فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۷٬۸۲۲ مورد.
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
154 - 183
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی چالشی دیرینه در جوامع بشری است که ریشه در دسترسی نابرابر به قدرت، ثروت و منزلت دارد. پیشرفت علم، صنعت و روابط اجتماعی این نابرابری ها را پیچیده تر کرده و منجر به درگیری ها، بحران ها و بی عدالتی ها شده است. قرآن کریم به عنوان منبع هدایت، راهبردهای فرهنگی برای مواجهه با این نابرابری ها ارائه می دهد و چارچوب های فکری و عملی برای جامعه ای عادلانه و مطلوب ترسیم می کند. تحقق چنین جامعه ای بدون آگاهی بخشی، معرفت آموزی و دگرگونی نظام فرهنگی، امکان پذیر نیست. این پژوهش با استفاده از داده های قرآنی و روش توصیفی- تحلیلی با هدف تبیین راهبردهای فرهنگی قرآن در مقابله با نابرابری های اجتماعی نگارش یافته است. بر این اساس راهبردهای کلیدی فرهنگی قرآنی عبارت اند از: اصلاحات بینشی به معنای تمرکز بر اصلاح نگرش و درک انسان نسبت به خود که شامل تأکید بر کرامت ذاتی هر فرد، برابری در اصل آفرینش، هدف و حکمت خلقت و حقوق برابر زن و مرد است. این رویکرد، مفاهیم برتری نژادی یا قومی را رد می کند؛ اصلاحات ارزشی به معنای اصلاح نظام ارزشی جامعه از طریق جایگزینی معیارهای سطحی مانند ثروت و قدرت با ارزش های اصیل اسلامی چون ایمان، تقوا، علم و جهاد. این امر به ایجاد سلسله مراتب اجتماعی عادلانه کمک می کند؛ اصلاحات اجتماعی به معنای تبیین نگرش درست به قدرت و ثروت به عنوان ابزارهایی برای خدمت به خلق، مبارزه با فساد و دفاع از مظلومان و نیز ارائه ی راهکارهایی برای کاهش انباشت ثروت و گردش عادلانه آن با هدف جلوگیری از ایجاد شکاف های اقتصادی. بر این اساس می توان نتیجه گرفت نابرابری اجتماعی در جامعه ی توحیدی ناشی از عدم هماهنگی بین باورها، ارزش ها و ساختارهای سیاسی-اقتصادی با آموزه های دینی و راهبردهای فرهنگی پیش گفته است. دستیابی به تمدن نوین اسلامی و جامعه ای عادلانه، نیازمند تربیت افراد از طریق اصلاحات فرهنگی و تحول بنیادین در باورها و ارزش های آنان است. رویکرد قرآن به برابری، به معنای یکسان سازی مطلق نیست بلکه تفاوت های ناشی از استعدادها و تلاش ها به رسمیت شناخته می شود و بر عدالت و تعادل تأکید دارد.
مقابله شخصیت اصلی رمان بوف کور با عارف ایرانیِ وصف شده در آثار گوبینو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستان « بوف کور»، کمابیش شاهدِ حضور مایه های عرفانی هستیم؛ حضوری که گاه تلویحی و نهان است و گاه آشکار و عیان. در این مقاله کوشش کرده ایم نخست،در تأیید گرایش راوی داستان به عرفان شواهدی عرضه داریم و سپس تفاوت هایِ عارف کلاسیک ایرانی را با عارفی که صادق هدایت در بوف کور توصیف کرده، برجسته کنیم. بعد از این، نشان داده ایم که هدایت عامدانه و آگاهانه از الگویی ناآشنا برای ترسیم چهر ه اهل عرفان استفاده کرده است؛ الگویی که آن را در آثار گوبینو، متفکر و مستشرق فرانسوی، مشاهده می کنیم. درنهایت، بر مبنای گام های پیشین به توضیحی تازه درباره ارتباط بخش اول و دوم داستان رسیده ایم و راهی نو در تفسیر بوف کور گشوده ایم: نمایان ساخته ایم که صادق هدایت با نوشتن بوف کور به دنبال نقدِ شخصیتِ دل بسته به عرفان بوده است و راویِ عارفِ داستان را نباید با هدایت یکی گرفت. لازم است که بگوییم در این تحقیق از تحلیل مقایسه ای بهره برده ایم و شباهت ها را در سطح تم ها و مؤلفه های برسازنده پرسوناژ جستجو کرده ایم.
مطالعه کیفی کیفیت زندگی در اجتماع شهری کمیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
175 - 188
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی از مفاهیم جدیدی است که در ادبیات علمی استفاده می شود. در سال های اخیر مطالعات بسیاری در مورد این مفهوم توسط محققان انجام شده است. هدف، یافتن توان فرهنگی و سطح آگاهی موثر جامعه بومی در توجه به ابعاد گونه گون کیفیت زندگی هست. رویکرد تحقیق حاضر کیفی و به طور خاص از راهبرد داده بنیاد نوظهور استفاده گردید. میدان تحقیق حاضر شامل خبرگان حوزه مباحث اجتماعی بود. نمونه گیری به شیوه غیراحتمالی هدفمند صورت پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق بود. در نهایت تا رسیدن به اشباع نظری داده ها با 16 نفر از مشارکت کنندگان تحقیق مصاحبه به عمل آمد. تحلیل داده ها نیز به شیوه کدکذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی انجام گردید. یافته های تحقیق نشان داد که وضعیت مطلوب سلامتی، رضایت بالای فردی و اجتماعی، موقعیت مطلوب اقتصادی و اجتماعی، میزان بالای استقلال فردی، مطلوبیت عوامل محیطی-اجتماعی، مطلوبیت عوامل فرهنگی و وضعیت مطلوب شخصی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی شهرستان کمیجان می توانند تأثیرگذار باشند. در نتیجه این عوامل به صورت زنجیر وار و در ارتباط با بسترهای متفاوت شهر کمیجان می تواند به افزایش کیفیت زندگی آنها در تمامی ابعاد آن موفقیت آمیز عمل کنند و این نیازمند توجه کردن به مفهوم کیفیت سیستماتیک در زندگی می باشد که باید به صورت جامع و همه جانبه ابعاد زندگی را کاوید تا به معنی واقعی کیفیت در زندگی نمایان گردد.
تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست: رویکردی بر پایه نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: بحران های محیط زیستی در سال های اخیر به یکی از چالش های اصلی جوامع شهری تبدیل شده اند. در این میان، مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست به عنوان راهبردی بنیادین در تحقق حکمرانی محیط زیستی و مدیریت پایدار مطرح است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست، بر مبنای چارچوب نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری شامل شهروندان بالای ۱۸ سال شهر سنندج بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس فرمول کوکران، تعداد ۴۲۴ نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه گردآوری و با نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که از میان هشت فرضیه مطرح شده، پنج فرضیه تأیید و سه فرضیه رد شدند. متغیرهای آگاهی از مشارکت، کنترل ادراک شده رفتاری، قصد مشارکت و محیط سیاسی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار مشارکتی شهروندان داشتند، در حالی که متغیرهای درک منافع و هنجار ذهنی، تأثیر معناداری بر قصد رفتاری نداشتند. همچنین، نقش میانجی قصد مشارکت در روابط میان آگاهی و کنترل ادراک شده با رفتار مشارکتی مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مشارکت در حفاظت از محیط زیست شهری، بیش از آنکه متأثر از نگرش های فردی باشد، تحت تأثیر آگاهی واقعی، احساس خودکارآمدی و زمینه های نهادی و سیاسی است. بنابراین، تقویت سواد محیط زیستی، ایجاد بسترهای مشارکتی شفاف و ارتقای اعتماد عمومی به نهادهای مسئول، از راهبردهای مؤثر برای افزایش مشارکت شهروندان در سیاست گذاری محیط زیستی محسوب می شود.
مطالعه جامعه شناختی پذیرش اجتماعی نسبت به مهاجران افغانستانی (مورد مطالعه : شهروندان شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی مطالعه جامعه شناختی پذیرش اجتماعی شهروندان نسبت به مهاجران افغانستانی در شهر شیراز انجام شده است. روش شناسی : این تحقیق از نوع مطالعات توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی شهروندان شهر شیراز به تعداد 1955500 نفر در سال 1403 تشکیل داده اند. به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 348 نفر از شهروندان شهر شیراز با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه محقق ساخته 26 سوالی بود. برای تعیین پایایی این پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. آلفای کارنباخ 76/0 به دست آمد. یافته های آماری : نتایج حاصل از یافته های تجزیه و تحلیل شده آماری به وسیله نرم افزار spss حاکی از آن است، که بین متغیرهای سطح سواد ، قومیت، نوع مذهب، وضعیت اقتصادی، جرایم و آسیب های اجتماعی موجود، احساس امنیت و متغیر پذیرش اجتماعی شهروندان شیرازی نسبت به مهاجران افغانستانی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج جدول رگرسیون نیز نشان دهنده همبستگی مناسبی بین مجموعه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته می باشد. نتیجه گیری : در این مقاله، نتایج مطالعه جامعه شناختی پذیرش اجتماعی شهروندان نسبت به مهاجران افغانستانی در شهر شیراز، نشان داده است، که سطح سواد، نوع قومیت، نوع مذهب، وضعیت اقتصادی، جرایم و آسیب های اجتماعی موجود و احساس امنیت بر پذیرش اجتماعی مثبت یا منفی شهروندان شهر شیراز نسبت به مهاجران افغانستانی تاثیر گذار است.
