فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۵٬۶۶۹ مورد.
منبع:
معارف ۱۳۶۴ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
فلسفة تطبیقی و مبانی روش شناختی آن از دیدگاه هانری کربن
حوزه های تخصصی:
نخستین گام در کارآمدی و ثمربخشی هر مطالعه و پژوهش، شناخت مبادی تصوری و تصدیقی، به ویژه مبانی روش شناختی آن، است. فلسفة تطبیقی نیز به عنوان روی آوردی نوپا در پژوهش های فلسفی، روش شناسی خاصی دارد که باید آن را کشف کرد و در مطالعات فلسفی تطبیقی به کار بست. شاید بتوان سخنرانی سال 1353 هانری کربن در دانشگاه تهران را نخستین بحث جدّی دربارة فلسفة تطبیقی در ایران دانست. کربن در این سخنرانی، بر اساس دیدگاه خاص خود از حکمت اشراقی و با نقد تاریخ گرایی، تلاش کرد ماهیت فلسفة تطبیقی را آشکار ساخته، روشی کارآمد و غیرسلیقه ای برای آن ارائه نماید. او بر اساس روش پدیدارشناسی فلسفی هوسرل، دربارة فلسفة تطبیقی تأمّل کرد و آن را یگانه روش مطالعات فلسفی تطبیقی معرفی نمود. مقالة حاضر با هدف تبیین دیدگاه کربن دربارة روش شناسی فلسفة تطبیقی با استفاده از مبانی و آموزه های پدیدارشناسی هوسرل و عمدتاً بر اساس متن سخنرانی مزبور و بررسی و نقد آن به قدر میسور به رشتة تحریر درآمده است.
شواهد اصالت وجود
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۸ شماره ۱۹
احیاى میراث فلسفى امام خمینى
حوزه های تخصصی:
حافظ و اندیشه وحدت وجود
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی همه عاشق انگاری نزد ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
همه عاشق انگاری یا باور به سریان عشق در همه موجودات و مراتب هستی، هم در آرا ابن سینا و هم در اندیشه سهروردی به چشم میخورد. شیخ الرئیس دو تعریف از عشق بیان میکند که در یکی تنها کمال اخذ شده و در دیگری علاوه بر کمال، ادراک نیز ملحوظ شده است. بنا بر تعریف نخست، هیچ موجودی از شمول عاشقی بیرون نیست، هر چند بیشتر اشیا به عشق خویش عارف نیستند. این عشق شامل دو گونه عشق طبیعی و ارادی است. عاشقی در تعریف دوم به موجودات ذی شعور اختصاص دارد. این عشق به سبب ذو مراتب بودن ادراک و اشتمال آن بر ادراک حسی، خیالی، وهمی،ظنی و عقلی ذو مراتب است. ابن سینا شریفترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق اختیاری یا عقلی یا نطقی خوانده است و مراتب پایینتر را عشق حیوانی مینامد. شیخ عشق ارادی بدون دخالت قوه ناطقه را به مثابه گناه و بیماری تلقی کرده است. شیخ اشراق به تعاریف ابن سینا وفادار و قائل به عشق فراگیر در دو گونه ارادی و طبیعی است و با زبان نمادین عشق عقلی را به تصویر کشیده است. وی از عشق به تاریکی ها سخن گفته است و چنین عشقی را برابر با شقاوت میداند.
نظام فکری علامه طباطبایی: عقل گرایی اعتدالی و ایمان ورزی خردمندانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی (1281- 1360 ش) اولین متفکر دوران معاصر است که به بحث های معرفت شناسی پرداخته است. او در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسمبه شبهات مکاتب سوفسطایی، شکاکیت، و تجربه گرایی افراطی در عدم اعتماد به عقل در دریافت حقیقت پاسخ داده است و فلسفة اسلامی را نظام رئالیستی مبتنی بر عقل گرایی معرفی می کند. وی هم چنین به نقش بی بدیل عقل در فهم حقایق دینی توجه دارد و نکات مهمی را در این باره متذکر می شود. می توان گفت علامه در دو جبهه از خرد ورزی دفاع کرده است، اول: در برابر حس گرایی و تجربه گرایی افراطی که در غرب به شکاکیت و نسبیت گرایی در همة حوزه های اعتقادی و اخلاقی منجر شد و دوم: در برابر ظاهر گرایان و اخباریونی که با بی اعتبارکردن حجت عقل وحی را نیز بی اعتبار کردند و به تعطیلی دین و عقل با هم رسیدند. بررسی موضع علامه موضوع این نوشتار است.
فلسفه و کلام: ماهیت جسم طبیعی : جسم مرکب از ماده و صورت
حوزه های تخصصی:
وضعیت طبقه بندی نفوس پس از مرگ (مقایسه دیدگاه ابن سینا و سهروردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و سهروردی هر کدام در آثار مختلف خویش، درباره وضعیت نفوس انسانی پس از مرگ از حیث سعادت و شقاوت به بحث پرداخته اند. در مجموع نحوه مواجهه این دو با این مسئله را از جهت صوری میتوان در دو مدل عرضه کرد. آن ها در برخی آثارشان بدون ارائه طبقه بندی منظمی درباره این مسئله بحث کرده اند و در برخی دیگر از آثارشان طبقه بندی منظمی ارائه داده اند. ابن سینا در المبدأ و المعاد طبقه بندی سه گانه و در رساله فی السعاده طبقه بندی چهارگانه و در الاشارات و التنبیهات طبقه بندی پنجگانه ای از وضعیت این نفوس ارائه داده است. سهروردی نیز در برخی از آثارش بدون ارائه طبقه بندی منظم، به بحث درباره این مسئله پرداخته و در برخی دیگر از آثارش طبقه بندی دوگانه، برخی طبقهبندی سه گانه و بعضی تقسیم چهارگانه و پاره ای دیگر طبقه بندی پنجگانه و در نهایت طبقه بندی شش گانه ای ارائه داده است.
از این رو مقاله در صدد بررسی وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه ابن سینا و سهروردی در مورد این طبقه بندی است. با تحلیل دیدگاه این دو حکیم درمییابیم که از برخی جهات همچون اصول و مبانی، ارائه نظریه با مدل صوری واحد و توجه به سعادت عقلی، میان این دو حکیم تشابه وجود دارد. بر عکس از جهات ذیل میان دو حکیم تمایز وجود دارد: 1ـ تأکید پررنگتر ابن سینا بر سعادت عقلی؛ 2ـ به رسمیت شناختن سعادت حسی از سوی ابن سینا؛ 3ـ طرح مسئله تعلق نفوس به اجرام فلکی به صورت صریح از سوی شیخ اشراق؛ 4ـ تمایز روش شناختی دو حکیم در حل مسئله.
الگویی برای مبناگرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش شده تا بر اساس مبانی فلسفة اسلامی، الگویی برای ارجاع گزارههای غیر بدیهی به گزارههای بدیهی ارائه شود. نویسنده نخست به دیدگاه مبناگرایی در باب توجیه معرفت اشاره میکند سپس با اشاره به تردیدهایی که درباره امکان دستیابی به معرفت صادق مطرح شده در ضمن ده مرحله، الگویی از ارجاع گزارههای غیر بدیهی به گزارههای بدیهی ارائه میکند که از گزند تردیدهای مذکور در امان باشد.
بررسی معرفت شناسی اخلاق در دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی اخلاق از مبادی اخلاق، و شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی از دیدگاه های مهم معرفت شناسی اخلاقی است. شناخت گرایی اخلاقی به نظریه ای اطلاق می شود که امکان شناخت برخی احکام اخلاقی ثابت و مبتنی بر خارج را معتقد باشد. احکام اخلاقی، زمانی ثابت هستند که یا واقعیت عینی داشته و یا بر واقعیت عینی مبتنی باشند؛ به طوری که مفاهیم و گزاره های اخلاقی تنها بر نظر و عقیده نفسانی شخص یا گروهی مبتنی نباشند. فارابی با تعیین راه های شناخت در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار گرفته و راه های متعددی را برای شناخت احکام اخلاقی معرفی نموده است. فارابی به برهان پذیری جمله های اخلاقی و وجود بدیهیات اخلاقی معتقد است و نسبیت گرایی اخلاقی را برنمی تابد. به نظر می رسد دیدگاه فارابی در مباحث معرفت شناسی اخلاق به تکمله هایی نیاز دارد؛ مانند تبیین عقلانی برای مستقل بودن تقوا از وحی و الهام و برای بدیهی بودن گزاره های اخلاقی.
روی آورد بین رشته ای و هویت معرفتی فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت تفکر فلسفی ملاصدرا و تبیین تعین معرفتی فلسفه او از مسایل بحث برانگیز است. صدرا شناسان معاصر دیدگاههای گوناگون در این خصوص ادامه کرده اند . منکران اصالت تفکر فلسفی ملاصدرا او را به التقاط متهم کرده اند و قائلان به اصالت این فلسفه در تبیین آن ، دیدگاه های مختلف ابزار داشته اند؛ عده ای آن را حکمت تلفیقی دانسته اند که درنظام و ساختار معرفتی ابتکاری است و عده ای ملاصدرا را ابن سینای اشراقی به سبک سهروردی دانسته اند و برخی فلسفه او را اصالتاً « کلام » تلقی کرده اند و گروهی بر زبان ومنطق برتر در حکمت متعالیه تاکید کرده اند. « تنوع ابزار در مقام گردآوری » و « هندسه نوین معرفتی » دو دیدگاه دیگر در تبیین هویت معرفتی فلسفه صدرایی هستند . مطالعه بین رشته ای تبیین روشنی از فلسفه صدرا است که در پررتو توجه به آفات حصرگرای روش شناختی قابل حصول است. اخذ روی آورده های گوناگون در تبیین پدیدارها نوعی کثرت گرایی روشی شناختی است که بر نظریه ذو مراتب بودن حقیقت استوار است، نظریه ای که تمایز فلسفه متعارف و متعالیه را توضیح می دهد.
پیشینه احکام وجود در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محصول کار مسلمین در قرنهای گذشته درباره احکام وجود چه بوده است؟ آیا فقط به بازگو کردن گفته های پیشینیان یونانی اکتفا کرده اند و نقش واسطه و رابطه را ایفا نموده اند یا اینکه به نقد و بررسی اصول پیشین پرداخته و حتی اصول و براهین جدیدتری آورده اند؟ و از این مهمتر ، بابها و عناوین و مباحث جدیدی را گشوده اند و در تکامل فلسفه نقش در خوری ایفا نموده اند؟ این سؤال به عنوان سؤال اصلی این نوشتار مطرح است. اهمیت این سؤال از آن رو است . که روشن شدن پیشینه تاریخی مباحث ، نقش ارزنده شخصیتها در ابراز نظریات و سهم دانشمندان و فلاسفه اسلامی را در تبیین و گسترش بحث وجود آشکار می سازد و سهو و نسیان های بیان تاریخی را بر ملا می نماید و دستیابی به علل اختلاف نظر فلاسفه اسلامی در مسائل گوناگون را سهل می سازد.
حرکت جوهری معلوم و ثبات معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس پذیرش حرکت جوهری که سراسر عالم ماده و طبیعت را یکپارچه حرکت می داند این پرسش پیش می آید که در این صورت آیا می توان به هیچ موجود مادی، معرفت پیدا کرد؟ به این معنا که اگر جوهر اشیاء مادی و به تبع آن، همه اعراض آن، یکپارچه حرکت باشد، به محض اینکه برخوردی میان شیء خارجی با قوا و اندام های شخص مدرِک روی دهد، آن شیء خارجی محو و ناپدید، بلکه نابود می شود و شیء دیگری موجود می گردد. بنابراین، آنچه که در مرتبه دوم با قوا و اندام های مدرِک برخورد می کند، همان چیزی نیست که بار اول با آنها برخورد کرده است و بر این اساس، معرفتی که از اشیاء مادی به ظاهر ثابت و پایدار، از حیوان گرفته تا نبات و جماد حتی صخره و پولاد، به دست می آید، به واقع معرفت به یک واقعیت نیست، بلکه معرفت به واقعیت های فراوان و حتی قسمت ناپذیر است. بنابراین، خود معرفت هم، شناخت واحدی نیست بلکه در حقیقت، معرفتی گسسته و تغییرپذیر و ناپایدار است.
برای پاسخ به این پرسش باید دید که بر اساس نگرش ملاصدرا در خصوص حرکت، حرکت جوهری، حقیقت علم و معرفت، و به طور کلی هستی، پاسخ پرسش های مزبور چیست و در این زمینه چه دیدگاه هایی مطرح شده است، تا بتوان بر اساس آن ثبات معرفت را در عین حرکت جوهری معلوم استنتاج کرد.