فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه شهرنشینی و نیاز به گذران اوقات فراغت و رهایی از تنش های روزمره، اهمیت جاذبه های گردشگری در نواحی جغرافیایی را بیشتر نمایان ساخته؛ از این رو الگوهای نوین توسعه گردشگری بر مدار توسعه محلی و بهره گیری از تنوع های مکانی- فضایی گردشگری استوار هستند؛ لذا در برنامه ریزی آمایش سرزمین به منظور شناخت محیط های مستعد، هدایت گردشگران، کاهش آسیب های زیست محیطی و تمرکز فعالیت در مناطق مستعد، اولویت بندی نواحی و سپس ارائه برنامه-ریزی راهبردی برای اجرای طرح های توسعه در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. بر این اساس استفاده ازروش های مناسب جهت شناسایی بهترین مکان از میان تعداد زیادی مکان، با مدد معیارها و شاخص ها، ضروری می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی قطب های گردشگری استان کرمانشاه بر اساس 4 شاخص(طبیعی، تاریخی، تفریحی، تجاری) صورت گرفته که بر اساس این اولویت بندی به تدوین راهبردهای توسعه گردشگری در این قطب ها می پردازد. پژوهش حاضر از نظر روش و ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی و بر حسب محتوا کاربردی- توسعه ای می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و کارشناسان گردشگری در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تشکیل می دهد و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های TOPSIS و SWOT استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان به ترتیب اهمیت در قطب گردشگری کنگاور 93/0، اورامانات 92/0(بسیار خوب)، قصر شیرین 61/0(خوب)، کرمانشاه با 45/0(متوسط) و اسلام آباد غرب با صفر(ضعیف) ارزیابی شده است. که نشان دهنده این است که قطب های گردشگری به برنامه ریزی استراتژیک نیازمند می باشد.
جایگاه سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مطالعات طبیعی
حوزه های تخصصی:
سامانه توصیه گر مبتنی بر WEB GIS جهت برنامه ریزی گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب جاذبه های گردشگری و تعیین بهترین مسیر برای بازدید از آنها، گام اصلی در برنامه ریزی گردشگری به شمار می آید. در مقالة حاضر یک سامانه توصیه گر گردشگری شخصی تحت وب طراحی و پیاده سازی گردید که برنامه ریزی گردشگری را برای هر فرد مطابق با علایق و اولویت های او در محدوده زمانی مشخص انجام می دهد. مزیت اصلی این سامانه توجه همزمان آن به علایق کاربر، مسیر و مدیریت زمانی در برنامه ریزی گردشگری است. در ساخت این سامانه از تلفیق روش های مبتنی بر سامانه حامی تصمیم گیری مکانی و توابع تحلیل مکانی و همچنین از فناوری های مختلف برای تحت وب قراردادن آن استفاده گردید. در این پژوهش ابتدا مکان های گردشگری مطابق با علایق گردشگر با استفاده از یکی از روش های تصمیم گیری چندصفته به نام Topsis رتبه بندی شد، سپس با استفاده از روش k-means مکان های گردشگری منتخب به تعداد روزهای بازدید دسته بندی گردید و برای هر روز از بازدید برنامه ریزی روزانه با استفاده از مسئله فروشنده دوره گرد (TSP) انجام شد. به منظور ارزیابی، این سامانه برای مکان های گردشگری منطقه 1 شهر تهران پیاده سازی گردید. نتایج اجرا نشان می دهد که این سامانه با انتخاب جاذبه های گردشگری مطابق با علایق کاربر و محدوده های زمانی موجود و تعیین بهترین مسیر برای بازدید از مکان ها و همچنین با در اختیار قرار دادن اطلاعات مختلف دربارة مکان های گردشگری، کمک شایانی به گردشگران می کند.
بارزسازی توده گردوغبار بخشی از خاورمیانه برمبنای داده های طیفی سنجنده مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر ساله مقادیر زیادی از آئروسل های طوفان گردوغبار به اتمسفر وارد می شود که تأثیرات بالقوه در آب و هوا، محیط زیست، کیفیت هوا و زندگی روزانه دارد. به دلیل اهمیت آئروسل های گردوغبار در آب و هوا، محیط زیست، کیفیت هوا و زندگی روزانه، شناسایی آئروسل های گردوغبار از سایر پدیده ها اهمیت بسیاری دارد. در این پژوهش با استفاده از تصاویر سنجنده مادیس مربوط به دو طوفان گردوغبار رخ داده در تاریخ 28 اسفند 1390 و 31 خرداد 1391، دو روش بارزسازی شامل الگوریتم شناسایی گردوغبار یک و الگوریتم شناسایی گردوغبار دو اجرا شد. همچنین برای مقایسه و ارزیابی روش های متفاوت بارزسازی گردوغبار، ترکیب رنگی کاذب سنجنده مادیس (143RGB) و محصولات سطح دو اتمسفری، ازجمله عمق اپتیکی آئروسل (AOD) و بخش ریزآئروسل (FMF) به کار گرفته شده است. نتایج نشان داد که اگرچه الگوریتم شناسایی گردوغبار دو، موفق به استخراج گردوغبار شد، این الگوریتم مرز دقیق گردوغبار با سایر پدیده ها را به خوبی شناسایی نمی کند. درمقابل الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، به خوبی توده گردوغبار و مرز آن را شناسایی کرد. افزون بر این با استفاده از الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، به خوبی می توان گردوغبار غلیظ را نیز استخراج کرد. بنابراین پیشنهاد می شود از الگوریتم شناسایی گردوغبار یک، برای بارزسازی توده های گردوغبار موجود در کشورهای خاورمیانه استفاده شود.
بررسی کارایی تصاویر ماهواره ای در پهنه بندی گونه های مهاجم (مطالعه موردی: مراتع وازرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه های مهاجم با ایجاد تغییرات اکولوژیکی ای که گاه برگشت ناپذیرند، موفقیت عملیات احیا را در حوزه های آبخیز تهدید می کنند. بنابراین ممانعت از هجوم، تشخیص اولیه و حذف این گیاهان، راهی است برای در اختیار گرفتن و مدیریت آنها. تکنیک های سنجش از دور در پایش گونه های مهاجم به منظور جلوگیری از هجوم، نابودی یا کنترل گونه های استقراریافته، بسیار مؤثرند. در پژوهش حاضر، کارایی تصاویر TM و IRS در پهنه بندی گونه های مهاجم کنگر صحرایی و سنبلة نقره ای در مراتع وازرود بررسی شده است. برای دریافت نتیجة بهتر از این تصاویر، تصحیح اتمسفری آنها با مدل Cos(t) انجام گرفت و سپس تعدادی از شاخص های گیاهی با استخراج میانگین رقومی پیکسل های مربوط به نمونه های تعلیمی روی تصاویر تصحیح شده اعمال گردید. طبقه بندی با الگوریتم «حداقل فاصله از میانگین» انجام گرفت و با نقشة واقعیت زمینی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که شاخص های NDVI، Ratio، RVI و TVI حاصل از تصویر TM و شاخص AVI تصویر IRS برای گونة کنگر صحرایی و شاخص های NDVI، PVI 1، PVI 2، PVI و WDVI تصویر TM و شاخص NDVI تصویر IRS برای سنبلة نقره ای بهترین عملکرد را از بین شاخص های بررسی شده دارند. همچنین از کلیه شاخص های آنالیز شده، شاخص های DNI و WDVI هر دو تصور با درجات متفاوتی از تفکیک قادر به تفکیک این دو گونه از یکدیگرند و به عنوان معیار تفکیک می توانند در مطالعات بعدی نتایج خوبی به دست دهند.
مدل سازی مکان های مناسب دفن زباله با استفاده از روش های AHP، منطق فازی، شاخص همپوشانی وزنی و منطق بولین (مطالعه موردی شهراردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر اردبیل که در شرق منطقه آذربایجان واقع شده است، بهعنوان سومین شهر پرجمعیت آذربایجان از دیرباز یکی از کانونهای عمده جمعیتی بوده و از سال 1372 به عنوان مرکز استان اردبیل شناخته شده است، تعدادی شهرک صنعتی در اطراف آن احداث شده است و همچنین رشد روزافزون جمعیت در این شهر، بیشک باعث تولید مواد زائد زیادی شده است. هدف نخست در تحقیق حاضر که برگرفته از طرح پژوهشی یک ساله است، شناسایی مکان مناسب جهت دفن زباله در شهرستان اردبیل میباشد. برای نیل به این هدف از روشهای همپوشانی وزنی، تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)، منطق فازی و منطق بولین استفاده شده است. هدف دوم این پژوهش مقایسه روشهای فوق و شناخت روش مناسب جهت مکانیابی دفن زبالههای جامد شهر اردبیل میباشد. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز، از نقشههای زمینشناسی، توپوگرافی، هیدرولوژی، کاربری اراضی، عناصر اقلیمی موثر در محل دفن زباله و همچنین تیپ اراضی بهره گرفته شد. دادههای مورد نیاز برای مکانیابی دفن زباله در نرم افزارهای IDRISI و ArcGIS9/3 پردازش شده و در نهایت نقشه نهایی ترسیم گردید. نتایج مکانیابی برای دفن زبالههای شهر اردبیل زمینی به مساحت 45 هکتار است که در 17 کیلومتری شمال شهر اردبیل (سمت چپ جاده اردبیل ـ مغان) قرار دارد. مشاهدات میدانی نیز موید مناسب بودن منطقه فوق برای دفن زباله میباشد. همچنین نتایج حاکی از کاربرد موثر روشهای AHP، شاخص همپوشانی وزنی و منطق فازی است که به ترتیب بیشترین تناسب را برای مکانیابی دفن زباله در شهر اردبیل دارا میباشند. در این بین روش بولین با ارائه مکانیابی نادرست، جزو روشهای نامناسب محسوب میشود.
تعیین مناطق فرونشست احتمالی دشت اردبیل با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت اردبیل با مساحت تقریبی23/1097 کیلومترمربع در مختصات جغرافیایی́5˚38 تا́ 27˚38 عرض شمالی و ́9 ˚48 تا ́37 ˚48 طول شرقی، یک دشت میانکوهی محسوب میشود، که طی سالهای اخیر با افت چشمگیر آبهای زیرزمینی مواجه شده است. جهت بررسی تغییرات بهوجود آمده در حجم آبی آبخوان و میزان افت آبهای زیرزمینی در کلِ دشت از دادههای آماری چاههای مشاهدهای استفاده و با بهرهگیری از فزارARCGIS ، نقشههای ایزوپیز و پهنه افت در منطقه مورد مطالعه ترسیم گردید. نقشههای ترسیمی نشان دادند که بیشترین میزان افت آب، در قسمت جنوب و جنوبشرقی منطقه اتفاق افتاده است. بر اساس نقشه پهنهبندی تهیه شده، 14درصد از مساحت دشت در پهنه خیلی زیاد افت، 73/29 درصد در پهنه زیاد، 6/26 درصد در پهنه متوسط، 38/17 درصد در پهنه کم و 29/12 درصد در پهنه خیلی کم افت قرار میگیرد. با تلفیق لایههای میزان بارش، شیب،هیدرولوژی، لیتولوژی، ژئومورفولوژی، خاک، پوششگیاهی و عوامل انسانی در محیط GIS، نقشه پیشبینی مناطق افت آبهای زیرزمینی در آینده به روش کوکریجینگ نقطهای تهیه گردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که بیشترین احتمال فرونشست دشت اردبیل در آینده به دلیل برداشت بیش از حد منابع آب زیرزمینی در قسمت جنوبشرق و غرب اتفاق خواهد افتاد.
تحلیل روند توسعه ی فضایی و تعیین جهات بهینه ی توسعه ی شهر رشت با استفاده از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ارتباط با مباحث شهر و شهرنشینی در ایران، هدف کلّی برنامه ریزی شهری، تأمین رفاه مردم از راه ایجاد محیطی بهتر، سالم تر، آسان تر، مؤثّرتر و دلپذیرتر است. همین دلیل تحلیل تناسب زمین برای توسعه ی شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویت دار برای توسعه ی فضایی ضرورت دارد، در شهر رشت هرچند مهندسان مشاور طرح های جامع شهر در اوّلین طرح، جهت شمال و در دو طرح اخیر، جهت جنوب را جهت توسعه تعیین کرده اند، اما به کار نگرفتن روش های مناسب در این پیشنهادها و نیز، شرایط ویژه ی اراضی اطراف شهر رشت، لزوم استفاده از روش های جدید مکان یابی را ضرورت می بخشد. بنابراین هدف این مقاله، مطالعه ی روند توسعه ی کالبدی فضایی شهر رشت و عوامل مؤثّر در آن، همچنین تعیین جهت های مناسب توسعه آتی آن است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهند که عوامل و موانع طبیعی و انسانی، نقش عمده ای را در جهت دهی به توسعه ی فضایی شهر داشته اند، همچنین مشخّص شد که تعاونی های مسکن، ادغام روستاهای حاشیه ی شهر در محدوده ی خدماتی و اسکان غیر رسمی، نقش چشمگیری در توسعه ی کالبدی شهر داشته اند. در بخش پایانی با تهیه ی لایه های اطلاعاتی مختلف ازجمله، قابلیت اراضی، سطوح ارتفاعی، شیب، پایداری زمین، شبکه ی ارتباطی، فرودگاه، گورستان، رودخانه، زیستگاه های طبیعی، شهرک صنعتی، مرداب و نقاط روستایی اطراف شهر و تهیه ی لایه ها در نرم افزار ArcGIS و تجزیه و تحلیل آنها در سامانه ی اطلاعات جغرافیایی، با استفاده از مدل AHP ، اراضی مناسب برای توسعه ی آتی شهر مشخّص شد. یافته های پژوهش بیانگر مکان یابی توسعه ی آتی شهر به سمت جنوب شهر رشت است.
کاربرد مدلهای تاپسیس و فازی در پهنه بندی خطر حرکات ریزشی (مطالعه موردی شهرستان ماکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریزش سنگ نوع رایجی از زمین لغزشها در دامنه مناطق کوهستانی هستند که به دلیل ناگهانی بودن سبب خسارت جانی و مالی می شوند بنابراین لازم است آنها شناسایی و از لحاظ میزان خطر با روشهای مناسب پهنه بندی شوند. هدف از انجام این پژوهش پهنه بندی خطر ریزش در شهرستان ماکو با استفاده از مدلهای فازی و تاپسیس، مقایسه و معرفی مناسب ترین مدل با کمک داده های میدانی در شناسایی این پهنه ها میباشد. بنابراین ده پارامتر نظیر اختلاف دما، بارش، یخبندان، ارتفاع، شیب، زمین شناسی، پوشش زمین، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده و داده های میدانی جهت تجزیه و تحلیل ریزشهای منطقه مورد استفاده قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مدل گامای 9/0 مناسب ترین پهنه بندی را از حرکات ریزش ارائه می دهد. بر اساس نقشه بدست آمده بوسیله این مدل سطوح با پتانسیل بالای حرکات دامنه ای دارای شیبی بیش از 30 درصد و ارتفاع حدود 1300 تا 1600 متر می باشند و اغلب از سنگ آهک تشکیل گردیده اند، و در مجموع حدود 28 درصدمحدوده را شامل می شوند.
شبیه سازی فرسایش و رسوب ناشی از زمین لغزش ها با استفاده از مدلGeoWEPP (مطالعه موردی: حوضه گرمچای میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش آبی و زمین لغزش ها، هر دو از منابع اصلی تولید رسوب در حوضه های آبخیز هستند، ولی تا کنون مدل جامعی برای تعیین سهم حرکات توده ای در بار رسوبی حوضه هایی که در آن زمین لغزش های زیادی اتفاق افتاده، ارائه نشده است. پژوهش پیش رو با این فرض انجام گرفته است که عوامل مؤثر در فرسایش پذیری و افزایش بار رسوبی حوضه ها، تأثیر مشابهی در ایجاد و تشدید حرکات توده ای زمین داشته و توان تولید رسوب در دامنه های ناپایدار همبستگی معناداری با سطوح گسیختگی دارد. با توجه به اینکه همیشه تمامی مواد جابه جا شده لغزشی، امکان انتقال به داخل شبکه زهکشی را نداشته و در اغلب موارد، بخشی از آن در سطح دامنه ها همچنان باقی خواهند ماند. در این پژوهش، از مدل فرایندی WEPPدر محیط نرم افزاری ArcGIS با عنوان GeoWEPP، برای شبیه سازی مقادیر رسوب و ته نشست متأثر از وقوع زمین لغزش ها در حوضه گرمچای میانه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بار رسوبی سطوح ناپایدار دامنه ای در ارتباط با مورفولوژی دامنه و مدیریت حاکم برآن در قالب کاربری زمین و اقلیم منطقه متغیر بوده و مدل یاد شده به خوبی قادر به شبیه سازی مقادیر رسوب و ته نشست در ارتباط با عوامل تأثیرگذار برآن بوده است. قابلیت مدل یادشده در این زمینه، پیش از این در مطالعات مشابه دیگری ثابت شده است. از آنجاکه در حوضه آبخیز گرمچای اطلاعات رسوب اندازه گیری شده موجود نبود، لذا نتایج شبیه سازی مدل فقط از طریق انطباق مناطق بحرانی رسوب با سطوح لغزشی مشاهده ای، به صورت کیفی ارزیابی شده است. رابطه بین مناطق لغزشی با بار رسوبی، از طریق ارائه مدل رگرسیونی دو متغیره بررسی شد. نتایج آن وجود رابطه معناداری با ضریب تبیین 71/0 درصد را نشان داد که این رقم معیار مناسبی از موفقیت مدل یاد شده است و نشان می دهد که می توان از این مدل در برآورد بار رسوبی مناطق لغزشی حوضه های فاقد آمار رسوب استفاده کرد.
آشکارسازی تغییرات حوضه کویر میقان با استفاده از تصاویر ETM+, TM ,MSS و داده های اقلیمی در دوره 2011-1973(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر خطر بیابان زایی و رشد کویر یکی از موضوعات مهم در مقیاس محلی و جهانی بوده که می تواند ناشی از نتایج تغییرات اقلیمی و ضعف در مدیریت صحیح محیط باشد. در این میان تکنولوژی سنجش از دور به دلیل تولید تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا، به عنوان وسیله ای کارآمد برای آشکارسازی و ارزیابی تغییرات شناخته شده است. در این تحقیق با استفاده از داده های اقلیمی و همچنین تصاویر, TM, MSS ETM+ماهواره ی لندست مربوط به سال های1973، 1985، 2000 و 2011 ، روند تغییرات اقلیمی و تغییرات اراضیِ کویر میقان مورد بررسی قرار گرفته است. از پارامترهای اقلیمی برای بررسی تغییرات اقلیمی و از روش تفریق باندهای مشابه طیفی و منطق فازی برای بدست آوردن شدت تغییرات ایجاد شده، استفاده شد. تصاویر ماهواره ای، در محیط نرم افزارARC GIS10 به روش طبقه بندی نظارت شده از نوع حداکثر مشابهت(MLC) با انتخاب نمونه های آموزشی، طبقه بندی شدند. نتایج بررسی نشان داد که به تبع تغییرات اقلیمی(کاهش بارش و افزایش دما) شدت تغییرات فازی برای دوره 85-1973 معادل84843/0، برای دوره2000-1985 معادل 92983/0 و برای دوره زمانی2011-2000 معادل 92795/0 بوده است. همچنین مساحت اراضیِ کویری، در طول سه دوره فوق؛ به ترتیب 9/15، 6/8 و 9/9 کیلومتر مربع افزایش یافته و در طول دوره ی 38 ساله، از 8/123 به 4/158 کیلومتر مربع رسیده است. روند گسترش متوسط سالانه کویر0.9052کیلومتر مربع، و میزان همبستگی بین کاهش بارش و افزایش کویر 998/0- بوده است.
ارزیابی الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو قصد دارد تا الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی را در محیط GIS مورد ارزیابی قرار دهد. برای دست یابی به این مهم، نخست منطقه مورد نظر با روش بررسی عمومی از دید باستان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی دویست وهشتادوشش محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف بود که مواد و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. پراکنش محوطه های باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی، شیب و جهت شیب و میزان بارش مطالعه شد. مطالعه به عمل آمده نشان داد که عوامل طبیعی مؤثر بر استقراهای انسانی و در پی آن، استقرارهای باستانی منطقه مورد مطالعه عبارتند از ناهمواری ها، منابع آب، پوشش گیاهی، نوع لندفرم و سازندهای زمین شناسی، شیب و جهت شیب که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص شد که عوامل طبیعی مختلف نقش متفاوتی را در توزیع محوطه های باستانی دوره های مختلف داشته اند و همه آنها از قانون مندی یکسانی پیروی نمی کنند. درنهایت پس از تجزیه وتحلیل توزیع فضایی محوطه ها، سه عامل ارتفاع، شیب و جهت شیب و نزدیکی به رودخانه، مهم ترین و مؤثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی شهرستان سنقروکلیایی شناسایی شدند.
مکانیابی سایت های اسکان موقت با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP)؛ مطالعه موردی منطقه 16 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکان موقت به عنوان یکی از متداولترین شـیوههای تأمین مسکن افـراد بیخانمان به حساب میآید که در چرخه تأمین سرپناه پس از سانحه، بلافاصله پس از تأمین سرپناه اضطراری و پیش از عملیات بازسازی مطرح میگردد. این شیوه از سکونت گرچه در یک برهه زمانی خاص مطرح شده و با گذر زمان کارکرد اصلی خود را از دست میدهد، اما فرآیند مکانگزینی آن بسیار حایز اهمیت میباشد. این مقاله که با هدف مکانیابی سایتهای اسکان موقت در منطقه 16 تهران تدوین گردیده است در ابتدا با بررسی و مطالعه ادبیات مسکن و سکونتگاه موقت، 24 شاخص تأثیرگذار بر مکانیابی سایتهای اسکان موقت را شناسایی نموده و ضرایب اهمیت هر یک از این 24 شاخص را با بهرهگیری از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی فازی (FAHP) مورد سنجش قرار داده است. و سپس از طریق همپوشانی لایههای اطلاعاتی (Overlay) و اعمال این ضرایب در محیط نرمافزار GIS مرجحترین مکانها را متناسب با هدف، شناسایی نموده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که از میان شاخصهای مطالعه شده؛ 5 شاخص مالکیت، مدت زمان بهرهبرداری از فضا به عنوان اسکان موقت، دسترسی به شریانهای اصلی، دسترسی به شبکه گاز و کاربری وضع موجود بیشترین و 3 شاخص میزان مجاورت با حریم معابر و محورهای ارتباطی، دوری از آلایندههای صوتی و مراکز جمعآوری زباله کمترین میزان اهمیت را در فرآیند گزینش مکان برای سکونتدهی افراد بیخانمان در حوزه تصمیمگیری از منظر برنامهریزان به خود اختصاص میدهند، در ضمن باتوجه به روش و شاخصهای گزینش شده، دو بوستان بعثت و بهمن مناسبترین مکان برای استقرار سایتهای اسکان موقت شناسایی گردیدهاند.
ارزیابی و اولویت بندی مولفه های آمیخته بازاریابی(P7) در توسعه توریسم روستایی (مطالعه موردی شهرستان های آمل و بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی وضعیت موجود توریسم روستایی در شهرستان های آمل و بابل با آمیخته بازاریابی می باشد. آمیخته بازاریابی مورد بررسی در این تحقیق شامل هفت مولفه(P7) مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، تبلیغات، مردم و کارکنان، قیمت و محصول می باشد. در این راستا با پیمایش میدانی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به گردآوری داده براساس پرسشنامه محقق ساخته 48 سوآلی که گویه های مربوط به آن با توجه به ویژگی های جغرافیای توریسم گزینش شده اند، پرداخته شد. جامعه آماری، کارکنان سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری بودند که از بین کارشناسان مربوط به این امر، بصورت تمام شمار (38 نفر) مورد آزمون قرار گرفتند. پردازش داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های میانگین، کای اسکوئر و فریدمن صورت گرفت. در آزمون میانگین ها، میزان ارزش تعیین شده برای مولفه های تبلیغات و مردم را بیشتر از سایر مولفه ها نشان داد. آزمون کای اسکوئر با محاسبه مقدار 702/33 در سطح معناداری 006/0 با 95 درصد اطمینان نشان داد که بین ترکیب مولفه ها در آمیخته بازاریابی توریسم روستایی برای منطقه مورد مطالعه تفاوت معناداری وجو دارد. از آزمون فریدمن برای اولویت بندی میزان تأثیر مولفه ها در توسعه توریسم روستایی استفاده شد که نتایج حاکی از اهمیت بالای مولفه های تبلیغات، مردم و محصول از نظر آزمودنی ها در تأثیرگذاری بر توسعه توریسم روستایی در شهرستان های آمل و بابل می باشد. در نهایت مشخص شد آمیخته ای که از ترکیب هفت مولفه مذکور تشکیل شده، با سطح معناداری 005/0 و در سطح خطای مجاز 05/0 این قابلیت را داراست تا اولاً، به خوبی بیانگر وضع موجود توریسم روستایی در منطقه بوده و دوماً باعث ارتقای سطح توسعه روستایی از طریق گسترش توریسم روستایی در منطقه مورد مطالعه باشد.
طراحی نواحی ترافیکی با استفاده از توسعه مکانی الگوریتم k-means(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی ترافیکی که برای نمایش مکان های تولید و جذب سفر به کار گرفته می شوند در بسیاری از برنامه ریزی های حمل ونقل کاربرد گسترده ای دارند. از آنجا که نحوة تعیین این نواحی روی نتایج حاصل از تحلیل و مدل سازی های حمل ونقل تأثیر فراوانی دارد، طراحی مناسب آن بسیار مهم است. در این مقاله با استفاده از سامانه اطلاعات مکانی روشی کارآمد برای طراحی مناسب این نواحی ارائه شده است. با استفاده از روش ارائه شده می توان معیارهای مختلفی را برای ایجاد نواحی ترافیکی همگن در نظر گرفت و تعداد و اندازه شان را کنترل کرد. در روش پیشنهادی این مقاله از تکنیک k-means برای خوشه بندی واحدهای مکانی پایه و ایجاد نواحی ترافیکی همگن استفاده شده است. برای جلوگیری از ایجاد فضای خالی و همپوشانی میان نواحی و نیز ممانعت از تشکیل نواحی با اندازه های خیلی بزرگ یا کوچک، قیدهایی به تکنیک k-means افزوده شده است. اما ایجاد نواحی همگن بدون درنظرگرفتن فشردگی شکل هندسی، سبب پیچیدگی شکل هندسی نواحی می گردد. به منظور برطرف ساختن این مشکل یک الگوریتم هندسی برای ایجاد نواحی با شکل هندسی فشرده شرح و بسط داده شده است. در نهایت از روش پیشنهادی برای طراحی مجدد نواحی ترافیکی شهر تهران و مقایسة نتایج آن با نواحی ترافیکی موجود استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که نواحی طراحی شده در این مقاله بسیار همگن تر از نواحی موجود است. اگرچه با اعمال الگوریتم فشردگی شکل هندسی، از میزان همگنی نواحی ایجادشده کاسته می شود، اما باز هم از نواحی موجود همگن ترند.
