فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۷۹ مورد.
تأملاتی چند در باب امکان و ضرورت اسلامی شدن دانشگاه
حوزه های تخصصی:
نیروهای اجتماعی شبکه ای: مفهوم نوین جامعه شناسی سیاسی جدید ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی نیروهای اجتماعی در فضای علمی جداساز پارادایم مدرن، کلیه مطالعات به سمت توجه به لایه بندی ها و گروه بندی ها هدایت می شود. برای این لایه ها و گروه بندی ها، مرزها و ثبات مشخصی فرض می شود و درنتیجه شناخت واقعی نیروهای اجتماعی دچار ضعف و نقصان می گردد؛ بنابراین با آشکار شدن ضعف پارادایم مدرن از نظر مبانی معرفت شناختی و ابزارهای شناخت، با تلاش برای عرضه ابزارها و قالب های جدید معرفتی، شاهد شکل گیری مفاهیم تازه ای هستیم که فضای علمی متفاوتی را ایجاد کرده است؛ ازاین رو سزاست با خروج ذهنی و علمی از پارادایم های مسلط و رها شدن از قید و بندهای آن، پرسش های مختلفی طراحی شود و در فضای متفاوتی به این پرسش ها پاسخ داده شود. در این مقاله سعی بر آن است تا مدل هایی برای مطالعه نیروهای اجتماعی عرضه شود که بیانگر واقعیت اجتماعی درحال دگرگونی و بدون مرزبندی مشخص باشد؛ ازاین رو نمی توان ویژگی های فرهنگی ثابت و مداومی برای نیروهای اجتماعی در نظر گرفت. امروزه مفروض کردن شناخت اجتماعی در وجوه فرهنگی آن به صورتی شبکه ای برای بررسی نیروهای اجتماعی جامعه ایران، امری ضروری است و به نظر می رسد شناخت مبتنی بر قشربندی و جداسازی (طبقه، گروه، حزب، شأن وغیره) چندان مفید فایده نباشد. درخواست های اجتماعی، مبنای شناخت و بررسی نیروهای اجتماعی شبکه ای و چگونگی عملکرد آنها را می توان به عنوان مفهوم نوین جامعه شناسی سیاسی جدید ایران در قالب«امر سیاسی» تلقی کرد.
تفکر روشن فکران عصر قاجار و امکان گذار از نظریه حکومت به دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عالم قدیم، با توجه به مفروض بودن ماهیت دینی اجتماع سیاسی و نظم مطلوب، حکومت در کانون نظریه پردازی قرار داشت. با ورود اندیشه های متجددانه به عالم ایرانی در عصر قاجار، شاهد فروپاشی بداهت این باورها و ضرورت بازاندیشی در آنها هستیم. روشن فکران در عصر قاجار متصدی چنین امری بودند. آنها چه میزان در بازاندیشی این باورها موفق شدند؟ روشن فکران برای بازاندیشی در باورهای به میراث رسیده از عالم قدیم، با موانع عملی مواجه بودند. از این رو آنها به جای پرداختن به بنیان های اجتماع سیاسی و دولت، استعمال درست اختیار سیاسی را - همانند متفکران عالم قدیم - موضوع اصلی نظریه پردازی خود قرار دادند. ولی بازاندیشی درباره ترتیبات سیاسی و نحوه کاربست اختیار سیاسی توسط حکومت، بدون دریافتی از ماهیت اجتماع سیاسی ممکن نبود. از این رو روشن فکران با پذیرش نظریه ای ضمنی درباره اجتماع سیاسی و با بهره گیری از دو شاخص «خیر عمومی» و «حقوق عامه»، به بازاندیشی در نظریه سلطنت و رابطه شریعت و نظم سیاسی پرداخته، نظریه جدیدی درباره حکومت عرضه کردند. اما نتیجه این رویکرد، خلق تنش تدریجی میان باورهای قدیم و جدید از نظم سیاسی و پدیدار شدن نظریه های سیاسی نوسازی شده فقهی بود. این نظریات با وجود تلاش برای مقاومت در برابر تصورات جدید از نظم سیاسی، برای اولین بار ناچار شدند که ماهیت اجتماع سیاسی و نه خصوصیات حکمران مطلوب را موضوع دقت نظر خود قرار دهند. در نتیجه، پدیدار شدن تفکر روشن فکری توانست پرسش از ماهیت دولت و اجتماع سیاسی را در کانون نظریه پردازی سیاسی متفکران ایرانی قرار دهد و راه را برای گذار تدریجی از «الگوی حکومت محور» به «الگوی دولت محور» نظریه پردازی سیاسی بگشاید.
نوستالژیا؛ مشروعیت و ضد مشروعیت در دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی اول و دوم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ انقلاب اسلامی ایران (بررسی ریشه ها و عوامل)
تفسیر سیاست در دولت پهلوی، بر مبنای الگوی نوستالژیا، هدف این مقاله است. نوستالژیا، به منزله موقعیتی بنیادین در حیات ذهنی انسان، می تواند عرصه سیاسی را متأثر از مضامین و انگاره های خود سازد. در این مقاله، با تمرکز بر دوره پهلوی، قصد داریم تا که نشان دهیم، مشروعیت، که از زمره مفاهیم اساسی مرتبط با سیاست است، ماهیتی عمدتاً نوستالژیک به خود گرفته بود. الگوی نوستالژیا، خودآگاه و ناخودآگاه، به یکی از سرمشق های جاافتاده و مسلط بر گفتمان های ایران عصر پهلوی تبدیل شده بود. در این مقاله، نوستالژیا، به مثابه محل اتصال فرهنگ و سیاست تفسیر می شود. الگوی نوستالژیا، آن چنان فراگیر بود که، حتی صورت بندی نظری ایده ها و افکار نیروهای رقیب و مخالف دولت پهلوی نیز، بیشتر درون چنین سرمشق فراگیر و عامی انجام می شد. این، عام بودن نوستالژیا است که هم گفتمان ملی ایران باستان گرایی حاکم و هم گفتمان دینی اسلام گرایی رقیب (و برخی دیگر گفتمان های حاضر در عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی) را پوشش می دهد. الگوی نوستالژیا، در عرصه سیاست، برای یکی (دولت پهلوی)، مقدمات کسب اعتبار و مشروعیت تدارک می دید و برای دیگری (گفتمان رقیب)، لوازم مورد نیاز جهت سلب مشروعیت از نظام موجود را فراهم می کرد. پارادایم نوستالژیا، نشان خود را بر سیاست در ایران آشکار ساخت.
قومیت یا قوم گرایی در تاریخ معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران اقوام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام هنر ساسانی
شورش های اجتماعی و مساله ی محرومیت نسبی (مطالعه موردی: قیام 15 خرداد در ورامین)
حوزه های تخصصی:
اهمیت قیام 15 خرداد در پیروزی انقلاب اسلامی امری نیست که بر کسی پوشیده باشد. در واقع اگر بخواهیم بر نقطه عطفی در روابط میان دولت و ملت در رژیم انگشت بگذاریم، باید بر همین امر تاکید کنیم. پیروزی هر انقلابی به مجموعه ای از عوامل عینی و ذهنی وابسته است؛ از جمله؛ رهبری، سازماندهی نیروها و نارضایتی عمومی که عمدتا در شکل خشونت های اجتماعی نظیر اعتصابات، تظاهرات، شورش ها و جنگ داخلی بروز می یابد. انقلاب اسلامی سال 1357 نیز خارج از این قاعده نمی باشد و در پیروزی آن تمامی این عوامل را می توان به نوعی جستجو کرد. صرف نظر از عوامل دخیل در پیروزی انقلاب ها، شورش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه ی همین اهمیت، نظریه های مختلف کوشیده اند آن را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه محرومیت نسبی می باشد. تا آنجا که به انقلاب سال 57 مربوط می شود، بدون تردید مهم ترین این شورش ها را باید در شورش اجتماعی 15 خرداد سال 1342 جستجو کرد. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر یکی از مهم ترین کانون های این شورش اجتماعی یعنی منطقه ی ورامین و در پرتو نظریه محرومیت نسبی به بررسی زمینه های شکل گیری این شورش اجتماعی بپردازد.
آسیب شناسی شکاف های اجتماعی و ارائه راهبردهایی برای تقویت همبستگی ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد با اتکاء به یافته های پژوهش های میدانی، وضعیت چهار شکاف اجتماعی عمده در جامعه ایران (شکاف های نسلی، جنسیتی، قومی و مذهبی) را آسیب شناسی کند و راهکارهایی برای تحکیم همبستگی اجتماعی و همگرایی ملی و تقویت الفت و دوستی در جامعه ایران ارائه نماید. نتایج بررسی ها نشان می دهد شکاف های اجتماعی فوق، شکاف های فعالی در جامعه ایران نیستند، اما در میان مؤلفه های گوناگون همبستگی اجتماعی و همگرایی ملی، نگرش جوانان، زنان، اقوام ایرانی و هم وطنان اهل سنت به مقوله هایی چون «عدالت اجتماعی»، «اعتماد عمومی» و «کارآمدی نهادها و مسئولین»، چندان مثبت نیست و اصلاح سیاست ها و برنامه ریزی های منتج به «کاهش فقر و تبعیض»، «افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی» و «افزایش تعاملات فرهنگی» در جامعه به ویژه در مناطق درگیر کشور برای تحکیم همبستگی اجتماعی، تقویت وحدت ملی و افزایش الفت و دوستی در جامعه ضروری است. تمرکز زمانی این پژوهش بر دهه 1380 می باشد
چرا مدافعان زنان از فمینیست نامیدن خود بیم دارند؟
حوزه های تخصصی:
زنان در ایران در معرض تبعیض جنسیتیاند. برای رفع این تبعیضات باید پویش زنان به یک جنبش نشاندار با عنوان فمینیسم تبدیل شود. بدین منظور باید تمامی عوامل فمینیستی دفاع از حقوق زنان - اعم از متفکران و عناصر اصلی، هواداران و علاقهمندان - با نشانِ «فمینیسم» معرفی شوند و ترسی از فمینیست نامیده شدن نداشته باشند
تاثیر انتخابات بر پایداری و ثبات نظام سیاسی
حوزه های تخصصی:
امروزه کمتر متفکر یا اندیشمند آگاه از مسایل سیاسی اجتماعی را می توان یافت که از اهمیت حیاتی مشارکت سیاسی برای بقا و پایداری سیستم های سیاسی غافل باشد و در مورد زیان های ناشی از فقدان آن هشدار ندهد. تا آنجا که به کار ما مربوط می گردد، شاید مهم ترین نتیجه و حاصل مشارکت سیاسی، تاثیر آن بر حفظ وحدت و یکپارچگی سیستم سیاسی و ایجاد ارتباط میان الیت سیاسی و مردم به گونه ای منطقی و صحیح به دور از عوام زدگی یا عوام فریبی می باشد. این امر به ویژه در مورد کشورهای جهان سوم که همواره در معرض رهبران پوپولیست هستند، صدق می کند. روشن است مشارکت سیاسی همانند مفاهیم سیاسی دیگر برای تحقق خود نیازمند مکانیزم مناسبی می باشد. در اینجا مهم ترین مکانیزم انتخابات می باشد که چنآن چه به درستی انجام پذیرد، می تواند ضریب ایمنی سیستم های را در برابر مشکلات و مسایل مختلف افزایش دهد. مقاله حاضر می کوشد با فرض نظریه سیستمی به بررسی این امر در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی بپردازد که بدون تردید یکی از مهم ترین ادوار تاریخ معاصر ما می باشد. در این دوره از یک سو نهضت ملی شدن صنعت نفت و از سوی دیگر تقلب-های انتخاباتی گسترده ای رخ داد که این امر موجب اعتراضات گسترده مردمی واقع شد. این اعتراضات که در پرتو پیوند میان مردم و الیت سیاسی صورت گرفت، پیامدهای عمیقی برای کل سیستم سیاسی به همراه داشت. اگر چه سیستم سیاسی در نهایت توانست از طریق کودتا زمام امور را در دست گیرد، اما به واسطه ی انسداد در گردش نخبگان و بستن مجاری مشارکت سیاسی هیچ گاه نتوانست خود را از کژکارکردهای مبتلابه رهایی بخشد و سرانجام نیز در انقلاب 1357 فروپاشید. از دیدگاه این مقاله، ثبات و پایداری هر سیستم سیاسی در وجود رابطه ای ارگانیک و قانونمند میان مردم و الیت سیاسی می باشد.
تبیین ساختاری علل فروپاشی دولت پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی نظریات مسلط جامعه شناسی سیاسی در حوزه مطالعات انقلاب و رابطه دولت و جامعه را به طور نسبی تحت تاثیر خود قرار داد. مهم ترین سوال ها پیرامون این حادثه سیاسی در تاریخ معاصر ایران مربوط به «چرایی و چگونگی» وقوع آن است. هدف اصلی در این مقاله پاسخ به «چرایی» ساختاری فروپاشی رژیم پهلوی دوم است. در پاسخ به این «چرایی» به سه علت/ فرضیه ساختاری و مکانیسم های علّی آن اشاره خواهد شد که نشان می دهند رژیم سابق از طریق چه مکانیسم هایی دچار آسیب پذیری شد. فرضیه اول معطوف به ماهیت دولت سلطانی در دوران رژیم پهلوی دوم است که آن را به عنوان یکی از علل تاثیرگذار در فروپاشی رژیم مدّ نظر دارد. فرضیه دوم در صدد است تا ماهیت رانتی رژیم شاه و سازوکارهای منتج از این ماهیت را به عنوان دومین علّت آسیب پذیری دولت مورد ارزیابی قرار دهد. فرضیه سوم فشارهای خارجی (ایالات متحده) به منظور استقرار دولتی دست نشانده و وابسته در منطقه را به عنوان سومین علّت آسیب پذیری معرفی می کند. ترکیب این سه پاسخ به مساله آسیب پذیری ساختاری رژیم پهلوی، مدلی نسبتاً جامع ارائه می دهد که از طریق آن می توان بخشی از ناکارآمدی دولت در عصر پهلوی دوم را تبیین کرد. این مقاله با روشی کیفی و تاریخی و با حمایت داده های کتابخانه ای نشان می دهد که وجه ساختاری وقوع انقلاب اسلامی ایران محصول ترکیب ماهیت سلطانی، رانتی و وابسته رژیم پهلوی بوده است.
قومیت یا قوم گرایی در تاریخ معاصر ایران
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران اقوام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام هنر ساسانی
جامعه شناسی کلان شهر تهران
حوزه های تخصصی: