فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تغییرپذیـری درجه حرارت سطح دریا (SST) نقش بسیار مهمی را در پیدایش و تکامل فرایندهای اقیانوسشناسی و اقلیمی نظیر بارندگیهای سنگین و سیلابهای ناشی از آن، نوسانات سطح دریا در مقیاس کلان و شکلگیری سیکلونهای حارهای دارند. در این پژوهش تأثیر دمای سطح آب دریای عمان (SST) در فصول چهارگانه سال بر بارندگی فصول پاییز و زمستان سواحل شمالی آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. دادههای دمای سطح آب بر اساس میانگینگیری از 4 نقطه در سطح دریای عمان از طریق دادههای آرشیو مرکز تحقیقاتی NCEP وابسته بهNOAA توسط نرمافزار Gradsاستخراج گردید و دادههای اقلیمی سه ایستگاه ساحلی چابهار، جاسک و بندرعباس نیز مورد استفاده قرار گرفت. دورههای گرم، سرد و نرمال (شرایط معمولی دمای سطح آب دریا) تعریف و میانه بارندگی در هر دوره به ترتیب Rw،Rc و Rbمحاسبه و از مقادیر نسبتهای به منظور ارزیابی میزان تأثیر این شرایط بر بارندگی استفاده شده است. نتایج نشان داد که وقوع شرایط گرم (سرد) در دمای سطح آب دریای عمان در فصل بهار با کاهش (افزایش) بارندگی در فصول پاییز و زمستان ایستگاههای مورد مطالعه همراه بوده است. همچنین بارندگیهای زمستانه هم زمان با ناهنجاریهای مثبت دمای سطح دریا در تابستان چشمگیر بودهاند. جهت بررسی ساز و کار مربوط به تأثیر دمای سطح آب دریای عمان بر بارندگی نواحی ساحلی، نقشه های خطوط جریان[1]، رطوبت نسبی و امگا[2] تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از تأثیر دمای سطح آب دریا بر روی الگوهای رطوبت نسبی و خطوط جریان در سطح دریا به عنوان مکانیزم اصلی تغییر میزان بارندگی است. عموماً طی شرایط پرباران خطوط جریان بر روی دریا مسیر طولانیتری را طی نموده و میزان رطوبت سامانههای بارانزا و جریانهای صعودی حاکم بر آنها جهت ایجاد بارندگی مهیاتر بودهاند.
ارزیابی ارتباط خشکسالی هواشناسی با افت سطح آب های زیرزمینی دشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت تبریز در΄15˚46-΄30˚45 طول شرقی و΄17˚38-΄56˚37 عرض شمالی و در شرق دریاچه ارومیه واقع شده است. در دهههای اخیر، بطور منطقهای و در دشت تبریز خشکسالیهای متناوب و گاهی مستمر و شدیدی رخ داده است. همزمان سطح آب زیرزمینی دشت کاهش چشمگیری نشان میدهد. از اینرو به نظر میرسد، بین وقوع خشکسالیهای هواشناسی و افت سطح آبهای زیرزمینی بتوان رابطة معنیداری پیدا کرد. در این راستا، هـدف پژوهش حاضـر بررسـی خشکسالیهای دشت با شاخصSPI ، پیگیری روند بارشها، تحلیل هیدروگراف واحد آبهای زیرزمینی و ارزیابی تأثیر خشکسالیهای هواشناسی در افت آب زیرزمینی در دشت تبریز با استفاده از روش آمار دومتغیره میباشد. برای این منظور، از دادههای هواشناسی شامل متوسط بارش ماهانه ایستگاههای دشت تبریز در دورة آماری (83-1351) برای تعیین دورههای خشکسالی، دادههای ماهانه سطح آب چاههای مشاهدهای و پیزومتر دشت در دوره آماری (83-1370) برای نشان دادن نوسانات سطح آب زیرزمینی، نرمافزارهایArc/GIS ، Arc/View، Excell و Surferاستفاده شد. نتایج مطالعه نشان میدهد که در دوره آماری (83-1370) سطح آبهای زیرزمینی سیر نزولی داشته و 94/3 متر افت دارند. خشکسالی آبهای زیرزمینی نیز با دو ماه تأخیر نسبت به خشکسالی هواشناسی بروز میکند.
بررسی آستانه های توپوگرافیکی وتحلیل نقش نوع سازندهای سطحی در توسعه خندق ها در دامنه های کوهستان های نواحی نیمه خشک مطالعه موردی: حوضه شورچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سطوح دامنه های مناطق نیمه خشک انواع فرسایش و با شدت های متفاوت فعال است. فرسایش خطی بویژه فرسایش خندقی در بین انواع فرسایش مهمترین عامل تخلیه و ورود مواد دامنه ای به دشت های سیلابی وآب های جاری محسوب می شود. این نوع فرسایش در محدوده های کوهستانی نواحی نیمه خشک که دامنه هابه خوبی توسط پوشش گیاهی محافظت نمی شوند، بیشتر دیده می شود. در تشدید فرسایش عوامل مختلفی دخیل هستند، اما سرعت تشکیل عوامل مختلفی دخیل از پدیده های مربوط به فرسایش، به ویژه خندق ها در سطوح شیبدار متشکل از سازندهای سطحی مستعد به فرسایش خطی قابل ملاحظه است. در حوضه شورچای واقع در دامنه های شرقی کوهستان سهند (واقع در موقعیت جغرافیایی از ́ 05 ˚ 36 تا ́ 20 ˚ 37 عرض شمالی واز ́ 43 ˚ 46 تا ́ 15 ́ ˚ 47 طول شرقی )بر روی دامنه های متشکل از سازندهای سطحی متشکل از مارن، سیلت و رس حضور خندق های عمیق ودر حال توسعه در بخش های مختلف حوضه، بویژه در شیب های منتهی به رودخانه اصلی بیشتر دیده می شود. در این مقاله با استفاده از شاخص ها وضرایب مختلف مانند شاخص های V و TCI عوامل تشکیل وتوسعه این پدیده بررسی و تحلیل شده. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که در بخش های مختلف حوضه شورچای، شیب و نوع سازندهای سطحی دامنه ها نقش اولیه را در فراهم نمودن زمینه لازم برای تشکیل خندق ها ایفا نموده است. تحلیل مقادیر حاصل از به کارگیری شاخص ها در بخش هایی از محدوده مورد مطالعه نشان می دهد که در مواردی مقادیر حاصل از حد آستانه ها تجاوز نموده است، که این امر از پتانسیل بالای دامنه های محدوده مذکور برای فرسایش خطی، حکایت می کند.
تجزیه وتحلیل ریسکهای محیط زیستی نیروگاه گازی آبادان با استفاده از روش TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی ریسکها و آثار ناشی از نیروگاه گازی آبادان به انجام رسید. با تکمیل 99 پرسشنامة خبرگان و کارشناسان صنعت برق انواع ریسکها، در فاز بهره برداری نیروگاه گازی آبادان شناسایی گردید. در ادامه برای اولویت بندی ریسکهای واحد نیروگاه گازی آبادان از روش TOPSIS که از جمله روشهای تصمیم گیری چند شاخصه (MADM) است بهره گیری شد. این روش به دلیل بهکارگیری مستقیم استنباطات ذهنی متخصصان در مدل و دستیابی به نتایج عینیتر در تجزیه وتحلیل و رتبه بندی ریسکها استفاده شد. وزن نسبی معیارها در سومین گام استقرار این روش از تکنیک آنتروپی شانون و تکنیک بردار ویژه به دست آمد. بعد از اولویت بندی ریسکهای هر واحد به طور جداگانه با بهره گیری از روش مذکور، با استفاده از آزمون آماری، تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه، مهم ترین اولویت های ریسک نیروگاه گازی آبادان تعیین شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ریسکهای راه اندازی واحد با سوخت گاز با وزن807/0، مخازن سوخت با وزن 798/0، تحویل سوخت گاز با وزن630/0در واحدبهره برداری و کار بر روی کلاچ سوخت مایع با وزن 603/0 و تعویض فیلتر های گاز در واحد مکانیک از مهم ترین ریسکهای محیط زیستی نیروگاه گازی آبادان شناخته میشود. راهکارهایی برای کنترل و کاهش ریسکهای شناسایی شده ارائه شد، از جمله این راهکارها استفاده از تجهیزات حفاظت کننده و قطع کننده جریان برق و نیز بازدیدهای دوره ای و تعمیرات پیشگیرانه نسبت به ریسک آتش سوزی و انفجار نیروگاه است.
قابلیت استفاده از داده های ماهواره IRS-P6LISS-III برای تعیین خاک های آلوده به روی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور ارزیابی تأثیر ذرات آلودة خاک بر سلامتی انسانی، اطلاع از اندازه ذرات خاک اهمیت فراوانی دارد زیرا ذرات آلوده جزو آلاینده ها قلمداد می شوند و انتقال آنها به وسیله آب و باد تحت تأثیر اندازة آنهاست. با توجه به هزینه های بالای نمونه برداری و تجزیه های آزمایشگاهی خاک ها، استفاده از فناوری های جدید نظیر اسپکتروفتومتری و سنجش از دور به تسریع و تسهیل تعیین ریسک آلودگی خاک ها کمک می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین پراکنش مکانی غلظت روی در کلاس های اندازه ای ذرات خاک با استفاده از انعکاس ثبت شده از ماهواره IRS-LISS III در جنوب شهر اصفهان صورت گرفته است. برای تحقق این هدف، 100 نمونه مرکب خاک سطحی به طور تصادفی از منطقه جمع آوری شد. نمونه ها در هوا خشک شدند و کلاس های اندازه ای ذرات خاک 5500-250، 250-125، 125-75، 75-50 و 50 < میکرون بعد از پراکنده کردن کل خاک با استفاده از دستگاه التراسونیک و الک های مناسب تعیین شدند. غلظت کل روی پس از هضم مرطوب نمونه ها در اسیدنیتریک به کمک دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با کاهش اندازه ذرات خاک غلظت روی افزایش می یابد. بین میزان انعکاس های طیفی خاک در باندهای مرئی و مادون قرمز نزدیک ماهوارة IRS-LISS III و غلظت روی در کلاس های اندازه ای ذرات خاک همبستگی معنی دار و منفی وجود دارد. مدل های رگرسیون چندمتغیره گام به گام برای بررسی امکان تخمین غلظت روی در کلاس های ذرات خاک به کمک داده های باندهای ماهواره ای تشکیل شدند و پراکنش مکانی غلظت روی در کلاس های ذرات خاک به کمک معادلات رگرسیون چندگانه گام به گام پهنه بندی گردید. نتایج نشان داد که امکان تخمین روی تا محدوده ای از غلظت به کمک داده های ماهواره ای امکان پذیر است، به طوری که در کلاس های اندازه ای 2000<، 75-50، 50< میکرون در غلظت های کمتر از 400 میلی گرم بر کیلوگرم میزان رویِ اندازه گیری شده و برآورد شده نزدیک خط 1:1 قرار دارند که نشانه دقت بیشتر معادلات برای تخمین روی در غلظت های پایین است. همچنین غلظت فلزات سنگین در همة کلاس های اندازه ای ذرات خاک در نزدیکی معادن حداکثر است و با افزایش فاصله از معادن کاهش می یابد.
مقایسه ارزیابی آسیب پذیری آبخوان به روشهای DRASTIC و منطق فازی مطالعه موردی: دشت گل گیر مسجد سلیمان
حوزه های تخصصی:
به منظور دست یابی به یک روش مناسب جهت حفاظت منابع آب زیرزمینی از آلودگی هایی که در آینده آن ها را تهدید می کند، سیستم های ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی توسعه یافته اند. در حال حاضر روشهای مختلفی جهت پتانسیل یابی آلودگی آب های زیرزمینی وجود دارد. این روش ها بر این اساس هستند که بعضی از مناطق دارای استعداد بیشتری برای آلوده شدن نسبت به سایر مناطق می باشند. در این تحقیق آسیب پذیری آبخوان دشت گل گیر بررسی شده است. دشت گل گیر در شرق استان خوزستان واقع شده است. این دشت به دلیل دارا بودن منابع غنی آب زیرزمینی و خاک حاصل خیز از کشاورزی پر رونقی برخوردار است. به دلیل گسترش زیاد فعالیت های کشاورزی کیفیت آب زیرزمینی تحت تاثیر مواد شیمیایی کشاورزی به ویژه نیترات می باشد. به همین دلیل ارزیابی آسیب پذیری در تصمیم گیری های مدیریتی این دشت اهمیت دارد. از میان روشهای موجود جهت ارزیابی آسیب پذیری، از مدل DRASTIC و استنتاج فازی بهره گرفته شده است. اصول مدل DRASTIC بر پایه ترکیب شاخص های تاثیرگذار هیدرولوژیکی و هیدروژیولوژیکی بر انتقال و یا عدم انتقال آلودگی می باشد و در محاسبه شاخص آن از منطق بولین استفاده می شود. منطق بولین می تواند موجب نتیجه گیری های غلط در مورد مقادیر نزدیک مرز دسته بندی ها شود. استفاده از منطق فازی می تواند به افزایش دقت نتایج به خصوص در مورد مقادیر مرزی کمک کند. نتایج این تحقیق توانایی مدل سازی فازی پارامترهای هیدروژئولوژیک که از عدم قطعیت ذاتی برخوردارند را تایید می نماید.
شناسایی زیرحوضه های هیدرولوژیکی همگن از نظر عوامل ژئومورفولوژیک موثر بر سیلاب با استفاده از تحلیل خوشه ای (مطالعه موردی: دشت کرون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوضه های فاقد آمار تعیین زیرحوضه ها با ویژگیهای ژئومورفولوژیک مشابه و دسته بندی آنها برای اجرای هماهنگ عملیات کنترل سیلاب و نیز اولویت دادن به زیرحوضه ها با توان سیلخیزی بیشتر، به عنوان روشی برای مدیریت سیلاب در حوضه های فاقد آمار پیشنهاد می شود. در این پژوهش که به منظور شناخت زیرحوضه های دشت کرون از نظر ویژگیهای ژئومورفولوژیک موثر بر سیلاب و گروه بندی آنها در دسته های همگن صورت گرفت، سیزده متغیر کمی ژئومورفولوژی در تمام زیرحوضه ها محاسبه شدند. این متغیرها به گروه شاخصهای تراکم آبراهه ها، ژئومتری حوضه، متغیرهای ارتفاعی و اقلیمی حوضه تعلق دارند. برای تفکیک زیر حوضه هایی که از نظر این شاخصها در گروههای همگن قرار می گیرند از تحلیل خوشه ای به روش طبقاتی و روش فازی استفاده گردید. در روش طبقاتی بهترین تفکیک از روش وارد حاصل شد و زیرحوضه ها در سه دسته مشابه گروهبندی شدند. در روش فازی دو گروه و با درصد تعلق تقریبا مشابه مجزا شدند. به این ترتیب برای دستیابی به نتایج بهتر در این روش متغیرها در چهار دسته شامل متغیرهای آبراهه ای، ژئومتری، ارتفاعی و اقلیمی به طور مجزا دسته بندی شدند و روش فازی در هر دسته به طور جداگانه اعمال شد که تفکیک بهتری برای خوشه بندی با درصد تعلق قابل قبول تری صورت گرفت. برای تفکیک زیرحوضه ها به دسته های مشابه از نظر شدت سیلخیزی، از دبی اوج سیلاب، در دوره بازگشت مختلف استفده شد، در هر دو روش خوشه بندی به روش فازی و روش طبقاتی سه دسته زیرحوضه از هم تفکیک شدند که نشان می داد نتایج دو روش فازی و طبقاتی با اندکی جابه جایی در گروهها مشابه بوده است. در پایان از روش تحلیل توصیفی برای بررسی ویژگیهای توصیفی زیرحوضه ها استفاده شد و از این نظر نیز دسته بندی نظری زیرحوضه ها در سه گروه مشابه با توجه به توان سیل خیزی صورت گرفت که با خوشه های حاصل از روش تحلیل کمی مشابهت نشان می داد.
کنترل فرسایشی خندقی در جلگه های لُسی چین با استفاده از سیستم مکان یابی جهانی
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از روشها و تحلیل های کمی در ژئومرفولوژی بیش از پیش متداول گردیده و کاربردهای وسیعی را در بررسیهای محیطی به خود اختصاص داده است. لیکن متاسفانه در کشور ما و در تدریس های دانشگاهی این رشته و کتب مربوطه چندان به آن پرداخته نشده و به نظر می رسد که ضرورتهای آن هنوز مورد توجه جدی قرار نگرفته است. همچنین کاربرد فن آوری های روز و کاربرد هر چه بیشتر آنها در علم جغرافیا از ضروریات قطعی به شمار می رود. یکی از مهمترین آنها سیستم موقعیت یابی جهانی یا G.P.Sمی باشد، که ابعاد بسیار گسترده ای یافته است. در این مقاله سعی شده تا سیستم کنترل فرسایشی خندقی که یکی از مهمترین عوامل فرساینده خاکهای سست و ناپایدار همچون خاک لُس می باشد را با استفاده از این فن آوری مورد بررسی قرار دهند. مترجم که رساله دکتری خویش را در ارتباط با ژئومرفولوژی اراضی لسی جنوب و شرق آق بند در شمال استان گلستان نوشته است، به خوبی به اهمیت بهره گیری از این نوع فن آوری ها و روشهای پیشنهادی در ایران پی برده و تلاش نموده با ترجمه مقاله، امکان استفاده از آن را برای دیگر علاقمندان فراهم سازد.
تحلیل فراوانی وقوع حداقل دبی و حداکثر بارش 24 ساعته به وسیله روش گامبل و لوگ پیرسون تیپ 3 در رودخانه کمال چای
حوزه های تخصصی:
تحلیل فراوانی وقایع مجموعه روشهایی می باشند که با استفاده از قوانین احتمالات به بررسی احتمال تکرار یک پدیده در طول زمان می پردازند. هدف از این تحلیل ها، به دست آوردن دوره برگشت وقایع اندازه گیری شده و تخمین مقدار یک واقعه به ازای دوره برگشت مشخص می باشد، که خارج از دامنه وقایع ثبت شده قرار دارد و برای طراحی پروژه ها از آن استفاده می شود. از جمله این تحلیل ها می توان به روش گامبل(1)و لوگ پیرسون تیپ 3(2)اشاره کرد. در این مقاله با استفاده از این دوروش به بررسی احتمال وقوع حداقل دبی و حداکثر بارش 24 ساعته در حوضه کمال چای در جنوب کوه سبلان می پردازیم.علاوه برآن از فرمول ماکوس(3) برای انجام کافی بودن داده ها استفاده شده است. طبق این بررسی ها به احتمال 96 درصد، بارش کمتر از 44 میلی متر در 24 ساعت خواهد بود. و به احتمال 95 درصد میزان بیشتر از 02/1 مترمکعب در ثانیه خواهد بود.
بررسی روند دما و بارش های روزانه حدی در حوضه دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی تغییر عناصر اقلیمی حوضه دریاچه ارومیه، دادههای درجه حرارت حداکثر و حداقل و بارندگی روزانه 4 ایستگاه در طی دورة 2006-1984 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از شش شاخص برای تجزیه و تحلیل روند تغییرات درجه حرارت و هشت شاخص جهت بررسی روند تغییرات بارش بهره گرفته شد. روند این نمایهها با استفاده از روش حداقل مربعات تعیین گردید و برای تشخیص معنیداری آنها آزمون رتبهای من ـ کندال به کار رفت. نتایج نشان میدهد که شرایط اقلیمی در طی دورة مورد مطالعه در این منطقه تغییر پیدا کرده است. بطوری که تعداد روزهای تابستانی و شبهای گرم بطور معنیداری افزایش و تعداد روزهای سـرد و شبهای سرد به طور معنیداری کاهش یافتـه است. مجموع بارندگی سالانه، تعداد روزهای بارانـی (بیش از 2 میلیمتر) و تعداد روزهای بارندگی سنگین (بیشتر یا مساوی 10 میلیمتر)، نیز کاهش معنیداری داشته است. همچنین در طی دورة مورد مطالعه تعداد روزهای متوالی مرطوب بطور معنیداری کاهش پیدا کرده است. اما افزایش روزهای متوالی خشک معنیدار نبوده است.
استفاده از مشخصه های مرفولوژیکی در رودخانه های دایمی برای تعیین حداقل نیاز آبی محیط اکولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی یکی از مهم ترین مسائل کشورهای دارای مسئلة کم آبی و رقابت مصرف کنندگان برای تخصیص آب پرداخته است. در این مقاله ضمن تعریف حداقل نیاز آبی لازم برای زنده مانی رودخانه ها، با به چالش کشیدن روش مورد استفاده در ایران (روش مونتانا)، به تشریح الگوریتمی پرداخته شده است که میتواند در مناطق فاقد اطلاعات مناسب میدانی از محیط اکولوژیکی با دقتی مناسب حداقل نیاز آبی زیست محیطی را محاسبه کند. روشهای مورد بررسی در این تحقیق را میتوان در دو دستة روشهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی جای داد. از دستة اول روش تنانت (مونتانا) و از دستة دوم روش محیط خیس شده با دو الگوریتم متفاوت شیب منحنی و حداکثر انحنا مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند. دو روش مزبور در مطالعه ای موردی در ایران به معرض قضاوت گذاشته شده و تناسب میان روش پیشنهادی، که از مشخصه های مرفولوژیکی رودخانه استفاده میکند، و شرایط طبیعی رودخانه ای دایمی با استفاده از تحلیل های آماری نشان داده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، استفاده از روش مونتانا با تحمیل استرس بر سیستم هیدرولوژیکی میتواند انتخابی نامناسب برای تعیین جریان حداقل برای حفظ محیط اکولوژیکی رودخانه ها باشد. تحقیق حاضر نشان میدهد که برای مطالعة موردی انجام شده نتایج روش هیدرولیکی حداکثر انحنای منحنی، از تطابق بیشتری با محیط برخوردار است. روش شیب منحنی برای حداقل دبی زیست محیطی مقادیری بسیار بزرگتر از دبی متوسط رودخانه را پیشنهاد میکند که میتواند در مناطقی دارای با بحران آب سؤال برانگیز باشد.
تغییرات اقلیمی سینوپتیک و نقش آن در یخبندان های اواخر دوره کواترنر
حوزه های تخصصی:
معماری آب انبارها در محیط طبیعی لارستان
حوزه های تخصصی:
انسان ها در هر زمان به تناسب نیازی که احساس می کنند برای سازگار کردن شرایط جغرافیایی، تغییراتی در اکوسیستم محیط خود بوجود می آورند. منطقه لارستان نیز از این قایده مستثنی نبوده و از ویژگی های اقلیم گرم و خشک آن، دیوارهای بلند و سایه دار، بادگیرها و از همه مهم تر و گسترده تر آب انبارها می باشد. این پدیده مهم، از اوایل روزهای شکل گیری شهر، نقش اساسی در مورفولوژی آن ایفا کرده است. در این پژوهش با انجام تحقیق جامعی، به مستند سازی و بررسی آب انبارهای عمومی لارستان و مطالعه موردی 211 نمونه از آنها پرداخته شد. در این بررسی آب انبارها با توجه به 11 جنبه مختلف تقسیم بندی شدند. در برداشت های انجام شده که 58 درصد آنها را آب انبارهای شهری، 9 درصد روستایی و 33 درصد را صحرایی تشکیل می دهد، بیشترین مشاهدات را می توان مربوط به پوشش گنبد 105 مورد، مخزن استوانه 189 مورد، دسترسی به وسیله پلکان داخلی 211 مورد، آب رسانی غیر مستقیم 128 مورد، تهویه توسط روزنه 209 مورد، مصرف آب شرب 148 مورد و نمای ساده با 176 مورد فراوانی را عنوان نمود. همچنین حجم کل آب انبارهای منطقه که 65 درصد آنها فعال، 17 درصد نیمه فعال و 18 درصد غیر فعال می باشند، در حدود 1.87 میلیون مترمکعب تخمین زده شد. در نهایت اقتصادی ترین و بهترین تصمیم جهت جلوگیری از تخریب این پدیده مهم و بقای حیات منطقه، حفظ کاربری ذاتی آب انبارها ارایه شد.
شناسایی و تجزیه و تحلیل الگوهای تراز میانی جو موثر در آلودگی هوای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای بررسی آلودگی هوای شهر اصفهان از داده های شاخص استاندارد آلودگی هوا (PSI) روزانه سه ایستگاه پایش کیفیت آلودگی (میدان لاله، آزادی و بزرگمهر) در محدوده شهر اصفهان طی سال های 1386-1384 استفاده شده است. رویکرد مورد نظر در این پژوهش محیطی به گردشی بوده، بنابراین، برای مشخص نمودن اثر گذاری و ارتباط بیشینه های PSI روزانه، طی دوره آماری روزهای با بیش از عدد120 انتخاب شده اند. بر این اساس، نقشه های الگوهای تراز میانی جو (500 هکتوپاسکال) برای مختصات 10 تا 70 درجه طول شرقی و 10 تا 70 درجه عرض شمالی از پایگاه اقلیمی NCEP/NCAR استخراج شد. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای گردشی تراز میانی جو تاثیر به سزایی در آلودگی هوای شهر اصفهان داشته، که در دوره های سرد و گرم سال، کانونی از پرفشارهای گسترده، بر روی قلمروی وسیعی از ایران و به خصوص منطقه مورد مطالعه مشاهده شده که حضور این کانون پرفشار، سبب پایداری و تراکم ذرات بر روی شهر اصفهان شده است.
مدل سازی و پیش بینی عملکرد گندم دیم با توجه به دوره های فنولوژیکی رشد گیاه (مطالعه ی موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، به منظور مدل سازی آماری و پیش بینی عملکرد محصول گندم دیم در استان کردستان، برمبنای شاخص های هواشناسی کشاورزی و پارامترهای اقلیمی انجام شده است. به این منظور مدل رگرسیون خطی داده های عملکرد محصول گندم دیم، برای سال های 70 تا 1382 محاسبه شد. متغیّرهای مستقل در این مطالعه، شامل 5 شاخص هواشناسی کشاورزی و 12 پارامتر اقلیمی هستند که هرکدام برای 6 مرحله ی فنولوژیکی رشد محصول از کاشت تا برداشت کل فصل رشد و نیز مجموع مرحله ی دوم رویشی پس از خواب و مرحله ی زایشی استخراج شده اند (در مجموع 8 مرحله از رشد گیاه). با توجّه به زیاد بودن متغیّرهای مستقل، این متغیّرها به روش گام به گام (stepwise) وارد مدل رگرسیونی شده و بهترین متغیّرهای مستقل پیش بینی کننده برای هر مرحله و هر ایستگاه با توجّه به مقادیر ضریب تعیین (R2)، R، و خطای معیار (SEOE) انتخاب شد ند ؛ سپس از بین مدل های ارائه شده برای مراحل رشد، بهترین مدل برای هر شهرستان و کلّ استان انتخاب شد و برای آزمون آنها اقدام به تخمین محصول برای سال های 83 تا 1385، با این مدل های بهینه شد. نتایج حاصل از این مدل ها نشان می دهند که 81 ، 2/70 ، 2/82 ، 71، 80 ، 6/90 ، 6/65 درصد تغییرات عملکرد محصول گندم دیم، به ترتیب در شهرستان های بانه، مریوان، دیواندره، بیجار، قروه، سقز، سنندج با پارامترهای اقلیمی و شاخص های هواشناسی کشاورزی استخراج شده، انجام می شود. همچنین بهترین مرحله ی فنولوژیکی برای پیش بینی عملکرد گندم دیم در شهرستان های سقز، قروه و بیجار، مرحله ی زایشی (22 اردیبهشت تا 20 خرداد) است. این زمان برای شهرستان بانه، مرحله ی دوم رشد رویشی پس از مرحله ی خواب (26اسفند تا 21 اردیبهشت) و برای شهرستان مریوان مرحله ی خواب (22 آذر تا 25 اسفند) است. برای شهرستان های سنندج و دیواندره بهترین مدل رگرسیونی با استفاده از داده های کل فصل رشد انتخاب شد.
شبیه سازی سطح ایستابی دشت ملایر براساس داده های هواشناسی با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی کارایی شبکه ی عصبی مصنوعی در شبیه سازی تغییرات سطح ایستابی سفره ی آب زیرزمینی دشت ملایر، از اطلاعات هواشناسی ایستگاه های تبخیرسنجی در سطح دشت، حجم آب برداشتی از سفره و مقادیر سطح ایستابی آن استفاده شد. از این اطلاعات، به عنوان ورودی شبکه ی عصبی مصنوعی نوع پرسپترون چندلایه در چارچوب چهار ساختار اطلاعاتی استفاده شد. ساختار اوّل، شامل میانگین اطلاعات دمای حدّاکثر هوا، دمای حدّاقل هوا، حدّاکثر رطوبت نسبی هوا، حدّاقل رطوبت نسبی هوا و میانگین تبخیر در مقیاس زمانی ماهانه و ارتفاع سطح ایستابی ماه پیش بود. در ساختار دوم از اطلاعات سطح ایستابی در یک، دو، سه و چهار ماه پیش استفاده شد. در ساختار سوم، افزون بر اطلاعات ساختار شماره ی دو، میانگین سطح ایستابی ماه مورد نظر و میانگین سطح ایستابی ماه پیش هم به کار گرفته شد. ساختار چهارم، براساس میانگین سطح ایستابی ماه مورد نظر، میانگین سطح ایستابی ماه پیش و اطلاعات هواشناسی ماهانه تعریف شد. ساختار سوم با آرایش 1-4-4-6، به عنوان ساختار مناسب با 9/1 درصد خطا در مقایسه با مقادیر واقعی پیشنهاد شد که نشان دهنده ی اهمّیّت به کارگیری عوامل سطح ایستابی سال های گذشته، در ورودی شبکه ی عصبی است. اجرای مدل بهینه ی شبکه ی عصبی، افت سطح ایستابی را 18/1 متر، به ازای 9/1 درصد خطا برآورد کرد. جذر میانگین مربّعات خطا در مدل بهینه ی شبکه ی عصبی با آرایش 1-4-4-6 بر مبنای قانون آموزش لونبرگ مارکوات و تابع محرک سیگموئید، در مقابل تغییرات واقعی سطح سفره 44/0 متر با ضریب تعیین 99/0 به دست آمد. با توجّه به دقّت مناسب مدل و روند کاهنده ی حاکم بر سفره، می توان استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی برای تصمیم گیری در مدیریت دشت را، به عنوان ابزاری با سرعت و دقّت مناسب در شبیه سازی سطح آب زیرزمینی دشت ملایر، توصیه کرد.
طبقه بندی تاج پوشش جنگل بر روی عکس های هوایی با استفاده از تجزیه و تحلیل بافتی (مطالعه موردی: جنگل تاف لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت درست و هوشمند منابع جنگلی مستلزم به کارگیری داده های دقیق و روزآمد است. عکس های هوایی یکی از منابع مناسب برای این امر به شمار می آیند. در پژوهش حاضر، برای تهیه نقشه تراکم تاج پوشش جنگل از الگوهای بافت عکس های هوایی و مدل های شبکه عصبی مصنوعی، متوازی السطوح، حداقل فاصله و حداکثر احتمال استفاده گردید. منطقه مورد مطالعه در غرب کشور و ناحیه زاگرس مرکزی واقع شده است. مقدار میانگین مربعات خطا برای عکس های هوایی ارتوفتوشده با قدرت تفکیک مکانی 56/0 متر برابر با 2/0 پیکسل به دست آمد. ارتوفتوها با رعایت تعادل رادیومتریکی به ارتوفتوموزاییک برای ایجاد دید کلی از منطقه تبدیل گردیدند. باندهای مختلف حاصل از تجزیه و تحلیل بافتی با ماتریس هم وقوعی به ابعاد 3 3 تهیه گردیدند. در الگوی بافت، پنجره 10 10 پیکسلی به دلیل همگنی در سطح نمونه ها برای آموزش بهینة خوارزمیک ها مناسب تشخیص داده شد. در این بررسی امکان تفکیک 4 کلاس از تراکم تاج پوشش جنگل های مورد مطالعه با صحت بالاتر بر روی تصاویر بافت به نسبت تصویر خام مقدور گردید. نتایج حاصل از ارزیابی نقشه های خروجی نشان داد که شبکه عصبی مصنوعی با صحت کلی و ضریب کاپا به ترتیب 85 درصد و 8/0 در طبقه بندی تصاویر حاصل از تجزیه و تحلیل بافتی در مقایسه با دیگر روش های مورد استفاده در این تحقیق بهتر عمل می کنند.
تخمین تولید مرتع با استفاده از داده های ماهواره IRS LISS III مطالعه موردی: منطقه تنگ صیاد، استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید مراتع در سطح گسترده با روش های مرسوم هزینه بر است و زمان زیادی را طلب می کند. با توجه به معمول شدن استفاده از داده های ماهواره ای برای برآورد تولید مراتع در نقاط مختلف جهان، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی داده های ماهواره IRS برای برآورد تولید گیاهان مرتعی در منطقه تنگ صیاد (استان چهارمحال و بختیاری) انجام گردید. داده های ماهواره ای در تاریخ 9 اردیبهشت 1386 و نمونه های گیاهی در نزدیک ترین زمان به تاریخ تصویربرداری برداشت شدند. سی واحد نمونه برداری در تیپ های مختلف گیاهی به صورت تصادفی مشخص شد و در هر واحد 12 پلات تصادفی مشخص گردید و تولید گروه های مختلف گیاهی گندمیان، گیاهان پهن برگ علفی (فرب ها) و بوته ها اندازه گیری شد. تصاویر ماهواره ای در 4 باند تهیه و تصحیحات لازم انجام شد و 23 شاخص معمول گیاهی به کمک ترکیب باندهای تصحیح شده محاسبه شدند. ضرایب همبستگی شاخص های گیاهی با تولید گندمیان، پهن برگان علفی و بوته ها، مجموع تولید گندمیان و پهن برگان علفی و مجموع تولید سه گروه گیاهی محاسبه شدند. نتایج نشان داد که شاخص گیاهی DVI بالاترین ضریب همبستگی را با تولید گندمیان و مجموع تولید گندمیان و پهن برگان علفی دارد، در حالی که شاخص NDVI بیشترین همبستگی را با تولید کل گیاهان منطقه نشان می دهد. همچنین شاخص NDVI بالاترین ضریب تبیین را برای تخمین تولید گیاهان مورد بررسی نشان داد. این مطالعه امکان برآورد تولید گندمیان و مجموع تولید گندمیان و پهن برگان علفی را با عدم قطعیت مورد قبولی به کمک داده های ماهواره ای نشان داد. رشد سبزینه ای محدود پهن برگان علفی و بوته ها در ابتدای فصل رشد به حدی نیست که به وسیله سنجنده ثبت گردد، لذا برآورد تولید این نوع گیاهان در این زمان با عدم قطعیت بسیاری همراه است. همچنین این مطالعه نشان داد که برای تخمین تولید گیاهان پهن برگ علفی، شاخص GNDVI و نسبت باند دوم به چهارم یا پنجم IRS را می توان به کار برد.
بررسی بقایای آفتکش های آلی پایدار در رسوبات تالاب بین المللی انزلی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاب انزلی یکی از بوم سازگان مهم آبی در ایران است که در جنوب دریای خزر قرار دارد و زیستگاه ماهیان، آبزیان و پرندگان با ارزشی است که از ابعاد اکولوژیک و اقتصادی درخور توجهند. یکی از آلاینده های موجود در این تالاب ترکیبات آلی پایدار هستند، این سموم با گسترش وسیع در محیط زیست به عنوان یکی از مشکلات آلودگی جهانی شناخته میشوند که به علت حلالیت بالا در چربی و پایداریشان در محیط زیست میتوانند در بدن موجودات زنده تجمع یابند و از طریق زنجیرة غذایی انتقال پیدا کنند. در این مطالعه یک گروه مهم از این ترکیبات شامل آفتکش های آلی کلره (OCPs) در زمستان 1386و بهار 87 در رسوبات تالاب انزلی شدند. غلظت ترکیبات هگزاکلروسیکلوهگزان، سیکلودین ها، ترکیبات ددت و هگزاکلروبنزن به ترتیب در زمستان، 21/4-17/1، dw ng/g 08/5– nd،dw ng/g 51/8-43/1،dw ng/g 35/0- 06/0 و در بهار dw ng/g 78/4-08/1، 97/5–27/1، 92/9–15/2، dw ng/g 38/0-06/0 است. غالب ترین ایزومرهای ترکیبات هگزاکلروسیکلوهگزان، سیکلودین ها و ترکیبات ددت در نمونه های زمستان بترتیب HCH- ?، اندوسولفان و p,p/-DDE با میانگین غلظت ng/g dw 12 /2-47/0، ng/g dw 7/1- nd، ng/g dw 47/3-43/1 و در بهار هم HCH- ?، اندوسولفان و p,p/-DDE با میانگین غلظت ng/g dw 58/2-46/0، ng/g dw 96/1-44/0، ng/g dw 78/4-32/1 بودند. در تمام نمونه های بهار غلظت های آفتکش های آلی کلره بیشتر از نمونه های زمستان است. همچنین تفاوت معنیداری بین ایستگاههای تالاب به وجود آمد (05/0< P).