فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۳۲۹ مورد.
مقالات ویژه: دولت در سایه و سایه دولت: ارزیابی بی نظمی سیاسی برآمده از دو انتخابات اخیر
منبع:
گفتگو بهمن ۱۳۸۴ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
شَبح «انقلاب مخملی» در ایران
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش دارد با مطالعة شرایط مشترک مؤثر در وقوع انقلاب های مخملی در کشورهای هدف، با استفاده از رهیافت روش «توافق» جان استوارت میل، به مؤلفه های عِلّی مشترک دست یابد. جنبش های اجتماعی، نهادهای مدنی، احزاب، فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه، ساختار و موقعیت ملی و بین المللی دولت حاکم و میزان مداخلة قدرت های هژمونیک، هر کدام در تحقق انقلاب های مخملی نقش تعیین کننده ای دارند. در این پژوهش، با استفاده از نظریه های جنبش های اجتماعی کلاسیک و جدید، نظریه های رفتار جمعی، نظریه های انقلاب، و نیز در پرتو تحلیل تطبیقی، نقش و جایگاه مؤلفه های تأثیرگذار در انقلاب های مخملی در کشورهای هدف و وضعیت همان مؤلفه ها در شرایط اجتماعی و سیاسی جامعة ایران مورد مقایسه قرار گرفت. فقدان اعتماد و روحیة کار جمعی در فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی، منع گسترش نهادهای مدنی، تجربة ناکام نوسازی معلول عدم آمادگی جامعة ایران برای پذیرش تغییرات بنیادی، جایگاه بی ثبات احزاب در ساخت سیاسی، وجود سطحی از انسجام ملی در جامعه، فقدان اپوزیسیون منسجم و قدرتمند، عمق نفوذ استراتژیک ایران در منطقه و اقتدار سیاسی ـ نظامی دولت، جملگی شاخص ها و مؤلفه هایی هستند که در شرایط موجود احتمال انقلاب مخملی را در ایران منتفی می سازند. از سویی، حضور پتانسیل های تهدیدکننده ای چون چالشگری ایران علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه، ضعف حوزة عمومی و نهادهای مدنی، تراکم شکاف های اجتماعی ـ سیاسی، برخورد جناحی و سلیقه ای جناح حاکم با رقیبان سیاسی اش درون نظام، اقتصاد تک محصولی، افزایش میزان تورّم، کاهش سطح اشتغال و افزایش جمعیت جوان کشور، مؤلفه های تهدیدکننده ای است که در شرایط حضور یا فقدان یک عامل ناشناخته (x)، ممکن است زمینه ای برای ظهور انقلاب مخملی در ایران باشد.
مطالعه تطبیقی عوامل انفعال سیاسی زنان در مقایسه با مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش عوامل تأثیرگذار در بی تفاوتی و انفعالسیاسی زنان ایرانی با استفاده از آرای رابرت دال و مارتین لیپست بررسی شده است.برای گردآوری و تحلیلداده ها از ترکیب روش های کمی و کیفیاستفاده شده، نمونه گیری به شیوه هدف مند بوده و افراد مورد مطالعه از میان زنان و مردان با تحصیلات دانشگاهی و شاغل ساکن شهر تهران انتخاب شده اند. بر اساس یافته ها، مهم ترین عوامل انفعال سیاسی افراد مورد مطالعه احساس اثربخش نبودن سیاسی و مشکلات اقتصادی بوده است. هم چنین، انفعال سیاسی زنان بیش تر از مردان بوده و این مسئله، صرف نظر از عوامل روان شناختی و اقتصادی، به نوع نگاه به نقش زن در جامعه و باورهای کلیشه ای جنسیتی مربوط است. به علاوه، یافته های این تحقیق حاکی از پایین بودن آگاهی و اعتماد به نفس سیاسی زنان در مقایسه با مردان و بهره گیری کم تر آنان از فناوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی است. هم چنین، در افراد مورد مطالعه مشارکت سیاسی جوانان کم تر از میان سالان بوده و سطح تحصیلات سبب تفاوت در مشارکت یا انفعال سیاسی افراد نشده است.
بازگشت به دولت به عنوان یک نهاد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت مهمترین نهاد جامعه است و جامعه شناسی علم شناخت نهادهای اجتماعی است. تاکنون تحلیل و تبیین تحولات اجتماعی و اقتصادی دربیشتر پژوهشها تحت الشعاع پارادایمها و رویکردهای مسلطی مانند نوسازی، وابستگی ونظام جهانی بوده و از بررسی نقش نهاد دولت در تحولات غفلت شده است.این مقاله با رویکرد نهادگرایی تطبیقی بررسی مجدد مفهوم دولت و بازگشت به آن را در تحلیلهای جامعه شناسی مطرح میکند و جایگاه و نقش مؤثر دولت را از رویکردی خاص که آن را یک نهاد مهمّ اجتماعی تلقی میکند، برطبق نظریههای مختلف، نشان میدهد و عوامل بازگشت به دولت به عنوان یک نهاد اجتماعی را تعیین و چالشهای مربوطه را مطرح میسازد
انقلاب در نظریه های انقلاب: بحثی پیرامون گستره مفهومی نظریه های انقلاب و چرخش های تئوریک آن ها پس از انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
انقلابات از منظرهای متفاوتی موضوع مطالعه قرار گرفته اند؛ تکثر نظرگاه ها، در حداقلی ترین سطح، مؤید وجود پیش فرض هایی است که اسباب این تنوع است؛ و حداقلی ترین نتیجه این امر آن است که علی السویه بودن ربط یک نظریه با واقعیات و پدیده های متفاوت را مورد تردید قرار می دهد. در واقع هر نظریه ظرفیت تبیینی واقعیاتی محدود را دارد. بنابراین با هر نظریه نمی توان سراغ هر پدیده ای و در هرجا رفت! این امر در مورد انقلاب برجستگی بیش تری می یابد؛ به عبارت دیگر، انقلاب که هر مورد منفرد آن برخاسته از زمینه های منفردی است، نظرگاه خاصی را جهت تحلیل و بررسی طلب می نماید. اما آیا این امر در مورد انقلاب اسلامی ایران نیز صادق است؟ در واقع آیا نظریه های موجود علوم اجتماعی امکان مطالعه انقلاب اسلامی را دارند؟ رویکردهای تحلیل مناسب جهت مطالعه انقلاب اسلامی کدام اند؟ نوشتار حاضر تلاشی در جهت ارائه نگرشی عمومی بر تاریخ و سنخ بندی نظریه های انقلاب در حوزه اجتماعی و سیاسی با توجه به پدیده انقلاب اسلامی می باشد و تأثیر بزرگ ترین انقلاب قرن بیستم بر حوزه اندیشه را تا حدی نمایان می نماید.
قدرت های محلی و فرهنگ در فرانسه
حوزه های تخصصی:
رابطه قدرت های ملی و محلی از انقلاب فرانسه تا به امروز موضوع روز فرانسه است. مناسبت قدرت های محلی و ملی را دو فرایند تراکم زدایی و تمرکززدایی رقم زده است. با روی کار آمدن سوسیالیست ها تراکم زدایی شتاب بیشتری گرفت و قانون 1982 و قوانین متعددی که بعد از آن به تصویب رسیدند به تدریج قدرت را در لایه های مختلف توزیع کرد. تقسیم قدرت بین دولت مرکزی و نمایندگان دولت (تراکم زدایی) و واگذاری اختیارات دولتی به نهادهای منتخب مردم، مانند شوراهای شهر و شوراهای فرادستی و به ویژه شهرداری ها (تمرکززدایی) تا حدی از شدت نظام متمرکز فرانسه کاست. در جریان همین واگذاری اختیارات بود که بخش زیادی از امور فرهنگی به قدرت های محلی واگذار شد. ورود قدرت های محلی در امور فرهنگی تأثیر شگرفی بر همبستگی اجتماعی و توسعه و پیشرفت شهرها گذاشت. بین قدرت های محلی، بیشترین اختیارات امور فرهنگی به شهرداری ها که منتخب مردمند واگذار شد. فرهنگ به تدریج در شهرها از جایگاه والایی برخوردار گشت و مدیران سامان شهری، با دریافتن نقش فرهنگ در ایجاد همبستگی اجتماعی، شتابان به سوی فرهنگی کردن شهرها روی آوردند. فرهنگ و زندگی روزمره مردم این کشور به قدری در هم تنیده که می توان نام «فرهنگ شهر» را به جای دولت شهرهای آتن برای شهرهای فرانسه پیشنهاد کرد.
بررسی سیاست زمانی حاکم بر تقویم ایران در سال های پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی سیاست گذاری های جمهوری اسلامی ایران درمورد زمان، از خلال توجه به تقویم می پردازد. تمامی حکومت ها برای تعریف هویت خود و مشروعیت یافتن از این طریق، نیازمند مشخص کردن مرزهای خود در مکان و یافتن جایگاه خود در زمان هستند. تقویم یکی از مؤلفه هایی است که سیاست های زمانی در قالب آن نمود می یابد. تغییرات دائمی در تقویم ایران، تورم بیش از حد مناسبت ها و ایجاد نهادی خاص برای تعیین مناسبت ها و نظارت بر تقویم، نشانگر توجه جمهوری اسلامی به تقویم ایران و سیاست های مشخصی است که بر آن اعمال می شود. رویکرد نظری پژوهش پیش رو از نظریات دورکیم درمورد تمایزگذاری میان دو زمان قدسی و عرفی، نظریة حافظة جمعی هالبواکس و دیدگاه اریک هابزبام درمورد برساخت حافظه و سنت به وسیله حکومت ها اخذ شده است. برای بررسی سیاست های حاکم بر تقویم ایران، از روش تاریخی و مطالعة اسناد و مدارک موجود در شورای فرهنگ عمومی استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر وجود سیاستی است که بیش از هر چیز، رو به گذشته جامعه دارد و تلاش می کند روایتی خاص را براساس منافع و شرایط زمان حال خود از گذشته ارائه دهد. مناسبت های تقویم بر این مبنا انتخاب شده اند.
روشنفکران ایرانی و غرب: فروغی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز جهان سبک ها
تاریخ نگاری جنگ
جنگ و «دفتر تحکیم وحدت»
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران جنگ (دفاع مقدس)
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی جنگ