برای تبیین شرایط تبلیغ دین در آینده، نیازمند مطالعه وضعیت آینده آن از طریق مطالعه روندهای اثرگذار بر آینده ایم. یکی از مهمترین روندهایی که بر تبلیغ دین اثر می گذارند، روندهای دینداری اند. در این مطالعه، با به کارگیری روش چرخ آینده و با تشکیل جلسات ذهن انگیزی نخبگان، پیامدهای احتمالی متفاوت و باواسطه روندهای اصلی تغییر دینداری بر آینده تبلیغ دین بررسی شده اند. چهار روند اصلی (افزایش گرایش به دین ورزی احساسی، رشد گزینش گری و ترکیب گرایی در دینداری، چالش های حاکمیت دینی و مطالبه و رواج الگوی درمانگرایی در دینداری) موجب خواهند شد اتفاقات متفاوتی در آینده تبلیغ دین رقم بخورد. در آینده، تبلیغ دین کارِ دشوارتری خواهد شد؛ نقش عموم مردم در آن بیشتر می شود و سازمان ها و نهادهای دولتی با چالشِ نقش در آن مواجه می شوند. تکثر در الگوها و روش های تبلیغی مشهود خواهد بود و نیاز به خلاقیت و مهارت های ابداع، محسوس می شود. اعزام مبلّغ، الگویی ناکارآمد تلقی می شود و گروه ها و مؤسسه های تبلیغی با چاشنی درآمدزایی و ارتباط بده بستان با مخاطبان، به سمت الگوهای جدیدی از تعامل پیش می روند. مبلّغان دین بیش از آنکه ارائه دهندگان اطلاعات دینی باشند، پاسخگویان به نیازهای عاطفی، عرفانی و معنوی مخاطبان خود و نیازمند مهارت های ارتباطی خواهند بود.
مصرف نمایشی از جمله مطرح ترین مسائل نوپدید اجتماعی در عصر حاضر به شمار می رود، نوعی از مصرف که نه لزوماً برای رفع نیازهای زیستی؛ بلکه برای برآوردن اهداف اجتماعی صورت می گیرد. تحقیق حاضر به برّرسی تأثیرات متغیّرهای عزّت نفس، دین داری، جنسیت و دوره تحصیلی در گرایش به مصرف نمایشی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز پرداخته است. در این راستا، با استفاده از روش پیمایش، ۳۷۸ نفر از دانشجویان بر حسب دانشکده/ جنسیت به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب و مورد برّرسی قرار گرفتند و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS وLISREL استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین گرایش به مصرف نمایشی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز در سطح پایین تر از حدّ متوسّط قرار دارد. براساس تحلیل های دومتغیّره، متغیّرهای عزّت نفس، دین داری و دوره تحصیلی دارای رابطه منفی معنی داری با مصرف نمایشی هستند؛ امّا متغیّر جنسیت (مردبودن) پاسخ گویان، رابطه معناداری با مصرف نمایشی نشان نداد. نتایج مدل ساختاری برازش داده شده، نشان دهنده تأثیر مثبت غیرمستقیم جنسیت (از طریق تأثیرگذاری منفی بر متغیّرهای عزّت نفس و دین داری) بر مصرف نمایشی است و تأثیر منفی معنی دار متغیّرهای عزّت نفس و دین داری و دوره تحصیلی بر مصرف نمایشی مشاهده شد. هم چنین، سطح تحصیلات دارای تأثیر معنی دار مثبتی بر عزّت نفس می باشد.
مفهوم خرید در مطالعات فرهنگی، با فراگیرشدن رسانه های اجتماعی در قالب خرید آنلاین و بازار مجازی و به عنوان کنشی هویت بخش، دچار دگردیسی شد. این مقاله با هدف بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر تجربه خرید شهروندان تهرانی، این پرسش را دنبال می کند که تجربه خرید در فضای مجازی، چه تفاوت و شباهتی با فضای واقعی دارد؟ این پژوهش برای درک تجربه خرید در فضای اوّل و دوم، از پارادایم دوفضایی شدن ها بهره می برد و با مطالعه الگوی رفتار خرید در اینستاگرام و کانال های فروش در تلگرام با روش اتنوگرافی و نتنوگرافی، به پژوهش در این حوزه دوفضایی می پردازد. مشاهده فضای خرید آنلاین و آفلاین، پس از گونه شناسی و تشریح عوامل تشویق کننده و تحدیدکننده خرید مجازی نشان داد که اینستاگرام و تلگرام، بیشتر از اینکه به عنوان فضاهایی برای خرید مستقیم عمل کنند، کارکرد «تبلیغ کالا در بازار واقعی» را برعهده دارند و بیشتر از اینکه در مرحله اجرا موفق باشند، در مراحل آگاهی ایفای نقش می کنند. پژوهش پیش رو، به این یافته رسید که اگرچه خرید فراغتی و پرسه زنی در بازار واقعی و مجازی رواج دارد، اما برخلاف ایده میشل دوسرتو و متفکرانی که از مقاومت، فراغت، لذت و پرسه زنی مخاطب دفاع می کنند، خریدار با حضور فعال در مراکز خرید شهری و عضویت در کانال های مجازی، درگیر «چرخه مصرف» است؛ به گونه ای که تاکتیک های مصرف کننده نتوانسته به عنوان عنصری رهایی بخش در برابر استراتژی جامعه مصرفی بکار گرفته شود.
تبلیغات ""ماشین""، ""اتومبیل"" یا خودرو بهتر است چگونه باشد؟ پاسخ این پرسش را در کوشش کارگزاران تبلیغاتی شرکتهای بزرگ دنیا مشاهده کنید که برای اتومبیل مدل دوکاتوی فیات، سوبارو، فورد، هامر، نیسان، ولوو، و گلف عرضه کردند. هم با شعار تبلیغاتی این آگهیهای خلاق آشنا خواهید شد، هم با عکس و پوسترهایی روبه رویید که جلوه ای از خلاقیت را به تصویر کشیده اند.
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان فناوری های نوین ارتباطی (اینترنت) و سبک زندگی کارکنان سازمان فضایی ایران است. این پژوهش با یک فرضیه اصلی و چهار فرضیة فرعی و نیز یک سؤال اصلی و چهار سؤال فرعی، از دو بُعد، به بررسی رابطه بین میزان و نوع استفاده افراد از اینترنت و سبک زندگی آنها و اوقات فراغت می پردازد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و جامعه آماری آن را 400 نفر از کارکنان سازمان فضایی ایران تشکیل می دهد که به یاری فرمول کوکران حجم نمونه 196 نفر تعیین شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه ای شامل بر 22 سؤال بسته است. در این پژوهش به منظور بیان توصیفی داده ها و تجزیه و تحلیل پرسشنامه از نرم افزار SPSS و روش آمار توصیفی شامل فراوانی ، درصد فراوانی نسبی و فراوانی تجمعی استفاده شده است. در آمار استنباطی این پژوهش، برای تعیین بررسی رابطه میان اینترنت و سبک زندگی از آزمون آماری T برای آزمون رگرسیون از آزمون آماری R برای آزمون رابطه آماری از پیرسون استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که از 5 فرضیه این تحقیق سه فرضیه تأیید و دو فرضیه رد شده است که براساس آن، ارتباط معناداری بین میزان استفاده از اینترنت وسبک زندگی مدرن وجود دارد. به این معنی که به همان نسبت که افراد از اینترنت استفاده بیشتری بکنند، از اوقات فراغت و سلیقه مدرن تری برخوردار خواهند بود. در بین محتواهای مورد استفاده، عضویت در شبکه های اجتماعی، چت و گفت وگو، دانلود آهنگ ها و فیلم ها بر سلایق افراد در میل به نوع مدرن آن و مورد ”جست وجوی مطالب علمی“ بر اوقات فراغت افراد در میل به نوع مدرن آن ارتباط معناداری را از خود نشان دادند
تقویت مبانی فکری و کمک به ارتقای سطح محصولات سازمان صداوسیما از طریق ارائه و بحث و بررسی مبانی نظری علوم ارتباطات ازجمله رسالتهای فصلنامه پژوهش و سنجش است. جایگاه رفیع خبر و اطلاعرسانی در مجموعه وظایف رسانه، برقراری پیوند میان مراکز علمی با سازمان صداوسیما را از اهمیت مضاعفی برخوردار ساخته است. از این رو، مشتاق فرصتی بودیم که به بهانه انتشار ویژه نامه خبر را با آنان به بحث بگذاریم. خوشبختانه گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از پیشنهاد برگزاری این میزگرد با رویی باز استقبال کرد و ما به میهمانی اساتید گرانقدر این گروه دعوت شدیم. آنچه پیش روست حاصل گفتگویی صمیمانه با استادان گرامی است که بیتردید حاوی نکات ارزشمندی برای استفاده علاقمندان حوزه خبر و اطلاعرسانی است.
برای این که سینما توانمندی خود را در جذب تماشاگر و سرگرم کردن او به رخ بکشد، زمان زیادی لازم نبود.«متحرک بودن تصاویر» درهمان نخستین روزهای پیدایش ابزاری موثر برای جادوکردن مردمی به شمار میرفت که پیشترها در چشمبندی تردستانه سیرکهای ثابت و سیار، افسون میشدند.
اما به مرور، پیداکردن دستاویزهای نوینی برای جلب تماشاگر و دامن زدن به آتش اشتیاق او ضرورت یافت.
«خنده» یکی از این ترفندها بود که از این ترفندها بود که از همان روزهای اول نشان داد کارسازتر از بسیاری عناصر دیگر است و میتواند انسان خسته و غمگین را در دورانی که به اندوه همچون عادتی دیرینه خوکرده بود، به سینما بکشاند.
فیلم های اولیه به علت تعجیل در تولید سریع آنها و همچنین شکل نگرفتن شیوههای گوناگون روایت سینمایی، به گونهای ابتکاری تلاش میکردند تا با نمایش ماجراهایی ساده و نشاطآور، تماشاگران را به خنده وادارند.
پرداختن به طنز باتوجه به ماهیت اعتراضآمیز آن و تلاشی که برای ویران سازی هدفدار و سازندهاش میکند، درسینمای کوتاه اعتباری بسزا مییابد چرا که طنزپرداز محیطی آزاد میطلبد تا در سایه آن با طرح دل مشغولیهایش به جهانی یورش برد که با معیارهای انسانی او سازگار نیست.
اصل آناکارنینا"" از جمله اصول اولیه ی تبلیغات است. آگاهی از این اصل، در جلوگیری از شکست کمپین های تبلیغاتی نقشی بسزا دارد. با وجود این، در ایران از این اصل یعنی ""اصل آناکارنینا"" کمتر صحبت به میان می آید.
اثر حاضر با تشریح این اصل و کاربرد آن، کمک مؤثری است برای کارگزاران تبلیغات که می کوشند کمپین های تبلیغاتی موفقیت آمیز اجرا کنند.