روش شناسی ساخت شاخص ترکیبی توسعه اجتماعی: تصیمات کلیدی و نتایج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
125 - 154
برای ساخت ابزار سنجش توسعیه اجتماعی ضرورت روش شناسی ایجاب می کند، از چارچوب جامعی تبعیت شود تا با پاسخ گویی به انتظارات مفهومی و روشی، شاخص ها در چارچوبی مدون و معتبر منطبق شوند. مقالیه حاضر چالش های پیش روی ساخت این ابزار را شرح داده است. در این پژوهش از روش ناردو و همکاران برای ساخت شاخص ترکیبی استفاده شده که دارای ده مرحله است؛ 6 مرحلیه اول مربوط به ساخت شاخص ترکیبی، دو مرحلیه بعدی مرتبط با ارزیابی نحویه ساخت و دو مرحلیه آخر راه های ارائه و انتشار شاخص را بررسی می کنند. مطابق یافته ها در انتخاب معرف ها و شاخص ها رعایت تناسب با محتوای نظری، اهداف پژوهش و فاکتور غیرجایگزین بودن مدنظر بود. ساختاربندی داده ها با معیارهای قدرت تحلیل، عدم هم پوشانی، قابلیت دسترسی و اعتمادپذیربودن بررسی شد. داده های مخدوش، ناقص، پرت و داده هایی که با یکدیگر هم پوشانی داشتند، حذف و استحکام ابزار به دست آمده با تحلیل نااطمینانی آزمون شد. مشکل وزن های متفاوت معرف ها و شاخص ها با استفاده از تکنیک تحلیل مؤلفه های اصلی برطرف شد. برای حل مشکل عدم تقارن، ابتدا هر شاخص از ترکیب معرف های مرتبط و هر بُعد از ترکیب شاخص های آن به دست آمد؛ درنهایت ابعاد به صورت خطی با یکدیگر جمع شدند و امتیاز شاخص ترکیبی نهایی یا همان توسعیه اجتماعی به دست آمد. نتایج نشان می دهد مجموعه ای از 11 شاخص در سه گروه: بهره مندی از انواع امکانات و خدمات (سرماییه انسانی و بهره مندی)، سطح دسترسی به انواع امکانات و خدمات (سرماییه زیرساختی و دسترسی) و کم و کیف وضعیت انسجام اجتماعی (سرماییه اجتماعی و انسجام) ابعاد مختلف توسعیه اجتماعی در ایران را اندازه گیری می کنند.
اصول بایسته برای بازتولید امت معیار در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 117
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی، از اندیشه وران سدیه معاصر، در روزگاری می زیست که بیگانگان بر کشورهای اسلامی تسلط یافته بودند و شرایط اجتماعی مسلمانان آشفته بود. اندیشه های او در باب فهم و تفسیر قرآن، هم سرآغاز رویکرد و گرایش اجتماعی است که از آن با نام گرایش عصری، هدایتی و تربیتی نیز یاد می شود و هم جریان ساز بوده و تأثیری شگرف بر مفسران پس از خود دارد. مسئلیه اصلی این پژوهش، بازیابی و تحلیل مستندات و داده های قرآنی در آثار سید جمال است تا اندیشیه قرآنی او را درباریه اصول تعالی امت ها و مصادیق امت تکامل یافته بازسازی کند. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی انجام گرفت، نشان می دهد سید جمال امت نخستین اسلام را امتی باشکوه و تعالی یافته می داند و درصدد است با بازخوانی آیات قرآن و دستیابی به اسباب تعالی امت ها، امت نخستین را بازسازی کند. دستاورد این پژوهش بازسازی پانزده اصل دستیابی به امت معیار در دو حیطیه نظری و رفتاری است. از اصول مهم در اندیشیه سید جمال، جایگاه عالمان و مفسران قرآن است که بایستی افزون بر حکمت، خبرگی و احاطیه علمی در مسائل نظری، در حیطیه اجرا نیز وارد شوند. عالمان نخست باید از چالش های اجتماعی آگاهی یابند و درصدد رفع آن در ساحت های گوناگون سیاسی، تربیتی و اجتماعی برآیند.
از شاد زیستی تا معنویت گرایی؛ مطالعه ای کیفی در میان مادران دارای چهار فرزند و بیشتر در شهر طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
101 - 124
از فرزند با عنوان «نعمت الهی» در قرآن کریم یاد شده است؛ باوجوداین، ترکیبی از تقارن های سیاست گذارانه، فرهنگی- اجتماعی، پزشکی و اقتصادی به کاهش فرزندآوری در کشور ایران انجامیده است. در این شرایط، خانواده هایی هستند که همچنان و مبتنی بر زیست-عادت واره سنتی-دینی، تمایل به چندفرزندی دارند. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی درک و تجربه چندفرزندی در میان مادران دارای چهار فرزند و بیشتر در شهر طبس است. مطالعه کیفی است و با 11 مشارکت کننده در سال 1403 به روش تحلیل مضمون انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت کنندگان باوجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی و نگرانی های فرهنگی راجع به تربیت فرزند، اما همچنان چندفرزندی را به عنوان الگو و تجربه خانوادگی مثبت تفسیر می کنند. پنج مضمون برساخت شده تحقیق عبارت اند از شادزیستی خانوادگی، عادت واره سنتی، مادرانگی خودبنیاد، سرمایه انگاری فرزند و باورهای معنوی. مطابق یافته ها می توان گفت که تمایل به چندفرزندی و تجربه زیسته آن باوجود تنگناهای متعدد اقتصادی و فرهنگی، به عنوان زیست مثبت قلمداد شده که به بهزیستی خانوادگی مشارکت کنندگان انجامیده است. نتایج این پژوهش می تواند برای سیاست گذاران فرهنگی و اجتماعی برای حمایت و تقویت ساختار خانواده های چندفرزندی مفید باشد و مبنایی برای تحقیقات آینده باشد. انجام مطالعات دیگر روی تجربه مشابه در مردان و همچنین بحث های نظری راجع به موضوع با رویکرد میان رشته ای پیشنهاد می شود.
مسئله مند شدن مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
125 - 148
هدف این پژوهش، واکاوی فهم مسئله مندی از مشارکت سیاسی در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد بود. روش پژوهش حاضر کیفی است. گستره نمونه پژوهش شامل کنشگران و فعالان سیاسی استان مذکور بود. درمجموع بیست نفر مصاحبه شدند. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که تحزب و حزب گرایی به اشکال مختلف تضعیف شده و بر بنیاد قومیت، طایفه و بنکوگرایی مناسبات جدید دستیابی قدرت در دل ساختار انتخاباتی متولد می شود. در این بستر یا زمینه، منافع فردی به اشکال مختلف در منافع ایلی و جمعی گره می خورد و بازتولید می شود. در انتخابات اسفند 1402 باوجود سیر نزولی مشارکت انتخاباتی در سطح کشور، استان کهگیلویه و بویراحمد شرایط متفاوتی را سپری کرد؛ این وضعیت ازحیث مختلف می تواند پرسش برانگیز باشد و ذهن هر پژوهشگر حوزه سیاسی و اجتماعی را به کنجکاوی بکشاند. راهبرد و استراتژی کنشگران ترکیبی از کنش های سنتی، فایده گرایانه، رفتار مبتنی بر نگرش ایلی، اعتقادات و متأثر از اندک فضای رقابتی دموکراتیک است. هیچ کدام از این کارویژه ها به تنهایی اثرگذار نیستند و همگی در کنار هم به وجودآورنده مشارکت انتخاباتی بودند.
مطالعه مقایسه ای ارتباطات انسانی در جامعه مدنی هابرماس و مدینه فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات انسانی یکی از عناصر اصلی شکل دهنده ماهیت و ساختار جوامع است. جامعه مدنی و مدینه فاضله دو نوع جامعه هستند که هرکدام انواع و صورت های مختلفی از ارتباطات را دربردارند. یورگن هابرماس و ابونصر محمد فارابی از اندیشمندانی هستند که به مسئله ارتباطات انسانی، شکل آرمانی آن و نقش آن در صورت بندی این دو نوع جامعه توجه داشته اند. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای و همچنین با تکیه بر چهارچوب روش شناسی بنیادین، به مطالعه و مقایسه ارتباطات انسانی و سطوح و انواع آن در اندیشه این دو متفکر پرداخته شده است. آنچه از مجموع بررسی و مقایسه آثار این دو متفکر برمی آید این است که هردو اندیشمند با نگاهی انتقادی به جامعه خویش و کیفیت ارتباطات در آن، به صورت بندی یک جامعه آرمانی پرداخته اند و مسائلی مانند عقلانیت، تفاهم و توافق جمعی را به صورت مشترک مورد توجه قرار داده اند. این در حالی است که عقلانیت ارتباطی هابرماس و اجماع و گفتگوی عقلانی و انتقادی مدنظر وی در دستیابی به حقیقت و مشروعیت قوانین، از عقل عرفی فراتر نمی رود، ولی تفاهم و ارتباطات برهانی فارابی محدود به افق انسانی نیست و در پیوند با رئیس اول مدینه فاضله و در اتصال به عقل فعال معنادار می شود. این پژوهش می تواند مقدمه ای در بازشناسی و تحلیل نظام های مختلف ارتباطی در دو نوع مدینه فاضله و جامعه مدنی باشد.
مقایسه نقش و راهبردهای روشنفکران معاصردر توسعه سیاسی ایران ( تحلیل اندیشه های سیاسی میرزا ملکم خان، فروغی، شریعتی و سروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
209 - 241
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسه نقش و راهبردهای روشنفکران معاصر در توسعه سیاسی ایران است و جریان های روشنفکری ۲۰۰ ساله اخیر در دوره های زمانی مشروطه، پهلوی اول، پهلوی دوم و بعد از انقلاب اسلامی و گفتمان های روشنفکری با نحله های فکری گوناگون موردبررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا و استفاده از ابزار کتابخانه ای و مقالات بوده که محقق با رویکرد استقرایی و کدگذاری سه گانه به استخراج و تحلیل مطالب پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر دو ضعف اساسی جریان روشنفکری است که راهبردهای آنان اثربخشی لازم در سیاست گذاری ها را نداشته باشد: الف. فقدان مبانی تئوریک و تحلیل درست از شرایط عینی جامعه ب. اختلافات و پراکندگی درونی جمعیت روشنفکران. نتایج پژوهش نیز نشان دهنده آن است روشنفکران معاصر راهبردهای متفاوتی داشته اند که می توان به سکولاریسم در روشنفکران عصر مشروطیت، صنعتی شدن در روشنفکران عصر پهلوی اول، پیشرفت در علم روشنفکران پهلوی دوم و رفع وابستگی به غرب در بین روشنفکران بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد. همچنین استنتاج تحقیق بیانگرد و رویکرد برون زا (نگرش تجددگرایانه) و رویکرد درون زا (نگرش بومی سازی) روشنفکران معاصر به توسعه سیاسی است. ملکم خان آزادی و مساوات را منشاء پیشرفت کشور دانسته و راهبردش برپایی حکومت قانون بود. فروغی توسعه فکری، ترویج ایده های مدرن و آشنایی با اصول دموکراسی را مهم دانسته، راهبردش آگاهی بود. شریعتی بر اساس اندیشه های اسلامی به توسعه سیاسی پرداخت و راهبردش توسعه دینی بود. سروش معتقد به جامعه مدنی بر پایه های حق و کثرت گرایی بوده و راهبردش اخلاق و قانون برای رسیدن به توسعه سیاسی است.
بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی جوانان استان سمنان با تأکید بر بخش گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف مطالعیه حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی جوانان استان سمنان با تأکید بر بخش گردشگری است. روش تحقیق استفاده شده کمّی و ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه است. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع، 384 نفر بررسی شدند؛ بنابراین، در راستای تحقق این هدف با تهییه ۳۸۴ پرسش نامه از جوانان بین ۱۵-۲۹ سال استان سمنان داده ها جمع آوری شد. ابزار استفاده شده در این تحقیق، استفاده از نرم افزارهای اکسل و spss با بهره برداری از آزمون های آماری مختلف مانند همبستگی و رگرسیون بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که باوجود اینکه کیفیت زندگی جوانان شهرستان های استان سمنان با یکدیگر متفاوت است، درمجموع کیفیت زندگی همیه آنها در شرایط مطلوبی قرار ندارد؛ علاوه برآن شاخص های فرهنگی، بهزیستی فردی و مسکن ازجمله مهم ترین شاخص های تأثیرگذار بر کیفیت زندگی جوانان است و بین افزایش گردشگری و بهبود کیفیت زندگی آنها رابطیه معناداری وجود دارد؛ بنابراین، افزایش گردشگری منجر به ارتقای کیفیت زندگی جوانان استان سمنان می شود و درنهایت بر بهبود روحییه آنان تأثیرگذار است.
تحلیل جامعه شناختی بحران دریاچه زریبار دراستان کردستان: زمینه ، پیامد، راهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: در سراسر تاریخ بشر، دسترسی مطمئن به آب، یک شرط اولیه و اساسی برای توسعه اجتماعی، اقتصادی و پایداری فرهنگ و تمدن بوده است. به گفته آب شناسان، آب دیگر یک کالای فراوان و فاقد ارزش اقتصادی نیست، بلکه یک کالای بدون جایگزین و با ارزش اقتصادی زیاد می باشد. براین اساس مقاله حاضر به تحلیل ابعاد جامعه شناختی بحران آب دریاچه زریبار و تأثیرات آن بر زندگی ساکنان محلی پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش با استفاده از روش های تحقیق ترکیبی شامل مطالعه آرشیوی و بکارگیری تکنیک دلفی انجام یافته است
یافته ها: پیامدهای مترتب بر بحران دریاچه زریبار ذیل شش مقوله اصلی فرموله شده و با تاکید بر مطالعات میدانی و مصاحبه با نخبگان محلی و کارگزاران توسعه راهکارهای علمی و عملیاتی را پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش بر لزوم اتخاذ سیاست معقول آب به جای سیاسی کردن آب و ضرورت گذار از نگرش صرفا هیدرولوژیک به نگرش سوسیولوژیک در مطالعه و مواجه با مساله آب به طورکلی و مساله بحران دریاچه زریبار مریوان به طور خاص تاکید دارد.
نتیجه گیری: بحران آب دریاچه زریبار نمونه ای از چالش های موجود در مدیریت منابع آبی است که نیاز به همکاری و مشارکت همه ذینفعان دارد. با اجرای راهکارهای مناسب و توجه به هر دو بعد هیدرولوژیک و سوسیولوژیک، می توان به بهبود وضعیت آب این دریاچه و برساخت توسعه پایدار در منطقه کمک کرد.
مطالعه جامعه شناختی کیفیت مطالبه گری اجتماعی در بین شهروندان سنندج
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
45 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر سعی در تبیین این مسأله را دارد که مطالبات اجتماعی شهروندان سنندجی در راستای حل مشکلات در حوزه خدمات شهری به چه صورت بوده است و چه مؤلفه ها و شرایطی در شکل گیری مطالبه اجتماعی شهروندان یا عدم آن نقش داشته است.. در تحقیق حاضر چگونگی مطالبات اجتماعی در حوزه خدمات شهری در سنندج با بهره گیری منظومه ای از سازه های مفهومی/ نظریِ مرتبط از جمله مفاهیم کنش، بوروکراسی، عادت واره، میل به پیشرفت، سود-زیان، مطالبه اجتماعی، دلزدگی و حقوق شهروندی مورد بررسی قرار گرفتروش: جهت نیل به هدف تحقیق از روش تحلیل مضمون (به مثابه روش) بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان شامل آن دسته از شهروندان سنندجی است که در سال 1403 در شهر سنندج زندگی می کردند و بیش از ده سال سابقه سکونت داشتند. جهت انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. انتخاب نمونه ها نیز با رعایت تنوع در پایگاه اجتماعی و اقتصادی، طیف های سنی، رشته تحصیلی و تمایل بیشتر به همکاری در پژوهش، انجام گردید. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه کیفی عمیق به شیوه نیمه ساخت یافته استفاده گردید و با 38 نفر مصاحبه به عمل آمد. سپس مصاحبه ها با استفاده از نرم افزاز maxqda و تکنیک های کدگذاری مورد تحلیل قرار گرفتند. در راستای تحلیل داده ها از مدل استربرگ و دپوی و گیتلین بهره گرفته شد. براساس این مدل، داده ها در شش مرحله مدیریت داده ها، ساخت و تدوین مضمون ها ، گروه بندی مضمون ها در سطوح بالاتر انتزاع، ترسیم داده ها، کشف معانی و تم های زیرین یا توسعه تحلیل و اشباع تماتیک تحلیل شدند.یافته ها: یافته های تحقیق دربرگیرنده 35 مفهوم بود که در 11 مضمون طبقه بندی شدند. مضمون های به دست آمده نیز در سه مضمون اصلی دسته بندی شدند؛ این مضامین حکایت از آن دارند که از یک سو، عدم آموزش مطالبه اجتماعی در نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش، فرایندهای بوروکراتیک طولانی و ناکارآمد و همنوایی اجتماعی منفی مانع شکل گیری زمینه های مطالبه اجتماعی در حوزه خدمات شهری شده اند (انسداد ساختاری) و از سوی دیگر، احساس نیاز و تمایلی در زمینه حل مشکلات حوزه خدمات شهری یا ارتقای آن شکل نگرفته است و در نظام فکری مردم باور به تغییر به واسطه مطالبه اجتماعی جایگاهی ندارد (فقدان عادت واره مطالبه اجتماعی). چنین شرایطی موجب شده است که شهروندان سنندجی در حوزه خدمات شهری مطالبه اجتماعی نداشته اند.نتیجه گیری: این نتیجه بیانگر آن است که در شکل گیری عدم مطالبه اجتماعی در حوزه خدمات شهری عوامل ساختاری و عاملیتی نقش دارند. بنابراین مطالبه اجتماعی نه صرفاً امری عاملیتی است و نه صرفاً امری ساختاری، بلکه دربرگیرنده هر دو بُعد کنش می باشد. دیگر نتیجه تحقیق حکایت از آن دارد که در جامعه سنندج انسداد ساختاری و بوروکراسی بیمار منجر به شکل گیری دلزدگی در سازمان های بوروکراتیک شده است که می توان آن را دلزدگی بوروکراتیک نامید.
تحلیل حضور هارون الرشید در ادب فارسی از منظر نقد جامعه شناختی ادبیات (با تکیه بر نظریه هنری زالامانسکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی بر اساس نظریه جامعه شناسی محتواها از «هنری زالامانسکی» نگاشته شده و به بازتاب شخصیت هارون الرشید- به عنوان یکی از خلفای برجسته دوره عباسی-در متون نظم و نثر فارسی پرداخته است. مساله اصلی این پژوهش تحلیل جامعه شناختی ِحکایت هایی از متون ادب فارسی است که در آن ها به هارون الرشید پرداخته شده یا او شخصیت اول آن ها به شمار می رود. پرسش مهم آن است که؛ بر اساس نظریه محتواها از هنری زالامانسکی چگونه می توان به تاثیر اوضاع اجتماعی و سیاسی بر داستان هایی از هارون الرشید پرداخت و مهم ترین شاخصه های آن را برشمرد؟ فرضیه آن است که با توجه به این نظریه تمام آثار ادبی از جمله داستان های هارون الرشید از اجتماع و سیاست دوران خود تاثیر پذیرفته اند و از محتوای آن ها می توان به این مهم دست یافت. اهمیت این پژوهش به خاطر دوره هارون الرشید به عنوان روزگار طلایی عباسی و نیز ارزش علمی نظریه زالامانسکی در جامعه شناسی ادبیات است. با بررسی بعضی داستان ها از بیهقی، عطار، نظامی، سعدی و دیگران می توان گفت؛ با توجه به واقعیت تاریخی هارون الرشید و شخصیت دوگانه او که فردی خوش گذران، ظالم، جاه طلب و البته ادب دوست و دانش پرور بوده در ناخودآگاه جمعی ایرانیان او باشکوه، باصلابت و مقتدر نقش بسته و در داستان ها با همین وجوه چندگانه به تصویر کشیده شده. هم چنین گاهی بیم از قدرت حاکمه(حتی پس از هارون) رخصت نمایش واقعیت او را به ادبا نمی داده است.
