فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تحلیل فضایی پراکنش کاربری آموزشی شهر اردبیل بوده است. در همین راستا، با استفاده از مدل های آمار فضایی، تحلیل لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی در نرم افزار Arc/GIS به بررسی نحوه توزیع فضایی کاربری های آموزشی در سطح شهر اردبیل پرداخته شد. داده های تحقیق به روش اسنادی و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری گردید. استفاده از روش های تحلیل آمار فضایی در پراکنش کاربری های آموزشی و داده های بروز زمانی (۱۳۹۵) و مکانی (محلات شهر اردبیل) از نوآوری های پژوهش حاضر می باشد. نتایج به دست آمده نشان داد که نواحی 6، 7 و 10، از منطقه 3 و ناحیه 6، از منطقه 1 بلوک های دارای وزنه بالای کاربری آموزشی و غلظت بالای لکه های داغ بودند. ناحیه 11، از منطقه 1، ناحیه 11، از منطقه 3 و نواحی 4، 8 و 9 از منطقه 2، نیز بلوک های با وزنه پایین آموزشی و غلظت کم لکه های داغ بودند که این نواحی به لحاظ پایداری در سطح پایین تری قرار داشتند. همچنین براساس شاخص موران، توزیع فضایی کاربری های آموزشی در شهر اردبیل به صورت خوشه ای می باشد. نتایج تحلیل تابع رگرسیون در محیط ادریسی نیز نشان داد که بین کاربری آموزشی و جمعیت، کاربری های مسکونی، درمانی، اداری انتظامی، تجاری، تجاری- خدماتی و ورزشی، همبستگی مثبت وجود دارد. بین کاربری فرهنگی و فضای سبز و کاربری کارگاهی صنعتی با کاربری آموزشی، همبستگی منفی برقرار است.
بررسی اثرات توسعه شهری بر اراضی مرتعی و جنگل های شهرستان سیروان با استفاده از سنجش از دور در بازه زمانی سال های 1366الی 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر ، با هدف شناسایی اثرات توسعه شهری بر اراضی مرتعی و جنگل های شهرستان سیروان اجرا گردید. از نظر ماهیت یک تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که برای گردآوری داده های آن از تصاویر ماهواره ای لندست 5 سنجنده TM سال 1987 ، لندست 7 سنجنده ETM + سال 2000 و نیز لندست 8 سنجنده OLI سال 2016 استفاده نموده است و بعد از انجام تصحیح های هندسی و اتمسفری بر روی نقشه ها ، طبقه بندی تصاویر به روش نظارت شده با الگوریتم حداکثر احتمال انجام گردید. برای تحلیل تغییرات انجام شده از روش LCM استفاده شد. در این تحقیق برای نخستین بار تلاش شده است ، روند تغییرات کاربری اراضی در شهرستان سیروان برای محافظت از جنگل ها و مراتع شهرستان سیروان ، بررسی شود تا بتوان برای مدیریت بهتر ، برنامه ریزی نمود. یافته های تحقیق نشان داد که در بازه 1987 الی 2000 حدود 140 هکتارمرتع به اراضی انسان ساخت و در بازه 2000 الی 2016 حدود 395 هکتار مرتع و 20 هکتار جنگل به اراضی انسان ساخت و در بازه زمانی 29 ساله 6850 هکتار مرتع و 680 هکتار جنگل به اراضی کشاورزی تبدیل شده است و طبق نتایج به دست آمده ، توسعه شهری سبب تبدیل اراضی مرتعی و جنگلی شهرستان سیروان به اراضی مسکونی گردیده است.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری با تاکید بر شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان (مورد مطالعه: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد حکم روایی منجر به نقش آفرینی فعال شهروندان در عرصه تصمیم گیری های شهری شده و این امکان را برای مدیران فراهم می کند تا با به کارگیری ظرفیت کنشگران، مشکلات را به صورت مناسب تر و بهینه تر شناخته و رفع کنند. در این پژوهش شهر ساری با توجه به افزایش جمعیت سالانه شهری و اهمیت این شهر به لحاظ سیاسی (مرکز استان)، عملکرد مدیریت شهر آن با توجه به نظرات شهروندان موردبررسی قرارگرفته است. جامعه آماری شهروندان شهر ساری بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. برای تحلیل علاوه بر آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) از آزمون T تک نمونه ای استفاده گردید. به همین منظور در این پژوهش سعی شده شاخص هایی چون مشارکت، کارایی، شفافیت، عدالت محوری، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون مندی و توافق جمعی مورد بررسی قرار گیرد. برای سنجش هر یک از متغیرها در پرسشنامه، از طیف لیکرت 5 سطحی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد، میانگین کل شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان با مقدار 1.98 از 3 در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. با توجه به نتایج، در بین شاخص های بررسی شده شاخص کارایی و اثربخشی فعالیت مدیران و مسئولان شهری با میانگین 2.46 از 3 بیشترین میزان در بین شاخص ها را داشته است ولی کمتر از میانگین استاندارد است که نشان دهنده مؤثر نبودن روش فعالیت مدیران در عرصه شهری است و شاخص مشارکت با مقدار 1.67 از 3 کمترین مقدار را داشته است درنتیجه برای افزایش مشارکت شهروندان در امور مدیریتی لازم است که مسئولان شهری زمینه مشارکت شهروندان را فراهم کنند. نتایج عدم رضایت شهروندان را بیان می کند که در این رابطه مسئولان شهری باید با به کارگیری نظرات افراد در عرصه مدیریتی و سیاست گذاری ها، زمینه را برای افزایش رضایت از زندگی در شهر را فراهم نمایند.
تبیین جامعه شناختی سرمایه فرهنگی بر سازگاری اجتماعی (مورد شناسی: ساکنان مجتمع های مسکونی شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
143 - 164
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختار کاربری فضایی شهرها موجب تشدید مسائل اجتماعی ازجمله کاهش سازگاری اجتماعی در میان ساکنان مجتمع های مسکونی شهری شده است. به همین منظور در پژوهش حاضر، رابطه سرمایه فرهنگی با سازگاری اجتماعی در بین ساکنان مجتمع های مسکونی مناطق شهر اصفهان در سال 1398 با ترکیبی از نظریه های جامعه شناختی و روان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. پژوهش حاضر به روش پیمایشی و مصاحبه مشارکتی انجام شد و داده ها با ابزار پرسشنامه با پایایی و روایی مناسب، به شیوه نمونه گیری خوشه ای و تصادفی طبقه ای چندمرحله ای جمع آوری شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد و خانوارهای ساکن مجتمع های مسکونی شهر اصفهان می شود که حدود 1155800 نفر هستند و تعداد 385 نفر از ساکنان، مطابق با فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی، تحلیل مسیر و مدل معادله ساختاری و همچنین آزمون آنوا به کمک نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. براساس نتایج تحقیق، بین سرمایه فرهنگی و سازگاری اجتماعی ساکنان، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین میزان تحصیلات و سازگاری اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. کمترین میزان سازگاری اجتماعی در مقطع فوق لیسانس و بالاتر و بیشترین میزان سازگاری اجتماعی در مقطع سیکل و راهنمایی است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که بین طول مدت سکونت و وضعیت اشتغال با سازگاری اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد.
سنجش قابلیت بهره گیری از محرک های توسعه شهری در بازآفرینی بافت فرسوده (مورد شناسی: محله شاهجوق سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از شهرهای کشور، با مشکلاتی همچون معضلات بافت های فرسوده مواجه هستند، در راستای حل این معضلات راه حل های مختلفی از سوی متخصصان و نظریه پردازان ارائه شده است که از جمله می توان به بازآفرینی اشاره کرد. یکی از رویکردهای نوین بازآفرینی، به کارگیری محرک های توسعه است. در این راستا هدف اصلی این پژوهش، شناسایی انواع محرک های توسعه شهری و میزان تأثیرگذاری آن ها در بازآفرینی بافت فرسوده، مجله شاهجوق شهر سمنان است. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی–تحلیلی است. با بررسی مطالعات مرتبط شاخص های تحقیق در سه مقیاس کلان، متوسط و خُرد (16 شاخص) تدوین شد. روش گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری پرسشنامه اول شامل متخصصان حوزه و برنامه ریزی شهری و مسئولان شهر سمنان است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 10 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جامعه آماری پرسشنامه دوم، ساکنان محله شاهجوق هستند که با توجه به جمعیت محله، 5710 نفر با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. به منظور تحلیل پرسشنامه متخصصان از روش دیمتل استفاده شد و به منظور تحلیل پاسخ شهروندان، از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم در نرم افزار آموس گرافیک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که محرک توسعه در مقیاس بزرگ با امتیاز 0.65 (شاخص های پارک و محوطه سازی) دارای بیشترین درجه اهمیت و محرک توسعه در مقیاس خُرد (0.47) دارای کمترین درجه اهمیت ازنظر ساکنان است. همچنین ازنظر متخصصان و مسئولان شهری شاخص های پارک، محوطه سازی، پیاده راه که در مقیاس بزرگ قرار می گیرند، بالاترین اولویت را دارند.
ارزیابی و تحلیل شاخص های طرد اجتماعی در فضای شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: یکی از پیچیده ترین پدیده های اجتماعی در شهرهای امروزی، نابرابری است. این نابرابری در فضای شهری منجر به بروز مسائل و مشکلاتی به ویژه در کلانشهرها شده است. یکی از این مسائل و مشکلات طرد اجتماعی برخی از شهروندان در فضای شهری می باشد. هدف از این مقاله بررسی وضعیت فضای شهری از نظر شاخص های طرد اجتماعی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، بنا بر ماهیت موضوع توصیفی تحلیلی می باشد. ابتدا با استفاده از ابزار پرسشنامه داده های مورد نظر برای شاخص سازی گردآوری شده و سپس برای وزن بندی شاخص های طرد اجتماعی از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. پس از آن محله های هدف بر اساس مدل کوپراس رتبه بندی و سطح بندی شده و از طریق نقشه در نرم افزار ArcGIS تحلیل فضایی می شوند. یافته ها: با توجه به شاخص های طرد اجتماعی از مجموع 13 محله، ساکنان 4 محله منطقه که همگی در بخش شمالی منطقه قرار دارند به خاطر بافت اجتماعی، وضعیت اقتصادی و دسترسی به ساختار قدرت سیاسی، دچار طرد اجتماعی نیستند. در حالی که محله های بازار، امامزاده یحیی، سنگلج و هرندی که بیشترین جمعیت و مساحت را دارند و هسته قدیمی و مرکزی شهر تهران را تشکیل می دهند از نظر ابعاد اجتماعی فرهنگی، اقتصادی ساختاری و سیاسی مدنی دچار طرد اجتماعی شدیدی هستند و 5 محله دیگر منطقه از نظر طرد اجتماعی در وضعیت متوسط قرار دارند نتایج: بررسی و شناخت مفهوم و شاخص های طرد اجتماعی و ارزیابی آن ها در فضای شهری منطقه 12 شهرداری تهران نشان می دهد، با اینکه این منطقه از حیث موقعیت جغرافیایی در قلب شهر تهران واقع شده، اما امکان فراهم آوردن فرصت ها و موقعیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای تمامی ساکنان خود نیست و برخی از محله های آن فضاهای طرد شده محسوب می شوند.
رابطه فرهنگ سازمانی در شهرداری و توانمندسازی ساکنین سکونتگاه های غیر رسمی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی وضعیت توانمندی ساکنین حاشیه نشین مشهد و اثر فرهنگ سازمانی بر این روند بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه مورد بررسی 240 نفر از سکونتگاه های غیررسمی و 120 نفر از پرسنل شهرداری بودند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و توانمندی روانشناختی استفاده شد. داده های گردآمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به خصوص رگرسیون و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که سطح توانمندی در بین ساکنین حدود 41/2 می باشد. در بخش عوامل موثر بر ارتقای سطح توانمندی آزمون اول نشان داد که سطح معنی داری 000/0 بوده و تی محاسبه شده 296/2 می باشد، بنابراین، فرهنگ سازمانی نیروهای شهرداری در این امر نقش تعیین کننده ای دارد. همین آزمون ها نشان داد که 55 درصد از توانمندسازی ناشی از درگیرشدن در کار می باشد. سوال بعدی آن بود که آیا نیروهای شهرداری امکان درگیرشدن در کار را برای ساکنین فراهم می آورند؟ نتایج نشان داد که در سطح معنی داری 011/0 و در صورت فراهم آمدن شرایط، توانمندی ساکنین بیشتر می شود. همچنین ضریب تشخیص 047/0 محاسبه شد که نشان می داد توانمندی ایجاد شده مربوط به سازگاری است. اطلاعات موجود تحلیل شده و مشخص شد در سطح معنی داری 039/0، انطباق پذیری بر توانمندسازی ساکنین اثرگذاراست. در آخر، نقش و جایگاه مولفه رسالت در فرهنگ سازمانی و نقش آن بر توانمندسازی بررسی شد. مطابق بررسی صورت گرفته، سطح معنی داری آزمون 000/0 محاسبه شد و نشان داد که این تاثیر مطرح می باشد. از آنجا که میزان ضریب تشخیص نیز 130/0 به دست آمد، مشخص گردید که توانمندسازی حاصل، نتیجه مولفه رسالت در فرهنگ سازمانی است. به طورکلی، هرچه اعتقاد پرسنل شهرداری به درگیر شدن، سازگاری، انطباق پذیری و کیفیت رسالت بیشتر باشد، توان و قابلیت آنها برای توانمندسازی ساکنین بیشتر خواهد بود. در این روند، متغیر انطباق پذیری بالاترین تاثیر و رسالت، کمترین نقش را بر عهده داشته است. در نتیجه، چنانچه مسئولین بپذیرند که ساکنین توان و تمایل تغییر امور را دارند، می توان امیدوار بود که سطح توانمندی ساکنین به حد قابل قبولی افزایش پیدا نماید.
تحلیل موانع بهره گیری از رویکرد توسعه میان افزا مطالعه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 87
حوزه های تخصصی:
توجه به ظرفیت های توسعه ای درون شهر (توسعه میان افزا)، امروزه به عنوان یکی از سیاست های مهم در حوزه برنامه ریزی شهری جهت مقابله با پدیده گسترش شهرها موردقبول واقع شده است. برخلاف سایر سیاست های توسعه شهری با توجه به اینکه در بستر موجود و با حضور ساکنان و شهروندان و واحدهای همسایگی صورت می پذیرد موضعی پیچیده، چندوجهی، میان بخشی است که نه فقط یک کار فیزیکی، کالبدی و شهرسازی است بلکه دارای ابعاد قوی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی نیز می باشد. بنابراین استفاده از این رویکرد، بدون توجه به بسترهای مناسب و شناسایی موانع آن، قابل تحقق نیست. هدف اصلی این پژوهش تحلیل موانع بهره گیری از توسعه میان افزا در شهر اهواز می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان شهرداری اهواز می باشند با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 40 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم در نرم افزار آموس 24 استفاده شده است. در این پژوهش، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، اداری و قانونی با 21 شاخص مشاهده پذیر استفاده گردید. نتایج حاصل نشان می دهد مدیران و کارشناسان معتقدند که عوامل قانونی - اداری با ضریب بیشترین تأثیر را بر عدم تحقق و اجرای رویکرد توسعه میان افزا در شهر اهواز دارد و بعدازآن متغیر اقتصادی با ضریب 94/0 متغیر اجتماعی با ضریب 66/0 متغیر کالبدی با ضریب 55/0 به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را بر عدم تحقق اجرای توسعه میان افزا در شهر اهواز دارند.
نقش شهرها در انتقال بیماری
حوزه های تخصصی:
مبانی مربوط به شهرنشینی بیشتر به جریان های اقتصادی و تغییرات جمعیتی شهرها و مناطق توجه داشته است. اخیراً، مجامع علمی و سیاسی به چالش های مربوط به شهرنشینی که یکی از مهم ترین آن ها مرتبط با بهداشت و بیماری در شهرها است توجه خاصی نشان داده اند. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا شهرهای موجود و یا شهرهای که در آینده ایجاد می شوند موجب شیوع و یا مانعی برای بیماری ها هستند. در این تحقیق به نقش شهرها در ایجاد جریان هایی که منجر به افزایش شیوع بیماری ها به ویژه بیماری های عفونی در حال ظهور EID ، در مناطق مختلف شهری می شود، می پردازد و به طور خلاصه نشان می دهد که چگونه شهرنشینی در اپیدمیولوژی بیماریها مؤثر است. روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی – پژوهشی می باشد. قابل توجه است که علاوه بر مشکلات مرتبط با تغییرات جمعیتی در شهرها، فشارهای زیست محیطی همراه با تغییرات اجتماعی و مکانی منجر به شکل های جدید شیوع بیماری شده است که در ظهور اپیدمی های EID نقش دارند. با مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که سه عامل مهم تأثیرگذار بر شیوع بیماری ها در شهرها عبارتند از: تغییرات جمعیتی، زیرساخت ها و حکومت. مطمئناً عوامل بیشتری وجود دارد که می توان آنها را شناسایی کرد، اما این سه موضوعی است که در ادبیات مربوط به شهرنشینی و بیماری ها برجسته ترین بوده و همچنین ارتباط نزدیکی با فرآیندهای گسترش شهرنشینی دارد. با روی آوردن مدیریت شهری به سمت ایجاد شهرهای هوشمند اثرات اقتصادی و اجتماعی ناشی از شیوع بیماری ها و یا هرگونه بحران های طبیعی به مقدار قابل توجهی کاهش داد.
بررسی تاثیر پیچیدگی برند مکان بر توصیه آن به دیگران مطالعه موردی: شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
97 - 112
حوزه های تخصصی:
امروزه که مکان ها به طور فزاینده ای برای جذب گردشگران، شرکت ها، سرمایه گذاری با دیگر مکان ها رقابت دارند، برند سازی مکان می تواند با ایجاد هویت رقابتی به منظور تأثیرگذاری تصاویر ادراک شده در بازارهای مرتبط کمک کند. از طرفی دیگر، ساکنان به عنوان بخش مهمی از کسب وکارهای گردشگری محسوب می شوند، چراکه ساکنان، نه تنها بخشی از یک مکان هستند، بلکه به طور مستقیم از تحولات مثبت گردشگری سود می برند و تأثیرات منفی محیطی و اجتماعی گردشگری را درک و حس می کنند. بااین وجود، توجه اندکی به این موضوع شده است که چطور برند سازی مکان بر ساکنان تأثیر می گذارد. ازاین رو، تحقیق حاضر درصدد بررسی تأثیر پیچیدگی برند مکان بر رضایت، تعلق و هویت یابی مکان و توصیه برند ساکنان شهری بوده؛ و علاوه بر آن به بررسی نقش میانجی گری عوامل هویت یابی در روابط متغیر مستقل و وابسته می پردازد. جامعه آماری تحقیق، ساکنان فعال حوزه گردشگری در مناطق پنج گانه شهر کرمان است و 500 پرسشنامه توزیع گردید و 412 پرسشنامه برگشت داده شد. این پژوهش کاربردی و توصیفی- پیمایشی می باشد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید گردید، که معادل 76/0 بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS24 و 23 AMOS استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، پیچیدگی برند مکان بر هویت یابی (به واسطه تناسب هویتی و تمایزات مطلوب) تأثیر می گذارد. و درک از پیچیدگی برند بر هویت یابی (به واسطه جذابیت هویت یابی) تأثیر نمی گذارد. پیچیدگی برند بر رضایت (به واسطه جذابیت هویت یابی و تناسب هویتی) تأثیر مثبتی دارد و به واسطه تمایزات مطلوب تأثیر معناداری ندارد. و علاوه بر این، پیچیدگی برند مکان به واسطه جذابیت هویت یابی و تناسب هویتی تأثیر مثبت بر تعلق ساکنان فعال دارد و این تأثیر به واسطه تمایزات مطلوب رد می شود. سرانجام، هویت یابی و تعلق مکان بر توصیه برند مثبت تأثیر معنی داری دارد و بر رضایت ساکنان فعال حوزه گردشگری تأثیر مثبتی ندارد.
تحلیل فضایی ومکان یابی بهینه جایگاه های سوخت شهری (CNG)، مطالعه موردی: مناطق غرب شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تعیین مکان های مناسب جایگاه های عرضه سوخت (CNG) با توجه به ضوابط موجود در مناطق غربی کلان شهر تهران بوده است. در همین راستا با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه پارامترهای مؤثردر مکان یابی جایگاه های سوخت رسانی گازی، همچون: تراکم جمعیت، معابر و دسترسی، شیب زمین، کاربری های سازگار و ناسازگار تهیه گردید.. با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مقایسات زوجی بین معیارها انجام و میزان اهمیت و وزن هر معیار با استفاده از نرم افزار Expert Choice مشخص شد. نتایج حاصل از وزن دهی معیارها نشان داد که معیارهای آتش نشانی، دسترسی و تراکم جمعیت به ترتیب دارای بیش ترین تأثیر در ایجاد مکان های مناسب احداث جایگاه سوخت رسانی گازی بودند و توسعه جایگاه های سوخت گازی در مناطق غرب شهرداری تهران براساس نیازهای جمعیتی مناطق مختلف شهر صورت نگرفته است. نقشه خروجی به دست آمده با تحلیل های مکانی و AHP نشان داد که از میان جایگاه های موجود، حدود 29 درصد آن هادر مناطق با پتانسیل مناسب و 71 درصد جایگاه ها در مکان های با پتانسیل متوسط واقع هستند و در مکان های با پتانسیل نامناسب هیچ جایگاهی قرار نگرفته است. همچنین 53/32 درصد مناطق دارای پتانسیل مناسب، 76/43 درصد پتانسل متوسط و 7/23 درصد دارای پتانسل نامناسب برای احداث جایگاه سوخت رسانی می باشند. نوآوری پژوهش حاضر در این است که مجموعه ای از پارامترهای مؤثر در مکان یابی بهینه را مورد بررسی قرار می دهد.
شناسایی و تببین عوامل مؤثر بر الگوی مسکن در شهرهای ساحلی (نمونه موردی: شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
115 - 130
حوزه های تخصصی:
مسکن نیاز اساسی انسان و شاخصی برای توسعه انسانی به شمار می رود. مسکن به عنوان تبلور فضایی و تجسم کالبدی فعالیت سکونتی انسان در محیط، خردترین واحد جغرافیایی شمرده می شود. مهم ترین بخش شهر، محل زندگی انسان ها است و سهم عمده ای از سطوح کاربری ها را نیز شامل می شود. خانه اصلی ترین مکانی است که انسان در تمام دوران زندگی اش با آن سروکار دارد. نخستین جهانی است که آدمی در طول حیات خویش در آن سکنی می گزیند و شخصیت می یابد. هم چنان که انسان در حال رشد، تحول و شکوفایی است.هدف از این پژوهش شناسایی و تبیین نقش عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی موثر بر الگوی مسکن شهر بوشهر است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری شامل کل جمعیت شهر بوشهر در سال 1395 برابر298594 نفر است. حجم نمونه که با استفاده از رابطه ی کوکران محاسبه شده برای جمعیت شهر بوشهر 324 نفر مشخص شده است که به دلیل روایی و پایایی بیشتر به 350 نمونه افزایش یافته است که به روش تصادفی انتخاب شده اند. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری ارتباط بین عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی مورد بررسی قرار گرفت که از بین عوامل ذکر شده عوامل اقتصادی با بارعاملی(86 درصد) ،عوامل فرهنگی(81 درصد) و اجتماعی(78درصد) و محیطی (75درصد) به ترتیب بیشترین و کمترین اثر را بر الگوی مسکن بوشهر نشان می دهد. همچنین نتایج نشان می دهد که کلیه عوامل مؤثر بر الگوی مسکن دارای ارتباط مثبت و معنی داری در سطح اطمینان 99 درصدی می باشند.
ارزیابی محورهای مطلوب پیاده مداری به منظور ارتقای گردشگری شهری مطالعه موردی: بافت مرکزی و تاریخی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
17 - 33
حوزه های تخصصی:
سرعت رشد در جهان مدرن امروز در کنار تغییر الگوی ساختار مراکز شهری؛ باعث بروز نابسامانی هایی در سازمان ادراکی و فضایی شهرها به خصوص در هسته تاریخی آن ها شده است. در این راستا خلق فرصت های قدم زدن آن هم با ایجاد مسیرهای پیاده، رویکرد تازه ای است که شهرها در مواجهه با این تغییرات در پیش گرفته اند. بافت مرکزی و تاریخی شهر سقز نیز در طول سالیان طولانی دستخوش تغییراتی گردیده و میزان جذابیت های خود را به حد مطلوب نرسانیده و به مجموعه ای از فضاهای با جذب جمعیت پایین بدل گشته است. در چنین شرایطی پاسخ به شکاف میان وضع موجود و آنچه مطلوب می نماید ما را به تقویت این بافت از طریق ایجاد محورهای پیاده جهت ارتقای گردشگری شهری رهنمون می سازد. در این پژوهش، سعی بر آن است که در محدوده مرکزی و تاریخی شهر سقز، قابلیت ایجاد شبکه پیاده بر مبنای ارتقای گردشگری شهری موردسنجش قرارگرفته و با پیاده مدار سازی محور منتخب جهت بازگرداندن ارتباطات فضایی، حیات اجتماعی و انسانی تر نمودن فضاها تلاش گردد. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی بوده و مبتنی بر روش های کمی است. جهت انتخاب محورهای دارای پتانسیل با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی معکوس (IHWP)، میزان مداخله پذیری بافت مرکزی سقز جهت پیشنهاد زمینه های لازم پیاده راه موردسنجش قرارگرفته و پهنه های ناکارآمد مداخله پذیر تعیین گردید. درنهایت با استفاده از کمی سازی سنجش و استفاده از مدل ماتریس ارزیابی کمی گزینه ها (QAM)، اولویت بندی محورهای دارای پتانسیل انجام شد. درنتیجه محور امام پس از انجام محاسبات کمی و تحلیل های کیفی بالاترین امتیاز (842/2) را جهت ایجاد پیاده راه در هسته مرکزی شهر سقز کسب کرد و با وضعیت نسبتاً مطلوب می تواند در آینده موردتوجه مدیریت شهری قرار داشته باشد. محورهای جمهوری (776/2)، ساحلی (678/2)، بهشتی (591/2) و ولی خان (046/2) در رده های بعدی قرار گرفتند.
شناسایی عوامل تسهیل کننده توانمندسازی محله های حاشیه نشین شهر اصفهان (مطالعه موردی: محله عاشق آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
161 - 192
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی پدیده ای است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی-اجتماعی، مانند جریان سریع شهرنشینی و مهاجرت های لجام گسیخته در بیشتر کشورهای جهان، به ویژه کشورهای جهان سوم پدیدار شده است. با توجه به حجم و روند روبه افزایش این گونه سکونتگاه ها، رهیافت های مختلفی برای حل مسئله حاشیه نشینی ارائه شده است. یکی از این رهیافت ها توانمندسازی، یعنی پذیرفتن حقوق شهروندی این ساکنان و حرکت به سوی مشارکت مردمی است. هدف کلی این پژوهش شناسایی عوامل تسهیل کننده توانمندسازی محله های حاشیه نشین شهر اصفهان است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با 10 پرسش عمومی و 45 پرسش تخصصی است که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به مقدار کلی 852/0 تأیید شده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان محله عاشق آباد (18060 نفر) بودند و حجم نمونه 157 نفر بود. برای تحلیل داده ها از قابلیت های آماری در نرم افزار SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شد. نتیجه کاربرد آزمون t در سطح اطمینان 95 درصد و با سطح معناداری کمتر از 05/0 اثربخشی همه متغیرهای مورد بررسی را تأیید می کند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد دستیابی به توانمندسازی ساکنان این محله، با بهبود شاخص های اثرگذار در پنج بعد کالبدی، اجتماعی، فرهنگی آموزشی، زیست محیطی و اقتصادی با وزن های کوواریانسی 82/0، 78/0، 73/0، 56/0 و 53/0 میسر است و بیشترین اثربخشی در بعد کالبدی مشاهده شده است.
جستاری بر نقش و جایگاه امنیت شهری در پدافند غیرعامل (مورد: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
189 - 200
حوزه های تخصصی:
امنیت دارای دو عنصر اساسی تهدید و فرصت است و برقراری امنیت منوط به رهایی نسبی از تهدید و بهره گیری بهینه از فرصت هاست، از طرفی پدافند غیرعامل در راستای حفظ جان مردم، تضمین امنیت افراد، صیانت از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در همه مواقع در برابر هرگونه شرایط، موقعیت و هرگونه تجاوز برای دفاع از شهر در برابر هر نوع تهدیدی مطرح می گردد. بر این مبنا در پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش امنیت شهری در پدافند غیرعامل در شهر شیراز، با استفاده از روش دلفی، پرسشنامه ای تهیه گردید که توسط 30 نفر از متخصصین پاسخ داده شد و جهت تحلیل اطلاعات آماری از نرم افزار spss استفاده و تحلیل آماری داده ها در 2 گروه توصیفی و تحلیلی انجام شد. با توجه به داده های به دست آمده، به ترتیب اولویت های متغیرها شامل: ایمنی و امنیت با 5/18%، ابعاد کالبدی و زیست محیطی با 4%، ابعاد فرهنگی و اجتماعی با 2% و بعد اقتصادی با 9/0% معیارهای تأثیرگذار بر ارتقاء پدافند غیرعامل در شهر شیراز می باشند. همچنین با سطح معنی داری 000/0 که بین شاخص های پدافند غیرعامل و امنیت شهری است نشان دهنده وجود رابطه معنی داری بین شاخص های امنیت و پدافند غیرعامل است.
تحلیل تاب آوری اجتماعی بر اساس شاخص های سرمایه اجتماعی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19 - 39
حوزه های تخصصی:
تاب آوری مفهوم چند رشته ای است که ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی، زیرساختی های کالبدی و فضایی را در برمی گیرد. تاب آوری اجتماعی به عنوان توانایی گروه ها یا جوامع برای مقابله با فشارها و آشفتگی های بیرونی در مواجهه با تغییرات تحولات اجتماعی، سیاسی و محیطی مطرح می شود. هدف این پژوهش تحلیل تاب آوری اجتماعی از منظر سرمایه اجتماعی به عنوان مهم ترین رکن این نوع از تاب آوری در مناطق یک، شش و نوزده شهر تهران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی و پیمایشی (پرسش نامه) بوده است. با استفاده از روش های آماری همچون تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک طرفه، عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که هشت عامل برای تاب آوری اجتماعی از منظر سرمایه اجتماعی شامل عوامل ارزش ها و باورها مشترک، حس تعلق مکانی، آگاهی دهنده، مشارکت پذیری، شبکه های اجتماعی-نهادی مدیریت بحران، صمیمیت و مسئولیت پذیری، اعتماد اجتماعی و اعتمادسازی نهادی قائل شناسایی است. تحلیل همبستگی نشان داد که در منطقه یک میان میزان روابط اجتماعی و باورها و میان حس تعلق مکانی و آگاهی بالاترین همبستگی، در منطقه شش بیشترین همبستگی مربوط به متغیرهای اعتماد عمومی و نهادی و میزان روابط اجتماعی با آگاهی و حس تعلق مکان و در منطقه نوزده نیز بیشترین همبستگی مربوط به میزان روابط اجتماعی و اعتماد عمومی و نهادی و آگاهی است. مقایسه متغیرها نشان داد به جز آگاهی سایر متغیرها در ارتباط با مناطق منتخب معنی دار هستند. همچنین مقایسه کلی مناطق گویای آن است که منطقه نوزده شهر تهران وضعیت ضعیف تری را در خصوص تاب آوری اجتماعی نشان می دهد.
ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی شهری با رویکرد شهر سالم (مطالعه موردی: بافت های فرسوده شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: بافت های فرسوده یکی از مسئله دارترین بخش های مهم شهری محسوب می شوند که بسترساز زندگی سالم برای ساکنان نبوده و توجه به اصول و استانداردهای جهانی تحت عنوان شهر سالم ضرورت دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی شهری با رویکرد شهر سالم در بافت های فرسوده شهر کاشان می باشد روش: روش پژوهش توصیفی تحلیلی با استفاده از پیمایش میدانی است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزارSample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 200 نفر محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری T-Test در نرم افزار SPSS و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته ها: تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این است که از بین شاخص های موردسنجش، شاخص زیست محیطی بیشترین بار عاملی را با وزن عاملی (0.93-) با استانداردهای شهر سالم به خود اختصاص داده است. پس ازآن شاخص امنیت و ایمنی در رتبه دوم با وزن عاملی (0.88) و شاخص های امکانات و زیرساخت های شهری (0.83)، اعتماد اجتماعی (0.63)، رضایت به امیدواری اجتماعی (0.57)، استحکام کافی مصالح (0.38)، دسترسی (0.37)، سلامتی و بهداشت(0.30)، اقتصادی(0.27)، کالبدی محله (0.26) و تفریح و اوقات فراغت (0.21-) در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. نتایج: نتایج حاصل از آزمون تی و معادله معادلات ساختاری نشانگر معنی دار بودن عوامل مؤثر کیفیت زندگی شهری با رویکرد شهر سالم در بافت های فرسوده می باشد و با تأیید فرضیه های پژوهش مشخص گردید که محلات شهر کاشان با استانداردهای شهر سالم فاصله دارد.
تحلیلی بر نمونه گیری در پژوهش های کمّی مبتنی بر پیمایش برنامه ریزی شهری (مطالعه موردی: نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری در سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
207 - 230
حوزه های تخصصی:
نمونه گیری یکی از عناصر روش شناسی پرکاربرد در پژوهش های کمّی برنامه ریزی شهری در دهه های اخیر بوده است که به دلیل نقش بسزای آن در کیفیت و اعتبار پژوهش، تحلیل و ارزیابی فرایند طراحی، اجرا و گزارش آن بر اساس اصول و قواعد نظریه نمونه گیری ضروری و حائز اهمیت به نظر می رسد. در این راستا، پژوهش حاضر با انتخاب مقالات پیمایشی مبتنی بر نمونه گیری کمّی منتشر شده در شماره های 36 و 37 نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری در سال 1398 به عنوان نمونه موردی، به روش کیفی و تحلیل محتوا به ارزیابی گزارش روش نمونه گیری آن ها پرداخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از مجموع مقالات مورد بررسی، نحوه توضیح و گزارش معیارهای «ذکر تعداد نمونه» با گزارش 100 درصدی (80 درصد گزارش دقیق و کامل و 20 درصد گزارش ناقص و مبهم)»، «تعریف جامعه آماری» با 90 درصد گزارش (40 درصد گزارش دقیق و کامل و و 50 درصد گزارش ناقص)، «روش محاسبه حجم نمونه» با 80 درصد گزارش (50 درصد گزارش دقیق و کامل و 30 درصد گزارش ناقص در وضعیت خوب و یا نسبتاً قابل قبولی بوده است؛ ولی معیارهای«چارچوب نمونه گیری (با 100 درصد عدم گزارش)»، «روش نمونه گیری (40 درصد عدم گزارش و 60 درصد گزارش ناقص، مبهم و یا اشتباه)»، «تعیین شیوه دسترسی به اعضای نمونه (80 درصد عدم گزارش)» در وضعیت بدتری قرار داشته اند. درنهایت، به طور کلی نحوه گزارش روش و فرایند نمونه گیری در 50 درصد آن ها «ناقص و مبهم»، 10 درصد «ناقص و اشتباه» و 40 درصد «ناقص، مبهم و اشتباه» بوده است و هیچ کدام از آن ها دارای گزارش کامل و درستی از روش شناسی نمونه گیری - در همه معیارها به صورت یکجا - نبوده اند. بنابراین نبود الگوی علمی مشخص و منظم در زمینه گزارش روش نمونه گیری بر اساس اصول و قواعد نظریه نمونه گیری در پژوهش های مورد بررسی و وجود کوتاهی و قصور در زمینه برخی معیارها در برخی مقالات، کیفیت علمی آن ها را از لحاظ هنجارها و کارکردهای تکرارپذیری، اعتبارپذیری، پایایی و تعمیم پذیری روش پژوهش علمی تحت تأثیر قرار می دهد. این امر، توجه جدی اعضای جامعه علمی حوزه برنامه ریزی شهری را به مسأله روش شناسی نمونه گیری در فرایند آموزش، پژوهش، ارزیابی و انتشار تحقیقات علمی طلب می کند.
اثر تصویر و شخصیت برند شهری و تأثیر آن ها بر نگرش و قصد انتخاب مقصد گردشگری مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
37 - 50
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیرات تصویر و شخصیت مقصد بر نگرش و قصد انتخاب مقصد گردشگری پرداخته است. ازآنجاکه مهم ترین هدف در صنعت گردشگری جذب هرچه بیشتر گردشگران برای دیدن کشور، منطقه یا محل ی خ اص است، بنابراین باید مؤلفه های مؤثر در جذب گردشگران به خوبی شناسایی شوند. ازجمله مهم ترین این مؤلفه ها، می توان به تصویر و شخصیت مقصد اشاره کرد که بازاریابان صنعت گردشگری از طریق ترکیب این دو با مفهوم برند در پی تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر نگرش گردشگران هستند، تا بدین وسیله بر قصد رفتاری آن ها اثر گذاشته و گردشگران را به بازدید مجدد از مقصد ترغیب کنند. جامعه آماری این پژوهش متشکل از گردشگران داخلی شهر تهران است. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار آموس و SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از مدل معادلات ساختاری برای آزمون فرضیات تحقیق و روابط بین متغیرهای تحقیق (تصویر مقصد، شخصیت مقصد، نگرش و قصد رفتاری) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تصویر مقصد بر شخصیت مقصد و نگرش به مقصد اثر مثبت دارد. همچنین، یافته های پژوهش اثر شخصیت مقصد بر تصویر مقصد و نگرش به مقصد را نیز تائید کرد و درنهایت اینکه تأثیر نگرش به مقصد بر قصد رفتاری و انتخاب مقصد گردشگری نیز مورد تائید قرار گرفت.
ارائه مدل عوامل مقصد محور مؤثر بر گرایش به مقصد و طول مدت اقامت گردشگران مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
51 - 69
حوزه های تخصصی:
ازجمله مهم ترین راه های درآمدزایی و برون رفت از مشکلات اقتصادی درصحنه های بین المللی، ملی، منطقه ای، ناحیه ای و محلی تقویت صنعت گردشگری و توجه ویژه به آن است. کلان شهر مشهد، به دلیل وجود بارگاه مقدس امام رضا (ع) و دارا بودن جاذبه های متنوع دیگر، پتانسیل و ظرفیت قابل توجهی در جذب گردشگران دارد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه الگوی عوامل مقصد محور مؤثر برجذب و مدت اقامت گردشگر در شهر مشهد می باشد که به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی با استراتژی داده بنیاد بهره گرفته شده است. بدین ترتیب که نظرات خبرگان در ارتباط با عواملی که می توانند بر گرایش و طول مدت اقامت گردشگران در شهر مشهد مؤثر باشند، طی مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده سپس به کمک روش داده بنیاد، مفاهیم، کدهای باز و مقوله های مرتبط استخراج و استنباط گردید. پس از انجام دوازده مصاحبه و بررسی و تفسیر داده ها، 34 مقوله فرعی در قالب 7 مقوله اصلی استخراج گردید و اشباع نظری حاصل شد. نتایج نشان می دهد که عوامل «قانونی و دولتی» (مدیریت یکپارچه، تدوین و اجرای قوانین حامی گردشگر، عوامل ایدئولوژیک و روابط بین المللی، ثبات حاکمیت و امنیت ملی، استقرار و توسعه دولت الکترونیک)، «مدیریتی» (مدیریت فضای کالبدی شهر، توجه به مبلمان شهری، مدیریت تصویر برند مقصد، مدیریت ترافیک، سوغات، توسعه سرمایه گذاری پایدار)، «رفاهی» (اقامت و اسکان، تسهیلات حمل ونقل، خوراک، رویدادها، مراکز تجاری و بازارهای محلی، ایمنی و امنیت، تبدیل ارز و سهولت خرید، راهنمای گردشگر، بهداشت و درمان)، «زیرساختی» (مسیرهای دسترسی به مقصد و جاذبه های آن، زیرساخت های گردشگری و فضاهای سرگرمی و تفریحی، پایگاه های داده و اطلاعات، امکانات ارتباطی و مخابراتی)، «اقتصادی» (هزینه های گردشگری، تسهیلات مالی گردشگری)، «فرهنگی اجتماعی» (اعتماد اجتماعی، نگرش جامعه میزبان، تعامل جامعه میزبان) و «بازاریابی» (آموزش، هوشمند سازی، آگاهی رسانی و تبلیغات برای گردشگران، آگاهی رسانی و تبلیغات برای سرمایه گذاران، تحقیقات) به عنوان عوامل مقصد محور بر گرایش و طول مدت اقامت گردشگر در شهر مشهد تأثیر دارند.