تفکیک ذهن از عین و اندیشه از واقعیت، هنگامی برای انسان مطرح میشود که وی در مییابد که برخی اندیشهها کاذب و برخی صادقند و تشخیص این مطلب کار چندان دشوار و سختی نیست. لیکن موضوع مهمتر این است که معیار و ملاک حقیقت و خطا یا صدق و کذب چیست. این مساله به لحاظ معرفتشناختی از گذشتههای دور تاکنون همواره محل بحث و بررسی گستردة اندیشمندان بوده است. دیدگاه حکیمان اسلامی از آغاز تاکنون عموماً این بوده است که تعریف حقیقت و صدق مطابقت با نفسالامر است و اما اینکه نفسالامر چیست و آیا فلاسفة مسلمان بر روی یک مفهوم اتفاق نظر دارند یا نه، بحثی است که این مقاله بدان میپردازد. افزون بر این بیان سیر تاریخی این مفهوم و طرح نظریات مختلف و گزیدن دیدگاهی ویژه دربارة آن از ویژگیهای دیگر این مقاله است.
معانی مفاهیم (اولی، ضروری، بدیهی، یقینی) به ظاهر، روشن است. اما کاربرد آنها در مواضع و مباحث مختلف منطق متفاوت می باشد؛ به تبع این مواضع و مباحث مختلف، معانی آنها نیز تاحدی تغییر کرده و مختلف خواهد بود. در این مقاله سعی داریم این موانع و اختلاف معانی را روشن کنیم.کلید واژه: ابن سینا، استدلال مباشر، اولی، بدیهی، تصور، تصدیق، شیخ اشراق، عرضی، ضروری، ملاصدرا، یقینی.
برای دستیابی به دیدگاهی مبناگروانه در مبحث توجیه براساس فلسفة اسلامی که از استواری و استحکام عقلی لازم برخوردار باشد میباید چالشهای مختلفی را که در اینباره برانگیخته شدهاند از سر گذراند و به آنها پاسخهایی درخور و مناسب داد. یکی از این چالشها در خصوص مسأله کیفیت ابتنأ قضایای نظری به بدیهی است که شکاک با طرح آن، سعی تا نظام معرفتی مذکور را مبتلا به عارضة «خود تنهاگروی»(solipcism) نشان دهد. این مقاله سعی دارد تا با طرح و رد چنین مسالهای، راه را برای مبناگروی براساس فلسفة اسلامی هموار کند
این نوشتار ملاحظة انتقادی بر پاسخ نویسندة محترم مقاله «قضیه معدوله و محصله» (مندرج در شماره 61 مقالات و بررسیها که به اختصار 61 می خوانیم) بر نقد آن با عنوان «مفاهیم غیر محصله و منطق ماهیات» (مندرج در مقالة شمارة 62 که به اختصار 62 می نامیم) است. پاسخ نویسنده بر نقد در شمارة 67 آمده است. یکی از روشهای به کار رفته در مقام پاسخ، بهره جستن از تبکیت بیرونی است. تبکیت بیرونی توسل به عوامل روانی برای سوق مخاطب به خطا است. منطق دانان مواضع مختلف آن را استقصا و آفات مخربش بر اندیشه را بر شمرده اند.
این نوشتار پاسخگونه ای است به مقالة « مفاهیم غیرمحصّل و منطق ماهیات » (مندرج در شمارة 62، ص 161-172)، که در نقد مقالة قضیة معدوله و محصّله (مندرج در شمارة 61، ص 81-103)، ارائه شده بود. و نویسنده، خود، در آغاز، ماجرا را توضیح می دهد: