فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
31 - 42
حوزه های تخصصی:
پارک های محله ای در ارتباط بین مردم با طبیعت نقش مهمی را ایفا می کنند. در واقع فضای سبز مهمترین انگیزه برای حضور و تفریح در پارک است. به منظور ارتقای کیفیت فضای سبز پارک های محله ای و افزایش مشارکت مردمی، طراحی منظر پارک در ارتباط با ترجیحات مردم و ادراک آنها از منظر مطلوب ضروری به نظر می رسد، در حالی که در این زمینه کاستی هایی وجود دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی پسندهای بصری مردم در راستای طراحی مطلوب پوشش گیاهی است. پژوهش حاضر قصد دارد این پسندها را در زمینه ترکیب فضایی پوشش گیاهی بر اساس شاخصه مهم و تأثیرگذار مقیاس بصری، مورد مطالعه قرار دهد. در این بررسی عوامل زمینه ای سن، جنسیت و تفاوت سطح اجتماعی _ اقتصادی در نظر گرفته شد. روش پژوهش حاضر ترکیب روش کیفی و کمی است؛ ابتدا با مطالعه منابع و مشاهده میدانی ترکیب فضایی گیاهان در ایجاد انواع مقیاس بصری مورد شناسایی قرار گرفت سپس برای روش علی _ مقایسه ای، داده ها مبتنی بر پیمایش جمع آوری شدند. با نمونه گیری تصادفی، 363 نفر از مراجعه کنندگان به پارک های محله ای در دو منطقه شهر تهران، مورد پرسش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحلیل داده ها بیانگر این مهم است که بین نظرات پاسخ دهندگان در زمینه مقیاس بصری مطلوب در گروه های مختلف تفاوت کمی قابل مشاهده است. برای همه گروه ها مقیاس بصری کاملاً بسته و دید کاملاً باز مطلوب نیست. مناظر با مقیاس بصری میانه و دید باز در فضای سایبانی مطلوب تر هستند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، الگوی کاشت بر اساس ترکیب گیاهان در لایه های عمقی فضای سبز و در ارتفاعات مختلف پیشنهاد شد. پژوهش حاضر گام های نخستین را در برنامه ریزی منظر براساس آگاهی از پسندهای عمومی برداشته و این یافته ها ارائه کننده راهکارهای عملی برای طراحی کاشت در منظر هستند.
بررسی تأثیر رؤیت پذیری فضای کالبدی بر رفتار عابران پیاده در میادین شهری با کمک تحلیل های مبتنی بر آیزویست سه بعدی مطالعه موردی: سبزه میدان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
101 - 115
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در تحلیل بصری فضاهای شهری، موضوع رؤیت پذیری آنها می باشد که در سال های اخیر، به ویژه با توسعه فناوری و گسترش نرم افزارهای رایانه ای، جایگاه ویژه ای در مطالعات شهری یافته است. این در حالی است که یافته های بسیاری از پژوهش ها و مطالعات اخیر بیانگر وجود ارتباطی تنگاتنگ میان رؤیت پذیری کالبدی و رفتارهای احتمالی در فضاهای شهری است. از سوی دیگر زمینه های فضایی مختلف نیز می توانند شرایط رؤیت پذیری متفاوتی را پدید آورده و متعاقب آن ادراک افراد را دستخوش تغییر قرار دهند. ازاین رو در این پژوهش برای بررسی تخصصی و دستیابی به یافته های علمی، از میان انواع مختلف بسترهای فضایی قابل بررسی، صرفاً بر موضوع میادین شهری، تأکید و تمرکز گردیده است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر رؤیت پذیری فضای شهری بر برخی گونه های رفتاری استفاده کنندگان می باشد. نمونه مورد پژوهی در مطالعه حاضر، سبزه میدان واقع در محدوده مرکزی شهر تهران می باشد که به دلیل دارا بودن بسیاری از ویژگی های یک میدان شهری در مفهوم حقیقی آن انتخاب گردیده است. در این مقاله، با به کارگیری مفهوم آیزوویست سه بعدی، تحلیل های مربوط به رؤیت پذیری فضای مورد مطالعه صورت پذیرفته و ارتباط میان این متغیر و برخی از گونه های رفتاری مردم _ شامل "مکث و حرکت"، "رفتارهای فردی و اجتماعی" و "سرعت حرکت" در کنار متغیر "جنسیت"_ مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، نقشه رؤیت پذیری میدان مورد بررسی در محیط نرم افزار GIS تولید گردیده و ارتباط میان متغیرهای هدف پژوهش با یکدیگر با استفاده از آزمون های آماری و بررسی ضرایب همبستگی در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین رؤیت پذیری کالبدی با گونه های رفتاری مشخص شده در این پژوهش، ارتباط معناداری وجود دارد. زنان در فضاهایی که رؤیت پذیری در حد متوسطی است، حضور پررنگ تری دارند. در فضاهایی که رؤیت پذیری از شدت بیشتری برخوردار است، مکث بیشتری صورت می گیرد. رفتارهای اجتماعی در نقاطی که بیشتر در معرض دید قرار دارند، انجام می شود و سرعت حرکت با شدت رؤیت پذیری رابطه ای معکوس را نشان می دهد.
بررسی تاب آوری کالبدی بازار کاشان در برابر زلزله (با تأکید بر نقش شبکه های ارتباطی و فضای باز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری یک فضای معماری، توانایی و ظرفیت مقابله با پیامدها و صدمات ناشی از وقوع یک حادثه است که سبب می شود بازگشت به شرایط عادی پس از حادثه، تسهیل و از ایجاد بحران جلوگیری شود. یکی از وجوه مهم تاب آوری، وجه کالبدی است که به معنای توانایی پایداری ساختارِ بنا درمقابل تغییرات، حوادث و سپری شدن زمان و میزان پاسخ گویی ساختار به نیازهای حال و آینده است. بافت تاریخی کاشان یکی از بافت های شهری باارزش از منظر کالبدی، فرهنگی و اجتماعی است. دراین میان بازار سنتی کاشان به لحاظ این که مکان اصلی تبادلات فرهنگی و اقتصادی شهر است، اهمیت زیادی دارد. زلزله خیزبودن منطقه کاشان، اهمیت بررسی موضوع تاب آوری کالبدی در این بازار را نشان می دهد. بنابراین سوال پژوهش این است که مولفه هایی تاب آوری بازار تاریخی چه هستند؟ از سوی دیگر، عملکرد بازار به عنوان شریان تجاری شهر و جمعیتی که پیوسته در آن درحال جابه جایی است و قرارگیری بازار در مرکز شهر، ضرورت پرداختن به مولفه های فضای باز و راه های ارتباطی در این محدوده را پررنگ تر می سازد. بنابراین پرسش بعدی این است که فضاهای باز و نظام دسترسی چه کیفیتی در این ساختاردارند و ارزیابی این بخش از بازار از منظر تاب آوری چیست؟ در این مقاله، برای بررسی مولفه های اثرگذاربر تاب آوری کالبدی، نمونه ی پژوهشی، با روش اسنادی و با استفاده از شیوه توصیفی و تحلیلی و همچنین به روش کیفی مورد شناسایی و بررسی قرارگرفته است. در بررسی تاب آوری کالبدی، باتوجه به نقش پراهمیت فضاهای باز و نظام دسترسی در نمونه ی پژوهشی، به کمک پیمایش میدانی و تحلیل وضعیت موجود، همچنین مصاحبه با استفاده کنندگان از بازار تاریخی از طریق پرسشنامه، مولفه های اثرگذار در تاب آوری کالبدی مورد ارزیابی قرارگرفت و عوامل موثر بر پایداری ساختار فضایی بازار و دوام و پایایی آن شناسایی و استخراج شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که فضاهای باز بازار، به دلیل گستردگی و داشتن سلسله مراتب دسترسی در کل بازار، از تراکم و توزیع مناسبی برخودارند ولی در دو راسته مسگرها و درب زنجیر، طول راه خروج، بیش از حد استاندارد است. ارزیابی مولفه های موثر تاب آوری نشان می دهد که مسجد سلطانی، کاروانسرای میرپنج، آقا و مسجد میر عماد، دارای فضای باز با مساحت مناسب، جداره های سالم و پایدار، فعال و با ارتباط مستقیم با شریان های شهری برای استفاده پس از سانحه مناسب هستند. راسته ها و تیمچه ها به عنوان فضای دسترسی با مشکل ریزش ناشی از آسیب سقف در هنگام زلزله، تناسبات نامناسب گذر و عناصر الحاقی و در نتیجه مسدودشدن روبرو هستند که این موضوع سبب کاهش تاب آوری مجموعه است اما ساختار ارگانیک بازار و وجود تویزه های باربر در سقف ها نکات مثبت در ایجاد ایمنی در فضای راسته ها می باشد.
تبیین نقش پیکربندی فضا بر نحوه ادراک امنیت محیطی در بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
631 - 650
حوزه های تخصصی:
نظریه و روش چیدمان فضا یکی از نظریه های مرتبط با رویکرد موضعی است که در فرایند توسعه رویکردهای رفتاری و موضعی به مسائل شهری، به منظور تحلیل مناسبات میان پیکربندی فضا و شیوه های ادراک این پیکربندی ها از سوی مردم ارائه شده است. برای این منظور نیز از شاخص های فضایی مانند اتصال، هم پیوندی، میانگین عمق و کنترل استفاده شده است. پژوهش حاضر با استفاده از این نظریه و همچنین روش های آماری، مانند رگرسیون جغرافیایی موزون و رگرسیون چندمتغیره، میزان اثرگذاری عناصر فضایی شهر را بر ادراک امنیت محیطی ساکنان بافت تاریخی شهر یزد ارزیابی و تبیین کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد ادراک امنیت محیطی مشاهده شده ساکنان بافت پایین تر از حد مدنظر است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار به شمار می آید. افزون بر این، نتایج نشان می دهد شاخص های چیدمان فضا می توانند براساس روش رگرسیون جغرافیایی موزون 36 درصد و براساس روش رگرسیون چندمتغیره معمولی 51 درصد واریانس تغییر در ادراک امنیت محیطی را تبیین کنند. مقدار B در معادله رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد شاخص هم پیوندی کلی بیشترین تأثیر را بر امنیت روان شناختی ساکنان دارد؛ به بیان دیگر براساس نظریه چیدمان فضا، هرچه میزان پیوستگی یک خیابان در کل شبکه ارتباطی شهر افزایش یابد، امنیت روان شناختی بهتری از سوی ساکنان بافت تاریخی شهر یزد گزارش می شود.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
بررسی تأثیر بازارهای دورهای در هویت بخشی و افزایش حس تعلق ساکنان (نمونه موردی: بازارهای روز شهر همدان)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت در شهرها و نیز گسترش بیش ازپیش علم و فناوری و ارتباطات در دهه های اخیر، بیشتر ارتباطات مردم با یکدیگر در دنیای مجازی رخ می دهد و مردم کمتر از گذشته با محیط اطراف خود و ساکنین آن تعامل برقرار می کنند؛ این در صورتی است که در راستای تبیین و تدوین شاخص های معماری و شهرسازی بر بنیاد الگوی اسلامی–ایرانی، ضروری می نماید علاوه بر محاسبه های فنی و مهندسی، ویژگی های اقلیمی، جمعیتی و ملاحظات حقوقی شهروندان نیز مدنظر قرارگرفته و با اتکا بر آموزه های دین محور، رویکردهایی فرهنگی باهدف حفظ منزلت انسانی موردتوجه قرار گیرد و کرامت انسانی و سایر مؤلفه های مترتب بر الگوی اسلامی نیز در فضاهای شهری متجلی گردد. با تأمل در دیرینه تاریخی ایران زمین، به سهولت می توان نمونه هایی از ارتباط شهروندان با یکدیگر در فضای شهری را در بازارهای دوره ای، به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه اسلامی در محلات/مراکز محله ای، مشاهده کرد. در این پژوهش، بر مبنای روش توصیفی-پیمایشی و مطالعات اسنادی میزان تأثیر بازارهای دوره ای بر تعاملات اجتماعی و رابطه شهروندان با محله و همسایگان در محله سکونتشان بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنین 6 محله شهر همدان می باشد. بر همین اساس، ساکنین 3 محله ای که در آن بازارهای دوره ای شنبه بازار، سه شنبه بازار و پنج شنبه بازار دایر می باشد، با 3 محله متناظر که در آن بازار دوره ای برپا نمی شود، مقایسه و موردبررسی قرار می گیرند. نتایج تحقیق نشان می دهد که احیای بازارهای دوره ای و ساماندهی آن ها، چنانچه مبتنی بر مکان یابی هوشمندانه و نیاز محور باشد، در ترغیب و تشویق شهروندان برای حضور بیشتر در محلات خود بسیار راهگشا بوده و ضمن افزایش تعاملات و صمیمیت بین ساکنین، به عنوان یک مولفه معنایی، باعث هویت بخشی محلات/ مراکز محله در شهرهای ایران اسلامی می شود.
ارزیابی نگرش ساکنان نسبت به کیفیت محیط شهری (نمونه موردی: محله یافت آباد تهران)
حوزه های تخصصی:
محیط شهری مکانی است که فرد و یا به عبارت بهتر شهروندان در آن زندگی کرده، کار می کنند و در آن به استراحت و فراغت می پردازند؛ اما برای اینکه یک محیط شهری بتواند ضامن حیات سالم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم باشد نیازمند کیفیت مناسب و شایسته شهروندان خود می باشد. دراین بین برای دستیابی به کیفیت مطلوب محیطی نظرسنجی و مشارکت دادن مردم در برنامه ریزی و طراحی شهری گامی اساسی می باشد. ازآنجاکه ارتقاء کیفیت محیط شهری یکی از ملزومات ارتقاء سطح کیفیت زندگی شهری محسوب می گردد. این تحقیق برآنست تا با بررسی شاخص های مرتبط باکیفیت محیط شهری از منظر دید شهروندان محله یافت آباد شهر تهران، به شناسایی ابعاد آن به پردازد. این تحقیق به لحاظ روش از نوع پیمایشی مبتنی بر استفاده از پرسشنامه می باشد. تعداد جامعه نمونه 250 نفر است. به منظور تحلیل و استنتاج، بسته به نوع داده، مقیاس متغیرها و اهداف موردنظر از روش آماری توصیفی نظیر میانگین، روش های تحلیل آماری نظیر همبستگی و برای درک شکاف بین وضع موجود و ایده آلات از دید جامعه نمونه از روش های آماری نا پارامتری نظیر آزمون ویلکاکسون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت کیفیت محیط شهری در منطقه موردمطالعه در اکثر شاخص های بررسی شده با وضعیت مطلوب از دید ساکنین فاصله زیادی دارد و تنها در برخی شاخص ها نظیر فضای سبز، حمل ونقل، بهداشت و درمان در حد مطلوب ارزیابی شده است.
بررسی مؤلفه های کالبدی معماری پایدار در فضای آموزشی (نمونه موردی: مدرسه فرانسوا میتران برزیل)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر بحران محیط زیست از دغدغه های اصلی بشر محسوب می شود. افزایش میزان مصرف انرژی و تأثیر آن بر آینده محیط زیست، موجب شده تا طراحی ساختمان ها با رویکرد معماری پایدار اهمیت ویژه ای یابد. در این میان ساختار و شکل کالبدی مدارس، کیفیت های محیطی و تکنولوژیکی آن ها، در راستای آموزش، فرهنگ سازی و دستیابی به جهانی زیست پذیر تأثیر بسزایی دارد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به شاخص های کالبدی مؤثر در ارتقاء معماری پایدار در مدارس است، تا به کمک آن، محیط کالبدی مدرسه به یک ابزار آموزنده، در جهت یادگیری مسائل زیست محیطی و توسعه پایدار تبدیل شود. روش بررسی: نوشتار حاضر از نوع کاربردی بوده و روش پژوهش کیفی و توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات مبتنی ب ر مطالعات اسنادی، مرور متون، منابع و تجارب است که به استخراج مدل مفهومی منتج می گردد. در نهایت شاخص های کالبدی برآمده از مدل در نمونه موردی (مدرسه فرانسوا میتران) مورد تحلیل قرار می گیرد و راهکارهایی در راستای طراحی فضای آموزشی بر مبنای شاخص های کالبدی توسعه پایدار ارائه می شود. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مؤلفه های ارتقاء دهنده پایداری در فضای آموزشی شامل چهار مؤلفه اصلی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی می باشد. در این بین، مؤلفه کالبدی می توانند یک مدرسه را به یک ابزار آموزشی برای مسائل زیست محیطی تبدیل نماید و شاخص های آن شامل بهره گیری از نور روز، بهبود کیفیت هوا در محیط داخلی، ارتباط با عناصر طبیعی، طراحی فضا جهت حمایت از فعالیت زیست محیطی، انتخاب آگاهانه مواد و مصالح، انعطاف پذیری کالبدی، کاهش مصرف انرژی از طریق کالبد و به کارگیری عناصر پایداری می باشد، که در نمونه موردی نیز تأثیرگذارند.
ارزیابی تطبیقی مبانی الگوی توسعه پیشنهادی طرح ساختاری راهبردی (جامع) شهر تهران 1386 با الگوی توسعه حمل ونقل عمومی محور (TOD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مسائل پیش روی تهران؛ از جمله آلودگی هوا، ترافیک، مصرف بالای انرژی و... حرکت بسوی پایداری، نه یک پیشنهاد، بلکه به عنوان یک «ضرورت» مطرح است. هدف مقاله حاضر ارزیابی میزان انطباق مبانی الگوی توسعه پیشنهادی در طرح جامع شهر تهران (مصوب 1386)، با الگوی توسعه حمل ونقل عمومی محور (TOD) به عنوان یکی از الگوهای مهم در جهت تحقق پایداری است. در این مقاله، با مروری بر ادبیات و تجارب جهانی، الگوی توسعه TOD شامل پنج مؤلفه «ساختار توسعه»، «مقیاس توسعه»، «شدت توسعه»، «جهت توسعه» و «کیفیت توسعه» استخراج شد. برای استخراج الگوی توسعه طرح جامع تهران 1386 از روش تحلیل محتوا استفاده شد و پس از آن با استفاده از «ارزیابی انطباقی» الگوی توسعه طرح جامع تهران با الگوی TOD مقایسه شد که در 4 مؤلفه، مبنای ارزیابی قضاوت های کارشناسی و در مؤلفه «شدت توسعه»، از روش های کمی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد کمترین میزان انطباق با الگوی TOD مربوط به مؤلفه «ساختار توسعه» است که ناشی از توزیع تراکم تهران بر مبنای خیابان ها و نه ایستگاه های مترو است. همچنین بیشترین میزان انطباق مربوط به مؤلفه «جهت توسعه» است که دلیل انتخاب رویکرد رشد درون زا در طرح جامع تهران، کاملاً همسو با اصول TOD است. با در نظر گرفتن کلیه متغیرها، متوسط میزان انطباق الگوی توسعه تهران با الگوی TOD در بازه «انطباق کم» قرار دارد. پیشنهاد می شود در طرح جامع بعدی تهران، الگوی TOD به شکل دقیق تری مبنا قرار گیرد که جزئیات این پیشنهاد در مقاله ارائه شده است.
هم آفرینی فضای گردشگری هوشمند از طریق تعاملات دیجیتالی ارائه مدل مفهومی سایبر پارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
51 - 67
حوزه های تخصصی:
مشکلات محیط زیستی شهری و مسائل شهرنشینان، نیاز به توسعه فضاهای شهری هوشمند و پایدار را ضروری می نماید. فضای گردشگری هوشمند می تواند بستر لازم را جهت تسریع در حل این مسائل و مشکلات به منظور دستیابی به شهر پایدار فراهم کند. در این راستا سایبر پارک به عنوان فضای گردشگری هوشمند که به کمک رویکرد هم آفرینی و از طریق تعاملات دیجیتالی ذی اثران و گردشگران با محیط زیست شهری شکل می گیرد، قادر است نقش اساسی در این زمینه بازی کند. پیشرفت سریع تکنولوژی، رفتار و منش انسان مدرن شهری را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین سایبر پارک به عنوان فضای باز گردشگری شهری که هم ماهیت مجازی و هم ماهیت واقعی دارد تعادلی بین زندگی دیجیتالی و انسانی برقرار می نماید. به بیان دیگر سایبر پارک علاوه بر مبنای تکنولوژیکی، رویکرد انسانی (گردشگر دوست) و محیط زیستی (دوست دار طبیعت) نیز دارد. در این بافت فضای واقعی و مجازی درهم آمیخته می شود تا امکان تبادل اطلاعات و انتقال فناوری ها فراهم آمده، دانش و تجارب اشتراک گذاری شده و در اختیار گردشگران قرار گیرد. توسعه گردشگری متکی بر زیرساخت عمومی و خصوصی مناسب است. سایبر پارک هم راستا با اهداف جدید سازمان ملل، می تواند سیاست عمومی برای ارتقاء زیرساخت ها را تحت تأثیر قرار دهد؛ شهرها را پایدارتر، نوآورانه تر و کارآمدتر کند و به سوی رشد اقتصاد کم کربن، جذب گردشگران و سایر منابع سرمایه گذاری سوق دهد. به دلیل جدید بودن مفهوم سایبر پارک و نوظهور بودن پروژه های آن، این پژوهش تلاش دارد با بهره برداری از ویژگی های تحلیل محتوایی مفاهیم اصلی در این زمینه را توسعه داده و مدل مفهومی سایبر پارک را ارائه نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که سایبر پارک با سه حوزه عملکردی اصلی شامل ذی اثران و گردشگران، فناوری اطلاعات و ارتباطات و فضاهای گردشگری شهری شناخته می شود. درواقع سایبر پارک از طریق برهم کنش این سه حوزه و شکل گیری فعالیت های مشترک بین این حوزه ها به وجود می آید.
ارزیابی مؤلفه های برند سازی شهری با تأکید بر مدیریت صنعت برند سازی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
73 - 86
حوزه های تخصصی:
امروزه برند سازی شهری به عنوان یکی از مهم ترین و متنوع ترین صنایع درآمدزا در شهر و مدیریت درآمدی شهرهای دنیا مطرح است. نبود تصویر مناسب از شهرها در اذهان بازدیدکنندگان برای بسیاری از نقاط ایران منجر به محدود شدن سفر به این مناطق شده است. ازاین رو لزوم توجه به عوامل مؤثر بر تبیین برند مقاصد سفر اهمیت چشمگیری دارد. هدف اصلی پژوهش، ارزیابی مؤلفه های برند سازی شهری برای شهر زنجان است. این پژوهش کاربردی و از دسته پژوهش های توصیفی تحلیل بر مبنای داده های کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه است که برای روایی و پایایی آن از ضریب روایی محتوا و بازمون استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 20 پرسش نامه برای متخصصین و 20 پرسش نامه برای مدیران شهری در زنجان است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. پژوهش حاضر به منظور برند سازی و طرح اصلی تحقیق از مدل پنج فازی برندینگ مورگان و پریچارد استفاده می کند که دارای سه مرحله است: شناسایی هویت بارز شهر زنجان برای برند سازی با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی؛ برند سازی با استفاده از مدل پنج فازی و تحلیل نیروهای پنج گانه پورتر؛ و معرفی هویت، عنوان و نشان برند شهر زنجان. به علاوه، نتایج نشان می دهد جاذبه های فرهنگی و تاریخی، منجر به القای مجموعه ای منحصربه فرد از تداعی هایی از فرهنگ و تاریخ شهر زنجان در ذهن همه ذی نفعان است. نمره به دست آمده از ارزیابی عوامل داخلی و عوامل خارجی مؤثر بر تبیین برند شهری در شهر زنجان نشان دهنده غلبه نقاط قوت بر نقاط ضعف موجود در محیط داخلی و غلبه فرصت ها بر تهدیدهای موجود در محیط خارجی می باشد.
آینده نگری مدل های رفتاری شهروندان در انواع فضاهای عمومی (نمونه موردی: منطقه 1 و 10 کلانشهر مشهد)
حوزه های تخصصی:
همه انسان ها در زندگی روزمره خود در ارتباط با محیط اطراف خود هستند و به نحوی از محیط تاثیر گرفته یا بر آن اثر می گذارند.تمامی رفتارهای انسان در فضاهای معینی صورت می پذیرد . در این فضاها، رفتارهای واقعی و مورد انتظار در حد امکانات موجود، فرصت بروز می یابند و هنگامی یک فضا مطلوب فرض می شود که مطابق با خصوصیات رفتاری و نیازهای افراد، طراحی شده باشد . یکی از اهداف علمی این مقاله ارایه و تبیین مدل سیستمی رفتار انسان ها در فضاهای شهری و محیط های انسان ساخت، تحت قالب محورهای ارتباط شهری و مقایسه تطبیقی آن ها و اثرات آن بر ایجاد الگوهای رفتاری استفاده کنندگان است . این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن نیز توصیفی – تحلیلی است. همچنین از روش های آمار ناپارامتریک جهت سنجش و تحلیل 275 پرسشنامه های طراحی شده به کمک نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که الگوهای رفتاری شهروندان در معابر اصلی دو منطقه 1 و 10 کلانشهر مشهد شامل محور اصلی بلوار سجاد با اختلاف میانگین -0.41071 در شاخص های سرعت حرکت، ایجاد تعاملات اجتماعی، زمان استفاده از فضا، حضور دسته جمعی و میزان پرتاب زباله به اطراف، نسبت به محور امامیه دارای تفاوت معنی دار و آشکاری است که این خود نشان دهنده ضرورت توجه ویژه به نحوه طراحی فضاهای عمومی شهر از جمله خیابان ها را دارد.
ارزیابی دسترسی به پارک های شهری به کمک شاخص های مکانی برای رسیدن به آرمان های شهر عدالت محور (مطالعه موردی: منطقه 11 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
511 - 530
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش و اهمیت فضاهای سبز و پارک های شهری در محیط زیست و کیفیت زندگی شهروندان، بر کسی پوشیده نیست. پارک های شهری از امکانات مهم رفاهی هستند که شرایط مناسبی را برای گذران اوقات فراغت شهروندان فراهم می آورند و نقش مهمی را در حفظ سلامت روح و جسم آنان ایفا می کنند. با این حال، در بیشتر شهرهای بزرگ و کوچک، توزیع پارک ها در سطح شهر با عدالت فضایی همراه نبوده است و شهروندان در نواحی یا محله های مختلف، سطح دسترسی یکسانی به پارک ها ندارند. با توجه به تحقق آرمان های شهر عدالت محور و دستیابی به عدالت فضایی در توزیع خدمات عمومی در شهر، ضروری است دسترسی به پارک ها در مکان های مختلف ارزیابی و توجه بیشتری به مکان ها با سطوح دسترسی پایین شود. مطالعه کاربردی حاضر به ارزیابی میزان دسترسی به پارک های شهری، با استفاده از شاخص های مکانی و ابزارهای تحلیلی GIS پرداخته است. شاخص های مورد استفاده در این مطالعه عبارت بودند از: شاخص های پوشش، کمترین فاصله، فاصله میانگین، شاخص مجاورت، روش دومرحله ای حوزه تأثیر شناور و دومرحله ای حوزه تأثیر شناور وزن دار. نتایج حاکی از آن است که به طور میانگین سطح دسترسی بیش از 90 درصد بلوک های منطقه به پارک های کوچک و متوسط در منطقه مورد نظر زیر حد متوسط و تا حد بسیار زیادی مشابه یکدیگر است. همچنین سطح دسترسی به پارک های بزرگ در شرایط مطلوب تری بوده است؛ به نحوی که سطح دسترسی بیش از 40 درصد بلوک های منطقه به این پارک ها بیش ازحد متوسط است. اختلافات جزئی که در نتایج حاصل از روش های مختلف دیده می شود، به تفاوتی که در منطق آن ها وجود دارد، مرتبط است. همچنین در نتایج مربوط به سطح دسترسی به پارک های بزرگ اختلافاتی وجود دارد که محدودیت های روش های پوشش، دومرحله ای حوزه تأثیر شناور و دومرحله ای حوزه تأثیر شناور وزن دار (با ضریب تضعیف فاصله نامناسب) را به خوبی نشان می دهد.
