فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۱۴۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
گسترش روابط ایران با کشورهای بلوک غرب، به ویژه آمریکا، بین سال های 1332-1342 یکی از ویژگی های روابط خارجی ایران در دوره پهلوی دوم است. در این مقاله تلاش بر آن است که تأثیر فرهنگ سیاسی بر روابط خارجی ایران طی این سال ها بررسی شود. فرضیه ای که در پاسخ به سؤال اصلی مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد، عبارت است از: فرهنگ سیاسی برآمده از گفتمان پهلویسم متشکل از عناصر شاه محوری، اقتدارگرایی، عدم امنیت و تجددگرایی، سبب گسترش روابط با بلوک غرب و تشدید وابستگی ایران در آن دوره شد. در واقع، ترکیب عناصر یادشده به معنای آن بود که شاه تنها تصمیم گیرنده سیاست خارجی در این مقطع باشد و دیگر نخبگان سیاسی هم درنهایت، با این وضعیت هماهنگ و همسو شوند. برای این منظور نویسندگان از تحلیل گفتمانی استفاده نموده و پس از تحلیل ارکان گفتمانی پهلویسم نسبت به بررسی سازوکارهای ارتباطی آن بر روی فرهنگ سیاسی جامعه اقدام نموده اند.
مفهوم انسجام اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد طرح راهبرد انسجام اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال کشورهای اسلامی است. تجربه عملی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، در سه دهه گذشته، این رویکرد را کارآمدتر از راهبرد وحدت اسلامی و تئوری امالقرای اسلامی ساخته است. در این راهبرد، ضمن توجه به موضوعات عادی و غیرتحریکآمیز، سعی در تقویت و ارتقاء عظمت جهان اسلام دارد. رسیدن به این وضعیت نیازمند درک جایگاه خود و دیگر کشورها در جهان و تلاش فعالانه، همسو و توافقی برای پیشرفت و توسعه قدرت و ثروت کشورهای اسلامی است.
چالشهای ساختاری روابط راهبردی ایران و روسیه: سلطه ستیزی ایرانی و عمل گرایی روسی
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعهای مهم سیاست خارجی هر کشور، چگونگی تنظیم روابط با قدرت های بزرگ است. تکوین جمهوری اسلامی ایران در سال 1979، ماهیت روابط ایران با قدرت های بزرگ را دچار تغییر بنیادین کرده است. هرچند از اواخر دهه 1980، ایران و شوروی و به دنبال آن روسیه به بهبود روابط متقابل اقدام کرده اند، ولی این بهبودی منجر به روابط راهبردی نشده است. به نظر میرسد که ایران و روسیه با یکدیگر تضاد راهبردی نداشته باشند، ولی وجود یک ساختار انحصارگونه بین المللی که بنابر آن تهران به دلیل فشار غرب در مواردی ناچار است که برخی کالاهای مورد نیاز خود از سیاسی و اقتصادی را از طرف مسکو تأمین کند و همچنین نظریه سلطه ستیزی ایرانی و عمل گرایی روسی توجیه کننده برخی از شکاف های روابط دو کشور باشد که این مقاله بر اساس آنها تنظیم شده است.
مطالعه تطبیقی روند توسعه سیاسی در ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفی و نقد کتاب: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بازبینی نظری و پارادیم ائتلاف
حوزه های تخصصی:
تحلیل تئوریک جایگاه انواع دیپلماسی اجبارآمیز در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران (براساس تئوری سازه انگاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا با توجه به نوع تعاملات شکل گرفته بین ایران و آمریکا در سه دهه گذشته براساس چهارچوب نظری سازه انگاری به بررسی جایگاه استفاده از دیپلماسی اجبارآمیز، ماهیت آن (یکجانبه، چندجانبة بلوکی و یا جهانی) و اهداف آن در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران بپردازد. ادعای این پژوهش این است که ظهور و یا تداوم استفاده از نوع دیپلماسی اجبارآمیز بستگی به نوع فضای ناشی از تصورات قوام بخشانة ایران و آمریکا دارد. براین اساس:
1- نقش بازیگران در یک روند کنش متقابل نمادین در هر دهه در تعدیل و یا افزایش فرهنگ هابزی بین دو کشور مؤثر بوده و در نتیجه در چگونگی استفاده از نوع دیپلماسی اجبارآمیز (یک جانبه، چندجانبة بلوکی و یا جهانی) مؤثر است.
2- در دهة اول انقلاب ایران به دلیل شکل قوام بخشانة تصورات دو کشور از نقش خصومت آمیز هر دو کشور دیپلماسی اجبارآمیز از سوی آمریکا به دلیل فضای دوقطبی حاکم بر نظام بین الملل شکلی چندجانبه بلوکی پیدا کرد.
3- در دهة دوم انقلاب، ایران در نتیجه تحولات درونی سعی در تغییر نقش ضدسیستمی خود به بازیگری مسئولی در عرصه جهانی بود و به رغم تمایلات هژمونیک گرایانه آمریکا نوع دیپلماسی اجبارآمیز یک جانبه و نهایتاً همراه با متحدان منطقه بود.
4- در دهة سوم انقلاب، تمایلات هژمونیک گرایانه آمریکا با تشدید گرایشات ضدسیستمیک ایران در شکل گیری فرهنگ هابزی بین دو کشور قوام یافت و در نتیجه دیپلماسی اجبارآمیز آمریکا علیه ایران ماهیتی جهانی همراه با تهدید از سوی شورای امنیت دارا بود.
در پایان به این نکته تمرکز می شود که تلاش برای عدم قوام بخشی رویکرد تهاجمی آمریکا و عکس آن یعنی قوام بخشی گفتمان تغییر آمریکا از سوی ایران از طریق مشارکت فعالانه در سیستم بین المللی به عنوان یک کنش گر مسئول می تواند باعث ناکارآمدی ابزار دیپلماسی اجبارآمیز آمریکا علیه ایران باشد.
تأثیر فناوری های نوین استحصال، بر جایگاه راهبردی خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باوری عده ای از تحلیلگران انقلابات فناوریکی در حوزه هایی جدید حفاری از جمله شیل موجبات کم رنگ شدن اولویت جایگاه خلیج فارس به عنوان مرکز ثقل و هارتلند تأمین انرژی جهان را در پی دارد،این موضوع معادلات بین المللی و ساختارهای قدرت در سطح جهانی را تأثیر پذیر خواهد کرد، چراکه با قطع وکاهش وابستگی برخی از کشور ها ی عمده وارد کننده انرژی از جمله ایالت متحده آمریکا و همچنین اولویت حضور و هزینه های نظامی و سیاسی در راستای تأمین امنیت انرژی همچون گذشته قابل توجیه نمی باشد.
تکیه بر فناوری های جدید استحصال انرژی از منابع غیر متعارف و استقلال از واردات نفت ازسوی آمریکا، تغییر الگوی مصرف انرژی این کشور، تغییر در حوزه عرضه و تقاضا، فروشنده و خریدار (با توجه به آنچه در گزارش چشم انداز 2030 از سوی آژانس بین المللی انرژی بیان شده است ) می باشد. ازاین رو نگارندگان با بررسی تحولات صورت گرفته در این حوزه و نیز ظرفیت قابل اتکای استحصال و انتقال به تأثیر آن بر اهمیت جایگاه خلیج فارس بپردازند. اگر بگوییم کاهش اهمیت خلیج فارس در تأمین انرژی برای کشورهایی با بهره مندی از قابلیت استحصال از ذخایر غیر متعارف مذکور ، همچون آمریکا محتمل است ، افزایش تقاضای کشورهای آسیایی از یکسو و نیز حضور مستمر ایالت متحده آمریکا جهت کنترل منابع انرژی و رقبای خود ، در منطقه همچنان در اولویت سیاست خارجی آمریکا و نیز عرصه رقابت قدرت های بزرگ باقی خواهد ماند.
انقلاب اسلامی و تکاپوهای سلطه گرایانه آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستاورد سیاسی انقلاب اسلامی، پایان سلطه آمریکا بر ایران و دستیابی ایران به استقلال سیاسی بود. بازخوانی این تجربه از منظر تحقق اهداف انقلاب اسلامی در سطح جهان اسلام و نظام بین الملل، هدف اصلی این مقاله است. به نظر می رسد این تجربه، نه تنها، مهم ترین راه کار مبارزه با سلطه آمریکا در جهان امروز است، بلکه یگانه مسیری است که استقامت بر آن، جمهوری اسلامی را از سلطه مجدد آمریکا مصون نگه می دارد؛ سلطه ای که در طی سی سال گذشته، همواره دولت آمریکا، سودای آن را در سر داشته است. در این مقاله نگارنده سعی کرده است ضمن تحلیل چگونگی سلطه گرایی، راهبرد سلطه ستیزی را ارائه کند.
نقش انرژی در تحول روابط میان ایران و ترکیه با تأکید بر گاز طبیعی (2015-2000)
حوزه های تخصصی:
ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای هستند که هریک از آن ها می توانند تأثیر زیادی بربخشی از گستره جغرافیای جهان، از خاورمیانه و شمال آفریقا گرفته تا خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز، داشته باشند. ترکیه در تلاش برای تقویت جایگاه بین المللی خود و اتخاذ رویکردهای جدید، بر اهمیت اتحاد با غرب تاکید فراوانی دارد. روابط با شرق و به ویژه کشورهای همسایه نیز در دو دهه اخیر به همان میزان اهمیت یافته اند. ایران نیز به عنوان کشوری بزرگ و بازیگری تأثیر گذار در خاورمیانه همواره در تحولات منطقه ای نقشی مؤثر ایفا کرده است. روابط ترکیه و ایران همواره محدودیت ها، تفاوت ها و رقابت های عمیقی داشته که از تعمیق روابط دوجانبه جلوگیری کرده اند. این شرایط امروزه نیز همچنان در حوزه های مختلف ادامه دارد، ولی این موضوعات هیچ گاه باعث توقف تلاش های دو کشور برای برقراری روابط دوستانه با یکدیگر و تلاش ها برای جلوگیری از بروز تنش در روابط دوجانبه، نبوده اند؛ این وضعیت باروی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، بیش ازپیش تقویت شده و مورد استقبال ایران نیز قرارگرفته است. این مطالعه با تأکید بر عامل انرژی و مطالعه روابط انرژی میان دو کشور با تأکید بر گاز طبیعی، با استفاده از داده های کمی، تأثیر این عامل را به عنوان پایه ای برای همکاری های بیشتر در سایر حوزه ها و وابستگی متقابل دو کشور، بین سال های 2000 تا 2015 بررسی کرده است.
دکترین تعامل سازنده در سیاست خارجی کشور
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۴ شماره ۴
حوزه های تخصصی: