فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۳٬۵۴۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در شعر سهراب سپهری، فلسفة تعلیم و تربیت و توجه او به این ساحت بنیادین حیات بشری است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که جهانبینی، شخصیت و زندگی عملی خود سپهری نیز از دهة چهل خورشیدی بدین سو، دگرگونی عظیمی داشته است. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابعادی از تأثیرپذیری سهراب سپهری از رویکردهای پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت و مشخص کردن همسویی و همخوانی نظرات وی با نظریات اریک فروم (1980- 1900) است. در نگاه پدیدارشناسانة سپهری و فروم، کودکی مفهومی فلسفی دارد و معادل آزادی، ادراک شهودی پدیدهها و کسب تجربة فردی است، بروز غرایز و سائقها، زمینة کسب «فردیت» کودک است و بلوغ، زمان استقلال از افکار و اعمال تقلیدی است. ستیز با عادات، نهی و نفی دانش تحمیلی، ستایش تنهایی و پذیرش مرگ از دیگر موارد همسویی نظرات سپهری و اریک فروم به شمار می روند.
مقاله به زبان عربی: بررسی بسامد دو واژه ""رندی"" و ""ظرف"" در شعر حافظ و ابونواس (دراسة موتیف ""الظرف"" و""رندی"" فی شعر أبی نواس الأهوازی وحافظ الشیرازی قراءة مقارنة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ و ابونواس دو تن از شاعران بنام ایران زمینند. شاعر اول را بیشتر به اشعار غزلی و عارفانه اش می شناسند و دومی به باده سرایی در طول تاریخ ماندگار شده است. اما این ظاهر قضیه است؛ وقتی در اعماق اشعارشان تأمل می کنیم رازهای ناگفته ای برملا می شود.
دو واژه ""رندی"" و ""ظرف"" که به ترتیب در شعر حافظ و ابونواس از بسامد بالایی برخوردار است، شخصیت این دو شاعر را معرفی می کند. پس از بررسی معنای این دو واژه در فرهنگ لغتها، به بررسی رندانگی حافظ و ظرافت ابونواس می پردازیم و به این حقیقت دست می یابیم که چطور فاصله شش قرن بین آن دو با توجه به همانندی اندیشه شان، بی معنی می نماید. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی تاریخی است؛ با توجه به ویژگی های اجتماعی حاکم بر زمانه دو شاعر و با تحلیل شواهد موجود در آثارشان و با نگاهی نقادانه و بی طرف به بررسی شخصیت رندانه دو شاعر می پردازیم.
جایگاه مادر در شاهنامه و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الطبیعه الرمزیه فی شعر بدرشاکرالسیاب ونیمایوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بما أن الرمزیه هی مدرسه تأویلیه وفنیه تزید النص حِرفیه وبهجه، حاولنا أن نتطرق إلیها من خلال الطبیعه ونظامها الحرکی. فالطبیعه الرمزیه هی حصیله مخیله وبیئه. والشاعر فی خضم البیئه یجسد لنا ألَم الإنسان المعاصر بالأسلوب الرمزی. لکن یبقی سؤالٌ جوهریٌ، هل الطبیعه الرمزیه فی شعر نیما یوشیج وبدرشاکرالسیاب تأخذ طابعاً اجتماعیاً (سوسیولوجیاً) وسیاسیاً؟
نری الشاعرین یعیشان فی بیئه خضراء. لذا نری مدلولات الطبیعه کالنخیل والغابه والصفصاف والنیلوفر والصنوبر والبحر والمطر تهیمن علی المعجم اللغوی لهذین الشاعرین وتأخذ دلالات رمزیه کالثوره والوطن والخصب.
فی بحث الطبیعه الرمزیه حاول الشاعران أن یصورا الوطن کحقل محروق. تضافرت حوله عوامل سیاسیه ملتهبه متمنیین هطول أمطار الثوره. لتزدهر حال الأمه وتنقشع الغمه وین زاح غبار الاستعمار وینسحب الاستبداد لیجری فی خلیج الحیاه، الحنین إلی العوده وإلی المستقبل الواعد.
چگونگی حضور خیام در شعر عبدالوهاب البیاتی با تأکید بر دو دفتر شعری «الذی یأتی ولا یأتی» و «الموت فی الحیاة»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد چگونگی حضور اندیشه های خیّام را، به عنوان یکی از مفاهیم پر بسامد، در شعر عبدالوهّاب البیاتی شاعر نام آشنای عراقی بررسی کند و برای انجام این کار دو دفتر شعری «الّذی یأتی ولا یأتی» و «الموت فی الحیاة» که بیشترین توجّه را به خیام دارند، مورد بررسی قرار گرفته اند.
در این مقاله خیّام به سه شکل در شعر بیاتی بازیابی شده و مورد کنکاش قرار گرفته است. نخست ذکر نام خیّام و توصیف او، دوّم اندیشه های خیّامی که شاعر تحت تأثیر آن ها به سرودن پرداخته است و پس از آن بررسی نقاب خیّام که یکی از تکنیک های جدید و پر کاربرد در شعر معاصر عرب است. همچنین این پژوهش به جنبه ای دیگر از تأثیرپذیری بیاتی از خیّام یعنی رباعی سرایی پرداخته است.
خواننده درخواهد یافت که بیاتی زندگی، شخصیّت و تفکّرات خیّام را به عنوان همزادی برای خود در نظر گرفته و به شعرش وارد کرده است و با نسبت دادن بسیاری از ویژگی های جدید به خیّام، از او اسطوره ای می سازد که تمام ویژگی های مورد نظر شاعر انقلابی را داراست. خیّام در بسیاری از سروده ها خودِ شاعر است و به یقین نیشابور جایگاه خیّام و شهر آرمانی بیاتی، همان بغداد، زادگاه اوست.
نوع شناسی تطبیقی رمان تاریخی فارسی و عربی (از سر والتر اسکات انگلیسی و جرجی زیدان تا محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های پژوهشی و مطالعاتی مهم در ادبیّات تطبیقی، به بررسی سیر مکتب ها، انواع و جریان های ادبی و البتّه تبیین تفاوت ها و همانندی های سرگذشت و چگونگی ظهور و بروز و زوال این گونه ها و جریان ها و مکتب ها در ادبیّات ملل مختلف اختصاص دارد. شعر حماسی، ادبیّات نمایشی، داستان و... در ادبیّات فارسی و عربی چه سیر و سرگذشتی داشته اند؟ رمان تاریخی چگونه از ادبیّات اروپا به ادبیّات فارسی و عربی راه پیدا کرده است؟ و... این پرسش ها جزء دغدغه های علمی مهمّی هستند که حوزة پژوهشی یادشده بدان ها
می پردازد. پرسش اخیر دقیقاً همان مسأله ای است که این جستار که به زیرشاخه پژوهشی ادبیّات تطبیقی و ترجمه پژوهی(1) نیز نزدیک است، در پاسخ بدان سامان یافته است. پژوهش حاضر، با تکیه بر این فرضیة بنیادین که ترجمه (و بویژه آثار مترجمان نویسنده)، در انتقال «رمان تاریخی» از ادبیّات اروپا به ادبیّات عربی و فارسی نقش انکارناپذیری داشته و به پیدایش یک گونة ادبی جدید در زبان مقصد منجر شده است، به بررسی سیر این نوع ادبی از ادبیّات اروپا تا ادبیّات عربی و فارسی می پردازد و با تحلیل دو نمونة متنی فارسی و عربی، برخی تفاوت های بنیادین گونة رمان تاریخی را در دو ادبیّات فارسی و عربی تبیین می کند و ازجمله آشکار می دارد که شمس و طغرا، شاهکار محمّدباقرمیرزا خسروی با این که او خود، یکی از مترجمان رمان تاریخی جرجی زیدان (که او خود بیشتر تحت تأثیر والتر اسکات انگلیسی بوده) به فارسی است، به گونة فرانسوی رمان تاریخی نزدیک تر است و نسبت به دوشیزة شامی جرجی زیدان، از بلوغ فنّی و ساختاری بیشتری برخوردار.
