فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
عصا و جایگاه نمادین آن در فرهنگ ها و باورهای باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
181 - 202
حوزه های تخصصی:
نمادها و نشانه ها در تاریخ اساطیری و روایی هر ملل دارای مفاهیم و معانی خاصی بوده است و هریک از آنها داستان ها، تفکرات و باورهایی را به خود اختصاص داده اند. در این میان، ابزاری همچون عصا یا دبوس که امروزه معنای مشخصی را به ذهن متبادر می سازد، در عصر باستانی و در روایات دینی و غیرِدینی معانی و کارکردهای متفاوت و متعددی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر در پی آن است که دریابد عصا در تمدن ها و باورهای مختلف باستانی دارای چه کارکردهایی بوده و چگونه نمادی به شمار می رفته است؟ همچنین این ابزار در شکل انتزاعی و ملموس خود، در دست صاحبان قدرت (شهریاران) و اصحاب دین (رهبران دینی) هریک نشانگر چه مفاهیمی بوده و در نقوش و نگاره ها و باورهای دینی چگونه تصویر و معرفی می شود ؟ بدین سان با مطالعه و بررسی متون تاریخی و نگاره های باستانی و همچنین، با رجوع به روایات اساطیری و دینی، یافته های پژوهش پیشِ رو با رویکردی توصیفی- تحلیلی، حاکی از آن است که عصا/ دبوس در دنیای مادی، در دست افراد، نشانگر شوکت، قدرت دنیوی و دینی بوده و به عنوان نماد قدرت ایزدی، همواره در دست ایزدان مشاهده می شود و با این ابزار است که ایزدان و نمایندگان آنها در روی زمین، به تحقق آمال خود می پردازند. از طرفی عصا در دست صاحب منصبان نشانگر نقش رهبری و ریاست آنها و همچنین در مواردی، سمبل فرزانگی، آزمودگی و کهنسالی است.
بررسی تطبیقی رنگ های سرخ و سبز در تصویرپردازی اشعار گرمارودی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ به عنوان برجسته ترین عنصر حوزة محسوسات از دیرباز تا کنون مورد توجّه انسان بوده و همواره روح و روان او را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. از آنجا که شاعران از ژرف بین ترین اقشار جامعه هستند و نوع نگاه آنان به رنگ، اصیل تر و معنادارتر از دیگر افراد است، لذا این پژوهش، تلاش نموده براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی، از میان رنگ های گوناگونی که دو شاعر برجستة ادبیّات پایداری معاصر؛ یعنی گرمارودی و درویش، به کار برده اند، دو رنگ سرخ و سبز را از لحاظ تعامل و تقابلی که با هم در تصویرپردازی آنان از مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و... داشته اند، مورد بررسی قرار دهد. نتیجه حکایت از آن دارد که رنگ قرمز در شعر گرمارودی نشانة تمایل انسان به داشتن زندگی پر جنب و جوش است و زندگانی سرشار از مبارزة گرمارودی خود مبیّن همین نکته است. رنگ سبز نیز نمادی از آرامش، حیات و جاودانگی و گاه نماد تقدّس و پاکی است. در شعر درویش، رنگ سرخ، عشق به فلسطین و ملّتش را تجلّی داده، رمز شهادت، فداکاری و ایثار در راه آزادی است و رنگ سبز، نماد امید، آزادی طلبی، حیات و حرکت بوده و عشق به فلسطین و ملّت مبارزش را به تصویر می کشد. افزون بر این، گرایش این دو شاعر به ادبیات پایداری، باعث ایجاد شباهت های زیادی در آن دو از لحاظ کاربرد نمادین رنگ شده است.
رابطه بینامتنیّت میان سوانح العشّاق و عبهرا لعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله هایسوانح العشاق احمد غزّالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیّت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آنها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنیِ این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی در ساختار کلّی و جزئی، اعمّ از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتّی تفکّر حاکم بر اثر تا حدّ زیادی از سوانح العشّاقمتأثّر بوده است. با وجود ویژگی گفت وگومندی و چندصدایی در این دو رساله، هریک دارای ویژگی های منفردِ خاصّی نیز هستند و رابطه بینامتنی آنها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.
