فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۸۱ تا ۵٬۳۰۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
439 - 461
حوزه های تخصصی:
شهر رشت در سال 1394 به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی انتخاب و عضوی از شبکه شهرهای خلاق یونسکو شد. با وجود گذشت چندین سال از کسب این عنوان، به نظر می رسد مسیر تحقق برند شهر خلاق رشت با چالش هایی مواجه شده و موفقیت های چشمگیری در برندسازی شهری کسب نشده است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در برندسازی شهری و ارائه پیشنهاد هایی به منظور ترویج برند شهر خلاق رشت است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی-کمی و کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش، 410 پرسشنامه به وسیله ساکنان و شهروندان این شهر تکمیل شده است. داده های به دست آمده با بهره گیری از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، دوجمله ای و تحلیل عاملی اکتشافی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه وتحلیل پرسشنامه نشان داد شاخص حمایت مالی و تسهیل گری مدیریت شهری از فعالیت طبقه خلاق در میان سایر شاخص ها پایین ترین سطح را دارد. همچنین نبود تعامل دوسویه و مشارکت شهروندان در تحقق این برند در شهر از دیگر مواردی است که مدیریت شهری به آن بی توجه بوده است. درنتیجه اختصاص حمایت های مالی و تسهیلات لازم برای طبقه خلاق و ایجاد نهاد ارتباطی مؤثر و همین طور استفاده از ظرفیت بستر اینترنت و فضاهای مجازی، از اولویت های مدیریت شهری در تحقق برند شهر خلاق خوراک شهر رشت است.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان (H/W) برعملکرد حرارتی مسکن؛ نمونه مورد مطالعه: آپارتمان های مسکونی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
17 - 34
حوزه های تخصصی:
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیده ای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمان هایی است که آنها را تشکیل می دهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیه سازی های حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(داده های عددی شبیه سازی) است. در مرحله شبیه سازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازی ها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافته ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج بیان می دارد که در تمام قطعات مسکونی الگوهای شمالی، بین ( متغّیر(6الی36متری) W/ ثابت H) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهای جنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین ( ثابت W/ متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمان ها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(دره های کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش می یابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخص های هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیین کننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینه ترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.
تحلیل فضایی مسجد در شهر اردبیل در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
55 - 66
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان یکی از شهرهای مهم قلمرو تمدن دوران اسلامی معاصر در دهه های اخیر، با رشد شتابان شهرنشینی در دوره ی معاصر (از دهه ی 1340) مواجه بوده است. این روند منجر به ایجاد عدم توازن در توزیع مناسب فضایی خدمات و فضاهای عمومی شهری شده است. از جمله ی این فضاها، مسجد به عنوان یکی از ارکان شهر در دوره ی تمدن اسلامی معاصر است. توزیع نامتوازن فضایی مساجد در سطح شهر مسئله و تلاش برای ایجاد توازن در توزیع فضایی آن، چالش پیش روی برنامه ریزان، مدیران و سیاست گزاران شهری است. از این رو، ایجاد تعادل و توازن در توزیع مناسب مکانی مساجد از طریق برنامه ریزی فضایی، تحلیل فضایی این فضاها در مقیاس شهری و محله ای را ضروری مینماید. با درک این ضرورت، مقاله حاضر با هدف تحلیل الگوی فضایی پراکنش فضایی مساجد، ارتباط مساجد با تراکم جمعیت، ارتباط با فضاهای تاریخی شهر و تعیین سطح برخورداری محلات شهری از مساجد به عنوان فضاهای مذهبی و اجتماعی تهیه شده است. مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. در گام نخست، مکان استقرار 179 مسجد از اسناد شهری استخراج شده است. در گام دوم، از فنون آمار فضایی همانند کرنل، نزدیکترین همسایگی، خود همبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی در محیط نرم افزار آرک.جی.ای اس برای تحلیل های فضایی داده ها استفاده شده است. یافته های مقاله نشان میدهند که الگوی پراکنش فضایی مساجد اردبیل از نوع خوشه ای است. همچنین رابطه ی معنی دار مثبتی بین توزیع فضایی مساجد با تراکم جمعیت و ارکان تاریخی شهر وجود دارد. نتیجه اینکه، توزیع فضایی مساجد در سطح محلات شهر اردبیل به صورت ناهمگون است. در پایان بر مبنای یافته ها، پیشنهاداتی برای توزیع متناسب و عادلانه مساجد، ارائه شده است.
مطالعه عوامل اثر گذار بر میزان ترس از جرم در محلات مسکونی با نگاهی به نظریه دام کمیابی (نمونه موردی: شهر اهواز)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه سعی دارد نشان دهد کدام عوامل به ترس از جرم دامن زده و چه مولفه هایی می -تواند این مشکل را محدود نموده و یا آن را به طور کلی بی اثر سازد. روش کار، پیمایشی بوده و به بررسی و مقایسه ترس از جرم و عوامل فردی و محله ای مرتبط با آن در بین محلات شهر اهواز می پردازد. اطلاعات مورد نیاز از نمونه ای ۳۰۰ نفری از ساکنین شهر اهواز و با پرسشنامه محقق ساخته، گردآوری شد. این داده ها، با استفاده از نرم افزارهای مختلف به خصوص نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با وجود متفاوت بودن تاثیر متغیرهای مورد بررسی در بین محلات مختلف، از میان متغیرهای فردی، جنسیت رابطه معناداری با ترس از جرم داشته و زنان ترس از جرم را بیش از مردان گزارش کرده اند و این وضعیت برای قومیت های غیرعرب نیز بیش از عرب ها بوده است. سایر متغیرهای فردی رابطه معناداری با ترس از جرم نداشته اند. از سوی دیگر، متغیرهای مربوط به محله، از جمله بی نزاکتی، دلبستگی به محله، کیفیت محله و درک جرم در محله به شکل معناداری با ترس از جرم رابطه داشته اند. در رگرسیون چند متغیره نیز تنها متغیر بی نزاکتی وارد مدل شده و توانسته 21 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نماید. با توجه به یافته-های بررسی، از آنجایی که خصوصیات محله مهمتر از متغیرهای جمعیت شناختی و فردی است، می توان گفت که جلوگیری از جرم از طریق طراحی محیطی، می تواند ترس از جرم را کاهش دهد.
رتبه بندی چندشاخصه راهکارهای تقویت مشارکت عمومی در حفاظت از آثار تاریخی و میراث فرهنگی بر اساس الگوواره توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
75 - 82
حوزه های تخصصی:
حفاظت از میراث تاریخی، منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار زیادی دارد که به عنوان عاملی مؤثر نقش خود را در ایجاد و برقراری توسعه پایدار ایفا می کند. کشور ما طی سال های اخیر و با برنامه چشم انداز توسعه به دنبال گسترش صنایع مختلف غیر نفتی از جمله میراث فرهنگی می باشد که از یک سو در توسعه پایدار کشور ما نقش مهمی دارند و از سوی دیگر وابستگی کشور را به درامد های نفتی کاهش می دهد. با توجه به این که حفاظت از آثار تاریخی و میراث تمدنی کشور وظیفه ای عمومی تلقی می شود لذا گسترش حضور مردم در این فرآیند می تواند در حفاظت و رونق پایدار بهره برداری از میراث یاد شده راه گشا باشد. با توجه به چندمنظوره بودن الگوواره ی توسعه پایدار، نیاز به رویکرد تصمیم گیری چند شاخصه احساس می شود. تحقیق حاضر، مدلی تلفیقی شامل تحلیل سلسله مراتبی و شباهت به گزینه ایده آل را به ترتیب برای تعیین وزن شاخص های توسعه پایدار و گزینه های تقویت مشارکت عمومی به کار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از این امر بود که حفاظت از منابع طبیعی مهمترین شاخص و استفاده از ظرفیت های شبکه های اجتماعی مطلوب ترین گزینه می باشد. با توجه به ثبات نسبی رتبه بندی پس از اعمال تحلیل حساسیت، می توان نتیجه گرفت که فرآیند تصمیم گیری به خوبی انجام گرفته است و این رویکرد برای مسائل مدیریتی و حفاظتی دیگر در شاخه های مختلف عمران و معماری توصیه می گردد.
آشکارسازی تغییرات مورفولوژیکی رودخانه هیرمند از رودبار افغانستان تا هامون سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
117 - 144
حوزه های تخصصی:
رودخانه های طبیعی تحت تأثیر عوامل و متغیر های مختلف، پیوسته ازنظر ابعاد، شکل، راستا و الگو ها در حال تغییرات هستند و تغییر مسیر رودخانه ها، همواره موردمطالعه قرار می گیرد. ویژگی هایی مثل روند حرکت رودخانه ها، تغییرات مسیر شبکه ها، الگوها و ارتباط شبکه رودخانه ها با استفاده از تصاویر ماهواره ای قابل انجام است. هدف از این پژوهش، جابه جایی رودخانه هیرمند از رودبار افغانستان تا هامون سیستان به طول 275 کیلومتر با استفاده از تصاویر ماهواره ای سری زمانی لندست 5 و 7 و8 از سال 1988 تا 2018 است. به فاصله هر 5 سال یعنی سال های 1988، 1993، 1998، 2003، 2008، 2013، 2015 و 2018 تصویر اخذ شده و مورد آنالیز قرار گرفته است. نرم افزارGIS وENVI از مهم ترین ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش بوده که درجهت آماده سازی و استخراج داده ها مورداستفاده قرار گرفتند. رودخانه موردمطالعه پارامترهای هندسی همچون میانگین و انحراف معیار و... برای ضریب خمیدگی و طول دره و طول موج محاسبه شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که هرچه از سال 1988 به سال 2018 می رویم، پارامتر های هندسی با توجه به تغییرات رود، روند افزایشی داشته اند و به دلیل طولانی بودن مسیر رودخانه تغییرات عرضی به 11 بازه تقسیم شده تا نتایج بهتر و دقیق تر مورد تحلیل قرار بگیرند. همچنین نتایج بررسی نشان می دهد که میانگین ضریب خمیدگی در سال 1988 به مقدار 5/1 بوده است؛ اما در سال 2018 به میزان 5/2 رسیده است. همین افزایش مبیّن تغییرات زیاد در مسیر و بستر رود است که تغییرات طولی و پیچ وخم رودخانه هیرمند در بازه 1988 تا 2018 تغییرات زیادی داشته و جابه جایی رودخانه افزایش پیدا کرده است.
