چکیده

انقلابات از منظرهای متفاوتی موضوع مطالعه قرار گرفته اند؛ تکثر نظرگاه ها، در حداقلی ترین سطح، مؤید وجود پیش فرض هایی است که اسباب این تنوع است؛ و حداقلی ترین نتیجه این امر آن است که علی السویه بودن ربط یک نظریه با واقعیات و پدیده های متفاوت را مورد تردید قرار می دهد. در واقع هر نظریه ظرفیت تبیینی واقعیاتی محدود را دارد. بنابراین با هر نظریه نمی توان سراغ هر پدیده ای و در هرجا رفت! این امر در مورد انقلاب برجستگی بیش تری می یابد؛ به عبارت دیگر، انقلاب که هر مورد منفرد آن برخاسته از زمینه های منفردی است، نظرگاه خاصی را جهت تحلیل و بررسی طلب می نماید. اما آیا این امر در مورد انقلاب اسلامی ایران نیز صادق است؟ در واقع آیا نظریه های موجود علوم اجتماعی امکان مطالعه انقلاب اسلامی را دارند؟ رویکردهای تحلیل مناسب جهت مطالعه انقلاب اسلامی کدام اند؟ نوشتار حاضر تلاشی در جهت ارائه نگرشی عمومی بر تاریخ و سنخ بندی نظریه های انقلاب در حوزه اجتماعی و سیاسی با توجه به پدیده انقلاب اسلامی می باشد و تأثیر بزرگ ترین انقلاب قرن بیستم بر حوزه اندیشه را تا حدی نمایان می نماید.

تبلیغات