همایون نامه زجاجی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همایون نامه منظومه ای به بحر متقارب و در حدودِ شصت هزار بیت است که سَراینده ای به نام زَجّاجی آن را در سده هفتم سروده. موضوع این اثر با ولادت پیامبر (ص) و رویدادهای صدر اسلام آغاز می شود و با گزارش تاریخ اسلام و ایران تا روزگار ارسلان بن طغرل سلجوقی – البتّه با افتادگی هایی در روندِ روایتِ حوادث- ادامه می یابد. این منظومه دو بخش دارد و تنها نسخه فعلاً شناخته شده از نیمه دوم آن ناقص است و ابیات در پایان ناتمام مانده. همایون نامه به رغم قدمت و حجم آن از منظومه های نسبتاً ناشناخته و کمتر توجّه شده ادب فارسی است و در این مقاله موضوع توجّهاتِ آن به فردوسی و انواعِ تأثّراتش از شاهنامه- که الگوی ادبیِ این اثر و همه منظومه های هم وزنِ آن پس از سده چهارم است- در سه بخشِ: 1.فردوسی و شاهنامه در همایون نامه 2. نامها و داستانهای شاهنامه/ شاهنامه ای در همایون نامه 3. تأثّر و تقلید زَجّاجی از سبک فردوسی، بررسی و با ذکر و تحلیلِ شواهد گوناگون نشان داده شده که زجّاجی آشناییِ دقیقی با زبان و محتوای حماسه ملّی ایران داشته و با وجودِ نقد شخصیّتها و داستانهای پیش از اسلام (مغانه) آن و دعوت مخاطبانش به توجّه به اخبار دینی و مذهبی به جای آنها، به ادبیّت سخن فردوسی معترف و معتقد بوده و بسیار ازآن متأثّر شده است.
پاک باخته
نفوذ زبان و ادبیات فارسی در ترکیه دوره آل عثمان
حوزه های تخصصی:
جهان مدرن شاعرانه نزد شارل بودلر و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شارل بودلر و نیما یوشیج دو تن از نام آورترین شاعران مدرن بودند که با آفرینش آثار خود تأثیر بسزایی در سیر تکوین شعر نو دوران خویش به جا گذاشتند. مقاله ی حاضر بر این فرض بنا شده است که میان افکار و آثار مدرنیته ی این دو شاعر می توان ارتباط قاعده مندی را مشاهده نمود. محور اصلی مباحث این تحقیق، بررسی ابعاد مشترک میان اندیشه های شارل بودلر و نیما یوشیج است که همواره با نوآوری های خود، تأثیر چشمگیری در ایجاد شناختی دقیق نسبت به تجدد و عصر مدرن داشتند. لذا، علی رغم تفاوت در نگرش این دو شاعر نسبت به سایر هم عصرانشان، با ظهور نو گرایی به عنوان پدیده ای نو، در مرحله ی معینی از تکامل فکری بشر، زمانی که انسان ها نیاز مبرمی به شناخت ماهیت تکامل اجتماعی پیدا کردند، توانستند با کنار نهادن برخی قواعد و الزامات شعر سنتی و مشاهده ی چهره ی حقیقی دنیای پیرامونشان، با این نظام آفرینش ادبی نوین همراه شوند و از این طریق، تصاویری از تحولات جامعه ی مدرن خویش را در قالب شعر به مردم عرضه دارند. در این پژوهش بر آن بوده ایم تا اهمیت جایگاه مدرنیته را در تحول شعر سنتی مطالعه کنیم.
بررسی تطبیقی داستان های رستم و کوراوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم و کوراوغلو دو قهرمان ملی و حماسی- که سرنوشت آن ها با سرنوشت ملتشان گره خورده است- نماد تخاصم قدرت ها، مبارزة نور و تاریکی، خیر و شر، راستی و کاستی اند. اگرچه طبقة اجتماعی این دو قهرمان از هم متفاوت است؛ اما داشتن روح حماسی و جنبة اسطوره ای، دلاوری و فداکاری، شرافت، گذشت و جوانمردی، عشق، کین خواهی از دشمنان، عدم تسلیم در برابر ظلم و ستم و خودکامگی و ناجوانمردی، و برخورداری از عنایت ایزدی از خصوصیات مشترک آن دو است. صفات و خصوصیات پهلوانان، عناصر و موجودات افسانه ای همچون اسب های فهیم که منشأ اسطوره ای دارند، چگونگی حضور زنان در داستان و مضمون پسرکشی در داستان رستم و کوراوغلو آن چنان شبیه هم است که گویی منشأ واحدی دارند.
رویکرد نقدی احسان عباس و عبدالحسین زرین کوب در تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احسان عبّاس و عبدالحسین زرّین کوب از جمله پژوهشگران برجسته ای هستند که در عرصه تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب به مانند عرصة نقد ادبی معاصر عربی و ایرانی، با استفاده از روش آزمون و خطا به تحقیق و بررسی در این حوزه پرداخته اند. آنها همه تأثیر و تأثّرهایی را که در طول تاریخ و در طی ادوار مختلف، از یونان قدیم تا به امروز، بین دو ادب شرق و غرب صورت گرفته، مورد بررسی و نقد قرار داد و به این نتیجه رسیده اند که این داد و ستد فرهنگی، همواره بین این دو ادب وجود داشته و دارد. اما این تبادل به این معنا نیست که تطبیق همة اصول یکی از این فرهنگ ها بر ادب و فرهنگ دیگری همواره امکان پذیر باشد. آنان همچنین در برابر نظریه های نقد غربی که از دیرباز تا به امروز وارد ادبیّات عربی و فارسی شده اند، موضع کاملاً آگاهانه برگزیده اند و ضمن بررسی و پذیرش آنها تسلیم و مقلّد محض نبوده اند.
بر این اساس، در این پژوهش، تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، ضمن اشاره به تعامل دوجانبه و همیشگی ادبیّات و فرهنگ شرق و غرب، آرا و نظرات این دو ناقد معاصر را در زمینه چگونگی و میزان این تعاملات در گذشته و حال و میزان گرایش هر یکی از آنها به ادبیّات و فرهنگ گذشته خود و همچنین به ادبیّات و فرهنگ معاصر غرب، بررسی و مقایسه کنیم.
دو چهره در یک آیینه
انعکاس بحران هویّت در نمایش نامه های «باغ آلبالو» از چخوف و «لبخند با شکوه آقای گیل» از رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصلاح قوانین مالکیت زمین به عنوان بخشی از برنامه نوسازی در ایران و روسیه، رویدادی است که دگرگونی های اجتماعی و سیاسی گسترده ای برای هر دو کشور در پی دارد. آنتوان چخوف با نمایش نامة «باغ آلبالو» و اکبر رادی با نمایش نامة «لبخند باشکوه آقای گیل» اصلاح قوانین مالکیت زمین و زوال طبقة اشراف زمین دار در ایران و روسیه را دستمایه قرار داده و تأثیر آن بر زندگی شخصیت هایی از طبقات مختلف اجتماعی را آشکار کرده اند. این دو نمایش نامه بازتابی از پیامدهای تاریخی برنامة نوسازی از بالا و یا نوسازی آمرانه ای هستند که در عصر پهلوی دوم در ایران و نیکولای دوم در روسیه با شتاب اعمال می شود. به همین دلیل این آثار می توانند به عنوان یکی از منابع برای مطالعة تاریخ تطبیقی ایران و روسیه مورد توجه باشند. هر دو اثر موضعی انتقادی نسبت به برنامة نوسازی دارند. آن ها با خلق شخصیت هایی که دچار بحران هویّت هستند، بُعد تازه و ناگفته ای از پیامدهای نوسازی آمرانه را بازتاب می دهند که در تحلیل های تاریخی مغفول مانده است. بررسی شخصیت های دو اثر این امکان را فراهم می کند که مسئلة بحران هویّت را به مثابه یکی از پیامدهای برنامة نوسازی پیگیری کنیم. این مقاله با بررسی تطبیقی زمینه های تاریخی آثار، تصویری از شرایط بحرانی برآمده از صنعتی سازی، افول کشاورزی و دگرگونی های بنیادین را ترسیم می کند. هدف از این بررسی تطبیقی، طرح این مسئله است که برنامة نوسازی چگونه به دگرگونی وضعیت طبقات اجتماعی می انجامد و بحران هویّت چگونه در دو اثر از ادبیات نمایشی ایران و روسیه، با زمینة تاریخی مشابه بازنمایی شده است.