اثر رضایت گردشگر از مناطق گردشگری بر تبلیغات شفاهی با میانجی گری هویت مقصد، مورد پژوهش: قلعه رودخان و ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
109 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، سنجش اثر رضایت گردشگر از مناطق گردشگری بر تبلیغات شفاهی با میانجی گری هویت مقصد گردشگری در بین گردشگران قلعه رودخان و ماسوله (شهر فومن) بوده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی می باشد که با استفاده از پیمایش اجرا شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه گردشگران در دو منطقه گردشگری ماسوله و قلعه رودخان بود که با توجه به نامشخص بودن تعداد جمعیت جامعه مورد بررسی، تعداد 385 نفر با استفاده از فرمول جوامع نامحدود کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. جهت نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل متغیرهای میزان رضایت گردشگران از مقصد، هویت مقصد، وابستگی نسبت به مقصد، دلبستگی عاطفی به مقصد، پیوند اجتماعی، خاطره از مقصد و انتظار از مقصد بود. پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب بالاتر از 7/0 مورد تأیید قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که دلبستگی مکانی و زیرشاخه های آن از آیتم های اصلی رضایت گردشگران است؛ همچنین هویت مقصد، وابستگی نسبت به مقصد، دلبستگی عاطفی به مقصد، پیوند اجتماعی، خاطره از مقصد و انتظار از مقصد گردشگران بر تبلیغات شفاهی اثرگذار است. از نوآوری حاصل در این پژوهش می توان به این مورد اذعان کرد که رضایت گردشگر از مقصدهای گردشگری بر تبلیغات شفاهی اثرگذار است؛ اما این اثر از طریق متغیر میانجی گری هویت مقصد رخ می دهد.
ارائه مدل توسعه دیپلماسی زیست محیطی با تأکید بر نقش شهرداری ها: بر اساس رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
224 - 235
حوزه های تخصصی:
در شرایط متغیر و نامطمئن کنونی شهرداری ها باید منابع ملموس و ناملموس و قابلیت های درونی خود را گسترش داده تا بتوانند به تغییرات محیطی پاسخ دهند. لذا در صورتی می توانند به اهداف کلان و بلند مدت دست یابند که برنامه استراتژیک مدونی داشته باشند. در این پژوهش محقق به ارائه مدل توسعه دیپلماسی زیست محیطی با تاکید بر نقش شهرداری ها به روش داده بنیاد پرداخت. بر این اساس نمونه این پژوهش، آن دﺳﺘﻪ از کﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن و ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻣﻄﻠﻊ محیط زیست، ﺗﺸکیﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ کﻪ ﻣیﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎ ارزﺷی را در اﺧﺘیﺎر ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ. نمونه نظری مورد مصاحبه بر اساس روش نمونه گیری نظری و با استفاده از روش هدفمند، ابتدا تعداد 6 نفر به عنوان نمونه هدفمند اولیه پژوهش و در نهایت از 19 نفر مصاحبه شد تا اینکه مدل به اشباع تئوریک رسید. نرم افزار مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها MAXQDA می باشد. یافته های اصلی پژوهش در دو بخش چارچوب مفهومی و مدل مفهومی ارائه شده است. در این مدل بر عوامل داخلی مؤثر بر بهره وری مانند نیروی انسانی ، سرمایه های فکری و همچنین بستر و ساختار فناوری مدنظر قرار داده است، این مدل باعث افزایش بهره وری مدیریت دانش شهرداری و عملکرد اقتصادی شد. همچنین بدون به کارگیری استراتژی های مناسب در سازمان تحقق استراتژی زیست محیطی در شهرداری با چالش روبرو می گردد، از طرف دیگر محقق بیان می دارد کاربرد استراتژی زیست محیطی در زنجیره خدمات شهرداری، پیشبرد رویه های مذکور را تسریع می بخشد.
تبیین نقش مکان سازی در احیا روابط اجتماعی محلات شهری معاصر(نمونه موردی: محلات منتخب شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : از آنجایی که ضعف روابط اجتماعی در محلات می تواند سبب مشکلاتی از قبیل کم رنگ شده حس تعلق به مکان، روحیه جمعی و ...شود، به منظور بهبود این شرایط، ایجاد بستر و مکان مناسب برای رویارویی افراد محله و برقراری تعاملات اجتماعی و مشارکت آن ها در برنامه های مربوط به محله، امری ضروری می باشد. رویکرد مکان سازی، در طی دهه های اخیر با هدف خلق و تبدیل فضا به مکان های اجتماعی به وجود آمده است. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش سعی شده است جهت بررسی مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی محلات شهری، محلات عباسی، منصور، ماندانا، پرواز و فردوس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شود. در این مقاله و در بخش تحلیل داده ها، محلات شهری منتخب براساس آزمون های آماری رگرسیون، اسپیرمن ، فریدمن و آنوا ارزیابی گردید. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از این است که بر اساس نتایج بدست آمده از مطالعات آماری، ابعاد کالبدی، ابعاد اجتماعی، ابعاد مدیریتی- سیاست گذاری، ابعاد ادراکی- معنایی و ابعاد اقتصادی دارای ارتباط معنادار با تبیین مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی از دیدگاه شهروندان هستند و بعد کالبدی و اجتماعی بیشترین میزان اثرگذاری را بر میزان تبیین مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی در فضاهای شهری منتخب ایفا می کند. نتیجه گیری : مجموع نتایج حاصل از این پژوهش از یک سو چارچوب لازم جهت بررسی علمی و منطقی مفهوم مکان سازی در محلات شهری را فراهم آورده و از سوی دیگر زمینه اقدامات آینده در راستای احیا روابط اجتماعی در سطح محلات شهری را فراهم آورد. سنجش مدل پژوهش در محلات شهری بیشتر و دیگر شهرهای ایران می تواند درک عمیق تری از مکانیسم تبیین مفهوم مکان سازی در احیا روابط اجتماعی محلات شهری را فراهم آورد.
سنجش شاخص های توسعه در پایداری نواحی شهری، مطالعه موردی: شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 15
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول توسعه پایدار شهری، دست یابی عادلانه نواحی شهری در حیطه شاخص های توسعه است و شناخت وضعیت نواحی شهری نقش مهمی در دست یابی به توسعه پایدار شهری دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل و سنجش شاخص های توسعه در پایداری نواحی شهر ایلام است. پژوهش ازنظر هدف توسعه ای- کاربردی، و ازنظر متدولوژی توصیفی – تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات اسنادی و میدانی با ابزار پرسشنامه از خبرگان است. پنج شاخص کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، امنیت، زیست محیطی به عنوان شاخص های پژوهش احصاء شده که با روش سوارا مورد وزن دهی قرارگرفته اند. در رتبه بندی نواحی شهر ایلام از روش های ادغامی بردا و کپ لند استفاده گردید. مطابق نتایج، نواحی شهری ایلام ازنظر اولویت بندی درجه توسعه یافتگی، به چهار گروه پایدار، نیمه پایدار، ناپایدار و کاملاً ناپایدار تقسیم شدند. نتایج تحلیل های سوارا نشان می دهد بر اساس نظر خبرگان، شاخص های، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، امنیت و زیستی به ترتیب بااهمیت ترین شاخص ها شناسایی شده اند. همچنین نتایج حاصل از کپ لند و بردا نشان می دهد نواحی پیرامونی شهر به ویژه نواحی واقع در نواحی شرق، جنوب و جنوب غربی وضعیت نامناسب تری نسبت به سایر نواحی دارند؛ و در مقابل مناطق مرکزی شهر در مجاورت شمالی، وضعیت مناسبی ازنظر شاخص های اجتماعی- اقتصادی را دارا می باشند. تحلیل الگوی فضایی نحوه توزیع توسعه یافتگی در شهر نیز علاوه بر اینکه مؤید تمرکز محلات توسعه یافته در نواحی مرکز و میانه شهر و تجمع محلات توسعه نیافته در نواحی پیرامونی جنوب و غرب شهر می باشد، بر تصادفی نبودن این وضعیت و وجود الگوی فضایی خوشه ای حکایت دارد.
تحلیل رابطه پیاده مداری شهری و سلامت عمومی جوانان با تأکید بر ابعاد کالبدی- فضایی (مطالعه موردی: مناطق سه گانه شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
463 - 486
حوزه های تخصصی:
امروزه سلامت یکی از شاخص های اصلی توسعه یافتگی جوامع به حساب می آید. شهرهای کنونی ایران نسبت به گذشته پیاده مداری کمتری دارند و این به ویژه در مناطق شهری جدید، بر بسیاری از ابعاد زندگی شهرنشینان حتی جوانان تأثیر منفی گذاشته است. هدف این پژوهش بررسی ارتباط پیاده مداری مناطق شهری بر سلامتی قشر جوان است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، آمیخته است. سلامت عمومی شامل چهار حوزه جسمی، اضطراب و اختلال خواب، کنش اجتماعی و افسردگی می شود. برای سنجش سلامت عمومی ساکنان، از پرسشنامه جی اچ کیو استفاده شد. روش نمونه گیری تصادفی هدفمند بود و پرسشنامه بین جوانان توزیع شد. از سوی دیگر، به لحاظ کالبدی-فضایی، دو مؤلفه اصلی کاربری زمین و شبکه ارتباطی برای سنجش پیاده مداری در این پژوهش درنظر گرفته شدند که به روش میدانی مورد سنجش قرار گرفتند. مهم ترین یافته های پژوهش بیانگر آن است که با توجه به رتبه های مناطق در زمینه پیاده مداری و سلامت عمومی، مشاهده می شود که این یک ارتباط کاملاً مستقیم نیست و متغیرهای پنهانی در این میان وجود دارد و در هر چهار مقیاس سلامت عمومی، این رابطه تفاوت دارد. پیاده مداری مناطق شهری بیش از اینکه بر سلامت جسمی جوانان تأثیرگذار باشد، بر سلامت روان آن ها اثرگذار است؛ به طوری که مناطقی که دارای بیشترین حد پیاده مداری هستند، جوانان آن ها در بالاترین درجه سلامت روان تنی هستند. با وجود این، ارتباط مستقیمی بین پیاده مداری کالبدی-فضایی مناطق شهری و سلامت عمومی وجود ندارد.
آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر شهری (مورد پژوهی: ناحیه منفصل شهری نایسر، سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
180 - 196
حوزه های تخصصی:
مقدمه تقریباً همه کشورهای جهان در حال تجربه پدیده «شهری شدن» هستند. توسعه شهرنشینی و پیدایش مناطق کلان شهری در کشورهای جهان سوم با توسعه شهرنشینی در غرب که از فردای انقلاب صنعتی آغاز شد، بسیار متفاوت است. یکی از تفاوت های مهم در رشد بی سامان و بدقواره و گسترش پدیده ناموزون و آسیب زایی به نام حاشیه نشینی در مقیاس وسیع گسترده در شهرهای جهان سوم بوده است. در این کشورها، مهاجران به محله های مهاجرنشینی هجوم می برند که در حاشیه شهرها به شکل قارچ گونه رشد می کنند و در جایی که «حاشیه گندابی» یا «آپاندیس نواحی شهری» نامیده می شود، ساکن می شوند [1]. در جهان صنعتی امروز پدیده حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی در اطراف شهرهای بزرگ مناطق محروم شهری امری اجتناب ناپذیر است و هم زمان با گسترش این پدیده، مسئله مسکن همواره به عنوان نیاز پایه ای بشر مطرح می شود. این نیاز از ابتدای سکونت تا زمان حاضر نقش مهمی در شرایط زیستی انسا ن ها ایفا کرده است. با این وجود، به دنبال رشد سریع و فزاینده شهرنشینی بعد از جنگ جهانی دوم در اغلب کشورهای جهان، مشکلات متعددی مانند ترافیک، آلودگی، دسترسی نامناسب به خدمات و امکانات شهری، بی مسکنی، بدمسکنی و غیره را به دنبال داشته که مهم ترین آن ها، مسئله مسکن بوده است. داشتن مسکن مناسب و در شأن، که همراه خود آسایش و فراغت را به دنبال داشته باشد و نوعی احساس امنیت را برای خانواده ها به ارمغان آورد [2]. امروزه، مسکن مناسب و مسائل مربوط به آن به عنوان یک مسئله جهانی مطرح شده و به یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است [3]. به همین دلیل، وجود اقشار کم درآمد و نیاز آن ها به مسکن در بسیاری از شهرهای کشورهای جهان سوم، باعث شکل گیری سکونتگاه هایی در حاشیه شهرها شده که از پایین ترین سطح کیفیتی برخوردارند و این امر باعث شده که موضوع مسکن مناسب نمایان شود و بیشتر مورد توجه قرار گیرد [4]. آینده نگاری امروزه در طراحی و سیاست گذاری های راهبردی در تمامی سطوح از جمله سیاست گذاری شهری، نقش بسزایی ایفا می کند. اهمیت نگرش آینده پژوهانه آنجاست که می توان با شناخت روندهای پیش رو که قطعیت بالایی دارند از بحران ها و ابرچالش های اساسی یک جامعه پیش گیری کرد و با برنامه ریزی نظام مند آمادگی لازم برای مواجهه با تغییرات گسترده را مهیا کرد [5].
مواد و روش ها با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت کاربردی این پژوهش، روش تحقیق از نوع اکتشافی است. پس از مطالعه مبانی تئوریک و نمونه های عملی، شاخص های کلیدی الگوی مسکن مناسب، استخراج شدند (جدول 4). در بخش مطالعات میدانی و پیمایشی با ابزارهایی همچون مصاحبه و پرسش نامه از 30 نفر متخصصان شهری به شناخت و تحلیل مسائل پرداخته شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. به این صورت که ابتدا نتایج حاصل از مطالعات اسنادی و سپس، نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته به وسیله نرم افزار (مکس کیو. دی. ای) ارائه شد. طبق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای؛ مصاحبه های صورت گرفته در این زمینه شاخص های ما در 4 بعد و 34 مقوله برای آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر ناحیه منفصل شهری نایسر، استخراج شدند. در خاتمه نتایج حاصل از ترکیب عوامل کلیدی مسکن مناسب و پایدار در قالب خروجی نرم افزار مکس کیودی ای ارائه شده است.
یافته ها از بین 34 متغیر مورد نظر و اعمال شده در نرم افزار آینده پژوهی، مشاهده می شود که عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با فضا، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل، و عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، عدم مشرف بودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر و عوامل چیدمان مناسب فضا، نوع سازه و مصالح، احساس امنیت و بیمه ساختمان به عنوان متغیرهای تنظیمی شناخته شدند که در شکل 7 به نمایش گذاشته شده است.
نتیجه گیری نتایج تحقیق نشان داد عوامل مختلف می توانند در شناسایی مسکن مناسب و مطلوب نقش داشته باشند؛ به عنوان نمونه از طریق نرم افزار MICMAC، عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با خواست، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل؛ عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر شناخته شدند. و در بین متغیرهای موجود بیشترین امتیاز نهایی با تأثیرگذاری مستقیم به ترتیب رتبه 1-9، به متغیرهای (احساس تعلق، ایجاد حس هویت، حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، رعایت تعریض معابر و... به ترتیب با عدد، 56، 55، 53، 53، 52، 50، 49، 48، 47) و متغیرهای غیر مستقیم (ایجاد حس هویت، عدم مشرف بودن، حفظ شأن اجتماعی، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، انطباق مطلوبیت ملک، رعایت تعریض معابر، به ترتیب با عدد 116986، 112277، 111162، 110150، 102110، 100618، 99189، 98563 ) تعلق گرفت.
تحلیلی بر چگونگی و دلایل اقامت مهاجرین روستایی وارد شده به شهر در بدو ورود و تحرک سکونتی آنها در مراحل بعد از سکونت اولیه (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
109 - 122
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع مهاجرت و تحرک سکونتی در نواحی مختلف شهر به دلیل رابطه ی اجتناب ناپذیر علت و معلولی بین مهاجرت های درون شهری و ساختار اجتماعی فضایی شهر ، به ویژه در تحلیل اکولوژی اجتماعی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چگونگی و دلایل اقامت مهاجرین روستایی در بدو ورود به شهر بجنورد و تحرک سکونتی آنها در مراحل بعد از سکونت اولیه انجام شده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و داده های مورد نیاز از طریق پیمایشی( پرسشنامه ) گردآوری شده است. نمونه ها به روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده انتخاب شده اند.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده است. واحد تحقیق خانوار می باشد، از این رو نمونه ها از بین سرپرستان خانوارها انتخاب شده اند. داده های گردآوری شده با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون های آمار استنباطی از جمله آزمون کای اسکوئر و با کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که از نظر سکونت اولیه، 67.5 درصد از این افراد در بدو ورود در بافت بیرونی و از لحاظ جهات جغرافیایی 37.8 درصد در شمال شرق و 29.6 درصد در قسمت جنوب غرب شهرسکونت اختیار کرده اند. در رابطه با علت سکونت در بدو ورود ، اکثر مهاجران وارد شده یعنی 43.8 درصد پاسخگویان ارزان بودن قیمت یا اجاره مسکن را بعنوان علت اصلی انتخاب این مناطق برای سکونت خود ذکر کرده اند. تحرک سکونتی مهاجرین در مراحل بعد از سکونت اولیه عمدتا در داخل مناطق درآمدی مشابه انجام شده است. یعنی بهبود وضعیت مالی اکثر مهاجرین روستایی در حدی نبوده است که باعث تحرک سکونتی آنها از محله سکونت اولیه به مناطق با درآمد بالاتر صورت گرفته باشد.
تبیین دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری مطالعه مورد: فضاهای سبز شهر رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
115 - 130
حوزه های تخصصی:
فضاهای سبز شهری به مثابه کانون های سبز و طبیعی اند که انسان امروز شاید برای گریز از محیط پرهیاهوی شهری به آن ها پناه می آورد. هرچند همین جذابیت ها در برخی موارد سبب شده که این فضاهای سبز ارزشمند، دچار تغییر و تحولات نامطلوبی بعضاً ناشی از ساخت وسازهای سرمایه گرایانه شوند. پژوهش حاضر باهدف تببین دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری نوشته شد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که به منظور بررسی پایایی چندین بار توسط اساتید و کارشناسان مورد بازبینی قرار گرفت و به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روش ترکیبی و آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج نشان دهنده روایی موردقبول ابزار گردآوری پژوهش است. جامعه آماری پژوهش حاضر را شهروندان ساکن شهر رفسنجان مشتمل بر 161909 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید که به منظور اطمینان بیشتر تعداد 400 پرسشنامه جمع آوری شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی در محیط نرم افزار pls استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ازنظر دل بستگی به مکان محدوده موردمطالعه در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. همچنین نتایج نشان داد که فعالیت های مکان تأثیر مثبت و معناداری بر دل بستگی به مکان دارد، ضریب مسیر به دست آمده برابر با 598/0 بود. از دیگر نتایج این پژوهش آن بود که مؤلفه های فعالیت های مکان عملکرد مکان، حضور پذیری، زیبایی بصری، مشارکت پذیری مکان و قابلیت های مکان بر دل بستگی به مکان تأثیر مثبت و معناداری دارد از بین مؤلفه های استخراج شده قابلیت مکان با ضریب مسیر 406/0 دارای بیشترین تأثیر و شاخص مشارکت پذیری مکان با ضریب مسیر 111/0 دارای کمترین تأثیر بر دل بستگی به مکان در فضاهای سبز شهری بود.
ارزیابی ابعاد سرزندگی در پیاده راه های شهری، مطالعه موردی: پیاده راه اسفریس اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
89 - 108
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی ابعاد سرزندگی در پیاده راه اسفریس شهر اردبیل و ارائه راهکارهای مؤثر در ارتقای سرزندگی پیاده راه می باشد. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است، جامعه آماری شهروندان هستند که به پیاده راه مراجعه کرده اند و چون نامشخص می باشد از فرمول برآورد حجم نمونه برای جامعه آماری دارای حد نامعین استفاده شد که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر از شهروندان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند ، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده که میزان پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ 75/0 به دست آمده نشان دهنده پایایی خوب پرسشنامه می باشد. 31 مؤلفه در چهار بعد کاربری و فعالیت، کالبدی، دسترسی و ارتباطات و زیست محیطی انتخاب شدند و در راستای پاسخ به مسئله تحقیق از تحلیل مبتنی بر آزمون های آماری متناسب در محیط SPSS (تی تک نمونه ای و فریدمن) استفاده شد، در رابطه با نوآوری پژوهش حاضر می توان بیان داشت تا کنون پژوهشی درباره سرزندگی پیاده راه اسفریس صورت نگرفته است. نتایج نشان می دهد، میانگین بعد کاربری و فعالیت، بعد کالبدی، بعد دسترسی و ارتباطات و بعد زیست محیطی به طور معنادار بیش تر از معیار میانگین (عدد 3) است که نشان دهنده وضعیت نسبتا مطلوب و تاحدی بالاتر از حد متوسط می باشد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که رتبه بندی ابعاد از نظر شهروندان معنادار است و شهروندان رتبه بندی متفاوتی از ابعاد سرزندگی پیاده راه دارند.
تحلیل رویکرد نظری روان شناسی شهری با تأکید بر شهر استرس زا، مورد مطالعه: شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی شاخص های استرس زا و بررسی وضعیت این شاخص ها در حوزه های اقتصادی، خانوادگی، محیطی، اجتماعی و فرهنگی، شخصی و فردی، امنیت شهری و کالبد شهری در نواحی شهر یاسوج از دید شهروندان است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه آماری پژوهش، شامل کل شهروندان شهر یاسوج (114000 نفر) بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری خوشه ای و تصادفی بوده است. همچنین اخذ داده های موردنیاز به صورت پیمایشی و با استفاده از تنظیم و تکمیل پرسش نامه در بین شهروندان انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در بین نواحی شهر یاسوج از نظر شاخص های استرس زا ، ناحیه 1 دارای بهترین و ناحیه 4 دارای بدترین وضعیت هستند همچنین، شاخص اقتصادی و شاخص های خانوادگی بیشترین تأثیرگذاری را در افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج و حوزه زیست محیطی و کمترین تأثیرگذاری را در استرس شهروندان شهر یاسوج داشتند. در بین شاخص های استرس زا در شهر یاسوج، پیدا کردن شغل مناسب برای اعضای خانواده، کمبود و گرانی مسکن، ارتباطات فامیلی، مشکلات مربوط به ازدواج و بالا بودن اجاره خانه، تأثیرگذارترین متغیرهای استرس زا بوده اند. همچنین در بین شاخص های استرس زا، شاخص حوزه محیطی و شاخص خانوادگی، تاثیر و قدرت تبیین بیشتری نسبت به بقیه شاخص های بررسی شده در پیش بینی افزایش استرس شهروندان شهر یاسوج دارند. همچنین نوآوری پژوهش حاضر، استفاده از تکنیک WASPAS در شناسایی و ارزیابی شاخص های استرس زا در بین شهروندان شهر یاسوج است.
تببین سطوح خلاقیت در نظام شهری کلان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر مفهوم شهر خلاق به یکی از مباحث پرطرفدار نزد صاحب نظران، محققان و تصمیم سازان بدل شده است، به طوری که شهرهای بزرگ و کلان شهرهایی تمرکز دارند که بتوانند آستانه ی تقاضای کافی و متنوعی از مردم و فعالیت ها را به وجود آورند. هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت کلان شهر تهران می باشد، به این منظور که وضع موجود تا چه حد می تواند شهر تهران را به عنوان شهری خلاق با توجه به عوامل و ویژگی های عنوان شده، معرفی کند. در همین راستا پرسش نامه ای براساس مبانی نظری و پیشینه پژوهش در 6 شاخص (سرزندگی شهری، مشارکت، تکنولوژی ارتباطی، کارآیی و اثر بخشی، تنوع شهری و صنایع خلاق) طراحی گردید. روش بررسی: با توجه به اینکه جمعیت شهر تهران در سال 1395 برابر با 8679936 نفر است. طبق فرمول کوکران تعداد پرسش نامه توزیع شده برابر با 403 عدد می باشد. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های اماری آزمون t، آزمون فیشر، میانگین رتبه، رگرسیون و همبستگی چند متغیره استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: بیشترین مقدار t متعلق به تکنولوژی ارتباطی می باشد که مقدار آن برابر033/11می باشد. کمترین مقدار هم متعلق به صنایع خلاق امور با 780/2- می باشد که بیانگر نامطلوب بودن وضعیت این گویه می باشد. در تمامی شاخص های به جزء صنایع خلاق مقدار t بیشتر از صفر و مثبت است. نتایج پژوهش نشان می دهد از میان شاخص های بررسی شده، شاخص صنایع خلاق با مقدار بتای313/0 بیشترین نقش و قدرت تبیین را در پیش بینی تحقق شهر خلاق در محدوده مورد مطالعه داشته است. همچنین با توجه به آزمون های آماری مناطق 22، 6 و 2، 1، 21 در رتبه های اول و دوم سطوح خلاقیت در شهر تهران قرار گرفته اند.
بررسی تأثیر راهکارهای اقلیمی معماری بومی در شرایط آسایش گرمایی به کمک تکنیک دلفی
حوزه های تخصصی:
شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر این که شیوه های کنونی طراحی، اجرا و فعالیت های مربوط به مسکن و املاک به گونه ای منابع انرژی را مصرف می کنند که می تواند آینده را به طورجدی به خطر بیندازد. بهره گیری از پتانسیل های اقلیمی همچون تابش آفتاب، توده ی زمین و غیره به مثابه یک امکان همیشگی می تواند نیاز به انرژی در بخش مسکن را کاهش دهد. به نظر می رسد روزآمد کردن راهکارهای اقلیمی مرسوم در معماری بومی می تواند در این راستا مؤثر باشد. تحقیق پیش رو بازشناسی عناصر اقلیمی معماری ایرانی و تعیین میزان تأثیر هرکدام بر شرایط آسایش را نشانه رفته است. با تحلیل محتوای منابع معماری بومی، راهبردها و راهکارهای طراحی بومی/اقلیمی همچون جهت گیری، منطقه بندی فضاها و غیره به صورت دسته بندی 5گانه تعیین، و سپس میزان تأثیرگذاری هرکدام در فراهم آمدن شرایط آسایش به روش دلفی و در چارچوب یک پرسش نامه در میان صاحب نظران به پرسش گذاشته شده است. نظرسنجی نشان می دهد مواردی همچون جهت گیری، فرورفتن در زمین و مکان یابی سایت، الگوی پلان و چیدمان مجموعه، سلسله مراتب فضایی، و مصالح خازن گرمایی از بیش ترین تأثیر در فراهم آمدن شرایط آسایش برخوردارند.
مطالعه میدانی به منظور گونه شناسی خانه های روستایی لرستان بر مبنای ویژگی های اجتماعی-کالبدی
حوزه های تخصصی:
روستاها به عنوان نخستین هسته ها و مراکز سکونتی انسان ها پس از دوره غارنشینی تاکنون در اشکال مختلف به حیات خود ادامه داده اند. در چند دهه اخیر تحت تأثیر برخی عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور شاهد مهاجرت روزافزون روستاییان به شهرها و در پی آن گسترش شهرنشینی و زوال جوامع روستایی در کشور بوده است. از این رو توجه به زیستگاه روستایی در ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای حفظ ساختار زیستی و معیشتی آن به اقداماتی جهت بهبود کیفیت زیست و اسکان روستاییان نیاز است. قبل از هرگونه عمل در زمینه مسائل روستایی، پژوهش در مورد ساختار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستا و به پیروی از آن شناخت جنبه های گوناگون زندگی و فضای زیستی روستاییان ضروری به نظر می رسد. روش تحقیق، این تحقیق جزو تحقیقات پیمایشی می باشد. قلمرو مکانی این تحقیق روستاهای استان لرستان در سه پهنه آب و هوایی متفاوت می باشد. در این پژوهش، به شناخت و دسته بندی اشکال مختلف خانه و الگوهای رایج ساخت در محدوده مورد مطالعه، اشاره می گردد و به دنبال آن از لحاظ قدمت و شیوه سکونت در روستا های استان لرستان، به گونه شناسی خانه های روستایی درقالب سه گونه خانه های روستایی با سابقه کوچ نشینی، خانه های روستایی با قدمت دهقانی و خانه های متأثر از الگوهای شهری پرداخته می شود. نتایج این تحقیق می تواند برنامه ریزان و طراحان را به ارائه طرح هایی صحیح در زمینه بهبود کیفیت خانه روستایی و چگونگی استفاده به جا از امکانات موجود یاری رساند.
تحلیل فضایی الگوی فقر شهری با تأکید بر شاخص های اجتماعی و عوامل مؤثر بر سازمان یابی آن، مطالعه موردی: (شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: روند شهری شدن در کشور های در حال توسعه با عدم تعادل های فضایی، قطبی شدن مناطق و گروه های اجتماعی و رشد بی قواره شهری مواجه بوده است. به طوری که ناپایداری بوجود آمده از این رشد ناموزون منجر به شکل گیری گستره های فقر در حوزه های شهری شده است. تحلیل فضایی این گستره ها، میزان محرومیت نواحی مختلف را مشخص کرده و الویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی نابرابری های موجود و نشان دادن الگوی فقر در بلوک های شهری اردبیل با تاکید بر شاخص های اجتماعی طی سال های 1385 تا 1395 و همچنین بررسی عوامل موثر بر سازمان یابی این پدیده می باشد روش: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیل فضایی می باشد. جامعه آماری این تحقیق محدوده قانونی شهر اردبیل در سال 1385 و 1395 و حجم نمونه نیز تمامی بلوک های آماری سال های مذکور است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1385 و 1395 شهر اربیل و پرسشگری از نخبگان دانشگاهی و مدیران شهری استفاده شده است. برای نشان دادن وضعیت فقر اجتماعی از تکنیک خودهمبستگی فضایی با استفاده از تحلیل لکه های داغ در نرم افزار Arc GIS استفاده گردیده است. برای تحلیل الگوی پراکنش فقر اجتماعی نیز از از آماره موران و برای تحلیل داده های بخش دوم پژوهش(شناسایی عوامل تأثیرگذار بر گسترش و سازمان یابی فضایی پهنه های فقر اجتماعی) نیز مدل تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از بین 5142 بلوک شهری در شهر اردبیل در سال 1385، حدود 53 درصد در وضعیت خیلی محروم و محروم، 26 درصد در وضعیت متوسط و حدود 21 درصد در وضعیت برخوردار و کاملا برخوردار قرار داشتند. در سال 1395 نیز این درصدها به ترتیب 46، 22، 32 در بین 6439 بلوک شهری می باشد و این امر نیز نشان دهنده این می باشد که بلوک های شهری اردبیل از لحاظ شاخص های اجتماعی در سال 1395 نسبت به سال 1385 در وضعیت بهتری قرار دارند. نتایج: با توجه به گسترش پدیده ی فقر شهری در شهر اردبیل طی دهه های گذشته، توانمندسازی اقشار کم درآمد و فقیر شهر در این شهر بایستی با دیدگاه چندبعدی (و عدم توجه صرف به ابعاد کالبدی) صورت پذیرد. در این راستا، نقش تسهیل گر نظام مدیریتی شهر و تحقق برنامه ریزی پایین به بالا و رویکرد مشارکتی ضروری می باشد.