فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۷۲ مورد.
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
65 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدلی برای کنترل های داخلی در سازمان تأمین اجتماعی با رویکرد مدیریت ریسک می باشد.
روش: روش این پژوهش از لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات اکتشافی است و از لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش340 نفر از کارکنان بخش مالی سازمان تأمین اجتماعی است. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در پژوهش حاضر از مصاحبه و پرسش نامه بهره گیری شده است و برای بررسی فرضیه ها آمار استنباطی و آزمون های معادلات ساختاری به کار گرفته شده است.
یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در سازمان تأمین اجتماعی سیستم بانک درآمد، سیستم تعهدات قانونی، حقوق و دستمزد، سیستم دفترداری مالی، سیستم اموال منقول و غیرمنقول، سیستم مدیریت مالی و الزامات صدور چک به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را بر کنترل های داخلی و به تبعِ آن بر مدیریت ریسک در سازمان تأمین اجتماعی دارند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد از عوامل مؤثر بر مدیریت ریسک می توان به اثربخشی کنترل های داخلی و مؤلفه های مؤثر بر کنترل های داخلی اشاره کرد. ازجمله تأثیرگذارترین عوامل مؤثر بر اثربخشی کنترل های داخلی در سازمان تأمین اجتماعی می توان به سیستم دفترداری مالی اشاره کرد.
مدیریت هماهنگ معنا در گفتگوهای اجتماعی: استراتژی های گفتگویی کارگران در گفتگوهای سه جانبه تعیین حداقل دستمزد
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
111 - 130
حوزه های تخصصی:
هدف: کارگران و کارفرمایان دو نیروی بسیار مهم در حوزه اقتصاد و بازار هستند. بااین وجود منافع طرفین باعث شده است راهکارهایی برای ایجاد ارتباطات و تعامل مؤثر جهت تعادل در بین منافع کارگران و کارفرمایان ایجاد شود. یکی از این راهکارها گفتگوهای اجتماعی سه جانبه است که در آن نمایندگان کارفرمایان، کارگران و نمایندگان دولت در موردِ مسائل کارگری و ازجمله تعیین حداقل دستمزد کارگران در دوره های زمانی مشخص گفتگو می کنند. در این پژوهش تلاش شده است تا رویکردها و استراتژی های کارگران در گفتگوهای سه جانبه با رویکرد ارتباطی و به صورت مشخص با استفاده از نظریه مدیریت هماهنگ شده معنا موردِبررسی قرار دهیم.
روش: در این پژوهش یادداشت ها و مصاحبه های انجام گرفته با نمایندگان کارگران در یک دوره چهارماهه از آذر 1396 تا اسفند همان سال که در نشریات تخصصی حوزه کار و رفاه منتشر شده اند، مورد بررسی قرار گرفته است. این یادداشت ها و مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل موضوعی و همچنین روش تحلیلی خاص نظریه مدیریت هماهنگ شده معنا تحلیل شده اند.
یافته ها: تحلیل داده ها به ما دیدی کلی در موردِ جهان اجتماعی سه گروه درگیر در گفتگوهای سه جانبه می دهد که آن را تحت عنوان یک داستان یا روایت بازنویسی کرده ایم که این داستان ها مبنای اصلی تحلیل ما قرار گرفته اند. در این بخش داستان های زیسته، داستان های ناگفته، داستان های ناشنیده و داستان های حذف شده شناسایی شده اند.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از تحلیل های ما نشان می دهد که استراتژی های ارتباطی و گفتگویی کارگران از امکانات ارتباطی لازم برای حل مسائل و مشکلاتشان برخوردار نیست. این گفتگوها بیشتر به عنوان مراسمی آیینی درنظر گرفته می شود که سالیانه برگزار می شود و اصولاً خود کنشگران این گفتگوها، امیدی برای اثرگذاری بر همدیگر و خلق جهان اجتماعی بهتر ندارند. نتیجه گفتگوهای اجتماعی، تداوم جهان های اجتماعی فعلی کارگران و درگیری و تضاد با جهان های اجتماعی کارفرمایان و نمایندگان دولت است.
آینده مطلوب روندهای تحول درسازوکارهای سازمانی و اجرایی سازمان تأمین اجتماعی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
37 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این مطالعه استخراج سناریوی مطلوب تحول در سازوکارهای اجرایی و ساختار تشکیلاتی سازمان تأمین اجتماعی است که بر مبنای رویکرد آینده پژوهی و با بررسی روند 30 ساله این سازمان تعیین شده است.
روش: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای کاربردی است و از لحاظ نوع شناسی از جمله پژوهش های کیفی است که در پارادایم قیاسی استقرایی به دست آمده است. به منظور تحلیل داده ها از روش سناریونویسی با استفاده از رویکرد شوارتز اقدام شد و برای این منظور متغیرهای کلیدی که قبلاً توسط مطالعات انجام شده و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 5 نفر از خبرگان حوزه تأمین اجتماعی و بررسی داده های حداقل 30 سال گذشته سازمان تأمین اجتماعی شناسایی و به روش تحلیل مضمون استقرایی یکپارچه شدند، از حیث عدم قطعیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. روایی و پایایی مصاحبه به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و چندین بار تکرار و مطالعه تأیید شد. همچنین به منظور فهم بهتر سناریو، در نرم افزار ونسیم سناریو مطلوب ترسیم شد.
یافته ها: دو عدم قطعیت کلیدی، فراگیری پوشش بیمه اجتماعی و ارتقای کیفیت و اصلاح ساختار برای آحاد مردم بوده است که بر مبنای آن چهار سناریو به دست آمد. سناریو خوش بینانه و مطلوب از چهار حلقه متأثر از رشد اقتصادی، تحولات فناوری، سرمایه گذاری و ایجاد تعادل بین منابع و مصارف و تنظیم بازار خدمات تأمین اجتماعی و جبران نواقص آن توسط دولت تشکیل شده است.
نتیجه گیری: برمبنای سناریوی مطلوب پژوهش، برخی راهبردهای پیشنهادی ارائه شد که عبارتند از: ایجاد امنیت درآمد پایه از طریق تعیین حداقل سطح درآمدی واقعی متناسب با ارزش ریالی مجموعه ای از کالاها و خدمات ضروری، خط فقر ملی، آستانه درآمد برای کمک های اجتماعی یا سایر آستانه های مشابه و تصویب و طی نمودن مسیر قانونی، ایجاد طرح های مزایای همگانی به منظور حمایت اجتماعی، در نظرگرفتن بسته های مشوق های شایسته برای کارآفرینی و شرکت های دانش بنیان و راهبردهای دیگر.
بررسی پیشایندها و پیامدهای خدمات غیرحضوری (3070) سازمان تأمین اجتماعی کشور با رویکرد آمیخته اکتشافی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
101 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی پیشایندها و پیامدهای خدمات غیرحضوری (3070) سازمان تأمین اجتماعی کشور با رویکرد آمیخته اکتشافی می پردازد.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از جنبه روش گرد آوری اطلاعات، توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل خبرگان نظری (اساتید دانشگاهی) و خبرگان تجربی (مدیران ارشد و مدیران فناوری اطلاعات سازمان تأمین اجتماعی ) است. براین اساس 21 نفر از مدیران در این مطالعه شرکت کرده اند. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه مدیران و کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی به تعداد 175 نفر می باشد.
یافته ها: در مرحله کدگذاری باز 231 کد شناسایی گردید. درنهایت از طریق کدگذاری محوری به 6 کد گزینشی، 11 کد محوری و 64 کد پایه دست پیدا شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد بسترهای سخت افزاری، نرم افزاری و عوامل غیرفنی (مدیریتی) عوامل علی هستند که بر خدمات غیرحضوری (3070) تأثیر می گذارند. کیفیت خدمات الکترونیک، زمینه و بستر را فراهم می سازد و سواد دیجیتال و مقاومت در برابر فناوری نیز عوامل مداخله گر هستند که بر مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتریان تأثیر می گذارند. درنهایت مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتریان به کیفیت زندگی کاری، بهبود تجربه مشتری و بهره وری سازمانی منجر می شود.
واژه های کلیدی: خدمات غیرحضوری، خدمات الکترونیک، سازمان تأمین اجتماعی
بررسی اثرات غیرخطی رشد اقتصادی بر رفاه اجتماعی در کشورهای منتخب در حال توسعه
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
13 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف: از اهداف کلان اقتصادی کشورها، ایجاد شرایط لازم جهت ارتقای سطح رفاه اجتماعی بوده و ازجمله عوامل مؤثر بر آن می توان به رشد اقتصادی اشاره کرد. یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزان اقتصادی افزایش رشد اقتصادی به منظور گسترش رفاه اجتماعی می باشد. بر همین اساس هدف این پژوهش بررسی نحوه اثرگذاری رشد اقتصادی بر رفاه اجتماعی در کشورهای منتخب درحال توسعه می باشد.
روش: پژوهش حاضر بر آن است که با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته اثرات رشد اقتصادی بر رفاه اجتماعی در منتخبی از کشورهای درحال توسعه را در بازه زمانی سال های 2021-2002 مورد ارزیابی قرار دهد.
یافته ها: نتایج برآورد مدل نشان می دهد رشد اقتصادی تأثیری غیرخطی بر رفاه اجتماعی داشته است. رشد اقتصادی در سطوح پایین آن تأثیری منفی بر رفاه اجتماعی برجای گذاشته، اما افزایش سطح رشد اقتصادی و عبور آن از سطح آستانه 0/091، موجب بهبود رفاه اجتماعی شده است.
نتیجه گیری: رشد اقتصادی عاملی در جهت افزایش سطح رفاه اجتماعی در کشورهای مورد مطالعه خواهد بود. از طرفی سایر متغیرهای موجود در مدل، تأثیری متفاوت بر متغیر وابسته داشته اند؛ که برخی سبب کاهش و برخی سبب افزایش رفاه اجتماعی می گردند. وقفه اول رفاه اجتماعی و کنترل فساد اثری مثبت و اندازه دولت اثری منفی بر رفاه اجتماعی داشته است.
بررسی ارتباط ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی مطالعه موردی: اداره کل تامین اجتماعی تهران بزرگ
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
79 - 100
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی ارتباط ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در اداره کل تأمین اجتماعی تهران بزرگ است.
روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده، توصیفی از نوع همبستگی دو متغیری است و به لحاظ اینکه، «اداره کل تأمین اجتماعی تهران بزرگ» را بررسی می کند، مطالعه موردی به حساب می آید. جامعه آماری این تحقیق را 110 نفر از مدیران و کارشناسان اداره کل تأمین اجتماعی تهران بزرگ تشکیل داده اند که که از این تعداد 71 نفر به صورت نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها از طریق پرسش نامه بوده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق و آزمون همبستگی بین عناصر ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی از آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن استفاده شده است. فرضیه اصلی تحقیق به بررسی رابطه ساختار سازمانی با کارآفرینی سازمانی و 3 فرضیه فرعی نیز به بررسی ابعاد ساختار از نظر رابینز شامل پیچیدگی، تمرکز و رسمیت با کارآفرینی سازمانی پرداخته است.
یافته ها: باتوجه به نتایج آزمون فرضیه ها، ارتباط معنادار بین ابعاد ساختار سازمانی (پیچیدگی، تمرکز و رسمیت) و کارآفرینی سازمانی تأیید شد.
نتیجه گیری : باتوجه به رابطه منفی مؤلفه های ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در اداره کل تأمین اجتماعی ، می توان گفت زمینه مناسب ساختاری برای اجرای کارآفرینی سازمانی فراهم نبوده و چنانچه در نظر باشد کارآفرینی سازمانی در تأمین اجتماعی تهران بزرگ توسعه یابد، ضروری است در مورد اصلاح ساختار سازمانی اقدامات لازم صورت پذیرد و با تقویت نقاط ضعف موجود بستر مناسب را برای اجرای کارآفرینی ایجاد نمود.
نقش هوش مصنوعی در مدیریت ارتباط با مشتری در تأمین اجتماعی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
123 - 141
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش هوش مصنوعی در مدیریت ارتباط با مشتری در تأمین اجتماعی انجام شده است. روش: این پژوهش از لحاظ هدف ذیل پژوهش های نظری قرار می گیرد که با رویکرد توصیفی مروری انجام شده است. در این تحقیق از روش کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که ترکیب هوش مصنوعی با مدیریت رابطه با مشتری به شرکت ها این امکان را می دهد که فرآیندهای کسب وکار را بهتر مکانیزه کنند، ارتباطات را توسعه دهند و مفیدترین پاسخ ها را به مشتریان ارائه دهند. استفاده از هوش مصنوعی در مدیریت رابطه با مشتری به کسب وکارها کمک می کند تا اطلاعات مشتری را بهتر سازمان دهی کنند و راحت تر به آن اطلاعات دسترسی داشته باشند. این اطلاعات شامل جزئیات تماس، اطلاعات جمعیت شناختی، تاریخچه ارتباطات، تاریخچه خرید و سایر داده های مربوطه است که برای ایجاد فرصت های فروش و ارائه خدمات بهتر به مشتریان استفاده می شود. با استفاده از هوش مصنوعی، شرکت ها می توانند بخش بندی دقیقی از سرنخ ها و مخاطبین ایجاد کنند تا روابط بهتری با مشتریان بالقوه ایجاد کنند. نتایج: باتوجه به بزرگی جمعیت مشتریان سازمان تأمین اجتماعی ، به نظر می رسد که با استفاده از هوش مصنوعی در مدیریت رابطه با مشتری این سازمان قادر است میزان رضایت مشتری و به تبع آن، بهره وری و عملکرد این سازمان را به شکل قابل ملاحظه ای بهبود بخشد.
زمینه ها و بسترهای تجرد قطعی در میان شاغلین و کارکنان (مورد مطالعه کارکنان سازمان تامین اجتماعی)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
45 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه بحث افزایش سن ازدواج و تجرد قطعی مورد توجه سیاست گذاران و صاحب نظران اجتماعی قرارگرفته است، در این بین تجرد کارکنان و شاغلین، به عنوان قشری که ممکن است به لحاظ موقعیت اجتماعی - اقتصادی در شرایط بهتری برای ازدواج باشند، بیش از سایر اقشار حائز بررسی است.
روش: در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از روش تحقیق کیفی و مطالعه پدیدارشناسانه توصیفی و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 26 نفر از کارکنان سازمان تأمین اجتماعی و همچنین بهره مندی از روش تحلیل داده های کولایزی، زمینه ها و بسترهای تجرد مورد مطالعه قرارگرفته و شناسایی شود.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد، درمجموع دو مقوله اصلی «زمینه ها و بسترهای متأثر از سازمان» و «زمینه ها و بسترهای فردی و اجتماعی» که خود شامل هفت مقوله فرعی «نظام ساختاری و سازمانی»، «عدم متناسب سازی شرایط شغلی با زندگی خانوادگی»، «ضعف قوانین حمایتی سازمان»، «تجرد گزینی به مثابه سبک زندگی»، «درهم تنیدگی عقاید سنتی و رویه های مدرن»، «چالش ها و مسائل اقتصادی- اجتماعی» و «ترسناک انگاری ازدواج» است.
نتیجه گیری: درمجموع یافته های تحقیق نشان می دهد، تجرد کارکنان مسئله ای اجتماعی است که علاوه بر زمینه ها و بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تحت تأثیر زمینه ها و بسترهای سازمانی بوده و کاهش آن نیازمند حمایت های سازمانی است.
طراحی مدل مسئولیت فرهنگی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
127 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر، مدل سازی مسئولیت فرهنگی بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، به منظور گشودن مسیری نو برای تعمیق مسئولیت پذیری کلیه سازمان ها، در قبال فرهنگ است.روش: پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی، اکتشافی و کاربردی از نوع داده بنیاد است که داده های لازم را، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، تا مرحله اشباع نظری، جمع آوری و با کدگذاری های سه گانه باز، محوری و انتخابی، تحلیل کرده است. مشارکت کنندگان در مصاحبه ها، 17 نفر از اساتید دانشگاه، مدیران و خبرگان فرهنگی بودند که به روش گلوله برفی، به صورت هدفمند انتخاب شدند. پایایی داد ه ها از روش باز آزمون و کدگذاری مجدد تعدادی از مصاحبه ها و روایی آن نیز، با مرور نتایج توسط تعدادی از خبرگان مصاحبه شونده و غیر مصاحبه شونده حاصل گردید.یافته ها: فرایند کدگذاری داده ها، به استخراج 360 مفهوم و 44 مقوله منتهی و بر اساس الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین، نسبت به مدل سازی مسئولیت فرهنگی بنیاد و تعیین شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها در مدل منجر شد. بر اساس یافته های پژوهش، مسئولیت مزبور شامل چهار حوزه فرهنگ سازمانی، اخلاق کسب وکار و خدمت، فرهنگ شهروندی و پیوست فرهنگی است که در مأموریت های این نهاد، اعم از عرصه های کسب وکار و خدمات اجتماعی به محرومین، جریان می یابد.نتیجه گیری: ظرفیت و عینیت یافتگی ابعاد مدل، نشانگر فراهم شدن نقشه راه مدون و امکان استفاده مستقیم یا بومی شده از آن در تمامی سازمان ها، ازجمله سازمان های عمومی غیردولتی است.
تجربه جهانی در گسترش پوشش بیمه بیکاری به مشاغل غیراستاندارد، خوداشتغالی و جوانان بدون سابقه اشتغال
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
13 - 43
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به موضوع مهم گسترش پوشش بیمه بیکاری به مشاغل غیراستاندارد، خوداشتغالان و جوانان اختصاص دارد که مورد تأکید قانونی سازمان های بین المللی است. مرور آمار توصیفی نشان می دهد که در ایران در سال 1401 تنها حدود 7 درصد از بیکاران جویای کار تحت پوشش بیمه بیکاری قرار داشته اند، درحالی که نرخ پوشش بیمه بیکاری در کشورهای دیگر به ویژه در میان کشورهای توسعه یافته به مراتب بیشتر است.روش: به منظور امکان سنجی گسترش پوشش، ابتدا به دلیل حذف بسیاری از مشاغل از پوشش توسط قانونگذار استفاده می شود که عمدتاً نگرانی از بروز مشکل کژگزینی و کژمنشی ناشی از عدم تقارن اطلاعات است، سپس به صورت مروری به تلاش هایی پرداخته می شود که در اروپا برای گسترش پوشش بیمه بیکاری صورت گرفته اند.یافته ها: مرور تجربه اروپا در گسترش پوشش بیمه بیکاری نشان می دهد به دلایل ساختاری همچنان پوشش موثر پایین بوده و از این گذشته گسترش پوشش، بار مالی بسیار زیادی دارد. درواقع سیاست ها و اقدامات درون سیستمی برای گسترش پوشش بیمه بیکاری به این گروه ها موفق نبوده اند. در این راستا، برخی کشورهای اروپایی ناگزیر از بازار کمک گرفته اند و گسترش پوشش بیمه بیکاری به مشاغل غیراستاندارد، خوداشتغالی یا جوانان را به صورت مشارکت داوطلبانه فراهم آورده اند.نتیجه گیری: نتیجه مهم اینکه وقتی تعداد زیادی از کشورهای اروپایی باسابقه حدود صدسال در ارائه بیمه های بیکاری دولتی در گسترش پوشش بیمه بیکاری سنتی ناموفق بوده اند و ناگزیر بر انگیزه های شخصی و بازار تکیه می کنند، برای کشورهای درحال توسعه مانند ایران- که سابقه کمتری در اجرای بیمه بیکاری و توان و ظرفیت نهادی کمتری نیز برای نظارت و جلوگیری از کژمنشی و کژگزینی دارند، حتماً نیاز است بر مشارکت فردی و بازاری تکیه بیشتری داشته باشند، البته اگر تمایل به گسترش پوشش به مشاغل غیراستاندارد و خوداشتغالی دارند.
از تمایل تا أخذ تصمیم: فهم تصمیم ها و الگوهای کنش فرزندآوری زنان شاغل در شهر تهران
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
13 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف: باروری در ایران از اوایل دهه 1380 به زیر سطح جانشینی رسید و علی رغم افزایش اندکی در سال 1395، در سطح پایینی باقی مانده است. طی این دوره میانگین تعداد فرزندان ایدئال زوجین حدود 2/5 فرزند بوده است. شواهدی از شکاف بین شمار ایدئال و واقعی فرزند وجود دارد و نشان می دهد که دستِ کم بخشی از تمایلات فرزندآوری زوجین فعلیت پیدا نمی کند. مادران شاغل یکی از زیرگروه های خاص و مهم جمعیتی هستند که به واسطه تعارضات شغلی و خانوادگی، انتظار می رود تحقق ایدئال های فرزندآوری آنان با موانع و چالش های جدی تری در مقایسه با زنان غیرشاغل مواجه باشد. هدف مطالعه حاضر این است که نشان دهد فهم و تفسیر مادران شاغل از تصمیمات باروریشان چیست؟ و آنان استراتژی مواجهه خود را با خواست فرزندآوری از یک سو و دغدغه ها و چالش های ذهنی فرا روی خود را از دیگر سو، چگونه تعریف و تنظیم می کنند؟روش: با بهره گیری از رویکرد پژوهش کیفی، 22 نفر از زنان ازدواج کرده شاغل در شهر تهران در این پژوهش موردِمطالعه قرار گرفتند. مشارکت کنندگان در پژوهش، از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع به لحاظ سن، تعداد فرزندان، نوع سمت انتخاب شدند. داده ها به کمک تکنیک مصاحبه عمیق در بهمن سال 1401 تا اردیبهشت 1402 جمع آوری شدند و به کمک تکنیک تحلیل مضمون موردِتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: در این مطالعه، سه الگو از تصمیمات باروری زنان شاغل استخراج شد: الگوی چشم پوشی از تمایلات باروری که شامل زنانی است که قصد فرزندآوری ندارند اما تعداد فرزندان ایدئال شان بالاتر از تعداد فرزندانی است که درحال حاضر دارند. الگوی معقول پنداری پرهیز از فرزندآوری شامل افرادی است که قصد فرزندآوری ندارند و تصمیمات باروری خود را درست و عقلانی می دانند. الگوی سوم شامل افرادی است که درک متناقضی از تصمیمات باروری دارند، قصد فرزندآوری دارند، بااین حال دغدغه ها و نگرانی های متعددی در رابطه با محیط کار، محیط خانواده و فرزندان دارند.نتیجه گیری: نتایج مطالعه، اهمیت و ضرورت اتخاذ سیاست های رفاهی و برنامه هایی که به سازگاری نقش های کاری و والدینی می انجامد را نشان می دهد. جامعه ایران نیاز به ساختاری دارد که ناسازگاری بین اشتغال و والدگری را کاهش می دهد.
چالش های اجرای قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی: درس هایی برای استقرار سیاست های کلی تأمین اجتماعی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
45 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق بررسی علل ناکامی و موانع تحقق «قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی»، دستیابی به درس آموخته های مراحل تدوین تا اجرای آن و به کارگیری مثبت آن ها در مسیر تحقق «سیاست های کلی تأمین اجتماعی» است.روش: روش این تحقیق، کیفی است و در آن از ترکیب مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، تحلیل ثانویه و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. در این پژوهش داده های حاصل، بر اساس شیوه تحلیل مضمون، تنظیم و تحلیل شده است.یافته ها: بررسی مسیر تاریخی طراحی تا اجرای قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی و فرازوفرودهای آن نشان می دهد تعارضات ساختاری، ارزشی، ماهیتی، منفعتی و اطلاعاتی موجود، منجر به عدم تحقق و ایجاد موانع مختلف بر سر راه آن شده است و همین مسائل در راه تدوین و تصویب سیاست های کلی تأمین اجتماعی ادامه یافته است. نتیجه گیری: در صورت عدم توجه به ماهیت این تعارض ها و عدم تلاش برای رفع آن ها، سیاست های کلی تأمین اجتماعی نیز سرنوشت 47 سیاست کلی دیگر ابلاغی را پیدا کرده و نمی تواند اثربخش باشد. درحال حاضر می توان از ابلاغ این سیاست ها به عنوان یک فرصت برای احیای نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی استفاده کرد.
تأثیر خدمات الکترونیکی تأمین اجتماعی برتوانمند سازی کارکنان و رضایت بیمه شدگان با نقش میانجی بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان (مطالعه شعب تأمین اجتماعی شیراز)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
91 - 109
حوزه های تخصصی:
هدف: ابزارهای دیجیتال به بخش بزرگی از زندگی شخصی روزمره تبدیل شده اند، با ایجاد بسترهای فناوری اطلاعات و انجام فعالیت های شغلی از این طریق کارمندان می توانند کارآمدتر و انعطاف پذیرتر باشند. هدف از انجام پژوهش تبیین و شناخت تأثیر کیفیت خدمات الکترونیکی تأمین اجتماعی بر توانمندسازی کارکنان و رضایت بیمه شدگان با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری کارکنان است تا بتوان با تعیین سطح نیازها خدمات بهتری ارائه داد.
روش: در این پژوهش با استفاده از پرسش نامه اقدام به سنجش متغیرهای پژوهش توسط نمونه موردِ مطالعه ، کارکنان شعب تأمین اجتماعی شیراز پرداخته شد و سپس ازطریق نرم افزار Smartpls3 به تحلیل داده ها و اثر متغیرها به روش مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر پرداخته شد. این پژوهش ازلحاظ طبقه بندی پژوهش و هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-همبستگی است.
