اقتصاد و برنامه ریزی شهری
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره 3 پاییز 1401 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تأمین منابع اقتصادی یکی از چالش های مهم پیش روی سیاست گذاران و برنامه ریزان مدیریت شهری است. با توجه به اهمیت نقش کلان شهر تهران در اقتصاد شهری و ملّی، پژوهش حاضر به شناسایی پیچیدگی سیستم جذب سرمایه اقتصادی مبتنی بر مدل مزیت رقابتی ملل با استفاده از رویکرد ترکیبی تصمیم سازی چندمعیاره فازی پرداخته است. به این منظور، با مشارکت گروهی برنامه ریزان سرمایه گذاری اقتصادی شهری در مناطق بیست و دوگانه شهرداری تهران، عوامل کلیدی زیرسیستم های تولید، شرایط تقاضا، صنایع پشتیبان و ساختار و نیز سیاست های دولت و اتفاقات پیش بینی نشده با استفاده از تکنیک دلفی دو مرحله ای و مقایسات زوجی سلسله مراتبی فازی استخراج شد. در ادامه، مدل شبکه روابط علّی و معلولی سیستم جذب سرمایه اقتصادی با استفاده از رویکرد دیمتل فازی ساختاربندی شد. سپس، مدل سیستم جذب منابع اقتصادی بر مبنای شاخص های مرکزیت درجه ورودی و خروجی و مرکزیت بینابینی منطبق بر رویکرد تحلیل شبکه های اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش، استراتژی های توسعه سیستم مدیریت شهری تهران مبتنی بر مزیت رقابتی ملل شامل: توسعه مشارکت حاکمیت و دولت با سازمان شهرداری تهران در جذب فرصت های سرمایه گذاری در مدیریت خدمات شهری؛ هم راستایی سیاست های حاکمیتی در جذب سرمایه و اعمال سیاست های تشویقی بخش خصوصی و جذب سرمایه گذار خارجی؛ حفظ امنیت و ثبات به منظور کاهش ریسک سرمایه گذاری؛ برنامه ریزی در توسعه زیرساخت های شهری؛ تأمین سرمایه از طریق امکانات صنایع تخصصی و تسهیلات بازار سرمایه؛ به کارگیری نیروی انسانی متخصص، توسعه دانش ظرفیت های منطقه ای و توسعه پایگاه های داده های تخصصی فرصت های سرمایه گذاری در مدیریت شهری تهران را پیشنهاد می دهد.
راهبرد مدیریت استعداد کارآفرینانه برای بهسازی عملکرد کارکنان (موردمطالعه: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت استعدادکارآفرینانه یک حوزه پژوهشی جدید در مدیریت منابع انسانی شهرداری تهران است که با شکوفایی قابلیت های ویژه و مهارت های فردی کارکنان سبب بهبود کیفیت خدمات ارائه شده به بهترین روش ممکن شده و به تبع ارتقاء عملکرد و بهره وری سازمان را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین، هدف از انجام این پژوهش راهبرد مدیریت استعداد کارآفرینانه برای بهسازی عملکرد کارکنان است. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای، از نظر روش توصیفی-تحلیلی و از نوع آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. ابتدا از روش کیفی جهت دستیابی به مولفه ها و شاخص های مدیریت استعداد کارآفرینانه برای بهسازی عملکرد کارکنان با 45 نفر از خبرگان علمی و اجرایی تا اشباع نظری مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق به شیوه گلوله برفی صورت گرفته است. تجزیه وتحلیل در بخش کیفی از طریق اطلس تی 8 صورت گرفته است که با روش دلفی فازی از طریق خبرگان تعداد 11 مولفه و 57 شاخص مورد تائید نهایی قرار گرفت. در بخش کمی جهت اعتبارسنجی مدل به دست آمده از پرسشنامه 56 گزاره ای محقق ساخته با طیف پنج تایی لیکرت استفاده شده است. روایی پرسشنامه از روش روایی همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. نمونه مورد بررسی برای معادلات ساختاری براساس فرمول کوکران 212 نفر محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل بخش کمی با استفاده از نرم افزار ایموس 22 انجام گرفت. نتایج نشان داد که طراحی و اجرای سیستم مدیریت استعداد کارآفرینانه برای عملکرد بهسازی کارکنان در شهرداری تهران به حمایت و توجه جدی و مستمر محیط سازمانی و فراسازمانی نیاز دارد.
تبیین توزیع فضایی سرمایه خلاق به عنوان پیشران رشد اقتصادی کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن بیست ویکم، قرن شهرها، ایده ها و خلاقیت هاست. خلاقیت انسان و استعداد او به عنوان سرمایه انسانی خلاق، محرک اصلی رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلقی می شود که رقابت روزافزون شهرها، مناطق و کشورها به طور فزاینده به پرورش، حفظ و جذب آن وابسته خواهد بود. در همین راستا این تحقیق بر آن است تا ابتدا مفهوم نوین سرمایه خلاق که در توسعه بحث سرمایه انسانی به وجود آمده است را در بستر ایران تعریف عملیاتی کند. سپس تأثیرات سرمایه خلاق بر عملکرد اقتصادی کلانشهرها را سنجیده و عوامل مؤثر بر توزیع سرمایه خلاق در کلانشهرهای ایران را تبین نماید. این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی و تبینی و ازنظر هدف توسعه ای است. یافته ها نشان می دهد کلانشهرهای ایران با اینکه سهمی 26 درصدی از جمعیت و شاغلان کشور دارند، 46 درصد سرمایه خلاق کشور را در خود جای داده اند. همچنین یافته ها نشان می دهد سرمایه خلاق می تواند درصد بالایی از تغییرات سرانه تولید ناخالص داخلی و سرانه سپرده های بانکی را تبیین نماید و به طورکلی تأثیر مثبتی بر شکوفایی اقتصادی کلانشهرها دارد. بااین وجود توزیع سرمایه خلاق در کلانشهرهای ایران از الگویی نابرابر و نامتوازن پیروی می کند و بین حضور سرمایه خلاق و عامل استعداد (متغیرهایی همچون تمرکز دانشگاه بخصوص دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی برتر، جمعیت با تحصیلات عالی، شاغلان و دانشجویان با تحصیلات عالی)، تسامح، مداراگری و تنوع (تنوع ادیان، اقلیم هنری و خلاقانه شهر از طریق تمرکز هنرمندان، پذیرش مهاجرین داخلی و خارجی) و خدمات مصرف کننده یا امکانات رفاهی که بیانگر نقش خدماتی شهر است رابطه قوی و معنی داری وجود دارد.
طراحی الگوی همراستایی برنامه و بودجه در شهرداری تهران با استفاده از متدولوژی سیستم نرم (SSM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم همراستایی برنامه و بودجه در سازمان های عمومی مشکلی همیشگی است. با این حال، کاهش شکاف ها برای ایجاد دولتی کارآمد و اثربخش ضرورتی انکارنشدنی است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای همراستایی برنامه و بودجه شهرداری تهران است. با توجه به پیچیدگی مساله پژوهش، طراحی مدل براساس روش شناسی سیستم نرم و نگاشت شناختی، در قالب یک مطالعه کیفی با رویکرد توصیفی-اکتشافی انجام شد. جامعه مورد بررسی شامل ذینفعان و طرف های درگیر با برنامه و بودجه بوده که شامل طیف وسیعی از نهادها و بخش های داخلی شهرداری تهران هستند. جهت انتخاب نمونه با 25 نفر از افراد صاحب نظر با روش گلوله برفی مصاحبه به عمل آمد و فرآیند مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در نهایت نگاشت ذهنی هر کدام از آنها ترسیم شده و با تجمیع این نقشه ها تصویر غنی شده از مساله تحقیق ایجاد شد. جهت تبیین تعاریف ریشه ای از رویکرد CATWOE استفاده شد و بر اساس تعاریف ریشه ای ارائه شده مدل مفهومی فعالیت ها استخراج گردید. بر اساس نتایج حاصله، عدم ارتباط بین برنامه و بودجه در شهرداری تهران صرفا یک مساله فنی (ارتباط بین کدینگ برنامه و بودجه) نیست بلکه تحت تاثیر عوامل ریشه ای درون و برون سازمانی از جمله نبود قوانین پشتیبان، ضعف در سیستم بودجه ریزی، ضعف ساختار برنامه، ضعف در سازوکارهای نظارت درون و برون سازمانی بر برنامه و بودجه، ضعف های مالی و حسابداری، الزامات زیرساختی، نبود هماهنگی بین ذینفعان و... است که در این راستا 11 فعالیت هدفمند و اقدامات متناظر با هر کدام از آن ها برای همراستایی برنامه و بودجه شهرداری تهران پیشنهاد شده اند.
تبیین سناریوهای احتمالی آینده اقتصادی و اجتماعی حوضه ی آبریز دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ایجاد پیامدهای منفی اقتصادی و اجتماعی در حوضه ی آبریز دریاچه ی ارومیه مانند مهاجرت ساکنان و رکود صنعت گردشگری منطقه به علت کاهش سطح آب آن، مقاله ی حاضر تلاش کرده است تا سناریوهای مختلف برای آینده ی اسکان و اشتغال منطقه را تبیین نماید. این پژوهش از نظر هدف در رده پژوهش های کاربردی و از نظر روش و ماهیت در رده پژوهش های تحلیلی اکتشافی و موردکاوی قرار می گیرد. روش شناسی آن نیز کمی می باشد. برای گردآوری داده ها از روش های اسنادی و برداشت میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. همچنین از روش های دلفی و سناریونگاری با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد، جهت دستیابی به عدم قطعیت های بحرانی تحقیق و سناریوهای احتمالی منطقه و از تکنیک DPSIR برای دستیابی به راهبردها بهره گرفته شده است. یافته ها نشان می دهند 4 متغیر نرخ بیکاری، سدسازی، میزان فقر و نابرابری و احساس امنیت فردی و اجتماعی، تاثیرگذارترین عدم قطعیت ها بر اقتصاد و اجتماع منطقه هستند. بر این اساس، سه سناریوی محتمل عبارت از وضعیت ایستا (متوقف شدن سدسازی و تداوم روند موجود در سایر شاخص ها)، وضعیت بحرانی (کاهش احساس امنیت فردی و اجتماعی) و وضعیت بسیار بحرانی (افزایش نرخ بیکاری و کاهش احساس امنیت فردی و اجتماعی) هستند. در نهایت، مدیریت هوشمند آب و خاک و تقویت بستر نهادی به عنوان راهبردهای متناسب با سناریوی اول، تاب آور ساختن جوامع روستایی و تمرکز بر گروه های آسیب پذیر و حساس به عنوان راهبردهای متناسب با سناریوی دوم و توسعه ی اقتصادی محلی و توسعه ی روستایی به عنوان راهبردهای متناسب با سناریوی سوم پیشنهاد شده اند.
ارتباط شاخص های توسعه مالی و گازهای گلخانه ای (با تأکید بر نرخ شهر نشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثرات شاخص های توسعه مالی بر گازهای گلخانه ای در 20 کشور منا در بازه زمانی 2000-2020 می-پردازد. شاخص توسعه مالی با سه متغیر پول گسترده، اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی و ارزش بازاری (بازار سرمایه) سنجیده شده است. از برآوردگرهای حداقل مربعات کاملا اصلاح شده(FMOLS)، حداقل مربعات پویا(DOLS)، میانگین گروهی تلفیقی(PMG) جهت برآورد ضرایب بلند مدت استفاده شده است. نتایج تجربی این پژوهش حاکی از تأثیر منفی و معناداری شاخص های توسعه مالی بر انتشار دی اکسید کربن در تمامی مدل های برآوردی دارد در حالی که متغیرهای نرخ شهرنشینی، مصرف انرژی و رشد اقتصادی تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. در روش PMG اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی، پول گسترده و ارزش بازاری به ترتیب موجب کاهش 150/0، 147/0، 123/0 درصدی انتشار دی اکسید کربن شده، در حالی که نرخ شهرنشینی موجب افزایش 366/0 درصدی آن شده است. بیشترین ضریب تأثیرگذاری متغیرهای شاخص توسعه مالی و نرخ شهرنشینی بر انتشار co_2 در بین سه روش به کار رفته، مربوط به اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی(797/0) و روش DOLS است. نتایج هر سه روش با هم سازگار می باشند، بدین ترتیب که اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی، پول گسترده و ارزش بازاری در هر سه روش تحقیق موجب کاهش و نرخ شهرنشینی نیز موجب افزایش انتشار دی اکسید کربن شده است و فقط در اندازه تأثیرگذاری ضرایب متفاوت است، در نتیجه می توان استدلال کرد که نتایج تحقیق از استحکام کافی برخودار بوده و فرضیات مطالعه حاضر را تأیید می کنند.
امکان سنجی آمادگی الکترونیکی ایجاد شهرداری هوشمند (نمونه موردی نسیم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرداری هوشمند و یا به بیانی شهرداری الکترونیک، از جمله زیر ساخت های اساسی شهر هوشمند قلمداد می شوند که بسترها و زمینه های لازم را جهت تشکیل دولت الکترونیک و برنامه ریزی شهری فراهم می کنند. امروزه شهرداری هوشمند یکی از بهترین راهکارها جهت ساده سازی امور وفرایندهای اداری و مقابله با افزایش بوروکراسی اداری، کاهش ترددهای درون شهری و به تبع آن کاهش آلودگی هوا در شهرها محسوب می شود. هدف این پژوهش، ارزیابی آمادگی فرهنگی، مدیریتی، اجتماعی و الکترونیکی نسیم شهر جهت ایجاد شهرداری هوشمند و ارائه راهکارهایی جهت تحقق آن می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی و کمی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و در مواردی مصاحبه و بررسی اسناد، فرم ها و مدارک، منابع اطلاعاتی سازمانی است. جامعه آماری پژوهش از سه گروه شامل: مدیران شهرداری، متخصصان فاوا و کاربران اینترنت در نسیم شهر تشکیل می شود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که در کل آمادگی های لازم جهت ایجاد شهرداری هوشمند در نسیم شهر وجود ندارد. لذا در نتیجه گیری پیشنهاد شده است که ابتدا تدابیر، زیرساخت ها و زمینه های لازم فراهم شود تا امکان پذیری اجرای طرح توجیه و محقق شود.
سنجش کیفیت معنایی نمای مجتمع های تجاری بر اساس خوانش ادراکات ذهنی مخاطبان (بانوان) آشنا و ناآشنا با محیط با کاربست نظریه زمینه ای (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر یافتن ادراک ذهنی مخاطبان آشنا و ناآشنا درباره کیفیت معناشناختی نماهای معماری مجتمع های تجاری و بررسی تفاوت کیفیت ادراک ذهنی مخاطبان تحت تأثیر خاطرات و ذهنیات از نمای ابنیه تجاری شهر قزوین است. روش تحقیق آمیخته ای از روش های توصیفی تحلیلی و نظریه زمینه ای است. گردآوری داده ها با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته از کاربران و ناظران این نماها و از میان عموم مردم صورت گرفته است. جامعه نمونه به صورت تصادفی منظم در دو دسته شهروندان قزوینی (مخاطبان آشنا) و مخاطبان ناآشنا با مجتمع های مورد بررسی انتخاب شدند. مخاطبان ناآشنا از بین ساکنان دو شهر رشت و تهران انتخاب شدند. علت انتخاب این دو شهر، یافتن تفاوت های احتمالی در پاسخ های این دو گروه بنابر تفاوت مقیاس شهر، انتظارات و پیش زمینه های ساکنان این دو شهر بود. ابنیه تجاری مورد سؤال شامل تمامی 13 مجتمع تجاری شهر قزوین است. نتایج تحقیق نشان می دهد ادراک ذهنی مخاطبان آشنا و ناآشنا درباره کیفیت معناشناختی نماهای معماری مجتمع های تجاری شهر قزوین دارای تفاوت ها و شباهت های معناداری است. تفاوت ها عمدتاً به جنبه های عاطفی و پس ازآن، کارکردی مربوط است و شباهت ها در ادراکات ذهنی به ویژگی های شکلی- کالبدی نماها ارتباط دارد. درنهایت در میان زیربخشهای کیفیات معنایی، اگرچه کیفیات عاطفی در تعدیل نگرش منفی و ادراک ذهنی نامطلوب از نماهای تجاری برای مخاطبان آشنا مؤثر بوده اما کیفیات کالبدی و پس ازآن کارکردی، عوامل مهم تر و عام تر در ادراک ذهنی مطلوب برای مخاطبان آشنا و ناآشنا است که پیامد آن کیفیات عاطفی مطلوب خواهد بود.
نقش شوک قیمتی بنزین و کرایه بر واکنش رفتاری مسافران کلان شهر تهران در استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی (مترو، بی آر تی و اتوبوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل ونقل عمومی به عنوان یک کالای عمومی بسیار مهم، اثرات بسیار گسترده ای بر اقتصاد، اجتماع و محیط زیست شهری به جای می گذارد. وقوع شوک ها و تغییرات پدیدآمده در سیستم اقتصادی یک شهر یا کشور می تواند رفتار مسافران برای انتخاب هر یک از انواع وسایل حمل ونقل عمومی شهری را تحت تأثیر قرار دهد. توانایی پیش بینی نوسانات سیستم حمل ونقل عمومی شهری بر اثر شوک های درونی و بیرونی سیستم حمل ونقل عمومی، از اساسی ترین نیازها برای سیاست گذاری مناسب سیستم حمل ونقل عمومی در پاسخ گویی به نوسانات ناگهانی تقاضای حمل ونقل عمومی در ایران و به ویژه کلان شهر تهران است. بر همین اساس، هدف این مطالعه بررسی نقش شوک قیمتی بنزین و کرایه بر واکنش رفتاری مسافران کلان شهر تهران در استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی (مترو، بی .آر .تی و اتوبوس) طی دوره زمانی 1387-1398 با استفاده از داده های ماهانه و به روش خودرگرسیون برداری جامع (GVAR) بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد با وقوع شوک مثبت در قیمت بنزین، مسافران مترو، بی .آر .تی و اتوبوس افزایش خواهد یافت. همچنین وقوع شوک مثبت در قیمت کرایه مترو، مسافران بی .آر .تی و اتوبوس را کاهش می دهد و با وقوع تکانه مثبت در قیمت کرایه بی .آر .تی، مسافران مترو افزایش و تقاضای بی .آر .تی و اتوبوس با شیب کم افزایش می یابد. در نهایت، وقوع تکانه مثبت در قیمت کرایه اتوبوس، افزایش مسافران مترو و بی .آر .تی را به دنبال دارد.
ارزیابی اقتصاد شهری شهرستان نقده با رویکرد توسعه پایدار و روش تحلیل PESTEL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد و نظام مالی تاثیر بسزایی در تمامی ابعاد زندگی بشر دارد. تبلور نوع و میزان اقتصاد در ساختار و نظام شهرها به چشم می خورد. ازاین رو پایداری در اقتصاد شهری یکی از مسایل مهم شهرها است. لذا شناخت و استفاده کامل از پتانسیل ها و ظرفیت های موجود جهت افزایش اشتغال و درآمدزایی شهرها می تواند تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی شهروندان ایفا کند. در همین راستا این پژوهش جهت شناخت و بررسی روش های کسب درآمد و اقتصاد شهری پایدار متناسب با ویژگی ها و پتانسیل های شهرستان نقده انجام شده است. جهت گیری تحقیق به صورت کاربردی و در قالب ارزیابی پتانسیل های موجود اقتصاد شهری می باشد. رویکرد قیاسی و از روش استقرایی همچنین باتوجه به نوع تحلیل ها از هر دو روش کل به جز و جزبه کل استفاده می شود. افق پژوهش چندمقطعی و طولی است. در تحلیل از دو روش کیفی و کمی استفاده شده است. بنابراین تحقیق از نوع کاربری و توصیفی می باشد. در ابتدا به بررسی تئوری های توسعه پایدار و اقتصاد شهری پرداخته شده و سپس وضعیت اقتصادی محدوده با استفاده از تکنیک PESTEL، به صورتی که در هر بعد این روش عوامل موثر بر اقتصاد شهری محدوده تحلیل و بررسی می شود. بررسی شش بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، زیست محیطی و قانونی و مدیریتی نشان داد که وضعیت با تغییر شرایط اقتصاد کلان و مدیریت صحیح منابع و استفاده از روش های جدید و نوین در ابعاد مختلف اقتصاد خرد، شهرستان نقده پتانسیل و ظرفیت ایجاد اقتصادی تاب آوری همراه با پایدار را دارد اما برای تحقق این هدف برنامه ریزی و مدیریت منسجم همراه با همکاری مردم و مسؤولان نیاز است.
بررسی و تحلیل فضاهای بی دفاع شهری با رویکرد آمایش (مطالعه موردی: منطقه 9 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای بی دفاع تأثیرات مختلفی بر فضاهای شهری و زندگی شهروندان می گذارند که تأثیر بر افزایش جرائم و کاهش احساس امنیت شهروندان مهم ترین تأثیرات آن می باشد. شناسایی و بررسی نقش فضاهای بی دفاع شهری در وقوع جرم با تأکید بر منطقه 9 شهر تهران پرداخته شده است .روش تحقیق مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی براساس فرمول کوکران تعداد 150 نفر به عنوان جامعه نمونه مشخص شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله نرم افزار SPSS و مدل وایکور انجام گرفت. معیارهای ناهنجاری اجتماعی، کمبود امکانات روشنایی و آلودگی نیز به ترتیب رتبه های اول تا سوم را کسب کرده اند. معیار ناهنجاری اجتماعی با وزن 2752/0 بیشترین وزن را کسب کرده بنابراین از اهمیت بیشتری نسبت به سایر معیارها برخوردار است. رتبه بندی براساس شاخص ویکور نشان داد محله استاد معین بهترین وضعیت را در بین سایر محله های منطقه 9 دارد. ناهنجاری اجتماعی با بتای 398/0 بالاترین تأثیر را بر کیفیت فضایی نسبت به کاربری های نامناسب و کمبود فضای تفریحی داشته است. مجموع متغیرهای بکار رفته (کیفیت فضایی و کیفیت اجتماعی و روان شناختی) 1/55% از واریانس فضای بی دفاع شهری را پیش بینی می کند. کیفیت فضایی، اجتماعی و روان شناختی در سطح (01/0<α)، قادر به پیش بینی فضای بی دفاع شهری منطقه 9 شهرداری تهران می باشند. ناامنی و نامطلوبیت محله منطقه 9 شهر تهران از حیث فضاهای بی دفاع و برخورداری این فضاها از چندین شاخص است. نبود برنامه مشخص از سوی سازمان های مرتبط برای چنین فضاهایی، چیزی جز تشدید خشونت، ناامنی، افزایش نرخ بزهکاری و خروج جمعیت بومی محله به همراه ندارد.
مدیریت عدم قطعیت های آینده فضای شهری بر شیوع بیماری های واگیردار با تحلیل عملکرد واقعیت های موجود در چارچوب برنامه ریزی سناریو (مورد مطالعه: شهر نورآباد فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت استخراج عدم قطعیت ها و پیشران ها به ویژه در محیط های شهری پویا و متلاطم امروزی جهت انجام طیف وسیعی از مطالعات برای تاب آوری شهرها در مواجهه با بیماری های واگیردار در بستر آینده پژوهی مانند تدوین راهبرد، ارزیابی راهبرد، تدوین سناریو و طراحی چارچوب فرایند شناسایی عدم قطعیت ها و پیشران ها ضروری است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پیمایشی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی صورت گرفته است. در این مطالعه ما برانیم با رویکرد آینده پژوهی به شناسایی عوامل موثر کلیدی محیط های شهری بر شیوع بیماری های واگیردار بپردازیم. در این پژوهش با استفاده از روش دلفی و مشارکت 30 نفر متخصص نتایج در محیط نرم افزار میک مک تحلیل شد و سپس این عوامل براساس میزان اهمیت و عدم قطعیت، اولویت بندی و حیاتی ترین عوامل مشخص، و برای شناسایی پیشران های کلیدی از نرم افزار (Micmac) استفاده شده است. نتایج حاکی از آنست که متغیرهای ضعف خدمات شهری، ضعف امکانات بهداشتی، ضعف مدیریت شهری، توزیع نامناسب درآمد، مهاجرت روستائیان به شهر، توسعه نامتوازن، ضعف سرزندگی، کمبود درآمد در شهر نورآباد ممسنی عنوان مهم ترین متغیرهای موثر محیط شهری نورآباد بر شیوع بیماری های واگیردار شناسایی شدند. و سپس با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد پنج سناریوی سازگار قوی با توجه به ویژگی های خاص مشخص شدند. از بین این پنج سناریو، سناریوی اول دارای شرایط ایده آل و مطلوب (سناریوی محرک)، سناریوی دوم مناسب و دارای وضعیت متوسط و سناریوی سوم، چهارم و پنجم دارای وضعیت بحرانی و نامطلوب و در مواجهه شهر نورآباد با بیمارهای واگیردار نشان دهنده وضعیت نامطلوب است.
واکاوی نقش پروژه های محرک توسعه در تحقق سیاست های بازآفرینی (مورد مطالعه: محدوده ی مرکزی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سیاست های نوین در توسعه شهری به طور عام و در بازآفرینی بافت های ناکارآمد و نابسامان به طور خاص، اجرای پروژه های محرک توسعه با هدف تسریع و تسهیل فرایند تحول در این بافت ها با بهره گیری از ظرفیت های محلی است. در این بین پروژه های محرک و توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر، تا چرخه فعالیتِ زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازند. هدف این تحقیق بررسی نقش پروژه های محرک توسعه اجرا شده در دستیابی به اهداف و سیاست های بازآفرینی در ناحیه ی مرکزی شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت تحقیق، در رده تحقیقات کاربردی قرار دارد و از روش کیفی و کمی (آمیخته) به منظور گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کرده است. از نرم افزار MAXQDA برای تجزیه و تحلیل کیفی (استخراج شاخص ها) و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب ابعاد فرهنگی – اجتماعی با ارزش عددی (38/3)؛ اقتصادی با ارزش عددی (95/2)؛ کالبدی - فضایی با ارزش عددی (9/2)؛ زیست محیطی با ارزش عددی (35/2) و مدیریتی با ارزش عددی (02/2) بیشترین تاثیرگذاری پروژه های محرک توسعه را بر تحقق سیاست های بازآفرینی محدوده مرکزی شهر سنندج داشته اند. همچنین رضایت مندی ساکنان از اثرات پروژه های محرک توسعه بر تحقق اهداف بازآفرینی ارزیابی گردید، که در برخی ابعاد نگرشی مثبت و در برخی ابعاد نیز نگرشی ضعیف داشتند.
تحلیل پیشران های کلیدی اثرگذاری مولفه های رقابت پذیری بر شکل گیری اقتصاد دانش بنیان با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان کانون اصلی زیست بشر، در حال حاضر یکی از مهم ترین مقوله ها در حوزه برنامه ریزی به شمار می رود. شهرها از پیدایش تاکنون، با افزایش شهرنشینی و پیچیدگی نظام شهری در حال رقابت با یکدیگر می باشند. باتوجه به کاربردی بودن پژوهش حاضر، هدف تبیین پیشران های تاثیرگذار بر ارتقا مولفه های رقابت پذیری در راستای اقتصاد دانش بنیان شهر کرمان می باشد که از منظر ماهیت انجام کار ترکیبی از توصیفی_تحلیلی و استفاده از روش های اقتصاد سنجی در تطبیق داده ها با رویکرد آینده پژوهی توسط خبرگان و کارشناسان شهری انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاضر مشخص کرد که از بین شاخص های 29 گانه، شفافیت و انسجام در سیاست ها، قوانین و مقررات اقتصادی حاکم، اشتغال زایی و ایجاد زمینه های جدید فعالیت برای نیروی کارآ و متخصص، آموزش منابع انسانی تامین سرمایه انسانی لازم برای اقتصاد دانش محور، شفاف سازی اقتصاد و سالم سازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیت ها و زمینه های فسادزا در حوزه های پولی، تجاری، ارزی و...، افزایش استفاده مردم از کالاهای داخلی و ایجاد مزیت رقابتی در قیمت برای صادرات محصولات در بازارهای جهانی، توانمندسازی نیروی کار و افزایش سهم سرمایه انسانی از طریق ارتقا آموزش، مهارت، خلاقیت و کارآفرینی با محوریت رشد بهره وری و رقابت پذیری در اقتصاد و توسعه و تقویت خلاقیت در جامعه (اتکای توسعه به خلاقیت در جامعه) موثرترین پیشرانها در شکل گیری و ارتقا اقتصاد دانش بنیان شهر کرمان می باشند.