سنجش عدالت اجتماعی با رویکرد توسعه پایدار نمونه موردی مناطق شهری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
77 - 89
حوزه های تخصصی:
رسالت عدالت اجتماعی و فضایی در شهرها تخصیص عادلانه منابع و امکانات شهری می باشد؛ به گونه ای که افراد با حداقل شکاف و اعتراض نسبت به حقوق خود مواجه باشند و نیازهای جمعیتی آن در ابعاد مختلف برآورده گردد. عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اصول چهارگانه توسعه پایدار در تمام جهان موردتوافق قرارگرفته و می تواند نتایج زیان آوری را که محرومیت و فقر بر محیط زیست و توسعه پایدار وارد می آورد را از بین ببرد. هدف این تحقیق بررسی و شناخت نحوه و چگونگی توزیع خدمات در مناطق شهر تبریز، تعیین معیارهای اصلی تعریف کننده سطح توسعه یافتگی عدالت اجتماعی و ارائه برنامه های تحرک بخشی به جریان عدالت اجتماعی از اهداف مهم این پژوهش می باشد. روش تحقیق توصیفی </strong> –</strong> تحلیلی می باشد. همچنین برای شناسایی ابعاد گوناگون عدالت اجتماعی در مناطق شهری تبریز با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات مربوط به سال 1390، 16 شاخص گوناگون در قالب 4 مؤلفه جمعیتی، کالبدی، آموزشی، بهداشتی و درمانی و در میان 10 منطقه، موردمطالعه قرارگرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل خاکستری </strong> (GRA)</strong> ارزیابی شده است. در این نوشتار ابتدا با استفاده از تحلیل خاکستری اقدام به کاهش شاخص ها و استخراج مجموعه عوامل دخیل در میزان عدالت اجتماعی پرداخته شده و پس از آن با استفاده از روش رتبه بندی امتیاز استانداردشده، مناطق شهر تبریز رتبه بندی شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد توزیع امکانات و خدمات در مناطق شهر تبریز متوازن و هماهنگ نمی باشد. به طوری که مناطق 3، 5، 6، ازلحاظ برخورداری از جمیع امکانات و خدمات نسبت به دیگر مناطق در رتبه های یک تا سه قرار دارند.</strong><br /> </strong>
تحلیلی بر وضعیت زوال شهری در بخش مرکزی شهر ارومیه (مطالعه موردی: منطقه 4)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
267 - 285
حوزه های تخصصی:
زوال شهری ماهیتی پیچیده و چندبعدی دارد و دربرگیرنده ابعاد محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ذهنی است که در پاسخ گویی به نیاز شهروندان ناتوان و درمانده است و موجب ناپایداری و تهدید شهروندان و زیست پذیری شهر می شود. در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر به بررسی وضعیت زوال بخش مرکزی ارومیه طی یک دوره 30 ساله از سال های 1365-1395 پرداخته شده است. راهبرد پژوهش از نوع قیاسی و در چهارچوب روش های تحلیلی و هم بستگی با تأکید بر نگرش سیستمی بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده ها از شاخص های تراکم جمعیتی، امنیت عمومی- اجتماعی و جمعیت فعال در بعد ویژگی های اجتماعی، شاخص میزان جابه جایی جمعیت و حس تعلق ساکنان به محله، در بعد تعامل اجتماعی، شاخص کیفیت بناها، میزان سازگاری کاربری ها، استخوان بندی ساختمان ها و میزان نفوذپذیری کالبدی در بعد کالبدی و شاخص دسترسی به فضاهای عمومی و دانه بندی اراضی در بعد کیفیت محیط و شاخص های میزان دسترسی به خدمات بهداشتی، میزان دسترسی به خدمات آموزشی، میزان دسترسی به خدمات فراغتی و میزان دسترسی به خدمات فرهنگی در بعد خدماتی استخراج شد تا وضعیت زوال شهری در منطقه مرکزی شهر ارومیه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شود. نتایج پژوهش از روش تحلیل عاملی بر اساس شاخص نهایی مرکب نشان می دهد که امتیاز نهایی به دست آمده در بخش مرکزی ارومیه در دوره 1385 با افت محسوس در مقایسه با دو دوره 1365 (53/6) و 1375 (73/6) به میزان 91/5 رسیده است که این امر نشان دهنده شروع زوال و افت در این بخش است. همچنین در دوره 1395 میزان شاخص نهایی با افت شدید در مقایسه با دوره 1385 و دوره های دیگر به 85/4 رسیده و این امر موجبات زوال بیشتر این محدوده را فراهم کرده است. به عبارت دیگر در فاصله زمانی سال های 1365 و 1375 کیفیت منطقه افزایش چشمگیری داشته است، اما هرچه از سال 1375 به 1395 حرکت کردیم، شاخص مرکب به شدت کاهش یافته که این امر نشان دهنده فرسوده شدن منطقه مدنظر است.
بررسی تاثیر رنگ کلاس درس بر سلامت روان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
۱۰۵-۱۲۲
حوزه های تخصصی:
سلسله مراتبی پنهان میان محیط های کالبدی، روان شناختی و رفتاری موجود است، این تسلسل برآمده از تکمیل نیازهای انسانی است که هرچه تکامل می یابد سبب می شود سلامت روان فرد و جامعه بیشتر تضمین گردد. اهمیت این موضوع در این امر مستتر است که فضاهایی که دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی، ذهنی و عاطفی کودکان است، باعث رشد جسمی و ذهنی بیشتر و بهتر دانش آموزان می گردد. مدارس ابتدایی از مهم ترین مکان هایی هستند که کودکان در آن ها تأثیر پذیرفته و برای ورود به جامعه آماده می شوند. این مطالعه از نوع مداخله ای است. وضعیت سلامت روان دانش آموزان قبل از رنگ آمیزی از طریق پرسشنامه استاندارد SDQ اندازه گیری شده است. این پرسشنامه دارای پنج خرده مقیاس نشانه های هیجانی، مشکلات سلوک، بیش فعالی_کمبود توجه، مشکلات ارتباطی با همسالان و رفتارهای جامعه پسند است.کلاس های درس کاملاً شبیه هم، به 5 رنگ آبی، زرد، سبز، صورتی و سفید رنگ آمیزی شده است. در پایان سال یعنی حدود شش ماه بعد دوباره وضعیت سلامت روان دانش آموزان کلاس های اول و دوم دبستان های مهر و معرفت (پسرانه و دخترانه) کرمان از طریق همان پرسشنامه اندازه گیری شده و از مقایسه جواب های پس آزمون با جواب های پیش آزمون نتایج ذیل حاصل گردیده است. رنگ های، آبی، سبز، صورتی، زرد و سفید به ترتیب بر سلامت
ارزیابی ابعاد تغییر قلمروهای مدیریتی در منطقه کلان شهری تهران (مطالعه موردی: جداسازی سیاسی-اداری فردیس از شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
555 - 587
حوزه های تخصصی:
انتزاع و گسیختگی سیاسی و کالبدی-فضایی مقدمه بحث درباره حکومت های کلان شهری به انضمام تعداد زیادی از قلمروهای حکومتی و مدیریتی درون یک منطقه کلان شهری عملکردی بدون هیچ مرجع حکومتی واحد برای تصمیم گیری و عمل در گستره کل منطقه کلان شهری بوده است. بر این مبنا، یکی از چالش های موردبحث در نظام مدیریت منطقه ای ایران به ویژه در دهه اخیر، مسئله تقسیم کالبدی و انتزاع فضایی سرزمین در سطوح ملی، میانی و محلی بوده است. استان البرز سی ویکمین استان زایشی ایران است که در سال 1389 به طور رسمی شکل گرفت. تبعات فضایی چنین زایشی محدود به تقسیمات رده ملی و میانی نیست و در سال 1391شکل گیری شهر فردیس و انتزاع کالبدی این هسته از دو هسته دیگر (کرج و مهرشهر) آغاز شد. در این پژوهش، ضمن ارزیابی ماهیت این تصمیم و تبعات فضایی-کالبدی آن، به بیان مهم ترین پیشنهاد ها و بازخوردهای التزام به رویکرد مدیریت یکپارچه در منطقه کلان شهری تهران و کرج پرداخته می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناختی توصیفی-تحلیلی است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش، تکنیک دلفی و همچنین تلفیق مدل SWOT-MetaSWOT استفاده شد. نتایج این پژوهش ضمن بازخوردهایی منفی درباره گسست فضایی منطقه نظیر تراکم بالای جمعیت، ناهمگونی بافت جمعیتی مناطق و محله ها، بروز اختلاف در سطح محدوده ها و نامشخص بودن حریم را نشان می دهد. همچنین مطابق نتایج، نهاد برنامه ریزی و مدیریتی یکپارچه در یک کل به هم پیوسته با دوازده منطقه شهرداری با سه هسته به هم پیوسته کرج قدیم، مهرشهر و فردیس و به صورت نیمه دولتی که فرای مدیریت محلی قرار می گیرد، دارای انعطاف پذیری و پویایی ذاتی است. این نهاد دارای حوزه های عملکردی معین در سطح منطقه کلان شهری یکپارچه است و ابزار کافی را برای اطمینان از اجزای تصمیمات خود دارد.
تحلیلی بر نقش بازارچه های مرزی در زیست پذیری نواحی روستایی (مورد شناسی: دهستان های خاوومیرآباد و دزلی در غرب استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی بهزیست پذیری و ارتقای قابلیت زندگی در نواحی روستایی در گرو اجرای برنامه های توسعه ای با تکیه بر توانمندی های بومی و محیطی است تا بتواند برای تعالی روستاییان، محیط روستایی را به محیطی جذاب و مطلوب برای زندگی تبدیل کند. در این راستا، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات ایجاد بازارچه های مرزی به عنوان نهادهای اقتصادی که به منظور بهره گیری از پتانسیل تجارت نواحی مرزی تأسیس می شوند، بر روی ارتقای سطح قابلیت زیست پذیری نواحی روستایی مرزی دهستان های خاوومیرآباد و دزلیواقع دراستان کردستان پرداخته می شود. این پژوهشِ توصیفی- تحلیلی، به منظور مقایسه وضعیت زیست پذیری محیط های روستایی در دو دوره قبل و بعد از تأسیس بازارچه های مرزی انجام گرفته است و داده های آن از منابع اسنادی و میدانی مبتنی بر مصاحبه، مشاهده و توزیع پرسشنامه در میان 260 نفر از سرپرستان خانوار روستاهای نمونه که از طریق فرمول کوکران از حجم جامعه به میزان 4032 خانوار تعیین شدند، حاصل آمده است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده ازطریق آزمون های آمار استنباطی (تی دو نمونه ای، تحلیل مسیر و رتبه ای فریدمن) حاکی از این واقعیت است که بازارچه های مرزی تأسیس شده موجب ارتقای سطح قابلیت زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه نسبت به دوره قبل از تأسیس شده اند و از سویی دیگر نیز در میان ابعاد چهارگانه زیست پذیری (اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی)، این بُعد اقتصادی است که بیشترین تأثیر را در افزایش فضای زیست پذیر روستاها داشته است. همچنین شاخص بهبود وضعیت مساکن روستایی، ارزش زمین های روستا و افزایش درآمد روستاییان نیز دارای بیشترین اثرپذیری و بهبود وضعیت به دنبال تأسیس بازارچه های مرزی و فعالیت مردم محلی در آن ها هستند.
ارزیابی قلمروهای همگانی براساس مشاهده و تحلیل الگوهای فعالیتی-رفتاری مورد مطالعه: پیاده راه احمدی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
45 - 62
حوزه های تخصصی:
روش مشاهده رفتاری، رویکردی نوین در طراحی محیطی و تحلیل قلمروهای همگانی و روشی برای فهم روابط متقابل افراد و فضاست. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی و تحلیل الگوهای فعالیتی و رفتاری پیاده راه احمدی شیراز با استفاده از روش مشاهده رفتاری است. در این راستا دریافت مؤلفه یا مؤلفه های اصلی طراحی محیطی در ارتقای کالبدی و رفتاری قلمروهای همگانی شهر شیراز مطرح می شود. سئوال اصلی پژوهش حاضر آن است که روش مشاهده رفتاری، چگونه می تواند به برنامه ریزی و طراحی قلمروهای همگانی در شهرها کمک نماید؟ بدین منظور کاربست این روش در نمونه پیاده راه احمدی شیراز که زمانی نقطه آغازین یکی از محورهای اصلی بافت تاریخی این شهر بوده و به مرور دچار تغییر و دگردیسی شده، صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش مطالعه پیمایشی انجام شده و در طی آن، تجزیه و تحلیل کیفیت های کالبدی_محیطی،الگوهای فعالیتی و مؤلفه های رفتاری از طریق برداشت کالبدی و مشاهده طبیعی و مشارکتی انجام شده است. ابزارهای این روش، ثبت مکان فعالیت ایستگاهی در ایجاد مراکز فعالیتی، شمارش فعالیت برای حضور متوازن گروه های مختلف جمعیتی، ثبت مکان توقف افراد برای یافتن انگیزه مانایی و توزیع متوازن فعالیت ها می باشد و از تکنیک ردگیری برای بهبود کیفیت آن بخش هایی از قلمروهای همگانی که کیفیت محیطی پایینی داشته اند، استفاده شده است. برای اعتبارسنجی یافته های این پژوهش، از راهبرد پیمایشی به منظور تطبیق یافته ها با نقطه نظرات 50 نفر از استفاده کنندگان فضا استفاده شده است. نتایج تحلیل ها نشان می دهد، پیاده راه احمدی شیراز در ساعات میانی روز (14 تا 17) با شکستگی حجم فعالیت ایستگاهی و کاهش الگوهای رفتاری روبه رو است و بیشترین حجم تردد (76 درصد) و نقاط مکث (78 درصد) در بخش های سایه دار پیاده راه ثبت شده است. از طرف دیگر، با برهم نهاد نقشه های سایه اندازی، حجم تردد و فعالیت های ایستگاهی بر روی یکدیگر، به نظر می رسد آسایش اقلیمی از مؤلفه های اصلی استفاده از قلمروهای همگانی در شهر شیراز است. از این رو می توان ادعا نمود، روش مشاهده رفتاری، الگویی کارآمد برای سنجش و تحلیل قلمروهای همگانی است که می توان از آن در توسعه و باززنده سازی آتی قلمروهای همگانی بهره جست.
بررسی و تحلیل چگونگی انتقال معنا و اولویت بندی انواع کاربری ها در فضای شهری با توجه به پارامترهای برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
103 - 120
حوزه های تخصصی:
ادراک فرآیندی است که در رابطه متقابل انسان و محیط و با استفاده از محرک های محیطی، مبتنی بر ایجاد نوعی تطابق میان حالات ذهنی انسان و نیروهای محیطی رخ می دهد. بنابراین هر پدیده از جمله یک بنای معماری و یا شهری زمانی که در محدوده ادراک انسان قرار می گیرد پیام خود را از طریق معنا، انتقال می دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل چگونگی انتقال معنا و یافتن اولویت بندی انواع کاربری ها، با توجه به تطابق با پارامترهای برنامه ریزی شهری در انتقال معنا است. این پژوهش از لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی و از نظر طرح پژوهش، توصیفی محسوب می شود که در زیر گروه پیمایشی از نوع روش دلفی انجام پذیرفت. در بخش نظری به منظور جمع آوری اطلاعات، از مطالعات اسنادی استفاده شده است. پس از تدوین چارچوب نظری پژوهش گردآوری داده ها با استفاده از تکنیک پرسشنامه به صورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های شهر شیراز می باشد. برای نگرش سنجی جامعه، در مرحله اول، انواع کاربری های شهری در قالب پرسش نامه ای با میزان تطابق با پتانسیل های انتقال معنا و پارامترهای برنامه ریزی شهری مورد سنجش قرار گرفت. سپس اطلاعات حاصل از تعداد 203 پرسش نامه های برگشتی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که اولویت بندی انواع کاربری ها در فضای شهری با توجه به پارامترهای برنامه ریزی، به ترتیب متعلق به کاربری های فرهنگی، مذهبی و مسکونی با مقادیر 33/4، 03/4 و 91/3 است. سطح معناداری آزمون فرضیه، نشان داد که بین کاربری های گوناگون، در امکان برآورده سازی پتانسیل های انتقال معنا و پارامترهای برنامه ریزی شهری اختلاف معنادار وجود دارد. سپس بر اساس لزوم بازبینی طرح تفصیلی شهر شیراز و با توجه به مؤلفه های موثر بر سازوکار انتقال معنا، تعداد 12 سایت با کاربری پیشنهادی فرهنگی و سطح تأثیر شهری-فراشهری شناسایی شدند. پس از آن به انتخاب معیارهای ارزیابی مرتبط برای افزایش مشارکت شهروندان و فرهنگ شهروندی، اقدام گردید. در مرحله دوم پرسشنامه، سایت های پیشنهادی با در نظر گرفتن امتیازهای هر معیار، با استفاده از تکنیک اولویت بندی تاپسیس رتبه بندی شدند. نتیجه نهایی این رتبه بندی نشان داد که سایت های چهارراه ادبیات، کارخانه روغن نباتی و گلدشت به ترتیب با مقدار عددی 83/0، 75/0 و 72/0 در سه جایگاه نخست قرار گرفتند.