فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۸۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مدیریت راهبردی منابع انسانی، استراتژی سازمان های پیشرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت راهبردی منابع انسانی ، عبارتست از: مرتبط ساختن مدیریت منابع انسانی با مدیریت راهبردی (هدف های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت راهبردی سازمان)، برای ارتقاء عملکرد و بهبود بهره وری به صورت سیستمی و ایجاد فرهنگ سازمانی که مولد انعطاف پذیری و خلاقیت باشد. اهداف سیستم مدیریت منابع انسانی متاثر از اهداف راهبردی هر مؤسسه ای است. مدیریت راهبردی منابع انسانی(SHRM) با معنای وسیع خود در دنیای امروزی می کوشد که آموزش و توسعه کارکنان، بهبود سازمانی و مسیر پیشرفت شغلی را در هم آمیزد تا افراد، گروه ها و سازمان ها به شیوه ای اثربخش رشد کنند. بنابراین هدف اساسی مدیریت راهبردی منابع انسانی، خلق قابلیت استراتژیک از طریق تضمین و مطمئن شدن از این نکته است که سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه برای تلاش در راستای حصول به مزایای رقابتی پایدار، برخوردار است
بررسی ارتباط میان سرمایه فکری و شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر ارتباط میان سرمایه فکری و شاخصهای ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی می کند. این موضوع از طریق بررسی ارتباط میان سرمایه فکری به عنوان متغیر مستقل با سود قبل از کسر مالیات، جریانهای نقدی عملیاتی و ارزش افزوده به عنوان متغیرهای وابسته آزمون می شود. جامعه آماری تحقیق، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در فاصله سالهای 1383 لغایت 1387 می باشد که دارای شرایط تعیین شده برای جامعه آماری بوده اند. سپس تعداد 73 شرکت از میان جامعه آماری انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند.
سنجش رضایت شغلی منابع انسانی در بخش دولتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی کارآمد و پرانگیزه در افزایش اثر بخشی هر سازمانی نقش مهم و اساسی ایفا می کند. شناخت میزان رضایت شغلی کارکنان به مدیران در پیشرفت و بهبود بهره وری منابع انسانی یاری می رساند. بر اساس پ ژوهشهای موجود، عوامل مختلفی در میزان رضایت شغلی اثر دارد. این عوامل در سازمانها بسته به اندازه، فرهنگ، نظام جبران خدمت، نظام ارتقای شغلی، نوع تولید و سایر شرایط محیطی سازمان، متفاوت است. در این پژوهش بر اساس فرضیه ها و آزمونهای علمی انجام شده، سعی شده است تا عوامل موثر و مرتبط با رضایت شغلی در بخش دولتی به دست آید. به این منظور بخشهای مختلف دولتی در کشور مورد کاوی شد و مشخص شد که در بخش دولتی کدام عوامل برای متغیر وابسته رضایت شغلی نقش پیش بینی کننده را دارد و کدام یک از متغیرهای مستقل همچون نحوه ارتقای شغلی، نظام ارزشیابی، سطح درآمد و سبک رهبری ارتباط معناداری با رضایت شغلی دارد.
بررسی و ارزیابی سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های بخش دولتی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
امروزه صاحب نظران به منظور رسیدن به مزیت رقابتی پایدار معتقدند، مدیریت بر منابع انسانی مهمترین عامل به حساب می آید، آنها معتقدند که سرمایه انسانی، به دلیل کمیابی، ارزشمندی، جانشین ناپذیری و تقلیدناپذیری، بسیار بااهمیت است. بدون شک مزیت استراتژیک پایدار نصیب سازمان هایی خواهد شد که بتوانند بهتر از سایرین، تیم هایی مشتمل بر بهترین و درخشان ترین استعدادهای انسانی را جذب، پرورش و حفظ نمایند. بر همین اساس در سال های اخیر مفهوم مدیریت سرمایه انسانی که نشان دهنده حد اعلای توجه و تمرکز بر انسان است مطرح شده است. با توجه به مطالب فوق در این مقاله که حاصل یک پژوهش میدانی از شاخه کاربردی است محققین درصدد برآمدند تا میزان سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های بخش دولتی شهر اصفهان اندازه گیری نمایند. تجزیه و تحلیل یافته های مربوط به مولفه های سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های بخش دولتی نشان داد که میانگین نمره شیوه های اعمال رهبری 2.70، میزان مشارکت 1.94، دسترسی به دانش 2.17، بهینه سازی و آموزش نیروی انسانی 2.81 و ظرفیت یادگیری 2.70 بوده است.مقایسه میانگین نمره مولفه های سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمان های مورد مطالعه نشان داد که سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در سازمانهای مذکور کمتر از سطح متوسط بوده است. میانگین نمره سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی در 16 سازمان بین 14.51 تا 53.83 در نوسان بوده است که بر اساس مدل باسی و مک مورر کلیه سازمان های مورد مطالعه دارای سطح بلوغ ضعیف می باشد که در پایان به ارایه راهکارهایی برای ارتقا سطح بلوغ مدیریت سرمایه انسانی مبادرت شده است.
راهکارهای ارتقای سرمایه فکری در سازمانها و نهادهای فرهنگی (مورد مطالعه فرهنگسرای ابن سینا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: با توجه به نقش برجسته و فزاینده دانش در اقتصاد، تجارت و فرآیندهای مدیریتی، تبین ماهیت و سنجش و ارزشگذاری سرمایه فکری شرکت ها بیش از پیش اهمیت یافته است. امروزه، نقش و اهمیت بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده در قابلیت سود آوری پایدار و مستمر شرکت ها بیش از بازده سرمایه مالی به کار گرفته شده است. بر همین اساس این پژوهش درصدد ارایه راهکارهای ارتقای سرمایه فکری در سازمانها و نهادهای فرهنگی (مورد مطالعه فرهنگسرای ابن سینا) می باشد.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه کارکنان فرهنگسرای ابن سینا است. که با توجه به تعداد کارکنان مشغول به کار در فرهنگسرای ابن سینا از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شده است. که در مجموع 93 پرسشنامه تکمیل و به محقق عودت داده شد.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که سطح سرمایه انسانی در فرهنگسرای ابن سینا در حد ضعیفی است. سطح سرمایه ساختاری و کالبدی در حد مطلوب قرار دارد. همچنین با توجه به نتایج حاصل از اجرای آزمون فریدمن در مورد مولفه های سه گانه پژوهش، از نظر نمونه مورد پژوهش به ترتیب مولفه های سرمایه کالبدی، سرمایه ساختاری و سرمایه انسانی دارای رتبه اول تا سوم می باشند. با توجه به اینکه در آزمون فرض اصلی دوم، ضریب تعیین (R2) درحدود 79 درصد است و این بدان معنا است که در حدود 79 درصد از تغییرات در سرمایه های انسانی، ساختاری و کالبدی توسط تغییرات سرمایه فکری بیان می شود. از سوی دیگر آماره F و P-Value مربوط به آن، بیان گر معنی دار بودن ارتباط سرمایه های انسانی، ساختاری و کالبدی و تغییرات سرمایه فکری در سطح اطمینان 95 درصد است.
تاثیر برداشت کارکنان از عدالت سازمانی بر رفتارهای شهروندی سازمانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه، سازمانها در محیط جهانی بسیار رقابتی عمل می کنند و مدیران برای ارتقا بهره وری سازمانهایشان، سازوکارهای مختلفی از جمله کوچک سازی سازمانها و خودکار کردن امور را به کار می گیرند. درحالی که این سازوکارها می تواند موثر باشد اما یکی از مهمترین عوامل، نیروی انسانی کیفی و متعهد است. رفتار شهروندی سازمانی در طی چند سال اخیر به عنوان عاملی موثر در به دست آوردن تعهد کارکنان مورد توجه قرار گرفته و تحقیقات نسبتا چشمگیری بر روی شناسایی عوامل موثر در ارتقا این رفتارها متمرکز شده وعوامل مشترکی مانند هنجارهای گروهی، ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی به عنوان متغیرهای زمینه ای جهت توسعه این نوع رفتارها شناسایی شده اند. در این تحقیق، تاثیر برداشت کارکنان از عدالت سازمانی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در ارتقا این رفتارها در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی مورد مطالعه قرار گرفت.روش کار: روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. در این تحقیق، عدالت سازمانی شامل چهار بعد عدالت (توزیعی، رویه ای، مراوده ای و اطلاعاتی) و نقش هر کدام در ارتقا رفتارهای شهروندی سازمانی از دیدگاه کارکنان مورد سنجش قرار گرفت. داده های مورد استفاده از طریق پرسشنامه از کارکنان شرکت مذکور، جمع آوری گردید و فرضیات تحقیق بر اساس آزمون دو جمله ای مورد آزمون قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که برداشت کارکنان از عدالت سازمانی شامل هر چهار بعد مذکور بر رفتارهای شهروندی آنان در سازمان تاثیرگذار است. در رتبه بندی این ابعاد، برداشت کارکنان از عدالت مراوده ای در رتبه اول، عدالت توزیعی در رتبه دوم، عدالت اطلاعاتی در رتبه سوم و عدالت رویه ای در رتبه چهارم قرار داشت.نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که رفتارهای شهروندی سازمانی می تواند از برداشت کارکنان از عدالت سازمانی تاثیر پذیرد.