مطالعه تطبیقی واژه افزایی در فارسی و عربی (با تکیه بر سه عنصر اشتقاق، ترکیب و تغییر معنایی کلمات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این مقاله، فرایند واژه افزایی این دو زبان را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و توانایی ها و محدودیت های هریک از این دو زبان را در مسیر پویایی و زایایی نشان داده اند. این پژوهش، اشتقاق، ترکیب و تغییر معنایی کلمات را به عنوان سه ساز وکار اصلی و مشترک میان این دو زبان در حوزه واژه افزایی مورد مطالعه و دقت نظر قرار داده است. مطالعه حاضر نشان می دهد ساختار گسترده اشتقاقی و ترکیبی که زبان فارسی از آن برخوردار است، در قرن گذشته، بیشتر در خدمت زایایی قرار گرفته و طیف وسیعی از واژه های جدید به ذخیره انبوه واژگانی این زبان راه یافته است. در زبان عربی، از آنجا که واژگان در قالب هایی وزنی پایه ریزی شده اند قالب ها، انعطاف لازم را برای صورت بندی واژه هایی که از طریق ترکیب ساختاری ساخته می شوند، ندارند و محدودیت های ساختاری خود را بر برخی واژگان تحمیل می کنند. در زبان فارسی نیز، تکیه افراطی بر ساخت واژگان از طریق ترکیب، در مواردی باعث استفاده کمتر از عناصر اشتقاق ساز و نادیده گرفتن عنصر اشتقاق شده و مانعی در برابر زایایی واژگان اشتقاقی ایجاد کرده است.
رویکردی تطبیقی به بینش فرجام شناسانه ی شعر بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدر شاکر السیاب، شاعر نوپرداز عراقی در دوره ی معاصر (1964-1926) و به باور برخی صاحب نظران، طلایه دار جریان نوپردازی در شعر معاصر عربی، از سرایندگانی است که در متن نمادگرایانه ی بسیاری از سروده های خویش در جایگاه یک «شاعر- مکاشف» به طرح و تبیین گونه ای ادبیات مکاشفه ای (Apocalyptic Literature) می پردازد؛ در ادبیات فارسی نیز، فروغ فرخزاد(1345-1313) از برجسته ترین سرایندگان معاصر در گستره ی ترسیم و تبیین ادبیات مکاشفه ای در شعر به شمار می رود. مقاله ی حاضر، جستاری توصیفی- تطبیقی است در راستای ترسیم نمودهای ادبیات مکاشفه ای در شعر «رؤیا عام1956» بدر شاکر السیاب و «آیه های زمینی» فروغ فرخزاد؛ و می کوشد تا پس از ترسیم چارچوب، زوایا و شاخصه های ادبیات مکاشفه ای و بیان گونه های آن به توصیف و تبیین چگونگی ظهور و بروز آن در متن ادبی بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد، خوانش سازه های ادبیات آپوکالیتیک در دو متن و بازکاوی و تطبیق بینش و نمود آپوکالیپس(Apocalypse) در سروده های یادشده بپردازد؛ از مهمترین این نمودها که در پژوهش پیش رو مورد توجه قرار دارند، عبارت اند از : مکاشفه های پیش گویانه ی دو شاعر به منظور ملموس ساختن اکنونِ بحران، فاجعه، بی نظمی و بی عدالتی، ترسیم کشمکش دو جریان خیر و شر یا به دیگر سخن روایت نبرد اهورا و اهریمن با رویکرد به دوران معاصر با طرح احتمال تحقق حالت برتر و بکارگیری اساطیر رستاخیز، نجات و قربانی به منظور آفرینش فضایی آخر الزمانی و رستاخیزی.
خوانش بینامتنی پیکر فرهاد و بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنابر نظریه بینا متنیت هیچ متنی در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر خواند یا تفسیر کرد. در روند خوانش داستان پیکر فرهاد تاثیرپذیری از بوف کور به روشنی محسوس است در واقع در این اثر، مؤلف نشانه هایی به کار می برد که با بررسی این نشانه ها می توان جنبه های بینامتنی را تشخیص و منابع آن را شناخت. این تحقیق با استفاده از روشِ تطبیقی و بر اساسِ نظریه بینامتنیت و بررسیِ شواهد به دنبالِ اثباتِ این فرضیه است که وجوهِ اشتراک بین داستانِ پیکر فرهاد و بوف کور که در پارهای موارد ماهیتِ تقلیدی پیدا می کند اتفاقی نبوده و این امر بیانگرِ تاثیرپذیریِ عباس معروفی از صادق هدایت در خلق این اثر است. همسانیِ پیرنگ، شیوه ی روایی یکسان(جریان سیال ذهن)، اعتقاد به تناسخ، استفاده از نماد های مشترک مانند نیلوفر کبود و ... از گزاره های مشترک این دو متن است و بررسی و تحلیل این اشتراکات در جهتِ اثباتِ بینامتنیتِ این دو متن از مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
رویکردی روایت- شناختی به لیلی و مجنون نظامی و رومئو و ژولیت شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی به مدد قریحه و تخیل شاعرانة خویش از داستانی محلی به نام لیلی و مجنون شاهکاری جاودانی در ادب فارسی خلق نمود که خیل وسیعی از شاعران را به تقلید و نظیره گویی از آن برانگیخت. ویلیام شکسپیر نیز با الهام از داستان رومئو و ژولیت که از دیرباز بخشی از ادبیات انگلیسی شمرده می شد، اثری زوال ناپذیر در عرصة ادبیات آفرید. در مقالة حاضر با معرفی رویکرد روایت شناسی به ویژة الگوی گریماس، بر آن هستیم تا با درنظرگرفتن مؤلفه های رویکرد یادشده، به مقایسه منظومة لیلی و مجنون اثر نظامی و رومئو و ژولیت اثر شکسپیر بپردازیم. در ابتدا، خلاصه ای از روایت این دو اثر را ارائه کرده ایم و سپس، شباهت های روایت شناختی آن ها را بررسی کرده ایم. افزون براین، در چارچوب کنش ها و کنشگرهای شناسایی شده در آن ها، به بررسی نگرش این آثار به جایگاه زن پرداخته ایم.
پیوند میان شعر و هنر نقاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
155 - 170
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقابله ای در مفهوم فراگیرش در بر گیرنده پیوند ادبیات با دیگر هنرهای زیباست. دیدگاه های نظریه پردازانی چون ارسطو و هوراس درباره گونه های هنر مبنای پژوهش های مقابله ای و بررسی پیوند و همانندی میان هنرها شده است، و به ورود اصطلاحات تصویرپردازی و کنده کاری و مجسمه سازی در حوزه شعر انجامیده است. در این جستار به کاربرد هنر مجسمه سازی و کنده کاری در شعر پرداخته می شود، و مفاهیم بدیع برآمده از این پیوند به خواننده ارائه خواهد شد. بر این پایه به واکاوی دو قصیده أبو ریشه و کیتس با عنوان های «معبد کاجورائو» و «گلدان یونانی» پرداخته، و مصادیق تأثیر و الهام را بررسی می کنیم.
بن مایه های فکری مکتب نقد نو در نگاه الیوت و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۸
79 - 100
حوزه های تخصصی:
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژه ای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژه ای می داند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد به شیوه ای بهره می جوید که تصویری عینی و محسوس به دست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه به هم پیوستگی عینی است که نخستین بار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیت زدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل می دهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک می سازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه به هم پیوستگی عینی الیوت را تبیین می کند؛ آنگاه اصول و پایه های نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن می پردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عین گرا و از پیش گامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
صور مثالی آنیموس یونگ در رمان سو و شون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
73 - 93
حوزه های تخصصی:
"آنیما" و "آنیموس" دو کهن الگوی بسیار مشهور در ادبیات فارسی هستند ؛ که ابتدا توسط روانشناسانی چون یونگ مطرح شدند، و بارها و بارها در آثار شاعران و نویسندگان مختلف نمود یافته اند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در وجود مردان ، و آنیموس نیمه مردانه در وجود زنان است. این کهن الگوها تحت تأثیر حضور مادر و پدر در وجود هر شخص شکل می گیرد، و تحت تأثیر شرایط اجتماعی و زندگی هر شخص دچار تغییر و تحول می شود. سیمین دانشور یکی از نویسندگانی است که این تصویرها را در اشکال مختلف در آثار خود، و به ویژه در رمان "سو و شون" بروز داده است. در این مقاله به بررسی و تطبیق جنبه های صور مثالی آنیموس یونگ و سیمین دانشور با تأکید بر رمان "سو و شون" پرداخته خواهد شد.
عشق، وطن و آزادی در اندیشه خلیل جبران و امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۶
47 - 67
حوزه های تخصصی:
آزادی، وطن و عشق مهم ترین مؤلفه هایی هستند که شاعران و نویسندگان کلاسیک و معاصر، آنها را در آثار و نوشته هایشان به تصویر کشیده اند. جبران خلیل جبران و قیصر امین پور مانند هر شاعر دیگری از محیط و اوضاع سیاسی اجتماعی زمان خویش تأثیر گرفته اند؛ و به خوبی توانسته اند مضامینی مانند وطن، طبیعت، آزادی، عشق، درد و رنج، سیاست و... را به تصویر بکشند. این مقاله کوشش تطبیقی است در بررسی دیدگاه دو شاعر معاصر جبران خلیل جبران و قیصر امین پور تا تفاوت و شباهت فکری آنهابه تصویر کشیده شود. این پژوهش بر چند فرضیه استوار است. اینکه؛ جبران و قیصر شباهت فکری بسیاری دارند. و دیگر اینکه، هر دو شاعر را می توان در زمره شاعران رمانتیک و نوستالژیک قرار داد. همچنین مؤلفه هایی مانند آزادی، عشق، وطن به خوبی در اشعار آنها مشهود است. از رهگذر این پژوهش چنین به نظر می رسد که این دو شاعر در زمینه های بسیاری با یکدیگر شباهت فکری دارند.
مفهوم «درد و رنج» در اشعار غاده السَّمّان و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۶
157 - 185
حوزه های تخصصی:
«درد و رنج»، یکی از وجوه تراژیک زندگی، در کنار مرگ، تنهایی، آزادی و گناه از مسائلی است که هر انسانی در زندگی با آن روبه روست. این مسئله در هنر و ادبیات به ویژه ادبیات زنانه به گونه ای بازتاب دارد که بررسی و تحلیل آن، نیازمند تحقیقی وسیع و جامع است. ازسویی دیگر، مقایسه ادبیات ملت های مختلف اعم از تطبیق انواع ادبی یا تطبیق آثار دو ماتن اعم از مؤلف یا شاعر، بیش از هرچیز می تواند به کشف نقاط مشترک اندیشه های بشر کمک کند و از سرچشمه جریان های فکری و هنری ادبیات ملت ها پرده بردارد. موضوع این جستار، بررسی اشعار دو شاعره تأثیرگذار معاصر یعنی فروغ فرخزاد و غاده السّمّان از دو ملیّت مختلف (ایران و عرب)، با توجه به ماهیت، مفهوم و مصادیق مختلف درد و رنج و با تأکید بر مسئله وجودشناسی درد و رنج است. این مقاله به بررسی «درد و رنج» در نگاه این دو شاعر زن معاصر در ساحت (محور)های چهارگانه «ماهیت شناسی»، «وجودشناسی»، «غایت شناسی» و «وظیفه شناسی درد و رنج» پرداخته و علل، انواع و راه های گریز از «درد و رنج» را در ساحت وجودشناسی، تحلیل کرده است.
بررسی مضامین اشعار عاشقانه فریدون مشیری و نزارقبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۷
53 - 81
حوزه های تخصصی:
همانطور که می دانیم ادبیات تطبیقی در دو مکتب فرانسه و آمریکا قابل بررسی است؛ بر اساس مکتب آمریکایی و بر خلاف مکتب فرانسه، ادبیات تطبیقی به بررسی و نقد آثار ادبی دو شاعر یا نویسنده می پردازد، بدون توجه به تأثیر و تأثر آنان از یکدیگر. در این مکتب اشتراک بعضی مضامین آثار دو شاعر برای مقایسه و تطبیق کافی است. اگر بررسی بین آثار دو شاعر در یک زمان صورت بگیرد آن را موازنه(مثلا مقایسه بین آثار قبانی و خلیل مطران )، و اگر مقایسه بین دو زبان باشد آن را مقارنه(مثلا مقایسه بین آثار قبانی و مشیری ) می نامیم. بنا بر آنچه گفته شد در این تحقیق مقارنه ای بین اشعار عاشقانه نزار قبانی و فریدون مشیری انجام داده ایم، و مضامین عاشقانه های این دو شاعر را در چندین مورد به تفصیل بیان کرده ایم.
پیر در دیوان حافظ و شعر شاعران کُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۶
115 - 140
حوزه های تخصصی:
خواجه شمس الدین محمد مشهور به حافظ شیرازی، یکی از شاعران بی بدیل ادب پارسی است، که اشعارش سال ها ورد زبان عارف و عامی بوده و می توان گفت شعر کمتر شاعر ایرانی به وسعت اشعار حافظ در میان مردم رواج یافته است. حافظ در عرصه انتخاب و کاربرد واژه ها و ترکیب های خاص نیز، شاعری مبدع بوده و نه تنها برخی واژه ها را در شعر خود در معنی خاصی به کار برده؛ بلکه ترکیب هایی نیز ساخته است که حاصل ذهن پویا و خلاق اوست. با توجه به هنرمندی حافظ در ساختن و برساختن این گونه ترکیب ها، شاعرانِ پس ازوی نیز، گاه همان ترکیب های خاصِ شعر خواجه را در اشعار خود به کار برده اند. شاعران کُرد نیز از این نوع تأثیرپذیری به دور نمانده اند. یکی از واژگان پر بسامد در شعر حافظ، واژه پیر و ترکیب های خاص آن نظیر؛پیر خرابات، پیر مغان، پیر میخانه و پیر میکده است. در این مقاله، چگونگی کاربرد این واژه و برساخته های آن را در شعر شاعران کُرد با شعر حافظ شیراز مقایسه شده است.
پژوهشی در تأثیر کلیله و دمنه و الأدب الصغیر والکبیر در ادب عربی (مطالعة موردپژوهانه: امثال مولد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امثال مولّد به حکمت هایی گفته می شود که هویّتی نامشخّص دارند و در دورة عبّاسی اوّل از فرهنگ های مختلف از جمله ایران، یونان و هند به زبان و ادبیّات عرب نفوذ کرده اند. حجم عظیم و گستردة ترجمه هایی که در عصر عبّاسی شکل گرفت، از عواملی است که موجب انتقال این امثال به فرهنگ عربی شد. یکی از
عمده ترین فرهنگ های مؤثّر این دوره، فرهنگ ایرانی بود که توانست از طریق ترجمه در دل اعراب بادیه نشین راه پیدا کند. هدف این پژوهش آن است که با بررسی و جست و جوی امثال مولّد، در میان آثار شاخص ترین نویسندة ایرانی (ابن مقفّع) در عصر عبّاسی، از یک سو تأثیر آثار این نویسنده را در ادب عربی بررسی کند و از دیگر سو، با استناد به منابع عربی به سرچشمة ایرانی پاره ای از این امثال دست یابد. اشاره به مضامین مشترک این امثال در ادب فارسی نیز علاوه بر گامی در ادب تطبیقی، قرینه ای است برای اثبات این فرضیه که بخش عمده حکمت های ادب فارسی، ایرانی است.