فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: سیل مهم ترین سانحه طبیعی می باشد که تلفات و خسارات زیادی در بخش های مختلف کشور به جا می گذارد و با توجه به احتمال وقوع سیل در شهر شیراز و اهمیت تاب آوری به ویژه در برابر سیل، پژوهش حاضر با هدف مدل سازی مهم ترین عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی و کالبدی شهر شیراز در برابر سیل صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری؛ 50 نفر از اساتید دانشگاهی، خبرگان و مدیران حوزه مدیریت بحران شهر شیراز است که به شیوه نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شدند. پس از شناسایی ابعاد و عوامل اولیه با استفاده از روش دلفی این عوامل مورد ارزیابی قرار گرفته و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری – تفسیری (ISM)، استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل میک مک، شاخص های وضعیت محله سکونت (C11)، وضعیت قرارگیری وسایل و تأسیسات (C8)، میزان توانمندی و اثربخشی (C10) و میزان اعتماد و همبستگی (C9) دارای قدرت نفوذ و وابستگی ضعیف هستند. شاخص های عمل جمعی و همکاری (C2)، تمرین (C4)، عضویت در گروه ها و شبکه های اجتماعی (C13) از قدرت نفوذ، توان و وابستگی بالایی برخوردارند. متغیرهای میزان مقاومت ابنیه (C1)، وضعیت دسترسی (C7)، نوع نگرش (C5) جزء عناصر اثرپذیر و وابسته می باشند. شاخص های میزان آگاهی (C3)، میزان مهارت اکتسابی (C14)، میزان دانش حاصله (C6)، سطح تدارکات (C12)، جزء متغیرهای مستقل (کلیدی) هستند که تأثیر زیادی بر فرآیند تاب آوری کالبدی و اجتماعی دارد. نتایج: در تحلیل تاب آوری سیستم های انسانی و محیطی در برابر سوانح طبیعی مانند سیل و در تحلیل و کاهش آسیب پذیری شهرها و محلات نباید فقط به بعد کالبدی و ویژگی های فیزیکی جوامع تأکید نمود بلکه باید به ساختارها و ابعاد اجتماعی نیز توجه کرد و شهروندانی توانمندتر به منظور مقابله با سوانح آماده نمود.
سنجش و بهینه سازی مسیرهای گردشگری با تکنیک VIKOR و AHP (مطالعه موردی: بافت قدیم شهر دزفول)
حوزه های تخصصی:
گردشگری شهری اصطلاحی است که فعالیت های مختلف گردشگری را توصیف می کند که در آن شهر مقصد اصلی و مکان مورد نظر است. امروزه صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع برتر به سرعت در حال رشد و توسعه است. در ایران با وجود منابع غنی و فرصت های گردشگری، توجه کمی به صنعت گردشگری می شود. از آن جا که توسعه پایدار به عنوان یک جریان ثابت از آن یاد می شود تغییرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برای افزایش سطح بهزیستی محیط زیست از جامعه، که به دنبال وحدت در مسائل اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و زیست محیطی است می باشد. توسعه پایدار، توسعه ای است که بتواند نیازهای نسل حاضر را بدون تخریب و یا آسیب رساندن به تامین نیازها و خواسته های نسل های آینده تامین نماید. بافت تاریخی دزفول از مهم ترین بخش های هویتی شهر محسوب می شود و پیدایش آن پیرو اطلاعات از ساختارهای اقلیمی و فرهنگی است. نواحی شهری که در گذشته مکانهای برجس ته ای برای تولیدات بودند، امروزه به مراکز مصرف تبدیل شده اند. برای بسیاری از شهرها این تغییر نگرش به تاکید به روی صنعت گردش گری به عنوان موتور رشد اقتصادی منتهی و در نتیجه، احیای اجتماعی و کالبدی بافت قدیم ش هری می شود. در واقع گردش گری پایدار شهری رویکردی جدید در احیای این فضاها است. بافت قدیم شهر دزفول، با در بر گرفتن بازار قدیم شهر و در بر گرفتن عناصر تاریخی، نه تنها به اقتصاد پایدار شهر کمک نکرده بلکه به عنوان یک بخش ناکارآمد شهر را از توسعه پایدار دور کرده، لذا در ماهیت تحقیق حاضر کاربردی و از نظر روش تحقیق (توصیفی-تحلیلی-کتابخانه ای- میدانی) است که از طریق تکنیک VIKORو AHP به بررسی و شناخت عناصر گردشگری پایدار محله های 28 گانه بافت شهر دزفول پرداخته شد و براساس میزان مطلوبیت، نارضایتی و شاخص ویکور به رتبه بندی نهایی برای محله های بافت کهن دزفول اقدام شدکه هدف از این رتبه بندی شناسایی بهتر و دقیق تر محدوده مورد مطالعه برای سنجش و بهینه سازی مسیر گردشگری می باشد.
ارزیابی شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از داده کاوی مکانی (مورد شناسی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
211 - 230
حوزه های تخصصی:
هم اکنون برنامه های متعددی برای هوشمندسازی یزد در حال اجرا است، ولی به منظور حرکت هدفمند و همه جانبه به سمت شهر هوشمند یزد، تدوین یک چشم انداز روشن و واضح برای آن ضروری است. به منظور تضمین دستیابی به چشم انداز شهر هوشمند یزد، ذی نفعان باید ریسک های متعددی را مدیریت کنند که ازجمله این ریسک ها می توان به ریسک های فناوری، پذیرش جامعه و پایداری محیطی اشاره کرد. این پژوهش با هدف ارزیابی شاخص های رشد هوشمند شهری با استفاده از داده کاوی مکانی در شهر یزد، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مدل ANP انجام پذیرفت. داده های موردنیاز از طرح جامع شهری استخراج و ازنظر سیستم مختصات کنترل شد. زیرشاخص تراکم جمعیت در شاخص فشردگی و زیرشاخص مسیر ویژه دوچرخه، اتوبوس و تاکسی در شاخص دسترسی و زیرشاخص بافت فرسوده، فضای سبز، کاربری تجاری در شاخص محیط زیست درنظر گرفته شدند. شاخص ها و زیرشاخص ها از دیدگاه هوشمندسازی در 5 منطقه شهر یزد بررسی شدند. مطابق با نتایج تلفیقی در مدل ANP شاخص رشد هوشمند منطقه تاریخی، با امتیاز 0.37 به عنوان منطقه ای با بیشترین ساختار رشد هوشمندانه شناخته شده است. پس از منطقه تاریخی، منطقه 3 با اختلاف بسیار کمی با امتیاز 0.2 در رده بعدی قرار دارد. منطقه 2 با امتیاز 0.11 در انتها قرار گرفته است. منطقه تاریخی که هسته مرکزی شهر نیز محسوب می شود، دارای بافتی متراکم است. استقرار کاربری های اداری، تجاری، درمانی و... باعث مراجعه شهروندان از سایر مناطق به این منطقه شده است.
