فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۹۹۵ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
187 - 216
حوزه های تخصصی:
کاهش پیوسته سطح آب زیرزمینی در بسیاری از مناطق دنیا مشکلات فراوانی را بوجود آورده است. در همین راستا، منابع آب های فرامرزی به خصوص آب خوان ها، منابع مهمی در مناطق خشک و نیمه خشک، محسوب می شوند. علیرغم بیش از یک دهه توجهات فنی و سیاسی در بالاترین سطوح بین المللی به آبخوان های فرامرزی، پیشرفت بسیار کمی در ایجاد و پیشبرد موافقت نامه ها در این حوزه حاصل شده است. دانش علمی مربوط به حدود 600 آبخوان فرامرزی بسیار ضعیف است تا جایی که شناسایی حوضه های در معرض چالش و مناقشه، تنها به یک حدس کارشناسی محدود می شوند. این مقاله، به مرور تعدادی از مهم ترین توافقات انجام شده در عرصه جهانی در قاره های اروپا، آفریقا و آمریکا پرداخته و تجربیات حاصل از هر کدام را بررسی می کند. در نهایت با توجه به نقاط قوت و ضعف موجود در فرآیند ایجاد و دوران حیات این موافقت نامه ها، چارچوبی برای تدوین موافقت نامه های کاربردی ارائه می شود که می تواند به خوبی در حل مسائل مربوط به آبخوان های فرامرزی استفاده شود.
واکاوی تغییرات ایجاد شده در شکل هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی بین سالهای 2001-2019 (مطالعه موردی : سودان جنوبی و بلندیهای جولان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موقعیت سرزمینی و شکل هندسه سرزمین در موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک کشورها مهم است. از معاهده وستفالی (1648) که حکومت های سرزمینی شکل گرفته اند، کشورهای مختلفی با هندسه سرزمینی متفاوت ایجاد شده اند. طرح تقسیم سرزمین کشورهای اسلامی در خاورمیانه، ریشه در قرارداد سایکس- پیکو (1916) دارد که بر مبنای آن، امپراتوری عثمانی میان ابرقدرتهای آن زمان تقسیم شد. بعد از سالها و بعد از حوداث 11 سپتامبر در سال 2001، سناریوهای جدیدی برای کشورهای اسلامی نوشته شد؛ از موضوعات مطرح در این سناریوها، توجه دوباره به تقسیم سرزمینی برخی از کشورهای اسلامی بوده است. اصولاً چرا در سرزمین های اسلامی شاهد این تغییرات هستیم ولی در مناطق دیگر مانند آمریکای جنوبی و یا شمالی، جنوب شرق آسیا و یا اروپای غربی این تغییرات را در بازه زمانی مورد مطالعه نداشته ایم؟. از این رو، هدف اصلی در این پژوهش واکاوی تغییرات ایجاد شده در هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی بعد از 11 سپتامبر 2001 در خاورمیانه و شرق آفریقا می باشد. این مقاله با روش کیفی و ماهیت توصیفی-تحلیلی با رویکردی به نظریه ژئوپولیتیکی، مدل فضایی گسل های ژئواستراتژیک فعال جهان درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی در خاورمیانه و شرق آفریقا بعد از سال 2001 تغییراتی داشته اند؟ بر مبنای این پرسش، انگاره پژوهش این است که در هندسه سرزمین برخی کشورهای اسلامی در خاورمیانه و شرق آفریقا بعد از سال 2001 تغییراتی اتفاق افتاده است. نتایج نشان می دهند که در کشورهای اسلامی در شرق آفریقا، با شکل گیری کشور سودان جنوبی و در خاورمیانه نیز بلندیهای جولان که توسط اسرائیل اشغال شده است، تغییرات هندسه سرزمینی را شاهد هستیم؛ البته در رابطه با بلندیهای جولان که اخیراً از سوی دولت آمریکا به عنوان سرزمین اسرائیل شناسایی گردیده است، کشورهای دنیا و سازمان ملل این موضوع (جدایی بلندیهای جولان) را به رسمیت نشاخته اند.
سنجش فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضا های چند قومی؛ نمونه موردی: خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری سیستم های سیاسی در فضا های قومی متنوع حاصل کنش هایی مسالمت آمیز و همزیستی آنها است. همزیستی حاصل پذیرش محدودیت های اعمال شده بوسیله کنشگران متقابل یا عوامل بین گونه ای است. پژوهش حاضر با هدف سنجش وضعیت فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضاهای چند قومی با تاکید بر اقوام کرمانج،ترک،فارس و ترکمن استان خراسان شمالی در سه وجه عمومیت شدت وتقارن در میان گروه های اجتماعی مختلف انجام شده است. این پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است.در این روش با جمع آوری داده ها و اطلاعات ( پرسشنامه) توصیف،تحلیل وارزیابی شده است. پرسش های طراحی شده در این بخش بر مبنای مولفه های همزیستی در جدول متغیرهای مورد سنجش مد نظر بوده است. این متغیرها طیفی از فاصله اجتماعی را در فضاهای چند قومی مد نظر قرار می دهند تا با ارزیابی این فواصل اجتماعی، روابط بین آنها را ارزیابی نمایند. پژوهش نشان ازگستردگی نزدیکی سه قومیت ترک ،کرمانج و ترکمن به فارس ها به میزان (96 درصد) و دوری از قوم ترکمن به میزان (79 درصد) است. عمق و(شدت) این فاصله نیز همانند عمومیت نشان از آن دارد که سه قوم ترک ،کرمانج و ترکمن با قوم فارس بیش ترین میزان ارتباط با(84 درصد) در حالیکه با قوم ترکمن کمترین میزان (39 درصد) دارا می باشند. فاصله قوم به قوم نیزنشان از آنست که کرد ها با کمترین تفاوت و فاصله دوجانبه را دارند. این در حالی است که میزان فاصله قومی ترکمن ها با سایر اقوام به مراتب بیشتر از میزان فاصله قومی سایر اقوام با ترکمن ها است. یافته ها نشان از عدم وجود بحران و تضاد قومی در این منطقه و همزیستی مسالمت آمیز است..
بیوتروریسم و تهدید عناصر زیر ساخت خدمات عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها به ویژه کلان شهرهای بزرگ و پرجمعیت همواره از جمله اهداف اصلی تروریست ها برای اقدامات تروریستی محسوب می شوند. در واقع مناطق و مراکز حساس حیاتی و تاسیسات زیربنایی آسیب پذیر از جمله مهمترین اهداف مورد تهدید در انواع اقدامات تروریستی به شما می رود. در بین زیرساخت های شهری، زیرساخت خدمات عمومی شامل اماکن آموزشی،فرهنگی، مذهبی، تجاری، تفریحی، درمانی،اداری و ... به دلیل نقش و تاثیر زیاد در زندگی شهروندان و حضور اقشار مختلف جامعه در آن، از جایگاه مهمتری برخودار است. اقدامات تروریستی به شیوه ها و ابزارهای مختلفی می تواند صورت گیرد، یکی از خطرناک ترین انواع تروریسم، «بیوتروریسم» و استفاده گروههای تروریستی از مواد سمی و بیولوژیک جهت آلودگی اماکن ،آب، مواد غذایی و ...می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای و مطالعه میدانی به دنبال بررسی تاثیر اقدامات بیوتروریستی در تهدید عناصر زیرساخت خدمات عمومی شهری است. یافته های کتابخانه ای و میدانی نشان می دهد، در عملیات های تروریستی امکان انتشار عوامل بیولوژیک در بخش ها و عناصر مختلف زیرساخت خدمات عمومی از طریق استنشاقی، گوارشی و پوستی با استفاده از باکتری ها، ویروس ها و توکسین های کشنده و بیماری زا مانند سیاه زخم، آبله، طاعون، تولارمی، بوتولینوم، آنتروتوکسین،استافیلوکوک و عامل بیماری وبا وجود دارد. همچنین میزان خطر و احتمال وقوع حملات بیوتروریستی در هر یک از عناصر زیرساخت خدمات عمومی ارزیابی گردید و بر اساس آن مشخص شد اولا بین میزان خطر و احتمال وقوع حملات بیوتروریستی در بخش های مختلف زیرساخت خدمات عمومی شهری تفاوت وجود دارد و ثانیا از نظر معیار «میزان خطر»، در بین بخش های مختلف این زیرساخت، بخش «صنایع غذایی» در معرض تهدید بیشتری است و از نظر «احتمال وقوع» نیز بخش «اماکن آموزشی» در معرض تهدید بیشتری قرار دارد.
پیامدهای فضایی توسعه سکونتگاه های غیر رسمی در حریم کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد افقی و پراکنده رویی شهری پدیده ای است که در بیشتر شهرهای جهان رخ داده و به عنوان یکی از مهم ترین مسائل نیمه دوم قرن بیستم مطرح شده است. یکی از مهم ترین پدیده های ناپایدارکننده توسعه شهری در کشورهای در حال توسعه نیز گونه ای از پراکنده رویی شهری با مشکلات حاد موسوم به اسکان غیر رسمی است که به دلایل مختلفی به ویژه در حریم شهرهای بزرگ اتفاق می افتد. این سکونتگاه ها علاوه بر آن که جلوه ای از فقر هستند، از جمله چالش های توسعه فضایی نیز می باشند که به صورت گسترش پراکنده و کم تراکم، با فاصله زیاد از مراکز شهری و معمولاً با عدم اختلاط کاربری نمایان می شوند. توسعه فضایی سکونتگاه های غیر رسمی در حریم شهرها موجب اتلاف منابع، از بین رفتن اراضی کشاورزی و فضاهای باز و هم چنین آسیب به محیط زیست می شود. در کلانشهر مشهد نیز نبود کنترل لازم برای رشد بی رویه و نامتعادل، تخریب منابع تولیدی پیرامون، تغییر در ساختار فعالیت ها، افزایش جمعیت در سکونتگاه های پیرامونی و غیره به گسترش افقی آن تداوم بخشیده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی پیامدهای فضایی توسعه سکونتگاه های غیر رسمی در حریم کلانشهر مشهد است. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربری می باشد و به روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سکونتگاه های غیر رسمی به صورت شتابان و بدون برنامه در محدوده حریم کلانشهر مشهد در حال رشد و گسترش هستند. بیشترین تمرکز این سکونتگاه ها همواره در شمال، شمال غرب و غرب محدوده این کلانشهر بوده است. شکل گیری سکونتگاه های جدید و گسترش آن ها در سال های قبل، عمدتاً در حاشیه کشف رود و حد فاصل جاده جدید و قدیم قوچان صورت گرفته و تراکم آبادی ها در محدوده حد فاصل محدوده های منفصل شهری قرقی و توس تا شهر مشهد، یک پهنه یکپارچه و منسجم سکونتگاهی را تشکیل داده است.
مدل هاگت و تحلیل منازعات منطقه ای (مطالعه موردی: جنگ ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۷
95-124
حوزه های تخصصی:
علل و عوامل، ریشه ها و تداوم منازعات میان دولت ها و پیامدهای ناشی از آن، از جایگاه مهمی در نظریه های ژئوپلیتیک برخوردار است. از این رو، نظریه پردازان ژئوپلیتیک به شیوه های مختلف سعی کرده اند برای تقلیل و پیشگیری از منازعات میان دولت ها با طرح نظریه ها و مدل های مختلف به تبیین و تحلیل این مهم بپردازند. یکی از نظریه های مطرح در میان نظریات ژئوپلیتیک، «مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت» است که مبنای پژوهش حاضر است. منازعات ابعاد و سطوح مختلفی دارد که یکی از آن، منازعات در سطح منطقه ای است. بر این اساس تحلیل منازعات منطقه ای، به ویژه منازعات میان دولت ها در منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از منازعات مهمی که در این منطقه رخ داد جنگ ایران و عراق است که هشت سال به طول انجامید. بنابر این در پژوهش حاضر سعی می شود با استفاده از مدل ذکر شده به این سوال پاسخ داده شود که تا چه میزان منابع جغرافیاییِ منازعات منطقه ای در میان دو کشور ایران و عراق، با عوامل دوازده گانه مدل ِ های پوتیتکای هاگت قابل تطبیق می باشد؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و یافته های تحقیق ضمن توضیح مؤلفه های مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت در درک مسئله این پژوهش، تاییدگر این فرضیه است که از دوازده عاملی که هاگت به عنوان منابع جغرافیایی تنش زا نام می برد، هفت مورد از آن به وضوح در روابط دو کشور ایران و عراق مشاهده می شود و در بروز جنگ میان آن ها، نقش داشته است.
نسبت جای نام شناسی و هویت مکانی (نمونه موردی کوه آردوشان نهاوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشِ جای نام شناسی جایگاه ویژه ای در واکاوی رخدادهای تاریخی و شناسه های فرهنگی جوامع انسانی در گذشته که امروزه جز نام، سند و نوشته از آنها به جای نمانده نقش بنیادی دارد. در این میان، موقعیت جغرافیایی ایران به عنوان پایانه رخدادها و برتری فرهنگ شفاهی سبب شده که رویدادهای فرهنگی و سیاسی بسیاری از نقاط و نواحی جغرافیایی کشور طی تاریخ پنهان بمانند به گونه ای که جز نام از آنها چیزی به جای نمانده است. در این میان، واکاوی «کوه آردوشان» از دید جای نام شناسی در نزدیکی شهر نهاوند به همراه جای نام های پیرامونی این کوه کانون نوشتار حاضر است. پژوهش پیش رو که ماهیتی توصیفی– تحلیل دارد با رویکردی تاریخی در پی واکاوی جای نام شناسی کوه آردشان با بهره گیری از روش های کتابخانه ای و میدانی، دروندادهای (داده ها و اطلاعات) مورد نیاز آن گرداوری شده است. نتیجه پژوهش به استناد بُن مایه های جغرافیایی و جای نام های پیرامونی نشان داد که آردشان به معنی «جایگاه مقدس» است.