سلبریتیزه شدن جامعه ایرانی و گرایش به ارزش های نئولیبرال در بستر اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
131 - 178
حوزههای تخصصی:
در طول یک دهه اخیر، در نتیجه حضور پررنگ شبکه اجتماعی اینستاگرام در جامعه ایرانی، افراد عادی فرهنگ سلبریتی را دگرگون کرده اند. یکی از پیامدهای زیست افراد در بستر اینستاگرام و سلبریتیزه شدن جامعه، گرایش به ارزش های نئولیبرال است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سلبریتیزه شدن جامعه ایرانی در بستر اینستاگرام و گرایش به ارزش های نئولیبرال انجام شده است. روش به کاررفته برای انجام پژوهش نیز توصیفی و از نوع معادلات ساختاری و جامعه آماری آن، دربردارنده کاربران اینستاگرام است که به روش تصادفی ساده انتخاب شده و داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته سلبریتیزه شدن و ارزش های نئولیبرال گرد آوری شده است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور، 384 نفر انتخاب شده که برای اطمینان یابی، این تعداد به 400 نفر افزایش یافته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اِس پی اِس اِس و برای ترسیم الگوی معادله ساختاری و معیارهای برازش مدل از نرم افزار اِیموس گرافیک استفاده شده است. برپایه یافته های پژوهش، سلبریتیزه شدن جامعه ایرانی در بستر اینستاگرام با گرایش به ارزش های نئولیبرال، رابطه مثبت و معناداری دارد؛ افزون براین، ابعاد شخصی سازی، تنوع یافتگی، و رسانه ای شدن از متغیر سلبریتیزه شدن بر گرایش به ارزش های نئولیبرال کاربران ایرانی اینستاگرام تأثیرگذار بوده اند. سرانجام، براساس یافته های پژوهش، گرایش عمومی به فرهنگ سلبریتی در بستر اینستاگرام در میان کاربران ایرانی، به گسترش ارزش های نئولیبرال انجامیده است و هرچه جامعه ایرانی در معرض سلبریتیزه شدن قرار گیرد و اِقبال عمومی به فرهنگ سلبریتی افزایش یابد، گرایش به ارزش های نئولیبرال نیز افزایش خواهد یافت. همچنین، نتایج پژوهش نشان می دهد که سلبریتی ها، به عنوان موتور پیشران سرمایه داری نئولیبرال در جامعه ایرانی، نقشی ساختاری در نهادینه کردن ارزش های نئولیبرال دارند.
بازنمایی نقش فرشته در پرده های نقاشی قهوه خانه ای و نگارگری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
126 - 144
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل تأثیر مولفه های دینی بر بازنمایی نقش فرشته در نقاشی قهوه خانه ای و نگارگری دوران معاصر در ایران می پردازد. ضرورت پرداختن به این موضوع از اهمیت نمادگرایی به عنوان یکی از موثرترین ابزارهای انتقال معنا نشأت می گیرد که همواره مورد توجه هنرمندان اسلامی بوده است. در عرف عام جوامع اسلامی، فرشتگان موجوداتی تخیلی هستند که در ادبیات، افسانه ها و داستان های ملی و مذهبی مردمان این جوامع به انحا مختلف بازنمایی شده اند. از این رو تصاویر و نقاشی های فرشتگان حاوی رمزگان و دلالت هایی اند که معرف شیوه های اندیشیدن آدمیان در برهه های متفاوت در باب موجودات آسمانی هستند. پژوهش حاضر در صدد است گونه های مختلف تصاویر فرشتگان در نقاشی های قهوه خانه ای و نیز در نگارگری ایرانی در دوران معاصر را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مطالعه کند. میدان مطالعه مشتمل است بر پرده های نقاشی قهوه خانه ای مربوط به دوره قاجار و پهلوی اول موجود در موزه ها و نیز آثار نگارگری معاصر که نقش فرشته را بازنمایی کرده اند. انتخاب این آثار بر مبنای سه ملاک «حضور آشکار یا نمادین نقش فرشته در اثر»، «اصالت اثر» و «تنوع زمانی و مکانی برای پوشش دگرگونی های تاریخی فرهنگی» انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که به لحاظ ظاهری، فرشته های اسلامی نمایی انسان گونه، واقع گرا و با خصوصیاتی معمول دارند اما هنرمند، جز در دوره هایی خاص، برای آنان جنسیت قائل نشده است. فرشته ها از این حیث در هاله ای مقدس بازنمود یافته اند. فرشتگان نمایی از درون انسان را به نمایش می گذارند و انسان را در جدال با نفس خویش یاری می کنند. در برخی آثار، فرشته ها در نقش فرشته عدالت اکثرا با چشمانی بسته و شمشیر به دست نمایانده شده و همیشه در حال نبرد با نیروی شر می باشند، اما در برخی آثار نیز آنان به صورت زنان جوانی نمایش داده شده اند. نتایج همچنین حکایت از آن دارد که با وجود تقدس فرشته و جایگاه آن در تمامی ادیان، بازنمایی نقش فرشته در جهان بینی اسلامی متناسب با فضای حاکم و نیز رویکردهای هنری هر دوره دچار تحول شده است و به تدریج جنبه قدسی فرشته کم رنگ شده و وجوه مادی و انسانی آن برجسته شده است.
تحلیل فیلم ماتریکس (1999) با تکیه بر دیدگاه سفر قهرمان جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
163 - 174
حوزههای تخصصی:
جوزف کمبل با توجه به شباهت های ساختاری قصه ها و اساطیر ملل مختلف، الگویی واحد برای قهرمان تمامی داستان ها ترسیم کرد که آن را «سفر قهرمان» نامید. این الگو که 17 مرحله دارد به لحاظ تفاوت فرهنگ ها و زمان ها دچار تغییر و تحول شده و شماری مراحل آن ممکن است در برخی داستان ها و قصه ها وجود نداشته باشد اما اساس و بنیاد آن همواره ثابت بوده و شامل سه مرحله اصلی عزیمت، تشرف و بازگشت است. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش کیفی و ضمن تحلیل قهرمان فیلم ماتریکس (1999) به این سوال پاسخ داده شود که مراحل سفر قهرمان داستان تا چه اندازه بر این رویکرد منطبق است. این پژوهش از نوع بنیادی بوده و روش گرد آوری داده های آن به شیوه اسنادی و میدانی (مشاهده فیلم) انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که قهرمان فیلم در مرحله عزیمت با هدف پاسخ به این سوال که ماتریکس چیست وارد مرحله عزیمت می شود. در مرحله تشرف حقیقت ماتریکس پس از گذراندن آزمون ها و موانع مختلف بر قهرمان آشکار می شود. وی که اکنون به فردی منجی تبدیل شده در مرحله سوم یا بازگشت به جهان واقعی بر می گردد تا سایر انسان های متصل به ماتریکس را رها سازد. شاید کمتر داستانی را بتوان یافت که تمامی مراحل رویکرد کمبل را داشته باشد. اما فیلم ماتریکس در زمره این استثنا ها قرار گرفته و چرخه سفر قهرمان [مراحل 17 گانه] را به صورت کامل و بی هیچ کم و کاستی پشت سر می گذارد.
تأملی انتقادی بر زندگی اجتماعی افراد دارای معلولیت در ایران؛ یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
115 - 145
حوزههای تخصصی:
زیست افراد دارای معلولیت در جامعه، یکی از مهم ترین مسائلی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققین و خصوصاً صاحب نظران حوزه علوم انسانی قرار گرفته است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی مسائل و مشکلات زیست اجتماعی افراد دارای معلولیت در جامعه ایرانی است. روش این پژوهش از نوع فراترکیب بوده و از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و بارسو استفاده شده است. بر این اساس با تکیه بر معیارهای روش فراترکیب، نتایج پژوهش های پیشین بین سال های 1380 تا 1402 مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از کلیدواژه های مرتبط، مطالعات گذشته شناسایی و از بین 317 سند علمی معتبر، در نهایت 56 مقاله علمی و پایان نامه با استفاده از معیارهای فراترکیب انتخاب شدند. همچنین برای بررسی کیفیت و پایایی یافته های این مطالعه، از شاخص کاپا استفاده شده است که نتایج آن حکایت از کیفیت مناسب یافته های پژوهش دارد. یافته های این پژوهش منجر به شکل گیری کدهای متفاوتی شد و پس از رفت و برگشت های مداوم و بررسی و اِدغام یافته های اولیه این پژوهش در زمینه های فرعی؛ هشت زمینه اصلی به دست آمد که به ترتیب فراوانی عبارت اند از: خودمدیریتی، تاب آوری، نابرابری فضایی و مکانی، کنشگری رسانه ای، ناکارآمدی حقوقی، تبعیض، نابرابری شغلی و طردشدگی. درنهایت نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زمینه های یاد شده بیشترین تأثیر را بر زیست معلولین در جامعه ایرانی در دو دهه اخیر داشته است.
تببین ارتباط بین فرهنگ حاشیه نشینی و احساس تعلق به هویت ملی (مورد مطالعه: حاشیه نشینان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
72 - 85
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ حاشیه نشینی و هویت ملی با تکیه بر نظریه استعمار داخلی مایکل هکتر است و از لحاظ روش، در زمره پژوهش های کمی قرار دارد. داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه و با حجم نمونه 330 نفر و با روش نمونه گیری مطبق، جمع آوری شده است. جامعه آماری مردم مناطق حاشیه نشین شهر زنجان می باشند. طبق یافته های پژوهش هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری اقتصادی افزایش یابد، از میزان تعلق به هویت ملی آنان کاسته می شود. همچنین هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری سیاسی و اقتصادی بالا باشد، میزان هویت یابی قومی آنان کاهش می یابد. هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری سیاسی و اقتصادی افزایش می یابد، میزان و ظرفیت خشونت سیاسی در آنان نیز افزایش می یابد. با توجه به نتایج رگرسیون، احساس نابرابری اقتصادی اثرگذارترین عامل در هویت یابی ملی و قومی است.