئن، یافتههای شخصی و شواهد نقلی غیرمتقن.
جستاری در مفهوم شناسی «ختم» و «طبع» بر قلب از منظر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن در بسیاری از آیات، از «ختم» و «طبع» بر قلب سخن گفته است. آن گونه که از آیات برمی آید، خداوند این دو تعبیر را در مورد کسانی به کار برده است که قلبهایشان در احاطه گناهانشان است و به دلیل کثرت معاصی، از اصل فطرت خود برگشته اند و در نتیجه ایمان نمی آورند. البته در آیاتی از قرآن، واژه های مختلف و ظریف دیگری از قبیل «رین»، «غلف»، «قفل»، «قساوت» و «اکنّه» که در واقع واژه های هم گروه با «طبع» و «ختم» هستند، در مورد محروم شدن انسان از فطرت خود به کار رفته است. هر کدام از این واژگان، به مرحله ای از انحراف فکری انسان و محرومیت او از شناخت اشاره دارد، به گونه ای که از مراحل ضعیف تر شروع میشود و به مراحل سخت و خطرناک می رسد، آن چنان که به کلی حسّ تشخیص از انسان گرفته می شود.
این مقاله بر آن است تا ضمن اشاره ای کوتاه به مفهوم قلب در قرآن، با توجه به واژگان همگروه «ختم» و «طبع»، به معناشناسی این دو واژه بپردازد و هم معنایی نسبی میان آن دو را بیان کند. به این منظور، در اولین گام به کاوش در معناشناسی این دو واژه نزد اهل لغت پرداخته شده تا ضمن توجّه به معنای لغوی این واژگان، معانی قرآنی آنها نیز به دست آید. در ادامه ضمن بحث از عدم ترادف و هممعنایی کامل میان این دو واژه، به مخاطبین ختم و طبع و عواملی که باعث این بیماریهای خطرناک روان انسان می شود، پرداخته شده است. در پایان از آنچه که مانع از این عارضه های قلب معنوی انسان می گردد نیز سخن گفته خواهد شد.
حقایق آسمانی در الفاظ زمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان معارف وسیع و بزرگ قرآن کریم، موضوعاتی هستند فراتر از حس و دریافتهای زمینی انسانها؛ که در اصطلاح قرآن، به آن «غیب» گفته میشود و راه دسترسی به آنها حواس ظاهری نیست. تمام این معارف در قالب الفاظی بیان شده است که همان زبان رایج مردمان بوده و آنان برای رفع و رجوع زندگی خود الفاظ را وضع کردهاند.
این مقاله مدعی است امور غیبی که در قرآن کریم بیان شدهاست، مطالبی هستند مطابق با واقع که دارای معادل خارجی هستند و بیان آنها در قرآن کریم به بهترین شکلی ممکن بودهاست خداوند متعال منزه است از آنکه مطالبی در قرآن بیاورد که پشتوانه واقعی نداشته و صرفاً بر اساس مجاز و کنایه هدایت را برای بندگان ایجاد کند، بلکه معارف قرآن ریشه در واقعیت داشته، اما چون لازم بودهاست که آن حقایق بلند و آسمانی در الفاظ زمینی ریخته و بیان شود؛ در این فرآیند عدهای با نگاه سطحی به این نوع گزارههای قرآن، آنها را مطابق تصورات ذهنی و زمینی تحلیل کرده، یا موهوم میدانند و یا از جنس مجاز و صنایع ادبی میگیرند که همه اینها نادرست است، چرا که به حقیقتِ این گزارهها نرسیدند.
در این مقاله پس از تبیین موضوع و موطن بحث، با بیان چند نمونه قرآنی و تحلیل آنها مطلب روشن میشود. موضوع مقاله جزء مباحث مبانی تفسیر و در حوزه زبان شناسی قرآن میباشد. از نگاه دیگر، این موضوع مربوط به بحث «هرمنوتیک» و پیشذهنهای تفسیری بوده و لازم است هر مفسر در نحوه مراجعه خود به این گونه از آیات، جایگاه خود را در رد و یا قبول موضوع مقاله مشخص سازد.
شناخت قرآن/قرآن از زبان قرآن
منبع:
بشارت ۱۳۸۸ شماره ۷۰
حوزه های تخصصی:
هدایت ها و ارزش ها/موعظه متقین در قرآن
منبع:
بشارت ۱۳۸۸ شماره ۷۱
حوزه های تخصصی:
ریشه های قرآن ستیزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقد آراء مفسران درباره مفهوم آیه «یخرج من بین الصلب و الترائب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاههای متفاوت و گاه متناقض مفسران، بیانگر اختلاف نظری عجیب درباره مفهوم آیه «یخرج من بین الصلب و الترائب» است. این اختلاف نظرها را با توجه به ارتباط آیات و تعیین هدف این سوره می توان از بین برد؛ زیرا تنها در این صورت، بین مفهوم آیات پنجم تا هفتم این سوره، با مفهوم آیه هشتم، ارتباط معنایی مطلوبی برقرارمی شود.