بررسی رابطه الگوی حکمرانی متعالی و اقتدار ملی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
119-143
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر حکمرانی متعالی را به عنوان الگوی برگزیده حکمرانی در حکومت های اسلامی معرفی کرده است. در همین راستا به بررسی رابطه حکمرانی متعالی و اقتدار ملی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. در عصر کنونی که نحوه اداره عالی امور، مدنظر حکمرانان و آحاد مردم در جهان است، الگویابی و انتخاب یک روش کارآمد متناسب با فطرت انسان ها جهت تأمین نیازهای ضروری زندگی آنها ضروری است. با توجه به پیشرفت فناوری و لزوم تأمین مایحتاج جوامع و همچنین هدایت و سعادت افراد جامعه در جهت سیر تکاملی بشر، حکمرانی شایسته امری اجتناب ناپذیر است. از همین رو، گزینش شیوه ای از حکمرانی با دارا بودن مشروعیت الهی و مقبولیت و نصرت مردمی به صورت تؤامان، خواست همه ملت هاست. در این تحقیق کیفی آمیخته با استفاده از روش های فراترکیب و تحلیل محتوا، به تحلیل کیفیِ محتوای مطالعات اولیه پرداخته و یافته ها و نتایج مطالعات دیگر تحلیل و تشریح شده است، تا دانش موجود را ارتقاء و دیدگاه جامع و گسترده ای را نسبت به این موضوع فراهم کند. سپس با احصاء مولفه های حکمرانی متعالی، نحوه تأثیر آنها بر کارایی، اثربخشی و کارآمدی حکومت و نیز مقبولیت و رضایتمندی عمومی بررسی گردیده است. براساس نتایج حاصله، در صورت اجرای حکمرانی متعالی در مقیاس های گوناگون جغرافیایی با مولفه های بدست آمده، ارتقاء اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران در دو چهره بیرونی و درونی امری حتمی و غیرقابل انکار است.
Analyzing the Role of Security in local Societies Tourism Development Case Study: Rural Areas of Torqabeh and Shandiz County(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
116 - 134
حوزه های تخصصی:
Tourist destinations are selected by tourists based on various factors. One of the most important factors is tourist destination security. The study aims to investigate the role of security in the development of rural tourism. The methodology is descriptive-analytical. The statistical population includes 194 tourists from eight villages of Torqabeh and Shandiz County, which selected through the Cochran formula. A survey containing Likert- type scales were used for data collection. The reliability of the questionnaire was measured through Cronbach Alpha, which is acceptable. The collected data were analyzed using SPSS and Pearson Correlation test, One Sample T-test and Linear Regression, and VIKOR model. The results indicate that the security variable has a strong direct relationship with the tourism development variable (Coefficient = 0.713). In other words, security positively influences rural tourism development. In addition, the results of VIKOR model reveals that there is a different level of security for tourists in 8 tourist villages of the region; Jaghargh, Kang, and Abardeh villages are in good condition, but Noqondar, Anbaran, and Zoshk villages are at lower level in terms of tourism security and Zoshk village is at the lowest level in terms of tourism security that for the development of tourism in these villages should be considered by the authorities.
تبیین الگوی روابط قدرت های منطقه ای در بحران ژئوپلیتیکی سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
37 - 74
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر الگویی برای تبیین روابط ایران با ترکیه، عربستان و اسرائیل در بحران ژئوپلیتیکی سوریه ارائه شده است. در این الگو، مهمترین ابعاد و مؤلفه های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی مؤثر در روابط این قدرت های منطقه ای در بحران سوریه و با در نظر گرفتن اهمیت و ارتباط این ابعاد و مؤلفه ها با یکدیگر و در قالب یک مدل ساختاری، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با روش ترکیبی انجام شده که در بخش کیفی آن و با روش گراندد تئوری الگویی جامع برای روابط قدرت های منطقه ایی در بحران سوریه طراحی شده و در بخش کمی با روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS، روابط بین عناصر الگوی حاصل در معرض آزمون کمی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، الگوی روابط قدرت های منطقه ای در بحران ژئوپلیتیکی سوریه از سال 2011 تا 2018میلادی، به ترتیب اهمیت تحت تأثیر عوامل جغرافیایی، عوامل ژئواستراتژیکی، کدهای ژئوپلیتیکی، عوامل ایدئولوژیکی، نظام ژئوپلیتیک جهانی، نظام ژئوپلیتیک منطقه ای و عوامل ژئواکونومیکی می باشد. با توجه به اهمیت این عوامل پایدار جعرافیایی و ژئوپلیتیکی برای این کشورها، روابط این قدرت های منطقه ای براساس الگوی رقابتی مداخله ای در بحران ژئوپلیتیکی سوریه شکل گرفته و منجر به تداوم بحران شده است.
تبیین نقش آفرینی جغرافیای فرهنگی در خلق هویت ژئوپلیتیکی (مطالعه موردی: آذربایجان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
75 - 109
حوزه های تخصصی:
جغرافیای فرهنگی آذربایجان در ایران به سرزمین فرهنگی - تاریخی آذربایجان اطلاق می شود که بیانگر اجتماع فرهنگی مشخصی با ویژگی های قومی - زبانی - مذهبی و لذا رفتارهای فرهنگی - هویتی و الگوهای تعاملاتی خاصی در جغرافیای آذربایجان نسبت به مجموعه فرهنگی ایرانی بشمار می رود. لذا، می توان گفت حس تعلق فرهنگی - جغرافیایی در جامعه آذربایجانی ایران به نحوی شکل گرفته که از لحاظ عاطفی - روانی، دلبستگی و وابستگی جغرافیاییِ آنها را نسبت به سرزمین آذربایجان و ایران نمی توان از یکدیگر جدا تلقی نمود. به عبارتی دیگر، از طرفی جامعه آذربایجانی ایران به جغرافیای آذربایجان حس تعلق جغرافیایی - فرهنگی ویژه ای دارد و این حس تعلق و دلبستگی به صورت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون قدرتمندی، وفاداری او را نسبت به ارزش های جغرافیایی - فرهنگی محلی تقویت و او را در مسیر حفظ و تثبیت هویت آذربایجانی به حرکت در می آورد. بااین وجود، این حس تعلق به معنی حس بیگانگی از مجموعه ایرانی نیست. لذا، از لحاظ هستی شناختی، در جامعه آذربایجانی ایران حس تعلق و دلبستگی تاریخی - معنوی گسترده ای نیز نسبت به سرزمین ایران (جغرافیای تاریخی) وجود دارد که به راحتی می توان عمق و گستردگی حرکت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون آن را در یکپارچگی تاریخی - سیاسی، ایثار و وفاداری، گستردگی مشارکت اجتماعی - سیاسی، فخرآفرینی ملی، یکپارچگی و وحدت انسانی و بسیاری دیگر از ویژگی های شاخص فرهنگ سیاسی - اجتماعی و ملی جامعه آذربایجانی در سرزمین ایران و در مسیر پایبندی جغرافیایی - فرهنگی به هویت ایرانی و سربلندی ایران مشاهده نمود.
بررسی و تحلیل تأثیرات مؤلفه های حس تعلق مکان بر کیفیت محیط شهری، مطالعه موردی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۷
125-147
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد مهم در ارتقای کیفیت محیط شهری، حس تعلق به مکان است و از مباحث مهم در برنامه ریزی شهری است. به گونه ای که حس تعلق بالای شهروندان به محله، منطقه و شهر خود، از جهات گوناگون برای توسعه و پیشرفت شهرها بسیار سودمند است. هدف از این پژوهش بررسی مؤلفه های حس تعلق مکان بر کیفیت محیطی مناطق شهر زاهدان می باشد. با توجه به هدف پژوهش، نوع پژوهش کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش به منظور بررسی حس تعلق مکان 32 شاخص تعیین گردید. با توجه به نتایج تحلیل عاملی- تاییدی که در محیط Amos 24 صورت گرفت، این شاخص ها در قالب 6 مولفه اصلی پیوندهای عاطفی، تداوم، مشارکت و اثرگذاری، هویت و ارزش ها، پیوندهای اجتماعی و پیوندهای عملی طبقه بندی گردید. سپس برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS24 و AMOS24 استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین میزان مولفه پیوند عاطفی، مولفه میزان تداوم، مولفه هویت و ارزش ها، مولفه پیوند اجتماعی، مولفه مشارکت و اثرگذاری و همچنین مولفه پیوندهای عملی مربوط به منطقه چهار شهر زاهدان (به ترتیب با ارزش 3.52، 3.39، 3.51، 3.50، 3.51 و 3.52) می باشد.
تحلیل بایسته های فضای شخصی از رهیافت جغرافیای سیاسی(مطالعه موردی: شهروندان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای شخصی، خانگی، همسایگی، روستا، شهر، استان، ایالت، ناحیه، منطقه، قلمرو، استان، بخش، کشور، قاره، نیمکره وشاید سیاره از جمله مفاهیمی هستند که در جغرافیای سیاسی بررسی می شود. هریک از این فضاها دارای مفاهیم ومقاصد خاصی و متنوعی برای مردم هستند؛ یعنی تعریف هریک از این مفاهیم منوط به تعریف دیگری است. اما هر فرد یک فضای شخصی دارد، فضایی در پیرامون بدن خود با مرزهای نامرئی که در آن مزاحمان و میهمانان ناخوانده جایی ندارند. امروزه با پیشرفت فناوری و گسترش وسایل ارتباط جمعی، مسئله ی فضای شخصی نیاز به بازتعریف و نگاه تازه ای دارد. مسلماً آشنایی با این مفهوم، به فرد کمک می کند تا در ارتباطات خود، اجازه ندهد کسی از حدومرز خصوصی اش عبور کند. پژوهش حاضر از نظر هدف، تحقیقی کاربردی است و از نظر روش، یک تحقیق توصیفی- پیمایشی است. هدف اصلی پژوهش، بررسی قلمروسازی در فضای شخصی افراد در شهر کرمانشاه است. براین اساس، این سوال همواره برای جغرافیدانان سیاسی وجود دارد که فضای شخصی در این شهر وجود دارد یا خیر؟ کیفیت و ترتیب و سلسله مراتب آن چگونه می باشد؟ برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و تحلیل آن از طریق Spss استفاده شده است. متغیرهای مورد بررسی در پژوهش عبارت اند از: فاصله صمیمانه یا حریم خصوصی، فاصله اجتماعی، فاصله عمومی، فرهنگ و فضای ارتباطی. جامعه مورد مطالعه نیز شامل کلیه افراد از طبقات و صنف های مختلف و تحصیل کرده شهر کرمانشاه می باشد و نمونه مورد مطالعه شامل 299 نفر از افراد فوق به صورت نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هر فردی یک فضای خاصی در پیرامون خود دارد که مرزهای آن نامرئی اند؛ به عبارتی فضای شخصی در شهر کرمانشاه براساس هدفی که در فوق تعریف شد وجود دارد.
بررسی میدانی تأثیر سیاست های آبی افغانستان بر منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمبود آب، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از مس ائل و مش کلات س ده ی کن ونی است. براساس پیش بینی هایی برای سال 2030، حدود 47 درصد از جمعیت جهان، در مناطقی با کمبود شدید آب زندگی خواهند کرد. از طرفی نیز رودها مرزهای سیاسی نمی شناسند و این واقعیت، موقعیت منحصربه فرد و پیچیده ای را برای ایران و رودهای مرزی اش رقم زده است که یکی از حساس ترین آنها در رابطه با آب های مرزی ایران و افغانستان است. از جمله، اختلافات بر سر آب رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه گرفته و به تالاب هامون ایران سرازیر می شود، قدمتی 150 ساله دارد و ایران و افغانستان را بارها پای میز مذاکره کشانده است که قراردادهای مختلفی نیز منعقد شده است که تاثیرات چندانی بر روی مسئله بحران آب در سیستان نداشته است که منشا آن سیاست های تامین آب توسط افعانستان از این منطقه می باشد. در این راستا هدف پژوهش پاسخگوئی به این سئوال اصلی است که بحران آب در سیستان و سیاست های آبی افغانستان چه بحران ها و پیامدهایی را برای سیستان و بلوچستان داشته است؟ برای پاسخ به این سوال و با هدف شناخت وضعیت منابع آبی در سیستان و بلوچستان که متاثر از این سیاست ها می باشد با استفاده از روش میدانی به بررسی آن پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که هیرمن د تنه ا منب ع تأمین کننده ی آب سیستان است. حجم کم آورد رودخانه موجب شده که مردم به دلیل وابستگی مستقیم و غیرمستقیم به هیرمند شغل و درآمد خود را از دس ت بدهن د. مه اجرت گس ترده از منطقه ی سیستان، از بین رفتن اقتصاد محلّی و تغیی ر ش یوه زن دگی م ردم س اکن دش ت سیستان از پیامدهای این مسئله است که باعث تائید این فرضیه می گردد که سیاست های آبی افغانستان در سیستان و بلوچستان باعث ایجاد بحران های زیست محیطی و انسانی شده است. بنابراین پیشنهاد میشود هر دو کشور ب ا رس یدن ب ه درک مشترکی از مسئله، برای توافق بر یک طرح جامع مدیریتی آب ت لاش کنن د. در ای ن راه سرمایه گذاری در اجرای طرحهای مشترک آبیاری و تغییر ن وع کش ت محص ولات م یتوان د راهگشا باشد.
تبیین استراتژی های مدیریت بنیادهای زیستی در ایران؛ نمونه ی موردی: آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادهای زیستی، دربردارنده ی مجموعه ای از عناصر و عوامل محیطی است که بنیان علم جغرافیا بر آن استوار است. در این میان، آب به عنوان یکی از بنیادهای زیستی و مثابه یک کالای استراتژیک، همواره نقش مهمی در سبدِ سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های کشورها داشته است. در کشورهایی که از نظر جغرافیایی در کمربند بیابانی جهان قرار دارند، آب از اهمیتی استراتژیک در مقیاس محلی تا فراملی برخوردار است. ایران، در شمار کشورهایی است که از منظر واقعیت های جغرافیایی با کمبود منابع آب و روند فزاینده ی صنعتی شدن و شهرگرایی لجام گسیخته رویارو است. با توجه به اهمیت آب و چگونگی مدیریت آن در کشور، پژوهش پیش رو، با روش پیمایشی و تحلیل استراتژیک (SWOT)، به طراحی و تدوین استراتژی هایی در راستای مدیریت بهینه ی آب در ایران پرداخته است. نمونه ی آماری این پژوهش، 50 نفر از اعضای هیئت علمی گروه جغرافیا در سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و خوارزمی است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که وضعیت فعلی مدیریت آب در کشور از نظر عوامل درونی و بیرونی دچار ضعف است. از جمله استراتژی های مناسب برای مدیریت بهینه ی آب در کشور نیز عبارتند از: محلی سپاری و مشارکتی سازی مدیریت منابع آب در کشور (استراتژی SO)، مداخله ی مدیریتی در راستای کاهش و تعدیل آثار مخرب سیاسی سازی مسئله ی آب (استراتژی ST)، بهبود مدیریت منابع انسانی در وزارت خانه ها و سازمان های متولی آب (استراتژی WO)، توقف مدیریت موازی و مداخله گرایانه و یکپارچه سازی شبکه ی سازمان های متولی در مدیریت آب (استراتژی WT).
تبیین الگوی مدیریت بحران اجتماعی با رویکرد امنیتی مورد مطالعه؛ استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
88 - 117
حوزه های تخصصی:
اصولا بحران یک فشار زایی روانی- اجتماعی است که باعث درهم شکسته شدن انگاره های متعارف زندگی و واکنش های اجتماعی می شود و مدیریت بحران فرآیندی نظام یافته است که بحران های بالقوه درحوزه های مختلف را شناسایی، پیش بینی و سپس درمقابل آنها اقدامات پیشگیرانه تدوین می نماید. از این رو همواره باید مجموعه ای از طرح ها و برنامه های عملی برای مواجهه با بحران های احتمالی تنظیم گردد تا مدیران آمادگی رویارویی با وقایع پیش بینی نشده را کسب کنند. مطالعه حاضر به دنبال ارائه الگوی مدیریت بحران اجتماعی-امنیتی در استان سیستان و بلوچستان می باشد. بدین منظور با روش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد با تعداد 35 نفر از متولیان مدیریت بحران استان مصاحبه عمیق به عمل آمد. مجموعه داده های جمع آوری شده پس از طی فرایند مقایسه مستمر داده ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، در قالب 5 مقوله؛ هویت، نفوذ، مشروعیت، مشارکت و توزیع و 3 طبقه؛ امنیتی- سیاسی، مدیریتی و اجتماعی- فرهنگی، سازماندهی شدند و نتایج حاصل از تحلیل داده ها در قالب مدل مدیریت بحران اجتماعی- امنیتی ارائه گردید. اینک در این مقاله ویژگی ها و شاخص های مهم هریک از بحران های مرتبط، با توجه به شرایط محیطی استان سیستان و بلوچستان تبیین گردیده و تحلیل نهایی بیانگر ضرورت اتخاذ راهبردهای مدیریت بحران اجتماعی- امنیتی در استان از طریق؛ تغییر نگرش مرکز نسبت به این استان، برقراری عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثمرات توسعه ملی در منطقه، تحکیم فرآیندهای همگرایی-ملی و انسجام امنیتی و اجتماعی می باشد. این رویکرد می تواند به عنوان یک الگو برای خط مشی گذاری و تصمیم گیری در شرایط مشابه نیز بمنظور مدیریت بحران مورد استفاده قرار گیرد.
Iran’s Policy Toward Terrorist Groups and Regional Crises(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
310 - 333
حوزه های تخصصی:
Strategic policy is tantamount to a method for foreign policy analysis. The foreign and strategic policies of Iran have been in line with multilateral cooperation in regional crises. The key indicators of Iran’s policy comprise mechanisms of identity and revolutionary actions in international and regional relations. Iran’s strategic policy has generally been formed on the pillars of multilateral cooperation with regional countries and in line with the unity of the Muslim world.
Iran has accepted many of the rules of the Westphalian system, and has therefore based its strategic policy orientation on the doctrine of adaptability to the world order. Iran’s policy of managing regional crises has generally been based on cultural tenets, historical experiences and structural consequences. Each of the latter components has played a crucial role in Iran’s Westphalian order paradigm for protecting the territories of other countries.
The experiences gained by Iran during the Holy Defense [Iran-Iraq War] and its acceptance of the United Nations Security Council Resolution 598 are indicative of the fact that Iran has employed pragmatic mechanisms with regard to regional conservative countries. Iran’s nuclear diplomacy can be regarded as another sign of its structural action which aims to deter threats and manage crises. The acceptance of the Joint Comprehensive Plan of Action and Iran’s efforts toward peacemaking in the regional order of the Persian Gulf and Middle East can be considered as actions taken by Iran toward confronting terrorist groups and organizing regional order under such circumstances as violence, crises and chaos.
بررسی تاثیر برجام بر سیاست و راهبردهای منطقه ای ایران: تداوم یا تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
172 - 202
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعاتی که پس از برجام در بین اندیشمندان روابط بین الملل و محافل سیاسی مطرح شد، این بوده که سیاست های امنیتی ایران در پسابرجام در منطقه به چه شکلی ادامه پیدا می کنند. سوال تحقیق بدین صورت ارائه می گردد: برجام چه تأثیری برتداوم و استمرار سیاست ها و راهبردهای منطقه ای ایران دارد؟ فرضیه ای که در پاسخ به سوال مذکور مطرح شده این است که «بازیگران عرصه توافق جامع هسته ای(1+5)ضمن تثبیت و تداوم نظم هسته ای در منطقه ژئواستراتژیکی خاورمیانه با توسل و بهره گیری از ابزارهای همچون مهار و موازنه،اتحاد و ائتلاف های نوظهور منطقه ای، کاهش توان بازدارندگی دفاعی، و تضعیف محور مقاومت بدنبال تغییر در سیاست ها و راهبردهای منطقه ای ایران می باشد.» روش پژوهش بکار گرفته در اینجا با توجه به ماهیت تحقیق، «توصیفی- تحلیلی» است. برای تبین موضوع پژوهش از نظریه واقع گرایی نئوکلاسیک بهره گرفته ایم.
Causes of the failure of the state in Syria (2010-2019)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
288 - 309
حوزه های تخصصی:
What broke out as the Arab Spring in Tunisia in 2010 stroke Egypt and shed its light on the Middle East, including Syria. During the first few days of demonstrations in Syria, the spring turned into a bloody fall and a full-scale civil war. Political-security crises and economic and social problems that had dominated the country during Assad's family rule left the state in deep defeat. Meanwhile, the arena of war turned into the scene of conflict between different political forces and their regional and international supporters, caused Syria to encounter immense foreign intervention. In this regard, this article attempts to figure out the answer to this question, "What are the causes for the Syrian state of failing during 2010-19?" The authors hypothesize that "the state in Syria has failed since the beginning of the protests due to persistent social, economic and political-security crises that led to the militarization of the country by the opposition and insurgent groups." The findings also indicate that the Syrian state faced historical crises after 2010 in economic imbalance and decline, demographic and environmental pressures, political-administrative corruption, and weak public services, which deepened after 2011, and it spread to other areas such as ethnic-religious violence.
بررسی مساله رودخانه هیرمند: رهیافت نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
183 - 207
حوزه های تخصصی:
تعداد زیادی از رودخانه ها در فضای سرزمینی بیش از یک کشور جریان دارند که منجر به اختلافاتی بین کشورهای حوضه این رودها، برای استفاده از منابع آب می شوند. رودخانه هیرمند در شرق ایران نیز از چنین ویژگی برای دو کشور ایران و افغانستان برخوردار بوده و غالبا در راس مسائل دو کشور قرار داشته است. اختلافات زیادی بر سر چگونگی تقسیم آب رودخانه هیرمند وجود داشته که به رغم تلاش های متعددی که در سالهای گذشته صورت گرفته، مساله هنوز حل نشده باقی مانده است و در حال حاضر حقوق ایران در رودخانه هیرمند در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. در مطالعه حاضر، مساله تقسیم آب رودخانه هیرمند با استفاده از رهیافت نظریه بازیها و در قالب یک بازی چانه زنی بحران مورد بررسی قرارگرفته است. در این مطالعه با درنظرگرفتن هزینه های فرصت اقتصادی و سیاسی و با استفاده از ابزار نظریه بازیها سهم تعادلی دو کشور ایران و افغانستان از آب رودخانه هیرمند که می تواند منجر به توافقی پایدار بین دو کشور گردد، مورد محاسبه قرار گرفته است. همچنین نشان داده شده است که هر چه منافع افغانستان از روابط اقتصادی و سیاسی با کشور ایران افزایش یابد، سهم تعادلی ایران از آب هیرمند افزایش خواهدیافت و هر چه وابستگی اقتصادی و سیاسی ایران به افغانستان بیشتر شود، این سهم کاهش خواهدیافت. بنابراین باید با یک رویکرد جامع و با استفاده از روشهای نوین علمی، تمام جوانب در تقسیم و سهم بندی آب درنظرگرفته شود، در غیر این صورت دستیابی به توافق و امضاء قرارداد ممکن است در کوتاه مدت مشکل را برطرف نماید، اما در بلندمدت نمی تواند راهگشا باشد.