نیازسنجی دوره های آموزش ضمن خدمت کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرعت تحولات در عرصه فن آوری اطلاعات، حجم عظیم اطلاعات، تنوع محمل های اطلاعاتی و نیازهای اطلاعاتی روزافزون، همگامی کتابداران با این تحولات به منظور پاسخ گویی سریع، صحیح و با کیفیت به نیازهای کاربران را می طلبد. برنامه ریزی برای آموزش کتابداران در گرو انجام مطالعات دقیق نیازسنجی است و این پژوهش با هدف نیازسنجی دوره های آموزش ضمن خدمت کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان انجام گرفته است.روش بررسی: این پژوهش از نوع کاربردی است و به شیوه پیمایشی در سال 1387 انجام گرفته است. جامعه پژوهش را کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر اصفهان که به شیوه سرشماری انتخاب شدند و تعداد آن ها 180 نفر بود، تشکیل دادند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام شد و در نهایت تحلیل داده های 142 پرسش نامه عودت داده شده با نرم افزار SPSS صورت گرفت. روایی پرسش نامه با نظر خواهی از استادان و پایایی آن با محاسبه Cronbach’s alpha برابر با 0.82 سنجیده شد.یافته ها: نتایج نشان داد بیشترین میزان نیاز در حوزه آموزش ضمن خدمت عبارت از آشنایی با شیوه های جستجوی اطلاعات در اینترنت، اصول مهارت های ارتباطی کتابداران و آشنایی با بانک های اطلاعاتی و جستجو در آن ها و روش تحقیق در کتابداری و اطلاع رسانی هستند.نتیجه گیری: می بایست اولویت ارایه آموزش های ضمن خدمت در کتابخانه ها به موارد ذکر شده در یافته ها اختصاص یابد و این دوره ها با محتوای آموزشی غنی، مدرسان متخصص و به طور مداوم در کتابخانه ها اجرا شود و مورد ارزیابی قرار گیرد.
سرمایهی اجتماعی کارآفرینان نوپا و تامین مالی غیررسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی تامین منابع مالی یکی از موضوع های راهبردی پیش روی کارآفرین برای راه اندازی کسب وکار است. بانکها و موسسه های مالی به عنوان منابع رسمی تامین مالی در مرحلهی پیش راه اندازی و راه اندازی یک کسب وکار جدید کمک چندانی نمیکنند. در این مرحله کارآفرین باید بیش تر بر سرمایهی شخصی خود و منابع غیررسمی مانند افراد خانواده، دوستان و غریبه های متهور تکیه کند. درک اینکه چرا برخی کارآفرینان از منابع مالی غیررسمی برای راه اندازی کسب وکارشان استفاده میکنند و برخی دیگر از این منابع نمیتوانند استفاده کنند، تمرکز اصلی این تحقیق است. نوآوری این تحقیق تبیین نقش سرمایهی اجتماعی در تامین مالی از منابع مالی غیررسمی بوده و سرمایهی اجتماعی در این تحقیق به وسیلهی چهار بعد شبکه های اجتماعی، اعتماد، مهارت های اجتماعی و تمایل به همکاری تعریف شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده و با روش رگرسیون لجستیک تحلیل شدند. کارآفرینانی که به تازگی کسب وکارشان را آغاز کرده اند (کم تر از یک سال) یا در مرحلهی راه اندازی و پیش راه اندازی هستند به عنوان جامعهی آماری در نظر گرفته شده اند. نمونهی آماری این تحقیق شامل 77 کارآفرین بوده است. نتایج تحلیل داده های این تحقیق، اثرگذاری شبکه های اجتماعی، اعتماد و تمایل به همکاری بر تامین مالی غیررسمی را پشتیبانی و اثرگذاری مهارت های اجتماعی بر تامین مالی غیررسمی را رد میکنند. در مجموع یافته های تحقیق، بیان گر آن بوده اند که هر فردی از سطح سرمایهی اجتماعی بالاتری برخوردار باشد، با احتمال بالاتری به منابع مالی غیررسمی دسترسی خواهد داشت.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در توانمندسازی به روش TOPSIS (مطالعه موردی: شرکت گازاستان اذربایجان شرقی)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی و اولویت بندی عوامل موثر در توانمندسازی کارکنان به روش TOPSIS پرداخته شده است. بدین منظور، ابتدا ضمن مرور ادبیات و مفاهیم موجود در توانمندسازی، عوامل موثر مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس برای شناسایی عوامل تاثیرگذار در جامعه اماری مورد مطالعه پرسشنامه ای طراحی و تدوین شده است. پرسشنامه تدوین شده به منظور انتخاب متغیرهای (عوامل) اصلی مورد مطالعه به اعضا نمونه اماری داده شد و نظرات انان در خصوص این عوامل تعیین گشته است.پس از تعیین عوامل اصلی با استفاده از نرم افزار Minitab 15، بوسیله رسم نمودار پارتو عواملی را که دارای بیشترین تاثیر بر توانمندسازی بودند شناسایی شده است. پایایی جوابهای بدست امده با روش بازازمایی مورد مطالعه قرار گرفته است. در ادامه به منظور اولویت بندی عوامل شناسایی شده، از روش TOPSIS استفاده شده است. بدین منظور پرسشنامه دوم جهت بررسی تاثیر هر یک از عوامل نسبت به شاخصهای تعیین شده در اختیار نمونه اماری قرار گرفت و پس از جمع اوری و تلخیص داده ها، ماتریس تصمیم گیری بدست امد. در نهایت اولویت بندی عوامل با توجه به اوزان و اهمیت هر یک از عوامل مشخص گردیده است. نتیجه اولویت بندی عوامل نشان می دهد که بترتیب اموزش، بکارگیری سیستم مشارکت، وجود انگیزه در پرسنل، تفویض اختیار، پاداش مبتنی بر عملکرد، کار تیمی، غنی سازی شغلی و حس مسوولیت پذیری جهت توانمندسازی کارکنان در اولویت قرار دارند.
بررسی تاثیر علی میان پنج عامل اصلی شخصیت و بهبود عملکرد کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، سعی شده با سنجش پنج عامل اصلی شخصیت نیروهای فروش، بر اساس آزمون نئو اف اف آی، روابط همبستگی و علت و معلولی موجود بین عوامل اصلی شخصیت با عملکرد کاری فروشندگان حضوری و تلفنی یک شرکت پخش مواد غذایی مورد سنجش قرار گیرد. بر اساس یافته های این تحقیق، عامل عصبیت (یا روان آزرده خویی) بر عملکرد فروشندگان تاثیر منفی داشته و دو عامل برون گرایی و مسئولیت پذیری بر عملکرد آنها تاثیر مثبت دارد. بین عوامل شخصیتی بازبودن به تجارب و سازگاری با عملکرد فروشندگان روابط معنی دار مشاهده نمی گردد. همچنین نتیجه تحلیل عاملی عملکرد فروشندگان تلفنی و حضوری با روش چرخش واریماکس، حاکی از آن است که این عملکرد دارای چهار عامل است: فعالیت های فروش مستقیم، شناخت بازار و مشتریان، بهبود و توسعه روابط و دقت در سنجش اعتبار مشتریان، فروش های محقق نشده، که در مقایسه با وظایف فروشندگان تبیین شده توسط آرمسترانگ می توان عنوان نمود که عامل های عملکرد ""دقت در سنجش اعتبار مشتریان"" و ""فروش های محقق نشده"" ویژه بازار ایران هستند