فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۸۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
با مطرح شدن موضوع خودکامگی اکثریت در دو قرن هجدهم و نوزدهم میلادی توسط فدرالیست ها، الکسی دوتوکویل و جان استوارت میل، این اندیشه وران صورتی جدید از استبداد را در جهان آشکار کردند که برای بسیاری از افراد که تجربة خود کامگی فردی را از سر گذرانده بودند، تازگی داشت. با نقد دمکراسی بر پایة رأی اکثریت، مسأله اقلیتهای قومی، مذهبی و زبانی و حقوق و آزادیهای بنیادین آنان بطور جدی مطرح گردید. در برابر این چالش بزرگ، دمکراسی لیبرال بر پایة اصول سیاست بیطرفی ، برابری فرصتها و تبعیض مثبت کوشید در جهت تأمین حقوق اقلیت ها به رفع نقایص و کاستی های دمکراسی مدد رساند. بر این اساس ، میتوان دریافت که اقلیت ها در پرتو نظریه پردازی اندیشه وران دمکراسی لیبرال از امکانات و ظرفیت های بیشتر در تأمین حقوق و آزادی های خویش برخوردار شده اند.
دموکراسی واقعی؛ امکان تبدیل اقلیت به اکثریت
حوزه های تخصصی:
دکتر موسى غنىنژاد در این گفتوگو به بحث دموکراسى و رابطه آن با اقتصاد و نیز رابطه اندیشه مدرن با سنت پرداختهاند.
ترسیم چرخه عدالت در شاهنامه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ادبیات ایران زمین، چه شعر و چه نثر، بخش مهمی از تاریخ، فرهنگ و اندیشه جامعه را بازگو می نماید. شاهنامه فردوسی، یکی از منظومه های ادبی ایران و جهان می باشد که اندیشه سیاسی در ایران باستان و الگو شاهی آرمانی را جست وجو می کند. یکی از مؤلفه های بسیار مهم در آن، عدل و داد است که در نظام سیاسی مطلوب، تحقق می یابد. با نگاهی به چرخه عدالت که به سنت ایرانی بر می گردد ارتباط بین مؤلفه های این چرخه در شاهنامه، مشهود است که با ترسیم آن و برقراری ارتباط بین مفاهیم در شاهنامه، بخشی از اندیشه های سیاسی موجود در شاهنامه بررسی می گردد.
اخلاق سیاسی از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیستی گفتمان پسا ساختارگرا در سیاست
حوزه های تخصصی:
«پارادایم قدرت» به مثابه رهیافت نظری جدید و جایگزین نظریات «دولت» و «نظام سیاسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نظریه دولت» و برداشت های مختلف و متعارض از آن، رهیافتی مسلط در دانش سیاسی معاصر به شمار می آید. الگوهای مختلف لیبرالی، مارکسیستی و جهان سومی «نظریة دولت» ، همواره بازتاب گسترده ای در مطالعه سیاست در جوامع مختلف غربی و غیر غربی داشته و تئوری مرکزی غالب بویژه در ادبیات اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و جامعه شناسی تاریخی بوده است. موضوع و هدف اصلی این مقاله، تلاش در جهت صورت بندی یک رهیافت نظری جدید و جایگزینِ نظریات «دولت» و «نظام سیاسی» به گونه ای است که این رهیافت نظری جدید (تحت عنوان رهیافت «پارادایم قدرت») در عین اجتناب از برخی تقلیل گرایی های موجود در نظریات «دولت» و «نظام سیاسی» ، از قابلیت ها و مطلوبیت های معرفتی، روشی و نظری بیشتری برخوردار باشد.
روشنفکری و سیاست در گذر تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روشنفکری و سیاست پیوندی تنگاتنگ و دیرینه را با هم یدک میکشند. این مقاله درصدد است تا ضمن باز تعریف مفهوم روشنفکری، ارتباط بین این مفهوم و سیاست را در طول شش دوره از تاریخ تمدن غرب بررسی کند: 1) دوره یونانی ـ رومی (تا سده 5 میلادی)، 2) مسیحیت دوره اول از سده 5 تا سده 11 میلادی، 3) مسیحیت دوره دوم از سده 11 تا سده 16 میلادی، 4) از ظهور دولت – ملت ها تا پایان سده هجدهم، 5) از سده 19 میلادی تا پایان جنگ جهانی اول، 6) قرن بیستم و جریان های روشنفکری. در نهایت مقاله حاضر نقش روشنفکری و سیاست را در طی تاریخ تمدن غرب به سه گونه تحلیل مینماید: 1) نقد نظام سیاسی، 2) مشارکت در زندگی سیاسی و 3) کنارهگیری از سیاست..
دولت رفاه : گذشته ، امروز و آینده
حوزه های تخصصی:
دقیقه ای در باب نسبی گرایی، مطلق گرایی و عینیت باوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبی گرایی، مطلق گرایی و عینیت باوری، مفاهیمی هستند که در تاریخ فلسفه به طور عام و فلسفه علم به طور خاص بسیار مورد رجوع و بحث بوده اند. مقاله حاضر پس از ذکر مقدمه ای، به معرفی مفاهیم مذکور از مناظر گوناگون پرداخته و هر تعریف در هر منظر را ارزیابی نموده است. مقاله نشان داده است که دامنه نسبی گرایی، بسیار مبسوط است و شاید تنوع آن به هزار نوع برسد و چه بسا به نحو مضمون و ناآگاهانه بر عادات شناختی پژوهشگر مؤثر شود. مقاله به عینیت باوری (که در تقابل با نسبی گرایی بوده و گونه ای مطلق گرایی است) نیز پرداخته و نشان داده که این گرایش، میراث تفکر نیوتنی ـ دکارتی است و گرایش های جدید فلسفه علم، آن را پشت سر گذارده است. در پایان مقاله، مصادیقی از مطلق گرایی و نسبی گرایی ذکر گردیده است.
تفکیک قوا در عمل ، نگاهی اجمالی به مدل های تفکیک قوا
حوزه های تخصصی:
بررسی جامعه شناختی نسبت دموکراسی و سکولاریسم (مطالعه موردی تجربه دموکراتیک فرانسه و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله یافتن پاسخی علمی به این پرسش اساسی است که آیا بین دموکراسی و سکولاریسم نوعی تلازم منطقی برقرار است یا اینکه از یک منظر جامعه شناختی عامل دیگری در سکولاریزه شدن دموکراسی ایفای نقش می کند؟ در جستجوی پاسخ این پرسش از این فرضیه استفاده شده است که مهم ترین عامل تعیینکننده نسبت دموکراسی و سکولاریسم، گرایشات ایدئولوژیک نیروهای اجتماعی غالب جامعه است . این فرضیه با روش مطالعه موردی و کنکاش تاریخی بررسی شده است و در همین چارچوب تجربه دموکراتیک فرانسه و ایران مورد توجه قرار گرفته است. نتایج حاصله، فرضیه فوق الذکر را تایید می کند .بر همین اساس می توان گفت بین دموکراسی و سکولاریسم رابطه تلازم منطقی وجود نداشته و شکل گیری دموکراسی سکولار مسبوق به وجود زمینه اجتماعی ویژه ای است.
مقایسه عقلانیت ارتباطی با عقلانیت وحیانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم ایدئولوژی
حوزه های تخصصی:
درآمدی نظری بر حل منازعات سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حل و فصل منازعات سیاسی داخلی، موضوعی است که در مقایسه با منازعات بین المللی کمتر مورد بررسی و نظریه پردازی قرار گرفته است. نوشته های موجود نیز، بیشتر به شیوه ها و فنون حل و فصل این منازعات مربوطند. به طور کلی، جای مباحث نظری به ویژه در مورد شرایط و ملزومات حل و فصل این منازعات تا حدود زیادی خالی است. با وجود این، در متون علوم سیاسی، دلالت های ضمنی و آشکار فراوانی در باره این موضوع وجود دارد. در این مقاله، با جستجو در متون علوم سیاسی، مباحث مرتبط با این موضوع، استخراج، طبقه بندی، بررسی و ارزیابی شده اند. همچنین، کوشش شده است تا از طریق بازسازی و مفهوم بندی این مباحث، یک چارچوب نظری در باره شرایط و ملزومات حل و فصل منازعات داخلی ارائه شود. در این چارچوب نظری، «دولت» به عنوان عامل و متغیر اصلی، هم در بر انگیختن این منازعات و هم در حل و فصل آنها، شناخته شده است. براین اساس، استقرار «دولت حلّ منازعه» و طراحی و پیشبرد «سیاست بازسازی اجتماعی فعال»، شرط لازم برای حلّ و فصل یا تعدیل منازعات در جوامع «پُر آشوب» و «بی ثبات» معرفی شده است.
ناسیونالیسم، مشکله هویت و دولت ملی درتئوری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال کلی این مقاله دو موضوع اساسی در باب ناسیونالیسم به عنوان داعیهای هویتی را دربرمیگیرد، نخست آنکه میکوشد با متمایز کردن دو نوع ناسیونالیسم کلاسیک و مدرن، پندار ناسیونالیسم بهعنوان مولود مدرنیسم و روشنگری را رد کرده و حس ناسیونالیستی یا میهندوستی را به طول تاریخ بشر تسری دهد و از طرفی دیگر ادعای ایدئولوژی بودن ناسیونالیسم را نپذیرفته و آن را بهعنوان نظریهی «اندیشه و عمل» تنها بخشی از نظام ارزشی جوامع میداند که تجلی نهایی آن بسته به نوع چینش گزارههای هر نظام ارزشی میباشد. این نوع چینش ناسیونالیسم در کنار سایر ارزش ها باعث شده تا این نظریه دستمایه جهانگشایی و جنگهای جهانی گردد و رهبرانی مانند موسولینی و هیتلر نمایندگان آن به حساب آیند، در حالی که رهبرانی مانند ماندلا، سوکارنو و مصدق با این اندیشه پیامآور رهایی و استقلال گردیدهاند. این مقاله درصدد آن است تا بیان کند علیرغم فرآیند جهانیشدن نه تنها اعتبار ناسیونالیسم و دولت - ملت ها از دست نرفته بلکه شواهد و قراین فراوانی بر اعتبار دایمی آنها حکایت میکند. با این اوصاف کوشیدهایم تا نوع نگاه به ناسیونالیسم و دولت -ملت را در بخشی از نظریه اجتماعی و فلسفی قرن 19 و 20 پیگیری نماییم.
نمایندگی یا وکالت (اشتراک و افتراق نهاد «نمایندگی» و «وکالت»)
حوزه های تخصصی: