فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی پیامدهای دو سویه دارد؛ زیرا در یک معنا فقدان مشارکت و انفعال به این مفهوم است که دولت از منافع بالقوه ای که باید در خدمت آن قرار گیرد بی نصیب می گردد و از سوی دیگر، مشارکت زمانی مؤثر واقع می شود که تغییراتی بنیادی در اندیشه و عمل به وجود آیند. بنابراین، ایده های مطلوب مربوط به مشارکت یک نقطه مشترک دارند و آن بهاء دادن به نقش و نظر مردم در تصمیم گیری های سیاسی و دسترسی آن ها به منافع قدرت است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف نقش عوامل انگیزشی و منابع اجتماعی در مشارکت در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در میان شهروندان شهر شاهو و با استفاده از سطح خرد" الگوی نظری مشارکت سیاسی نوریس" انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است، داده های مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و پرسشنامه گردآوری و با استفاده از نرم افزار Spss و با به کارگیری آزمون های کای اسکوئر، و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شده است. جامعه آماری مورد مطالعه تمامی شهروندان شهر تازه تاسیس شاهو بوده که در این میان100 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش سهمیه ای انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل انگیزشی اعلام شده از سوی پاسخ دهندگان برای مشارکت در انتخابات به ترتیب عبارتند از: مخالفت با جناح یا کاندیدای رقیب، بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، ادای دین به شهیدان و خانواده آنان و احساس مسئولیت نسبت به کشور است. از میان منابع اجتماعی مورد بررسی رابطه معناداری بین شغل و رأی دادن افراد، شغل و انگیزش، تحصیلات و علاقه به سیاست، میزان اعتماد سیاسی افراد وجود دارد.
منطقه گرایی جدید و الگوی امنیت سازی ترامپ در آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
172 - 143
حوزه های تخصصی:
منطقه گرایی جدید در سند امنیت ملی دونالد ترامپ طراحی شده است. محور اصلی منطقه گرایی جدید امنیت سازی براساس الگوهای «منازعه نیابتی» شکل گرفته است. مفهوم «موازنه فراساحلی» محور اصلی سیاست امنیتی دونالد ترامپ در محیط منطقه ای است. در سند امنیت ملی دونالد ترامپ، خاورمیانه عربی و آسیای جنوب غربی در مقایسه با سایر حوزه های منطقه ای همانند نیمکره غربی، آسیای شرقی و اروپا از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. دونالد ترامپ همچنین توانسته است که زمینه برای افزایش همکاری های راهبردی امریکا با روسیه و چین را امکانپذیر سازد. در چنین فرایندی میزان همکاری های اقتصادی و راهبردی ایالات متحده با قدرت های بزرگ براساس الگوهای رقابتی و معادله قدرت هماهنگ می شود. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه گرایی جدید امریکا براساس چه نشانه هایی شکل گرفته و چه پیامد امنیتی در محیط منطقه ای و سیاست بین الملل بجا می گذارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «منطقه-گرایی جدید امریکا در آسیا جنوب غربی و خاورمیانه عربی مبتنی بر موازنه فراساحلی بوده و این امر به گونه ای اجتناب ناپذیر منجر به تداوم منازعات نامتقارن و نیابتی در محیط امنیتی خاورمیانه خواهد شد.» در تنظیم این مقاله از رهیافت ساختار و هویت «باری بوزان» استفاده می شود. دونالد ترامپ تلاش دارد تا منطقه گرایی جدید را براساس مؤلفه های ساختاری سازماندهی کند. در چنین فرایندی زمینه برای افزایش همکاری های اقتصادی و راهبردی بین امریکا، روسیه و چین ایجاد می شود. محور اصلی تعارض امنیتی دونالد ترامپ را موضوعات و بازیگران منطقه ای و فروملی تشکیل می دهد.
تبیین بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
58 - 90
حوزه های تخصصی:
نقش مذهب در مطالعات جدید ژئوپلیتیک و در قالب مباحث ژئوکالچر جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. هر مذهب دارای مکانهای مقدسی است که غالب آنها دارای کارکرد مذهبی هستند و در برخی از مذاهب که کارکرد ایدئولوژیک نیز داراند، یک مکان مقدس می تواند نقش کانون ایدئولوژیک را نیز ایفا کند. تشیع یکی از شاخص ترین مذاهبی است که کارکردهای ایدئولوژیک آن قابل تشخیص بوده و در بین مکانهای مقدس متعدد آن، کربلا به واسطه واقعه عاشورا نقش کانون ایدئولوژیک آن را بر عهده دارد. کربلا در طول تاریخ به واسطه سرشت سیاسی – مذهبی خود نقش آفرینی های ژئوپلیتیکی داشته که این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با اتکاء به مطالعات کتابخانه ای و مقایسه یافته های علمی - پژوهشی و همچنین بهره گیری از نتایج مصاحبه های تفصیلی و عمیق با صاحب نظران، در پی پاسخ دادن به این سوال است که بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا در طول تاریخ به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه کدام است؟
ژئواکونومی به عنوان مفهوم و چارچوب اجرایی در سیاست خارجی، مطالعه موردی: چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
209 - 232
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اقتصاد یک عامل تعیین کننده در سیاست خارجی چین به شمار می رود و با توجه تغییر ماهیت رقابتها در ساختار رقابتی جهان کنونی حول محول مناسبات اقتصادی این مقاله به دنبال تجزیه و تحلیل سیاست خارجی چین بر اساس تحولات جدید از منظر ژئواکونومیکی می باشد. از زمان آغاز دوره اصلاحات، این عامل نیروی محرکه رشد و توسعه چین به شمار می رود. در نتیجه، سیاست مشارکت سازنده با دنیای خارج، به ویژه پیشرفته، به نقطه تمرکز سیاست خارجی چین تبدیل شده است. با این حال، با کاهش رشد اقتصادی چین از آغاز سال های 2010، رهبران کشور به منظور حفظ رشد اقتصادی و جلوگیری از تله "درآمد متوسط"، "وابستگی به مصرف داخلی" بر "مدل سرمایه گذاری خارجی" تأکید کردند. این تحولات پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی داشته چین در بر داشته است. مهمترین بازنمودهای سیاست خارجی اقتصاد پایه را می توان در گزاره های ذیل خلاصه کرد: حفظ و حتی تقویت تعهدات چین به موسسات مالی موجود؛ تاکید بر نقش بازار؛ تمرکز بر آسیا؛ تقویت روابط اقتصادی با شرق و غرب جغرافیایی آسیا؛ ایجاد موسسات و طرح های چندجانبه اقتصادی جدید و همچنین تلاش برای حفظ و تقویت روابط اقتصادی با ایالات متحده که توسط دونالد ترامپ با فشار مواجهه بوده است. روش به کار گرفته شده در مقاله توصیفی – تحلیلی بوده و منابع مورد استفاده نیز بیشتر ماهیت کتابخانه ای و اینترنتی دارند.
بررسی مناقشه ی سرزمینی میان عربستان سعودی و مصر از دیدگاه جغرافیای سیاسی دریاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تقابل فزاینده ی ژئوپلیتیک عرب - صهیونیسم از 15 می 1948 میلادی، اسرائیل دو بار در سال های 1952 و 1967، جزایر تیران و صنافیر را به همراه شبه جزیره ی سینا به اشغال درآورد. پس از انعقاد پیمان صلح کمپ دیوید و ماده ی الحاقیه ی آن در 1979، اسرائیل در 1982 نیروهای خود را از جزایر و شبه جزیره ی سینا بیرون کشید. همزمان در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها با اطلاق عنوان «بین المللی« به تنگه ی تیران، حق عبور بی ضرر غیرقابل تعلیق برای اسرائیل فراهم شد. از فروردین 1395 تا دی 1395 (8 آوریل 2016 تا 16 ژانویه ی 2017) دو رخداد مهم حاکمیت این جزایر را تحت تاثیر قرار داد؛ نخست، اعطای حاکمیت جزایر تیران و صنافیر از سوی رئیس جمهور مصر به عربستان و سپس تعلیق این حکم توسط دادگاه عالی مصر . مقاله ی پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تاریخی-حقوقی مسئله ی حاکمیت در جزایر تیران و صنافیر پرداخته است. نتایج، نشان می دهد که جزایر به لحاظ تاریخی به کشور مصر تعلق دارند. اگر جزایر تیران و صنافیر به حاکمیت عربستان درآید، در آن صورت هر دو کشور در دریاى سرزمینى تنگه ی تیران مشترک هستند، اما اگر جزایر در حاکمیت مصر باقی بماند، در آن صورت، تمامی تنگه در حاکمیت مصر خواهد بود. همچنین با توجه به پیمان صلح کمپ دیوید و کنوانسیون 1982، واگذاری جزایر تیران و صنافیر به عربستان و یا ابقای آن در حاکمیت مصر، تغییری در نظام حقوقی آمد و شد در تنگه ی تیران ایجاد نخواهد کرد.
Role of Regional Integration in MERCOSUR Regional Peace and Development An Approach to Human-Centered Geopolitics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
1 - 24
حوزه های تخصصی:
The creation of regional or international organizations is considered as a way to peace building and keeping. In fact, one of the causes of transformation of international organization after the Cold War has been the settlement of peace and security in regional context. Latin America is among strategic regions of the world that has witnessed a new trend of regional integration after the end of the Cold War and the regional states have taken different ways to promote regional cooperation and alliance in different facets and in particular in economic and political realms. So, the research is intended to investigate the role of MERCOSUR in regional peace and development in Latin America. This paper argues that MERCOSUR has been successful, and it is in line with Latin America interests and also can provide a proper pattern of regional integration and interdependence and can be developed among the states which share common political interests.
تبیین نقش عوامل جغرافیایی و سرزمینی در قدرت دریایی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
122 - 155
حوزه های تخصصی:
قدرت دریایی کشورها از مؤلفه هایی همانند: مؤلفه جغرافیایی - سرزمینی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی شکل یافته است. وضعیت جغرافیایی و سرزمینی کشور دریایی، مؤلفه مهم در قدرت دریایی است. این تحقیق با هدف بنیادی و ماهیتی توصیفی - تحلیلی، نقش مؤلفه جغرافیایی و سرزمینی را در قدرت دریایی کشورها بررسی کرده است. ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای، مقالات و اسناد است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کیفی و استنباطی انجام شده است. دسترسی دریایی؛ خصوصیات منطقه ساحلی؛ گسترهِ سرزمینی کشور دریایی؛ مناطق دریایی؛ تماس با شبکه های ارتباطی دریایی (تنگه ها، کانال و...) و جزایر مهمترین عناصر مؤلفه جغرافیایی و سرزمینی کشور است که بر قدرت دریایی کشورها تأثیر می گذارد. عناصر جغرافیایی و سرزمینی قدرت دریایی در تحقیق حاضر مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، دسترسی دریایی و ویژگی های منطقه ساحلی بر سایر عناصر جغرافیایی و سرزمینی قدرت دریایی برتری دارند.
نرخ فرونشست گرد و غبار اتمسفری و ارتباط آن با برخی از پارامترهای اقلیمی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذرات معلق اتمسفری به عنوان نتیجه اصلی فرسایش بادی، اثرات بسیار مهمی بر محیط پیرامون خود دارند. هدف از این پژوهش، تعیین نرخ فرونشست گرد و غبار در استان خراسان رضوی و ارتباط آن با پارامترهای اقلیمی است. به این منظور تعداد 50 ایستگاه در سطح استان انتخاب و طی 12 ماه (مجموعاً 600 نمونه)، توسط تله های شیشه ای نمونه های گرد و غبار به صورت ماهیانه جمع آوری شد. حداقل مقدار میانگین نرخ فرونشست مربوط به ماه آذر با میزان 97/9 گرم بر متر مربع و حداکثر آن در ماه خرداد با میانگین 96/20 مشاهده شد. دامنه مقدار فرونشست گرد و غبار در طول مدت نمونه برداری 3/0 تا 42/150 گرم بر متر مربع در ماه بود. شهرستان های گناباد و قوچان، به ترتیب، با متوسط 14/313 و 62/74 متر مربع بر گرم در سال بیشترین و کمترین میزان فرونشست گرد و غبار را در سال داشتند. بر اساس نقشه های پراکنش مکانی، بیشترین مقدار فرونشست در ماه های مربوط به فصول بهار و تابستان در غرب و جنوب با اقلیم خشک و فرا خشک بود و در قسمت های شمالی استان به دلیل رطوبت بیشتر و کوهستانی بودن کمتر بود. تحلیل نقشه های سینوپتیک اقلیمی طوفان، حاکی از شیب فشار حاصل از استقرار همزمان کم فشاری در مرز های جنوبی کشور و مرکز پرفشار بر روی دریای خزر و ترکمنستان بوده که سبب وزش بادهای شدید و ایجاد طوفان های گرد و غبار در فصل بهار شده است. با تغییر جهت باد غالب از شرق و شمال شرق در ماه های خشک سال، به غرب و جنوب غرب در ماه های با بارش بیشتر، نرخ فرونشست ذرات معلق در اکثر مناطق به جز مناطق شرقی استان کاهش یافت. همچنین، نتایج نشان داد که بین متوسط فرونشست گرد و غبار در 12 دوره نمونه برداری رابطه مثبت و معنی داری با حداقل و حداکثر دما، سرعت باد و رابطه منفی با رطوبت نسبی در سطح 5% وجود داشته است. بالا بودن سرعت باد و خشک تر بودن خاک و در نتیجه بالا بودن رخداد طوفان، در فصل بهار نسبت به سایر فصول باعث شده مقدار گرد و غبار بیشتری توسط باد و تا فواصل طولانی حمل شده باشد که می تواند به منابع محلی و برون مرزی مربوط باشد.
بررسی ارتباط ساختار معماری اقامتگاههای بومگردی با میزان رضایتمندی گردشگران (مطالعه موردی: اقامتگاه های بوم گردی روستای جنت رودبار، رامسر، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
81 - 94
حوزه های تخصصی:
بومگردی یکی از انواع گردشگری است که درسالهای اخیر در کشور به سرعت توسعه یافته است. استان مازندران بعلت برخوداری از جاذبه های طبیعی فرهنگی، شاهد رونق این اقامتگاهها در 5 سال اخیر بوده است. استفاده از قابلیتهای بومگردی برای توسعه روستاها و لزوم ایجاد چارچوبی برای حفظ ارزشهای اجتماعی و طبیعی روستا ها و کنترل کیفیت معماری اقامتگاهها بعنوان بخشی از خدمات گردشگری، پرداختن به رابطه معماری اقامتگاهها با میزان رضایتمندی گردشگران را ضروری ساخته است. این مقاله با هدف یافتن چارچوبی برای ضابطه مند کردن معماری اقامتگاهها، به سنجش رضایت بومگردان پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که در آن بعد از تدوین مفهومی بر اساس تحلیل محتوای مبانی معماری بومی و شناخت مدلهای سنجش رضایتمندی، جمع آوری داده های میدانی از طریق پرسشنامه صورت گرفت. طبق مدل مفهومی تدوین شده، ابعاد سه گانه کالبدی-فضایی، طبیعت گرایی و اجتماعی در معماری بومی اقامتگاهها به ترتیب متناظر با الزامات اساسی، عملکردی و هیجانی رضایتمندی گردشگران فرض شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که معماری اقامتگاه ها از لحاظ تامین نیازهای اساسی اقامت بیشترین رضایتمندی گردشگران را جلب کرده و از این حیث بر هتل ها و سایر اقامتگاه ها ترجیح داشته اند. در مرتبه بعد شاخصهای طبیعت گرایی معماری به میزان ۶۰ درصد رضایتمندی مخاطبان را کسب کردند و توانستند بخوبی انگیزه گردشگران از طبیعت گردی را برآورده نمایند. بُعد فرهنگی- اجتماعی اقامتگاه ها کمترین میزان رضایتمندی را داشته که با توجه به اهمیت این شاخص برای توسعه متوازن بومگردی پیشنهادهایی دراین باره ارائه شده اند.
بهینه سازی مدل دراستیک در ارزیابی آسیب پذیری آبخوان میمه به آلودگی نیترات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
15 - 34
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های مناسب برای جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان و مدیریت بهره برداری از منابع آب وکاربری اراضی است. نیترات به عنوان یکی از شاخص های شیمیایی آلودگی آب از دیرباز مورد توجه بوده است. هدف از این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری آبخوان میمه به نیترات با استفاده از GIS، روش های آماری و مدل دراستیک می باشد. بر اساس روش دراستیک آسیب پذیری آبخوان میمه در محدوده آسیب پذیری کم و متوسط (128-75) قرار می گیرد. پس از محاسبه شاخص جدید دراستیک با استفاده از Raster Calculation در محیط ARCGIS، بار دیگر همبستگی بین غلظت نیترات در نمونه های آب زیرزمینی و شاخص دراستیک جدید محاسبه گردید. در این حالت ضریب هبستگی از 162/0 – (قبل از بهینه سازی) به 842/0(بعد از بهینه سازی) افزایش یافت. همبستگی فوق در سطح احتمال 95 درصد معنی دار بود (05/0>P-value). برای تهیه نقشه پهنه بندی غلظت نیترات، نمونه برداری از 10 حلقه چاه بر اساس اصول نمونه برداری استاندارد انجام و به روش اسپکتروفتومتری مورد آنالیز قرار گرفت. سپس نقشه پهنه بندی غلظت نیترات با استفاده از مدل های میانیابی ترسیم شد. تلفیق دو نقشه آسیب پذیری و پهنه بندی غلظت نیترات نشان می دهد اکثر محدوده مورد مطالعه در محدوده بی خطر و کم خطر قرار دارد و تنها بخش کوچکی از منطقه که غلظت نیترات نیز در آب زیرزمینی آن بالاتر از 50 میلی گرم در لیتر است، در محدوده خطرناک طبقه بندی شده است. بر اساس نقشه پهنه بندی غلظت نیترات، بالاترین غلظت در آب های زیرزمینی قسمت جنوبی آبخوان میمه مشاهده گردید که ناشی از تأثیر متقابل آلودگی ناشی از فعالیت های کشاورزی، برگشت آب آبیاری، جنس زمین، نرخ بالاتر تغذیه، هدایت هیدرولیکی و نفوذپذیری خاک می باشد.
جانمایی پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران با استفاده از تکنیک AHP و GIS؛ (مطالعه موردی: شهربابک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
65 - 88
حوزه های تخصصی:
برای کاهش آسیب پذیری شهر در برابر بحران هایی نظیر زلزله، سیل و سایر بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی تنها توجه به ایمنی و مقاومت ساختمان و رعایت اصول مهندسی ساختمان، کفایت نمی کند بلکه لازم است مدیریت بحران به عنوان یکی از حیاتی ترین سطوح مدیریت، وارد امور شهری گردد. از آنجا که مکانیابی در چهارچوب کاربری زمین معنا پیدا می کند و در حقیقت عملی است جهت گزینش علمی و اصولی مکانی برای کاربری مورد نظر، ضروری است تا با تأکید بر نحوه استقرار و همجواری کاربری های شهری، گامی مؤثر در جهت کنترل و مهار بحران برداشت. منظور از این پژوهش جانمایی پایگاه های پشتیبانی مدیریت بحران شهر بابک با در نظر گرفتن پارامترها و عوامل موثر مکانی شهر بابک می باشد. برای این منظور ابزار و فنون پیشرفته ای ابداع شده اند تا در خدمت تحلیل کاراتر برنامه ریزی شهری قرار گیرند. از اینرو مکان یابی پایگاه پشتیبان مدیریت بحران شهربابک، با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) جهت وزندهی معیارها، همپوشانی شاخص (IO) جهت تلفیق لایه ها و سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) الگوی مکانیابی بهینه پایگاه پشتیبان مدیریت بحران را در تحقیق حاضر ارائه نموده است. ماهیت تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق توصیفی – تحلیلی- تجربی است. در این مسیر معیارهای بکار گرفته شامل کارایی، سازگاری، ایمنی و ویژگی های محیطی شهربابک می باشد. نتایج عمومی این پژوهش نشان می دهد 16.9 درصد از کل مساحت شهربابک شامل اراضی کاملا نامطلوب جهت احداث پایگاه پشتیبان مدیریت بحران ، 41.7 درصد اراضی با مطلوبیت ضعیف، 18.6 درصد اراضی با کیفیت بی تفاوت، 21.2 درصد اراضی نسبتا مطلوب و 1.6 درصد طبقه کاملا مطلوب را به خود اختصاص داده است. همچنین نقشه پیشنهادی جانمایی پایگاه پشتیبان مدیریت بحران شهربابک و کاربری های ضروری مجاور این کاربری در نقشه کاربری اراضی پیشنهادی آمده است.
تحلیل ژئوپلیتیک؛ بازنمایی فضاهای ترس در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
21 - 55
حوزه های تخصصی:
حس مکان یکی از مفاهیم جغرافیایی است که در ژئوپلیتیک روزمره حضوری آشکار دارد. علاوه بر عوامل جغرافیایی عناصر روانشاسانه و عوامل اجتماعی مختلفی نیز در شکل گیری حس مکان نقش دارند. ترس یکی از عناصر روانشناسانه ای است که نه تنها برای تعریف حس مکان، بلکه جهت تحلیل کارکرد فضای جغرافیایی کاربرد دارد. بهعبارت دیگر، ترس یکی از عوامل بازتاب دهنده تأثیر جغرافیا در زندگی روزمره انسان است که خلق یک جغرافیای تخیلی به نام فضاهای ترس را در پی دارد. همه انسان ها به واسطه تجربه شخصی یا بازنمایی رسانه با فضاهای ترس آشنا هستند. یکی از رسانه هایی که در بازنمایی، بازتولید و بازتعریف فضاهای ترس نقش دارد سینما است. از نظر جغرافیایی، این بازنمایی ها که در موقعیت های گوناگون و با اهداف و کارکردهای متفاوتی صورت می پذیرند در شکل گیری ادراک فضایی و حس مکانِ انسان نسبت به فضا/مکان تأثیرگذار است. یکی از بحث های مهم در هر دوی جغرافیای انسانی انتقادی و ژئوپلیتیک انتقادی کارکرد بازنمایی ها و تصویرسازی های سینما از احساساتی نظیر امنیت، امید و ترس در فرآیندهای جغرافیایی است. مقاله حاضر با ارائه یک تحلیل ژئوپلیتیک از نقش سینما در بازنمایی "فضاهای ترس"، تأثیر این امر بر فرآیندهایژئوپلیتیک و فضایی را مورد بررسی قرار میدهد.
تحلیل فضایی آسیب پذیری سکونتگاههای جمعیتی در برابر زلزله (پژوهش موردی: شهرستان دنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
213 - 230
حوزه های تخصصی:
یکی از خطرات طبیعی که بسیاری از شهرهای جهان، از جمله کشور ما را تهدید می کند، زمین لرزه است. در این میان شهرستان دنا با توجه به وجود گسل های فعال، نقاط لرزه خیز، عدم رعایت استانداردها، توسعه فیزیکی نامناسب و غیره، از این قاعده مستثنی نمی باشد. هدف از پژوهش حاضر، پهنه بندی فضایی شهرستان دنا از نظر خطر زلزله و شناسایی سکونتگاههای شهری و روستایی و بخش های واقع در پهنه های با خطر بالای زلزله می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که، 79/11 درصد، معادل 33/124 کیلومتر مربع از کل شهرستان دنا، دارای خطر لرزه خیزی بسیار بالا و 40/27 درصد، معادل 83/288 کیلومتر مربع، دارای خطر لرزه خیزی بالایی است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که 23/411 کیلومتر مربع، معادل 32 درصد از کل شهرستان دنا، دارای خطر لرزه خیزی کم می باشد. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، شهر پاتاوه از نظر میزان خطر لرزه خیزی دارای خطر زلزله در سطح نسبتاً کم، و شهر سی سخت از نظر خطر لرزه خیزی، دارای خطر لرزه خیزی زیادی است و محدوده های اطراف این شهر درمعرض خطر لرزه خیزی بسیار بالا قرار دارند. همچنین 17/12 درصد از آبادی ها و روستاهای شهرستان دنا در پهنه با خطر بالا، 97/33 درصد، در پهنه با خطر متوسط، 25/35 درصد در پهنه با خطر کم و همچنین 29 روستا، معادل 58/18درصد از سکونتگاههای روستایی و آبادی ها در پهنه بدون خطر زلزله قرار دارند. همچنین بیشترین مساحت بخش مرکزی در پهنه خطرپذیری زیاد و بسیار زیاد به مساحت 215 کیلومتر مربع، و بیشترین مساحت بخش پاتاوه، در محدوده خطر لرزه خیزی بالایی قرار دارد که معادل 278 کیلومتر مربع می باشد. بررسی راهبردی حاصل از پژوهش، نشان از نقش حاکم ماتریس قوت با وزن 204/0 در ربع اول و استراتژی ST با وزن 203/0 دارد.