تحلیل و تبیین امر روزمره در فضاهای عمومی شهری مطالعه موردی: فضای کافه های شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
97 - 106
حوزه های تخصصی:
زندگی روزمره شهری مفهوم تازه ای در علوم اجتماعی و جامعه شناسی شهری نیست و تاکنون نقش مهمی در خیزش مطالعات مربوط به حوزه های شهری و جامعه شناسی ایفا کرده است. به گونه ای که زندگی روزمره شهری اصلی ترین قلمرو تولید معنا در رهیافت های نظریه پردازان این حوزه بوده است. یکی از فضاهای شهری که امروزه امر روزمرگی در آن بسیار پررنگ می باشد کافه ها می باشند. از این رو در پژوهش حاضر سعی گردیده است تا با روش گرند تئوری مفاهیم، متغیرها و مقولات که در شکل گیری امرروزمره در فضای کافه ها مؤثرند، مورد بررسی قرار گیرند. در این پژوهش با روش گرند تئوری به جمع آوری و تحلیل داده ها با کد گذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفته است. نمونه گیری نظری تا زمان اشباع نظری ادامه یافته است. حجم نمونه طبق قاعده اشباع مشخص شده. ضمن آنکه حداقل با 40 نفر مصاحبه انجام شد و تعداد 210 مفهوم شناسایی گردید. بهره مندی از کافه ها و مصرف آن به عنوان یکی از فضاهای شهری دارای 14 مقوله اشتغال زایی، جامع نگری نیازها و زیرساخت ها، تجربه اندوزی، گرایش به مدرنیسم، شکل گیری حس تعلق اجتماعی، ارزشمند بودن فضای حاکم بر کافه، معرفی معماری مدرن، ارائه عادت واره ها و ذائقه های جدید، اوقات فراغت، رفع تنش های فکری و روانی، هویت پنداری فردی و ملی، قانون گریزی، عرفی شدن و تشکیل سوژه های سیاسی است. نتایج نشان می دهد که 5 عامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، روانی در شکل گیری امر روزمره مؤثرند. سپس هریک از این عوامل با استفاده از پاسخ های جامعه آماری به وسیله پرسشنامه ساخته شده از بخش کیفی با ضریب رگرسیون مورد آزمون قرار گرفته نشان می دهد که عامل فرهنگی (25/6)، عوامل اقتصادی (16/10)، عوامل اجتماعی (16/10)، عوامل سیاسی (18/6)، عوامل روانی (45/1)، از بیشترین تا کمترین تأثیر در شکل گیری امر روزمره در فضای کافه ها را دارند.
بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در محلات محروم (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در دو بعد ساختاری(شبکه روابط) و شناختی(اعتماد) در محلات محروم شهر کرمان است. علاوه بر آن تلاش می کند به مقایسه این ابعاد در محلات محروم و غیر محروم و نمونه ملی بپردازد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه به دست آمده است. نمونه تحقیق برابر با 404 نفر است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سه محله محروم و حاشیه نشین شهر کرمان انتخاب شده اند. علاوه بر این داده های طرح ملی سنجش سرمایه اجتماعی کشور و تحقیق تکمیلی در باره مناطق غیر محروم شهر کرمان به منظور مقایسه سرمایه اجتماعی مورداستفاده قرار گرفته است. یافته ها: یافته های به دست آمده از T تک نمونه ای در سطح جمعی (محله) نشان داد، میزان سرمایه اجتماعی ساختاری ساکنان محلات محروم از مناطق غیر محروم به طور معناداری کمتر است. این یافته بیانگر آن است که پیوند ساکنین محلات محروم با افرادی که دارای پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالاتری هستند، در مقایسه با ساکنان مناطق غیر محروم، ضعیف تر است. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن است که میزان اعتماد عمومی و سازمانی (سرمایه اجتماعی پل زننده) ساکنان محلات محروم در مقایسه با نمونه ملی که همه گروه ها و طبقات اجتماعی را در بر می گیرد، به شکل معناداری کمتر است. نتایج: نتایج حاکی از آن است همکاری افراد محروم را با سازمانهای و نهاد های عمومی جهت توانمندسازی و بهبود شرایط زندگی در محله دچار مشکل کند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد ساکنان محلات محروم به اعضای خانواده و بستگان(سرمایه اجتماعی پیوند زننده) بیشتر از میانگین جامعه است. سرانجام این که نتایج تحقیق در سطح فردی نشان داد که متغیر های سن، تحصیلات و درآمد با سرمایه اجتماعی ساختاری و متغیر ادراک از عدالت و برابری با سرمایه اجتماعی شناختی رابطه معناداری دارد.
آینده نگری جمعیت روستایی با تأکید بر نقش مهاجرت ( مطالعه موردی: شهرستان ورزقان)
حوزه های تخصصی:
آینده نگری و به سبب آن، آگاهی از ترکیب آینده جمعیت روستایی می تواند نقش مؤثری در توسعه و نیز کاربست سیاست های درست در ساختار برنامه ریزی منطقه داشته باشد که تحقیق حاضر به تحلیل آن با تأکید بر نقش مهاجرت در شهرستان ورزقان پرداخته است. ازنظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ روش شناسی، مربوط به روش های ترکیبی (آمیخته) از نوع همگرا است. در بخش کیفی از روش فراترکیب و در بخش کمی از آینده نگری جمعیت در افق 15 سال با استفاده از نرم افزار اسپکتروم استفاده شده است. در تحلیل کیفی علل و پیامدهای مهاجرت، درمجموع تعداد 9 مقوله در مورد علل و زمینه، 8 مقوله در مورد پیامدها و 10 مقوله به عنوان راهکار شناسایی شده است. نتایج آینده نگری شاخص های جمعیتی حاکی از کاهش تدریجی میزان های نرخ حیاتی بوده که نرخ رشد جمعیت به 84/0 و نسبت جنسی به رقم 49/103 خواهد رسید. نرخ جمعیت سالخورده افزایش یافته و انتظار می رود در افق 1411، جمعیت زیر 14 سال 23 درصد، جمعیت 15 تا 64 ساله 67 درصد و جمعیت بالای 65 سال 10 درصد جمعیت منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص دهند. اعتبار بخشی و تفسیر داده های کمی-کیفی نشان می دهد شاخص های «کاهش نسبت جنسی، کاهش نسبت کودک به زن، کاهش میانگین سن باروری و پیری جمعیت» که به عنوان پیامد مهاجرت روستا- شهری توسط نتایج کیفی تحلیل شناخته شده اند، در تحلیل کمی و آینده نگری جمعیت نیز مطرح بوده و همواره این شاخص ها در افق 15 ساله با یک روند کاهش تدریجی روبرو خواهند بود. آینده نگری و به سبب آن، آگاهی از ترکیب آینده جمعیت روستایی می تواند نقش مؤثری در توسعه و نیز کاربست سیاست های درست در ساختار برنامه ریزی منطقه داشته باشد که تحقیق حاضر به تحلیل آن با تأکید بر نقش مهاجرت در شهرستان ورزقان پرداخته است. ازنظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ روش شناسی، مربوط به روش های ترکیبی (آمیخته) از نوع همگرا است. در بخش کیفی از روش فراترکیب و در بخش کمی از آینده نگری جمعیت در افق 15 سال با استفاده از نرم افزار اسپکتروم استفاده شده است. در تحلیل کیفی علل و پیامدهای مهاجرت، درمجموع تعداد 9 مقوله در مورد علل و زمینه، 8 مقوله در مورد پیامدها و 10 مقوله به عنوان راهکار شناسایی شده است. نتایج آینده نگری شاخص های جمعیتی حاکی از کاهش تدریجی میزان های نرخ حیاتی بوده که نرخ رشد جمعیت به 84/0 و نسبت جنسی به رقم 49/103 خواهد رسید. نرخ جمعیت سالخورده افزایش یافته و انتظار می رود در افق 1411، جمعیت زیر 14 سال 23 درصد، جمعیت 15 تا 64 ساله 67 درصد و جمعیت بالای 65 سال 10 درصد جمعیت منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص دهند. اعتبار بخشی و تفسیر داده های کمی-کیفی نشان می دهد شاخص های «کاهش نسبت جنسی، کاهش نسبت کودک به زن، کاهش میانگین سن باروری و پیری جمعیت» که به عنوان پیامد مهاجرت روستا- شهری توسط نتایج کیفی تحلیل شناخته شده اند، در تحلیل کمی و آینده نگری جمعیت نیز مطرح بوده و همواره این شاخص ها در افق 15 ساله با یک روند کاهش تدریجی روبرو خواهند بود.
طراحی ایستگاه های حمل و نقل ریلی شهر تهران مبتنی بر معماری حواس* (مطالعه موردی: ایستگاه های مترو تجریش، میدان ولیعصر، فرودگاه مهرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نوشتاری پیرامون بررسی رابطه میان مؤلفه های خلق مکان در فضاهای ایستگاهی حمل ونقل ریلی با غنای حسی به عنوان مهم ترین مؤلفه معماری حواس است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی، در بستر پیمایشی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اخذ نظر صاحب نظران به وسیله پرسشنامه و مصاحبه بوده است که با توجه به آزمون فریدمن، خوانایی و جهت یابی- مسیریابی به عنوان اولویت نخست مؤلفه های خلق مکان در فضاهای ایستگاهی ریلی انتخاب گردید. سپس به منظور تحقق خوانایی و تسهیل مسیریابی و جهت یابی در این فضاها تأثیر غنای حسی بر مؤلفه های مذکور سنجیده شد. در این راستا، ایستگاه های مترو تجریش، فرودگاه مهرآباد و میدان ولیعصر به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه مصور و مصاحبه با کاربران تحت شرایط خاص حسی داده های اولیه کامل شد. در مرحله تحلیل داده ها از تحلیل ساختار واریانس یا مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)، استفاده شده است. سپس، فرضیات پژوهش یعنی رابطه میان غنای حسی با افزایش خوانایی و تسهیل مسیریابی- جهت یابی براساس ضرایب معناداری بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دهنده وجود روابطه قوی میان عوامل فوق الذکر است.
بازشناسی محرک های توسعه مجدد محله های شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
489 - 510
حوزه های تخصصی:
این مقاله پروژه ها و پردازه های محرک توسعه در محله های منطقه ۱۲ تهران را بازشناسی کرده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری آن ۵۰ نفر خبرگان علمی و اجرایی است که تمام جامعه به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. داده ها به روش اسنادی تهیه شده و با استفاده از روش های سوات، ضرایب رگرسیون و تحلیل واریانس پردازش شده است. یافته ها نشان می دهد محله ها عموماً دارای کمبود خدماتی و مسائل کالبدی، اقتصادی و زیست محیطی هستند. نتایج تحلیل سوات نیز حاکی از افزایش میانگین نقاط ضعف و کمبود فرصت هاست. اولویت نخست اقدامات زمینه ساز برای ایجاد انگیزه سرمایه گذاری و مشارکت توسعه دهنده هاست (جریان سازی) که احیای بناهای مخروبه، بدنه سازی بافت، مناسب سازی معابر و ایجاد فضای سبز از پروژه های شاخص آن به شمار می رود. توانمندسازی جامعه محلی (نهادسازی) دیگر محرک اولویت دار توسعه است که باید به کمک پروژه های اشتغال زا، کارآفرین و بازآفرین اقتصادی انجام شود. در چارچوب محرک های توسعه، باید فرایند بازیافت زمین، توسعه مجدد و تغییر کاربری را برای تأمین فضاهای فعالیتی و هم زمان توزیع موزون خدمات و فرصت ها به کار گرفت؛ از این رو محله های ارگ، بازار و پامنار، کوثر، قیام، امام زاده یحیی و تختی در اولویت این اقدام قرار دارند.
ارزیابی بافت های ناکارآمد شهری براساس رویکرد بازآفرینی پایدار (مطالعه موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
327 - 345
حوزه های تخصصی:
رشد بی رویه و شتابان شهرنشینی و شهرگرایی، مشکلات زیادی را به همراه داشته است. یکی از این مشکلات عمده، وجود بافت های ناکارآمد شهری است؛ یعنی پهنه هایی از فضاهای شهری که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه و چرخه تکاملی حیات عقب افتاده اند و به کانون مشکلات و نارسایی های شهری تبدیل شده اند. در سال های اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی متأخر در حوزه مرمت، برای حل مشکلات بافت های ناکارآمد شهری مطرح شده است. برای رسیدن به بازآفرینی باید توسعه پایدار شهری مدنظر قرار بگیرد؛ از این رو رویکرد بازآفرینی پایدار شهری، با درنظرگرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی، به بافت دیدگاهی جامع، یکپارچه و پایدار برای بهبود وضعیت کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی بافت های ناکارآمد دارد. پژوهش حاضر با شناخت عوامل مؤثر بر ناکارآمدی بافت های شهری و ارزیابی میزان پایداری و ناپایداری در بافت ناکارآمد شهر یزد و به روش کیفی-کمی انجام گرفته است. در بخش اول (پژوهش کیفی) داده های پژوهش با مطالعه مبانی نظری و ادبیات پژوهش، معیارها و شاخص های مؤثر بر بازآفرینی پایدار، برمبنای رویکرد منتخب پژوهش شناسایی شدند. در بخش دوم (پژوهش کمی) نیز به روش پیمایشی، 385 پرسشنامه میان ساکنان بافت ناکارآمد تکمیل و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. عوامل متعددی در بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد شهری دخیل هستند؛ از این رو در مطالعات کیفی پژوهش با بررسی لایه لایه ای، مسئله بافت های ناکارآمد شهری بررسی شده است. نتایج کمی پژوهش نشان می دهد این منطقه در وهله اول از نظر اقتصادی و در مرحله بعد از نظر ابعاد کالبدی، مدیریتی، اجتماعی و زیست محیطی ناپایدار است. درواقع ناپایداری ابعاد اقتصادی بافت ناکارآمد، نمود خود را به صورت ناپایداری دیگر ابعاد به ویژه ابعاد کالبدی نشان می دهد؛ بنابراین رویکرد بازآفرینی شهری پایدار به دلیل چشم انداز جامع و یکپارچه خود می تواند نسخه مناسبی برای مداخله در این بافت ها باشد.
تعیین و تشخیص عوامل مؤثر در طراحی سازمان هوشمند برای مدیریت شهری (مطالعه موردی: شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
445 - 467
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، پارادایم هوشمندسازی مدیریت شهری به یکی از مقوله های اساسی در ادبیات تحقیقی این حوزه تبدیل شده است. این در حالی است که طبق آخرین رده بندی در سال 2018، هیچ یک از شهرهای ایران در فهرست برترین شهرهای هوشمند جهان قرار ندارند. به همین دلیل، در این پژوهش طراحی مدل سازمان هوشمند برای شهرداری بررسی می شود تا راهکارهای اجرایی و عملی آن مشخص و مؤلفه های اثرگذار بر هوشمندسازی تعیین شود. این مطالعه به شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسید. داده های مورد نیاز از نمونه ای به حجم 400 نفر از کارشناسان و صاحب نظران، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با روش معادلات ساختاری ارزیابی شد. برای طراحی پرسشنامه، از روش دلفی خبرگان استفاده شد و فرضیات مطرح شده در یک ساختار علی با تکنیک حداقل مربعات جزئی PLS، تکنیک بوت استراپینگ و غیره آزمون شدند. نتایج نشان داد که برازش کلی مدل مناسب است و با توجه به مقدار بار عاملی به دست آمده، حکمرانی هوشمند، پویایی هوشمند، زندگی هوشمند، مردم هوشمند، اقتصاد هوشمند و سرانجام محیط هوشمند، به ترتیب بیشترین اثر را بر ایجاد سازمان هوشمند برای اداره و مدیریت شهر دارند. استفاده از فناوری شبیه سازی روند ارائه خدمات و اینترنت موجب افزایش کارایی سازمان ها و همچنین افزایش رضایتمندی می شود. کاربرد واقعیت مجازی در شکل گیری محیط هوشمند با کاهش ریسک همراه است و استفاده از تکنیک های سنتی ارائه خدمات، کارایی چندانی در دنیای کنونی ندارد.
شهر دانش محور؛حلقه ضروری اتصال به شهر آینده
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر جهان شاهد تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فنی و محیطی عمده ای بوده است که به طور عمیقی بر الگوهای شهرنشینی، فعالیت های انسانی و سبک زندگی تأثیر گذاشته اند؛ چنان که چالش های جهانی شدن، اقتصاد دانش محور، جامعه شبکه ای، تغییرات آب وهوایی، فناوری های ارتباطات و اطلاعات، فناوری های حمل ونقل، شکاف دیجیتالی، شهرنشینی سریع و افزایش روزافزون شهرها به موضوع های اصلی پژوهشگران، برنامه ریزان، سیاست گذاران و مدیران تبدیل شده اند. در همین راستا، شهر دانش محور از مفاهیم جدید در حوزه مطالعات شهری است که با توجه به مسائل و مشکلات روزافزون شهرها و لزوم مدیریت و توسعه این سیستم بر مبنای دانش مطرح شده است. شهر دانش محور رویکردی توسعه ای است که هدف نهایی آن دستیابی به توسعه شهری پایدار و پیشرفت اقتصادی است. این شهرها می توانند با بهره گیری از دانش، راه حل های مؤثری برای مشکلات یافته و در عرصه رقابت جهانی فرصت های تازه ای را ایجاد کنند. به علاوه، رویکرد دانش محوری بر نظریات برنامه ریزی آینده نیز تأثیرگذار خواهد بود. ازاین رو، این مقاله با روشی کیفی پس از بیان جریان های تأثیرگذار بر پیدایش مفهوم توسعه شهری دانش محور و معرفی ویژگی های آن، ردپای رویکرد دانش محوری را در نظریات برنامه ریزی ارائه می نماید. نتایج نشان می دهد همان طور که برنامه ریزی خردگرا و برنامه ریزی جامع تحت تأثیر اقتصاد سرمایه داری بودند، در برنامه ریزی مشارکتی رد پای اقتصاد دانش محور مشاهده می شود؛ به طوری که نقش برنامه ریز از دانای کل به تسهیل گیر تغییر کرده و پایه های اقتصادی برنامه ریزی نیز از اقتصاد سرمایه داری به سمت اقتصاد دانش بنیان حرکت کرده اند. لذا به نظر می رسد نظریات برنامه ریزی آینده، به سمت رویکرد مبتنی بر برنامه ریزی دانش محور درحرکت باشند.
