در این مقاله کوشش خواهد شد تا کارکرد توزیعی دولت رانتیر و پیامدهای آن را در بستر واقعیت جهان امروز، یعنی گسترش امواج جهانی شدن و دگرگونی در تمام عرصه های داخلی و بین المللی بررسی شود. در این بررسی خواهیم دید که بحران در کارکرد توزیعی دولت رانتیر، در واقع بحران در بستر اجتماعی استقرار دولت و به عبارت دیگر، بحران در مبانی مشروعیت ساز و موجه کننده نظام سیاسی این دسته از کشورهاست. به طور کلی آن دسته از دولت های رانتیر می توانند علی رغم آنکه دچار بحران توزیعی شده اند، به عمر خود ادامه داده و گرفتار فروپاشی نشوند که بتوانند با استقرار نهادهای مناسب در جهت استخراج مالیات از جامعه، تحول در ساختارهای اقتصادی و پاسخگویی به مطالبات جامعه و از این رو تقویت مشروعیت رویه ای، خود را همگام با تحولات دگرگون کنند. در واقع دولت رانتیر برآمده از دل این تحولات، بی تردید نمی تواند مختصات قبلی خود را حفظ کرده و به سیاق گذشته، دولت رانتیر نامیده شود.
آقا واقعا قضات دادگاههای کیفری بینالمللی و همچنین محاکم کیفری بینالمللی جهانی شده ، به دنبال اجرای نقش قضایی خود در دو صلاحیت متفاوت میباشند ؟ منظور صلاحیت شبهقانونگزاری است که بیشتر از آن به اصلاح قواعد آیین دادرسی و ادله اثبات دعوی توسط قاضی تعبیر مینمایند ، در حالی که در عمل این گونه قضات با توسل به صلاحیت قضایی خود اقدام به تفسیر و اجرای این اصلاحات ابداعی نیز نمودهاند . ...
امروزه در اینکه جهانى شدن یک واقعیت است، تردیدى نیست. جهانى شدن دو بعد دارد: یک بعد به عنوان یک فرآیند و دیگرى به عنوان یک ایدئولوژى. گفتهاند که جهانى شدن محصول کاپیتالیسم و لیبرالیسم است؛ ولى به نظر من، فلسفهى مناسب با عصر جهانى شدن، پستمدرنیسم است. آمریکا همواره در فکر جاىگزین کردن نیروهاى فئودالى حاکم بر جهان، به وسیلهى یک سیستم مشارکتى به رهبرى خود است. ایران هدف خوبى براى استراتژى جدید آمریکاست. ما فرصتهاى زیادى را براى ورود به عرصه جهانى شدن از دست دادهایم.