فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۰۱ تا ۳٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
139 - 150
حوزه های تخصصی:
آنچه در پژوهش حاضر مورد مطالعه قرار گرفته است، در پاسخ به عوامل سبب ساز عدمِ تحقق مشارکتِ محلی در فرآیند توسعه محلات بافت های تاریخی، تبیین اصول آموزشِ اجتماعی مبتنی بر فلسفه رئالیسم اسلامی و سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های مؤثر در بازآفرینی شهری اجتماع محور در یکی از محلات تاریخی تبریز می باشد که علیرغم برخورداری از هویت تاریخی و مذهبی، به دلیل وجود مسائل متعدد اجتماعی، کالبدی و اقتصادی نیازمند برنامه ریزی جامعی است تا مشارکت مردم را در توسعه محلی جلب نماید و کیفیت زندگی را افزایش دهد. روش تحقیق به لحاظِ هدفِ تحقیق توسعه ای و بر اساس ماهیت موضوع توصیفی-پیمایشی محسوب می گردد. در تبیینِ مبانی فلسفی پژوهش از طریق مطالعه اسنادی به روشِ تحلیل محتوا و استدلال منطقی، پایه های فلسفی نظریه اعتباریات به شیوه رئالیسم اسلامی علامه طباطبایی و همچنین دیدگاه های نوینِ جلب مشارکتِ مردمی در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور اخذ گردیده است. با مقایسه نتایج حاصل از اجماع نظر خبرگان از یک سو و جمع آوری و تحلیل دیدگاه های ساکنان از سوی دیگر، چنین نتیجه گیری می شود که میزان تأثیر گذاری اجرایِ آموزش های اجتماعی در محله مورد مطالعه بر هر چهار مؤلفه بازآفرینی شهری اجتماع محور اعم از اجتماعی-کالبدی، اجتماعی-اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و اجتماعی-زیست محیطی، بالاتر از حد متوسط است.
بررسی اثرات اجتماعی- فرهنگی توسعه گردشگری شهری ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری، پیش از آنکه یک صنعت و فعالیت اقتصادی باشد، پدیده ای فرهنگی است و نقش مهمی در ایجاد تغییرات فرهنگی ایفا می کند. در این تحقیق تلاش شده است تا اثرات اجتماعی- فرهنگی گردشگری شهری ایلام از دیدگاه ساکنان و گردشگران ورودی به شهر ایلام مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. جامعه آماری این تحقیق، جامعه میزبان و گردشگران ورودی به شهر ایلام است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برای هر دو جامعه 700 نفر در نظر گرفته شد. اطلاعات به شیوه میدانی و با استفاده از پرسش نامه جمع آوری گردید. پرسش نامه مورد استفاده در این پژوهش، محقّق ساخته است که روایی آن به وسیله استادان و متخصصان تأیید شده و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 0/873 محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کای اسکور، همبستگی اسپیرمن و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که توسعه گردشگری شهر ایلام، در تغییرات اجتماعی و فرهنگی تأثیر معناداری داشته و بین توسعه گردشگری و افزایش تغییرات فرهنگی و اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد؛ همچنین، پنج عامل افزایش روابط اجتماعی و برقراری ارتباط مناسب در میان شهروندان، شناخته شدن شهر در سطح منطقه، افزایش سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس ساکنان، تغییر الگوی صمیمیت بین ساکنان شهر و ازدحام و شلوغی به عنوان اثرات اجتماعی- فرهنگی در شهر ایلام شناسایی شد.
مکان گزینی ایستگاه های آتش نشانی با منطق فازی و تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (مطالعه موردی: منطقه یک شهری بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی اولویت های مکانی برای استقرار ایستگاه های آتش نشانی می باشد. مهم ترین مشکل در خدمات رسانی ایستگاه های آتش نشانی منطقه یک شهر بندرعباس، ناکافی بودن تعداد ایستگاه های موجود و محدود بودن شعاع عملکردی آن ها است. در این راستا، شاخص های مطرح به ترتیب اولویت، شامل نزدیکی به پارامترهای شبکه ارتباطی، تراکم جمعیت، مراکز تجاری، مراکز صنعتی، مراکز آموزشی، مراکز اداری، مراکز درمانی و فاصله از پوشش عملکردی هستند. اثر هر یک در ارتباط با مکان گزینی در قالب نقشه در محیط نرم افزاری ارائه گردیده است. در این تحقیق از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فازی (Fuzzy) برای برآورد اهمیت نسبی هر یک از پارامترها استفاده گردید. سپس مقایسه زوجی و مقادیر ناسازگاری قضاوت ها محاسبه گردید که سطح قابل قبولی برابر با 06/0 به دست آمد. بعد از تعیین وزن معیارها در محیط نرم افزار، لایه های اطلاعاتی فازی سازی شده و با تحلیل همپوشانی لایه های فازی وزن دار مکان گزینی نهایی صورت گرفت. نتایج نشان داد که ایستگاه های موجود در محدوده ی شهرداری منطقه یک با اولویت مکانی، جانمایی شده اند. مناطق اولویت دار جهت استقرار ایستگاه های آتش نشانی شامل قسمت هایی از شمال شرقی، شمال غربی، غرب و جنوب منطقه ی یک شهری می شود. قسمت های جنوبی و شمال غربی در حیطه ی شعاع عملکردی ایستگاه های موجود قرار دارد، اما مناطق غربی و شمال شرقی منطقه در خارج از عملکرد ایستگاه هاست. بنابراین نیاز به احداث دو ایستگاه جدید در این محدوده ها به منظور پوشش عملکردی کل منطقه ی یک شهری است. در نهایت با استفاده از داده های رقومی ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، تعدادی مکان با ابعاد مناسب در شمال شرقی و غرب منطقه یک شهری به عنوان مکان های پیشنهادی احداث ایستگاه جدید معرفی شده است.
تعیین ظرفیت تحمل جاذبه های دو محور گردشگری شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین ظرفیت قابل تحمل محیط های گردشگری اساساً یک مفهوم نسبی بوده که از آستانه های قابل قبول اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در منطقه میزبان تبعیت می کندکه در محیط های گردشگری برآورد ظرفیت پذیرش محیط و بررسی تعداد متقاضیان حوزه های گردشگری از چالش های پیش روی برنامه ریزان عرصه های گردشگری قلمداد می شوددر مقاله حاضر به بررسی این مقوله به تعیین میزان ظرفیت تحمل جاذبه های گردشگری شهری در کاشان به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری گردشگر پذیری کشورمان با تمرکز بر ابنیه و آثار معماری پرداخته شده و بر اساس دو محور اصلی تمرکز عناصر گردشگری باهدف، برآورد ظرفیت تحمل گردشگری این شهر ارتقای توان پذیرش آن با استفاده از محاسبات فرمول های ظرفیت تحمل به تعیین ظرفیت پذیرش گردشگران این شهر در دو محور اصلی جاذب گردشگری آن در فصول پر تردد (پیک گردشگری شهر فصل بهار) با بهره گیری از تکنیک اخذآرای از متخصصان (دلفی) پرداخته شده است وبر اساس این سنجش ها، بناهای با ارزش آن که شامل خانه طباطبایی، باغ فین، تپه سیلک و حمام میرسلطان احمدشده است برآورده ظرفیت تحمل شده اند
تحلیلی بر الگوی فضایی، ابعاد و عوامل مرتبط با رشد شهرنشینی دوره معاصر در ایران (با تأکید بر شاخص های توسعه ای و معیشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
605 - 627
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی بدون برنامه ریزی و سیاست گذاری، پیامدهای جبران ناپذیری در تعادل فضایی کشور دارد. به همین دلیل، شناخت و تحلیل جامع رشد شهرنشینی و ابعاد و عوامل مرتبط با آن، بسیار ضروری و مهم است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی و هم بستگی حاضر تبیین الگوی فضایی شهرنشینی و سنجش ارتباط شهرنشینی با عوامل گوناگون صنعتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیرساختی، خدمات و امکانات، بهداشتی-درمانی و توسعه کشاورزی است. بدین منظور اطلاعات آن به روش اسنادی جمع آوری شد. سنجش الگوی فضایی شهرنشینی در کشور با استفاده از مدل های موران و گری و روش تحلیل نقاط داغ، در نرم افزار Arc GIS صورت گرفت. همچنین از آزمون ضریب هم بستگی پیرسون در نرم افزار SPSS برای سنجش ارتباط شهرنشینی با عوامل فوق استفاده شد. براساس یافته های مدل های موران و گری، الگوی فضایی شهرنشینی در کشور طی سال های 1375-1390 حالت متمرکز و خوشه ای داشته که این تمرکز روبه افزایش بوده است. الگوی شهرنشینی نیز با الگوی توسعه صنعتی در کشور مطابقت زیادی دارد. نتایج آزمون ضریب هم بستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار رشد شهرنشینی با عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیرساختی و بیانگر عدم ارتباط معنادار با شاخص های خدماتی، امکاناتی، بهداشتی، درمانی و توسعه کشاورزی است؛ بنابراین، به رغم آنکه جنبه های مثبت شهرنشینی در برخی شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیرساختی قابل مشاهده است، نباید از مشکلات و نارسایی های فراوان در وضعیت خدماتی-امکاناتی و بهداشتی-درمانی شهرها غافل شد. با وجود این، جریان شهرنشین شدن همچنان مورد توجه است و توسعه کشاورزی و ارتقای وضعیت معیشتی روستاییان نیز جذابیت کافی زندگی در روستا را فراهم نکرده است.
بیوتروریسم و تأثیر آن بر امنیت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: پیشرفت های اخیر در علوم زیستی از یک سو و سوء استفاده از نتایج پژوهش های علمی توسط گروه های تروریستی از سوی دیگر، منجر به این امر شده است که عوامل میکروبی به سلاح های مهلک تبدیل شوند که به طور همزمان دو مقوله امنیت ملی و سلامت عمومی جوامع را مورد تهدید جدی قرار می دهد. هزینه های ارزان، دسترسی و تهیه آسان، اثر گذاری فوری، گسترش سریع و تأثیر بسیار زیاد آن در گسترش احساس ناامنی باعث شده است که این نوع اقدامات تروریستی برای برخی گروه های تروریستی جذابیت بالایی داشته باشد. روش: این پژوهش تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر به بررسی عوامل بیولوژیکی که ممکن است توسط تروریست ها مورد استفاده قرار گیرد، و همچنین مهمترین راه های انتقال این عوامل و به تأثیری که حملات بیوتروریستی بر امنیت و سلامت شهرونداران می گذارد بپردازد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که بیوتروریسم به دلیل جذابیت های مواد بیولوژیک برای تروریست ها خطر بیشتری نسبت به برخی دیگر از انواع تروریسم برای تهدید جان شهروندان و مردم عادی دارد. برخی از این ویژگی ها و جذابیت ها عبارت است از: تشخیص و شناسایی مشکل عوامل زیستی، عدم نیاز به حجم زیاد عوامل بیولوژیک برای انجام یک حمله بیوتروریستی، پخش راحت تر عوامل بیولوژیکی، مشکل بودن دفاع در برابر عوامل زیستی، عدم نیاز به فضا و تأسیسات بزرگ و پیچیده برای ساخت، تولید، انبار و ذخیره سازی سلاح زیستی و داشتن دوره کمون. نتیجه گیری: به دلیل همین ویژگی ها، عوامل زیستی به وسوسه ای جذاب برای تروریست ها تبدیل شده اند تا در قالب حمله تروریستی زیرساخت های شهری در بخش آب، غذا، خدمات عمومی و ... جان شهروندان را در معرض تهدید قرار دهند. با وجود اقدامات حفاظتی مختلف دولت ها، اکثر مردم و شهروندان در مقابل این نوع تروریسم آسیب پذیر هستند و از این رو لازم است با بررسی و مطالعه دقیق میزان و نحوه آسیب پذیری مردم و زیرساخت ها در مقابل این نوع حملات و تدوین پیوست امنیتی، نسبت به پیشگیری از چنین حملاتی اقدام شود؛ به ویژه در کشور ایران که در معرض بیشتر چنین حملاتی قرار دارد.
تبیین نابرابری و رتبه بندی دانشگاه های شهر تهران جهت نیل به توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
627 - 644
حوزه های تخصصی:
مطالعه نابرابری آموزشی و حذف یا کاهش آن موضوعی است که پژوهشگران و دولت ها به آن توجه دارند؛ از این رو در پژوهش حاضر، به بررسی نابرابری و رتبه بندی دانشگاه های شهر تهران پرداخته شد. در این پژوهش دانشگاه ها در دو دسته شاخص های اسنادی و غیراسنادی، و تلفیق شاخص ها ارزیابی شدند. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود. برای نمونه گیری نیز از روش طبقه ای با انتساب مناسب استفاده شد. همچنین ۳۸۳ نفر برای نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه میان آن ها توزیع شد. نوع پژوهش توصیفی-تحلیلی است که جمع آوری اطلاعات آن به صورت میدانی و کتابخانه ای صورت گرفت. هدف پژوهش نیز کاربردی است. برای سنجش مؤلفه ها از پرسشنامه استفاده شد و اعتبارسنجی روایی شاخص ها با نظر استادان و متخصصان مربوط صورت گرفت. پایایی اجزای پژوهش به روش آلفای کرونباخ بررسی شد که آلفای آن 951/0 بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss، و برای رتبه بندی دانشگاه ها از نظر شاخص های پژوهش، از مدل تاپسیس استفاده شد. براساس یافته ها، دانشگاه تهران در اغلب شاخص ها رتبه اول را دارد. دانشگاه های تهران از نظر برخورداری از شاخص های مختلف با هم متفاوت هستند. دانشگاه های جامع، دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شهید بهشتی، با مقادیر تاپسیس 963/0، 519/0 و 235/0 به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم قرار دارند. دانشگاه های فنی مهندسی، صنعتی شریف، امیرکبیر، علم و صنعت و خواجه نصیرالدین طوسی با مقادیر تاپسیس 525/0، 438/0، 387/0 و 232/0 به ترتیب رتبه های اول تا چهارم را دارند.
بررسی آثار حس تعلق مکانی بر بازساخت فضایی-کالبدی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: دهستان نِه، شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به محل زندگی، حس تعلق به محل را در افراد ایجاد می کند و سبب می شود سرمایه های فکری و مالی آن ها به منظور ترقی محیط زندگی به کار گرفته شود. این امر به تغییر در فضای سکونتگاه ها می انجامد. هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار تعلق مکانی بر بازساخت فضایی-کالبدی سکونتگاه های روستایی می باشد. جامعه آماری خانوارهای روستایی دهستان نِه در شهرستان نهبندان به عنوان بوده است (12291 N=). با کمک فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده، 344 سرپرست خانوار به عنوان نمونه مشخص شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه می باشد. با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، میزان حس تعلق مکانی در نمونه آماری بررسی شد. سپس بررسی رابطه خطی میان حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی-کالبدی با استفاده از تحلیل واریانس (ANOVA) صورت گرفت و درنهایت، آثار تعلق مکانی بر این بازساخت، با استفاده از مدل رگرسیون و تحلیل مسیر بررسی شد. براساس نتایج، سطح تعلق مکانی در میان خانوارها قابل قبول است. دلبستگی عاطفی به محل نسبت به سایر شاخص ها در سطح بالاتری قرار گرفته است. بررسی رابطه خطی حس تعلق مکانی و بازساخت فضایی-کالبدی، نشان دهنده رابطه ای منسجم و معنادار میان این دو متغیر است؛ به طوری که حس تعلق به مکان، کیفیت مسکن، اصلاح زیرساخت ها، اصلاح بافت و شبکه معابر روستایی را افزوده است؛ بنابراین، به منظور افزایش حس تعلق مکانی و ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی، باید خدمات حمایتی بیشتری مانند توسعه فرصت های شغلی، توسعه کارآفرینی و غیره در اختیار روستاییان قرار بگیرد و محیطی مساعد برای زیست آن ها فراهم شود.
مدل یابی هنجار شکل یابی مسکن روستایی اقلیم سرد و کوهستانی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
662 - 675
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی نقش هنجارها بر شکل یابی مسکن روستایی در حوزه اقلیمی سرد و کوهستانی استان اردبیل در قالب مدل علی است. بعد از شناسایی سکونتگاه هایی روستایی با ارتفاع بین 1500 تا 2150 متر از سطح دریا در حوزه سرد و کوهستانی استان، با استفاده از فرمول کلاین، تعداد 270 نفر پرسشگر در بین 27 روستای جامعه هدف محاسبه و به شیوه هدف دار انتخاب گردید. از هر 27 روستای نمونه، 10 نفر انتخاب گردید تا به 50 سؤال پرسشنامه مربوط به دیدگاه ساکنین در شکل یابی مسکن پاسخ دهند. روش پژوهش حاضر از نوع علی- همبستگی بوده که به صورت پیمایشی انجام می گیرد. همچنین میزان پایایی این ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 905/0 =α به دست آمده است. با استفاده از روش تحلیل مسیر و رگرسیون و تعیین اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر هنجارهای شکل یابی مسکن روستایی موردبررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای هم شکلی (تشابه) در برپایی مسکن و جغرافیایی/اقلیمی به عنوان عامل های مستقل به طور مستقیم و متغیرهای اقتصادی/معیشتی، هنجار مقیاس و تناسبات و فرهنگی/سنتی به طور غیرمستقیم و به عنوان عامل های میانجی بر هنجار شکل یابی مسکن روستایی اقلیم سرد و کوهستانی استان اردبیل تأثیر دارند. بالاترین متغیرهای پیش بین کننده هنجار شکل یابی مسکن روستایی را اقتصادی/معیشتی، مقیاس/تناسبات و هم شکلی (تشابه) در برپایی مسکن معرفی کرده است. بالاترین مقدار تأثیر مربوط به مؤلفه اقتصادی/معیشتی است که مقدار آن 405/0 است و متغیر بعدی، مقیاس و تناسبات است که مقدار آن 373/0 است و سپس متغیر هم شکلی (تشابه) در برپایی مسکن با ضریب 320/0 است. ضمن اینکه همبستگی متغیر فرهنگی/سنتی با هنجار شکل یابی مسکن روستایی معنی دار نشده است.
سنجش میزان رضایت مندی ساکنان شهری از وضعیت مبلمان شهری (مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
735 - 752
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی برنامه ریزی شهری ارتقای کیفیت زندگی و ایجاد محیطی آرام و جذاب برای شهروندان است. در این میان، مبلمان شهری یکی از مهم ترین عناصر محیط شهری است که به شکلی وسیع با مفهوم امکانات زندگی، رفاه و روابط اجتماعی مرتبط می شود و می تواند بسترساز تقویت کیفیت زندگی شهروندان باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش مؤلفه های مبلمان شهری (کیفیت محیط، جانمایی صحیح مبلمان، تناسب و زیبایی و ساختار ناموزون شهری) و تأثیر آن بر سطح رضایت مندی شهروندان شهر زاهدان بررسی و تحلیل شده است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که داده های آن به کمک مطالعات کتابخانه ای و میدانی (ابزار پرسشنامه) گردآوری شده است. جامعه آماری آن نیز شامل ساکنان شهر زاهدان در سال 1395 (587.730 نفر) است. همچنین حجم نمونه با فرمول کوکران، 323 نفر محاسبه شده و به روش تصادفی ساده برحسب جمعیت مناطق توزیع شده است. به منظور حصول تصویر کلی سطح ارزیابی شهروندان از مؤلفه های چهارگانه مبلمان شهری، از آزمون T تک نمونه ای استفاده شد. برای بررسی ارتباط متقابل عامل های مبلمان شهری و شاخص رضایت مندی نیز محاسبه ضریب هم بستگی پیرسون برای هر زوج از عامل ها و شاخص رضایت مندی صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه، میانگین عددی عامل های چهارگانه مبلمان شهری پایین تر از میانگین مفروض آزمون (عدد 3) است. همچنین رابطه معنادار مثبتی میان عوامل مبلمان شهری و شاخص رضایت مندی وجود دارد. در پایان به منظور سطح بندی مناطق پنج گانه شهر زاهدان از نظر مؤلفه های رضایت از مبلمان شهری و تعیین مطلوب ترین منطقه، از مدل ویکور استفاده شد که نتایج آن نشان می دهد مناطق 1 و 3 شهر زاهدان با ضریب 036/0 و 000/1 به ترتیب در بهترین و بدترین وضعیت از نظر شاخص های مبلمان شهری قرار دارند.
آیندهنگری اثرات منطقه ای خشک شدن دریاچه ارومیه با رویکرد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچه ارومیه به عنوان یکی از بزرگ ترین دریاچه های فوق اشباعِ نمک در سطح جهانی و منطقه ای از اهمیت زیادی برخوردار است، اما حیات آن در طول چند دهه گذشته به دلیل عوامل بسیاری، مانند سدسازی، کاهش بارندگی، افزایش بی شمار چاه های کشاورزی اطراف دریاچه و همچنین عوامل عمده دیگری به خطر افتاده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف یافتن راه چاره برای جلوگیری از وقوع بحران سیاسی منطقه ای و حتی ملّی، بر آن شد تا از منظر آینده نگری، اثرات منطقه ای خشک شدن دریاچه ارومیه را برای افق 2025 بررسی کند. این پژوهش که از نظر ماهیت از پژوهش های کاربردی- توسعه ای و از نظر روش از نوع توصیفی- تحلیلی است، با استفاده از روش مصاحبه و دلفی به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز مبادرت کرد و سپس تحلیل این داده ها با استفاده از روش تحلیل ساختاری و تکنیک میک مک انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که متغیّرهای طوفان نمک، گرد و غبار، شن های روان، کانون های ریزگرد نمکی و غیرنمکی و توان منطقه برای تبدیل به پارک ملی، متغیّرهای کلیدی اثرگذار می باشند. این متغیّرها به عنوان متغیّر کلیدی، دیگر متغیّرها را تحت تأثیر قرار داده و حائز بیشترین نقش و اثر بر سایر متغیّرها هستند و کمتر اثرپذیرند. همچنین مهمترین متغیّر تأثیرپذیر که هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم از این جریان تأثیر می پذیرند، مردم هستند و باید در مرحله اول از تأثیرات مستقیم خشک شدن دریاچه بر مردم مانند، افزایش هواویزه ها بیشتر از حد مجاز، وقوع طوفان ها و گسترش شن های روان در سطح منطقه جلوگیری کرد و در مراحل بعدی متغیّرهای دیگر را نیز تحت نظارت و کنترل قرار داد و از آسیب دیدگی آن ها جلوگیری کرد.
تحلیل عوامل مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکت های کوچک و متوسط کارآفرینی در نواحی روستایی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرکت های کوچک و متوسط با دارا بودن ویژگی های هستند که با وضعیت اقتصادی روستاهای ایران دارند. این پژوهش کمّی و ماهیت و هدف آن کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها نیز توصیفی- پیمایشی است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS به عنوان نرم افزار اصلی و از نرم افزار LISREL به عنوان نرم افزار کمکی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 598 نفر از کارشناسان و مدیران دستگاه های اجرایی فعالان اقتصادی روستاها (کارآفرینان و تعاونی داران روستایی) و اساتید دانشگاه بودند. برای پایایی گزاره های پژوهش، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و از روش غربال زنی نیز برای اعمال روایی در پرسشنامه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ تمام گزاره ها، مقادیر بیشتر از 0.873 داشته اند که نشانگر تأیید پایایی پرسشنامه است. برای افزایش روایی علاوه بر تأیید آن ا زطریقِ غربال زنی، روایی صوری پرسشنامه نیز، توسط اساتید دانشگاه نیز بازنگری و تأیید شد. در این پژوهش از میان 38 متغیر شناسایی شده ، بعد از انجام بررسی های لازم و زمینه شمولیت متغییرها، در مجموع 20 متغیّر مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکت های کوچک و متوسط، در روستاها شناسایی شدند. پس از به کار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد. برپایه این ملاک، عوامل تامین مالی و نهاده های تولیدی، عوامل حمایتی و ترغیبی، عوامل آموزشی و مهارتی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دارای ارزش ویژه بالای 1 شناسایی و به عنوان عوامل قابل استخراج تعیین شدند. با توجه به شاخص های آماری با استفاده از روش تحلیل عوامل اصلی، این 4 عامل در مجموع 7531/0 درصد از واریانس کل متغیّرها را توانستند تبیین کنند.
کاربرد شاخص های آسایش حرارتی در طراحی مسکن پایدار (مطالعه موردی شهر ایلام)
حوزه های تخصصی:
ایجاد محیطی سالم و مطبوع برا ی زندگی در فصول مختلف سال، از دیرزمان مساله ای حیاتی برای بشر بوده است. توجه به آسایش حرارتی در طراحی معماری برای ارتقا آسایش و ایجاد ساختمانی با کیفیت بالا و کم مصرف دارای اهمیت می باشد. با شروع مدرنیته ساخت مسکن با پیشرفت تکنولوژی متکی بر انرژی های فسیلی افزایش یافت به گونه ای که برخی با طرح معماری بین المللی و منشور آتن، تأمین رفاه و آسایش حرارتی کاربران را بدون تکیه بر اصول طراحی اقلیمی و بومی میسر دانستند. هدف از این مطالعه بررسی نقش عناصر اقلیمی بر پایداری مسکن در شهر ایلام بر اساس شاخص ماهانی است که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و داده های تهیه شده از ایستگاه هواشناسی شهر ایلام و سایت سازمان هواشناسی کشور برای دوره 21 ساله می باشد. به این منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارExcel و بر اساس شاخص ماهانی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شهر ایلام از نظر شاخص های خشک و مرطوب بر اساس جدول کسمائی 6 ماه از سال بصورت مشترک دارای شاخص A_1 وA_2 و 4 ماه از سال A_1 و براساس جدول رازجویان 10 ماه از سال شاخص A_1 و 6 ماه A_2 و 5 ماه A_3 می-باشد. در پایان پژوهش پیشنهادها و راهکارهایی ارایه می گردد.
جستاری پیرامون مسئله قانون در جغرافیا با تأکید بر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
749 - 771
حوزه های تخصصی:
مسئله قانونمندی در جغرافیا از دیرباز موضوع مجادلات بسیاری بوده و در سطحی گسترده تر در حوزه فلسفه علوم طبیعی و اجتماعی مطرح شده است. در حوزه علوم اجتماعی، همواره دو رویکرد در زمینه قانونمندی این علوم وجود دارد. در برخی مکاتب با اتکا به رویکرد رئالیستی، بر همانندی علوم طبیعی و اجتماعی اصرار شده است، اما مکاتب ایدئالیستی، علوم اجتماعی را متفاوت از علوم طبیعی می دانند و قانونمندی این علوم را انکار می کنند. در علم جغرافیا، مکاتبی مانند محیط گرایی، رفتارگرایی، فضایی و سیستمی، با تکیه بر رویکرد طبیعت گرایی، دانش جغرافیا را دانشی قانونمند می دانند. درحالی که پیروان مکاتبی از جمله امکان گرایی، استثناگرایی و مکاتب رادیکال (انتقادی و پست مدرن) به این قانونمندی اعتقادی ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی مسئله قانون در جغرافیا از منظری متفاوت با توجه به دو رویکرد فوق است. همچنین قانونمندبودن یا نبودن دانش جغرافیا در این مطالعه تحلیل می شود. از دیدگاه ما، از آنجا که جغرافیا جزء علوم اعتباری است نه حقیقی، قانونمندی مبتنی بر فراوانی مصادیق نیست. برخلاف دیدگاه جغرافی دانان طبیعت گرا، حتی اگر یک گزاره جغرافیایی، گزاره ای شخصی محسوب شود و میان موضوع و محمول آن رابطه علی باشد، آن گزاره در حکم قانون و قاعده ای کلی خواهد بود که قابل تعمیم به همه مکان ها و فضاهاست. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد جغرافیا در زمره علوم قانونمند است که این مسئله با اتکا به رویکرد رئالیستی و به کمک تحلیل های منطقی و معرفت شناختی در مطالعه حاضر مشخص شده است.
ارزیابی مؤلفه های مبنایی آمادگی ذهنی-نگرشی خانوارهای شهر کرمان در برابر سوانح طبیعی (زلزله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوانح طبیعی هرساله به بروز خسارات متعدد جانی و مالی می انجامد. آمادگی خانوارها پیش از وقوع زلزله، یکی از ضروری ترین اقداماتی است که به عنوان روشی کارآمد و کم هزینه، خسارات ناشی از زلزله را کاهش می دهد. دلیل این امر، موقعیت ایران و قرارگیری برخی شهرها در نقاط آسیب پذیر است که توجه به ابعاد مختلف مکانی–فضایی، این آسیب پذیری را کاهش می دهد. مطالعه توصیفی و هم بستگی حاضر، با هدف بررسی میزان آمادگی ذهنی–نگرشی خانوارهای شهر کرمان انجام شده است. داده ها با مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی و به کمک ابزار پرسشنامه به دست آمد. جامعه آماری شامل 141،867 خانوار ساکن شهر کرمان است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای ۳۵۰ خانوار است. پس از گردآوری داده ها، با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه، تفاوت میان مناطق در برخورداری از آمادگی ذهنی–نگرشی مشخص شد. هم بستگی میان دو متغیر آمادگی ذهنی-نگرشی و پایگاه اقتصادی–اجتماعی نیز با استفاده از ضریب هم بستگی پیرسون به دست آمد. براساس نتایج، میزان آمادگی ذهنی-نگرشی خانوارهای ساکن در چهار منطقه شهر با هم تفاوت دارد. همچنین میزان آمادگی کم است؛ به طوری که میانگین آمادگی کل خانوارهای نمونه، ۵۵/۵۴ در مقیاس ۲۵ تا ۱۰۲ است که بیشترین و کمترین آن به ترتیب متعلق به خانوارهای منطقه 1 با 88/60 درصد و منطقه 4 با ۷۸/۴۳ درصد است. از سوی دیگر، میزان آمادگی ذهنی-نگرشی خانوارها با پایگاه اقتصادی-اجتماعی هم بستگی دارد؛ یعنی هرچه وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانوارها بهبود یابد، آمادگی ذهنی-نگرشی آن ها بیشتر می شود.
ارزیابی شاخص های حکمروایی مطلوب شهری با رویکرد مدیریت محله محور (مورد شناسی: محلات شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رویه غالب عملکردی در برنامه ریزی شهرهای کشور ما، بیشتر حرفه و تکنیکی است که از سوی بخش دولتی مستوفی می شود و حلقه گم شده آن مشارکت جامعه مدنی و بخش خصوصی در اداره امور شهری است. در این راستا بهترین الگو درجهت رفع نقیصه فوق، تحقق حکمروایی مطلوب شهری است که می توان تشکیل نهادهای مردمی ازجمله مدیریت محله محور را از آن قبیل به شمار آورد؛ ازاین رو هدف این پژوهش، ارزیابی شاخص های حکمروایی مطلوب شهری با رویکرد مدیریت محله است. تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های پرسشنامه ای است که به روش اسنادی و پیمایشی صورت گرفته است. جامعه آماری آن شهروندان محلات مدرس، الوند و کوچه مشکی (63221 نفر) شهر همدان است که حجم نمونه براساس مدل کوکران 382 نفر به دست آمده است. مطابق با نتایج آزمون ANOVAو TUKEYمشخص شد که شاخص های شفافیت، عدالت، اثربخشی و کارایی در محلات شهر همدان، بیشترین میزان عملکرد را در مطلوبیت حکمروایی شهری دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل تشخیص نیز بیانگر توان بیشتر شاخص های قانونمندی، عدالت و اثربخشی در پیش بینی میزان مطلوبیت حکمروایی شهری در محلات شهر همدان است. همچنین به منظور دستیابی به حکمروایی مطلوب در این محلات، بازتنظیم قوانین مصوب در رابطه با مدیریت محله-محور با تأکید بر شاخص های پاسخگویی و مسئولیت پذیری و شفافیت پروژه های عمرانی در محلات به منظور آگاه سازی شهروندان و استفاده از مشارکت آن ها در طرح ها و پروژه ها ضروری است.
A Spatial- Location Analysis of the Factors Affecting Place Attachment (Case Study: Kurdish Villages, Rahmatabad and Blokat Districts, Rudbar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- Place attachment is not just dependent on the place of birth and, as phenomenologists have acknowledged, "experience," is the most significant element of the perception of concepts and meaning of a place; accordingly, meaning in a place is directly related to the way of human perception and its related categories. The main objective of the present study is to investigate and analyze the spatial-geographic factors affecting place attachment of the Kurdish immigrants in Rudbar, Guilan province. Design/methodology/approach- This study is quantitative in terms of the nature of the research and is descriptive-analytical in terms of data analysis. Data collection was done using library and documentary as well as field and survey methods. The statistical population of the study consisted of the Kurdish villages of Guilan province in Rudbar with 12 villages and a total population of 2,955 people. Using Morgan's table, the number of samples was determined as 340 people. To increase the level of confidence and reduce the error in data, the number of samples was increased and 355 questionnaires were finally completed. The validity of the questionnaire was confirmed by a number of professors in the geography department of Guilan University. Moreover, to determine the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha was run. The value of 0.874 was obtained for the coefficient. Findings- The results of the study showed that there was a negative relationship between the location of the villages and the level of education and place attachment of the villagers in the way that the more the distance between the villages and districts, towns, and cities, the lower the sense of place attachment of the villagers would be. Based on the coefficient of determination (R2), 4.5% of the variance of place in the rural households under study was explained by these indicators. Also, with the increase in the education level of the villagers, place attachment is reduced. On the other hand, there was a direct and positive relationship between the duration of residence in the village and place attachment to the village, which means that people who had lived longer in the village had also more sense of place. The obtained results showed the effect of spatial-geographic factors on place attachment of rural households. Based on the coefficient of determination (R2), 99.1% of the variance of place attachment was explained by spatial, economic, and socio-political factors. Research limitations/implications- A limitation of this study was the lack of easy access to the Kurdish villagers in the above-mentioned villages. Originality/value- By providing the ideal conditions for living in different spatial (geographical) dimensions, one can strengthen place attachment in the villagers and significantly reduce its harmful consequences. For instance, despite the great ethnic and cultural differences with the host society within a long period of residence, the immigrant Kurds in Rudbar have been able to have pleasant feelings towards their place of life and somehow attach to it due to the existence of certain desirable spatial, social, and economic features and potentials such as proper and safe physical environment, intergroup and intragroup interactions, as well as desirable areas for earning money and employment.
The Efficacy of Farm-Nonfarm Diversification on Rural Households’ Quality of Life (Case Study: Golmakan Dehestan of Chenaran County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- Considering that a diversified economy can lay the proper groundwork for improving quality of life, the present study investigates and analyzes the efficacy of diversification on rural households’ quality of life. Design/methodology/approach - The study is descriptive-analytical and its population consists of rural settlements in Golmakan Dehestan, Chenaran County. “Economic activities diversification” is the independent variable of the study which is quantified in two agricultural and non-agricultural aspects, using 14 indicators. “Rural households’ quality of life” is the dependent variable which is quantified in three social, economic and physical-environmental aspects, using 48 indicators. Questionnaires were handed to 258 rural families in 15 villages and the average score of each indicator was considered as the score of each of the villages studied. The validity of the questionnaire was established through confirmatory factor analysis (65.72%) and its reliability was established by Cronbach's alpha (0.83). Findings - The results of the step-wise regression show that diversity of non-agricultural activities has a meaningful influence on the variation of the dependent variable (rural households’ quality of life), such that a change of one standard deviation in non-agricultural activities leads to a change of 0.6 of standard deviation in rural households’ quality of life. Therefore, non-agricultural activities are influential in improving the economic conditions of families, and consequently raising quality of life among rural families. Research limitations/implications - Among the limitations of the study, the dispersed area that the villages are located in, the long distance between some villages, and the unwillingness of rural households for filling out the questionnaire can be mentioned. According to the role of non-farm activities on improving quality of life, suggestion of the study is to improve non-farming economy in rural areas. This, naturally, requires more attention to national macro-policies along with localization and necessitates implementation of successful global models regarding diversification of non-farming economy in rural areas. Originality/Value- A review of the studies regarding economic activities diversification in Iran and the world shows that, at the time of this writing, none has dealt with the influence of economic activities diversification on rural families’ quality of life.
Barriers to the Promotion of Agricultural Land Consolidation in Rural Areas from Farmers' Point of View (Case Study: Fash Dehedtan of Kangavar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- The present study aimed to investigate the most important obstacles to the promotion of agricultural land consolidation in the rural areas of Kangavar County. This study seeks to answer a key question: What are the main obstacles to the implementation of agricultural land consolidation policy in the villages of the study area? Design/methodology/approach - The present research is an applied one conducted in a descriptive-analytical method; field work was used for data collection and factor analysis was used for data analysis. The population of the study included 1216 land users. Using Cochran's formula, 211 questionnaires were developed and randomly distributed among the users. The stratified sampling method was used to determine the number of samples in the villages. Cronbach's alpha was used to determine the coefficient of validity of the questionnaire in the village; the validity of the questionnaire was 0.816, which indicated the data were suitable for the research. Findings- The findings show that ‘the factor of investment and fund’ accounts for 14.445% of the variance, which is the most important obstacle to the development of land consolidation in the rural areas. However, the lack of support of government agencies and organizations, infrastructural weaknesses, individual factors, lack of creativity, lack of intellectual participation and trust, lack of management and production practices, lack of knowledge and awareness, and lack of access to communication facilities in rural areas are important constraints on land consolidation in the rural areas of the study.
موانع توسعه روستایی از دیدگاه کشاورزان شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت کشاورزی در شهرستان هیرمند شغل اصلی اکثریت روستاییان این شهرستان است. در سال های اخیر به دلیل خشکسالی های پی در پی و وابستگی شدید این منطقه به رودخانه فرامرزی هیرمند، مشکلات عدیده ای مانند مهاجرت و خالی شدن از سکنه بسیاری از روستاها و آبادی های این شهرستان گردیده است. از این رو در مطالعه حاضر تلاش شده تا به شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه کشاورزی در شهرستان هیرمند پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 350 کشاورز و بهره بردار در شهرستان هیرمند و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی ( FA ) انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده 5 عامل محیطی، اقتصادی-مدیریتی، زیرساختی، آموزشی و فرهنگی تحت 27 متغیر شناسایی و اولویت بندی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عامل محیطی با مقدار ویژه 564/5 و متغیر کمبود منابع آبی با بار عاملی 986/0 مهم ترین متغیر بوده است. عامل اقتصادی-مدیریتی با مقدار ویژه 125/4 از عوامل مهم دیگر شناسایی گردید که در این متغیر، هزینه های زیاد سیستم های آبیاری تحت فشار با بار عاملی 859/0 نیز از اهمیت بالایی قرار داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد که از طریق بسط روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به رعایت حق آبه ایران اقدام گردد.