فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد دست یابی به دیدگاه ها و تفکرات افراد معمولی ساکن شهر تهران در مورد مرگ و مردن و تشخیص نسبت مرگ و دین در بین آنهاست. در تحقیق حاضر پس از مرور مختصر دیدگاه های نظری، با استفاده از روش نظریة مبنایی و تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته دیدگاه های مصاجبه شوندگان در 9 نمایشنامه فرهنگی متمایز مرگ و مردن (نمایشنامه های: مرگ تقدیرگرا، مرگ معادگرا، مرگ عارفانه، مرگ شهادت طلبانه، مرگ تلفیقی، مرگ دنیوی، مرگ زیبا شناختی/پوچ گرا، مرگ ندانم گرا و مرگ ابهام گرا) مشخص شده اند و نمایشنامه های بیشتر دینی و بیشتر غیر دینی از هم متمایز گشته اند. همچنین وجود تکثر و تنوع در دیدگاه های مصاحبه شوندگان در مورد مرگ و مردن، فردی شدن دین در بین تعدادی از آنها، تلفیقی شدن تفکرات و عدم وجود هماهنگی بین عقاید و باورها با رفتارها و شیوة زندگی برخی از آنها، از دیگر نتایج این تحقیق است.
موضوعات پژوهشی در اولویت علوم اجتماعی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به اولویت یابی پژوهشی علوم اجتماعی زنان اختصاص دارد. اولویت یابی برآمده از تجربة کار میدانی اعضای اجتماع علمی این عرصة جوان تخصصی، ضمن توجه به چگونگی تداوم انباشتگی علوم اجتماعی زنان و نیز روشن سازی ابعاد پژوهشی مسیر طی شده، با نگاه به پرسش هایی که در این حیطه در ایران مطرح نشده یا بی پاسخ مانده اند دستاوردهای سودمندی دارد.
بنابراین، این تحقیق کوشیده تا از رهگذر مصاحبة نیمه سازمان یافته با پژوهش گران متخصص علوم اجتماعی به گردآوری اولویت های موضوعی آنان همت گمارد؛ اولویت هایی که ناظر به ارزیابی پژوهش های انجام شده در حکم بخشی از ساختار علمی این حیطه و نیز درک مقتضیات کنونی جامعة ایران از منظر ایشان است.
یافته ها نشان می دهد متخصصان با درک تغییرات اجتماعی پرسرعت چند دهة اخیر و تحول کرد و کارهای جنسیتی بر موضوعاتی چون سیاست گذاری ها، اشتغال، تفکیک جنسیتی، خانواده، آسیب ها و مشکلات اجتماعی، سبک زندگی، مهاجرت، مطالعات فرهنگی زنان و مطالعات نظری تأکید دارند.
بررسی عوامل مؤثر بر نگرش بهره برداران نسبت به فعالیت آبخیزداری : مطالعه موردی حوزه آبخیز کلستان استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر، با توجه به اثرات اجتماعی و اقتصادی فعالیت های آبخیزداری، نگرش بهره برداران و عوامل مؤثر بر آن در حوزه آبخیز کلستان در استان فارس بررسی شد . جامعه آماری شامل 382 خانوار بهره بردار در روستای کلستان بود که از آن میان، تعداد 97 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند . عوامل مؤثر بر نگرش بهره برداران با استفاده از مدل اقتصاد سنجی لاجیت بر آورد شد . نتایج نشان داد که افزایش بازدهی زراعی، کاهش خسارت سیل به راه ها، افزایش آب دهی چشمه ها و افزایش درآمد بهره برداران بر نگرش بهره برداران نسبت به فعالیت آبخیزداری اثر مثبت و معنی دار دارند. محاسبه اثرات نهایی متغیرها نشان داد که با یک درصد افزایش در بازدهی زراعی، کاهش خسارت سیل به راه ها، آب دهی چشمه ها و درآمد بهره بردار، احتمال نگرش مثبت نسبت به فعالیت های آبخیزداری، به ترتیب، 46 ، 36 ، 33 ، و 29 درصد افزایش می یابد .
بررسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر آن بر مدیریت دانش در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بوجود آمده اند که می توانند از طریق اطلاع رسانی صحیح و به موقع به افراد به ویژه دانشگاهیان در آموزش آنها مؤثر بوده و زمینه های توسعه همه جانبه افراد را فراهم نماید. این پژوهش با هدف بررسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر آن بر مدیریت دانش در دانشجویان دانشگاه اصفهان به صورت پیمایشی انجام شده است. روش این پژوهش کمی بوده و اطلاعات از طریق پرسشنامه در بین 384 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان جمع آوری و به کمک نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل آماری شده اند. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داده است که رابطه معناداری بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیریت دانش وجود دارد. این نتیجه در یافته های آماری و نتایج حاصل از مدل سازی و معادله ساختاری در راستای هم بود و همچنین در راستای برازش مدل، شاخص های برازش نتایج قابل قبولی را برای مدل ارایه کردند.
تکنولوژی های نوین و علمای حوزه علمیه، مورد مطالعه حوزه علمیه قم تحلیل جامعه شناختی براساس روش نظریه بنیانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله توسعه فناوری در گرو شناخت فناوری از یک سو و شناخت جامعه از سوی دیگر است. بی شک شناخت جامعه در گرو شناخت افکار، عقاید و رویکردهای نخبگان آن جامعه است. این رویکردها قانونمندی هایی را در جامعه به وجود می آورد که می تواند دلایل موفقیت یا ناکامی دستیابی به فناوری و انتقال آن را مشخص کند. در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی رویکردهای متفاوتی نسبت به فناوری وجود داشته است. این تحقیق قصد دارد تا در چارچوب مطالعات جامعه شناختی توسعه و استفاده از روش کیفی نظریه بنیانی،[1] به نظریات علما و اندیشمندان حوزه علمیه قم در خصوص پیشرفت فناوری های نوین دست یابد. بدین منظور برای گردآوری داده ها از تکنیک هایی مانند مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک بهره گرفته شده است. براساس داده های به دست آمده چهار رویکرد نسبت به پیشرفت فناوری های نوین در بین علمای حوزه علمیه قم وجود دارد. این چهار رهیافت کلی عبارتند از: 1. رویکرد ضرورت ابزاری و محدودیت فناوری؛ 2. رویکرد ضرورت ابزاری و آگاهی رسانی؛ 3. رویکرد تعریف نرم افزاری و بدبینانه؛ 4. رویکرد ابزار توسعه مهارت و معرفت علمی. این چهار رویکرد پس از تحلیل نهایی به دو رویکرد کلی خوشبینانه و بدبینانه به فناوری تحویل گردید. در پایان نیز رهیافت فناوری مناسب به عنوان رهیافت مختار محقق بیان می شود.
تحلیلی تطبیقی بر کارکرد عوامل اجتماعی مؤثر بر معرفت از دیدگاه غزالی و ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از نوشتار حاضر استخراج تطبیقی نقش عوامل اجتماعی در چگونگی تکون معرفت انسانی از دید غزالی و ابن خلدون است. روش مطالعه، تحلیل تطبیقی و خوانش محتوای دیدگاه های دو متفکر مورد نظر است. مناسبات جامعه و معرفت از دغدغه های مهم غزالی و ابن خلدون است. هر دو تلاش دارند تا در این مقوله، نحوه تأثیرگذاری عوامل اجتماعی را بر سطوح گوناگون معرفت های بشری بررسی کنند. در دیدگاه ابن خلدون مهم ترین تقسیم انسان ها به شهرنشین و بادیه نشین مبتنی بر تنوع عوامل اجتماعی است، ولی در دیدگاه غزالی تقسیم آدمیان به عوام، متکلمان و عارفان، مبتنی بر نظام معرفتی آنهاست که البته می تواند متأثر از عوامل اجتماعی نیز باشد. غزالی ضمن توجه به نقش عوامل اجتماعی به عنوان نوعی مانع تحقق شناخت حقیقی، کارکرد آنها را در شکل گیری معارف بشری چون فقه، کلام و سیاست نشان می دهد. رویکرد غزالی عمدتاً نشان دادن ابعاد سلبی عوامل اجتماعی در معرفت است. ابن خلدون با واقع گرایی و با استفاده از تجربه بیرونی سعی می کند تا تنوع عوامل اجتماعی چون عصبیت، اوضاع جغرافیایی، اقتصاد، دین و محیط زندگی را مورد تحقیق قرار دهد. او هر دو نقش ایجابی و سلبی آنها را بیان می کند و تلاش می کند تا تأثیرگذاری آنها را در صورت معرفت، نه محتوای آن، نشان دهد.
ظرفیت ها و ضرورت های اندیشه اجتماعی در کلام اشاعره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر نظریه اجتماعی در بدو شکل گیری، از عوامل متعددی تأثیر می پذیرد. اندیشه اجتماعی اشاعره نیز مبتنی بر مبادی و مبانی معرفتی و غیرمعرفتی خاصی است که در ریشه کلام اشعری دارد. ابتنای چنین دانشی بر مبانی کلام اشعری، حوزه های فکری ویژه ای را فعال می کند که محافظه کاری و تمرکز بر توصیف و تبیین را وظیفه اصلی این دانش قرار می دهد. با توجه به عقبه تفکر اشعری، ظرفیت دانش تفسیری، تفهمی و انتقادی را از آن سلب می کند. از سوی دیگر، این دانش را به رئالیست ها نزدیک می سازد که خود را در حصار امر واقع و رخدادهای گذشته محصور کرده و ظرفیت خروج از وضع موجود و آرمان پردازی را نخواهد داشت. در این تحقیق، مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی اشاعره، به عنوان مبانی معرفتی آنان بررسی شده و در قالب روش شناسی بنیادین، ظرفیت های تولید دانش اجتماعی آن مبانی بیان شده است.
نسبت زبان پارسی با بازسازی جامعوی در ایران و ذهن ترجمه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این متن که در پی طرح فرضیّه یی برای شناخت نقش کلیّت علوم انسانی است، می کوشد، با کاوش سریع کوشش های معطوف و ناظر به امر بازسازی جامعوی[1] در چند دورة حاد تاریخِ ایران، نقش زبان را در فرآیندهای گسسته و پیوستة ایده های بازسازی جامعه اجمالاً شناسایی کرده، سرانجام با مقایسة نوع و نقش ترجمه در علوم انسانیِ ما در دوره ی اخیر، تأثیر ترجمه را بر ایده ها و کوشش های بازسازی جامعه دریابد. ابتدا ایده های بازسازی پس از حملة اعراب تا قبل از فردوسی و پس از او، به منظور پی بردن به چراییِ تلاش فردوسی برای پی افکندنِ امر بازسازی بر آرمان، رهیافت و منطق زبانی اش با یکدیگر مقایسه می شوند. سپس، سایر ایده های بازسازی در دو تحوّل پس از حملة مغول و پس از صفویه و میزان موفقیت آن ها ارزیابی می شوند. متن به تشریح اجمالی نسبت علوم انسانی با زبان پارسی در شرایطی می پردازد که منطق تحول بر اساس عملکرد ترجمه در جهان ذهن و زبان ما رقم می خورد. نتیجة کاوش پیشنهاد می کند که نوعی فقدان توجه به مبانیِ معرفت شناختیِ زبان به طور خاص، به کلیت زبان پارسی به طور عام و به کلیّتِ امر جامعوی به طور اعم، در طرح واره های علوم انسانی اخیر ما به چشم می آیند که در این میان عامل ترجمه از تأثیر بسیاری برخوردار بوده و هست. مقاله، این فرضیه را مطرح می کند که «احتمال موفقیت علوم انسانی در ایفای کارکردشان در امرِ بازسازی جامعوی ایران، تابعی از نسبتِ توجه این علوم به مبانیِ معرفتیِ جامعة ایران» است. مباحث مربوط به ترجمه که مستخرج از پژوهشی جامع با عنوان «مسائل جامعوی ترجمه و مترجمان ایران[2]» است، پیشنهاد می کنند که آنچه در دو قرن اخیر در ایران واقع شده فرو کاستن اندیشه به ترجمه و پیداییِ ذهن ترجمه ای بوده است و لذا احتمالی برای موفقیت علوم انسانی در ادامة این روند متصور نیست، بلکه ایفای کارکرد این علوم «تابعی از نسبتِ توجّه به بنیادهای معرفت شناختیِ زبانِ پارسی در ایران است».