یافته ها: بر اساس تحلیل مسیر مدل مفهومی پژوهش، خدمات الکترونیک طرح (3070) اثر معناداری بر بهبود کیفیت زندگی (645/=β) و توانمندسازی کارکنان (607/=β) داشته است. اثر غیرمستقیم خدمات الکترونیک در تأمین اجتماعی با واسطه بهبود کیفیت زندگی بر توانمندسازی کارکنان (392/=β) معنادار بوده و میزان ضریب تبیین شده توانمندسازی کارکنان (662/=R2) می باشد، درحالی که توانمندسازی کارکنان (503/=β) تأثیر قابل توجهی بر رضایت بیمه شدگان با واریانس (253/=R2) دارد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد خدمات الکترونیک سازمان تأمین اجتماعی موجب بهبود دسترسی و سرعت در انجام امور اداری شده، که این امر به تداوم فعالیت های کاری و افزایش بهره وری کارمندان کمک کرده است. همچنین، ارتقاء کیفیت خدمات الکترونیک به میانجی گری در ارتقاء رضایت بیمه شدگان منجر شده، که این افزایش رضایت بهبود کیفیت زندگی کاری آنان را نیز تضمین می کند. به طور کلی، تداوم پیشرفت در خدمات الکترونیک تامین اجتماعی، باعث بهبود کلان کیفیت زندگی کاری و ارتقاء رضایت بیمه شدگان شده و تأثیر مثبتی بر توانمندسازی کارکنان دارد.
فرامطالعه پژوهش های تأمین اجتماعی در ایران
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
61 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه نظام مند پژوهش های متعدد موجود که جنبه های مختلف تأمین اجتماعی را به صورت پراکنده بررسی نموده اند، می تواند نقشه دانشی تأمین اجتماعی در داخل کشور را ترسیم نماید. هدف این مقاله ترسیم دانش موضوعی تأمین اجتماعی از طریق بررسی ویژگی های دانش انباشته آن از نظر شکلی، روشی و محتوایی، همچنین ارزیابی قدرت تبیین کنندگی رویکردهای نظری مورد استفاده در مطالعات می باشد.روش: روش به کار گرفته شده کیفی از نوع فرامطالعه است که پژوهش های مرتبط با نظام تأمین اجتماعی بازخوانی و دسته بندی شده اند.یافته ها: مطابق یافته ها؛ 170 مقاله در بازه زمانی 1398-1390 به تأمین اجتماعی پرداخته اند، متخصصان حوزه اقتصادی و حقوقی به ترتیب بیشترین توجه را به این موضوع داشته اند. 9/34 درصد با رویکرد کیفی و 1/65 درصد با رویکرد کمی به بررسی موضوعات موردنظر پرداخته اند. تحلیل نظری این مفهوم در مطالعات داخلی تقلیل گرایانه است. نتیجه گیری : نتایج نشان داد تأمین اجتماعی به مثابه ابزار برقراری دموکراسی، ابزار بازتوزیع درآمد و ابزار اعمال کنترل نرم بر ساخت اجتماعی از حیث نظری قابلِ تبیین است. در ایران نیز تأمین اجتماعی غالباً ابزار مفهومی در درون گفتمان مدرنیزاسیون است و به مثابه سازه گفتمانی که مورد پرسش هستی شناسانه قرار گیرد، در نظر گرفته نشده است، بلکه تأمین اجتماعی یک ثابت تاریخی است که رویدادها و ویژگی های بستری که در آن ظهور و بروز داشته، حتی در مطالعات تاریخی آن نادیده گرفته شده و وضعیت تاریخی آن با نظریه های موجود تطبیق داده می شود.
مطالعه توانمندسازی اقشار آسیب پذیر مناطق مرزی (موردمطالعه: استان های کرمانشاه و کردستان)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
101 - 125
حوزه های تخصصی:
هدف: پیشرفت در تولیدات نوآوری دیجیتال می تواند نقش مهمی در اقتصاد دیجیتال ایفا کند. ازاین رو ستادهای اداری مرتبط با زمینه فعالیت خدماتی می توانند با گسترش فعالیت در این حوزه رضایت بیشتری را برای ارائه خدمات خود فراهم کنند، که رشد و توسعه آن نیازمند بازار مناسب و شکل جدیدی از رقابت است که راهبردهای ورود به بازار را می طلبد. هدف اصلی این پژوهش، ارائه چهارچوبی مناسب برای خلق یک مدل کسب وکار با استفاده از مدل بوم کسب وکار کانواس برای راهبرد ورود به بازار اینترنت اشیاست.
روش: روش تحقیق بر مبنای هدف، اکتشافی و بر مبنای ماهیت و روش، پیمایشی و جامعه آماری خبرگان شامل مدیران، متخصصین و مشاورین و سازمان های فعال در حوزه اینترنت اشیاء است. روش نمونه قضاوتی و انتخابی، حجم نمونه بازدید و مصاحبه حضوری در سازمان ها، ابزار گردآوری مصاحبه های عمیق فردی، روایی مصاحبه حضوری با خبرگان انتخابی، پایایی در صورت احتیاج روش مقیاس آلفای کرونباخ، روش تجزیه وتحلیل داده روش گرند تئوری، خروجی مدل نظری تحقیق می باشد.
یافته ها: از طریق تحلیل داده های کیفی، پارادایم کدگذاری محوری تدوین شد که بر اساس آن خط ارتباطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی، مقوله محوری بستری شرایط مداخله گر و راهبردها و پیامدها مشخص شده است.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از آن است عواملی مانند جذب مشتری، توسعه مشتری، مشارکت و همکاری، سرمایه گذاری، تبلیغات، رخدادهای اجتماعی، رضایت مشتری و وفاداری مشتری، عوامل اثرگذار (نقطه قوت) و ارتباط با مشتری، تعامل با مشتری، فناوری، توسعه محصول، کانال توزیع، قیمت محصولات و حفظ مشتری، عوامل اثرپذیر (نقطه ضعف) هستند.
کتابشناسی: مالیه بازنشستگی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
167-168
حوزه های تخصصی:
سالمندی جمعیت، کاهش نرخ زادوولد و افزایش امید به زندگی، تعهدات صندوقهای بازنشستگی سنتی DB-PAYG را افزایش داده و باعث شده تا نیاز به سرمایهگذاری داراییها به منظور برآورده کردن این تعهدات روز افزون افزایش یابد. این در حالی است که در دهههای گذشته در بسیاری از سالها، ارزش دارایی صندوقها در پی سقوط بازارهای مالی کاهش یافته و باعث شده تا تجربه سیستمهای بازنشستگی با مشارکت معین (DC) نیز چندان موفق نباشد؛ بهگونهایکه نمیتوان با قطعیت گفت در آینده آیا بهکارگیری سیستمهای بازنشستگی با مشارکت معین (DC) سرعت خواهد گرفت یا نه؟ اما آنچه مشخص است لزوم اصلاحات و کاستن از تعهدات بدون پشتوانه است و این نیازمند شناخت دقیقتر عوامل ناکارایی سیستمهای DB-PAYG و تلاش برای رفع آنهاست.
شناسایی عوامل مؤثر در استراتژی ورود به بازار اینترنت اشیاء سازمان ها
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
71 - 99
حوزه های تخصصی:
هدف: پیشرفت در تولیدات نوآوری دیجیتال می تواند نقش مهمی در اقتصاد دیجیتال ایفا کند. ازاین رو ستادهای اداری مرتبط با زمینه فعالیت خدماتی می توانند با گسترش فعالیت در این حوزه رضایت بیشتری را برای ارائه خدمات خود فراهم کنند، که رشد و توسعه آن نیازمند بازار مناسب و شکل جدیدی از رقابت است که راهبردهای ورود به بازار را می طلبد. هدف اصلی این پژوهش، ارائه چهارچوبی مناسب برای خلق یک مدل کسب وکار با استفاده از مدل بوم کسب وکار کانواس برای راهبرد ورود به بازار اینترنت اشیاست.
روش: روش تحقیق بر مبنای هدف، اکتشافی و بر مبنای ماهیت و روش، پیمایشی و جامعه آماری خبرگان شامل مدیران، متخصصین و مشاورین و سازمان های فعال در حوزه اینترنت اشیاء است. روش نمونه قضاوتی و انتخابی، حجم نمونه بازدید و مصاحبه حضوری در سازمان ها، ابزار گردآوری مصاحبه های عمیق فردی، روایی مصاحبه حضوری با خبرگان انتخابی، پایایی در صورت احتیاج روش مقیاس آلفای کرونباخ، روش تجزیه وتحلیل داده روش گرند تئوری، خروجی مدل نظری تحقیق می باشد.
یافته ها: از طریق تحلیل داده های کیفی، پارادایم کدگذاری محوری تدوین شد که بر اساس آن خط ارتباطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی، مقوله محوری بستری شرایط مداخله گر و راهبردها و پیامدها مشخص شده است.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از آن است عواملی مانند جذب مشتری، توسعه مشتری، مشارکت و همکاری، سرمایه گذاری، تبلیغات، رخدادهای اجتماعی، رضایت مشتری و وفاداری مشتری، عوامل اثرگذار (نقطه قوت) و ارتباط با مشتری، تعامل با مشتری، فناوری، توسعه محصول، کانال توزیع، قیمت محصولات و حفظ مشتری، عوامل اثرپذیر (نقطه ضعف) هستند.
جایگاه دولت رفاه در نظام سلامت نروژ
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
149 - 163
حوزه های تخصصی:
هدف: سیستم مراقبت های بهداشتی نروژ مبتنی بر یک سیستم دولتی و نیمه متمرکز و با تأمین مالیاتی، بر اساس برابری جغرافیایی و اجتماعی است و از سنت نوردیک نهادهای دولت رفاهی جامع پیروی می کند. این کشور توسعه یافته دارای سیستم مراقبت های طولانی مدت است و به سطح بالایی از استاندارد زندگی دست یافته است. هدف این پژوهش نشان دادن جایگاه مهم دولت رفاه نروژ در نظام سلامت این کشور پس از بحران کروناست.
روش: در این پژوهش ضمن بهره گیری از داده های آماری و مدل نظری گونه شناسی نظام های رفاهی اسپینگ اندرسن از تکنیک سوآت و ردیابی فرایند و نرم افزار گرافیکی Smartdraw استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به آمارها، تعداد مبتلایان به کرونا در حال کاهش است. شهروندان از نظام سلامت نروژ رضایت دارند و حمایت اجتماعی به عنوان یک حق شهروندی در این کشور محسوب می شود و سرمایه گذاری مناسب دولت و دسترسی مردم به پوشش های خدمات درمانی باعث شده است که نظام سلامت به سوی بهبودی برود.
نتیجه گیری: با توجه به ویژگی های دولت رفاه نروژ نظیر تأمین مالی نظام سلامت از طریق مالیات، حمایت و مراقبت از شهروندان در برابر مشکلات اجتماعی و درمانی و درنتیجه ایجاد برابری در خدمات اجتماعی به شهروندان، نظام سلامت این کشور در حال بهبود است.
بررسی عوامل اثرگذار در کسب آمادگی برای تغییر در سازمان آموزش و پرورش
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۷)
131 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از چالش های مهم سازمان های عصر حاضر، حضور در محیط های پرتلاطم ، ظهور تکنولوژی و فناوری های جدید، عدم اطمینان های محیطی می باشد. تغییر معمولاً موجب می شود تا کارمندان از وضعیت آشنا به ناچار به وضعیت ناآشنایی حرکت کنند به همین خاطر است که هرگاه تغییر احساس شود، کارکنان در برابر آن مقاومت می کنند. در تحقیق حاضر برخی از عوامل که دراین رابطه نقش مهمی ایفا می کنند ازجمله اعتماد، حمایت سازمانی ادراک شده ، مقاومت در برابر تغییر و ابعاد ساختار سازمانی موردِ بررسی قرار گرفته است. ازجمله اهداف اصلی این تحقیق بررسی عوامل اثرگذار بر آمادگی سازمان در برابر تغییر باتوجه به نقش میانجی گر اعتماد می باشد که در آن نقش عوامل پیش بین نظیر ساختار سازمانی (رسمیت، پیچیدگی، تمرکز)، اعتماد و حمایت ادراک شده موردِ بررسی واقع می شود تا به وسیله آن ها سازمان درک درستی از این عوامل کسب کند.
روش: این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی می باشد. با ابزار پرسش نامه از تعداد 112 نفر کارمند و مدیر در اداره آموزش وپرورش ناحیه یک شیراز داده ها گردآوری گردید. بعد از استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با مقدار 87 به دست آمد. باتوجه به کوچک بودن حجم نمونه و مشخص بودن اعضا جامعه از نمونه گیری تصادفی ساده و جهت روایی سازه از آزمون AVE و جهت پایایی از آزمون پایایی ترکیبی استفاده شد. جهت تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش حاضر متغیرهای اعتماد کارکنان و حمایت سازمانی ادراک شده، دارای رابطه مثبت و معنی دار با متغیر آمادگی برای تغییر و متغیر مقاومت در برابر تغییر، رسمیت و تمرکز دارای رابطه منفی و معنی دار با متغیر آمادگی برای تغییر بودند. همچنین متغیر اعتماد در رابطه بین مقاومت در برابر تغییر و آمادگی برای تغییر نقش میانجی دارد. در این تحقیق بین پیچیدگی سازمان با آمادگی برای تغییر رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق شامل آزمون هفت فرضیه بوده که ازاین بین شش فرضیه تأیید شد که نشان از رابطه مثبت بین اعتماد، حمایت سازمانی با آمادگی برای تغییر و رابطه منفی بین مقاومت، رسمیت و تمرکز با آمادگی برای تغییر دارد.
مدل سازی ساختاری تفسیری مؤلفه های ارزیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی بر مبنای تفاوت نسلی (مورد مطالعه سازمان تأمین اجتماعی)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۶)
32 - 13
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر مدل سازی ساختاری-تفسیری ارزیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی بر اساس دیدگاه های نسل های متعدد شاغل در سازمان تأمین اجتماعی است.روش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از لحاظ نوع شناسی پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی است. شناسایی مؤلفه ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 14 نفر از اساتید با استفاده از نرم افزار مکس کیودا[1]</sup> انجام گرفت. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و شاخص کاپای کوهن تأیید شد. در بخش کمی نیز به منظور مدل سازی آموزش سرمایه انسانی از نظرات 28 نفر از مدیران منابع انسانی سازمان تأمین اجتماعی با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس، استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با بهره گیری از روایی محتوا و روش آزمون کاپا کوهن تأیید شد.یافته ها: کدگذاری مصاحبه ها منجر به شناسایی 20 متغیر اصلی شد که تمامی آنها دارای یک یا چند رابطه با سایر متغیرهای مدل هستند. همچنین مدل سازی عوامل شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری و تحلیل میک مک منجر به تشکیل یازده سطح گردید.نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که می توان دوره های اثربخشی از آموزش های الکترونیکی در نسل های مختلف کارکنان برگزار کرد. همچنین این نتایج می تواند مورد استفاده مدیران و کارشناسان ارشد سازمان تأمین اجتماعی قرار گیرد که به دنبال راه های مؤثرتر آموزش الکترونیکی بر اساس دیدگاه های نسل های مختلف کارکنان هستند.