فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
199-226
حوزه های تخصصی:
یکی از درونمایه هایی که در جهان پیوسته ذهن متفکّران را به خود مشغول کرده، توجیه مشیّت و حکمت خداوند در آفرینش جهان است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی دیدگاه های سعدی و الکساندر پوپ، دو تن از شاعران بزرگ ایران و انگلیس، در شناخت خدا و توجیه درستی مشیّت او در خلقتِ جهان است. در این تحقیق، نخست نگرش دو شاعر درباره آفریدگار جهان ترسیم شده و آنگاه درستی مشیّت و حکمت الهی، علی رغم اشکالاتی که به نظر عامه انسان ها می رسد، با ارائه نمونه های روشنی از آثار ایشان تفسیر شده است. این پژوهش با استفاده از اصول مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با بهره گیری از رویکرد مضمون شناسی، به تحلیل و بررسی موضوع می پردازد. یافته های این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده و هدف از تطبیق، نشان دادن این واقعیت است که این دو شاعر بزرگ شرقی و غربی، در اندیشه های بنیادی و زیربنایی برای توجیه مشیّت و حکمت خداوند در آفرینش جهان، با هم شباهت دارند امّا در شیوه بیان و پاره ای ظرافت های فکری با یکدیگر متفاوت ند.
تطبیق آثار ادبی جزایر بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این فصل باسنت به بررسی ادبیات تطبیقی در جزایر بریتانیا می پردازد. او معتقد است برای تطبیق آثار ادبی جزایر بریتانیا نه تنها باید به ماهیت الفاظ، الفاظی چون بریتانیا و جزایر بریتانیا توجه شود بلکه باید به زبان ها و گویش ها و ارتباط آنها با هویت نیز توجه شود. تاریخ در این میان اهمیت ویژه ای دارد. اقلیم گرایی و اقلیم گریزی از مفاهیمی است که نباید آنها را از نظر دور داشت، ضمن اینکه باید به مفاهیم جدید، مفاهیمی همچون پژوهش های فرهنگی، انتقال فرهنگ، تجربیات مشترک و جز اینها هم توجه شود.
بررسی تطبیقی زبان بدن در رمان «أیام معه» از کولیت خوری و «بامداد خمار» از فتانه حاج سیدجوادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات غیرکلامی به عنوان یکی از شاخه های روان شناسی گستره وسیعی از فعالیت های اندامی بدن را دربرمی گیرد که به آن زبان بدن می گویند. این زبان که شامل پیام هایی است که افراد با نگاه ها، حالات چهره و ژست ها منتقل می کنند، در متون ادبی به درک و فهم خواننده از متن کمک می کند. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است زبان بدن در رمان أیام معه (1960م) از کولیت خوری و بامداد خمار (1395ش) از فتانه حاج سیدجوادی با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاکی از این است که زبان بدن در هر دو رمان تقریبا کارکردی یکسان دارد (12% أیام معه و 10% بامداد خمار). از آن جا که مفاهیمی چون خوشحالی، خشم، ترس و اضطراب در رفتارهای غیرکلامی شخصیت های زنانه دو اثر نمود زیادی دارد، این مفاهیم در زبان چهره شخصیت ها (67% أیام معه و 55% بامداد خمار) بازتاب گسترده ای یافته است. این میزان کارکرد زبان چهره بدان جهت است که معمولاً این بخش از بدن در هنگام ارتباط، بیشتر قابل استفاده و قابل رؤیت است.
جستاری در برخی اندیشه های مشترک عمر خیام وأحمد صافی نجفی (مرگ، حیرانی، عدم اراده و اختیار، حاکمیت جبر و سرنوشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش آثار ادبی یک ملت از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تاثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملتها و غنابخشیدن به ادبیات جهانی، بهتر و دقیقتر نمایان می شود. داد و ستد ادبیات فارسی و عربی نیز دیرینه و برای هر دو ملت دارای اهمیت است. در میان شاعران فارسی، تاثیر خیام بر شاعران و ادیبان معاصر عرب و بر مترجمین رباعیاتش، قابل ملاحظه و بی نظیر است که بررسی این امر، تلاش بیشتر از جانب پژوهشگران را می طلبد. از این میان بررسی تاثیر خیام بر صافی که از بهترین مترجمان رباعیات وی و از شاعران برجسته عراق است اهمیت خاص خود را دارد. این پژوهش، تأثیر پذیری اشعار صافی از برخی اندیشه های موجود در رباعیات خیام را اثبات می نماید. تلاش کاوش پیش رو بر این است که بر اساس مکتب فرانسوی در پژوهشهای ادبیات تطبیقی و با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر بپردازد، و آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد.
سیر تحوّلات ادبیّات تطبیقی در اردن (از پژوهش های سنتی تا نقد فرهنگی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه تاریخچه ادبیات تطبیقی در کشور اردن، همگام و همپای دیگر کشورهای عربی از جمله مصر نبوده است، اما این کشور نمونه دیگری را از رشد ادبیّات تطبیقی در جهان عرب عرضه می کند؛ تطبیقگران اردنی، ابتدا به بررسی روابط تأثیر و تأثّر آثار پیشین ادبیّات عربی و سایر ملل؛ به ویژه غرب می پرداختند. لذا، پژوهش های دوره نخست، بیشتر بر محور ادبیّات سنّتی و پیشین؛ به طور خاص شعر، می چرخید. با ظهور مدرنیسم، پژوهش های تطبیقی در اردن نیز وارد مرحله جدیدی شد. تطبیقگران درصدد کشف میزان اثرپذیری ادیبان عرب زبان از تحولّات ادبیّات جهانی و جنبش های آزادی بخش غرب برآمدند. توجّه به سایر شاخه های ادبیّات در کنار شعر؛ داستان ها و نمایشنامه ها از جمله ویژگی های پژوهش های تطبیقی این دوره است. با رشد ملّی گرایی و پان عربیسم و همچنین نقد روش ها و نظریات کشورهای سابقاً استعمارگرِ جهان، تطبیقگر اردنی دریافت که پافشاری های نخ نما شده برای ردیابی خاستگاه اثر ادبی، دیگر مطلوب و شایسته ادبیات تطبیقی نیست. از این رو، پژوهش های تطبیقی پسامدرنیسم به عرصه مطالعات تطبیقی اردن گام نهاد. مقاله حاضر، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در صدد آن است تا ضمن به تصویر کشیدن تاریخ تحوّل ادبیّات تطبیقی در اردن به دوره پژوهش های تطبیقی آثار سنّتی (المقارنات التراثیه)، پژوهش های تطبیقی ادبیّات عصر تجدد (مقارنات أدب الحداثه) و پژوهش های تطبیقی- فرهنگی ادبیّات عصر پساتجدّد (المقارنات الثقافیه وما بعد الحداثه)، تحوّلات این دانش را در این کشور عربی بررسی و تحلیل نماید.
تحلیل تطبیقی «دیگری هژمونیک» در نمایشنامه های جزیره از آثول فوگارد و پرواربندان از غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
291 - 325
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی آمریکایی امکان برابر نهادن آثاری از جغرافیاهای متفاوت است که هیچ گونه برخوردی از لحاظ تاریخی با یکدیگر نداشته اند. در واقع این مکتب بستری را برای فراتر رفتن از محدودیت های مکتب فرانسوی چون شرط برخورد تاریخی به ما می دهد. این پژوهش با استفاده از این رویکرد اندیشگانی موجود در قلمرویی فرامرزی، به تحلیل تطبیقی دو اثر از آثول فوگارد و غلامحسین ساعدی می پردازد که از حیث مفهومی به نام «دیگری» با یکدیگر قرابت دارند. در واقع نگره فکری دو نویسنده معطوف کردن توجه خود به تقابل های دوگانی موجود در جامعه از حیث مفهوم «دیگری» است. از سوی دیگر دگرگونی در امر استعمار صرفاً به صورت گذشته که به شکل حکومت مستقیم یا حاکمیّت دست نشانده در جریان بود نیست و در جهان کنونی با روش های متفاوت از گذشته و در چهره سلطه خاموش قد علم کرده است. دو نمایشنامه جزیره و پرواربندان در این تلاش بوده اند که در کشاکش دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی، واکنشی درخور نسبت به این تغییرات داشته باشند که همین امر موجب شده است تا از منظری تطبیقی قابل بحث و بررسی باشند؛ بنابراین با توجه به ظرفیت متنی و فضای دو نمایشنامه در به تصویر کشیدن سلطه و هژمونی، نتایج آن بر روی شخصیت ها و واکنش دیگری سرکوب شده به آن و استفاده از رویکرد تطبیقی به خوانش پسااستعماری این دو نمایشنامه می پردازیم. این پژوهش می کوشد تا در کنار واکنش شخصیت ها و جهت گیری روایی متون، این دو متن را در بستری فرهنگی و جریانی واسازانه مورد تحلیل قرار دهد.
بررسی تطبیقی «کارگفت های» بکار رفته در لالایی های دو فرهنگ کلامی فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
97-121
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف کلی مقایسه انواع کارگفت های گفتاری در دو فرهنگ کلامی فارسی و انگلیسی انجام گرفته است. نتایج حاصل از مقایسه داده ها نشان داد که انواع کارگفت در لالایی های هر دو زبان مشاهده شد که به نسبت فراوانی به ترتیب شامل کارگفت های ترغیبی (مستقیم و غیرمستقیم) و عاطفی، اظهاری، تعهدی و اعلامی می باشد. هر دو زبان کنش های عاطفی در لالایی ها را بصورت های مختلفی چون تعریف، آرزو، دعا، ترس و تهدید بیان می کنند، با این تفاوت که در فارسی تشبیه کودک به انواع گل ها بسیار معمول است. به همین صورت، عنصر ترس و تهدید نیز از گستره و تنوع بیشتری در لالایی های فارسی برخوردار بوده، ترس و نگرانی از تجدید فراش همسر نیز مشخصه زن ایرانی در گذشته است. بعلاوه، در لالایی های انگلیسی عنصر خستگی مادر مشاهده نگردید. بیان دلبستگی های اعتقادی و دلواپسی های اجتماعی در قالب کارگفت های اظهاری نیز از مشخصه های مشابه لالایی ها در دو فرهنگ کلامی بود است. تعهد به انجام عمل و قول و قرارهایی در قبال فرزند و اعلام شرایطی که کودک ناچار به پذیرش آن باشد به ترتیب کارگفت تعهدی و اعلامی نیز در هر دو زبان با گستره بیشتر در فارسی مشاهده گردید.
تصویر رمانتیک در شعر حسین منزوی و بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
223-243
حوزه های تخصصی:
نویسندگان و شاعران گاه به دلیل اشتراک های زبانی، مذهبی، جغرافیایی و... نقاط مشترکی در فکر و عمل دارند و گاه تنها آثار آنهاست که این نقاط مشترک را می نمایاند. حسین منزوی و بدرشاکرالسیاب را شاید بتوان از گروه دوم دانست. اگر چه این دو شاعر را نمی توان به کلی پیرو رمانتیسم دانست، بسیاری از تصاویر شعری آنان در فضای مکتب رمانتیسم تولید شده است. تصاویری که از یک سو حالات روحی، احساسات درونی و ذاتیات روانی شاعر را مهار می کنند و از سوی دیگر در انتقال احساس شاعر نقشی برجسته دارند. سیاب به دلیل اقامتی که در ایران داشته با نیما و شعر نیمایی آشنایی داشته و منزوی نیز در شعر نو بی شک به نیما نظر داشته است. در این مقاله پس از اشاره کوتاهی به زندگی این دو شاعر و بحث پیرامون مفهوم تصویر و ویژگی های تصویر رمانتیک، به روش توصیفی – تحلیلی نمودهایی از تصویرهای شعری این دو شاعر برجسته در سه مقوله ی استحاله در طبیعت و اشیاء، سایه واری و تأثیر فردیت در مبارزه بررسی شده است.
آلیات إثراء عاطفة الحزن فی اشعار صلاح عبدالصبور و حسین منزوی (دراسة تحلیلیة مقارنة فی الرموز الشعریة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الآلیات الّتی یعتمدها الشّاعر للإیحاء والتّأثیر بدلاً من المباشرة والتّصریح تنقل المخاطب من المستوی المباشر للقصیدة إلی المعانی والدّلالات الکامنة وراء النّصّ کما تقوم باستکمال ما تعجز الکلمات عن بیانه الصّریح. فالتّعبیر بالرّمز یعطی زخماً وغنیً وخصوبة للنّصّ الشّعری وهذا ما دأب علیه الشّعراء المعاصرون وقد عکف الشّاعران الإیرانی والمصری حسین منزوی وصلاح عبد الصّبور علی توظیف تقنیّات حدیثة، لما فیها من قدرة علی توجیه الأفکار وتعمیق الرّؤیة الفنّیة وإثراء النّص وتخصیبه. فقصائدهما طافحة بالإیحاءات الدّلالیّة والرّصید الهائل للرّموز التّاریخیّة ک «رستم» و«سهراب» و«سندباد» و«حلّاج» والشّخصیّات الدّینیّة کالنّبی موسی (ع) وعیسی (ع) والإمام الحسین (ع). علاوة علی ذلک فقد استغلّ الشّاعران ظاهرة اللّیل والألوان وإفرازاتها الدّلالیّة لإثراء موتیف الحزن فی أشعارهما. یعمد هذا البحث إلی الدّراسة المقارنة للآلیات الفنّیّة الّتی استخدمها الشّاعران منزوی وعبد الصّبور لبلورة الحزن فی أشعارهما اعتماداً علی المنهج الوصفی - التّحلیلی التّابع للمدرسة الأمریکیة. ومن أبرز النّتائج الّتی تفیدها دراستنا هذه أنّ مشاعر الحزن تکاد تکون قویّة وغالبة فی اشعار الشّاعرین إلّا أنّ حزن منزوی ناجم عن عوامل وأسباب ذاتیّة أو فردیّة فی حال ینبثق حزن عبد الصّبور من أسباب سیاسیّة واجتماعیّة ثمّ إنّ منزویاً یبدو من خلال کلماته شاعراً متشائماً بینما یبدو عبد الصّبور شاعراً متفائلاً بصورة عامة.
مقایسه معانی حرف اضافه «به» در تاریخ بلعمی با حرف جر «باء» در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
165-193
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی ادبیات کارگری جهان از خلال رمان ژرمینال اثر زولا و سال های ابری اثر درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارگران زیربنای مهم یک جامعه محسوب می شوند چرا که به لطف نیروی کار آن ها، حیات به جامعه برمی گردد و جامعه را به پیش می-برد. این ﻄﺒﻘه اجتماعی که بخش عظیمی از جمعیت کشورها را به خود اختصاص می دهند همواره با مشکلات عدیده معیشتی، حقوقی و اجتماعی مواجه است. در هر عصری شاهد اعتراض به شرایط سخت زندگی از سوی کارگران هستیم. مهم ترین جنبش های کارگری جهان،در زمان انقلاب ژوئن 1848 پاریس است که در نهایت به تشکیل اولین حکومت کمون کارگری سال 1871 پاریس منجر شد و سپس انقلاب اکتبر 1917 روسیه را شاهد یم. این جنبش ها در ادبیات کشورها نیز نمود یافته است و نویسندگان واقع گرا، که به مسائل ﻄﺒﻘه کارگر علاقمند بودند، به انعکاس این وقایع پرداخته اند. امیل زولا از اولین و بزرگ ترین نویسندگانی بود که از خلال ژرمینال به زندگی کارگران معدن پرداخت. در ایران نیز علی اشرف درویشیان از نویسندگانی بود که با سال های ابری زندگی کارگری را به رشته تحریر درآورد. این تحقیق می کوشد تا با بررسی ژانر ادبیات کارگری به عنوان یک جزء مرتبط با کل ادبیات، انعکاس جنبش ها و حق طلبی های این قشر را در رمان فرانسه و فارسی از خلال ژرمینال و سال های ابری روشن سازد و دریابد بر کدام یک از ﻤؤﻟﻔﻪ های ادبیات کارگری در این آثار ﺘﺄکید بیشتری شده است.