ارزیابی تاثیر ضوابط شهرسازی برآسایش حرارتی فضاهای باز با تاکید بر جریان باد از طریق شبیه سازی پیچک های بزرگ (نمونه مورد مطالعه: الگوهای مسکونی ردیفی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
113 - 126
حوزه های تخصصی:
همزمان با رشد سریع شهرنشینی و مطرح شدن مباحث مربوط به گرمایش زمین، جزایر گرمایی و تغییرات اقلیمی، جریان باد به عنوان یکی از تأثیرگذارترین عوامل در مناسب سازی طراحی فضاهای باز شهری مرتبط با آسایش حرارتی مطرح شده، به طوری که سرعت و نحوه حرکت باد برآسایش حرارتی انسان تأثیرگذار است. در نیم قرن اخیر، براثر تغییر شکل سازمان فضایی بافت های شهری، الگوی جدیدی رواج یافته که با نیازهای اقلیمی شهر اصفهان مطابقت ندارد. با توجه به این که ضوابط شهرسازی و ساختمانی، سهم عمده ای در شکل دهی به بافت های شهری و تنظیم شرایط آسایش حرارتی به همراه دارد، پژوهش حاضر سعی دارد که با در نظر گرفتن محوریت های موجود در سند یادشده، میزان تأثیرگذاری ضوابط شهرسازی و ساختمانی(سطح اشغال، ارتفاع، تراکم، تعداد طبقات و عرض گذر) در بافت جدید شهر اصفهان بر جریان باد را مورد ارزیابی قرار دهد. با توجه به ماهیت کاربردی این تحقیق، روش مورداستفاده در آن توصیفی_تحلیلی است و برای یافته اندوزی از روش های اسنادی و میدانی بهره جسته است. همچنین به منظور تجزیه وتحلیل سناریوها ی تعریف شده، از مدل شبیه سازی پیچک های بزرگ استفاده گردیده است. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، مطالعه حاضر در سه گام متفاوت تعریف شده، به گونه ای که نخست با بررسی مبانی نظری مرتبط با آسایش حرارتی، شاخص های کالبدی تأثیرگذار استخراج گردیده سپس همپوشانی آنها با محورهای موجود در ضوابط شهرسازی و ساختمانی شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. در گام پایانی نیز با تعریف سناریوهای محتمل براساس الگوهای مسکونی ردیفی غالب بافت جدید شهر اصفهان، شبیه سازی پیچک های بزرگ صورت پذیرفته است. تحلیل شبیه سازی سناریوهای مختلف مؤید این موضوع است که از میان شاخص های استخراج شده، سطح اشغال تأثیرگذارترین پارامتر بر روی جریان هوای محدوده است و تراکم معیار مناسبی برای سنجش این موضوع به شمار نمی آید. همچنین اثر تغییر سطح اشغال بر سرعت باد بیشتر از اثر تغییر ارتفاع ساختمان هاست. در ارتباط با عرض گذر، نوساناتی که سناریوهای مختلف بر نسبت سرعت در حیاط ها ایجاد می کنند، بسیار محدودتر از نوسانات ایجاد شده در کوچه ها و خیابان است. به طوری که در ابتدا و انتهای کوچه ها، سرعت بیشتر از بخش های میانی است. از این رو در سناریوهایی که ارتفاع ساختمان بین 10.5 تا 14 متر تعریف شده، شرایط مطلوبی به منظور تهویه هوای شهری و کاهش آلودگی هوا فراهم است.
تأثیر الگوهای مرفولوژی شهری سنتی و نوین بر جریان باد و اثرات متقابل آن با رویکرد انرژی کارا (نمونه مورد مطالعه: شهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
127 - 142
حوزه های تخصصی:
توسعه انرژی باد در محیط های ساخته شده موضوعی قدیمی برای ساکنان پایدار شهر است که با افزایش فناوری های جدید توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. در این مقاله سعی شده، پتانسیل انرژی بادی شهری با استفاده از تحقیقات بر روی مورفولوژی شهری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این مطالعه اطلاعات باد از ایستگاه هواشناسی اصفهان در میانگین گرمترین روز (30تیرماه) و سردترین روز (30دی ماه) در سال 1396 برای انجام مطالعات شبیه سازی عددی در سه پیکره بندی شهری (سنتی، شطرنجی و بلندمرتبه گسسته) در مقیاس محلی که معرف شاکله کلی از ریخت گونه شهر اصفهان هستند، با استفاده از نرم افزارهایEnvi-met and Design Builder برای تجسم نتیجه انرژی باد شبیه سازی می شوند. در نهایت سه بافت مختلف شهری با چندین پارامتر مربوط به مورفولوژی شهری و محیط باد مقایسه و تحلیل شد. نتایج نشان می داد که 1)بافت های سنتی براساس شبیه سازی عددی سرعت و جهت باد و همچنین تحلیل های کلی بر روی هندسه بافت از نظر شاخص های مورفولوژیک تأثیرگذار نشان از طراحی کاملاً منطبق براساس اصول پایداری است و این که ﭼﮕﻮﻧﻪ شهرسازان و ﻣﻌﻤﺎران ﺑﺎ به کارگیری اﺻﻮل ﺻﺤﻴﺢ مورفولوژی شهری می توانند در بهینه سازی ﻣﺼﺮف اﻧﺮژی و بهره وری درست از جریانات باد شهری مؤثر واﻗﻊ ﮔﺮدﻧﺪ، 2)نتایج شبیه سازی عددی سرعت و جهت باد در بافت شطرنجی و بلندمرتبه گسسته نشان داد که شهرسازی مدرن کمتر هماهنگ و همساز با اوضاع محیط طبیعی ازجمله شرایط اقلیمی و فرهنگ بومی رشد و توسعه پیدا کرده است، 3)شاخص های مورفولوژیکی شهری با شاخص بالقوه جریانات باد همبستگی معنی داری دارند و به کمک این شاخص های مورفولوژیکی می توانیم به طور دقیق، خروجی جریانات انرژی باد بر روی بافت های مختلف شهری باتوجه به رویکرد انرژی کارا را مقایسه کنیم و 4)در نهایت نتایج این مطالعه به عنوان یک راهنمای عملی برای ارزیابی تأثیرات جریانات باد شهری و اثرات متقابل آن بر روی مورفولوژی شهری و روش های پیشنهادی در این پژوهش به عنوان تحلیل های حداکثری برای اقدامات کاربردی به منظور کاهش اثرات منفی جریان باد برای مدیریت شهری در شهر اصفهان را به ارمغان می آورد.
بازاریابی قابلیت های فرهنگی تاریخی، گردشگری شهری مطالعه موردی: استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
21 - 33
حوزه های تخصصی:
در دنیای کنونی یکی از مهم ترین فعالیت هایی که در جوامع مختلف در جریان است، گردشگری است و پیامدهای آن اثرات مستقیم و غیرمستقیم به ارکان جامعه ازجمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست، هنر دارد. در این میان استان گیلان نتوانسته آن گونه که باید به نرخ مناسبی از ورود و خروج گردشگران دست یابد. این نقصان و مشکل را می توان در فعالیت های نامناسب بازاریابی در سطح استان و شهرستان های محدوده موردمطالعه بیان کرد. درواقع،به واسطهروش هایبازاریابی،می توانگردشگرانبالقوهراجذبمقاصدموردنظرکرد.ازاین رو پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل بازاریابی قابلیت های فرهنگی-تاریخی، گردشگری گیلان صورت پذیرفته است. روش پژوهش حاضر به صورت کیفی و با بهره گیری ازنظریه داده بنیاد و بر اساس گام های پیشنهادی گلیزر و استراوس به اجرا درآمده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان گیلان و نیز خبرگان رشته های مدیریت بازرگانی و گردشگری و مدیران ارشد سازمان های شهرداری، استانداری و فرمانداری است که در این میان 15 نفر از آنان به روش گلوله برفی به عنوان روشی هدفمند در قالب نمونه آماری جهت مصاحبه از طریق پرسشنامه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از نرم افزار مکس کیو دی ای، و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری محوری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که بازاریابی قابلیت های فرهنگی و بازاریابی قابلیت های تاریخی در دسته شرایط راهبردی قرار دارد که دراین بین عوامل مربوط به صنعت گردشگری شرایط زمینه حاکم است و شرایط محیطی کشور نقش تعدیل کننده را ایفا می کند. توسعه فرهنگی و اقتصادی گیلان از پیامدهای بازاریابی قابلیت های فرهنگی-تاریخی، گردشگری گیلان می باشد.
راهبردهای رقابت پذیری توسعه گردشگری مذهبی مطالعه موردی: شهرستان رضوان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
75 - 89
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی گونه ای از گردشگری است که به دلیل شرایط ویژه و ریشه داشتن در فرهنگ دینی نقش مهمی در پایداری فرهنگی و اقتصادی سکونتگاه های دارای اماکن مذهبی دارد و همچنین ظرفیت های زیادی برای توسعه خدمات گردشگری در مناطق فراهم می نماید که برای استفاده از آن نیاز است که شرایط موجود بررسی و برنامه ریزی راهبردی با تکیه بر نقاط قوت و امکانات مناطق مذکور تدوین شود. مسئله پژوهش حاضر تدوین راهبردهای رقابت پذیر و توسعه گردشگری مذهبی در شهرستان رضوانشهر می باشد. جهت انجام این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شد و برای گردآوری داده ها ابتدا از مصاحبه ها و مشاهدات و پرسشنامه ها بهره گرفته شده است و سپس داده های به دست آمده با روش کمی و نرم افزار متاسوات مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. جامعه آماری تحقیق گروه خبرگان می باشند که 20 نفر از خبرگان از مدیران، مسئولان و خبرگان استان که در حوزه گردشگری فعالیت داشته اند و با محیط موردمطالعه آشنایی دارند به روش گلوله برفی انتخاب گردیدند. نتایج نشان داد که شهرستان های شفت، رشت، صومعه سرا، املش و لنگرود رقبای اصلی شهرستان رضوان شهر در زمینه گردشگری محسوب می شوند در بخش اولویت بندی راهبردهای توسعه گردشگری نیز مشخص گردید که راهبردهای عواملی نظیر ایجاد اردوگاه ها و دهکده توریستی با امکانات توریستی و تفریحی در حاشیه مکان مذهبی، ایجاد کمپین های اقامتی، توریستی در زمین های حاشیه رودخانه چافرود و شفارود نزدیک با اماکن مذهبی، ارائه تسهیلات بانکی با کارمزد کم به سرمایه گذاران علاقه مند جهت ایجاد فضاهای گردشگری در مناطق مذهبی ییلاقی (سلطان برزکوه آق مسجد رینه) و مناطق کوهپایه ای (شیخ ابوالمعالی)، اطلاع رسانی از طریق تهیه برنامه های مستند صداوسیما، نقشه و بروشور، مجلات تخصصی، نشریات و سایت های رسمی برای گردشگران علاقه مند به بازدید از بناهای مذهبی و تاریخی، مرمت و بازسازی اماکن قدیمی اسپیه مزگت و آق مسجد دارای بیشترین تأثیرگذاری بوده و بیشترین وزن را در بین سایر عوامل دارند.
بررسی و ارزیابی وضعیت توزیع جغرافیایی اماکن ورزشی شهر ایرانشهر با رویکرد ارتقاء سلامت جسمانی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
189 - 208
حوزه های تخصصی:
نحوه پراکنش فضاهای ورزشی در مناطق مختلف شهر می تواند در الگوی مطلوب و کارایی عملکردی شهر تأثیر مستقیم داشته باشد؛ از سوی دیگر، توزیع مناسب کاربری ورزشی باعث افزایش قدرت انتخاب و استفاده از فضاهای ورزشی می شود و د رنتیجه مطلوبیت زندگی افزایش می یابد. با توجه به نقش بنیادی زنان در افزایش بهره وری و توسعه اجتماعی و اقتصادی کشور، حضور زنان در فعالیت های ورزشی اهمیت بیشتری پیدا می کند. ﺷﻬﺮ ایرانشهر با ﺳﺮانه فضای ورزشی 28/0 ﻣﺘﺮﻣﺮﺑﻊ ﺑﺮای ﻫﺮ ﻧﻔﺮ، از ﺗﻮزیﻊ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻓﻀﺎی ورزشی ﺑﺮﺧﻮردار ﻧیﺴﺖ؛ به طوری که تفاضل ﺳرانه فضای ورزشی بین وضع موجود و استاندارد سرانه در ایران و جهان به ترتیب 33/0 و 72/1 مترمربع است. این ﺗﺤﻘیﻖ با ارائه اﻟﮕﻮی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل اﺳﺘﻘﺮار و ﺗﻮزیﻊ ﺑﻬینه فضاهای ورزشی ایﻦ ﺷﻬر است. اطلاعات مورد نیاز ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ کﻪ به روش ﺗﻮﺻیﻔی- ﺗﺤﻠیﻠی و از نوع کاربردی است، به صورت میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شد و با استفاده از آن ها، ﭼﮕﻮﻧﮕی توزیع اماکن ورزشی ﺷﻬﺮ ایرانشهر ﺑﺮرﺳی و ﺗﺤﻠیﻞ ﺷﺪه و ﺿﻤﻦ ﺗﺮﺳیﻢ وﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮد، ﭼﮕﻮﻧﮕی وﺿﻊ ﻣﻄﻠﻮب آن ﺑﺎ ﻣکﺎن یاﺑی فضاهای جدید ورزشی اراﺋﻪ شده است. ﺑﺪیﻦ ﻣﻨﻈﻮر اﺑﺘﺪا ﻣﻌیﺎرﻫﺎی ﺗﺄﺛیﺮﮔﺬار در مکان یاﺑی فضاهای ورزشی ﺷﻨﺎﺳﺎیی و پس از گردآوری اطلاعات و آماده سازی لایه های مربوط به هر معیار، نقشه های فاکتور فازی تهیه شد. لایه های اطلاعاتی بر مبنای مدل های هم پوشانی فازی با یکدیگر تلفیق و در نهایت از ترکیب نتایج حاصل از این مرحله، گزینه هایی به عنوان مکان مطلوب پیشنهاد شد که به 5 طبقه بسیارمناسب تا بسیار نامناسب تقسیم بندی شد. مناسب ترین مکان برای ساخت اماکن ورزشی شامل بخش وسیعی از شمال محله زکریای رازی، مرکز محله 3 شهری، قسمتی زیادی از مرکز 4 شهری، جنوب مرکز فردوسی، مرکز 5 شهری و بخشی از مرکز زیباشهر است. بر اساس وسعت، مناطق بسیارمناسب معادل 16/20 درصد و مناطق بسیارنامناسب معادل 59/19 درصد از کل فضای شهر است.
ارزیابی شاخص های شهر دوستدار کودک در کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: شهرها و فضاهای شهری می توانند مکان هایی مثبت یا منفی برای زندگی کودکان باشند. به طور ایده آل، همسایگی ها و محله ها باید مکان هایی اجتماعی برای کودکان باشند، به طوری که بتوانند به راحتی اصول جوامع و فرهنگ ها و تبادلات آنها را برای کودکان بیان کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود و تاثیرگذاری هر یک از شاخص های شهر دوستدار کودک، تحلیل شکاف وضع موجود و مطلوب و همچنین تحلیل اختلاف در بین مناطق کلانشهر مشهد می باشد. روش: روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی است. جهت جمع آوری داده های کمی از پرسشنامه ی محقق ساخته بر اساس استانداردهای یونیسف استفاده شد و جهت تدقیق وضع موجود برداشت میدانی در مناطق مورد مطالعه انجام شده است. جامعه ی آماری، والدین کودکان 6-12 سال در مناطق 1، 6 و 8 شهرداری مشهد می باشند که بر اساس میانگین درآمدی مناطق شهرداری به عنوان نماینده ی مناطق کم برخوردار، نیمه برخوردار و برخوردار انتخاب شده است. جهت آزمون فرضیات با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمونهای t، توکی و تحلیل آنوا در نرم افزار SPSS برای بررسی وضع موجود و میزان تاثیر شاخص ها و همچنین تحلیل شکاف استفاده شده است. یافته ها: وضع موجود شاخص فضاهای بازی و سبز در شهر مشهد مطلوب نیست. وضع موجود دیگر شاخص ها بالاتر از استاندارد عدد 3 و در وضعیت نسبتا مطلوبی قرار دارد. نتایج: نتایج حاصل از اثرگذاری شاخص های شهر دوستدار کودک در مشهد بیانگر تاثیر تمامی شاخص های بومی سازی شده در مشهد می باشد و نتایج تحلیل شکاف نشان داد بین وضع موجود و مطلوب شاخص های فضاهای بازی و سبز و دسترسی به خدمات اختلاف معناردار و شکاف بارزی وجود دارد.
