در این نوشتار فرضیه ارسطویی مکان از دیدگاه فیلسوفان مسلمان مورد بحث قرار گرفته است. ابتدا پیشینه اندیشه در باب مکان بررسی، و پس از آن دلایل موافقان و مخالفان وجود مکان ارزیابی شده است. در ادامه ضمن بر شمردن فرضیات مختلف درباره حقیقت مکان، نظریه سطح حاوی ارسطو از وجهه نظر فیلسوفان مسلمان مورد نقد و بررسی قرار گرفته و نقصان آن در تبیین مکانمندی تمام موجودات عالم جسمانی نشان داده شده است.
سید سند صدر الدین محمد دشتکی از سادات خاندان دشتکی است که با بیست و چند واسطه به زید بن علی بن حسین (ع) می رسد. وی از ذهنی بسیار نقّاد بهره مند بود. دروس حدیث و شرعیات را نزد پدرش غیاث الدین منصور فرا گرفت. سلسلة مسموعات او در علم کلام به امام محمد غزالی، امام فخر رازی و علامه حلی می رسد و در منطق و فلسفه به خواجه نصیر، بهمنیار و ابن سینا. دوران حیات او مصادف با فرمانروایی حسن بیگ و یعقوب میرزا بود (خواند میر، 3/605) از لحاظ مالی فرد متمکن بوده و در سال 883 ق دو هزار ذرع از املاک دشتک را خرید تا مدرسه بزرگ منصوریه را در آن بنا نهد. شیوه علمی او بیشتر شرح و تعلیقه نویسی توأم با نوآوری و ارائه نظرهای بکر است. تشابه نام وی با صدرالدین محمد شیرازی (ملاصدرا) گاه سبب شده که بعضی از کتابهای او، از جمله اثبات الواجب به ملاصدرا منسوب شود.
این مقاله بر آن است که دو تفسیر از اصالت وجود به دست دهد: یکى اصالت وجود به معناى صدرایى که پیش از او سابقه روشنى در فلسفه ندارد و آثار و فواید مهمى نیز بر آن مترتب نیست. و دیگرى اصالت وجود به معناى عرفانى که سابقه طولانى و درستى از عصر باستان تا کنون دارد.
فى المثل در تعالیم اوپانیشادها اعتقاد بر آن بود که جهان محسوس مایا است و مایا نمود و توهم و خیال است و در پس آن برهمن است که واقعیت ثابت و کلى جهان است و از درک آن محرومیم.
از دیدگاه افلاطون و ارسطو، جهان محسوس سایه تلقى شد و جهان مثل به عنوان هستى اصیل و پایدار معرفى گردید. و در عرفان اسلامى نیز همه ظواهر، جلوهها و مظاهر حقیقت وجود دانسته مىشود.
سپس هر دو تفسیر را از نظر هستى شناسى ، معرفتشناسى و ارزش شناسى و عملى مورد بحث و نقادى قرار مى دهد و مطرح مىکند که تفسیر صحیح از اصالت وجود همان تفسیر عرفانى از اصالت وجود است که بر خلاف تفسیر صدرایى از جهات مورد بحث آثار و فوایدى بر آن مترتب است.