فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۰۰۰ مورد.
صنایع روستایی عاملی تاثیر گذار بر فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی «نمونه تجربی، روستاهای شهر بومهن»
حوزه های تخصصی:
استراتژی ورود صنایع به نواحی روستایی به عنوان راهکاری جهت توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال توسعه تلقی می شود. مسلم است که نواحی صنعتی روستایی باعث جذب صنایع کوچک در روستاها موجب تقویت اقتصاد روستایی، افزایش ارزش افزوده مواد تولیدی، ایجاد مشاغل، صرفه جویی در مصرف سرمایه ها می شود. در این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیر نواحی صنعتی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی، ده روستا که (که در این بین پنج روستا دارای صنایع و پنج روستا فاقد صنایع هستند) در پیرامون شهر بومهن که در 40 کیلومتری کلانشهر تهران واقع شده است به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از این تحقیق که با استفاده از روشهای آماری (پارامتری و ناپارامتری) و مطالعات میدانی در سال 1386 به دست آمده، بیانگر آن است که در دو جامعه نمونه از ده شاخص برگزیده خوراک، پوشاک، کیفیت مسکن، رضایت و ثبات شغلی و عدم مهاجرت و انگیزه ماندگاری و...) در روستاهای مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان می دهند.
تحلیل میزان کارایی مدل CROPWAT در براورد نیاز آبی محصول گندم در غرب کرمانشاه: شهرستانهای اسلام آباد غرب، سرپل زهاب و روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق میزان تبخیر و تعرق و نیاز آبی گندم برای شهرستانهای اسلام آباد غرب، سرپل زهاب و روانسر طی یک دوره آماری 18 ساله از 1988- 2005 و نتایج بر اساس ماههای میلادی براورد شده است.در ابتدا با استفاده از میانگین بلند مدت داده¬های اقلیمی(دما و بارش) دوره¬های خشک و مرطوب برای هر سه ایستگاه تعیین شد. طول دوره خشکی در این منطقه - که از اوایل بهار تا اواسط پاییز ادامه دارد - با زمان رسیدن محصول و حساسیت آن به کمبود آب منطبق می باشد. لذا در این موقع از سال نیاز به آبیاری تکمیلی است و بناچار بخش اعظم از این مناطق که اکثراً به صورت دیم کشت می شوند، مجبور به استفاده از آبهای زیرزمینی هستند. بنابراین نتیجه آن افت شدید سطح آبخوان در دشتهای این منطقه است؛ کاهش نزولات جوی طی سالهای اخیر را نیز باید به این مسأله اضافه کرد.سپس با استفاده از مدل کروپ وات به محاسبه تبخیر و تعرق واقعی محصول گندم و نیاز آبی و آبیاری این محصول مهم در منطقه مطالعه شده پرداخته شد که برای این منظور ابتدا میانگین داده¬های اقلیمی (حداکثر و حداقل دما، بارش ماهانه، سرعت باد، رطوبت نسبی و تابش روزانه)، سپس الگوی کاشت محصول ( تاریخ کاشت، مقدار ضریب روزهای هر مرحله از رشد، عمق ریشه، عمق نفوذ و مساحت کشت شده برحسب درصد)، نوع خاک، کل رطوبت در دسترس، رطوبت اولیه خاک(به درصد از کل رطوبت) و... در مدل وارد شده و در هر مرحله نتایج آن به صورت جدول و نمودار ارائه شده است. در نهایت برای هر کدام از ایستگاهها جدول زمانبندی آبیاری و نمودار میزان کسری پیش بینی شده رطوبت خاک به میزان کسری واقعی آن طی دوره رشد و در حالت مقایسه¬ای به دست آمده است، نیاز آبی، نیاز آبیاری و مقدار تبخیر و تعرق نیز به صورت نمودار و طی دوره رشد محصول ترسیم شدهاند.با توجه به نتایج حاصل از جداول زمانبندی آبیاری در هر سه ایستگاه و با توجه به حاکم بودن خشکی و مواجه شدن خاک با کسری رطوبت، دو تا سه آبیاری تکمیلی نیاز است تا محصول برای برداشت آماده شود.
فرهنگ اجتماعی و ژئوپلیتیک قدرت در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای دهه 1990 به بعد از رهیافت های سازه انگارانه در راستای تبیین منازعات منطقه ای بهره گرفته شده است. علت چنین موضوعی را می توان نقش مسایل فرهنگی و همچنین مولفه های درون ساختاری در تفسیر تحولات منطقه ای بویژه موضوعات بحرانی دانست. منازعات منطقه ای در دوران نظام دوقطبی تحت تاثیر «ساختار نظام بین الملل» و همچنین قواعد رفتار بازیگران موثر بین المللی بویژه آمریکا و اتحاد شوروی قرار داشته است. اشغال افغانستان در دسامبر 1979 توسط اتحاد شوروی، بیانگر چنین استدلالی است؛ در حالیکه روندهای تغییر و دگرگونی در کنش استراتژیک کشور یاد شده از سال 1991 به بعد بیش از آنکه تحت تاثیر موضوعات بین المللی قرار گیرد، ناشی از کنش بازیگرانی است که به قالب های ایدئولوژیک، فرهنگی، نژادی و قومی وابسته اند.سازه انگاری در زمره رهیافت هایی محسوب می شود که زمینه های تحلیل موضوعات روابط بین الملل بر اساس نشانه های فرهنگی، اجتماعی و قومی را فراهم می سازد. افغانستان در زمره کشورهایی تلقی می شود که از تنوع نژادی و فرهنگی برخوردار است. چنین کشورهایی عمدتا در فضای بی ثباتی، ناامنی و مخاطره استراتژیک قرار می گیرند. بر این اساس تلاش می شود تا ضمن بهره گیری از رهیافت سازه انگاری، دگرگونی های سیاسی و فرایندهای تغییر ژئوپلیتیکی در افغانستان مورد بررسی قرار گیرد.این امر نشان می دهد که شکل بندی های ژئوپلیتیک در دوران بعد از جنگ سرد، تحت تاثیر موضوعات قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی قرار گرفته است. این امر تضادهایی را در حوزه های مختلف ژئوپلیتیکی ایجاد کرده است. به هر میزان که موضوعات تاثیرگذار فرو ملی همانند نژاد، هویت و مذهب بر تحولات بین الملل از تنوع و تحرک بیشتری برخودار باشد، طبیعی است که امکان تاثیرگذاری آنها بر تحولات منطقه ای نیز افزایش بیشتری پیدا خواهد کرد. تحولات افغانستان در دوران بعد از جنگ سرد چنین نشانه هایی را منعکس می سازد. برای تبیین این موضوع از رهیافت سازه انگاری استفاده خواهد شد. این رهیافت می تواند بین موضوعات فرهنگی – نژادی با فرایندهای بین المللی رابطه موثر و معنی داری را به وجود آورد
دریای کاسپین
معیارهای مکان گزینی و طراحی پیست های اسکی و مسائل و مزایای آن در ایران
حوزه های تخصصی:
تحلیلی بر دیدگاههای نظری آسیبپذیری جامعه نسبت به مخاطرات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش خسارتهای جبرانناپذیر بحرانهای طبیعی در ایران نیازمند فهم صحیح علل و راهحلهای کاهش آنها میباشد. در این ارتباط، امروزه آسیبپذیری به عنوان تعیین¬کننده اصلی بحران معرفی میشود و سه دیدگاه زیستی- فیزیکی، ساخت اجتماعی و ترکیبی در مورد آن شکل گرفته است که دلالتها متفاوت آنها بر فهم، تحلیل و کاهش آسیبپذیری، بررسی کامل آنها را ضروری میسازد. بنابراین این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه تطبیقی، پاسخ به این سؤال را دنبال می کند که کدام دیدگاه در فهم و تحلیل آسیبپذیری جامعه در برابر مخاطرات طبیعی تبیین کاملی را ارائه میدهد. نتایج نشان میدهد که برای فهم و تحلیل آسیبپذیری (در مقیاس جامعه) در جایگزینی کامل هر یک از دیدگاههای زیستی- فیزیکی و ساخت اجتماعی به جای یکدیگر امتیازی وجود ندارد. در مقابل، دیدگاه ترکیبی به عنوان سازشی از دو دیدگاه قبلی و شامل نقاط قوت هر دوی آنها و نیز حاوی پیشرفتهای نظری و روششناسی چشمگیر در فهم و تحلیل آسیبپذیری، تبیین کاملی را از آن ارائه میدهد.
بررسی عوامل سازمانی موثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی در سازمان ترویج کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق در پی بررسی عوامل سازمانی موثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی در سازمان ترویج کشاورزی بود که به روش توصیفی ـ همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل 2768 نفر از کارشناسان ترویج کشاورزی بود. از هر منطقه جغرافیایی کشور و بر اساس تقسیم بندی کشوری وزارت جهاد کشاورزی، یک استان به تصادف انتخاب و جامعه آماری منتخب 1145 نفر برآورد شد که از بین آنها به صورت تصادفی و با رعایت انتساب متناسب 250 نفر (بر حسب محاسبه فرمول کوکران) انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای با دو بخش بود که، بخش اول آن ابزار سنجش توسعه کارآفرینی سازمانی کوراتکو و موریس (2002)، شامل 40 پرسش، و بخش دوم آن شامل عوامل سازمانی موثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی شامل 69 پرسش در قالب طیف لیکرت بود. روایی پرسشنامه بر اساس نظر جمعی از اساتید رشته ترویج کشاورزی و کارآفرینی سازمانی دانشگاه تهران تایید گردید. جهت تعیین پایایی تعداد 25 پرسشنامه از کارشناسان ترویج کشاورزی تکمیل شد و ضریب آلفای کرونباخ برای بخش های اول و دوم به ترتیب 93/0=? و 906/0 =? بود که نشان می دهد پرسشنامه از پایایی مناسبی برخوردار بوده است. آزمون نشانه، تحلیل همبستگی و رگرسیون چند متغیره برای عملیات آماری استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون نشانه نشان داد که وضعیت عوامل سازمانی مرتبط با توسعه کارآفرینی سازمانی در سازمان ترویج پایین تر از حدمتعادل است و به عبارت دیگر به لحاظ شاخص های کارآفرینی در سطح مطلوبی قرار ندارند. یافته های حاصل از تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی و متغیرهای مرتبط با عوامل سازمانی رابطه معنی دار و مثبتی در سطح یک درصد وجود دارد و نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که چهار متغیر سبک رهبری، راهبرد سازمانی، نظام کنترل سازمانی و فرهنگ سازمانی به ترتیب دارای بیشترین نقش در پیش بینی متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی هستند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که عوامل سازمانی مناسب نقش زیادی در توسعه کارآفرینی سازمانی در سازمان ترویج دارند
ارزیابی عملکرد زیربخشهای کشاورزی از نظر بهرهوری سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه بهرهوری نهاده سرمایه در زیربخش های کشاورزی ایران در دوره 85-1355 محاسبه و عملکرد زیربخشهای کشاورزی از این جهت با یکدیگر مقایسه شده است. علاوه بر این، برای مقایسه عملکرد زیربخشها در برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور از نظر چگونگی بهره گیری از عامل سرمایه، رشد بهرهوری سرمایه در هر برنامه و برای هر زیربخش تعیین شده است. نتایج نشان می دهند زیربخشهای شیلات و جنگل و مرتع در دوره مطالعه دارای روندی نزولی بهرهوری سرمایه بوده اند، در حالی که زیربخشهای زراعت و باغبانی و دامپروری روندی صعودی را تجربه کرده اند. در بین چهار زیربخش کشاورزی، بخش دامپروری نسبت به سایر بخش ها دارای بیشترین رشد بهرهوری بوده و از این جهت در استفاده از عامل سرمایه کارآمدتر عمل نموده است. زیربخش شیلات از این نظر ضعیف ترین عملکرد را داشته است. علاوه براین، نتایج نشان میدهد زیربخش دامپروری در خلق ارزش افزوده به ازاء هر واحد سرمایه بهترین عملکرد را داشته و از این جهت زیربخش زراعت و باغبانی در مکان دوم قرار دارد. بر اساس نتایج بدست آمده، کمترین ازرش افزوده در هر واحد سرمایه در زیربخش شیلات ایجاد شده است.
نقش عوامل سازمانی و مدیریتی در توسعه کارآفرینی در سازمان ترویج کشاورزی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی میزان کارآفرینی در سازمان ترویج کشاورزی کشور و نیز شناسایی و تحلیل نقش عوامل سازمانی و مدیریتی در توسعه کارآفرینی سازمانی در این سازمان پرداخته شد. این تحقیق از لحاظ هدف، نوعی تحقیق کاربردی بوده و از حیث نحوه کنترل متغیرها، تحقیقی غیرآزمایشی است که به روش پیمایشی انجام شده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. در بررسی روایی محتوایی و شکلی پرسشنامه، از نظرات متخصصان استفاده شده و تعیین میزان پایایی پرسشنامه نیز با انجام پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ انجام گردید(80/0=? ). نمونه تحقیق را 214 نفر از کارشناسان ترویج و مروجان کشاورزی شاغل در ادارات ترویج جهادکشاورزی در استان های آذربایجان غربی، لرستان، چهارمحال و بختیاری، یزد، قزوین و بوشهر تشکیل دادند که گزینش استان ها بر مبنای تقسیم بندی مناطق شش گانه کشور در نظام برنامه ریزی وزارت جهادکشاورزی و انتخاب یک استان از هر منطقه انجام شد. بر اساس نتایج تحقیق، شرایط سازمانی و مدیریتی ادارات ترویج شامل مقررات و ساختار سازمانی، رفتار مدیریت، نظام پاداش و ارتباطات سازمانی، تسهیل کننده کارآفرینی سازمانی نمی باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی، بیشترین تاثیر را بر توسعه کارآفرینی سازمانی داشته و توانایی تبیین 4/51 درصد از تغییرات متغیر میزان کارآفرینی سازمانی را دارند.
آسیای جنوب غربی به عنوان یک منطقه؟ تحلیل قابلیت اطلاق منطقه به آسیای جنوب غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «آسیای جنوب غربی» در ادبیات جاری در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای بیشتر به بخشی از خاورمیانه یا به کشورهای حوزه خلیج فارس اطلاق می شود، ولی اگر بخواهیم آن را در معنایی متفاوت به کار برده و یا آن را در مورد حوزه جغرافیایی وسیع تری استفاده کنیم نیازمند روشن کردن مفهوم منطقه و مطالعه دقیق شاخص های آن در حوزه جغرافیایی هستیم که می خواهیم اصطلاح منطقه را در مورد آن به کار بریم. در این نوشتار به دنبال یافتن جواب این سؤال هستیم که آیا با توجه به تعاریف و مفاهیم رایج در مورد منطقه و منطقه سازی، می توان حوزه جغرافیایی به وسعت خاورمیانه و آسیای مرکزی و بخش هایی از جنوب آسیا را به عنوان یک منطقه محسوب کرد و اگر در حال حاضر این حوزه جغرافیایی هنوز ویژگی های یک منطقه را ندارد آیا می توان چنین منطقه ای ایجاد کرد و حتی اگر کشورهای این حوزه جغرافیایی تصمیم سیاسی لازم را در این زمینه اتخاذ کنند آیا شکل دادن و پدید آوردن چنین منطقه ای امکان پذیر است؟ فرضیه ای که در این مقاله در پی ارزیابی آن هستیم، این است که گستره جغرافیایی وسیعی که تحت عنوان آسیای غربی تعریف می شود(شامل مرکز، غرب آسیا، قفقاز و حتی بخشی از آفریقا) نمی تواند واجد شرایط یک منطقه باشد و منطقه سازی در آن دشوار خواهد بود. همچنین مقاله حاضر تلاش دارد نشان دهد که شرایط منطقه سازی و شکل گیری یک منطقه با توجه به نمونه ها و تجربیات موفق موجود در جهان چه خواهد بود
تحلیل جایگاه ژئواکونومیک ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز روز افزون به انرژی بویژه از سوی کشورهای تازه صنعتی شده شرق و جنوب آسیا، رقیبان جدیدی را برای مصرف کننده های سنتی ایجاد کرده و رقابت، تلاش و تقلا برای استخراج، بهره برداری و انتقال انرژی و مسیرهای پیشنهادی، مسایل جدیدی را در مباحث ژئوپلیتیک گشوده است. بدین ترتیب افزایش بی سابقه تقاضای جهانی برای انرژی، دوران جدیدی از رقابت های ژئوپلیتیک بر محور مسایل اقتصادی بویژه انرژی در انتظار است تا قدرتها و کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده آن بتوانند ساختار جدیدی از مناسبات و روابط چند جانبه را طراحی کرده و ادامه حیات دهند.قرار گرفتن ایران بین دو حوزه بسیار مهم دریای خزر و خلیج فارس، اهمیت ژئوپلیتیکی، استراتژیکی و ژئواکونومیکی خاصی به ایران بخشیده است.این نقش در زمینه های سیاسی و به لحاظ جغرافیایی و انتقال انرژی می تواند نقشی بی بدیل باشد، حال آنکه به رغم داشتن توانایی های ساختاری ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، ایران از نفوذ ژئوپلیتیکی مناسبی در تعاملات منطقه ای و جهانی برخوردار نمی باشد. از این رو این تحقیق درصدد است جایگاه ژئواکونومیک ایران را در منطقه مورد نقد و ارزیابی قرار دهد
تحلیل عوامل موثر بر ارتقا سطوح تقسیمات کشوری مطالعه موردی: شهرستانهای استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام سازماندهی سیاسی کشور که در قالب تقسیمات کشوری به مرحله اجرا در می آید، یکی از مهمترین و ضروری ترین بخش نظام اداری کشور به حساب می آید. این اصطلاح به معنی ناحیه بندی مناطق جغرافیایی یا به عبارت دیگر شناسایی مناطق و نواحی همگنِ طبیعی، اجتماعی و اقتصادی و سازمان دهی آنها در قالب واحدهای سیاسی جهت اعمال حاکمیت سیاسی می باشد و بدین ترتیب واحدهای سیاسی - اداری علاوه بر کارکردهای اقتصادی، اجتماعی، اداری، دارای کارکردهای سیاسی نیز می باشند.نظام سیاسی و شکل آن، نظام اداری، فضای جغرافیایی، پیوندهای عاطفی و سیاسی میان مردم و مکان، شبکه مناسبات اجتماعی و جمعیت و پراکنش جغرافیایی آن از شاخصهای تأثیرگذار در فرایند تقسیمات کشوری به شمار می آیند. در ایران در اعصار طول تاریخی گذشته همواره نحوه دریافت مالیات، دفاع از مرزهای کشور در مقابل حملات احتمالی قدرتهای بیگانه، مسایل قومی، فرهنگی و نظامی به منظور کنترل بیشتر دولت بر رفتار خوانین و ایالات مختلف کشور، بر نحوه آرایش سیاسی فضا موثر بوده اند. در استان فارس نیز عواملی نظیر وسعت زیاد استان، محرومیت مناطق جنوبی استان، تفاوتهای فرهنگی - مذهبی و قومی، رقابتهای مکانی و ... در تقسیمات سرزمینی نقش داشته اند. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که عوامل موثر بر ارتقا سطوح تقسیمات کشوری در استان فارس کدامند؟ روش تحقیق این پژوهش تحلیلی - توصیفی بوده که با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد و مدارک صورت گرفته است
