فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۳٬۵۴۰ مورد.
بررسی رمان های عربی و فارسی معاصر از منظر نقد جامعه شناختی (مطالعة موردی: الشحاذ اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجّه به اینکه رمان، تصویری عینی از چش م انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد؛ پژوهش مذکور تلاش کرده است با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی، رمان های الشّحاذ (گدا) اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی را از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار دهد تا تصویری از سیمای مصر پس از انقلاب 1952 و ایران سال های 1324 تا 1357 را از لابه لای سطور این آثار به نمایش بگذارد. نتایج نشان از آن دارد که محفوظ در رمان خود با استفاده از شیوة جریان سیّال ذهن و زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است؛ ابراهیم دارابی نیز به مانند محفوظ، اما با سبکی رئالیستی، اوضاع ایران را در برهة تاریخی مذکور، بازگو کرده است. قهرمان رمانش، فردی تحصیل کرده و مبارزی نستوه علیه رژیم پهلوی است. درون مایة اشک سبلان استبدادستیزی و درون مایة الشّحاذ، ستیؤ با فرهنط غربی است. شخصیّت زنان در رمان های مذکور، تابع شخصیّت مردان است. زن در رمان الشّحاذ، وسیله ای برای رسیدن به آرامش های زودگذر است؛ اما در رمان اشک سبلان با زنانی نمونه برخورد می کنیم که علاوه بر خانه داری، دوشادوش مردان، در عرصة مبارزه نیز حضوری فعّال دارند.کودکان و نوجوانان نیز نوید دهندة آینده ای زیبا هستند و نویسندگان مذکور به وسیلة این دو قشر، پیروزی و آزادی را بشارت می دهد.
آزاررسانی از منظر قرآن و بازتاب آن در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
9 - 30
حوزه های تخصصی:
آزاررسانی و ظلم از مهم ترین موضوعاتی است که قرآن کریم به طور گسترده به آن پرداخته و مشخص کرده که پرهیز یا انجام آن می تواند تأثیر عمیق روحی و روانی، اخلاقی، اجتماعی، عملی و ... به صورت مثبت یا منفی بر انسان داشته باشد. این مقاله با هدف تبیین موضوع آزاررسانی در قرآن کریم و بازتاب آن در «گلستان» سعدی ، سامان یافته است که در آن به ریشه ها و عوامل آزاررسانی، انواع ظلم(اعتقادی، اجتماعی و فردی)، انواع آزاررسانی(جسمی و روحی) و مواردی در خصوص هر کدام پرداخته شده است؛ و با نمونه هایی از آیات قرآنی و گاه احادیث و روایات مزیّن گردیده که برای هر کدام شواهدی نیز از «گلستان» سعدی به عنوان نمونه آورده شده است که گواهی استوار از سطح آگاهی شیخ اجل نسبت به قرآن و سنت می باشد.
بودن یا نبودن؟! نه، چه گونه بودن! مقایسه شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «نسر» ...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط اجتماعی، زمینه های فرهنگی و سرگذشت های قومی از مؤثرترین عوامل در پدید آمدن آثار ادبی و هنری اند. از سوی دیگر امیدها، پیروزی ها، اهداف و آرمان ها از عوامل توفیق نویسنده و هنرمندند. دو شاعر و نویسنده همعصر، پرویز ناتل خانلری شاعر و ادیب ایرانی و عمر ابوریشه شاعر و ادیب سوریه ای، در فاصله زمانی بسیار نزدیک (تقریباً چهار سال) مثنوی «عقاب» و قصیده «نسر» را سروده اند بی آنکه از اثر یکدیگر آگاهی و حتی شناختی از هم داشته باشند؛ دو شعر با تخیل، دورنما و تصویر ذهنی یکسان و حتی با اندکی مسامحه در عنوان، با نامی واحد چنان که در متون معاصر عربی «نسر» را معمولاً عقاب ترجمه می کنند. آن گونه که از دو شعر و مخصوصاً از سرگذشت دو شاعر برمی آید هر دو تجربه های مشابهی را در زندگی شخصی و محیط اجتماعی و فرهنگی از سر گذرانده اند. گذشته از آن، مفاهیم پنهان در نهاد جمعی تبار دو شاعر یا به تعبیر یونگ همان ضمیر ناخوآگاه قومی، دو شاعر را به خلق اثری با تخیل مشابه و بهره گرفتن از مفهوم اسطوره ای و نمادین عقاب و نسر کشانده است.خانلری اندیشه خود را به طریق رؤیای صعود و استعلا، و عمر ابوریشه با خواستن و نتوانستن و سقوط اما امید به بازگشت و صعود نمایانده اند. در این نوشته دیدگاه، خاستگاه ذهنی و تشابهات و تقابل های فکری فرهنگی دو شاعر که به نظر می رسد حاصل مخیّله اجتماعی و روحیات قومی و ملی باشد به عنوان سرچشمه های فکری دو شاعر بررسی شده است .
بررسی تطبیقی ویژگی های زنان در «دکامرون» با «سندبادنامه» و «کلیله ودمنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن و ویژگی های او از دیرباز یکی از موضوعات مورد توجه ادبا و شعرا بوده است و گویندگان و نویسندگان بسیاری با در نظر گرفتن جنبه های متفاوت وجودی زن در این باره مطالب مختلفی بیان کرده اند؛ اما دلایل مختلف از جمله غلبه نگاه مردسالاری موجب گردیده که نقش مثبت و کارآمد آنان کمتر مورد توجه قرار بگیرد؛ خصوصاً در ادب کهن، تصاویری کمتر واقعی از زنان ارائه شود؛ تا آنجا که حتی آثاری که با محوریت زنان تصنیف شده نیز نقش مثبت و حضور فعالی برای آنان تصویر نشود و نکته قابل توجه، اینکه ویژگی های کلی زن و نگاه به او در کلیت و با تفاوت زمانی در سرزمین های مختلف تا حدی مشابه بوده است و این تشابه را در آثار ادبی می توان ملاحظه نمود. در این مقاله ویژگی های زن در دکامرون با اوصاف او در سندبادنامه و کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفته و چنین دریافت شد که در این آثار، با اندک تفاوت هایی، زنان عموماً موجوداتی مکّار، بی وفا، فرصت طلب و ... تصویر شده اند که – گاه به وساطت دلاّلگان- خواهان ارتباط با فردی غیر همسر خویش می گردند. در میان برخی داستان های دو زبان، شباهت های مضمونی و گاه ساختاری مشاهده می شود
جستاری در برخی اندیشه های مشترک عمر خیام وأحمد صافی نجفی (مرگ، حیرانی، عدم اراده و اختیار، حاکمیت جبر و سرنوشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش آثار ادبی یک ملت از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تاثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملتها و غنابخشیدن به ادبیات جهانی، بهتر و دقیقتر نمایان می شود. داد و ستد ادبیات فارسی و عربی نیز دیرینه و برای هر دو ملت دارای اهمیت است. در میان شاعران فارسی، تاثیر خیام بر شاعران و ادیبان معاصر عرب و بر مترجمین رباعیاتش، قابل ملاحظه و بی نظیر است که بررسی این امر، تلاش بیشتر از جانب پژوهشگران را می طلبد. از این میان بررسی تاثیر خیام بر صافی که از بهترین مترجمان رباعیات وی و از شاعران برجسته عراق است اهمیت خاص خود را دارد. این پژوهش، تأثیر پذیری اشعار صافی از برخی اندیشه های موجود در رباعیات خیام را اثبات می نماید. تلاش کاوش پیش رو بر این است که بر اساس مکتب فرانسوی در پژوهشهای ادبیات تطبیقی و با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر بپردازد، و آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد.
المقاومة فی الشعر الجزائری والإیرانی؛ دراسة مقارنة بین مفدی زکریّا وفرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ الأدب مقولة رقیقة تتناسب مع طبع البشر حیث مثّل خلال التاریخ دورا کبیرا فی الثورات والحرکات الاجتماعیّة لقصد الاستقلال أو الحریّة، وهو یتفرّع إلی ما یصنع أدب المقاومة الّذی هو أدب جیّاش لایقبل الثبوت والیأس إذ یعمد إلی الدفاع عن المجتمعات رافضا الهیمنة القهریّة، وبوصفه سلاحا مانعا یتیح مجال الخلود الثقافیّ للمجتمعات المهجومة، محاولا أن یحیی لهیب الرجاء فی قلوب الشعوب؛ فشأنه یرتبط بساحة الفکر المعاصر وهو فی الشعر منهج مساعد علی فهم الجودة الشعریّة ومشهد من المشاهد العظیمة المستنهضة، عزّز الشعوب ضدّ إرادة الطغاة الذاهبین فی تصرّفاتهم إلی الکبت والعنجهیّة؛ فیؤخذ بعین الاعتبار مجرّد سلاح لبعض الشعراء المقاومین مثل فرخی یزدی ومفدی زکریّا اللذین بذلا جهدا ریادیّا فی مقاومة الأدبین الإیرانیّ والجزائریّ. ومن هذا المنطلق تحاول هذه المقالة بمنهج وصفیّ- تحلیلیّ، وبالاعتماد علی المدرسة الأمریکیّة والسلافیّة للأدب المقارن، دراسةً ومقارنةً بین الشاعرین، مفدی زکریّا وفرخی یزدی، وهی تغضّ الطرف عن ضرب الثورتین عند البلدین. تدلّ حصیلة البحث علی أنّ الشاعرین یشترکان فی الهدف العامّ ویختلفان فی المنهجیّة؛ فتصطبغ مقاومة فرخی بالصبغة العنیفة المتمایلة إلی طریقة العتاب لشعبه، والصراخ علیهم بدلا من أن یوجّه الملامة إلی الاستبداد والاستعمار وفی المقابل ینهج مفدی زکریّا نهجا تشویقیّا لشعبه فی مسیرة المقاومة حیث یعتزّ بشعبه فیقوم بوصف بطولالتهم حتی یزید هکذا من روح المقاومة لدیهم.
مقایسه اشعار ابونواس و رودکی از حیث عناصر غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
31 - 43
حوزه های تخصصی:
أبونواس اهوازی از شاعران عرب زبان شعوبی قرن دوم هجری در شمار شاعران برجسته این عهد به بیان مضامینی از قبیل خمریات، وصف معشوق، مدح و هجا پرداخته است. سادگی و صداقت از ویژگی های اشعار اوست. رودکی سمرقندی از شاعران قرن سوم و چهارم شعر فارسی نیز به مضامینی چون شادخواری، توصیف زیبارویان و ستایش ممدوح پرداخته است. در جستار حاضر پس از بررسی مختصری از زندگی و اوضاع اجتماعی عصر آن دو به واکاوی اندیشه های غنایی در اشعارشان پرداخته شده است.
بررسی ناسیونالیسم ایرانی و عربی و بازتاب آن در شعر دوران مشروطه ایران و نهضت عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناسیونالیسم از جمله مفاهیمی است که به دنبال آشنایی با تمدن غرب در اوایل قرن نوزدهم، وارد ادبیات سیاسی ایران و کشورهای عربی شد و رشد آن، زیادی محصول استعمار بود. از آن جای که وقایع این دوران تمامی جنبه های زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده بود، شاعران این دوره در نقش مصلحان اجتماعی ظاهر شدند و محتوای شعرشان را در خدمت بسط اندیشه های جدید مخصوصاً ناسیونالیسم قرار دادند که در نتیجه شعر از حالت ذهنیت گرایی بیرون آمد و حالت عینیت گرا و رئالیستی یافت. در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی ناسیونالیسم ایرانی و عربی در دوران نهضت عربی و مشروطه ایران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و چهار مؤلفه ناسیونالیسم؛ یعنی زبان، تاریخ و فرهنگ، سرزمین و دین در شعر شاعران بزرگ این عصر بررسی شده با این هدف که دیدگاهی نسبتاً جامع و گویا ارائه شود. در نهایت این نتیجه به دست آمد که ناسیونالیسم عربی به دلیل پراکندگی سرزمین، تنوع تاریخی، تعدد ادیان و نقش دوگانه حکومت عثمانی با چالش های زیادی روبرو بوده است. در ناسیونالیسم عربی، زبان عربی بیش از سایر مؤلّفه ها مدنظر بوده، ولی در میان شاعران ایرانی، بیش تر بر تاریخ و فرهنگ و سرزمین تکیه شده است. دین اسلام نیز به دلیل حضور تاریخی و مبارزه با استعمار در میان شاعران ایرانی و عربی به عنوان یکی از عناصر ناسیونالیسم مورد توجّه قرار گرفت؛ از این روی ناسیونالیسم ایرانی و عربی بر خلاف نوع اروپایی نه تنها ضد دین نبود بلکه رنگ دینی هم داشت.
تحلیل تطبیقی کاربست رئالیسم جادویی در دو رمان «حارس المدینة الضائعة» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش به سبک رئالیسم جادویی در ادبیات، یکی از شیوه های جدید و کارآمد در حوزه داستان نویسی است که امروزه با به کار گیری این سبک به تحلیل انواع تضادها، مشکلات اجتماعی، سیاسی و ادبیّات فولکور به صورت ضمنی می پردازد؛ از جمله این رمان های رئالیسم جادویی می توان به کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور داستان نویس معاصر ایران، و حارس المدینة الضائعة اثر ابراهیم نصرالله نویسنده و منتقد فلسطینی اشاره کرد. در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحب نظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان های ذکر شده با توجه به ویژگی ها و مؤلّفه های رئالیسم جادویی تحلیل شده اند. پژوهش حاضر به بررسی کاربست رئالیسم جادویی با تکیه بر عناصر شخصیت و فضا در این رمان ها می پردازد و کاربست جلوه های رئالیسم جادویی در رویکردهایی همچون: شخصیّت ها، وهم و خیال، ترس از تنهایی، استحاله روحی و فضای وهم آلود، تعفّن بار و اغراقی، نمود یافته اند.
بررسی تطبیقی روایت اسکندر و سفر به «شهر زنان» در اخبارالطوال دینوری و شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکندر، شخصیتی تاریخی است که زندگی و کشورگشایی های او در کتاب اخبارالطوال و شاهنامه روایت شده است. این مقاله در صدد است تا با بررسی تطبیقی چهره اسکندر و داستان شهر زنان در هر دو متن - روایت دینوری و فردوسی - را از نظر شیوه های روایت گری مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. به این منظور ضمن بررسی چهره اسکندر در متون قبل و بعد از اسلام، به تفاوت ها و تشابه های روایت داستانی و تاریخ روایی بر اساس دیدگاه راویان، توصیف ها، ویژگی های روایت ها، انتقال و گفتگوها، اشاره می شود. تا اینکه میزان توفیق هرکدام از راویان در این بررسی و تطبیق معلوم گردد. یافته های این پژوهش، بیانگر این است که این روایت در دو اثر از ساختار مشابهی پیروی می کند؛ اما گفتگوها و توصیفات در شاهنامه طولانی تر است و بار نمایشی در آن بیشتر خود را نشان می دهد.
بررسی تطبیقی سیمای امام رضا (ع) در شعر دعبل خزاعی و سیّد حمیدرضا برقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وصف شخصیّت امام رضا (ع) از موضوعات مهمی است که در کانون توجه شاعران فراوانی قرار گرفته است، از جمله این شاعران دعبل خزاعی، شاعر نامدار عصر عبّاسی و حمیدرضا برقعی، آیینی سرای معاصر ایرانی است. پژوهش حاضر بر آن است تا سروده های رضوی این دو شاعر را با رویکرد تطبیقی بررسی نماید. این مقاله کوشیده است ضمن استخراج وجوه تشابه و تباین در نوع نگاه دو شاعر به امام رضا (ع)، هنر زبان آن دو را در بیان سروده های رضوی بررسی نماید. پژوهش انجام شده بیانگر آن است که مفاهیم مشترک بسیاری همانند بیان شأن و مقام امام (ع)، امیدواری، حزن و اندوه، شفاعت خواهی و کرم و بخشندگی در شعر دو شاعر به چشم می خورد. امّا آنچه شایستة توجّه بوده و دو شاعر را از هم متمایز می سازد، آن است که دعبل در هجو دشمنان آن حضرت و بیان نفاق آن ها دادِ سخن می دهد و در بیان این مضامین، بیشتر از اسلوب خطابی بهره می گیرد، امّا توجّه برقعی به اشتیاق و دل باختگی و غرق شدن در شکوه و عظمت آن حضرت معطوف است و با اسلوب ادبی به بیان احساسات و عواطف درونی خویش می پردازد.
مقایسه شگردهای طنزپردازی «ابوالقاسم پاینده» با «جلال آل احمد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز گونه ای از ادبیات
غنایی است که به قصد اصلاح نابسامانی ها، معایب و نقایص جامعه خویش را به تصویر می کشد
و مورد انتقاد قرار می دهد. از این جهت است که مؤثرترین نوع نقد محسوب می شود. این
شیوه بیانی، حاصل غرض ورزی و کینه توزی شخصی نیست، بلکه نگاهی انتقادی به نارسایی های
گوناگون جامعه است که با زبانی خاص همراه با خنده ناشی از رنج و ناراحتی بیان می گردد.
طنز امروزه کارکردی موسّع یافته و در قدیم با هجو و هزل و تمسخر هم پوشانی داشته
است. «ابوالقاسم پاینده» و «جلال آل احمد» از نویسندگان منتقد و طنزپرداز
معاصر فارسی هستند که آثار داستانی خویش را با گفتاری طنزآمیز آمیخته و به این
طریق از کاستی ها و زشتی های جامعه عصر خویش پرده برداشته و در پی بیداری مردم و
اصلاح امور بوده اند علیرغم هدف مشترک و بهره برداری از ابزارها و شگردهای مشترک، به
سبب تفاوت در خاستگاه و پایگاه اجتماعی و رویکرد، محصول کارشان متفاوت است. هدف از
مقایسه این دو نویسنده نشان دادن این تفاوت ها وشباهت هاست. هر دو نویسنده به لحاظ
زبانی و تاریخی نزدیک به هم هستند، ولی ابوالقاسم پاینده به نقد اجتماعی - فرهنگی
نظر دارد و جلال آل احمد به نقد سیاسی - اجتماعی. هر دو نویسنده از شگردهایی همچون
تشبیهات، کنایه ها و تعابیر عامیانه، واژه سازی های غریب و جز آن بهره برده اند،
اما تشبیهات طنزآمیز در آثار ابوالقاسم پاینده بسامد بیشتری دارد؛ در حالی که در
آثار جلال آل احمد کنایات و تعابیر عامیانه از بسامد بالایی برخوردار است.
بررسی تطبیقی شهر «مهتاب» از نیما یوشیج و «العوده لجیکور» از بدر شاکر سیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
وادی مجهول (بررسی نمادهای حکایت شاه و کنیزک از رهگذر تطبیق آن با داستان های شیخ سمعان، سیذارتا و داستان زندگی مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت شاه و کنیزک یکی از محوری ترین حکایت های مثنوی است که با توجه به قرار گرفتنش بعد از نی نامه و نیز تأکید خود مولانا بر اهمیت آن، بسیار مورد توجه مفسران مثنوی قرار گرفته است. قاطبه ی مولوی پژوهان این حکایت را داستانی نمادین دانسته اند که مولانا در قالب آن تلاش کرده به موضوع پراهمیت آفرینش و کمال انسان اشاره کند. در این مقاله با روش تحلیل- مقایسه ای تلاش شده با بهره گیری از چند داستان عرفانی دیگر همچون حکایت شیخ سمعان از عطار، رمان سیذارتا اثر هرمان هسه شرق شناس شهیر آلمانی و همچنین روایت زندگی مولانا و دیدار او با شمس تبریزی، ضمن ارائه ی تفسیری نو از نمادهای حکایت شاه و کنیزک، به بررسی موضوع جایگاه دنیا در رسیدن به کمال از منظر مولانا نیز پرداخته شود.
مطابق تفسیر ارائه شده در این مقاله به نظر می رسد به عکس آن چیزی که تفکر صوفیانه ی منحط، درباب کناره گیری و عزلت از دنیا به مخاطبانش القا می کند، از نگاه تفکر اصیل اسلامی، دنیا به منزله ی مزرعه و متجری است که آدمی برای رسیدن به بهشتی صدچندان بهتر و بالاتر از بهشتی که در آغاز در آن سکنی داشته، بدان هبوط کرده است.
ساختار شناسی خان های رستم و تارئیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تعمق در نام حماسه پلنگینه پوش اثر شوتا روستاولی ، به طور ضمنی، این حماسه در ارتباط با شاهنامه فردوسی قرار می گیرد؛ زیرا در شاهنامه فردوسی رستم زرهی از پوست پلنگ یا ببر دارد و همچنین پلنگینه پوشی به کیومرث اسناد داده شده است. تارئیل پهلوان بنیادین حماسه پلنگینه پوش نیز جامه ای از پوست پلنگ بر تن دارد که یادآور جامه کیومرث در شاهنامه و ببر بیان رستم، پهلوان بنیادین شاهنامه فردوسی است. در این جستار نخست حماسه پلنگینه پوش معرفی می شود، پس از آن با بحث و بررسی و مقایسه عناصر هفت خان رستم و ده خان تارئیل با در نظر گرفتن جابجایی، شکست و دگرگونی در اسطوره ها، به این پرسش پاسخ داده می شود که بر اساس الگوهای پیشنهادی ساختارگرایان، عناصر خان های تارئیل در حماسه پلنگینه پوش شوتا روستاولی چه وجوه اشتراک و چه تفاوت هایی با عناصر خان های رستم در شاهنامه فردوسی دارد،. در ضمن نماد های شخصیت (قهرمان) و لباس و نام شخصیت، مکان، نبرد با حیوانات، موجودات شریر (ضدّ قهرمان)، یاریگران، عزیمت، تشرّف و... در این جستار مورد توجه است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که ساختار هفت خان تارئیل پیچیده تر از هفت خان رستم است زیرا سفر خانی تارئیل در طِیّ چند سفر مقدماتی و اصلی انجام می گیرد. سفر خانی رستم به صورت خطی مستقیم از یک نقطه شروع و در یک نقطه پایان می پذیرد؛ ولی سفر خانی تارئیل به صورت دایره وار از نقطه ای که سفر خانی شروع شده، در همان نقطه نیز به پایان می رسد. رستم با نجات کاووس به هدف خود می رسد، ولی تارئیل با نجات نستان هنوز به مرحله تشرّف نرسیده است. از این رو دو سفر دیگر نیز باید انجام گیرد: ۱) سفر به سرزمین تازیان و سپاس گزاری از یاریگر خود و سپس بازگشت به وطن و رسیدن به پادشاهی (مرحله تشرّف) که آخرین خان وی است. ده خان تارئیل ژرف ساخت عرفانی دارد، در کل، حماسه پلنگینه پوش از نوع حماسه های عرفانی مانند حماسه گیل گمش است؛ زیرا عشقی عرفانی ساختار کلّی حماسه پلنگینه پوش را تشکیل می دهد و سفر خانی چندمرحله ای تارئیل نیز بر محوریت عشق نمادین زنی است که ده خان تارئیل را رقم می زند. در صورتی که محوریت عشق در هفت خان رستم حبّ وطن و عشق به ایران-زمین است.