بررسی وضعیّت توسعه ی پایدار شهرستان رشت با استفاده از روش جای پای اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها پس از انقلاب صنعتی به سرعت توسعه یافتند و این رشد و توسعه پیامدهای بسیاری با
خود به همراه داشت. عمده ی آثار این پیامدها بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع
وارد شده است. با بروز و تشدید این آثار، رهیافت توسعه ی پایدار از سوی سازمان ملل متّحد
مطرح شد و در دستور کار دولت ها و برنام هریزان قرار گرفت. یکی از عناصر اساسی توسع ه ی
پایدار این است که انسان ها در چارچوب ظرفیت زیستی طبیعت زندگی کنند . از آن زمان،
روش های مختلفی برای انداز هگیری توسعه ی پایدار جوامع ابداع شد . روش جای پای
اکولوژیک یکی از این روش ها است. امروزه از این روش، به عنوان شاخص سنجش پایداری در
دنیا استفاده م یشود. بر اساس این روش، توسعه ی یک منطقه زمانی ""ناپایدار "" قلمداد
می شود که میزان جای پای اکولوژیک از ظرفیت زیستی منطقه بالاتر باشد . روش جای پای
اکولوژیک تاکنون برای سنجش پایداری شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن، سانتیاگو، لیورپول
مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش جای پای اکولوژیک ، به
بررسی پایداری شهرستان رشت پرداخته ایم. بر اساس محاسبات، جای پای اکولوژیک مصرف
0/ 1 هکتار ب هازای هر نفر برآورد شد. همچنین، ظرفیت زیستی 414 / در شهرستان رشت، 979
هکتار به ازای هر نفر محاسبه شد. با مقایسه ظرفیت زیستی و جای پای اکولوژیک می توانیم
مشاهده کنیم که شهرستان رشت از کسری اکولوژیک رنج می برد . همچنین تحلیل نتایج
به دست آمده نشان م یدهد که شهرستان رشت از دیدگاه اکولوژیک ناپایدار است. درنهایت ،
شاخص جای پای اکولوژیک محاسبه شده در رشت با مقدار این شاخص در ایران و آسیا و دنیا
مقایسه می شود.
سنجش سازگاری کاربری اراضی براساس مدل GIS_AHPدر محله عنصری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربرنامه ریزی شهری تحلیل چگونگی قرارگیری کاربری های مختلف در کنار هم اهمیت اساسی دارد .تأثیرات مثبت و منفی که کاربری های مجاور بر روی هم دارند، باعث سازگاری یا ناسازگاری آن ها در کنار یکدیگر می شود، که ممکن است در مواقعی باعث پایین آمدن سطح کیفیت زندگی وکاهش کارآیی کاربری های مختلف گردد. در محلة عنصری مشهد تقابل شهر زائر وشهر مجاور باعث تغییرات در کاربری اراضی، به خصوص در دو دهة گذشته شده است. شناسایی تغییرات و ارزیابی نوع سازگاری آن ها در جهت هدایت برنامه ریزی این محله به سوی توسعة پایدار، هدف این پژوهش می باشد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی و از شاخة میدانی می باشد، به طوری که تغییرات کاربری اراضی محلة عنصری به صورت میدانی برداشت شده، سپس با استفاده از مدل تلفیقی ماتریس سازگاری وAHP به ارزیابی نحوه سازگاری اراضی وضع موجود در قالب نقشه های GIS پرداخته ونقشه نهایی خروجی این مدل ارائه شده است. در نهایت نتایج حاصل، نشان از تغییرات گسترده کاربری مسکونی به سایر کاربری ها از جمله اقامتی ومذهبی دارد. همچنین عدم سازگاری اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی کاربری های ایجاد شده با سایر کاربری های مسکونی محله مشهود است.
ارزیابی روند توسعه فیزیکی شهر شیراز و تأثیر شرایط فیزیوگرافیک بر روی روند تغییرات کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط طبیعی معمولاً با توسعه شهرها و سکونتگاه های بشر، سازگار نیست. بسیارند شهرهای تاریخی که بر اثر همین ناسازگاری محیط طبیعی متروکه شده اند. مهمترین عوامل طبیعی تأثیر گذار بر توسعه شهرها وضعیت توپوگرافی، شیب اراضی، آب و هوا، زمین شناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی می باشند. با توجه به افزایش گرایش به شهرنشینی، شهرها برای پذیرش جمعیت، نیاز به زمین های وسیع و گسترده ای دارند. هراندازه که شهرها توسعه یابند، برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی و موضوعات مربوط به آنها زیادتر می شود. باید جهت یابی توسعه فیزیکی با توجه به عوامل تأثیر گذار به گونه ای باشد که همراه با توسعه فیزیکی شهر، کمترین میزان خسارت به محیط زیست وارد گشته و بتوان با حفظ محیط زیست به توسعه پایدار همه جانبه شهر نیز دست یافت. روش سنجش از دور به صورت گسترده ای برای بررسی گسترش شهرنشینی و شهرها مورد استفاده قرار می گیرد زیرا این روش مقرون به صرفه بوده و از تکنولوژی های مناسبی بهره مند است. در این تحقیق با استفاده از نقشه رقومی ارتفاعی منطقه، نقشه شیب و جهت بدست آمد. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال 1990 و 2009 که از روی تصاویر ماهواره ای مربوطه استخراج شده بود نقشه تغییرات کاربری اراضی مربوط به فاصله ی سال های 1990 تا 2009 استخراج شد و در مرحله بعد با استفاده از تابع tabulation نقشه تغییرات با نقشه های شیب و جهت و ارتفاع مورد مقایسه قرار گرفتند و نمودار تغییرات مربوط به هر مورد استخراج شد. نتایج نشان می دهد که زمین های کشاورزی، آبی و باغ به طور پیوسته با نرخ های 37.8%،5.8% و 45.7% از سال 1990 تا 2009 در مدت 19سال کاهش یافته است در حالی که مناطق دارای ساخت و ساز شهری دارای نرخ رشد افزایشی 37% درصدی بوده است.
بررسی و رتبه بندی مناطق شهری از نظر مشارکت شهروندان در تفکیک از مبدأ زباله با استفاده از برنامه ریزی چندمعیاره: مطالعه موردی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله راهکارهایی که در بازیافت مواد مدنظر می باشد، اجرای طرحهای تفکیک زباله از مبدأ توسط خانوارها می باشد که اساس این گونه طرحها، بر مشارکت خانوارها استوار می باشد. هدف اصلی این مطالعه بررسی و ارزیابی مناطق مختلف شهری از نظر مشارکت خانوارها در تفکیک از مبدأ زباله در شهر مشهد و رتبه بندی آنها می باشد. آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از حدود 603 خانوار شهر مشهد در سال 1388 بدست آمد. نتایج رتبه بندی مناطق که با استفاده از برنامه ریزی چندمعیاره و تکنیک برنامه ریزی توافقی صورت گرفت نشان می دهد که از نظر میزان مشارکت، مناطق با درجه توسعه یافتگی متوسط در رتبه اول، محروم در رتبه دوم و برخوردار در رتبه سوم قرار دارند. در انتها، با توجه به نتایج بدست آمده، طرحها و راهکارهایی اجرایی در خصوص افزایش مشارکت خانوارها ارائه شد.
تحلیل تناسب اراضی (LSA) برای توسعه شهری در محدوده مجموعه شهری تبریز با استفاده از روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامهریزان شهری تصمیم گیری در مورد مکانهای مناسب جهت گسترش آتی شهرها و تعیین اراضی مناسب توسعه میباشد. پیچیدگی و فراوانی عوامل مؤثر در تعیین مطلوبیت اراضی برای توسعه شهری لزوم به کارگیری فناوریهایی برای مدیریت بهینه و جلوگیری از رشد پراکنده شهری را میطللبد. هدف اصلی مقاله حاضر تشخیص و تعیین مکانهای مناسب جهت گسترش آتی فضاهای سکونت و فعالیت در محدوده مجموعه شهری تبریز است. بدین منظور از روشهای ارزیابی چند معیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشهها و لایههای مختلف کاربری اراضی استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخصهای طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 12 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفتهاند و در نهایت نقشه نهایی اراضی مناسب توسعه بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافتههای تحقیق، از کل مساحت 8/272761 هکتاری محدوده مورد مطالعه حدود 41 درصد اراضی مناسب و نسبتاً مناسب برای توسعه و 37/31 درصد، اراضی نامناسب و نسبتاً نامناسب برای توسعه تشکیل میدهند . همچنین از نظر توزیع مکانی اراضی مناسب توسعه بیشتر در قسمتهای مرکزی به طرف جنوب و اراضی نامطلوب در قسمتهای شرق و شمال به طرف شمال غرب قرار گرفتهاند.