محمدرضا عباسپور خرمالو

محمدرضا عباسپور خرمالو

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

مقایسه اشعار ابونواس و رودکی از حیث عناصر غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر شعوبی خمریه وصف زیبارویان مدح ممدوح شعر هجوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 159 تعداد دانلود : 314
أبونواس اهوازی از شاعران عرب زبان شعوبی قرن دوم هجری در شمار شاعران برجسته این عهد به بیان مضامینی از قبیل خمریات، وصف معشوق، مدح و هجا پرداخته است. سادگی و صداقت از ویژگی های اشعار اوست. رودکی سمرقندی از شاعران قرن سوم و چهارم شعر فارسی نیز به مضامینی چون شادخواری، توصیف زیبارویان و ستایش ممدوح پرداخته است. در جستار حاضر پس از بررسی مختصری از زندگی و اوضاع اجتماعی عصر آن دو به واکاوی اندیشه های غنایی در اشعارشان پرداخته شده است.
۲.

مفهوم معرفت در عرفان اسلامی و مکاتب روان شناختی

کلید واژه ها: معرفت عرفان اسلام مکاتب روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 370 تعداد دانلود : 830
«معرفت» شناخت موجودات است آن چنان که هستند. عرفای اسلامی برای رسیدن به این مرتبه دو سطح را برای سالک واجب انند. یکی سطح «ظاهری» که علم از طریق دریافت های حواس ظاهری و تحلیل آنها به وسیله قوه خرد که بدان، علم بحثی یا معرفت کسبی گویند، حاصل می شود. سطح «عالی تر» معرفت، عبارت است از دریافت های «قلبی» که به صورت «مکاشفات» و «مشاهدات» بی هیچ نیروی خود آگاه عارف کسب می شود، این نوع معرفت را معرفت کشفی یا شهودی گویند، ناخودآگاه جمعی مطمئن ترین راه رسیدن به حقیقت اشیا و خداست. در طول این سفر سالک به فنای فی الله و بقای بالله می رسد که مقصد نهایی شناخت شهودی یا معرفت قلبی است. علاه بر دو سطح شناخت فوق الذکر، ملاصدرا به معرفت و حیانی که شالوده و اساس معرفت شهودی است نیز اعتقاد دارد و این نوع معرفت را فراروی سالک می نهد تا به مقصود نهایی برسد. در این مقاله، اساساً شیوه کار بر طبق تقسیم بندی اوست. در مطالعات روان کاوی نیز روان کاو در پی یافتن راه مطمئنی است تا  شخص به معرفتی شهودی برسد. این معرفت، اطمینان جاودانه در درون انسان و سطح ناخودآگاه اوست به عبارتی نیروی ناخودآگاه جمعی همان معرفت کشفی یا شهودی است که انسان را به ساحلی امن جوار پروردگار می رساند، و از نظر عارفان اسلامی بویژه اشراقیون وصول به این مهم جز با تصفیه باطن ممکن نیست.
۳.

تحلیل داستان گنبد چهارم در منظومه ی غنایی هفت پیکر براساس نظریه ی ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هفت پیکر نقد ادبی داستان گنبد سرخ ( چهارم ) ساختار گرایان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 926 تعداد دانلود : 255
تحلیل عناصر داستانی و روایی بر اساس نظریه های ادبی از چند جهت لازم است ، نقد ادبی را روش مند می کند ، امکان باز یابی و ارزشیابی متون ادبی کهن ادب فارسی فراهم می شود ؛ دیگر این که صحنه ی نقد و نظر از شوائب پاک شده و معیارهای علمی هدایت گر فرضیه ها و ادعاها خواهد شد. بر این اساس متنی از داستان پرداز بزرگ ادب داستانی ، نظامی گنجوی ، انتخاب شد تا بر اساس روش های موجود در نظریه ی ادبی بویژه نظریه ی ساختار گرایی نقد و تحلیل شود ، در این رهگذر معلوم شد که داستان چهارم در گنبد سرخ که روز سه شنبه اتفاق افتاد از حیث ساختاری روایتی کامل با همه ی اجزای کافی برای یک اثر داستانی کامل است. شاعـر ( نظامی ) جـز به ضرورت از نشانه استفاده نکرده و بیشتر کنش فاعلی شخصیت ها با مخاطب سخن می گویند و داستان را پیش می برند و شخصیت ها را معرفی می کنند . این شیوه از هنرهای زیبای نظامی در پرورش داستان است .
۴.

واقعات (مکاشفات) لاهیجی در شرح گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان گلشن راز لاهیجی واقعه (مکاشفه) اشراق (ادراکات فراحسی)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 859 تعداد دانلود : 154
عرفان علم معرفت و شناخت باطنی است. عارف با تزکیه باطن و از راه های فرا حسی به عوالمی وارد می شود که برای جسم و حواس جسمانی امکان پذیر نیست. در این مسیر عنصر «نفس» یا «روان» نقش مهمی ایفا می کند. یکی از راه های مهم ورود به عالم فوق طبیعی، کشف عارفانه (واقعه) است. انسان از راه مکاشفه یا گاه الهام یا در شرایطی ویژه به مغیبات علم پیدا می کند؛ اما واقعه از عناصر فرا حسی است که نفس ناطقه آدمی به کمک آن از گذشته و آینده باخبر می شود، به طوری که علم حاصل از این راه می تواند در زندگی و بیداری فرد تاثیرگذار باشد. شناسایی و روایت و تحلیل و واقعات یک عارف اشراقی چون شیخ محمد لاهیجی شاهدی گویا برای اثبات این نیروی عظیم فرا حسی در «نفس» انسان است. لاهیجی در ضمن شرح گلشن راز، ده واقعه خود را روایت کرده که در همه این واقعات، بی استثنا پس از رهاکردن وجود خاکی و اتصال به افلاک و نور مطلق در نورالانوار فانی شده است. این وصال یا تجرید منتهای مشرب اشراقی است که هر عارف در آرزوی آن است.
۶.

کرامت از دیدگاه عرفان اسلامی و نظریه روان شناختی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان اسلامی کرامت گلشن راز نیروی فراحسی مکتب روان شناختی یونگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 542 تعداد دانلود : 418
این که آدمی نیروهای فراحسی دارد، از گذشته های دور در نزد نحله ها و ادیان گوناگون امری پذیرفته، اما راه رسیدن به این نیروها و دستیابی به آن عوالم نیز متعدد و متفرق بوده است. به طور کلی، صوفیه و به طور خاص لاهیجی، شارح گلشن راز، راهی کوتاه اما دشوار برای رسیدن به عالم فراحس پیشنهاد کرده اند که آن تصفیه باطن از غیرحق است؛ چون زمینه آماده شد، حقایق برای فرد کشف می شود. از میان متاخرین، گوستاو یونگ ـ که روان شناسی مسیحی است ـ نیز با مطالعه ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در انسان، کوشیده با زبان خود امکان رسیدن به این عرصه را برای روح و روان آدمی تشریح کند؛ پس از آن که سالک (فرد) به این جهان رسید، در آنجا مقام می کند و در ظاهر و باطن رفتارش (ظاهری ـ معنوی) تحولاتی رخ می دهد که صوفیه از آن با عنوان «کرامت» یاد می کنند. کرامت نزد عرفا به فنای فی اله ختم می شود، به گونه ای که فرد در ظاهر و باطن خدایی می شود.موضوع این پژوهش راه رسیدن به این مرحله از نگاه عرفا و روان شناسان است.
۷.

شاد زیستی و شادکامی در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 675
سامانیان در قرن چهارم هجری حکومتی نسبتا مقتدر در حوالی ماوراءالنهر ایجاد کردند. شرایط مناسب اقلیمی و اقتصاد پویا، امنیت و ثبات سیاسی بستری مناسب برای اهالی منطقه فراهم کرد که در راه علم و فرهنگ و هنر گام های ارزشمندی بردارند. شهر بخارا پایتخت شکوهمند آل سامان بود که در آن دانشمندان و شاعران بزرگ پرورش یافتند. ابو عبد اله رودکی، (پدر شعر فارسی و شاعر دربار سامانیان از تنعم و رفاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی فوق العاده ای برخوردار بود. بر پایه این رونق و غنای همه جانبه، دیوان این ملک الشعرای دربار و دیگر شاعران هم عصرِ او حاوی درونمایه هایی چون: عشق و عشقبازی، مدح ممدوح، می و شادخواری گشت. داشتن روحیه ای شاد به دور از رذایل اخلاقی بی شک حاصل نداشتن دغدغه های امــور معاش و آزادی در بیان فکــر واندیشه است.به ادعــای این مقاله، فراهم شدن رفاه اجتماعی مناسب با پشتوانه ای عظیم از ثروت و ثبات قدرت سیاسی، عاملی بزرگ در ترویج شادی و شادمانه زیستن مردم در کنار هم بوده است. درعصر سامانیان زمینه های اصلی این رفاه فراهم شده بود ورودکی به عنوان یک شهروند برخوردار از این مواهب، آثار و نمونه های شادی حاصل از رفاه اجتماعی را در شعر خود منعکس ساخته است. بنابراین در این مقاله برآنیم تا به کمک تحلیل محتوا و به روش بسامدی، به اثبات مدعای خود بپردازیم.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان