فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۰۱ تا ۴٬۸۲۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۴۰-۲۳
حوزه های تخصصی:
برنامه های میان مدت، بخشی از چارچوب کلان برنامه ریزی و مدیریت شهرها محسوب می شوند که به عنوان ابزاری برای پیوند میان برنامه های بلند مدت (طرح های توسعه شهری و برنامه های راهبردی) با بودجه های سالانه مورد استفاده قرار می گیرند. در واقع ارتباط هم پیوند و مستحکم برنامه های توسعه شهری یکی از عواملی است که موجب توفیق این برنامه ها در عرصه عمل می گردد. در ایران، مطابق باماده 15 قانون نوسازی و عمران شهری (1347)، شهرداریها موظف به تهیه برنامه عملیات نوسازی و عمران و اصلاحات شهر برای مدت پنج سال بر اساس طرح جامع شهر واجرای آن پس از تصویب آن توسط شورای اسلامی شهر شده اند. بر همین اساس مقاله حاضر تلاش می نماید ضمن بررسی ضرورتها و شیوه های متداول برنامه ریزی میان مدت در جهان و ایران، به ارائه الگوی تدوین برنامه میان مدت شهرداری ها در ایران با تمرکز بر نمونه موردی تهران بپردازد. این مقاله نشان می دهد پیگیری تدوین برنامه میان مدت شهرداری تهران با تاکید بر رویکرد برنامه سرمایه ای شهر( CIP ) در تهران می تواند ضمن تامین انتظارات از برنامه، میان بودجه سنواتی شهرداری تهران و طرح های فرادست توسعه و عمران شهر (طرح جامع و تفصیلی) پیوند لازم را برقرار سازد، فعالیت کلیه واحدهای شهرداری تهران را در برگیرد و تصویر روشنی از نیازهای توسعه شهری به همراه شیوه های تأمین مالی آن ها ارائه نماید.
تبارشناسی هنجارهای کیفی طراحی فضاهای شهری با تاکید بر میزان پدیداری آنها در عرصه های عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۸۰-۵۷
حوزه های تخصصی:
امکان دهی به عرصه های عمومی در فضاهای شهری که موجب ایجاد ارتباط سازنده اجتماعی، تعاملات شهروندی مطلوب و افزایش گُفتمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در شهر می شود؛ یکی از اهداف و رسالتهای طراحی شهری بشمار رفته و می رود. حوزه عمومی، حوزه ای واقع در میان جامعه مدنی و دولت است و فضای طرح آزاد مسائل عمومی و استدلال و تحقیق درباره آنها و نهایتا تکوین اراده عمومی را تشکیل می دهد. عرصه عمومی، حوزه ای است که افکار عمومی در آن با بکارگیری خرد انتقادی و قضاوت عقلانی شکل می گیرد و به تنها منبع مشروعیت بخش به قوانین حاکم بر حیات اجتماعی مبدل می شود. پرسشهایی از این قبیل که آزادی، عدالت، برابری، عقلانیت و جز آن، تنها در حوزه عمومی هر جامعه خاص ممکن است پاسخ داده شده و مورد پذیرش و باور قرار گیرد. از سویی دیگر، کیفیت محیط از مهمترین رسالتهای طراحی شهری بوده و هست و ایجاد التزام هنجاریابی بین مولفه های عام کیفیت محیط با پدیدار شدن آن در عرصه های عمومی نیز اهمیت مضاعفی در این میان دارد. این تحقیق در راستای دستیابی به تبارشناسی هنجارهای کیفی محیط در میزان پدیداری آنها در عرصه های عمومی شهر است. روش تحقیق «توصیفی و تحلیلی» و همچنین «روش استدلال منطقی» است که ابتدا با احراز شرایط عرصه های عمومی، مولفه هایی بدست آمده و سپس با سایر مولفه های کیفیت محیط تطبیق داده شدند. در پایان نیز نتایج این استنتاج در قالب جدولی مورد اشاره قرار گرفته است.
تبیین الگوی سنجش کیفیت فضاهای عمومی حاصل از بازآفرینی محدوده های طبیعی درون شهری بر مبنای مولفه های سیمای سرزمین پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۳۵۰-۳۲۷
حوزه های تخصصی:
محیط های طبیعی درون شهری از مهمترین ساختارهای بوم شناختی شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختی فراشهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعی از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. مطالعه حاضر ضمن تبیین الگوی سنجش کیفیت فضاهای عمومی حاصل از بازآفرینی محدوده های طبیعی درون شهری، مبانی آنرا در بوستان نهج البلاغه تهران به تجربه می گذارد. این مطالعه ضمن مقایسه مولفه ها و معیارهای سنجش کیفیت الگوهای موجود، مولفه های کیفیت الگوی سیمای سرزمین پایدار را با تأکید بر روند استعلای زیستی، محیطی و اجتماعی سیمای سرزمین در جهت تضمین شرایط متعالی "تعاملات زیستی"، "جریان ماده و انرژی" و "روابط اجتماعی"، تبیین می نماید. در سنجش الگو از روش ANP، به دلیل قابلیت ویژه آن در امکان ایجاد مدل ارتباطات درونی-بیرونی و روندهای بازخوردی استفاده می شود. روش جمع آوری اطلاعات، بهره گیری از شیوه های پرسشنامه، مشاهده میدانی و مطالعه کتابخانه ای بوده است. نتایج نشان می دهد بی توجهی به تعاملات زیستی-فضایی-جامعه شناختی فضاهای طبیعی درون شهری حیات شهری را به مخاطره انداخته، تأثیرات نامطلوبی بر پایداری سیمای سرزمین شهری می گذارد.
