فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
سرزمین های شهر محور، برآیندی از روابط عملکردی و کالبدی است. گسترش روز افزون این روابط منجر به پیچیده شدن ادراک هر یک از پدیده های فضایی و برنامه ریزی منطقه ای می گردد. هدف از این پژوهش، بررسی چهار واژه پر کاربرد در مطالعات منطقه ای (منطقه کلان شهری، شهر- منطقه، منطقه شهری عملکردی و منطقه شهری چند هسته ای) با استفاده از روش تحلیل تطبیقی است تا بر اساس آن به تبین ماهیت هر یک از این پدیده ها، با توجه به دو مؤلفه تعامل عملکردی و کالبدی بپردازد. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات برای تطبیق الگوی فضایی کلانشهر تهران و نواحی پیرامونی اش با چارچوب نظری به دست آمده، از روش های آماری و مدل های برنامه ریزی مانند میزان فعالیت و مدل ضریب مکانی (L.Q) استفاده شده است. در نهایت بر اساس تحلیل های فضایی، الگوی فضایی بهینه در مقیاس های مختلف برای کلانشهر تهران و نواحی پیرامونش ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد کلانشهر تهران پذیرنده نقش های مرکزیت در مقیاس های تو در تویی از فضای ملی، منطقه و نیز بین آن دو می باشد. پس وجود الگوهای متنوعی از تعاملات عملکردی بین کلانشهر تهران و شهرهای پیرامونش می تواند از هر بعدی ماهیت فضایی تازه ای به این کلانشهر و نواحی پیرامون تزریق نماید. نگاه صرفاً کالبدی به پدیده های فضایی تا کنون موجب گردیده که سرزمین های شهرمحور از نظر مورفولوژیکی به هم نزدیک باشند. پس شایسته است که پدیده های فضایی را به عنوان سیستمی شکل یافته از مؤلفه های مورفولوژیکی، عملکردی، ارتباطی و سیاسی مورد توجه و تفکر قرار داد. بر این مبنا، سه مفهوم منطقه کلانشهری، شهر- منطقه و منطقه شهری عملکردی در مقیاس های گوناگونی از فضا برای نواحی پیرامون کلانشهر تهران، به عنوان مفاهیم قابل قبول، تعریف پذیر و بهینه سازی می شوند.
تحلیل شاخص های حکمروایی خوب شهری در راستای استراتژی توسعه شهری مورد شناسی: محدوده بافت فرسوده شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، حکمروایی خوب شهری به عنوان یکی از شاخه های استراتژی توسعه شهری (cds) در جهان مطرح شده است. در این رویکرد، کمبودهای رویکرد متداول به مدیریت شهری (دستور از بالا، صرفاً تکنوکرات و محافظت از ساختار قدرت موجود) نشانه گرفته می شود؛ بنابراین، در شهر نیز به طور مشخص، برقراری حکمروایی خوب، مورد تأکید قرار می گیرد و معیارهایی برای خوب شدن حکمروایی در نظر گرفته می شود. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در بافت های فرسوده شهر کرمان از دید شهروندان و شناسایی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در هر یک از حوزه های بافت فرسوده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) جمع آوری شده است و با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون های T-Test، تحلیل واریانس و رگرسیون چند گانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، 114946 است که با استفاده از روش نمونه گیری کوکران، حجم نمونه 321 محاسبه شده است. نتایج حاصل از آزمون T-Test بیانگر این است که شاخص های حکمروایی خوب در بافت های فرسوده شهر کرمان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که از بین حوزه های بافت فرسوده شهر کرمان، حوزه یک و پنج به ترتیب با میانگین 96/1 و 12/2 در بدترین وضعیت قرار دارند. همچنین، از بین شاخص های حکمروایی خوب شهری، شاخص پذیرا و پاسخ دهنده و مسئولیت پذیری به ترتیب با ضریب تأثیر 246/0 و 233/0 اثرگذاری و قدرت تبیین بیشتری نسبت به بقیه شاخص های بررسی شده در تحقق حکمروایی خوب شهری در بافت فرسوده این شهر دارد. در پایان نیز با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهادهایی جهت بهبود وضعیت این شاخص ها در بافت فرسوده شهر کرمان ارائه شد.
ارزیابی مطلوبیت پیاده راه های شهری براساس مؤلفه های کیفی؛ مطالعه موردی: پیاده راه علم الهدی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت در نقاط شهری پیامدهای ناگوار اجتماعی – اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی برای شهرها به وجود آورده است. بنابران شهرها باید مکان های بهتری را برای زندگی فراهم کنند. یکی از این مکان ها، خلق خیابان های پیاده است. این پژوهش با هدف سنجش وضعیت پیاده راه علم الهدی، شد. در گام اول ادبیات تحقیق مطالعه شد. و براساس این مطالعات چهار معیار (کالبدی، زیست محیطی، آسایش و راحتی، کاربری و فعالیت ها) و 22 شاخص انتخاب شد. در گام بعدی با استفاده از روش دلفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزارExpert choice این شاخص ها اولویت بندی شدند. در مرحله بعد، با استفاده از مطالعات میدانی و تکمیل400 پرسشنامه توسط شهروندان حاضر در پیاده راه علم الهدی، وضعیت این پیاده راه با توجه به هر یک از شاخص ها ارزیابی شد. نتایج این بخش از لحاظ شاخص های کالبدی نشان داد که عرض پیاده روها با نمره 65/3 در رتبه اول و طراحی مناسب جداره ها با نمره 21/2 در رتبه هفتم قرار دارد. در بخش زیست محیطی شاخص حفاظت از پیاده ها در مقابل تغییرات جوی با نمره 61/2 بهترین وضعیت را دارد. در بخش آسایش و راحتی، شاخص آلودگی صوتی با نمره 59/3 در رتبه اول قرار دارد. شاخص های سهولت دسترسی به پیاده راه و امنیت به ترتیب با نمرات 47/3 و 45/3 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. نتایج بررسی ها درباره شاخص های معیار کاربری و فعالیت ها حاکی از آن است که شاخص تنوع کاربران با نمره 68/3 نسبت به شاخص های دیگر از وضعیت مطلوبتری برخوردار است. همچنین شاخص های امکان بارگیری و تخلیه بار واحد های تجاری و نشانه ها وبناهای شاخص به ترتیب با نمره های 83/2 و 72/2 در رتبه های دوم و سوم قرار دارند.
اثرات گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقای کیفیت زندگی (مطالعه موردی: شهر گچساران)
حوزه های تخصصی:
سطح کیفیت زندگی جامعه محلی با مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری در ارتباط است. در نظریه های متعدد اعتقاد بر این است چرخه حیات گردشگری، که عموماً بر ظرفیت تحمل اجتماعی استوار است، در طول مراحل اولیه توسعه تغییرات مثبتی در سطح کیفیت زندگی ساکنان مقصد ایجاد می شود؛ ولی در ادامه، زمانی که ظرفیت تحمل یا سطح تغییرات قابل قبول جامعه به آستانه خود برسد، تغییرات منفی ناشی از توسعه گردشگری در جامعه نمایان خواهد شد و به تدریج، کیفیت زندگی ساکنان مقصد تنزل خواهد کرد؛ به همین منظور، در این پژوهش سعی شده است پیامدها و اثرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاصل از توسعه گردشگری بر توسعه شهر با رویکرد ارتقاء کیفیت زندگی در شهر گچساران (دوگنبدان) از دیدگاه کارشناسان امر بررسی شوند و از این طریق، راهکارهایی در جهت توسعه شهر گچساران پیشنهاد شده است. برای رسیدن به هدف تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه و برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS استفاده شده است. این تحقیق بر اساس موضوع از نوع پژوهش های موردی و برحسب محتوا از نوع تحقیقات کاربردی است؛ که به تعیین و تفسیر متغیرهای مستقل و وابسته خواهد پرداخت. رویکرد تحقیق نیز از نوع اثبات-گرایی بوده و به وسیله آزمون همبستگی پیرسون به اثبات رابطه بین متغیرها می پردازد. در نهایت با تحلیل های صورت گرفته در این پژوهش بین رونق گردشگری و بهبود کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین، بین گسترش گردشگری و توسعه شهر رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
تحلیل شاخص های ذهنی کیفیت محیط در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: محله آبکوه مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث کیفیت در محیط های سکونتی خاص هم چون بافت های فرسوده شهری به واسطه برخورداری این سکونت گاه ها از ویژگی هایی هم چون سطح بالای تراکم جمعیتی و ساختمانی و تمرکز در محیطی بعضاً فاقد ارتباطی ارگانیک با ساختار شهر، دارای حساسیت و پیچیدگی مضاعفی نسبت به سایر بافت های شهری است. بدین منظور، با هدف شناخت و بررسی شاخص های کیفیت محیط شهری و سنجش وضعیت فعلی آن در بافتی فرسوده و مسئله دار، شناسائی مؤلفه های تأثیرگذار بر میزان ادراک ساکنان از کیفیت محل سکونتشان و هم چنین تأثیر متغیرهای اجتماعی و اقتصادی ساکنان هم چون سن، نوع مالکیت، سطح تحصیلات، بعد خانوار، مدت زمان سکونت در محله بر نحوه ادراک فردی از این مؤلفه ها و در نهایت ارائه راهکارهای مناسب جهت ارتقاء کیفیت محیط زندگی، محله آبکوه واقع در شهر مشهد که دارای بافتی با هسته روستایی، ارگانیک و بسیار متراکم می باشد، به عنوان محدوده مطالعاتی انتخاب گردید. یافته های پژوهش حاکی از رضایتمندی پایین ساکنان از کیفیت محیط در محدوده مورد مطالعه و تأثیرات ناشی از ویژگی های فردی در ادراک رضایتمندی و یا نارضایتی آنان می باشد. ویژگی های فردی نقش مؤثری در نحوه نگرش و ادراک ساکنان به مقوله کیفیت محیط، را دارند و متغیرهای سن، مدت زمان سکونت در محله و سطح تحصیلات، بیشترین ارتباط را با ادراک افراد از کیفیت محیط محله خود دارا می باشند. به طوری که با بالا رفتن سطح تحصیلات، میزان رضایتمندی از کیفیت محیط پایین می آید. هم چنین با افزایش سن و مدت زمان سکونت در محله، رضایتمندی نیز افزایش پیدا می کند.
مفهوم پیوستگی در شکل گیری و توسعه کانسپت طراحی معماری؛ نمونه موردی: معماری سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۴
۲۳۰-۲۱۱
حوزه های تخصصی:
م عماری ایران چون بسیاری دیگر از مظاهر فرهنگی در طول تاریخ حیات خود از تداوم ک م ن ظیری ب رخوردار بوده است؛ البته چنین نیست که قوم ایرانی از آغاز تمدن شهر نشینی خود همواره ب ه ساختن بناهائی کاملاً مشابه هم و بی هیچ تغییری در زمینه طرح و بنیاد پرداخته ب اشد، بلکه منظور آنست ک ه از ه نگامی که فن ساختمانی پس از طی یک دوره ابتدائی مراحل تکامل خود را پیمود و شیوه خاص خود را پی ریزی کرد، دیگر آن خصوصیاتی را که معماری سرزمین ایران بدانها باز شناخته می شود، در طی قرون متمادی هرگز از دست ننهاد. در این پژوهش که یک پژوهش «استدلالی- استنتاجی» می باشد، با مطالعه مبانی نظری و بررسی سیر تاریخی کانسپت های معماری در ادوار مختلف و اقلیم های مختلف سعی در اثبات این فرضیات صورت می گیرد که کانسپت های طراحی معماری ایران در ادوار مختلف و در اقلیم های مختلف دارای یک پیوستگی و ثبات بوده است.
بررسی میزان مشارکت های عمومی در رسیدن به ارتقای کیفی فضاهای گمشده شهری (نمونه موردی: بوستان جوانمردان،زیر پل آیت الله کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احداث خیابان های جدید درون بافت شهرها و نفوذ نوگرایی و اتومبیل به آن ها باعث ایجاد فضاهای تعریف نشده گشته است که این اراضی خالی و رها شده با ابعاد بزرگ و کوچک به جا مانده از احداث خیابان های جدید درون شهر موقعیت های مناسبی جهت توسعه و انجام اقدامات خلاقانه و کشف ارزش های پنهان بسیار در آن را به وجود آورده است. حرکت و ارتباطات سواره به نحو فزاینده ای بر فضای عمومی تسلط یافته و بسیاری از ارزش های فرهنگی نیز گمشده است. بنابراین تهدید فضاهای گمشده را می توان به فرصتی برای ایجاد فضای شهری سرزنده، پویا و پایدار تبدیل نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی و با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه جایگاه مشارکت مردمی در رسیدن به پایداری اجتماعی در طراحی فضاهای گمشده شهری با روش نمونه گیری تصادفی از کاربران دو فضای عمومی در دو منطقه از شهر تهران اجرا شده است. همچنین روش استدلال پژوهش حاضر از نوع استدلال استقرایی است. تحلیل پرسشنامه ها نیز از طریق نرم افزار SPSS انجام شده است. هدف بررسی ساماندهی دو فضای گمشده شهری و تأثیر آن ها بر میزان مشارکت و رضایت اهالی از آن ها است. بررسی و شناخت عوامل موثر بر مشارکت در حوزه پایداری اجتماعی با نظریه دو اندیشمند برجسته ""راجر ترانسیک"" و ""یان گل"" شناسایی شده است. پژوهش پیش رو قصد دارد با بررسی عوامل مؤثر در پایداری اجتماعی و با بهره گیری از پتانسیل های مردمی به ارتقای فضاهای گمشده شهری کمک کند.
تحلیل تطبیقی دسترسی به فضاهای عمومی و کارکرد سیمای شهری با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: مناطق 1 و 2 شهر کرمان)
حوزه های تخصصی:
شهر، فضایی کالبدی- کارکردی برای انجام انواع فعالیت های انسانی است و آراستگی و زیبایی محیط آن آرامش روح و روان را برای شهروندان در بر دارد. دستیابی به عدالت فضایی در توزیع فضاهای عمومی شهری هدف برتر و با اهمیّتی برای برنامه ریزان شهری بوده است، از این رو هدف این پژوهش، تحلیل تطبیقی دسترسی مناسب به فضاهای عمومی و سیمای شهری بافت قدیم واقع در منطقه یک و بافت جدید واقع در منطقه دو شهر کرمان با رویکرد توسعه پایدار می باشد. روش انجام این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، برداشت های میدانی، گردآوری شده است. معیارهای دسترسی مناسب به فضاهای عمومی، سیمای شهری و کیفیت مسکن مشخص گردید و محدوده مورد مطالعه، منطقه 1 و 2 شهر کرمان مشخص گردید و داده ها و اطلاعات با استفاده از نرم افزار 10.3 ArcGIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت رتبه بندی محلات مورد مطالعه از مدل AHP بهره برده شده است. نتایج نشان می دهد که محلات مورد مطالعه بافت جدید (سرجنگلداری با 428/0 امتیاز و الغدیر2 با 304/0) در رتبه های اوّل و دوم و محلات مورد مطالعه بافت قدیم (ناصریه با 169/0 و قلعه محمود با 084/0 امتیاز) در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفته اند؛ در نهایت دسترسی مناسب به فضاهای عمومی و سیمای شهری بافت جدید شهر کرمان با توجه به نتایج به دست آمده از وضعیت مطلوبی نسبت به بافت قدیم برخوردار می باشند و ضرورت دارد برنامه ریزی مناسبی برای بالا بردن مطلوبیت فضاها در بافت قدیم صورت گیرد.
سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد تبریز (مطالعه موردی: محلّه یاغچیان)
حوزه های تخصصی:
واحدهای خردتر شهرها (محلّه ها)، همچون ارگانیسمی زنده و پویا هستند که در بستر تغییر و تحوّلات بسیاری قرار می گیرند که این تغییرات باعث ایجاد ناپایداری در سطح محلّه ها می گردد؛ بدین منظور، شهرسازی نوین (رویکرد انسان گرا)، به عنوان رویکردی جدید در شهرسازی با در نظر گرفتن مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ...، طیفی وسیع از برنامه ریزی و طراحی شهری را شامل می شود. با توجّه به اهمیّت رویکرد انسان گرا هدف این تحقیق سنجش شاخص های رویکرد انسان گرا در برنامه ریزی محلّات نوبنیاد شهری (محلّه یاغچیان) جهت اخذ رهنمودهای لازم برای ارتقای کیفی و کالبدی محلّه در آینده می باشد. روش مطالعه در این تحقیق، توصیفی تحلیلی و ماهیت آن نظری کاربردی می باشد. جامعه آماری آن، محلّه یاغچیان می باشد و روش جمع آوری اطّلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی است. در روش میدانی، اطّلاعات مورد نیاز با ابزار پرسشنامه و مشاهده میدانی جمع آوری شده اند و تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت کمی و کیفی و با استفاده از نرم افزارهای GIS ، SPSS صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از منظر شاخص های اجتماعی (مانند تعلق و حس انسجام اجتماعی) و فضاهای همگانی (احساس امنیّت و استفاده از عناصر بیولوژیکی)، با ارزش آزمون تی 14/56 و 12/43 و ارزش رتبه ای فریدمن 11/37 و 9/14 مطلوب؛ از نظر شاخص های منظر شهری و دسترسی با ارزش آزمون تی 11/07 و 8/94 و ارزش رتبه ای فریدمن 7/78 و 6/82 نسبتاً مطلوب؛ و از نظر شاخص های کالبدی و کاربری زمین (مانند اختلاط کاربری در سطح و ارتفاع) با ارزش آزمون تی 6/63 و ارزش رتبه ای فریدمن 4/73 در وضعیّت متوسّط بر اساس رویکرد شهرسازی انسان گرا قرار دارد.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر پذیرش خدمات الکترونیک توسط شهروندان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای کیفیت بهره وری و افزایش دسترسی از مزایای ایجاد خدمات الکترونیک است، اما واضح است که بدون هیچ تقاضایی از سوی شهروندان، پیاده سازی آن ها متوقف خواهد شد. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله به ارزیابی عوامل اثرگذار بر پذیرش خدمات الکترونیک توسط شهروندان شهر مشهد می پردازد و در این راستا از مدل پذیرش تکنولوژی (TAM) بهره می گیرد. در این مدل دو متغیر درک از سودمندی و سهولت استفاده از خدمات الکترونیک تعیین کننده می باشند و منجر به تمایل شهروندان به استفاده از خدمات الکترونیک می شوند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و به منظور ارزیابی و الویت بندی عوامل شناسایی شده ازطریق مطالعات کتابخانه ای، از روش پرسش نامه بهره می گیرد. جامعه آماری شامل شهروندان مشهد بوده و بر اساس فرمول کوکران، ۳۸۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت بررسی میزان و نوع تأثیر ابعاد شناسایی شده بر متغیرهای وابسته مدل پذیرش تکنولوژی از آزمون رگرسیون اینتر، برای ارزیابی گویه های موجود در هریک از ابعاد، از تحلیل عامل تأییدی و نهایتاً جهت الویت بندی گویه های تأییدشده از آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ابعاد شناسایی شده دارای اثر مثبت مستقیم بر درک شهروندان از سودمندی و سهولت استفاده از خدمات الکترونیک هستند و اثرگذاری گویه های موجود در آن ها تأیید شد و در الویت بندی گویه ها اضطراب افراد هنگام مواجهه با رایانه در ارتباط با سودمندی درک شده و زیرساخت های موجود در ارتباط با سهولت درک شده دارای بالاترین الویت می باشند.
سنجش و رتبه بندی کیفیت زندگی در استان مازندران با استفاده از تکنیک های AHP و SAW(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شهر و شهرنشینی بارزترین ویژگی تحولات اجتماعی اقتصادی در دوره اخیر بوده است. این دوره بسیاری از فرصت ها را برای ارتقای کیفیت زندگی شهری به شدت محدود کرده است. همزمان با این امر و نیز با تأکید بر سند چشم انداز بیست ساله کشور، تحلیل پیامدهای ناشی از آن یکی از مهم ترین ضرورت های مطالعات شهری بوده است. اندازه گیری کیفیت زندگی می تواند برای ارزیابی سیاست های گذشته و همچنین پایه گذاری استراتژی های برنامه ریزی ناحیه ای در آینده استفاده شود. در این مقاله، با رویکرد مدل های تصمیم گیری چندشاخصه و استفاده از مدل تحلیلی SAW به ارزیابی کیفیت زندگی شهری شهرستان های استان مازندران پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد شهرستان ساری در رتبه ۱، آمل در رتبه ۲، بابل در رتبه ۳ و شهرستان های جویبار، سوادکوه و گلوگاه با اختلاف زیادی در رده های پایین کیفیت زندگی شهری در استان مازندران قرار گرفته اند. اختلاف شدید کیفیت زندگی در بین مناطق شهری این استان، حاکی از وجود نابرابری شدید در برخورداری و تمرکز امکانات و خدمات شهری در برخی از شهرستان ها و نبود امکانات شهری و بی توجهی مسؤلان امر در برخی از شهرستان های کوچک استان است.
ارزیابی و تحلیل شاخص های توسعه انسانی در مناطق شهری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از توسعه انسانی، ایجاد محیطی توانمند برای مردم در جهت برخورداری از زندگی طولانی تر، سالم تر و خلاقانه تر است. پژوهش حاضر بر آن است تا وضعیت هریک از مناطق شهری کشور را از نظر برخورداری از شاخص های توسعه انسانی بررسی کند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و از حیث نوع پژوهش، کاربردی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که میانگین شاخص آموزش در مناطق شهری ۸۰۶/۰، شاخص استاندارد زندگی ۶۱۷/۰، شاخص سلامت ۷۴۸/۰ و شاخص ترکیبی توسعه انسانی ۷۰۱/۰ است. مطلوب ترین وضعیت شاخص توسعه انسانی به ترتیب مربوط به مناطق شهری استان های تهران با ۷۵۶/۰، اصفهان با ۷۵۲/۰ و قزوین با ۷۵۰/۰ است. نامطلوب ترین وضعیت این شاخص به ترتیب مربوط به مناطق شهری استان های سیستان و بلوچستان با ۶۲۸/۰، کردستان با ۶۳۲/۰ و آذربایجان غربی با ۷۵۰/۰ است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در سه شاخص آموزش، تولید ناخالص سرانه، امید به زندگی و شاخص ترکیبی توسعه انسانی مناطق شهری استان سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی نامطلوب ترین وضعیت و مناطق شهری تهران، اصفهان و قزوین مطلوب ترین وضعیت را دارا بوده اند. دسته بندی مناطق شهری استان ها براساس شاخص توسعه انسانی حاکی از آن است که رده بسیار محروم منطبق بر استان های مرزی و رده استان هایی که مطلوب ترین وضعیت را دارا هستند مربوط به مناطقی است که اغلب در مرکز کشور واقع شده اند. در مجموع نابرابری شدیدی بین مناطق شهری کشور مشاهده می شود و این نابرابری در شاخص استاندارد زندگی بیشتر از دو شاخص دیگر است.
ارزیابی توزیع فضایی خدمات بهداشتی- درمانی و ارائه الگوی توزیع بهینه مورد شناسی: استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مسائلی که در زمینه توزیع فضایی خدمات در کشورهای درحال توسعه وجود دارد، نظیر فقدان سلسله مراتب مراکز توزیع در سطح منطقه، موضوع توزیع فضایی خدمات بیش از پیش مورد توجه قرارگرفته است؛ بنابراین، هدف این مقاله مشخص کردن چالش های موجود براساس مؤلفه های بهداشتی-درمانی از طریق رتبه بندی شهرستان های استان خوزستان و همین طور ارائه الگوهای بهینه سازی در توزیع فضایی خدمات است. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. برای سطح بندی از روش تصمیم گیری ویکور و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS، GISو Excelاستفاده شده است. نتایج پژوهش، نشان دهنده توزیع نابرابر خدمات بهداشتی- درمانی در شهرستان های استان خوزستان است که شهرستان اهواز با امتیاز صفر در بالاترین سطح توسعه و شهرستان باوی با امتیاز 1 در پایین ترین سطح قرارگرفته اند. همچنین ضریب همبستگی شاخص ویکور با تعداد جمعیت 0.652 و با درصد شهرنشینی 0.642 بوده که همبستگی بالایی است. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل، الگوی توزیع فضایی بهینه خدمات بهداشتی- درمانی در استان خوزستان پیشنهاد گردیده است.
تحلیل فضایی پراکنش جمعیت و خدمات شهری از منظر عدالت اجتماعی با استفاده از روش ترکیبی (مطالعه موردی: شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر بناب و ارائة راهکاری برای نیل به توزیع متعادل خدمات در سطح نواحی شهر، به منظور بهره مندی همة شهروندان از خدمات شهری مناسب است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است .گردآوری داده ها به شیوة کتابخانه ای انجام شده است. در تحلیل داده ها از مدل های Topsis، Vikor، SARو روش ترکیبی (ادغام)، برای بررسی چگونگی توزیع خدمات شهری در سطح نواحی شهر بناب بهره گرفته شد. برای بررسی میزان تعادل در توزیع جمعیت در نواحی شهر، از ضریب آنتروپی شانون استفاده شد. جامعة آماری تحقیق شامل نواحی پنج گانة شهر بناب بر اساس طرح جامع پیشنهادی شهر است که هشت شاخصِ خدمات شهری ارزیابی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که پراکندگی جمعیت در نواحی شهر متعادل است، اما جمعیت نواحی شهر بناب از خدمات و امکانات شهری متعادل بهره مند نیست. همچنین، حدود 20 درصد از کل جمعیت در شرایط متعادل و تقریباً 80 درصد باقی مانده در شرایط نامتعادل بهره مندی از خدمات شهری به سر می برد. نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن بین پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر، نشانگر نبود رابطة معنادار بین دو متغیر است. بنابراین، افزایش شاخص های خدمات شهری سطح نواحی و رساندن این خدمات به حد متعادل در نواحی شهر بناب ضروری به نظر می رسد.
رهیافت هم تکمیلی، مبانی و کارکردهای آن با تأکید بر منطقه جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان و نحوه توزیع منابع محیطی و جغرافیایی در سطح زمین فاقد الگوی همسان بوده و از نابرابری های گسترده برخوردار است .به همین جهت، هیچ مکان جغرافیایی بر روی زمین وجود ندارد که به تنهایی قادر به تأمین همه نیازهای ضروری ساکنان خود باشد. از این رو همه مکانها برای به دست آوردن نیازمندیهای خود به طور جدی به مکانهای دیگر وابسته اند. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود آن است که، مکانهای جغرافیایی چگونه و با اتکا به چه مکانیسمی می توانند به رفع نیازهای خود بپردازند؟ در پاسخ به این پرسش، طی نوشته حاضر، رهیافتی موسوم به «رهیافت هم تکمیلی» پیشنهاد و ارائه شده و هدف اصلی این مقاله نیز تبیین و معرفی ابعاد نظری و کارکردی رهیافت فوق است. از آنجا که همه مکانها ی جغرافیایی واجد دو دسته از مؤلفه های محیطی شامل: 1- منابع و مزیت های محیطی؛ 2- کاستی، ضعف و محدودیت های محیطی می باشند، لذا می توانند از طریق برقراری همکاری و مناسبات دو سویه، چرخه ای از تعاملات هم تکمیلی را پدید آورند که طی آن، هر مکان جغرافیایی مکمل مکان دیگر محسوب گردد. در حقیقت هدف اصلی این رهیافت آن است که، روابط مبتنی بر رقابت های غیرسازنده میان مکانها را به روابطی توأم با رفاقت و همکاری تبدیل نماید و روشن است در این صورت، دستیابی به سطوح قابل قبولی از توسعه متوازن ، ثبات و امنیت پایدار در محیط های جغرافیایی در دسترس خواهد بود.
از آنجا که رهیافت مزبور ماهیتی کاربردی و حل مسأله دارد؛ لذا از قابلیت تبیین کنندگی نظری و سازماندهی عملی بالایی برخوردار بوده و امکان به کارگیری آن در همه مقیاس های جغرافیایی از خردترین سطوح فروملی تا بالاترین سطوح فرا ملی وجود دارد. همچنین به طور مشخص در چهار حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و امنیت قابل پیاده سازی است. طی مقاله حاضر، نحوه پیاده سازی رهیافت مذکور در خصوص ناحیه جنوب شرق ایران و با هدف حل مسأله توسعه نیافتگی این منطقه از کشور و نیز تعیین مناطق مکمل داخلی و خارجی آن و زمینه های مشارکت و هم تکمیلی این منطقه با مناطق مکمل، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
Study on Iranian Traditional houses and match it with contemporary housing(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ ضمیمه لاتین شماره ۴۴
۳۲۰-۳۱۱
حوزه های تخصصی:
Traditional houses enjoy an organizing with inner spaces based on religious and traditional notions of Iranian families. Space flexibility, readability, introversion, spatial hierarchy and family privacy have had a special status in architecture of Iranian houses, replaced with an outward-oriented architecture. The traditional architecture which has had all the necessary spaces for any communication inside the house has converted to the hotel architecture that its residents have not expected the stability and comfort from it, to whom just the equipment and services at hotel architecture are of great importance to which they have no sense and attachment. Living at contemporary houses has raised the problems such as reduced sense of belonging, comfort and emotional and family problems. The present research intends to compare traditional houses with contemporary houses by study on architecture plans of Iranian traditional houses and emphasis on their spatial richness and quality so as to get familiar with spatial concepts of these houses and take an effective step on how to influence these neglected concepts on single-dimensional spaces of contemporary houses.
راهبرد تعدیل فقر در محلات شهری با رویکرد اقتصاد مقاومتی مطالعه ی موردی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد مقاومتی به عنوان مفهوم مواجهه با اختلالات، غافلگیری ها و تغییرات معرفی می شود. از ویژگی های این الگو، مقاوم سازی اقتصاد ملی در برابر تهدیدات، تأکید بر نیروها و بخش های پیشران، فرصت ساز، مولد، درون زا و برون گرا - جهانی فکرکردن و محلی عمل نمودن- است. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از رگرسیون دو متغیّره فضایی در گام نخست، اقدام به سازمان یابی فقرا و رابطه ی آن با بافت فرسوده در شهر تهران نموده است. سپس به تبیین و سنجش اقتصاد مقاومتی با رویکرد محلی اقدام به شناسایی مؤلفه ها و شاخص های اقتصاد مقاومتی در سطح محله نعمت آباد در جنوب تهران گردید. در این راستا از ابزار پرسشنامه ی محقق ساخته و مصاحبه های عمیق در سطح محلی و از داده ها و اطلاعات نهادها و دستگاههای متولی برای تحلیل در سطح کلان شهر تهران استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سازمان یابی فقرای شهری در شهر تهران از سال 1375 تا 1390 از تمرکزگرایی آنها در بافت فرسوده درون شهر حکایت دارد. به عبارت دیگر رابطه ی معنادار فضایی بین استقرار فقرا با بافت فرسوده در شهر تهران وجود دارد که ضرورت اتخاذ سیاست های اقتصاد مقاومتی را در بافت های فرسوده نمایان تر می نماید.
محله ی مورد مطالعه که شامل بافت فرسوده شهر تهران نیز است، با استفاده از مؤلفه های مولد بودن، درون زایی، کارآفرینی و همکاری های جمعی اقتصاد مقاومتی، در سال های اخیر با گسترش صنعت مبل و لوازم اداری توانسته است در قالب فعالیّت های اجتماع محور ساکنان خود را در مبارزه با فقر و تهدیدات بیرونی تا حدی خود را مقاوم نماید. ارزیابی میزان شاخص های اقتصاد محلی در محله ی مورد مطالعه نشان می دهد که همکاری جمعی برای کسب منفعت از دستگاهای دولتی و شهرداری، بیشترین اهمیت را در بین شهروندان داشته است. در سوی دیگر ایجاد نهادها و مؤسسات غیردولتی، ترس از کمبود منابع مالی و طولانی شدن پروژه های نوسازی کمترین اهمیت در میان شاخص های اقتصاد محلی را از نظر مردم محله نعمت آباد دارا می باشند. بنابراین پیشنهاد می شود که سیاست گذاران و تصمیم سازان حوزه ی مدیریت شهری علاوه بر تسهیل امر بهسازی به بسترسازی توسعه ی اقتصاد محلی در قالب فعالیّت های اجتماع محور کمک نمایند.
موقعیت مساجد جامع و ارتباط آن ها با سایر فضاهای مهم در شهرهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان و موقعیت استقرار مساجد جامع در شهر و چگونگی ارتباط و همجواری آنها با سایر فضاهای مهم شهری مانند دارالاماره، بازار و آرک و همچنین نحوة قرارگیری کف مسجد نسبت به محوطة پیرامون آن، موضوع این پژوهش است. اهمیت این موضوع در این است که اغلب بهنظر می رسد رابطة مسجد جامع با سایر فضاهای شهری در شهرهای اسلامی همانند و یکسان بوده است؛ درحالی که چنین نیست. هدف از این تحقیق، بررسی موقعیت مسجد جامع در شهر و رابطة آن با سایر فضاهای مهم شهری است. پرسش پژوهش آن است که مسجد جامع در چه نقاطی از شهر و در چه ارتباطی با سایر فضاهای مهم شهری مانند دارالاماره، بازار و آرک ساخته می شد و رابطة آن با بافت همجوار خود چه بود. مبانی نظری تحقیق بر این نکته استوار است که چگونگی استقرار مسجد جامع در نسبت با سایر فضاهای مهم شهری، از عوامل و پدیده هایی مانند ویژگی های محیط طبیعی، کارکرد اصلی شهر و بعضی از ویژگی ها و ساختار نظام دیوانی تأثیر پذیرفته است. روش تحقیق، تاریخی- تفسیری است و جامعة آماری آن، بعضی از شهرهای جهان اسلام را دربرمی گیرد. نتایج نشان می دهد بسیاری از مساجد جامع نخستین، در شهرهای تازه ساز در قرن های نخست هجری قمری در نزدیکی دارالاماره ساخته می شدند. رابطة مسجد جامع با آرک در بعضی از موارد به شکلی بود که جامع در بیرون آرک، اما با فاصله ای گاه اندک از آن قرار داده می شد.
نقش رسانه ها در تحولات سبک زندگی روستاییان (مورد مطالعه: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه روستایی ایران به عنوان جامعه در حال گذار دست خوش تغییرات و دگرگونی های فراوانی شده است، به گونه ای که ما شاهد تغییر ارزش های جوانان، تحولات خانواده و شکاف نسلی در جوامع روستایی هستیم. شدت و دامنه تغییر در ابعاد مختلف سبک زندگی در جامعه روستایی به اندازه ای است که ورود وسایل ارتباط جمعی جدید منجر به حرکت جامعه از سبک زندگی روستایی به سمت سبک زندگی شهری شده است. با توجه به اهمیت موضوع، تحقیق توصیفی حاضر با هدف بررسی نقش رسانه ها در تحولات سبک زندگی روستاییان در شهرستان زنجان به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی روستاییان شهرستان زنجان بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 250 نفر از آنها برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان (اعضای هیات علمی گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی دانشگاه زنجان) مورد تأیید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق نیز از طریق تحلیل عاملی تأییدی (مدل اندازه گیری) مورد ارزیابی قرار گرفت. دامنه مقادیر ضرایب پایایی ترکیبی برای مقیاس های مختلف پرسشنامه بین 906/0 تا 929/0 به دست آمد که بیانگر انسجام درونی مناسب ابزار اندازه گیری بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS20 و AMOS20 انجام شد. یافته های توصیفی در رابطه با مؤلفه های سبک زندگی نشان می دهد که 4/44 درصد از پاسخگویان سطح سلامت اجتماعی خود را در سطح بالا ارزیابی کرده اند. همچنین، یافته ها نشان داد که 70 درصد پاسخگویان از سطح سلامت معنوی بالایی برخوردارند. طبق نتایج میانگین تماشای تلویزیون در میان پاسخگویان 4 ساعت و 20 دقیقه در روز بود. یافته های تحلیلی حاکی از آن بود که بین محیط رسانه ای با سبک زندگی پاسخگویان رابطه منفی و معنی داری وجود داشت. هم چنین، بر اساس نتایج استنباطی مشخص شد که متغیر گروه های سنی در رابطه میان متغیرهای تحقیق دارای اثر تعدیل گری بود، به نحوی که اثر محیط رسانه ای بر سبک زندگی روستاییان با گروه سنی پایین منفی و معنی دار بود، در حالی که این اثر برای افراد در گروه سنی بالا غیرمعنی دار به دست آمد.
تحلیلی برعوامل موثر بر شکل گیری تصویر مقصد در گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
اهمیت تصویر گردشگری برای همگان چه محققین و چه متولیان در صنعت گردشگری روشن است، این اهمیت عمدتاً بدلیل تأثیر بر روی درک ذهنی گردشگران و رفتار منتج از آن (انتخاب مقصد) مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر تصویر ذهنی گردشگران از شهر ارومیه و الگوی رفتاری منتج از آن پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. بدین منظور ابتدا مدل مفهومی پژوهش بر اساس مبانی نظری، پیشینه تحقیق و سوالات طراحی گردید و سپس با استفاده از روش پیمایشی از طریق پرسشنامه محقق ساخته به گردآوری اطلاعات درمورد تصویر ذهنی گردشگران قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بر اساس شاخص ها و متغیرهای مورد مطالعه و در انتها آزمون فرضیات گردید. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی بوده که در شش ماهه اول سال 1393 به شهرارومیه سفرکرده اند. حجم نمونه براساس جدول مورگان به تعداد 350 نفرانتخاب گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار Spss صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش بر اساس صورتبندی مدل مفهومی پژوهش و سوالات تحقیق نشان دهنده اینست که ارزش درک شده بر تصویر مقصد گردشگران تاثیر مستقیم داشته یعنی با توجه به میزان ضریب تبیین بدست آمده در مدل رگرسیونی می توان گفت که 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تصویر مقصد) متاثر از تغییرات متغیرهای وارد شده در مدل یعنی کیفیت سفر و ارزش درک شده می باشد . همچنین نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم موید این مطلب است که تصویر ذهنی قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بعنوان مقصد گردشگری در برخی از شاخصهای مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان می دهد،آزمون فرضیه سوم نیز حاکی از اینست که رابطه مستقیم و نسبتاً قوی(75/0) مابین دو متغیر تصویر استنباط شده از شهر ارومیه و تمایل گردشگران به سفر مجدد وجود دارد، بنحوی که آزمون رو اسپیرمن نشان می دهد که رابطه رضایت از سفر و تمایل به سفر مجدد در فاصله اطمینان 95 درصد معنا دار است و می توان گفت با بهبود تصویر ذهنی گردشگران تمایل گردشگران به سفر مجدد نیز افزایش پیدا می کند. بنابراین طراحی راهبردهای مؤثر برای ایجاد یک تصویر قوی و مثبت در ذهن گردشگر ضروری به نظر می رسد.