بررسی کارایی مدل های EPM و MPSIAC در تعیین وضعیت فرسایش حوزه آبخیز شهریاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اطلاعات محدودی از دقت نقشه ی فرسایش آبی به عنوان یکی از عوامل مهم تهدیدکننده منابع خاک وجود دارد. به این منظور، ارزیابی صحت و نحوه پراکنش طبقات فرسایش حاصل از مدل های EPM و MPSIAC در مقایسه با مدل BLM به عنوان مقادیر واقعیت زمینی در حوزه آبخیز شهریاری در این پژوهش انجام شد. ابتدا آمار و اطلاعات موردنیاز مدل های MPSIAC ، EPM و BLM برای دست یابی به وضعیت فرسایش حوضه جمع آوری و به کمک نرم افزار ARC/GIS9.3 نقشه های طبقات فرسایش تهیه و با نقشه واقعیت زمینی تلاقی داده شدند. همچنین یک نقشه نقطه ای حاوی 1400 نقطه تصادفی برای نمونه برداری از نقشه های حاصل از مدل ها تهیه و بر اساس این نقشه، میزان هر یک از شاخص های آماری RMSE ، RRMSE ، MAE ، MBE ، NSE ، CD ، CRM و MSE محاسبه شد. برای بررسی دقت و صحت مکانی نقشه های طبقات فرسایش حاصل از مدل ها ماتریس خطا و ضریب توافق کاپا، صحت کلی، صحت تولیدکننده و صحت کاربر تهیه شد. نتایج فرسایش حاصل از مدل ها نشان داد که میانگین شدت فرسایش در مدل MPSIAC ، 589 و در مدل EPM ، 287 مترمکعب بر کیلومترمربع در سال برآورد شد که وضعیت فرسایش حوضه با کمک مدل MPSIAC ، زیاد و مدل EPM ، شرایط متوسطی را برآورد شده است. بررسی شاخص های آماری فوق الذکر نشان می دهد که میزان تطابق طبقات فرسایش مدل MPSIAC با خروجی BLM (به عنوان نقشه واقعیت زمینی) بیشتر از مدل EPM است. همچنین نتایج ارزیابی صحت مدل های MPSIAC و EPM نیز نشان داد که مقدار ضریب کاپا در مدل MPSIAC بیشتر از مدل EPM است.
سنجش ناامنی غذایی خانوارهای روستایی و عوامل مؤثر بر آن در استان خوزستان: مطالعه موردی دهستان بستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
73 - 94
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی وضعیت ناامنی غذایی و عوامل مؤثر بر آن در جامعه روستایی دهستان بستان در استان خوزستان انجام شد. روش تحقیق پیمایشی بود و از پرسشنامه استاندارد مقیاس ناامنی غذایی خانوار (HFIAS) استفاده شد. همچنین، با استفاده از روش کوکران، 101 نفر سرپرست خانوار روستایی به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و میزان پایایی پژوهش با کمک آلفای کرونباخ 78/0 به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که فقط 73/26 درصد از خانوارهای روستایی بررسی شده در امنیت کامل غذایی هستند و 27/73 درصد از آنها در درجات مختلف ناامنی غذایی به سر می برند. نتایج تحلیل همبستگی نیز نشان داد که وضعیت اقتصادی، سرمایه اجتماعی (حمایت، اعتماد)، و دانش تغذیه ای با ناامنی غذایی خانوار رابطه معنی دار دارند. همچنین، بر پایه نتایج تحلیل مسیر، تأثیرگذارترین متغیر بر ناامنی غذایی خانوارهای روستایی مورد مطالعه دانش تغذیه ای است.
چشم انداز تغییرات بارش در شمال غرب ایران با استفاده از مدل های گردش کلی جو تحت سناریوهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.80780
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی مدیریت و برنامه ریزی منابع آب کشور، نبود اطلاعات کافی از وضعیت وقوع منطقه ای بارش ها در آینده، به ویژه در پایان قرن بیست و یکم است. لذا در این پژوهش به بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش در شمال غرب کشور پرداخته شد. بدین منظور از داده های 5 مدل گردش کلی جو تحت دو سناریوی خوش بینانه و بدبینانه (RCP4.5 و RCP8.5) با کاربست مدل ریزگردانی LARS-WG6 بهره گرفته شد و تغییرات بارش در طول سه دوره زمانی مختلف (2040-2021، 2070-2051 و 2100-2081) نسبت به دوره پایه (2010-1980) مورد بررسی قرار گرفت. جهت واسنجی و صحت سنجی مدل LARS-WG، داده های مشاهداتی و داده های خروجی مدل ها با استفاده از آزمون های F و T و همچنین شاخص های MAE، MSE، RMSE و R 2 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از کارآیی مناسب مدل ها برای منطقه مورد مطالعه است. بررسی بارش ها در شمال غرب کشور نشان داد که میزان بارش در بیشتر مدل ها به ویژه مدل های EC-EARTH و MIROC5، در دوره 2040-2021، نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. در مقابل، در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 تمامی مدل ها به استثنای HadGEM2 کاهش بارش را بر روی منطقه نشان می دهند. بر اساس شرایط متوسط، انتظار می رود میزان بارش در سطح منطقه در دوره 2040-2021 به میزان 3/0 درصد افزایش و در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 به ترتیب به میزان 7/0 و 4/1 درصد کاهش را نسبت به دوره پایه تجربه نماید. بیشترین تغییرات کاهشی و افزایشی بارش نیز درمجموع بر اساس سناریو RCP8.5 شده است. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش و استفاده از مدل های مختلف نشان داد که بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش به دلیل پیچیدگی فرآیند بارش تنها با استفاده از یک مدل GCM و یک سناریو، عدم قطعیت های زیادی خواهد داشت و لازم است از سناریوها و مدل های گردش کلی جو و ریزگردانی های مختلف استفاده نمود.
ارزیابی و اولویت بندی اثر آلودگی های محیط زیست در مراکز جمعیتی(مطالعه موردی: کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
235 - 250
حوزه های تخصصی:
بروزبحران های زیست محیطی همواره از دغدغه های جهانی بوده است. این نگرانی زمانی دوچندان می شود که این نوع بحران ها مراکز جمعیتی بزرگ نظیر کلانشهرها را تحت تاثیر قرار دهند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی و اولویت بندی پیامد بحران آلودگی خاک، آب و هوا اعم از ریزگردها و آلاینده های شیمیایی و همچنین آلودگی های صوتی، نوری و بصری بر کلانشهر اصفهان است. لذا با استفاده از اطلاعات مربوط به سال های 95-96 و با کاربرد مدلهای فرآیند سلسله مراتبی و ویلیام- فاین به بررسی اثر آلودگی های زیست محیطی بر کلان شهری اصفهان پرداخته شده است. نتایج پژوهش مشخص می کند که بحران های زیست محیطی، ریزگرد، آلودگی هوا، آلودگی بصری، آلودگی آب غیرشرب، آلودگی خاک، آلودگی صوتی و آلودگی نوری به ترتیب با وزن 282/0، 258/0، 135/0، 105/0، 084/0، 073/0 و 063/0 بیشترین تاثیر را بر محیط زیست کلان شهر اصفهان دارند. نتایج استفاده از روش ساده فرایند سلسله مراتبی نشان داد که آلودگی نوری، آلودگی بصری و آلودگی خاک به ترتیب دارای اولویت 1 تا 3 هستند که ضمن تفاوت با روش ترکیبی مورد استفاده در این تحقیق، از نظر کارشناسی نتیجه غیرقابل اعتمادی است.
بازآرایی ژئوپلیتیکی در دریای جنوبی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
168 - 196
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی چگونگی بازآرایی ژئوپلیتیکی منازعه دریای جنوبی چین و همچنین تبیین راهبردهای بازیگران اصلی آن است.چین با اتخاذ سیاست ابهام استراتژیک در تلاش است تا هم از ادعاهای سرزمینی خود پشتیبانی کند و هم روابط خود با کشورهای همسایه را مدیریت کند. در مقابل کشورهای همسایه تلاش کرده اند تا بهنحوی بر قدرت خود افزوده و موازنه قدرت را به نحوی در برابر توسعه طلبی های چین برقرار سازند. در این راستا کشورهای ساحلی اقدام به تقویت نیروی دریایی خود کرده، تلاش در جهت حل اختلافات درونی را در دستور کار قرار داده و نیز برای استفاده از چتر امنیتی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای به مذاکره پرداخته اند.آمریکا سیاست موازنه بدون مهار را در قبال چین در پیش گرفته است و تلاش می کند تا چین را در چارچوب نظم فعلی بین المللی هدایت کند. اینپژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده است.
بررسی عدم قطعیت مدل ها و سناریوهای تغییراقلیم در برآورد دما، بارش و تبخیر و تعرق منطقه نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
53 - 68
حوزه های تخصصی:
تغییراقلیم نه تنها باعث افزایش دما می شود بلکه با تغییر در چرخه بارش جهانی منجر به تغییرات زمانی و مکانی الگوهای بارش می شود. در این تحقیق تاثیر پدیده تغییراقلیم بر دما، بارش و تبخیر و تعرق منطقه نیشابور را با درنظرگرفتن عدم قطعیت مدل های AOGCM و سناریوهای انتشار در دوره 2099-2080 بررسی شد. بدین منظور در ابتدا مقادیر دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش 10 مدل AOGCM تحت سناریوهای A2 و B1 در دوره آتی و دوره پایه (2011-1992) تهیه شده و سپس توسط مدل LARS-WG کوچک مقیاس شدند. تبخیر و تعرق مرجع نیز به روش فائو پنمن مانتیث برای مدل ها و سناریوهای تغییراقلیم محاسبه شد. نتایج نشان دهنده افزایش دما و تبخیر و تعرق در ماه های گرم و کاهش بارش در ماه های سرد است. سپس قطعیت ماهانه پارامترهای دمای کمینه، دمای بیشینه، بارش و تبخیر و تعرق بررسی شد.دما و تبخیر و تعرق در ماه های گرم و بارش در ماه های سرد دارای قطعیت کمتری نسبت به بقیه ماه ها خواهد بود. همچنین نتایج عدم قطعیت مدل ها و سناریوهای انتشار در برآورد پارامترها نشان داد، مدل های NCARPCM و HADCM3 در برآورد دمای کمینه و بیشینه و مدل هایCGCM3T47 و GFDLCM2 در برآورد بارش به ترتیب دارای بهترین و کمترین قطعیت برای دو سناریو می باشند. عدم قطعیت مدل های AOGCM در برآورد تبخیر و تعرق مرجع نیز مشخص می کند که بیشترین قطعیت در تخمین تبخیر و تعرق مرجع برای هر دو سناریو در نتایج مدل GISS-ER مشاهده شد. همچنین سناریو A2عملکرد بهتری نسبت به سناریو B1 در تخمین تبخیر و تعرق در منطقه مورد مطالعه دارد.
نقش دیپلماسی در موافقت نامه اقلیمی پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
148 - 175
حوزه های تخصصی:
امنیت زیست محیطی بخش مهمی از امنیت ملی و انسانی است. با توجه به چالش های موجود و پیش رو در مسایل زیست محیطی در دنیا، گزینش رویکردی جامع و پایدار به مقوله امنیت زیست محیطی ضروری است. حل چالش های ایجاد شده محیط زیستی نیازمند همکاری های بین المللی برای بهره بردای منصفانه و منطقی کشورها از منابع طبیعی بدون آسیب رسانی به کشورهای دیگراست. این مسئله نیازمند نوعی ایده آل از دیپلماسی است که تعاملی مثبت با تمامی طرف های ذی مدخل داشته و به همکاری و مشارکت گروهی با در نظر گرفتن منافع منصفانه و منطقی منطقه ای و جهانی منجر شود به گونه ای که منافع و امنیت ملی کشورها همسو با منافع و امنیت جهانی تأمین گردد. موافقت نامه اقلیمی پاریس محصول دیپلماسی چندجانبه و فرایند طولانی مدت مذاکراتی است که از سال 2007 در بالی آغاز شد و در دسامبر 2015 در پاریس تصویب شد. هر چند این موافقت نامه تمایز میان کشورها و واقعیات مربوط به درجه توسعه یافتگی آنها را می پذیرد اما مرزبندی های مزبور را درنوردیده و تعهدات مشترکی را در خصوص کاهش انتشار، انطباق و شفافیت برای همه کشورها ایجاد می کند. دستیابی به یک توافق تازه حقوقی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی بسیار دشوار بود و این مهم حاصل نشد مگر با مذاکرات متعدد که در طی چند سال صورت گرفت و در پاریس به ثمر نشست. هدف از این مقاله، بررسی تأثیر دیپلماسی در شکل گیری موافقت نامه اقلیمی پاریس است که در آن چالش های متعدد دستیبابی به این موافقت نامه بین المللی را در ابعاد مختلف ساختاری، حقوقی، مالی، تعهدات و محتوای آن بررسی و واکاوی می کند. نتایج نشان می دهد که دیپلماسی های فعال زیست محیطی، چگونه نقش پررنگ و اثرگذاری در تعیین محتوا و ساختارهای مختلف این موافقت نامه در فرآیند مذاکرات داشته است.