فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۳٬۵۴۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
تئاتر نمایش داستانی تخیلی به واسطه ی ژست و کلام است و دارای دو زبان کلامی و غیر کلامی یا صحنه ای است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی زبان در دو نمایشنامه از دو فرهنگ متفاوت است : «آخر بازی» بکت و «افرا یا روز می گذرد» نوشته ی بهرام بیضایی. نمایش اول را نمونه ی تئاتر نو یا پوچی می دانند که نویسندگان آنها قصد داشته اند عناصر سنتی تئاتر غرب را به چالش کشیده و طرد کنند. ما بر این باوریم که نمایشنامه ی بیضایی نیز به نوعی، نمایشی مدرن است و از این نقطه نظر، با نمایشنامه بکت شباهتهایی دارد، لیکن روی بنیان های فرهنگی سنتی ایرانی تکیه دارد و گذشته ی خود را نفی نمی کند. مطالعه ی حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد سبک شناسی در حوزه ادبیات تطبیقی سعی دارد با تکیه بر وجه کلامی تئاتر، شباهت ها و تفاوت های این دو نمایش را بررسی کند.
بررسی تطبیقی اصول روایت در تاریخ بیهقی و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بلعمی (از تاریخ های عمومی عالم) و تاریخ بیهقی (از تاریخ های خصوصی دورة غزنویان) از شاه کارهای تاریخی و ادبی ایران زمین به شمار می روند. به رغم پژوهش های فراوانی که درباره آن ها انجام شده، از دید تطبیقی و از ابعاد مختلف تاریخی و ادبی، نظیر سبک و اسلوب تاریخ پردازی، اصول روایت، و زبان، تا کنون کم تر بدان ها توجه شده است. این دو اثر، که از برجسته ترین نمایندگان دورة نخستین تاریخ نگاری و از آثار مهم سبک نثر مرسل و بینابین ادبیات منثور ایران اند، به سبب برخی تجانس های انکار ناپذیر، از جمله کاربرد آگاهانه یا ناآگاهانه اصول روایت و داستان پردازی، ظرفیت مطالعه تطبیقی را دارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و بررسی ویژگی های روایی و داستانی تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی از جمله زاویه دید، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، لحن، و فضا، برخی شباهت ها و تفاوت های این دو شاه کار را از این حیث به دست دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنوع زاویه دید در تاریخ بیهقی بیش از تاریخ بلعمی است. در تاریخ بیهقی به شخصیت ها بیش از کنش ها و حوادث پرداخته شده و این اثرْ تاریخی شخصیت محور به شمار می آید، اما تاریخ بلعمی بیش تر تاریخِ کنش محور است. بیهقی در صحنه پردازی موفق تر از بلعمی است. هم چنین، عناصر لحن، فضا، و رنگ در تاریخ بیهقی پرداخته تر و ماهرانه تر از تاریخ بلعمی است و مجموعه این عوامل باعث جذابیت بیش تر آن شده است.
تجلیات المفارقة التصویریة بین معروف الرصافی و مهدی أخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعدّ المفارقة تعبیراً لغویاً، تسمح للکاتب بالدخول إلى عالم النص الأدبی، وتؤدی مجموعة کبیرة من الوظائف التی تختلف مستویاتها من نصّ إلى آخر. ممّا جعلها آلة فعالة ومفتاحاً جوهریاً من مفاتیح النصّ، إذ لا یمکن إدراک طبیعة النصّ الأدبی ودلالاتها من دون فهم مصطلح المفارقة واستیعاب ردودها. و ذلک لأنّ المفارقة التصویریّة، تقوم على إبراز التناقض بین طرفیها؛ هذا التناقض الذی قد یمتدّ لیشتمل على القصیدة بِرُمَّتها وتنقسم إلى قسمین رئیسیین یصعب الفصل بینهما؛ المفارقة اللفظیّة و مفارقة الموقف الّتی من عناصرها البارزة، التضاد بین المظهر والمخبر. لقد کانا مهدی أخوان ثالث ومعروف الرصافی أصواتاً منفردة فی تاریخ الشعر الفارسی و العربی، وقارئ شعرهما یقدر علی أن یتلمس هذا التفرّد عن کلّ الأصوات الشعریة التی سبقته أو عاصرته أو جاءت بعده. تعدّدت أشکال المفارقة فی شعر أخوان و رصافی کما تعددت أغراضها، فقد تقوم هذه المفارقة علی استثمار ألفاظ اللغة وأصواتها و دلالاتها، وقد تکون بناءً فکریاً قائماً علی تحریک اللغة علی المستویین الدلالی والترکیبی، ویوجهانها نحو تجربتهما الشعریة و من خلالها استطاعا أن یمسکا بوعی قرّائهم لیوجهه کیف یشاء، فهو اسیر حرکة لغة الشاعر. المفارقة التصویریة تعتبر مقوّماَ من المقوّمات الشعریة فی الأدبین العربی والفارسی؛ الّتی وظّفها معروف الرصافی مهدی أخوان ثالث کعنصر فنّی لإبراز أفکارهما وعواطفهما، ووصفا خلالها، المجتمع الشعبی والکبت السیاسی والاستعمار فی عهدین البهلوی والعثمانی؛ هذه الآلیة الشعریة لدیهما تؤدی إلی الصحوة الشعبیة، وادهاش القارئ وتحفیزه علی تأمل النصّ و اعمال الفکر و الحواس للوصول إلی مرامی المنشئ. هذه الدراسة تبین مواضع المفارقة التصویریة عبر تحلیل شعر الرصافی وأخوان ثالث؛ والمنهج الّذی اعتمدنا علیه فی هذا المقال هو المنهج الوصفیّ التحلیلیّ.
تحلیل مقابله ای امثال در فارسی و عربی از نظر معنا، واژگان و سبک (بررسی موردی بیست و یک مَثَل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت اندیشه ها، علایق و خُلقیّات ملّت ها، مطالعة امثال و حِکَم آنهاست، به ویژه اگر با یک پژوهش تطبیقی همراه باشد، می تواند تفاوت ها و شباهت های دو ملّت را که امثال آنها مورد بحث قرار گرفته، از جهت های مختلف تبیین نماید. هدف از این پژوهش، رسیدن به اشتراک ها و اختلاف های واژگانی، معنایی، فرهنگی و سبکی میان دو جامعة زبانی فارسی و عربی در سایة امثال آنهاست. پژوهش حاضر ضرب المثل های عربی و فارسی را از نظر مطابقت های واژگانی، معنایی و سبکی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. منظور از مطابقت های واژگانی، اشتراک در معانی لفظی واژه ها، منظور از مطابقت معنایی، اشتراک در مفهوم و کاربرد آنها و نیز منظور از مطابقت سبکی، اشتراک در نوع بیان و استفاده از آرایه ها در امثال هر دو زبان است. روش کار در این تحقیق، تحلیلی توصیفی و حجم نمونه، بیست و یک مَثَل از هزار مَثَلِ مورد بررسی است. از تحلیل این ضرب المثل ها مشخّص شد که بیشترین مطابقت، مربوط به مطابقت های معنایی (اعمّ از مطابقت واژگانی کامل و نسبی) است. در پایان، نتیجة آماری به دست آمده از این پژوهش، به صورت جدول و نمودار نشان داده شده است.
بررسی تطبیقی مفهوم سلوک در رمان سیذارتا و حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آثار ادبی جهان ویژگی های مشترکی می توان یافت که گاه به سبب اقتباس و گاه به دلیل دنبال نمودن الگوهای مشترک بشری پدید آمده اند. جست وجوی کمال و سلوک برای رسیدن به آن نیز از جمله مفاهیم مشترک در آثار ادبی ملت ها و فرهنگ های مختلف است. میان داستان سیذارتا اثر هرمان هسه، نویسندة معاصر آلمانی، و حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار، شاعر و عارف قرن ششم هجری، نیز شباهت های قابل توجهی در این زمینه وجود دارد. در این مقاله ضمن اشاره به شباهت ها و تفاوت های دو اثر در حوزه مفاهیم، کنش های شخصیت ها تحلیل می کنیم و نشان می دهیم که در هر دو اثر، شخصیت اصلی در جست وجوی کمال به سیروسلوک می پردازد و با طی مراحلی که عشق زمینی مهمترین آنها است، از خویشتن خویش رها و به کمال نزدیک می شود.
بررسی تأثیر زبان لویی فردینان سلین در سفر به انتهای شب بر مدیر مدرسه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلال آل احمد، با تکیه بر زبان عامیانه، پویایی منحصربهفردی به نگارش خود بخشیدهاست. این شاخصه، در مدیر مدرسه به اوج رسیده و قلم نویسنده، هنگام معرفی شخصیتهای جامعه، متعهدانه در گرو اصطلاحات آن قش ر ق رار میگیرد. مدیر مدرسه بعنوان یک سند ادبی ماندگار، روایتگر جامعه بوده و با پایبندی به زبان جاری، جزئیات داست ان را، ب اورپذی رت ر مینماید. هر اثر ادبی غنی نیز، منحصر به مجموعهای محدود از نکات ادبی است و در جریان رویکردی تطبیقی، زوایای عمیقتری از آن واکاوی می شود. مدیر مدرسه آل احمد نیز میتواند به همین منظور در تطبیق با سفر به انتهای شب سلین قرار گیرد.این دو اثر را می توان از جنبه های محتوا، شیوه بیان و جهان بینی نویسنده مورد مقایسه و بررسی قرارداد، اما شباهت بارز، تعهد نویسندگان آنها به زبان عامیانه و تسرّی دادن این زبان به قالب نوشتار می باشد. قلم سلین، نکته ایست که توجه آل احمد را در سفر به انتهای شب به خود جلب کرده و او را وادار می نماید که اظهار کند مدیر مدرسه را با تأثیرپذیری از این رمان به نگارش درآورده است. آنچه که این پژوهش به آن می پردازد، چگونگی اثر پذیری قلم آل احمد از سلین بویژه در بکار گیری زبان عامیانه برای نگارش می باشد.
اراده معطوف به معنا در غزل های حافظ و معنادرمانی ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنادرمانی اصطلاحی است معادل لوگوتراپی (logotherapy) که ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی، نظریه پرداز آن است. وی با پشت سر نهادن تجربه کشنده جنگ جهانی دوّم و خشونت های آن، با ژرف اندیشی درباره انسان و زندگی و چیستی آن، نگاهی دیگرگون به رنج، زندگی، انسان و دیگر عوامل موثر بر این مفاهیم یافت و به این ترتیب، آفریننده مکتب معنادرمانی در روانشناسی شد. حافظ، شاعر غزلسرا و اندیشمند ادب فارسی نیز که پیامدهای خانمان سوز هجوم مغول و روزگار ویرانگری های تیمور لنگ و حاکمان بی ثبات و ستم پیشه را در شیراز دیده بود، در آن شرایط تاریخی در پی دریافتی از معنا و چیستی زندگی، هستی و انسان بوده است. سیر ذهنی وی و تجربه تلخ تاریخی اش، سبب همگونی با ویکتور فرانکل روان پزشک نامدار در مکتب معنادرمانی شده است. در این مقاله، ضمن تبیین چگونگی پیدایش مکتب معنادرمانی و مفهوم آن، همگونی های فکری حافظ و این نظریه را در زمینه های گوناگون و از این قرار نشان داده ایم: رنج و زندگی، کوشش و رنج و پاداش، انسان ساز بودن رنج ها، کارکرد معنادرمانی عشق از نظر حافظ و فرانکل، دین پاسخی برای معنای زندگی، خویشتن پذیری و گذرایی زندگی و فرصت ها.
بررسی تطبیقی کاربرد صفت های هنری در ایلیاد و ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سبکیِ مشترک در ایلیاد و ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی کاربرد صفت های هنری است. صفت های هنری، با ارائه جزئیاتی از شخصیت ها و اشیا و مکان های داستان، ساختار توصیفی قدرتمندی را، به منظور شخصیت پردازی و تصویرسازی، به وجود می آورند. همچنین، این صفت ها، همراه با نام افراد، فرمولی را شکل می دهند که این فرمول بخشی از یک بیت را پُر می کند و نقش مهمی در وزن شعر ایفا می نماید. از این رو، می توان گفت که صفت های هنری به شاعر در توصیف و روایت و موسیقی شعر و به خواننده یا شنونده در درک بهتر و دقیق تر داستان یاری می رسانند. در پژوهش پیش رو، تلاش شده، با تعریف صفت های هنری و ذکر انواع آن، تأثیر کاربرد این صفت ها در شخصیت پردازی و تصویرسازی و وزنِ ایلیاد و ادیسه و شاهنامه نشان داده شود.
بررسی تطبیقی مفهوم فلسفی زمان در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
41 - 57
حوزه های تخصصی:
مفهوم "زمان" بدون درنظرگرفتن معنای فلسفی آن به شکلی که هایدگر ، سارتر ، شوپنهاور ، ویتگنشتاین و عده ای دیگر به آن نگریسته اند، شاید زیاد پرمایه و معنی دار نباشد اما معنای زمان بدون قراردادن در چارچوب فلسفی، می تواند به تنهایی نیز معنای عمیق و دل انگیزی داشته باشد. آیا امکان وجود زندگی بدون آنچه که ما را محدوده زمانی می نامیم وجود دارد؟ آیا اگر چارچوب های زمانی حال آینده و گذشته را کنار بگذاریم و یا اگر این ها را در ادبیات به هم بیامیزیم، به مرزها و مفاهیم جدیدی در نقد ادبیات و پی بردن به مشکل انسانی در تلاش برای فرار از مفهوم زمان خواهیم رسید؟ این مقاله در تلاش است که نظرات چند تن از نمایشنامه نویسان، شاعران و رمان نویسان مختلف غربی و ایرانی را در مورد اهمیت زمان بدون در نظر گرفتن مفهوم فلسفی (تسلسل در بحث) بررسی کند.
ردّ پای ناتورالیسم در «سنگ صبور» و «زقاق المَدَق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
145 - 162
حوزه های تخصصی:
ناتورالیسم به نوعی دنباله مکتب رئالیسم محسوب می شود و به دلیل نزدیکی بسیار این دو مکتب، تشخیص آثار رئالیستی از ناتورالیستی دشوار می گردد. یکی از مشکلات نقد داستان های چوبک ، به ویژه رمان «سنگ صبور» همین است. برخی آن را اثری رئالیستی و برخی ناتورالیستی می دانند. ادبیات معاصر عربی هم از قاعده تجلی چندین مکتب ادبی در بطن رمان های اش مستثنی نبوده است؛ «زقاق المدق» نجیب محفوظ نیز داستانی رئالیستی است که ردپایی از ناتورالیسم در خود دارد. ما در این مقاله تلاش کردیم ضمن معرفی دو رمان «سنگ صبور» و «زقاق المدق» به تطبیق آن دو با هم پرداخته و نشانه های مکتب ناتورالیسم را در آن دو بیابیم.
بررسی تطبیقی دو اثر از اکبر رادی و کسافر کروتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
7 - 33
حوزه های تخصصی:
تئاتر هویت (بومی) یکی از گونه های درام است که در ایران با نام رادی رقم می خورد و در آلمان به شکل مدرن آن در سده بیستم پیشگامانی چون هوروات ، ماری لوئیزه فلایسر ، فاسبیندر و کروتس را در پیشینه خود دارد. این تئاتر به شکل امروزی آن انتقادی – اجتماعی است و درباره مردم و برای مردم بوده و به زندگی قشر فرودست، کارگر و کشاورز تعلق دارد که در روستاها و یا حاشیه شهرها زندگی می کنند و واقعیت زندگی آنان را با زشتی ها و زیبایی هایش به تصویر می کشد. این مقاله به بررسی همین واقعیت با مقایسه دو تئاتر بومی «مرگ در پاییز» اثر نمایشنامه نویس ایرانی اکبر رادی و «اتریش علیا» اثر فرانتس کسافر کروتس آلمانی می پردازد. هر دو نویسنده این ژانر را برگزیدند تا واقعیت زندگی این قشر از مردم جامعه خویش را برای مخاطب ملموس تر نمایند.
رویکرد استعمارستیزی در اشعار حافظ ابراهیم و میرزاده عشقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
35 - 53
حوزه های تخصصی:
رقابت دولت استعمارگر بریتانیا با آغاز قرن نوزدهم در ایران و اواخر آن در مصر آغاز شد. این رویداد که با هدف غارت ثروت ملی دو کشور بود، بازتابی وسیع در ادبیات داشت. در این پژوهش دیدگاه های میرزاده عشقی و حافظ ابراهیم در باب استعمارستیزی به صورت مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه هر دو شاعر در دوره زمانی تقریباً هم سانی می زیسته اند، اشتراکات زیادی میان افکار آن ها دیده می شود. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مکتب آمریکایی، اشعار این دو شاعر را مورد تحلیل قرار داده و به این نتیجه رسیده است که مبارزه با استعمار در اشعار هر دو شاعر، در قالب محورهایی هم چون وطن دوستی، هجو بیگانگان و آگاهی دادن به مردم مطرح شده است. افزون بر این اشعار ضداستعماری دو شاعر در عین شباهت در مضامین، از جهت سبکی دارای برخی تفاوت ها است.
کتاب شناسی مقاله های فارسی ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این کتاب شناسی که بخشی از طرح جامع «کتاب شناسی ادبیات تطبیقی در ایران» است، با هدف ارائه سیاهه ای از تحقیقات انجام یافته در این زمینه جهت استفاده متخصصان، استادان، پژوهشگران و دانشجویان این رشته و به منظور هدایت این تحقیقات به مسیر صحیح و ممانعت از اتلاف وقت ناشی از پژوهش های موازی و تکراری تهیه شده است. در این کتاب شناسی کوشیده ایم اطلاعات کلیه مقالات نشریات فارسی را از سال 1310 تا ابتدای سال 1393 جمع آوری کنیم. بدون شک، این کتاب شناسی به معنی تأیید صحت علمی این مقالات در چارچوب نظریه های علمی و روش های تحقیق در ادبیات تطبیقی نیست. همه می دانیم که ادبیات تطبیقی در ایران در معرض انواع بدفهمی ها بوده است و صاحب نظران مقالات متعددی در مورد این آسیب ها نگاشته اند؛ ازاین رو، این کتاب شناسی در به نقد کشیدن مقالاتی که در طول هشت دهه در ایران نگاشته شده و در طبقه بندی کلی ادبیات تطبیقی جای گرفته است، کمک بسزایی می کند. در این کتاب شناسی به اطلاعات مقالات موجود در مجموعه مقالات کتاب ها، سمینارها، سخنرانی ها، نشست ها و مانند آنها، که فردی مسئولیت گردآوری آنها را بر عهده داشته نیز توجه شده است. برای سهولت بازیابی مقالات، اطلاعات این کتاب شناسی بر اساس نام نویسنده مقاله الفبایی شده است
ایستاده بر مرز: ادبیات تطبیقی در ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد تا پیدایش و پیشرفت ادبیات تطبیقی در کشور ترکیه را بررسی کند. در بخش اول مقاله چگونگی پیوند خوردنِ فرهنگ مقایسه در ادبیات کلاسیک ترکی با جغرافیای جهان اسلام/ اسلامی شده، مخصوصاً عربی و فارسی بیان شده است. در بخش دوم مقاله تعریفی از اینکه چگونه فرهنگ مقایسه در ادبیات معاصر ترکیه در ارتباط با فرهنگ های رومی یونانی، فرانسوی، آلمانی و اخیراً انگلیسی به دست داده شده است. همچنین مشکلات و شکاف های ناشی از این دوگانگی زمانی و مکانی در عرصه ادبیات تطبیقی ترکیه بررسی شده است. مقاله با ارائه هویتی دورگه ای رومرزی برای ادبیات تطبیقی در ترکیه، در دو بُعد زمانی و مکانی، و نیز با ارائه کتاب شناسی پژوهش های نظری در دو حیطه تألیف و ترجمه، به کار خود پایان می دهد.
تحلیل تطبیقی عنوان داستان در آثار صادق هدایت و زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان داستان، آستانة ورود به دنیای پر راز و رمز متن محسوب می شود. بنابراین باید به گونه ای هنرمندانه انتخاب شود که بتواند با کمیت و محدودیت خود، کیفیت متن را به نمایش بگذارد. گاه عنوان نوری بر دنیای متن می تاباند و محتوای کلی آن را روشن می نماید؛ گاهی نیز همچون حجابی بر دنیای متن قرار می گیرد و نه تنها هیچ نشانی از آن در اختیار مخاطب قرار نمی دهد، بلکه در ذهن وی تنش ایجاد می کند و او را به سوی متن می کشاند. در این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های متنی و برون متنی که در گزینش عنوان در داستان های صادق هدایت و زکریا تامر مؤثر بوده است، بررسی و با مقایسة تحلیلی- توصیفی، خوانشی مبتنی بر ساختار و محتوای عنوان داستان ها و رابطة آن با عناصر درون متنی و عوامل برون متنی ارائه می شود. در مجموع، می توان گفت این عناوین از سویی نشان دهندة آشنایی دو نویسنده با انواع شگردهای بلاغی است و از سوی دیگر می تواند انعکاس دهندة مشکلات و شرایط دشوار زندگی مردم و فرهنگ رایج در عصر دو نویسنده باشد که با بیانی متفاوت در عنوان انعکاس یافته است. البته عناصر متنی و ادبی که برای پوشیدگی معنای متن و یا فشرده کردن آن در عنوان، به کار گرفته شده است، با عوامل متعددی از جمله کوشش برای جذب مخاطب و گاه اقتضای شرایط بستة سیاسی (برون متنی)، در پیوند است.