بررسی تطبیقی دو شعر «النّسر» عمر ابو ریشه و «عقاب» پرویز ناتل خانلری با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
113-133
حوزه های تخصصی:
ت تکرار هجاها، موجب ایجاد توازن آوایی در آثار ادبی می شود و نقش مهمّی را در انتقال معنا و مفهوم مورد نظر خالق اثر ایفا می کند. براساس نظر موریس گرامون، هر هجا می تواند رساننده معانی متعدّدی باشد. شاعر و نویسنده نیز ارزش این عضو کوچک زبان را در آفرینش موسیقی و معنا می داند و به خوبی از آن برای القاگری فحوای کلام خویش بهره می برد. نوشتار پیش رو بر آن است تا دو شعر «النّسر» ابو ریشه و «عقاب» خانلری را براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریّه موریس گرامون بررسی کند. شعرهای نام برده دارای وجوه تشابه بسیاری در معنا و مفهوم هستند؛ امّا طبق نظریّه گرامون، شباهت ها و تفاوت های ظریفی باهم دارند که مهم است. شباهت ها در کاربرد صامت ها و مصوّت ها در یک سطح است؛ یعنی هردو شاعر، به ترتیب، بالاترین بسامد را به واکه درخشان و همخوان انسدادی و کمترین بسامد را به واکه تیره و نیم همخوان اختصاص داده اند؛ امّا تفاوت ها در چگونگی کاربرد این واج ها برای انتقال فحوای کلام است. ابو ریشه ازراه واکه درخشان با صدای بلند و بی پروا از خشم و غضب خود سخن گفته و ملّت را علیه ستمکاران می شوراند و نور امید را دل آنان روشن می کند؛ امّا خانلری با انتخاب نقشِ راوی برای خود، با استفاده از واکه درخشان تنها به توصیف اقتدار، شکوه و احساسات عقاب بسنده می کند و با کاربرد واکه تیره از افشاگری می پرهیزد؛ بنابراین، انسجام و هماهنگی خاصّی میان موسیقی و اندیشه هردو شعر وجود دارد.
بررسی تطبیقی تأویلات آیه نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده آیه نور، از جمله آیاتی است که تمثیلی اعجاب انگیز درباره حقیقتی متعالی و ماورایی دارد. در این تمثیل زیبا، رموز و نهفتگی هایی موجود است که گاه لازم می آید با زبانی نمادپردازانه به بیان آن پرداخته شود. عرفان اسلامی در پرتو کتاب آسمانی قرآن، روایات و احادیث معصومان(علیهم السلام)، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقت و تأمل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. برخی از این مفاهیم، در نتیجه جذبه و الهام است و برخی جنبه استدلالی و توصیفی دارد که در ساحت آموزه های قرآنی و دینی حاصل می شود. چند واژه که در این آیه شریفه، محور اصلی موضوع است: نور، مشکات، مصباح، زجاجه، شجره، زیتونه، لاشرقیه و لاغربیه می باشد. دلالت های لفظی، استعاری و تمثیلی متعددی در واژگان مذکور، موجود است. این مقاله به منظور بحث و تحلیل تعابیر مطرح شده مربوط به آیه نور با تکیه بر آثار ابن عربی و مولانا، هم چنین تحلیل های صاحب نظران، نوشته شده است و سپس به توصیف و تحلیل پرداخته ایم.
گفتمان پسااستعماری در دو رمان موسم الهجره إلی الشّمال از طیّب صالح و سووشون از سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد پسااستعماری که در ادامه نقد پساساختارگرایی ظاهر شد، بر آن است تا راه های متنوّعی را که امپریالیسم و قدرت استعماری برای اعمال فشار و تحکّم در پیش می گیرند، فاش کند؛ فشارهایی که نه تنها از طریق ستم مستقیم نژادی، طبقاتی یا جنسیتی در نظام خودکامه استعماری که از مسیر ادبیّات، هنر و رسانه اعمال می شوند. ماهیّت واکنش به استعمارگری یکسان نیست؛ درست همان گونه که خود فرایند استعمارگری در هر منطقه شکل منحصربه فردی دارد. در نوشتار پیش رو سعی بر آن است که با مبنا قراردادن رمان عربی موسم هجرت به شمال اثر طیّب صالح نویسنده سودانی و رمان سووشون نوشته سیمین دانشور در ادبیّات فارسی به بررسی تطبیقی دو رمان نه ازنظر تأثیر و تأثّر، بلکه ازحیث نحوه بازتاب استعمار در این آثار با توجّه به نظریّه پسااستعماری پرداخته شود. نکته قابل فهم و اثبات اینکه جامعه توصیف شده در هر دو رمان تحت تأثیر استعمار انگلیس قرار گرفته است. در رمان طیّب صالح حضور مستقیم انگلیس و در رمان دانشور خزش پنهانی، آرام و بی صدای فرهنگ غرب در زندگی مردم مشاهده می شود؛ امّا نقطه اشتراک در هردو رمان، مقاومت ضدّ استعماری است. زری در رمان دانشور و مصطفی در رمان طیّب صالح نمونه کاملی از شخصیّت های مورد مطالعه نقد پسااستعماری هستند. تقلید، دیگری، اروپامحوری، فرودست، نژاد، جنسیت و... از مفاهیم بارز نقد پسااستعماری به شمار می روند که در هر دو رمان قابل بررسی و تحلیل نمونه ای هستند.
بررسی تطبیقی جایگاه "دیگری" در روابط عاطفی شخصیت ها در دو رمان «مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر و «دو منظره» اثر غزاله علیزاده بر اساس نظریه ی امائونل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم، مفهوم انسانِ دیگر جایگاه تازه ای در فلسفه ی غرب پیدا کرد. مسئله ی مواجه یِ انسان با انسانی دیگر، منجر به طرح نظریه ی "دیگری" به مثابه "غیریت" شده است که سرانجام به امر اخلاقی منتهی می شود. در راستایِ این تغییراتِ اخلاق محور، امانوئل لویناس واقعیتِ هستیِ دیگری را مطرح می کند و حضور و جایگاهش را در زندگی، هویت و احساسات ما گریز ناپذیر می داند. دراین پژوهش به تحلیل روابط عاطفی میان شخصیت های دو رمان « دو منظره» اثر غزاله علیزاده و « مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر بر مبنای آرای فلسفی لویناس می پردازیم. این پژوهش را با بررسی مبانی فلسفی- نظری لویناس در باب مسئله ی "دیگری" آغاز می کنیم. در بخش های بعدی خواهیم دید که یکی از درون مایه های اصلیِ آثار فلوبر و علیزاده، اهمیتِ جایگاهِ "دیگری" در روابط شخصیت هاست. سپس به مطالعه ی وجوه مختلف مفهوم " دیگری " هم چون " چهره " ، " احساس مسئولیت " و " امر زنانگی " خواهیم پرداخت و در آخر با تحلیل این ابعاد در بازخوانی روابط میانِ شخصیت ها ، نوشته ی خود را به اتمام می رسانیم. در مجموع، محور اصلی این پژوهش، شرح و بررسی چگونگی مواجهه ی شخصیت های این دو رمان، هریک در موقعیتِ زیست خود، با امرِ "دیگری" است.
بررسی تطبیقی مفهوم ماورایی «دیو» در شاهنامه فردوسی و حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه و حدیقه به عنوان دو اثر مهم ادبی در دو موضوع متفاوت حماسی و عرفانی، واجد وجوه شباهت بسیاری اند. یکی از وجوه شباهت این دو، مفاهیم ماورایی دیو است که در هر دو اثر، به کار رفته است و باعث می شود که این دو اثر از وجهی، قرابت خاصی پیدا کنند. بن مایه ها و مضامین ماورایی و اندیشه های فراواقعی ریشه های آن را می توان در باورهای اساطیری، اعتقادات دینی و سنت های فکری زمانه و حتی اندیشه های عرفانی جستجو کرد. نمودهای عینی دیو بر پایه باورهای اساطیری است که گاه در خدمت نمادپردازی فردوسی قرار گرفته است. واژه دیو پیش از اسلام در فرهنگ ایرانی رایج بود و پس از ورود اسلام تغییر کرد و جای خود را به جن داد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و با روش کتابخانه ای است؛ مفهوم فرا طبیعی دیو در شاهنامه به عنوان مهم ترین اثر حماسی و حدیقه الحقیقه به عنوان مقدّم ترین اثر رسمی عرفانی با ذکر شواهد و قرائن و مقایسه بسامد آن ها، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این جستار نشان می دهد که در شاهنامه، دیو جایگاه پیشین خود را از دست داده است و از اقتدار دیوان و تأثیری که در هستی داشته اند به شدت کاسته شده است و به جایگاه فروتری نزدیک شده اند. در حالی که سنایی به صبغه های عرفانی آن تأکید می نماید؛ گاه آن را در معنای جن و گاه در معنای اهریمنِ درون به کار می گیرد؛ در مواردی نیز با معنای ابلیس، یکسان می پندارد و گاه با بهره برداری استعاری از آن پای تأویل و تفسیر را به این مفهوم باز می کند.
نگرشی تطبیقی بر شگردهای طنز در شعر نیما یوشیج و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
49 - 69
حوزه های تخصصی:
از آنجا که به اعتقاد برخی، طنز، هنری ترین شیوه انتقاد است، در جامعه و فضایی که بی عدالتی اجتماعی و سیاسی، خفقان، تزویر و دروغ، بر ذهن و زبان جامعه مسلّط می شود، زبان شاعر تیزبین از طنز به عنوان هنری ترین سلاح مبارزه با این مفاسد بهره می گیرد. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی مختصر طنز و انواع آن، شگردها و شیوه های گوناگون طنز در شعر دو شاعر معاصر ایران و عراق را بررسی نمایند. از آنجا که در بیان طنزآمیز، هدف مطلب گاهی در لفّافه قرار می گیرد و مخاطب در فهم آن با پیچیدگی مواجه می شود، این گونه پژوهش ها می تواند به شناخت لایه های درونی شعر شاعران از حیث معناشناختی، زبان شناختی و حتّی زیباشناختی یاری رساند و همچنین در شناخت ابعاد طنز در قلمرو شعر معاصر به مخاطب کمک کند؛ بنابراین، پس از توصیف و تحلیل نمونه هایی از آثار هر دو شاعر به این نتیجه می رسد که این دو شاعر با به کارگیری شیوه ها و شگردهایی خاص؛ همچون استفاده از تشبیه و تصویرآفرینی، استفاده از شخصیّت های غیر انسانی و غیره، از طنز بین سوژه های متن و پیام و معنی آن ها در بیان انتقادی اغراض خود بهره جسته اند.
بررسی تحلیلی و تطبیقی بازگشت ادبی ایران و مکتب نئوکلاسیسیم اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
185 - 208
حوزه های تخصصی:
بررسی تحلیلی و تطبیقی بازگشت ادبی ایران و مکتب نئوکلاسیسیم اروپا چکیده محور اصلی این پژوهش، بحث بازگشت ادبی ایران و مقایسه آن با مکتب نئوکلاسیسیم (Neoclassicism) اروپاست. تتبع شاعران ایرانی از شیوه شاعران سبک خراسانی و عراقی که از نیمه دوم سده دوازدهم آغاز شد و تا اوائل سده چهاردهم ادامه یافت، بازگشت ادبی نامگذاری شد. نئوکلاسیسیم نیز نوعی رویکرد در تاریخ ادب اروپاست که ادیبان تحت تأثیر آثار فاخر کلاسیک یونان و روم به خلق آثار می پردازند. نخستین نشانه های نئوکلاسیسیم در ایتالیا (14م) دیده شد؛ امّا دوران نضج آن در فرانسه (17م) است و تا سده هجدهم میلادی دوران اوج خود را سپری کرد. ازآنجاکه هر دو جنبش ادبی به نوعی بازگشت به گذشته است، برآنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا بازگشت ادبی ایران به ایجاد سبکی نو مانند مکتب نئوکلاسیسیم منجر نشد. با بررسی های صورت گرفته در نمونه های شعری بازگشت ادبی و نئوکلاسیک درمی یابیم از عوامل مهم در موفقیت یا عدم موفقیت دو جنبش مذکور در نوزایی و خلق آثار متفاوت نسبت به آثار گذشته، تفاوت در موقعیت فکری، فرهنگی و اجتماعی است. شاعران بازگشت ادبی ایران به دلیل فقدان پشتوانه معرفت شناسانه قوی، زوال اندیشه فلسفی، نبود مراکز ادبی جهتدهنده و رعب و وحشت در برابر هجوم تمدن غرب در نسل پایانی این شاعران در تحول و نوزایی شعر به موفقیت چشمگیری نائل نشدند، امّا نویسندگان دوره نئوکلاسیک با بهره مندی از ساختار نظام اندیشه مند و تغییر در تمام نهادهای مرتبط فرهنگی و اجتماعی به استقلال سبک و نوزایی دستیافتند. واژه های کلیدی: بازگشت ادبی، نئوکلاسیسیسم، انحطاط ادبی، نوزایی