فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۹۵۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
امنیت اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین تمهیدات در راستای حفظ حیات گروههای اجتماعی در مقابل قدرت برتر و انحصاریی که نمایندگی آن را دولت به دوش می کشد و همچنین ایجاد زمینه ای برای برخورداری گروههای مختلف اجتماعی از فرصت ها، امکانات و تسهیلات به منظور دستیابی به اهداف کارکردی خویش، مطرح شده است. مقاله حاضر پس از سیری گذرا به گونه های امنیت، اقتضائات اجتماعی را در باب امنیت اجتماعی مورد ملاحظه قرار داده و پس از بررسی وجوه تمایز مرزهای مفهومی امنیت اجتماعی از امنیت ملی و امنیت عمومی، امکان جایگزینی امنیت اجتماعی را به عنوان بدیلی برای امنیت ملی بررسی نموده است. بر این اساس، تحقق امنیت اجتماعی باعث گشایش درهای سازگاری و افزایش مراودات بین گروهها و اقشار اجتماعی گوناگون می گردد و در مجموع فضای اجتماعی بازتری را ایجاد می کند. امنیت اجتماعی گرچه در بدو تولد با هدف امنیت بخشی برای گروههای قومی و مذهبی بزرگ که در سطح فراملی و فروملی نقش آفرینی می کردند، طرح شد؛اما در مجموع سازوکارهای لازم را به عنوان بدیل امنیت ملی در دست ندارد.
شناسایی مرجع امنیت در رویکرد امنیت ملی امام خمینی(ره)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و شناسایی مرجع امنیت در آرا و اندیشه های امام خمینی(ره) به تحریر درآمده است. نویسنده برای فهم مرجع امنیت سه شاخص پیشنهاد می نماید که عبارتند از مؤلفه تهدید، عوامل تأمین امنیت و اهداف و سیاست گذاری های امنیتی. در ادبیات امنیت ملی نیز در مجموع پنج مرجع شامل فرد، رژیم، جامعه، دولت و جهان احصا شده است. با توجه به این مؤلفه ها، مقاله حاضر بر آن است که مرجع امنیت از منظر امام(ره) مرکب و چندگانه و مشتمل بر جامعه، دولت و رژیم می باشد که با یکدیگر رابطه ای تعاملی و دیالکتیکی دارند و در بطن مرجع جامعه دو مؤلفه «اسلام» و «مردم» از جایگاه کانونی برخوردارند. در یک جمله می توان گفت که بدون رضایتمندی مردم و پشتیبانی آنان از حکومت و دولت، ارکان امنیت ملی نااستوار باقی می مانند. بنابراین در رویکرد ایشان، مرجع جامعه با لحاظ دو مؤلفه برجسته آن یعنی اسلام و مردم، بر دو مرجع دیگر اولویت و اصالت می یابد.
اصول جنگ؛ درآمدی نو بر اصول و قواعد اساسی جنگ
حوزه های تخصصی:
منزلت نظامیان در نگاه برخی از فرماندهان و مسئولان
منبع:
حصون ۱۳۸۴ شماره ۵
بررسى منزلت اجتماعى نظامیان همواره مورد نیاز سازمانهاى نظامى بوده و شناسایى دقیق مؤلفه ها و عوامل مؤثر بر آن، تأثیر به سزایى در ارتقاى توانمندى کارکنان و افزایش اثر بخشى و کارآیى سازمانى نیروهاى مسلح خواهد داشت. در همین راستا؛ در تاریخ 12/12/76 الى 12/3/77 پژوهشى پیرامون منزلت اجتماعى و سازمانى نظامیان توسط پژوهشکده تحقیقات اسلامى نمایندگى ولى فقیه در سپاه طى مصاحبه با نوزده تن از فرماندهان ارشد و مسئولان انجام و با موفقیت به پایان رسید که با بازنگرى و تحلیل شاخص ها و محورهاى اصلى منزلت نظامیان در این مطالعه اکتشافى با طرح سوال هاى باز نکات و سرفصل هاى بسیار ارزشمند و مهمى از آن به دست آمد که گزارشى از آن به همراه جداول آمارى جهت بهره بردارى و زمینه سازى پژوهشهاى بعدى تقدیم خوانندگان بویژه مسئولین و کارشناسان منابع انسانى سپاه مى گردد.
دولت مدرن، ارتش ملی و نظام وظیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
ارتش های ملی و نظام وظیفه از جمله نهادهایی هستند که به دنبال ایجاد دولت ـ ملت شکل گرفتند. زیرا دعوی سلطه انحصاری دولت بر قوه قهریه و انحصار کاربرد مشروع زور در چارچوب یک قلمرو مشخص مستلزم تشکیل نهادهای نظامی مدرن یعنی ارتش ملی و نظام وظیفه بود. این پیوند از طریق بنیآنهای حقوقی ـ نظری این دولت؛ حاکمیت ملی و ناسیونالیسم برقرار شد. در این چارچوب ملت به حوزه تامین منابع انسانی پیرامونی سازمان های نظامی دولت تبدیل و با برقراری نظام وظیفه عمومی ارتش های ملی تشکیل شدند. این ارتش ها به نوبه خود به تحکیم و تثبیت دولت مدرن کمک کردند.
نفت و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
(SRP بررسی و دسته بندی عوامل مؤثر در اجرای راهبرد (بر اساس چارچوب اسکات و تئوری
حوزه های تخصصی:
تحلیل تهدیدهای دولت و جامعه ی پاکستان علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلگران همواره در بررسی تهدیدهای دولت و نیروهای اجتماعی پاکستان علیه امنیّت ملی ایران، دیدگاهی حداقلی داشته و صرفاً به تبیین تهدیدها یکی از دو حوزه ی دولت یا جامعه ی این کشور بسنده نموده اند. در مقاله ی پیش رو، علاوه بر بازشناسی تهدیدهای امنیتی دولت و نیروهای اجتماعی پاکستان، تهدیدهایی که ناشی از کنش و واکنش دو حوزه ی مزبور هستند، نیز تحلیل می گردد. بنابراین، در ابتدا بر اساس نظریه ی سازه انگاری، تهدیدهای ناشی از جامعه ی پاکستان که منبعث از مسائل هویتی بوده و در شکل بنیادگرایی اسلامی و تجزیه طلبی، علیه امنیّت ملی ایران بروز می کنند، بررسی می شوند. سپس بر اساس نظریه ی نئورئالیسم نشان داده می شود که منافع متعارض دولت پاکستان با ایران، منجر به تسهیل حضور نیروهای نظامی آمریکایی و ناتو در منطقه شده و همچنین خطرات امنیّتی ناشی از تسلیحات اتمی این کشور برای ایران، قابل ملاحظه هستند. در پایان با در نظرداشت مفروضه ی اصلی نظریه ی عام سیستم ها مبنی بر تعامل اجزای یک سیستم، تهدیدهای ناشی از قاچاق و ترانزیت مواد مخدر و مسئله ی افغانستان که حاصل همکاری دولت و ج امعه ی
پاکستان علیه امنیّت ملی ایران بوده، تحلیل می گردد. یافته های این پژوهش، نشان می دهد که بررسی تهدیدهای پاکستان علیه امنیّت ملی ایران، مستلزم شناخت پیجیدگی های خاص محیط اجتماعی و سیاسی این کشور است.
نقد و معرفی کتاب: رسانه های جدید، سیاست های جدید
حوزه های تخصصی:
تاثیر قراردادهای همکاری ناتو و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقطه شروع همکاری های سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس (اعضای شورای همکاری خلیج فارس) به نشست سران ناتو در سال 2004 برمی گردد. در این نشست با تصویب سند ابتکار همکاری استانبول (ICI) از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دعوت شد تا وارد همکاری های امنیتی - نظامی با ناتو شوند. قطر، کویت، بحرین و امارات متحده عربی، چهار کشوری هستند که تاکنون به این دعوت پاسخ مثبت داده و با انعقاد پیمان های امنیتی یا قراردادهای مبادله اطلاعات نظامی - امنیتی همکاری هایی را با ناتو آغاز کرده اند. به نظر می رسد که این اقدام ناتو یعنی همکاری های امنیتی با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در ادامه برنامه مشارکت برای صلح و گفتگوی مدیترانه می تواند در راستای استراتژی ترویج ثبات در همسایگی ناتو و مناطق پیرامونی آن تفسیر گردد. اهداف و منافع ناتو از شروع این همکاری ها را می توان در چهار شاخص زیر بررسی کرد: الف) مقابله با تهدیدات نوین، ب) پیشگیری از تضعیف رژیم منع گسترش سلاح های هسته ای، ج) کمک به ساخت یک الگوی امنیتی مشارکتی منطقه ای و د) تامین امنیت منابع انرژی و خطوط انتقال انرژی. بنابراین حضور ناتو در کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و انعقاد قراردادهای امنیتی - اطلاعاتی با کشورهای منطقه می تواند تبعات منفی برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. از این رو ضرورت به کارگیری سیاست خارجی که بتواند این تهدید را به فرصت تبدیل سازد، بیش از پیش اهمیت پیدا می کند.