مقالات
حوزه های تخصصی:
مقررات و قوانین وضع شده و ممنوعیت های ارتباطی در راستای ممانعت از گسترش بیماری Covid-19، سبب تغییر رفتار افراد در فضاهای عمومی گردیده و حفظ فواصل اجتماعی و عدم حضور مردم در فضاهای عمومی، موجب کاهش کیفیت این فضاها و از بین رفتن تعاملات اجتماعی شده است. فضاهایی که زنده بودن آن ها عاملی مهم در جهت تاب آوری شهرها در مقابل بحران همه گیری بیماری می باشد. پژوهش کاربردی حاضر که رویکردی کم-کیفی دارد، باهدف شناسایی و ارزیابی عوامل متأثر از ویروس کووید-19 و تأثیر آن ها بر فضاهای عمومی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی در این فضاها و با تأکید بر تاب آوری شهری تنظیم و نوشته شده است. در همین راستا، متخصصین دو حوزه بهداشت- سلامت و معماری-شهرسازی، بر اساس پرسشنامه، تغییرات کالبدی و رفتاری افراد در فضاهای عمومی را بررسی نمودند. درمجموع 41 عامل مؤثر حاصل شد که به روش آمار توصیفی و تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفت. آمار توصیفی شامل آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضرایب چولگی و کشیدگی بوده و در آمار استنباطی، از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی بهره برده شد. همچنین برای محاسبه درصد مربوط به فراوانی پاسخ ها، از شاخص RII استفاده گردید. عوامل مذکور، در 17 رده تحت عنوان دو شاخص کالبدی و رفتاری قرار گرفتند. نتایج ارزیابی ها نشان می دهد کلیه عناصر و ویژگی های فیزیکی و عوامل مرتبط با آن ها یعنی مقیاس، دسترسی، علائم هشداردهنده و مبلمان، تراکم، فضای سبز، آلودگی، تردد، حمل ونقل، امنیت و فاصله؛ در بخش کالبدی و عوامل مربوط به فعالیت های اجتماعی و انفرادی و واکنش های حسی، وضع قوانین و مقررات، نظم، فعالیت های حمایتی، نظارت و فعالیت های مبتنی بر بهداشت و سلامت، در بخش رفتاری قرار می گیرند. در بخش کالبدی، افزایش فضاهای سبز، کاهش تردد و کاهش تراکم ساختمانی و در بخش رفتاری، نظارت بر فعالیت های رسمی، کاهش تراکم جمعیتی و ایجاد صف های منظم بر اساس شاخص RII، به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر فضاهای عمومی به منظور تاب آوری شهر معرفی می شوند.
تبیین اثرات حکمروایی مطلوب شهری بر تاب آوری اجتماعی شهروندان در برابر اپیدمی کووید-19 (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای اصول حکمروایی مطلوب شهری موجب ارتقا بخشی تاب آوری اجتماعی شهروندان می شود. با شیوع بیماری کووید-19 در سطح جهان و همچنین شهرهای ایران ازجمله تبریز وضعیت ویژه ای پدید آمده است. برای مدیریت این بحران و همچنین ارتقای تاب آوری اجتماعی شهروندان در برابر مخاطرات کووید-19 به کارگیری اصول حکمروایی مطلوب شهری توسط مدیریت شهری تبریز ضرورت دارد. هدف پژوهش حاضر نیز تحلیل تأثیر مؤلفه های حکمروایی مطلوب شهری بر ارتقای تاب آوری اجتماعی شهروندان در برابر مخاطرات کووید-19 در شهر تبریز است تا ضمن شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در ارتقا یا کاهش تاب آوری اجتماعی شهروندان، راهکارهای عملی برای بهبود مدیریت شهری جهت مقابله با کووید-19 در شهر تبریز ارائه شود. پژوهش حاضر ازنظر هدف از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت و روش پژوهش از نوع ترکیبی کیفی-کمّی است. بخش کیفی شامل شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار حکمروایی مطلوب شهری بر تاب آوری اجتماعی شهروندان در برابر مخاطرات کووید-19 در شهر تبریز از طریق بررسی مبانی نظری و تئوریک پژوهش و انجام تحلیل دلفی با مشارکت 15 متخصص رشته برنامه ریزی شهری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به عنوان اعضای پانل است. در بخش کمّی با استفاده از مدل تحلیل معادلات ساختاری و روش تحلیل مسیر در نرم افزار PLS نوع مؤلفه ها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر مؤلفه ها مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که مؤلفه مشارکت با ضریب 396/0، مؤلفه مسئولیت پذیری با ضریب 395/0 و مؤلفه پاسخگویی با ضریب 355/0 بیشترین تأثیر را در ارتقای تاب آوری اجتماعی شهروندان در برابر کووید-19 در شهر تبریز دارند. همچنین مؤلفه عدالت با ضریب 228/0 و مؤلفه اجماع پذیری با وزن 253/0 کم ترین تأثیر را در ارتقای تاب آوری اجتماعی شهروندان دارند.
تحلیل کیفیت زندگی شهری در محلات شهری با تأکید بر رویکردهای روش شناسی تطبیقی مکانی مطالعه موردی منطقه 6 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد روزافزون جمعیت و گسترش شهرها، ارزیابی کیفیت زندگی شهری از اهمیت بالایی برخوردار است. این ارزیابی ها به سازمان ها و مدیران شهری چشم انداز مناسبی را جهت تدوین برنامه های آتی و تخصیص هزینه کرد بودجه ها را می دهد. دراین بین روش های مختلفی جهت ارزیابی کیفیت زندگی شهری وجود دارد که از میان آن ها روش استفاده ترکیبی از تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره می تواند ارزیابی کیفیت زندگی شهری را باقابلیت های منحصربه فرد و تکمیل سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) ارائه دهد. در این پژوهش از روش OWA که یکی از روش های مهم تصمیم گیری چند معیاره است با دو رویکرد محلی و سراسری در سه درجه ریسک پذیری 3/0، 5/0، 7/0، تغییر اندازه پیکسل به 30،15 و 60 متر و استفاده از فیلترهای 3*3،5*5 و 7*7 باهدف ارزیابی کیفیت زندگی شهری استفاده شد. بررسی ها روی شش محله شامل: انقلاب اسلامی، ولیعصر، دانشگاه تهران، قائم مقام، بهجت آباد و پارک لاله و لایه های آلودگی هوا، ترافیک، دسترسی به خدمات سلامت، کیفیت پیاده رو، دسترسی به فضای سبز و تراکم_ جمعیت نشان داد به کارگیری رویکرد محلی و سراسری، تغییر در اندازه پیکسل و درجات مختلف ریسک پذیری می تواند هرکدام به صورت توأم و یا جداگانه تأثیر مستقیم و بسیار زیادی بر نتایج کار بگذارد. به طوری که با تغییر هرکدام از موارد ضمن تغییر قابل توجه در مساحت طبقه بندی در بسیاری از موارد، رتبه مناطق هم دچار تغییر شد. در بررسی رویکردهای مختلف استفاده از درجه ریسک پذیری 7/0 و اندازه پیکسل 30 و 60 با فیلتر 5*5 نتایج بهتری را نسبت به ارزیابی های میدانی به همراه داشته است. بنابراین با توجه به حساسیت بالای متغیرهای بیان شده و تأثیر مستقیم وزن هر لایه، باید دقت بالایی در انتخاب متغیرها و وزن دهی کارشناسان صورت گیرد.
تحلیل عوامل توزیع فضایی فقر و محرومیت شهری در سکونتگاه های غیر رسمی، مطالعه موردی: محلات شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر، نابرابری و ناتوانی گروه هایی از اجتماع در تأمین مسکن مناسب در ایجاد زمینه های لازم جهت برخوردار شدن گروه های فقیر از مسکن مناسب باعث شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی و محلات فقیرنشین گردید. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل توزیع فضایی فقر و محرومیت شهری با تأکید بر سکونتگاه های غیررسمی شهر می باشد. به منظور گردآوری اطلاعات برای کسب بینش نظری لازم و بررسی ادبیات موضوع از شیوه اسنادی و کتابخانه ای و برای دیگر داده ها از اطلاعات 12389 بلوک برگرفته از داده های مرکز آمار ایران در سال 1395 استفاده شده است. بیشترین درصد از بلوک های شهر را با 4/44 درصد در طبقه متوسط و کم ترین آن با 1/8 درصد در طبقه خیلی فقیر قرارگرفته است. بیشترین درصد مساحت شهر به ترتیب با 28/36 و 28/34 درصد در خوشه متوسط و فقیر جای دارد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، محلات سکونتگاه های غیررسمی ازنظر ویژگی های عمدتاً کالبدی با سایر محلات شهرها تفاوت داشته و در مابقی خصوصیات تفاوت ها بارز نیست مگر در زمینه فقر و دسترسی ها. نرخ بی سوادی بالا نسبت به سایر محلات (09/6) که بیشترین سطح تحصیلات در میان مردان ساکن در سکونتگاه های غیررسمی مربوط به دوره ابتدایی، سوادآموزی و دیپلم است و درصد افراد با تحصیلات عالیه در این مناطق بسیار پایین است. ساکنین سکونتگاه های غیررسمی به مثابه سرمایه های جامعه نیاز به تقویت دارند. ضمن این که تأکید بیش ازحد بر تقویت سرمایه اقتصادی، درواقع به محرومیت، ناتوانی و عدم انسجام بیشتر این سکونتگاه ها انجامیده است. بنابراین در این گونه محلات با گذر از برنامه ریزی بخشی به برنامه ریزی موضوعی اثربخش می توان سیاست ها و برنامه ریزی شهری و شهرسازی حامی فقر و کم درآمدها را در سکونتگاه های غیررسمی شهر اهواز پیاده نمود.
ارزیابی مؤلفه های برند سازی شهری با تأکید بر مدیریت صنعت برند سازی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برند سازی شهری به عنوان یکی از مهم ترین و متنوع ترین صنایع درآمدزا در شهر و مدیریت درآمدی شهرهای دنیا مطرح است. نبود تصویر مناسب از شهرها در اذهان بازدیدکنندگان برای بسیاری از نقاط ایران منجر به محدود شدن سفر به این مناطق شده است. ازاین رو لزوم توجه به عوامل مؤثر بر تبیین برند مقاصد سفر اهمیت چشمگیری دارد. هدف اصلی پژوهش، ارزیابی مؤلفه های برند سازی شهری برای شهر زنجان است. این پژوهش کاربردی و از دسته پژوهش های توصیفی تحلیل بر مبنای داده های کیفی است. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه است که برای روایی و پایایی آن از ضریب روایی محتوا و بازمون استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 20 پرسش نامه برای متخصصین و 20 پرسش نامه برای مدیران شهری در زنجان است که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. پژوهش حاضر به منظور برند سازی و طرح اصلی تحقیق از مدل پنج فازی برندینگ مورگان و پریچارد استفاده می کند که دارای سه مرحله است: شناسایی هویت بارز شهر زنجان برای برند سازی با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی؛ برند سازی با استفاده از مدل پنج فازی و تحلیل نیروهای پنج گانه پورتر؛ و معرفی هویت، عنوان و نشان برند شهر زنجان. به علاوه، نتایج نشان می دهد جاذبه های فرهنگی و تاریخی، منجر به القای مجموعه ای منحصربه فرد از تداعی هایی از فرهنگ و تاریخ شهر زنجان در ذهن همه ذی نفعان است. نمره به دست آمده از ارزیابی عوامل داخلی و عوامل خارجی مؤثر بر تبیین برند شهری در شهر زنجان نشان دهنده غلبه نقاط قوت بر نقاط ضعف موجود در محیط داخلی و غلبه فرصت ها بر تهدیدهای موجود در محیط خارجی می باشد.
تبیین حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهرهای بندری، مطالعه موردی: بندرلنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد، سطح امنیت و مشارکت شهروندان و در مؤثر در فرایند بازآفرینی شهری و کاهش استرس و افسردگی یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است که در دهه های اخیر تاکنون، موردتوجه سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه قرارگرفته است. در اکثر فضاهای شهری کنونی ایران، تقابل شدیدی میان بافت های تاریخی و جدید شکل گرفته است که در صورت برنامه ریزی یکپارچه و منسجم، می توان از تقابل موجود به عنوان فرصتی برای تعامل و هم افزایی در راستای توسعه کالبدی فضایی و اجتماعی اقتصادی دو بافت مذکور بهره برد. هدف پژوهش کاربردی حاضر که با روش کمی انجام گرفته است، بررسی تطبیقی حس تعلق به مکان در بافت تاریخی و جدید شهرهای بندری ایران است که به صورت مطالعه موردی، در بندرلنگه انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را سرپرستان خانوار ساکن در بافت تاریخی و جدید شهر بندرلنگه تشکیل می دهد که از میان آن ها 399 نفر (190 نفر در بافت تاریخی و 209 نفر در بافت جدید) به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. نتایج پژوهش نشان داد میانگین محاسبه شده برای حس تعلق به مکان در بافت تاریخی با مقدار 022/4 به صورت معناداری بیشتر از حد متوسط (عدد 3 به عنوان مبنای آزمون) بوده است و میانگین محاسبه شده حس تعلق مکانی برای بافت جدید با مقدار 68/2، در سطح پایین تر از متوسط قرار داشته است. نتایج نشان داد در بافت تاریخی بیشترین و کمترین میانگین حس تعلق به مکان به مؤلفه های عناصر طبیعی و آسایش محیطی و مبلمان و تجهیزات به ترتیب با میانگین 42/4 و 47/3 اختصاص یافته است و در بافت جدید مؤلفه های مبلمان و تجهیزات و عناصر طبیعی و آسایش محیطی به ترتیب با میانگین 13/4 و 12/ 2 دارای بیشترین و کمترین میانگین بوده اند. نتایج آزمون لون با سطح معناداری کوچک تر از 05/0، نشان دهنده عدم برابری واریانس حس تعلق به مکان در بافت تاریخی وجدید بود و نتایج آزمون t مستقل با مقدار 95/24 نشان داد در سطح اطمینان 95 درصد، حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهر بندرلنگه نسبت به بافت جدید آن در سطح بالاتری قرار دارد. بنابراین در راستای تقویت حس تعلق به مکان در بافت های جدید شهری، باید ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی را به عنوان الگوهای معماری بومی سنتی، موردتوجه ویژه قرارداد.
ارزیابی عملکرد مدیریت شهری پایدار با رویکرد رضایتمندی شهروندان، مطالعه موردی: محلات شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مسائل امروزی شهرها از مدیریت شهری نشات می گیرد. شهر اردبیل به عنوان مرکز استان و شهر نسبتاً مهاجرپذیر و گسترده، از نظر کیفیت زندگی و رضایت شهروندان، با چالش اساسی مواجه است که به نظر می رسد یکی از مباحث اصلی آن به مدیریت شهری مربوط باشد. از همین رو، لازم است تا عملکرد مدیریت شهری از نظر شهروندان مورد ارزیابی قرار گیرد. لذا، هدف این پژوهش، ارزیابی عملکرد مدیریت شهری شهر اردبیل در ارائه خدمات شهری می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است که برای تهیه اطلاعات پژوهش، مطالعات کتابخانه ای و میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان محلات شهر اردبیل تشکیل می دهند، که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه آماری 383 نفر برآورد گردید. در راستای تجزیه وتحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی در قالب نرم افزار Smart PLS استفاده شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که عملکرد مدیریت شهری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی- مدیریتی، زیست محیطی و فیزیکی- کالبدی بر رضایت شهروندان شهری مؤثر است و به لحاظ آماری این روابط تائید شده اند، همچنین بر اساس معادلات ساختاری ابعاد فیزیکی- کالبدی (با ضریب تأثیر 469/0) و زیست محیطی (با ضریب تأثیر 395/0) در اولویت اول و دوم و اقتصادی- مدیریتی (با ضریب تأثیر 243/0) و اجتماعی – فرهنگی (با ضریب تأثیر 176/0) در اولویت های سوم و چهارم قرارگرفته اند.
واکاوی ظرفیت های توسعه درونی محلات مسکونی با نگرش توسعه میان افزا ، مطالعه موردی: محله شریعتی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر با ظهور انگاره های جدید، رشد و توسعه شهری به صورت هوشمند مطرح شده است و توسعه درون زا جزئی از آن به شمار می آید. به ویژه با گسترش مفهوم توسعه پایدار شهری که در آن بهره گیری مؤثر و پایدار از ظرفیت های توسعه ای رهاشده در درون مناطق شهری را توصیه می کند اهمیت ویژه و بخصوصی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق ظرفیت سنجی توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی محله شریعتی (شهناز سابق) در شهر تبریز و به دست آوردن پتانسیل های توسعه مسکونی آن می باشد که از چندین شاخص ازجمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده موردمطالعه در این پژوهش شهر محله شهناز تبریز می باشد. هدف تحقیق کاربردی و روش تحقیق آن، تحلیلی – توصیفی می باشد. نتایج نشان می دهد که 04/34 درصد از مساحت محله دارای پتانسیل خیلی زیاد و 42/37 درصد پتانسیل زیاد، 37 /23 درصد پتانسیل متوسط، 7/5 درصد دارای پتانسیل کم می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت محله موردمطالعه که از محلات فرسوده کلان شهر تبریز به شمار می رود، نیاز مبرم به برنامه ریزی به منظور توسعه میان افزا دارد. در نتیجه استفاده از الگوی رشد هوشمند و ظرفیت های درونی خود محله می تواند به توسعه و پایداری محله کمک شایانی کرده باشد. با در نظر گرفتن دو گروه توسعه پذیری خیلی زیاد و زیاد می توان گفت که بیش از نیمی از مساحت کل محدوده موردمطالعه مستعد توسعه از درون می باشد که این امر الزامی برای تدوین برنامه ریزی مناسب بر اساس اصول رشد هوشمند می باشد.