درآمدی بر نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی (با تأکید بر نقش محوری عوامل جامعه شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید علم، فرایند شکل گیری و توسعه مرزهای دانش و نیز چگونگی تغییر و تحولات علمی از مسائلی است که مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه علم بوده و دیدگاه هایی نیز در این باره ارائه شده است. اگر چه می توان گفت که امکانِ توسعه، پیشرفت و حتی دگرگونی علم مورد توافقی همگانی است، اما در اینکه این پیشرفت و تحول مدیریت پذیر است یا خیر، بحث و گفتگو وجود دارد. نوشتار حاضر تلاش می کند با نگاهی اجمالی به نظریات پیشرفت علم در ادبیات موجود، با رویکردی قیاسی استقرایی و با استفاده از روش های فراتحلیل، نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی را تبیین کند. در این نظریه چهارچوب کلان، عناصر کلیدی و مؤثر در تحول علوم انسانی احصاء و با اولویت سنجی و وزن دهی هر کدام، چگونگی ترابط و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر در راستای تحول در علوم انسانی بررسی می شود. عوامل جامعه شناختی، یعنی نهادهای سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و رسانه در سپهر ارزش های دینی و اصول عقلانی مهم ترین عوامل تأثیرگذار در مدیریت تحول علوم انسانی به شمار می آیند.
نسبت نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دینی با واقع گرایی معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقیق آمیخته، حلقه مفقوده ای در تحصیلات تکمیلی آسیب شناسی آن در حوزه علوم انسانی در دانشگاه محقق اردبیلی ( پژوهش آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی چرایی استفاده محدود از تحقیق آمیخته در دوره تحصیلات تکمیلی مربوط به حوزه علوم انسانی در دانشگاه محقق اردبیلی بود. برای نیل به این هدف از مطالعه موردی استفاده شد که در ابتدا داده های کیفی و سپس براساس یافته های آن، داده های کمّی نیز گردآوری و تحلیل شدند. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اساتید دانشکده علوم انسانی، علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه محقق اردبیلی بود که در بخش کیفی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد هشت نفر تحت مصاحبه قرار گرفتند و از بین جامعه 95 نفری، تعداد 61 نفر در مرحله کمّی به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه بدون ساختار بود که از روش بازخورد مشارکت کننده برای اعتباریابی آن استفاده شد و در بخش کمّی نیز پرسشنامه محقق ساخته بود که ضریب آلفای کرونباخ آن 92/0 بود. به منظور تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوای استقرایی مبتنی بر کدگذاری باز استفاده شد و در بخش کمّی نیز از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که پیچیده بودن ماهیت طرح تحقیق آمیخته، ناآشنایی محققان به طرح تحقیق آمیخته (عوامل تأثیرگذار درونی)، نیازهای فصلنامه ها و ماهیت رشته های علمی (عوامل تأثیرگذار بیرونی) از دلایل استفاده محدود از روش آمیخته است. همچنین، یافته ها نشان داد که ماهیت رشته های علمی بیشترین تأثیر را در استفاده از روش آمیخته دارد.
سناریو های تکوین علم اجتماعی اسلامی: امکان/امتناع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، صرفاً به عنوان یک موضع نظری معرفتی ( و نه رتوریک سیاسی ایدئولوژیک) به سناریوهای تکوین یک علم اجتماعی اسلامی ( امکان/امتناع) می پردازد. براساس استدلال هایی مبتنی بر معرفت شناسی و منطق رشد علمی، این مقاله درصدد است نشان دهد که شکل گیری یک علم اجتماعی اسلامی هم «ممکن» است و هم «ممتنع»، اما امتناع از تکوین یک علم اجتماعی اسلامی بیشتر از نوع «عملی» است تا «ذاتی». امتناع عملی بیش از هر چیز ناشی از طرح علم اجتماعی دینی در چشم اندازی کاملاً محدود از علم و رشد عملی است. بنابراین، امتناع «در عمل» به موانعی مانند زمان بری، کافی نبودن دانش دینی در همه عرصه ها، توجه نکردن به دیگر سرچشمه های معرفت، استریل کردن متافیزیکی، عدم اتکای به عقل و بافت زدایی دانش اجتماعی اشاره دارد.
نوع دیگری از امتناع نیز متصور است؛ یعنی ممکن است بیشتر به خاطر انعطاف ناپذیری مدل علم شناسی فلسفی باشد که بر مبنای آن نمی توان معرفت علمی را به هر اندازه و به هرطور با هر سلیقه سازگار کرد. تو گویی توصیه به احتراز از رفتن به سمت تکوین علم اجتماعی اسلامی می خواهد نشان دهد که ادعای هر علم اجتماعی نو پدید ( از جمله علم اجتماعی اسلامی) باید ادعایی متکی به «اجتماعیت» ( عرفی بودن) و «علمیت» (معرفتی بودن) باشد و این میسّر نیست مگر تن دادن به همان قواعد علم شناسیِِِِ فلسفی و معرفت شناسیِِِِ علمی بر پیشینة ساخته شده قبلی.
باری در مقاله حاضر تلاش شده است تا با طرح چشم اندازی گسترده تر و قرار دادن مفهوم علم اجتماعی اسلامی در مدلی پویا از علم شناسی فلسفی و الگوی رشد علمی (مدل پویای تولید علم) تصویری پویا از علم اجتماعی دینی تصویر شود. این تصویر نیز مانند هرگونه معرفتی دستخوش تغییر و تحول خواهد بود و پیامش آن است که تلاش های نظری ما برای تعریف رابطه دین و علم و رشد نظریه های اجتماعی دینی (اسلامی) جریانی بی پایان خواهد بود. نمی توان یک بار و برای همیشه آن را تعریف کرد و کار را تمام شده پنداشت. خود این تعریف و بازتعریف ها نیز بخشی از علم اجتماعی دینی خواهد بود.
مقایسه روش های اقتصادی در برآورد ارزش تفریحی مناطق ییلاقی روستایی: مطالعه موردی روستای اخلمد، خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با استفاده از داده های مقطع زمانی 120 خانوار مشهد، به تعیین ارزش تفریحی منطقه گردشگری اخلمد در استان خراسان رضوی پرداخته است. برای ارزش گذاری، با بهره گیری از روش های ارزش گذاری مشروط و روش هزینه سفر، از ایجاد بازاری فرضی استفاده شد. نتایج نشان داد که متوسط تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان برای ارزش تفریحی این منطقه 27/15400 ریال برای هر بازدید است. ارزش تفریحی از طریق هزینه سفر و با استفاده از روش حداقل مربعات غیرخطی 54640 ریال برای هر نفر و از روش پواسن 181810 ریال برآورد شد. با در نظر گرفتن 8/2 میلیون نفر جمعیت شهرستان مشهد به عنوان استفاده کنندگان از این منبع طبیعی ارزش کل تفریحی این مکان به دو روش حداقل مربعات غیر خطی و توزیع پواسن، به ترتیب، 136600 و 454540 میلیون ریال می رسد. ارزش تفریحی قابل توجه این منطقه ییلاقی برای سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان بخش گردشگری توجیهی مستدل را فراهم می آورد تا از کیفیت مناطق ییلاقی و سرمایه گذاری در آن حمایت و از تخریب آن جلوگیری کنند.
روش شناسی رویکرد پساساختارگرایی علی حرب در نظریة اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روش شناسی نظریه اجتماعی علی حرب، فیلسوف و نظریه پرداز ساخت شکن لبنانی می پردازد. بدین منظور، با روشی تحلیلی و اسنادی ضمن اشاره به ابعاد حیات علمی و سیاسی- اجتماعی وی، به ریشه های اندیشمندی وی پرداخته شده است. ژاک از جمله تأثیرگذاران بر وی می باشد که در مباحثی چون تفاوت و نشانه بر وی تأثیر گذاشته است. منطق تحویلی و عقل گردشی از ابعاد مهم نگاه معرفتی حرب است که ارتباط وثیقی با نظریه اجتماعی او پیدا می کند. اصالت فرد و جامعه، تعامل فرهنگی، افکار عمومی، نقش نخبگان، افراط گرایی و اصلاح اجتماعی، از ابعاد نظریه اجتماعی حرب می باشد که مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در پایان، ضمن اشاره به ظرفیت های انتقادی دیدگاه او، برخی نقطه نظرات انتقادی نظریه اجتماعی وی بیان شده است.
گفتمان بومی سازی علم و ساختارهای اجتماعی: مدل استقرار مناسب نهاد علم جامعه شناسی درون ساختارهای اجتماعی جامعه ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گفتمان بومی سازی علم جامعه شناسی تاکنون به صورت مجرد و به دور از توجه به ارتباط نهاد علم جامعه شناسی با نهادهای اجتماعی مطرح شده است. تحقیق حاضر در پی آن است تا با گذر از دوگانه انگاری معرفت شناختی حاکم بر حوزة جامعه شناسی علم، به بررسی زمینه ها و بسترهای اجتماعی لازم بومی سازی علم جامعه شناسی در ایران بپردازد و در پایان مدل مناسب «استقرار نهاد علم جامعه شناسی درون ساختارهای اجتماعی جامعه» را ارائه دهد. این پژوهش می کوشد بر اساس روش کیفی- اسنادی با بررسی چگونگی شکل گیری مناسب «زیست جهان نهاد علم جامعه شناسی و تعامل آن با نهادهای اجتماعی»، گفتمان بومی سازی علوم انسانی را- با تأکید بر علم جامعه شناسی - در جامعة ایران آسیب شناسی کند. گفتمان بومی سازی علم جامعه شناسی، ورای هر تعریف و توصیفی از «بومی سازی» می باید راهکارها و راه حل های بهبود استقرار نهاد علم جامعه شناسی در جامعه ایران را در دستور کار خود قرار دهد. به عبارتی دیگر، از آنجاکه بومی سازی علم جامعه شناسی- بر مبنای تعاریف گوناگون- می باید در جامعة ایران تحقق یابد، بنابراین نمی تواند نسبت به رابطه و تعامل نهاد علم و ساختارها و نهاد اجتماعی و همچنین شکل گیری زیست جهان نهاد علم، بی اعتنا باشد.
تنظیم ظریف و استدلال آنتروپیک مبتنی بر چندجهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تنظیم ظریف در کیهانشناسی معاصر، مسئلهای است که به نظر میرسد نیازمند تبیین است. تبیینی که برخی فیزیکدانان سرشناس برای آن ارائه دادهاند، استفاده از استدلال آنتروپیک مبتنی بر چندجهانی است. در این مقاله پس از معرفی مفهوم چندجهانی، تنظیم ظریف و انواع آن و همچنین اصل و استدلال آنتروپیک، استدلال خواهد شد که بهنظر نمیرسد تبیین این فیزیکدانان، هدف آنان را که ارائه توضیحی معقول برای تنظیم ظریف است، تأمین کند. در واقع، تبیین آنها مسئله تنظیم ظریف جدیدی را ایجاد میکند که یک مرحله پیش از تنظیم ظریف فعلی است. بنابراین خود، نیازمند تبیین است.
دانش آفرینی در دانشگاه ها؛ بررسی نقاط قوت و ضعف(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی وضعیت عوامل دانش آفرینی و سیاست های شکل گیری و تقویت آنها در دانشگاه های دولتی استان بوشهر، از دیدگاه اعضای هیئت علمی است. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و جامعه آماری اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان بوشهر در سال تحصیلی 92-93 بودند. برای تحلیل داده ها، علاوه بر روش های توصیفی از روش های استنباطی از جمله آزمون T برای مقایسه میانگین و تحلیل واریانس در قالب نرم افزار SPSS و EVIEWS استفاده شده است. نتایج نشان داد: راهبردهای مربوط به فرهنگ سازمانی و نظام آموزش و توانمندسازی، بر فرایند دانش آفرینی نقش مثبت داشته و در مورد ساختار سازمانی، ارتباط دانشگاه با جامعه و صنعت، نظام جذب نیروی انسانی، مراکز پژوهشی، نقش منفی راهبردهای فعلی بر فرایند دانش آفرینی پذیرفته شده است. همچنین بین دیدگاه آزمودنی ها در خصوص وضعیت مؤلفه های فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، تجهیزات کالبدی، ارتباط با صنعت، ارتباطات علمی و بین المللی مراکز پژوهشی، در دانشگاه های بوشهر تفاوت معنی داری وجود ندارد. فرهنگ سازمانی، نظام آموزش و توانمندسازی و نظام ارزشیابی و جبران خدمات، به ترتیب دارای کمترین نقاط ضعف در میان عوامل دانش آفرینی می باشند.
دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان مسلمانان اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا، یکی از مهم ترین گروه هایی هستند که به موضوع طبقه بندی علوم توجه ویژه داشتند. هدف اخوان الصفا، ایجاد تحول فکری و بنیادی در جامعه بود تا از آن طریق، انسان ها را به سعادت برسانند. از این گروه بیش از پنجاه رساله در زمینه های گوناگون دانش و فرهنگ به جای مانده است که نمایانگر سهم قابل توجه ایشان در رشد و شکوفایی فرهنگ اسلامی باشد. چینش موضوعات و تربیب این رسائل که شباهت بسیارى به یک دایرة المعارف فلسفی- علمى دارد، یکی از مهم ترین منابع برای استخراج طبقه بندی مطلوب علوم از نگاه اخوان الصفا است. در کنار این طبقه بندی که بر اساس ماهیت سلسله مراتبی علوم به سامان آمده، در رساله هفتم این مجموعه رسائل و ذیل رساله «فی الصنائع العلمیه و الغرض منها»، طبقه بندی دیگری از علوم مطرح شده که با طبقه بندی به دست آمده از ترتیب رساله ها تفاوت فراوانی دارد. این مقاله می کوشد ضمن شرح دوگانگی این دو طبقه بندی، به تبیین دیدگاه و نقش اخوان الصفا در دسته بندی علوم اسلامی بپردازد.
معضلة پیشرفتِ جامعه شناسی (مورد مطالعات انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر حول محور پرسشی شکل گرفته که از دیرباز برای علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی مسأله زا بوده است، یعنی سوال در خصوص ماهیت انباشتگی دانش جامعه شناسی. آیا در انبوه مطالب نظری و تجربی تولید شده توسط جامعه شناسان در طول بیش از یک قرن فعالیت آکادمیک، می توان الگوهایی از تغییر را نشان داد که حاکی از پیشرفت باشد؟ در این راستا، مجموعه ای از دیدگاه های متفاوت و حتی متعارضِ جامعه شناسان مورد واکاوی تحلیلی قرار گرفته است. سپس، دو رویکرد اصلی در بررسی پیشرفت علمی یعنی، مبناگرایی در برابر برساخت گرایی مورد بحث و تجزیه تحلیل قرار گرفته و دلالت های هر یک از این دو رویکرد برای وارسی پیشرفت در جامعه شناسی تشریح گردیده است. در پایان، استدلال گردید که با توجه به ماهیت چندپارادایمی جامعه شناسی، درست نیست که متعلَقِ پیشرفت را کلِ جامعه شناسی قرار دهیم؛ بلکه مسألة ارزیابی پیشرفت در جامعه شناسی را بایستی معطوف به زیررشته ها و حوزه های خاص مطالعاتی در درون رشتة جامعه شناسی نماییم. بر همین اساس، استدلال های معطوف به ارزیابی پیشرفت علمی در جامعه شناسی بر پایة حوزة خاص «مطالعة انقلاب ها» استوار گردید؛ و بر اساس دو دیدگاه مبناگرایی و برساخت گرایی نشان داده شد که مطالعة جامعه شناختی در خصوص انقلاب ها منجر به پیشرفت منظم و انباشت دانش در این حوزة مضمونی شده است.