سنجش توزیع فضایی خدمات عمومی شهر کرمان با تأکید بر حکمروایی خوب شهری با استفاده از نرم افزارGeoda(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: حکمروایی خوب شهری به عنوان رویکردی از نظام تصمیم گیری و اداره امور شهری تلقی می شودو نهاد مدیریت شهری که در ایران از دو سازمان شهرداری و شورای شهر تشکیل شده است، می تواند یکی از بهترین ساز و کارها، برای تحقق حکمرانی خوب شهری باشد. بررسی برابری در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری از مهم ترین عناوین در مطالعات شهری به شمار می آید. هدف دراین پژوهش، سنجش توزیع فضایی خدمات عمومی شهرکرمان باتأکید برحکمروایی خوب شهری درراستای دست یابی به توسعه پایدار می باشد. مدل های جدید تحلیل فضایی از جمله تحلیل حریم و تکنیک های خود همبستگی فضایی توانسته اند، مسأله ی دسترسی به خدمات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری را تبیین نمایند. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. با استفاده از نرم افزار Geoda به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداختهشد. یافته ها: در سطح شهر کرمان، مناطق 2 و 3 با دارا بودن 29 کاربری اداری بیشترین سهم را دارا می باشند و این در حالی است که 95 کاربری سهمی کمتر از 25 درصد و 25 تا 50 درصد از اراضی اداری را به خود اختصاص داده اند .همچنین این مناطق بیشترین تعداد کاربری اراضی آموزشی با 22 کاربری عمده را در بر گرفته اند در حالیکه که 149 کاربری آموزشی سهمی کمتر از 25 درصد را این خدمات به خود اختصاص داده اند. نتایج: نتایج نشان می دهد که خدمات متناسب با جمعیت در مناطق شهریک رمان توزیع نشده اند و دسترسی شهروندان به خدمات عمومی شهری برابر نیست. نواحی مرکز شهر از دسترسی مطلوبی به خدمات برخوردارند و نواحی پیرامونی از دسترسی ضعیفی برخوردار هستند. تمرکز خدمات شهری در شهر کرمان از مدل مرکز – پیرامون تبعیت می کند به این معنی که هر چه از مرکز شهر به سمت نواحی پیرامونی حرکت می کنیم از توزیع خدمات کاسته می شود. نواحی دارای تراکم جمعیتی بالا از تراکم بالای خدمات نیز برخوردار می باشند و در نواحی با تراکم کم جمعیتی نیز تراکم تسهیلات پایین مشاهده شده است.
تحلیل وضعیت بوم شناختی پارک های شهری مطالعه موردی: تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
61 - 75
حوزه های تخصصی:
فضاهای سبز و پارک های شهری بخش مهمی از شبکه پیچیده اکوسیستم شهری هستند و اثرات قابل توجهی در اکوسیستم ارائه می دهند. این پژوهش به بررسی و تجزیه و تحلیل اکولوژیکی پارک های شهری در کلانشهر تبریز پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت تحلیلی_توصیفی و از لحاظ هدف کاربردی است.اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق کلیه پارک های تبریز و جامعه نمونه، پارک های ائل گلی، باغمیشه، شمس تبریزی و ارم است. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، سیستم اطلاعات جغرافیایی، روش تحلیل شبکه ای ANP، مدل تاپسیس و مدل الکتر است. بررسی و تجزیه و تحلیل شاخص های اکولوژیک در چهار محور عمده کالبدی و طراحی اکولوژیکی، زیست محیطی، فرهنگی_ آموزشی و دسترسی در پارک های مورد مطالعه نشان می دهد با توجه به نتایج به دست آمده، پارک ائل گلی از نظر اکولوژیکی در بهترین وضعیت قرار دارد و پارک های شمس، باغمیشه و ارم در رتبه های بعدی قرار دارند که نیازمند اتخاذ سیاست های مناسب در این زمینه برای بهبود وضعیت آنهاست. به گونه ای که در روش تاپسیس پارک ائل گلی در مجموع شاخص ها و متغیرهای در نظر گرفته شده براساس دسترسی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی با ضریب 16Ci"> 94/15 در رتبه نخست قرار داشته و از نظر اکولوژیکی نسبت به سایر پارک های مد نظر وضعیت بهتری دارد. سپس پارک شمس با ضریب 16Ci"> 27/10 در رتبه دوم و بعد از پارک ائل گلی قرار دارد و پارک های باغمیشه و ارم به ترتیب با ضرایب 83/6 و 03/3 در رتبه های سوم و چهارم قرار دارند.
شناسایی مؤلفه های کلیدی گردشگری خلاق کودک محور موردمطالعه: اصفهان، شهر خلاق صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
75 - 86
حوزه های تخصصی:
گردشگری، صنعتی فراگیر و عمومی است که باید تمام بخش های جامعه را فارغ از سن و نژاد و جنسیت مورد توجه قرار دهد. از آنجا که کودکان بخش مهمی از جامعه به شمار می روند، توجه به پرورش و ارتقای خلاقیت آنها از ضروریات جامعه است و هنر می تواند نقش مهمی در این امر ایفا کند. بنابراین مقاله حاضر به دنبال مطرح کردن کودکان به عنوان بازار نوظهور حوزه گردشگری خلاق و شناسایی مؤلفه های کلیدی گردشگری خلاق کودک محور و همچنین بررسی عوامل تأثیرگذار بر سفرهای خلاق کودک محور است . گردشگران خلاق، سازندگان تجارب خود هستند. بنابراین باید به عنوان گروهی همگن از تولیدکنندگان عمل کنند که درباره تجربه خلاقشان عقاید و احساسات ذهنی دارند. اصفهان از یک طرف به عنوان شهر خلاق، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به مقصد گردشگری خلاق مبتنی بر صنایع دستی دارد و از طرف دیگر به عنوان شهر دوستدار کودک پتانسیل مناسبی برای گردشگری کودک دارد . هدف اصلی از پژوهش حاضر، یافتن تعریفی واحد از گردشگری خلاق کودک محور است. این پژوهش کیفی بوده و برای شناسایی مؤلفه ها، رویکرد نظریه تماتیک (محتوایی) و تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفته است. داده ها، با استفاده از مصاحبه های عمیق با 31 متخصص حوزه گردشگری، هنر و صنایع دستی و کودک، با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی گردآوری شده و داده ها براساس کدگذاری باز، محوری و گزینشی طبقه بندی شدند. در نتیجه پنج مؤلفه مجزا شناسایی شد: فرآیند سفر، محیط، نیازهای کودکان، خلاقیت و ذی نفعان. هر مؤلفه عوامل مختلفی را در بر می گیرد که می تواند اطلاعات جدیدی در رابطه با گردشگری خلاق برای کودکان فراهم آورد.