بررسی ویژگیهای کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانشگاهها در تلاش برای ایفای نقش مؤثرتر در جامعه پیرامون خود هستند. ارائه آموزشهای کارآفرینی به منظور پرورش دانشجویانی با داشتن ویژگیهای کارآفرینانه، یکی از کارکردهای نوین دانشگاهها و مراکز آموزشی برای حرکت در جهت نیازهای جامعه میباشد. در این رابطه، شناخت ویژگیهای کارآفرینانه دانشجویان، میتواند به پیشبرد اهداف دانشگاهها و مراکز آموزشی برای برنامهریزی و اجرای برنامههای آموزشی کارآفرین محور کمک نماید. این پژوهش با هدف بررسی روحیه کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام و در چارچوب کلی پژوهشهای توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام بوده است که تعداد 115 نفر از آنها به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و با استفاده از ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفتهاند. روش آلفای کرونباخ و روش تنصیف به منظور تشخیص پایایی پرسشنامهها استفاده شده است که مقدار ضرایب محاسبه شده به ترتیب برابر 89/0 و 51/0 بوده است که برای انجام تحقیق قابل قبول میباشد. روایی محتوایی پرسشنامه نیز با نظرخواهی از کارشناسان و اساتید مرتبط با موضوع تایید شده است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده است که روحیه تحمل ابهام، توفیقطلبی، ریسکپذیری، خلاقیت و کنترل درونی در بین بیشتر دانشجویان در سطح بالا و روحیه استقلالطلبی در سطح پایین بوده است. همچنین، مقایسه روحیه کارآفرینی بین دانشجویان ورودی جدید و دانشجویان سال آخر نشان داده است که از نظر ویژگیهای کارآفرینانه تفاوت معنیداری بین این دو گروه وجود نداشته است. دانشجویان دختر و پسر تنها از نظر میزان خلاقیت با یکدیگر تفاوت داشته و دانشجویان دختر از میزان خلاقیت بالاتری برخوردار بودهاند و در مورد سایر ویژگیهای کارآفرینانه تفاوت معنیداری بین دانشجویان دختر و پسر مشاهده نشده است.
چالش های صنعت حمل و نقل هوایی ایران (مطالعه موردی ترافیک هوایی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش روز افزون توسعه صنعت حمل و نقل هوایی در دهه اخیر در جهان، به عنوان یکی از مهمترین محورهای توسعه و رشد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح شده و از جایگاه ویژه ای در برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه برخوردار است. رشد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در ایران، لزوم جا به جایی سریع مردم و کالاها و در نتیجه افزایش روز افزون تقاضا بخش حمل و نقل هوایی را یک ضرورت اجتناب ناپذیر ساخته است. از طرف دیگر صنعت حمل و نقل هوایی بعنوان یک عامل بسیار مهم در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران می باشد، لذا اطلاع داشتن از چالشها و فرصت هایی که در این صنعت وجود دارد باعث ارایه راهبردها، سیاست گزاری ها، اهداف و در نهایت توسعه آن می گردد. بدین منظور، این مقاله چالشها و فرصتهایی را که در برنامه ریزی حمل و نقل هوایی ایران وجود دارد، مورد بحث و بررسی قرار داده و با استفاده از تحلیلهای آماری و مدل رگرسیون دو متغیره نرخ رشد مسافرین را در فرودگاه اصفهان به عنوان نمونه مورد مطالعه، در سالهای آینده پیش بینی نموده است و همچنین با استفاده از فرمول ضریب صندلی اشغال شده و تخصیص هواپیما به مسیر، نوع هواپیمای پیشنهادی در مسیرهای مختلف مشخص شده است. نتایجی که از این تحقیق به دست می آید، مشخص می کند که حجم مسافر ورودی و خروجی فرودگاه اصفهان از سال 1385 تا سال 1390 دارای رشد سالیانه تقریبا 3 درصدی خواهد بود و نوع هواپیما پیشنهادی هواپیمای فوکر 100 و بویینگ 727 می باشد.