تعارض آیات و روایات با گمانه خلق الفاظ قرآن از سوی پیامبر اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاد آیات قرآن و روایاتِ ائمه (ع) گویای آنند که پیامبر اکرم (ص) در دریافت وحی الهی کاملاً منفعل است، و امینِ خدا دردریافت وابلاغ کلام او به شمار می رود؛ ازاین رو، آیات و روایات ،همزبان، نزول الفاظ و معانی قرآن را بر آخرین رسول الهی تایید می کنند؛ حال آن که انگاره دخالت پیامبر اکرم(ص) درخلق الفاظ قرآن، آشکارا با آیات و روایات در تعارض است. آنچه مؤید این نظریه است، عبارت است از: توجه به دو شان متمایز تبلیغی و تبیینی پیامبر اکرم (ص)؛ آیاتی که قرآن کریم را نازل شده به زبان عربی قلمداد و ازآن با عنوان «کلام الله» تعبیر می کند؛ آیاتی که از قرائت و تلاوت قرآن بر پیامبراکرم (ص) سخن می گوید؛ آیاتی که کلام خدا را ازکلام رسول تفکیک می کند وهمزمان به هر دو حجیت می بخشد؛ روایاتی که قرآن را نازله به همین الفاظ موجود نشان می دهد؛ احادیثی که تکلم فرشته وحی را ابزارِ انتقال آیات قرآن به پیامبر(ص) می داند و روایاتی که قرآن ، حدیث قدسی و حدیث نبوی را دارای هویت مستقل برمی شمارد.
قرآن مهر کردن
عوامل پیدایش معنای احتمالی در آیات
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در واژگان دخیل در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۳۶
حوزه های تخصصی:
واژههای دخیل قرآن، آن دسته از کلمات غیرعربی وارد شده به زبان عربی است که با تغییراتی در قرآن آمده است. بحث از این موضوع اهمیت دارد؛ چراکه گمان شده است وجود واژگان دخیل در قرآن با عربی بودن آن، که آیات متعددی به آن تصریح میکند، ناسازگار است و بهانهای برای شبههافکنی برخی از مستشرقان شده است. در این مقاله تلاش شده است با نقد و بررسی و تحلیل دیدگاههای مختلف این نظر ثابت گردد که وجود واژگان دخیل در قرآن کریم با توجه به اینکه اصل این واژگان بیگانه است، پذیرفتنی است هرچند از آنرو که این واژگان پس از عربیشدن در قرآن آمده است، میتوان گفت قرآن خالی از واژگان بیگانه است. به این دلیل، آمدن اینگونه واژگان با عربی بودن قرآن ناسازگاری ندارد. همچنین همانندی برخی از واژگان قرآنی با دیگر کتابهای آسمانی، ناشی از وحدت منبع و سرچشمه وحیانی آنهاست، نه برگرفتن قرآن کریم از آنها، آنگونه که برخی مستشرقان پنداشتهاند.
قرآن و جامعهپذیرى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۶
حوزه های تخصصی:
انسان موجودى است اجتماعى، به دلیل این ویژگىها که در فرایند جامعهپذیرى و اجتماعى شدن به آن مىرسد، از موجودات دیگر متمایز است. از اینرو، جامعهپذیرى نقطه اتصال علوم مختلف انسانى و اجتماعى است و آگاهى از آن منوط بر آن است که مفهوم آن در این مجموعه از علوم انسانى دنبال شود.
بنابر مفهوم جامعهپذیرى، انسانها آموزههاى اجتماعى خود را از محیط گرفته و در فرایند جامعهپذیرى مىکوشند خود را همانند جمع سازند؛ هرچند این فرایند، رابطهاى دوسویه است و کنشگران با محیط در تأثیر و تأثر متقابلاند. این مقاله با رویکرد نظرى و تحلیلى، و با کنکاش در آیات قرآنى مىکوشد تا نشان دهد قرآن کریم ضمن احترام به جماعت انسانها، همگان را به پذیرش همه آموزههاى اجتماعى فرانمىخواند، بلکه سرپیچى از آموزههاى ناسازگار با اسلام را مطلوب مىشمارد. بنابراین، در نگاه قرآن، اجتماعى شدن در گروههاى مؤمنانى که هنجارها و ارزشگذارىهاى خود را بر پایه ارزشهاى اسلام بنا مىکنند، محترم است، نه در هر گروه و اجتماعى.
وفای به عهد
منبع:
بشارت ۱۳۸۸ شماره ۷۰
حوزه های تخصصی: