فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۳٬۴۶۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
69 - 90
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از بزرگ ترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از طرفی حافظ، خداوندگار غزل های عاشقانه - عارفانه است. موضوع عرفان از لطیف ترین و بااهمیت ترین موضوعات بشری است و آن، دستیابی به کنه حقیقت و فناشدن در ذات حضرت معشوق است. هدف عرفان و عارف رسیدن به صفای باطن، فانی شدن از صفات رذیله و غرق شدن در دریای حضرت حق از طریق کشف و شهود، و نایل شدن به معرفت حقیقی و اتّحاد با حضرت حق است که اهمیّت این موضوع و شباهت هایی که میان اندیشه های خواجه شیراز و ابن فارض وجود دارد، باعث شد تا نگارنده به بررسی تطبیقی مفهوم عرفانی «فنا» در «دیوان» حافظ و «تائیه» کبری ابن فارض حموی بپردازد.
بررسی تطبیقی یوتوپیای تامس مور با شهر نیکان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
91 - 109
حوزه های تخصصی:
تشکیل جامعه آرمانی از دغدغه های فکری بشر است که از دیرباز اندیشه او را به خود مشغول کرده است. کتاب «زرّین کوچک» تامس مور را می توان به عنوان شاهد مثالی بر این ادّعا ذکر کرد. در این کتاب، که از مشهورترین نمونه های آرمان شهر غربی به شمار می رود، نویسنده کوشیده است تا با توصیف جزئیات به خلق جهان مطلوب خود بپردازد. از سوی دیگر نیز یکی از آرمان شهرهای شرقی (ایران) شهر «نیکان» است که نظامی در آن به توصیف جامعه آرمانی خود پرداخته است. راقم این سطور سعی کرده است تا با بررسی این دو جامعه آرمانی تفاوت نگرش اندیشه های شرق و غرب و همچنین وجوه شباهت و افتراق این دو مدینه را بیان کند.
بررسی و مقایسه دو نماد فرهنگی شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
133 - 147
حوزه های تخصصی:
همواره از میان شخصیت های داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیات های مختلف، چهره هایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدل شدن به یکی از شخصیت های ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را می یابند و به تعبیری نیز می توان آنها را «مجسمه های فرهنگی» یا «نمونه های ازلی ذهن» آن جامعه نامید. فاوست ، قهرمان نمایشنامه گوته و شیخ صنعان ، قهرمان «منطق الطیر» عطار از اینگونه نمونه های ازلی ماندگار هستند که در این مقاله به عنوان دو نماد فکری و فرهنگی شرق و غرب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند.
مقایسه دیدگاه جلال آل احمد و مصطفی لطفی منفلوطی در زمینه روشنفکری و غربزدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
101 - 116
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی و تطبیق آثار مصطفی لطفی منفلوطی، شاعر و نویسنده مبارز و برجسته مصری با آثار جلال آل احمد، با تکیه بر نظریه پسا استعماری (روشنفکری و غرب زدگی) پرداخته شد؛ نیز به مقوله هایی مانند: دیدگاه های این دو نویسنده در مورد زن، هجوم غرب به زنان جامعه مصری و ایرانی، تحت شعاع قرار گرفتن حجاب و عفاف، تهاجم غرب به روستاهای این دو کشور و علت لامذهبی و دین گریزی جوانان مصری و ایرانی و بی قیدیشان نسبت به خانواده و وطن. همچنین نظر نویسنده درباره لزوم تصفیه دستاوردهای غربی، وجه اشتراک و افتراق آنها و در پایان نیز دیدگا ههای برخی از روشنفکران و متفکران معاصر این دو نویسنده آورده شده است.
بررسی تطبیقی «روایت پردازی» در «رسالة الطیر غزالی» و«منطق الطیر عطار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان تجربه ها و آموزه های عرفانی از طریق متون روایی نمادین، پیشینه ای طولانی دارد. متونی از این دست به دلیل بهره گیری از ابزاری کارآمد جهت انتقال مخاطب از حقیقت به عینیت و هدایت ذهن «روایت-گیر» در سیری استعلایی، موجبات استحالة وی را در جهت انفکاک از من تجربی و دست یافتن به جهانی آرمانی فراهم می آورد. در این میان «رسالة الطیر غزالی» و«منطق الطیر عطار» حکایت هایی تمام عیار و با پردازشی ماهرانه هستند که با نگرشی نمادین به قلم درآمده اند و در حقیقت نوعی «حماسة عرفانی» به شمار می روند که سفر فکرت قلبی را در قالب هجرتی پرمخاطره به تصویر می کشند.
با وجود وجوه افتراق در ساختار و پرداخت دو حکایت، از جمله توجه ویژه عطار به بهره گیری از حکایت های میانی، استفاده از عناوین ابتدایی، شرح و تفصیل ماجراها و بر صحنه آوردن شخصیت هایی گسترده و همه جانبه، عنایت خاص غزالی به خط روایی متصل، به تصویر کشیدن قهرمانان ناشناس و رعایت حداکثر ایجاز در روایت پردازی، موارد تشابه دو حکایت نیز درخور توجه هستند که از آن جمله اند: بهره گیری از راوی دانای کل و بن مایة «سفر» در هر دو حکایت، اشتراک مقصد نهایی سفر پویایی و استحالة شخصیت ها و حاکمیت بی چون و چرای اقتدار الهی که در نهایت راهگشای تفکر مخاطب در بررفتن از محسوس به معقول و تعین به شهود می شود.
هدف اصلی این نوشتار، انجام پژوهشی تطبیقی میان دو حکایت برای دست یابی به موارد اشتراک و افتراق دو اثر و واکاوی ابزار کارآمد روایت برای پردازش متنی اثرگذار است.
جلوه های خردورزی ایرانیان باستان در شاهنامه و منابع عربی
حوزه های تخصصی:
خردگرایی از اندیشه های بنیادین فرهنگ ایرانی است، زیرا این فرهنگ، سعادت و رستگاری آدمی را در استخدام خرد می داند. از این دیدگاه خرد بزرگترین موهبت الهی و مهم ترین ابزار برای مبارزه با دیوهایی است که در درون آدمی به صورت صفات ناپسند چون حرص، خشم، حسد و...فرو خفته اند. این بینش از آغاز تا پایان، چون خون در پیکر شاهنامه جاری است. فردوسی در جای جای شاهنامه صفات نیک و آثار پر برکت آن را بر می شمارد و در ستایش امور پسندیده و نکوهش امور ناپسند، خرد را معیار قرار داده، آن را چون ترازو ملاک سنجش می داند. این جهان بینی، موجب شده است که فردوسی ستایش خرد را مقدم بر ستایش پیامبر بیاورد و برخلاف دیگر ستایش گرانِ دانش، قید و شرطی برای ستایش دانش نیاورد. در شاهنامه، سخنان حکیمانه ی بسیاری دیده می شود که فردوسی آنها را از خردمند، مرد خرد، خردمند ایران و... نقل کرده است، تأمل در منابع عربی که آکنده از اقوال حکیمانه ایرانیان است، نشان می دهد بسیاری از این خردمندان، حکیمان ایرانی چون بزرگمهر و انوشروان هستند.
تقابل نمادهای خیر و شرّ در دوره ی اساطیری شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل خیر و شرّ از مضامین اصلی شاهنامه است. اعتقاد به وجود دو قطب اهورایی و اهریمنی، ریشه در باورهای اساطیری ایرانیان دارد و این عقیده در سرتاسر شاهنامه نیز انعکاس یافته است. در شاهنامه هر جا که نیروهای خیر، مانند فریدون و ایرج که نماد خرد و خیر هستند، حضور دارند، نیروهای تاریکی، مانند ضحاک و تور نیز، که نماد شرّ و نابخردی هستند، به ستیزه با آنان مشغولند. دیوها نماد ضدّ ارزش ها، و قهرمانان نماد ارزش ها هستند. این دو نیرو همواره در حال جدالند. نیروی شرّ به اندازه ی نیروی خیر تواناست، تا جایی گاه گاهی غلبه با این نیروست؛ امّا سرانجام نیروی خیر بر شرّ سیطره مییابد. با وجوداین، ستیز میان روشنایی و تاریکی در هزارهی سوّم هرگز پایانی نخواهد داشت، زیرا این ستیز، سبب تداوم هستی است و اگر چنان چه یکی از این دو نیرو به طور مطلق بر دیگری غلبه یابد، هستی پایان خواهد پذیرفت.
روزگار، خرد و جهل از دیدگاه ناصرخسرو قبادیانی و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
89 - 109
حوزه های تخصصی:
ناصر خسرو و احمد شوقی اگرچه هم از نظر زمان و هم از نظر مکان زندگی، بسیار از هم دورند و به دو فرهنگ و تمدن و دو زمان متفاوت تعلق دارند، لیک در پرداخت و بیان برخی مضامین؛ دیدگاههایی شبیه به هم دارند.
در این جستار، تلاش می کنیم به بررسی تطبیقی دیدگاه این دو شاعر درباره روزگار، خرد و جهل بپردازیم.
خوانش تطبیقی جلوه های پایداری در شعر معاصر ایران و فلسطین(مطالعه ی مورد پژوهانه: شعر معین بسیسو و قیصر امین پور)
حوزه های تخصصی:
شعرمعین بسیسو و قیصر امین پور، تصویرگر چهره ی خونین ویران شهرهای میهن این دو شاعر در بحبوحه ی جنگ و هجوم متجاوزان است؛ نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا با بکارگیری روشی توصیفی- تطبیقی، به بررسی و واکاوی دو چکامه ی «الصوت مایزال» از معین بسیسو و «شعری برای جنگ» از قیصر امین پور بپردازند؛ در این دو شعر، شاعران به توصیف شهرهای خود در زمان جنگ پرداخته و دو تصویر متفاوت از مردم میهن خویش را در رویارویی با متجاوزان پدیدار می سازند: یکی تصویر مردمی که به خاطر دفاع از مرز و بوم و ارزش های خویش، طعم جنگ را چشیده و جامه ی سرخ شهادت پوشیده اند و دیگر تصویر مردمی که چشم بر رخدادهای تلخ و ناگوار جنگ فرو بسته و به کنج عزلت خویش خزیده اند. در جستار حاضر، تلاش شده است تا با بهره گیری از مبانی مکتب واقع گرایی، مشابهت ها و تفاوت های دو چکامه ی مذکور با نظر به کلمات، موسیقی و تصاویر آن ها مورد بررسی، تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.
تطبیق مبانی کلاسیسیم در فن شعر بوالو و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعهٔ روابط و مشابهت های مکتب های ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار می رود. یکی از مناسب ترین مکتب های ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن می توان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریه پرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهم ترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریهٔ شعرِ بزرگان ادب فارسی نیز می توان دید. در تاریخ نقد و نظریه های ادبی، بوالو در میان سلسلهٔ شخصیت های ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوراس قرار می گیرد که کتابی دربارهٔ فن شعر نوشته اند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگی های مهم حیات فکری و ادبی در فرانسهٔ قرن هفدهم، و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینهٔ کتاب های فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرودِ فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسی ترین اندیشه های ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشه های بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان می دهد که فن شعرِ بوالو را می توان محوری برای مطالعهٔ تطبیقی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.
مقایسه کلیم کاشانی و محتشم کاشانی از منظر بلاغت شعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی، مطالعه هوشمندانه اثر ادبی و توصیف و تحلیل آن است. کسی که بنا بر این فرایند و درباره اثری داوری می کند، او را منتقد یا ناقد ادبی می نامند. منتقد ادبی بنا بر شیوه ایی شناخته شده، به نقد اثر می پردازد و گاهی نیز بنا بر طبقه بندی تازه ای که خود ارائه می دهد، به گونه ای اثر را در منظر سنجش قرار می دهد که حکمش مقبول مخاطب عام و بیشتر منتقدان دیگر قرار گیرد. یکی از مسیرهایی که در میان انواع و اقسام شیوه های نقد ادبی، مسیری روشن و همگان پذیر است، شیوه مقایسه است. بدیهی است که مقایسه، زمانی مقبول می افتد که دو اثر یا دو پدیده، وجوه مشترکی داشته باشند. این وجوه البته تنوع دارد؛ امّا بررسی جهان پیام اثر و جهان شکل اثر، کلّی ترین تقسیم بندی برای موضوعات مقایسه پذیر در حوزه نقد ادبی است. در این مقاله، سروده های کلیم کاشانی و محتشم کاشانی که هر دو از شاعران یک دوره به شمار می روند، از منظر بلاغی، مورد مقایسه قرار گرفته است. در این مقایسه، طی گزینش و تشریح برخی از آرایه ها که در گستره شعر آن شاعران، کاربرد فراوان داشته است؛ چنین نتیجه گیری شده که کلیم کاشانی در بازنمود شعری آن آرایه ها، از محتشم، استوارتر، شاعرانه تر، سنجیده تر و در یک کلام، هنری تر عمل کرده است.
تأثیر حکمت هاى نهج البلاغه در ترجمه عربى کلیله و دمنه
حوزه های تخصصی:
ابن مقفع با ترجمه کلیله و دمنه از زبان پهلوى به عربى، در سبک ادبى و شیوه هاى آن، طرحى نو در انداخت. به این سبب، کلیه و دمنه جایگاهى بس والا در ادب عربى یافت و در آثار پس از خود سخت مؤثر افتاد.
در این پژوهش، بى آنکه قصد انکار ریشه هاى ایرانى و هندى کلیله را داشته باشیم بر آنیم که نشان دهیم حکمت هاى نهج البلاغه بر ترجمه ى ابن مقفع تأثیر گذاشته است. این تأثیر، قوى و غیر قابل تردید است؛ زیرا در این اثر ماندگار، حداقل هشت عبارت و ده ها مضمون از نهج البلاغه دیده مى شود. در نتیجه باید گفت: یکى از منابع فکرى ابن مقفع در ترجمه ی کلیله، سخنان حضرت على (ع) است. همچنین با جستجو در منابع معتبر عربی نشان داده ایم که این سخنان هرچند سال ها پس از ابن مقفع در مجموعه ای به نام نهج البلاغه جمع آوری شده ولی پیش از آن نیز به نام امام علی (ع) شهرت داشته است و بسیاری از ادیبان و صاحب نظران اهل سنّت، آن ها را از امام علی(ع) دانسته اند.