ارزیابی تعادل فضایی در سیستم شهری بوشهر و فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۲۶۸-۲۵۷
حوزه های تخصصی:
غالب برنامه ریزان شهری، بویژه در مکتب ساختارگرایی معتقدند که پدیده های گوناگون فضای زندگی را نمی توان جداگانه و بطور مستقل از یکدیگر مطالعه کرد؛ لذا پیوستگی اساسی تئوریهای سکونتگاهی شهری و ناحیه ای را می توان در «تئوری سیستم ها» مشخص ساخت. این پژوهش با اعتقاد به اینکه تعادل فضایی در سیستم شهری استان فارس و بوشهر چه وضعیتی دارد، انجام شده است. با عنایت به ماهیت تحقیق سؤال اصلی مقاله این است که آیا در سیستم شهری منطقه بوشهر و فارس، سلسله مراتب شهری دارای تعادل فضایی می باشند، بنابراین در این رساله هدف پژوهش ضمن غنا بخشیدن و انسجام دهی به مطالعات موجود در پی به دست آوردن شواهد عینی در خصوص بررسی تعادل سیستم شهری در محدوده مورد مطالعه می باشد تا براساس آن بتوان به ارائه یک الگوی مناسب سازمان فضایی سیستم شهری دست یافت. روش تحقیق انتخاب شده برای انجام پژوهش روشی نظری -کاربردی است که در آن از تئوری سیستم ها و روشهای آمار توصیفی، استنباطی و مدل های برنامه ریزی استفاده شده است. در جامعه آماری تحقیق برای سنجش روابط جمعیتی میان شهرها 8262 نفر به عنوان آزمودنیهای تحقیق مورد ارزیابی گرفتند. در نهایت مشخص گردید که با توجه به روابط مذکور در روابط فضایی جمعیت ورودی و خروجی مراکز شهری در طبقات مختلف میزان خی دو محاسبه شده کوچکتر از میزان خی دو در جدول نقاط بحرانی است و با احتمال 05/ =a فرض صفر (Ho) را می پذیریم و پذیرش فرضیه صفر دارای این معنی است که فرض وابسته بودن یا سیستمی بودن عناصر و مراکز شهری تأیید نمی شود، بلکه مراکز مذکور به طور مستقل از یکدیگر فعالیت می نمایند و از همپیوندی و انسجام سیستمی برخوردار نمی باشند.
تحلیل ناپایداری مکانی- فضایی بافتهای فرسوده شهری؛ مطالعه موردی: منطقه ده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۲۸۰-۲۶۹
حوزه های تخصصی:
منطقه ده شهر تهران با ساختار قدیمی و فرسوده دارای 3 نوع بافت فرسوده است که بیش از 97 درصد واحدهای مسکونی این نوع بافتها دارای قطعات کم دوام هستند. اطلاعات حاصل از مطالعات اسنادی ومیدانی با استفاده از روشهای آماری و نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. در این تحقیق با تاکید بر شاخص های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، توزیع کاربریها، زیست محیطی به ارزیابی ناپایداری مکانی- فضایی بافتهای فرسوده پرداخته شده است. جامعه آماری مورد مطالعه 400 نفر از سرپرستان خانوار در بافتهای فرسوده بوده اند که از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بیش از 97 درصد از واحدهای مسکونی بافتهای فرسوده دارای قطعات کم دوام هستند و 7/23 درصد از تاسیسات زیربنایی با ناپایداری بالا ارزیابی شده اند. محاسبه ضرایب آنتروپی و ضرایب مکانی نیز بیانگر عدم تعادل در توزیع کاربریها است، بطوریکه ناپایداریهای مکانی – فضایی کاربریها سبب کاهش کیفیت زندگی در بافتهای فرسوده شده است. مقدار X2 (3/262) در سطح معنی داری 000/0 بیانگر رابطه مستقیم بین ناپایداری ها و محرومیت نسبی در محدود مورد مطالعه است. آلفای 07/0 و ضریب Beta نیز بیانگر آن است که شاخص های کالبدی و توزیع نامطلوب کاربریها از جمله دلایل عمده ناپایداری بافتهای فرسوده در منطقه مورد مطالعه است.
ارائه مدل راهبردی سنجش، مدیریت و ارزیابی عملکرد موثر شهرداری ها با تلفیق دو مدل BSC و EFQM؛ مورد پژوهی: مناطق 3 و 18شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شهری و شهرداری ها در هر کشوری در نظام شهری، دو جزء لاینفک و تفکیک ناپذیر هستند و بسیاری از دغدغه های عملکردی در نظام شهری در حوزه شهرداری ها و مناطق تحت امر شهرداری مرکز تبلور پیدا می کند. اصلاح جامعه شهری و ارتقاء عملکرد و مدیریت آن درشهرداری ها و مناطق آن بدون پرداختن به این مجموعه و نقش و جایگاه آن و بهبود و ارتقاء عملکرد آن مقدور نخواهد بود. بررسی های انجام شده نشان می دهد که مدل ارزیابی متوازن «BSC» و تعالی سازمانی «EFQM» در صورت تلفیق می توانند چارچوب مناسبی را برای ارزیابی عملکرد خصوصاُ در نظام های شهری و عملکرد مناطق شهرداری ها فراهم آورد؛ زیرا این دو مدل، صرف نظر از شباهت های مهمی که با هم دارند، دارای منشاء های متفاوتی هستند و می توانند هم پوشانی مناسبی را ایجاد نمایند. لذا الگوی ارایه شده در این تحقیق جهت ارزیابی و مدیریت عملکرد مناطق شهرداری تهران ،مبتنی براین دو مدل می باشد. با توجه به نوع تحقیق، تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت پیمایشی است. از طرف دیگر با توجه به این که الگوی تحقیق و معیار های استخراج شده از مبانی نظری، از طریق نظر سنجی از خبرگان مورد بررسی و تایید نهایی قرار گرفته اند، لذا روش تحقیق پژوهش حاضر مبتنی بر روش دلفی می باشد. در این تحقیق برای رسیدن به اجماع نظر بین خبرگان در مورد ابعاد و مولفه های ارزیابی عملکرد، اجماع نظر نهایی 32 نفر از خبرگان این امر حاصل شد. جامعه آماری این تحقیق را مدیران ارشد و خبرگان حوزه مدیریت شهری در شهرداری ها بودند تشکیل داده و افراد نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردیده اند و سطح رضایتمندی عمومی شهروندان از عملکرد شهرداری نیز با مولفه های مختلف از پرسشنامه شهروندان در سطح مناطق به دست آمد. روایی محتوایی مدل و مولفه های آن با بهره از نظرات خبرگان حاصل شد و رابطه بین ابعاد و مولفه های آن با بهره برداری از نرم افزار SPSS، آزمون همبستگی همگرا- واگرا و آزمون اسپیرمن مورد محاسبه کمی قرار گرفت و برای رتبه بندی مولفه ها از آزمون تحلیل واریانس فریدمن استفاده شده است. در الگوی ارزیابی و مدیریت عملکرد شهرداری ها و مناطق در نظام شهری، همبستگی و رابطه بین ابعاد انگیزش سازمانی (با مولفه های تاریخچه، ماموریت، فرهنگ و سیستم پاداش) مدیریت منابع (با مولفه های مدیریت فرآیند، مدیریت منابع مالی و بودجه، مدیریت منابع مادی، تجهیزات و مدیریت سرمایه انسانی) عملکرد (با مولفه های عملکرد سطح کارکنان، عملکرد سطح برنامه و عملکرد سطح سازمان) و بعد رضایت مندی ذینفعان (با مولفه های شهروندان، جامعه شهری، کارکنان، سرمایه گذاران و عرضه کنندگان خدمات شهری) با سطح تعادل در عملکرد سازمان مورد تایید قرار گرفت و تعادل در عملکرد موجب رضایتمندی شهروندان آن سازمان (شهرداری) خواهد شد.
ارزیابی وضعیت هوش سازمانی در شهرداری های شرق مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۱۸۸-۱۷۵
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی وضعیت هوش سازمانی در مدیریت شهری شرق استان مازندران بوده است. طبق نظر آلبرخت هوش سازمانی استعداد و ظرفیت یک سازمان در حرکت بخشیدن به توانایی ذهنی سازمان و تمرکز این توانایی درجهت رسیدن به رسالت سازمان می باشد. مولفه های هوش سازمانی بر اساس مدل آلبرخت عبارتند از: 1. چشم انداز استراتژیک، 2. سرنوشت مشترک، 3. میل به تغییر، 4. روحیه، 5. اتحاد و توافق، 6. کاربرد دانش و 7. فشار عملکرد. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و نمونه های تحقیق شامل 133 نفر از کارکنان ستاد اداری پنج شهرداری نکا، رستم کلا، بهشهر، خلیل شهر و گلوگاه بوده اند که به روش نمونه گیری گروهی انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت با ضریب پایایی آلفای کرونباخ 918/0 بوده است. نتایج اصلی پژوهش نشان داد که: 1. بر اساس آزمون t تک نمونه با فاصله اطمینان 95 درصد، میانگین وضعیت هوش سازمانی و مولفه های آن در حد مناسبی بوده است؛ 2.بر اساس آزمون فریدمن، بین رتبه میانگین حداقل دو مولفه از مولفه های هوش سازمانی تفاوت معناداری وجود داشته است. رتبه بندی میانگین ها بر اساس مولفه ها عبارت بودند از: 1.فشار عملکرد، 2. روحیه، 3. اتحاد و توافق، 4.سرنوشت مشترک، 5. کاربرد دانش، 6. میل به تغییر، 7. چشم انداز استراتژیک. در نهایت یافته های پژوهش ضرورت توجه بیشتر به بهبود مستمر مولفه های هوش سازمانی و توسعه همزمان و متوازن این مولفه ها را نمایان ساخت.
تحلیلی بر مکانیابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان مرکز استان اردبیل در طی چند دهه ی اخیر رشد و گسترش شتابانی را به خود دیده است. رشد 5/7 برابری جمعیت شهر نسبت به اولین دوره سرشماری و حدود 5/3 برابری آن بعد از جدایی استان اردبیل از آذربایجان شرقی همزمان با گسترش کالبدی 4/3 برابری آن نسبت به دوره های قبل گواه این مسأله می باشد. ادامه بروز این مسأله که در دهه ی اخیر دلیل اصلی گرایش به توسعه فیزیکی شهر در قسمت های مختلف به خصوص جنوب این شهر بوده، باعث گردیده تا مسأله مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی برای جمعیت در حال افزایش شهر یک ضرورت جدی تلقی گردد. در پژوهش حاضر که با رویکرد « توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده است، مکان یابی جهات مطلوب توسعه فیزیکی شهر به عنوان هدف اصلی پژوهش مد نظر قرار گرفته است. در راستای برآورد هدف و با توجه به شرایط فیزیکی منطقه شهری اردبیل و داده های در دسترس اقدام به تهیه و ترسیم نقشه های مربوط به شاخص های دخیل در امر مکان یابی گردیده. در این راستا از مجموعه 14 متغیر در قالب عوامل انسانی و طبیعی مؤثر در مکان یابی جهت بهینه توسعه فیزیکی شهر استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده اقدام به ارزش گذاری شاخص های منتخب پژوهش با استفاده از نظرات 10 نفر از کارشناسان مربوط به حوزه بحث با استفاده از مدل AHP در قالب نرم افزار Edrisi شده و نتایج بدست آمده جهت نمایش فضایی آنها در قالب نرم افزار Arc GIS تلفیق گردیده است. برابر با نتایج بدست آمده، از دیدگاه کارشناسان و با توجه به وضعیت منطقه، شاخص عوامل طبیعی با کسب 527/0 وزن در مدل AHP دارای اهمیت و وزن بیشتری در بحث مکان یابی جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر اردبیل گردید که در این بین بیشترین وزن های کسب شده از سوی خط گسل موجود در منطقه و توپوگرافی زمین بود. از سوی دیگر تلفیق وزن های بدست آمده و ترکیب آنها برای نمایش فضایی و آگاهی از جهت بهینه توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل نشان داد که جهات شرقی شهر نسبت به سایر جهات مناسب ترین جهت برای توسعه فیزیکی احتمالی شهر خواهد بود. توپوگرافی مناسب، دوری از خط گسل اصلی و شیب مناسب زمین از عوامل اصلی انتخاب جهت شرقی برای توسعه فیزیکی برای شهر اردبیل بودند.
مکان یابی سایت پسماند زباله های شهری( نمونه موردی : شهرمحلات)
حوزه های تخصصی:
توسعه روزافزون مناطق شهری و افزایش بی رویه ی جمعیت در آنها، باعث تولید انواع زباله های شهری شده است. امروزه چگونگی دفع و معدوم سازی این زباله ها، به یکی از دغدغه های محیط زیست شهری و توسعه پایدار تبدیل گردیده است. از طرف دیگر، مشکل یافتن یک محل دفن مناسب به علت وجود عوامل و پارامترهای متعدد دخیل در این امر، همواره از جمله مسایل پیچیده، پر هزینه و وقت گیر بوده است . این تحقیق با هدف تعیین مکان مناسب دفن پسماند شهری شهر محلات با استفاده از قابلیت های ابزار GIS و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) اجرا شده است.در این مطالعه، شاخص های مختلف از قبیل فاصله از آبراهه، فاصله ازگسل، درصد شیب، نوع کاربری زمین و فاصله از راه اصلی که در مکان یابی دفن زباله مفید می-باشند، در محدوده شهرستان محلات در نظر گرفته شد. سپس جهت مقایسه زوجی معیارها و پارامترهای مربوط از دانش 100 نفر از کارشناسان در حوزه های مختلف؛ اعم از سازمان های محیط زیست، فرمانداری، منابع طبیعی و شهرداری شهرستان محلات در قالب پرسشنامه استفاده گردید. بعد از محاسبه و اعمال وزن های نهایی برروی هریک از لایه ها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، مدل سازی به صورت فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام گرفت. در نهایت پهنه های مناسب دفن زباله شهر محلات بر اساس قابلیت استقرار مکان در قالب 5 طبقه از بسیار مناسب تا بسیار نامناسب شناسایی و با مشاهدات میدانی تطبیق داده شد و جهت جنوب شرقی شهر محلات مناسب ترین پهنه جهت دفن پسماندهای شهری برآورد شد.
بررسی تحولات اقتصادی- اجتماعی مدار نامولد سرمایه داری در ایران و تأثیر آن بر اسکان غیررسمی در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد شهری در کلانشهر های کشور بویژه تهران، بعلت فقدان یک مکانیسم پویا برای تداوم جریان سرمایه، در چند سال اخیر وابسته به رانت زمین، مسکن و فرصت های نابرابر درآمد گردیده است. این روند در دهه ی اخیر با توجه به افزایش نقدینگی و تقویت سرمایه داری سوداگر، افزایش یافته است. اگر از سال 1340 تا 1370 ه.ش تهران بیشتر یک قطب صنعتی- خدماتی شناخته می شد، در چند سال اخیر روندهای اقتصادی نقشی را القا کرده که تهران را بیشتر به یک قطب ناکارمد تجاری- سوداگری تبدیل نموده است. اگرچه در کوتاه مدت انباشت سرمایه در مقیاسی بی سابقه چشمگیر شده، لیکن افزایش درآمد های کاذب و انتظاری، معضلات فراوانی از جمله بحران مسکن، تورم، بیکاری و حاشیه نشینی را شدت بخشیده است. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل تحولات نظام سرمایه داری ایران در دو دهه ی گذشته و بازتاب آن در فضا و برخی از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن در استان تهران است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی می باشد، که دارای روندی، توصیفی- تحلیلی می باشد. یافته ها بیانگر آن است که: یکی از حوزه های تأثیر روابط سرمایه داری ایران، در بیرون از مرزهای رسمی کلانشهرها یعنی در فضاهای پیرامونی تحقق می یابد، فضاهایی که بُعد مشروط نامعادلات اقتصادی و روابط قدرت هستند. بررسی تحولات جمعیتی فضاهای مذکور نشان می دهد که جمعیت منطقه شهری تهران بر خلاف تصور رایج، در حال رشد می باشد که این رشد بخوبی در افزایش جمعیت روستایی بصورت اسکان غیررسمی قابل مشاهده است. بنظر می رسد چنانچه استان تهران بعنوان قطب رشد مهم کشور، نتواند سیاست ها و مکانیزم های مناسب جهت انباشت سرمایه را تدوین کند، در آینده ای نه چندان دور علاوه بر روند مهاجرت به استان؛ معضلات بسیاری از طرف فضای دورنی قطب رشد، ماهیت آن را تهدید نماید و ساختار فضایی استان تهران بخوبی این موضوع را در قالب شکل گیری سکونتگاه های خود انگیخته فراوان در حاشیه جنوبی تهران نشان می دهد.
ارزیابی عملکرد شهرهای میانی در تعادل جمعیت و اقتصاد منطقه ای (نمونه موردی: شهر فسا- استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تعادل و نابرابری در نظام سکونتگاهی و لزوم دستیابی به توسعه و تعادل منطقه ای باعث توجه روزافزون به شهرهای میانی بعنوان یکی از راهبردهای جهانی شده است. اگرچه در متون توسعه منطقه ای بر نقش شهرهای میانی بعنوان نوشدارویی در راستای دستیابی به توسعه متعادل منطقه ای تأکید شده است، اما ضرورت دارد تا نقش و عملکرد این شهرها مورد ارزیابی دقیق تری قرار گیرد. از این رو پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال است که آیا فسا به عنوان شهر میانی توانسته نقش مؤثری در ایجاد تعادل جمعیت و اقتصاد منطقه ی فارس ایفا نماید؟ پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی (تهیه پرسشنامه) و به منظور پردازش داده ها از تکنیک های تحلیل منطقه ای استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که: شهر فسا توانسته در تعادل جمعیتی منطقه ایفای نقش نماید، بطوری که بدون وجود این شهر عدم تعادل افزایش می یابد. ارزیابی عملکرد اقتصادی بیانگر آنست که این شهر از نقش قوی خدماتی برخوردار بوده و می تواند در توسعه و تعادل اقتصاد استان ایفای نقش کند. همچنین بررسی الگوی مراجعات به این شهر نشان می دهد شهر فسا توانسته نقش مؤثری در زمینه تأمین نیازهای مختلف شهرستان های مجاور خود ایفا نماید. در مجموع نتایج این مطالعه نشان دهنده عملکرد مؤثر شهر فسا در تعادل منطقه است.
بررسی راهکارهای افزایش اعتماد اجتماعی میان مدیریت شهری و شهروندان تهرانی (مطالعه موردی: مناطق3،7و19 کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش روابط اجتماعی و تفکیک و تمایز فوق العاده نقش های اجتماعی در جوامع مدرن از یکسو و هم چنین انتقال بسیاری از نقش های خانواده و اجتماعات محلی به گروه ها و نهادهای اجتماعی از سوی دیگر، سبب گردیده تا در میان انواع گونه های اعتماد، اعتماد به نظام های انتزاعی و نهادهای اجتماعی بعنوان عاملی در جهت برقراری مشارکت اجتماعی و پیشبرد مقاصد اجتماعی و اقتصادی به یکی از ضرورت های زندگی اجتماعی مدرن مبدل گردد. این پژوهش، به بررسی مقدار اعتماد شهروندان تهرانی به مدیریت شهری و هم چنین عوامل مؤثر برآن پرداخته است. تحقیق به روش پیمایشی صورت گرفته که جامعه آماری آن را شهروندان مناطق 7،3و 19 شهر تهران به خود اختصاص داده اند.نمونه گیری به روش تصادفی، خوشه ای و متناسب با حجم انجام گرفته و مقدار حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران به مقدار 384 نفر تعیین شده است. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن محاسبه و سپس اجرا گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که: میزان اعتماد بین شخصی اکثریت پاسخگویان به کارگزاران شهرداری در حد پایین، میزان اعتماد نهادی آنها به مدیریت شهری در حد متوسط و در نهایت میزان اعتماد (کل) اغلب پاسخگویان به مدیریت شهری در حد متوسط به پایین می باشد. هم چنین در بین متغیرهای مستقل، متغیرهای عملکرد، پاسخگویی و شفافیت سازمانی مجموعاً توانسته اند تا (59/0)، متغیر وابسته اعتماد را تبیین کنند.
نقش استراتژی توسعه شهری (CDS) در سیاست های تأمین مسکن گروه های کم درآمد شهری (مورد مطالعه: ناحیه صفرآباد و بی سیم شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین مسکن برای گروه های کم درآمد شهری از مهم ترین مسایل و چالش های پیش روی کشورهای جهان برای دست یابی به توسعه پایدار محسوب می شود. مهم ترین روش برای رسیدن به هدف تأمین مسکن گروه های کم درآمد شهری، بهم پیوستن فعالیت ها بین بخش های عمومی و خصوصی در جامعه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی نقش CDS در سطح ناحیه صفرآباد و بی سیم شهر زنجان می باشد؛ تا بتواند زمینه مناسبی برای تحرک بخشی به مسکن گروه های کم درآمد و برنامه ریزی بهتر برای توسعه شهری در سطح استان و منطقه را ارائه کند. روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی، در محدوده مورد مطالعه استفاده شده است لذا بعد از مطالعه مبانی تئوریکی با استفاده روش های میدانی داده های مورد نظر گردآوری شده و در نهایت با استفاده از نرم افزار Spss و Matlab به تجزیه و تحلیل یافته ها پرداخته شد. جامعه آماری در این تحقیق 14441 واحد مسکونی می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران حجم نمونه 120 پرسشنامه محاسبه شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که در مؤلفه های اصلی ارائه وام های مسکن با بهره کم، در ایجاد انگیزه برای مقاوم سازی مساکن نقش تعیین کننده دارد که 751/3% و همچنین مؤلفه دوم که بیانگر بهبود وضعیت اقتصادی مردم و افزایش درآمد آنان بوده 614/3% و مؤلفه سوم یعنی نوع مصالح به کار رفته در ساختمان263/2% مقادیر ویژه مشاهدات را توجیه و تبیین می نمایند. همچنین در تحلیل عاملی شاخص اقتصادی بیشترین تأثیر را در مسکن گروه های کم درآمد شهری دارا می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد: گروه های کم درآمد در مقایسه با سایر گروه های بالاتر، بهره مندی کمتری از منافع برنامه های توسعه شهری دارند.
بررسی روند مداخله در مناطق اسکان غیررسمی با تاکید بر سیاست تخریب و پاک سازی(نمونه موردی: اسلام آباد کرج، 1391-1374)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناهنجاری و ناپایداری اسکان و سکونت اگرچه ریشه ای دیرپا در سرزمین ما دارد اما تظاهر آن در اشکال حاشیه نشینی، اسکان غیررسمی، کانون های خودرو و اسکان غیرقانونی و نامتعارف به عنوان محصول شرایط جدید شهرنشینی در کشور است به طوری که بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کم درآمد و 20 درصد ساکنان کشورهای با درآمد متوسط را نیز به خود اختصاص داده اند. این پدیده به شیوه فعلی و مرسوم در ایران از دهه 1320 آغاز و تا اواخر دهه 1350 به شدت نسبتاً زیادی روند گسترش خود را طی نموده است. هدف این پژوهش بررسی فرآیند شکل گیری اسکان غیررسمی در منطقه اسلام آباد و در نهایت بررسی نتایج طرح تخریب و پاک سازی منطقه بعد از گذشت دو دهه از ابتدای اجرای طرح است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن تحلیلی – توصیفی و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، اسنادی و میدانی بوده و جهت نمایش روند انجام طرح از تصاویر ماهواره ای دوره ای استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اسکان غیررسمی در منطقه اسلام آباد از سال 1311 با ثبت تپه مرادآب به عنوان مرتع مشاع قریه بیلقان و با هجوم مهاجران با ریشه روستایی به آن شکل گرفته و از سال 1347 با اعلام تپه به عنوان اراضی ملی از سوی وزارت منابع طبیعی منطقه مستعد شکل گیری سکونتگاهی غیررسمی شده است. طرح تخریب و پاک سازی منطقه نیز از سال 1374 برای محدوده 72 هکتاری منطقه آغاز شده است و تا پایان سال 1391 تعداد 3978 واحد تخریب شده است که 715 واحد آن در دهه اول و تعداد 3182 واحد آن در دهه دوم تخریب و پاک سازی شده اند. با گذشت 17 سال از شروع طرح تعداد 14512 نفر تا سال 1380 و تعداد 15056 نفر در دهه دوم که جمعاً 29568 نفر از منطقه اسلام آباد منتقل شده اند.
سنجش درجه توسعه فضایی براساس میزان بهره مندی از تسهیلات بانکی (مطالعه موردی: مراکز شهری ایلام)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از ملزومات توسعه پایدار شهری، برنامه ریزی جهت کنترل توسعه فضایی متعارف شهرها میباشد. ازعوامل موثر در توسعه کالبدی مراکز شهری توسعه شعبات بانکی وارائه خدمات مالی وتسهیلات بانکی در بخشهای مختلف خدماتی، صنعتی، مسکن، امورزیربنایی و... میباشد. بابررسی اثرخدمات بانکی و نقش آن در توسعه فضایی مراکز شهری و شناسایی عوامل موثر (مثبت ومنفی) میتوان برای آینده مراکز شهری برنامه ریزی دقیق تر وعلمی تری در جهت حفظ تعادلهای منطقه ای ارائه نمود. درمطالعه حاضر با استفاده از تکنیک تاپسیس وانتخاب شاخصهاو وزن دهی به آنها، نسبت به سطح بندی مراکز شهری ایلام از نظر میزان بهره مندی از تسهیلات و خدمات بانکی در راستای توسعه فضایی اقدام شده است. به همین منظور ابتدا بر اساس شاخص مالی و بانکی، میزان برخورداری مراکز شهری از نظر تسهیلات و خدمات بانکی مورد سنجش قرار گرفت و سپس به ارزیابی مراکز شهرها از نظر میزان توسعه فضایی پرداخته شد. تطبیق نتایج پژوهش در دو بخش اقتصادی و توسعه کالبدی حاکی از آن است که؛ تفاوت چشم گیری از نظر میزان توسعه فضایی بر اساس میزان برخورداری از تسهیلات و خدمات بانکی در بین مراکز شهری استان ایلام وجود دارد. به گونه ای که رابطه افزایش تسهیلات با توسعه فضایی در سه شهر ایلام، سرابله و دهلران مستقیم ومعنادار و همگام با توسعه فضایی این شهرها بوده است. در شهرهای دره شهر و آبدانان تسهیلات بانکی اثر کمتری در توسعه فضایی داشته اما در شهرهای مهران و ایوان تاثیر تسهیلات بانکی در توسعه فضایی، بیشتر از سایر شهرها میباشد.
تحلیل فضایی و سنجش سطح پایداری توسعه مناطق کلان شهرتبریز
حوزه های تخصصی:
شهر تبریز نمونه ای از مدل های کلیشه ای توسعه شهری (عمدتا"" متجدد) است که به رغم انسجام فضایی و فشردگی در مرحله پیدایش و رشد ارگانیک آن تا دوره پهلوی به ویژه قبل از اصلاحات ارضی اوایل دهه 40، در پی تحولات ناشی از شهرسازی دهه های اخیر به کلی متحول شده و در شرایطی که تا چند دهه پیش در فضایی محدود شکل گرفته و با برج و بارو محصور بود، گسترش زیادی یافته و امروز گرفتار ساختاری متخلخل و بیمار گونه شده است. فرضیه های این تحقیق عبارت هستند از؛ 1) با توجه به شاخص های پایداری در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و کالبدی، توسعه شهر تبریز در جهت پایدار اتفاق نیفتاده است.2) میان مناطق شهر تبریز به لحاظ برخورداری از شاخص های پایداری شهری تفاوت وجود دارد. ابزار جمع آوری داده ها، آمارنامه های مرکز آمار ایران، اطلاعات حاصله ار نقشه های تحلیلی تولید شده در محیط GIS و اسناد موجود در شهرداری های مناطق و طرح های توسعه شهری تبریز بوده است. همچنین روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که درآن از مدل ها و روش های کمی نظیر تحلیل عاملی، روشAHP، آزمون های ناپارامتریک فریدمن و ویلکاکسون، الگوی ترکیبی HDI، سیستم اطلاعات جغرافیاییGIS و ... استفاده شده است. ننتیجه حاصل از بررسی های انجام شده بیانگر آن است که در میان 10 منطقه شهری تبریز،3 منطقه محروم با ضریب متوسط توسعه یافتگی 27/0 در پایین ترین سطح برخورداری و توسعه یافتگی قرار گرفته است.
تحلیلی بر عملکرد مدیریت شهری شهر مهاباد از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از ارکان اساسی برنامه ریزی شهری، توجه به مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان در تمامی ابعاد توسعه می باشد؛ بنابراین آنچه که در حال حاضر ضرورت انکارناپذیری برای مدیریت شهری است، لزوم تغییر در جهت استفاده از رویکردهای مشارکتی و جلب رضایت شهروندان می باشد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی عملکرد مدیریت شهری از منظر مشارکت و رضایتمندی شهروندی به مطالعه شهر مهاباد پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع ماهیت کاربردی بوده و روش تحقیق آن نیز توصیفی- تحلیلی می باشد. بر این اساس، پس از بررسی مفاهیم و مبانی مرتبط با موضوع پژوهش، جهت گردآوری اطلاعات از روش مطالعة میدانی استفاده شد. نتایج این تحقیق نیز که پس از آنالیز 384پرسشنامة توزیعی میان شهروندانی که به نحوی با شهرداری و عملکرد آنها در ارتباط بودند، نشان دهنده تمایل بسیار بالای شهروندان به مشارکت در مدیریت شهری است؛ هرچند بررسی ها نشان می دهد سابقه مشارکت مردم در زمینه مدیریت شهری چندان چشمگیر نبوده و بیشتر در زمینه مشارکت های فیزیکی بوده است، اما با این وجود، نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپرمن گویای وجود رابطه مستقیم و معناداری آماری بین میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری و میزان رضایت مندی آنان می باشد. همچنین این تحقیق نتیجه گیری می کند که عوامل موثر بر میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در چهار بعد فردی، اقتصادی، اجتماعی و مدیرتی قابل تقسیم بندی است که در این میان تاثیرگذارترین شاخص در بعد فردی سلامت جسمی و روحی شهروندان، در بعد اجتماعی تعلق مکانی، در بعد اقتصادی سودآور بودن فعالیت مشارکتی و در نهایت در بعد مدیریتی اعتماد نهادی(اعتماد دوسویه بین مردم و مدیریت شهری) می باشد.
عوامل موثر بر رضایتمندی شهروندان از خیابان شهری و ارتباط این عوامل با سرمایه-های اجتماعی (مطالعه موردی: خیابان 5 آذر شهرستان گرگان)
حوزه های تخصصی:
موضوع فضای شهری از جمله مباحث پرجاذبه ای است که بسیاری از اندیشمندان مسایل شهری به آن توجه داشته و اهمیت آن را اساسا به جهت رابطه ای می دانند که آن با راهبردهای اجتماعی، پالایش ساخت اجتماعی، تولید کیفیت انسانی- عاطفی در جامعه، بیان زندگی فعال مردم، فعالیت سیاسی، زندگی سالم شهری و مانند آن دارد. در این پژوهش به بررسی ارتباط بین تحصیلات، جنس ها و محدوده های سنی مختلف شهروندان گرگانی با هر یک از عوامل موثر در رضایتمندی شهروندان از خیابان 5 آذر شهرستان گرگان با استفاده از نرم افزار SPSS پرداخته شد. نتایج یافته ها حاکی از آن است که بین محدوده های سنی با عواملی همچون کانال ها، جوی ها و کنترل آب های روان، تردد وسایل نقلیه، ایستگاه اتوبوس و فضاهای بازی برای کودکان و بزرگسالان ارتباط معنی داری وجود دارد که این معنی داری در محدوده سنی کمتر از 18 سال بیشتر به چشم می خورد. هم چنین در بررسی ارتباط بین تحصیلات و هر یک از عوامل موثر در رضایتمندی نیز مشخص شد که فقط بین سطح تحصیلات با جنس کفپوش پیاده رو و بین جنس های مختلف با فاکتورهای کانال ها، جوی ها و کنترل آب های روان ارتباط معنی-داری وجود دارد. جهت تعیین بااهمیت ترین و کم اهمیت ترین عوامل موثر بر رضایتمندی شهروندان از آزمون Friedman استفاده گردید. نتایج این پژوهش سبب می شود که نیازمندی های شهروندان به تفکیک سن، جنس و سطح تحصیلات شناسایی شده و برنامه ریزان و طراحان شهری را در برنامه-ریزی دقیق تر و طراحی بهتر و مناسب تر برای افزایش رضایتمندی شهروندان یاری رساند.
بررسی روند تغییر سری های دمای شهر شیراز در ارتباط با برنامه ریزی توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزی شهری پایه و اساس توسعه شهری محسوب می شود، لذا نقش عوامل و عناصر اقلیمی را نمی توان در آن نادیده گرفت. طی دهه های اخیر به دلیل توسعه سریع شهرنشینی و صنعتی شدن، تغییرات قابل ملاحظه ای در کمیت های هواشناختی و کاربری سطح زمین در شهرهای بزرگ به وجود آمده است. با توجه به این که امروزه محققین به علت ناکافی بودن اطلاعات اقلیمی نتوانسته اند آن گونه که باید تأثیرات اقلیم بر شهر و یا تأثیرات توسعه شهرنشینی بر شرایط اقلیمی را مورد مطالعه قرار دهند؛ لذا در پژوهش حاضر سعی بر آن شده تا به منظور بررسی این اثرات متقابل، روند عناصر دمایی و ارتباط آن با توسعة شهری به طور موردی بر روی شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گیرد. در راستای این هدف از آمار دمای حداقل، دمای حداکثر، میانگین دما، حداقل مطلق دما و حداکثر مطلق دمای ایستگاه سینوپتیک شیراز طی دوره آماری 1389-1350 در مقیاس سالانه استفاده شد. پس از تست همگنی داده ها توسط آزمون های کالموگورف اسمیرنوف و کای اسکور و سنجش بهنجاری داده ها توسط نرم افزارهای Minitabو Ncss جهت محاسبه روند از آزمون های پارامتری t، وان نیومن و تابع خود همبستگی بهره گرفته شد. در نهایت مدل تحلیلی روند به روش کمترین مربعات بر روی داده ها صورت پذیرفت. نتایج حاصل بیانگر آن است که طی دوره مورد مطالعه پارامترهای دمای حداقل، دمای حداکثر، میانگین دما و حداقل مطلق دما دارای روند افزایشی و پارامتر حداکثر مطلق دما بدون روند بوده است. این آهنگ رشد افزایشی همزمان با توسعة شهرنشینی و صنعتی شدن در شیراز بوده و در نتیجه ارتباط معنی داری بین افزایش دما با توسعة شهرنشینی و صنعتی شدن به نظر می رسد. این روند افزایشی قابل ملاحظه، به ویژه در دمای حداقل، که ناشی از اثرات توسعة شهری و تغییر کاربری زمین است، می تواند اثرات مخرب زیست محیطی، تغییر اقلیم محلی و حاکم شدن خشکی را در پی داشته باشد. با توجه به چنین روندهای افزایشی ضروری است تا جهت احتراز از این پیامدها برنامه ریزان توسعه شهری تمهیدات لازم را در راستای مقابله با بحران افزایش گرمایی و به صورت مدیریت ریسک به کار گیرند.