فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۳٬۴۳۵ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
221 - 254
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و مقایسه سیمای زن در اشعار دو شاعر بزرگ، نظامی و سعدی ، از دیدگاه نقد سیمای زن می پردازد. این دیدگاه ها در مورد مدح و ذم ها درباره زن جایگاه بارزی پیدا می کند. در جستار حاضر تلاش بر آن است تا با بررسی صفات زن در اشعار این دو شاعر به سیمای حقیقی زن در آن دوران پی ببریم و با اشاره به پاره ای از اشعار به دیدگاه حقیقی آن ها درباره زن عینیت بخشیم و نشان دهیم که در بسیاری از اوقات تنها تأثیر اوضاع اجتماعی نیست که موجب نگاه مردسالاری در نویسنده یا شاعر می شود، بلکه خصلت های فردی، خانوادگی، محیط و باورهای سنتی بسیار مؤثر است. در این مقاله ابتدا نکات مثبت سپس جنبه های منفی زنان مورد بررسی قرار گرفته است. در نقد شخصیت زنان در آثار نظامی و سعدی می توان گفت که شخصیت های اصلی زنان شامل مهین بانو، شیرین، مریم، شکر، نوشابه بردعی و ماریه قبطی می باشند و در آثار سعدی از زن خاصی نام برده نشده است.
بینامتنیت در مصیبت نامه ی عطار نیشابوری با عرفای قرن شش هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفته و به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد؛ به این سبب که در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیلی- توصیفی حکایات مصیبت نامه بر اساس نظریه بینامتنیت و معادل های آن در بلاغت اسلامی دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در آثار قرن ششم یافته شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها و اهداف دو نویسنده مطرح شده میان حکایات ارائه می گردد. بر اساس این بررسی دَه حکایت مصیبت نامه پیوند بینامتنی با آثار قرن شش دارند. در این سه حوزه یادشده، پنج مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار هستند که دو مورد آن از نوع «عقد»؛ دو مورد از نوع «اقتباس» و یک مورد از نوع «ترجمه» است. همچنین پنج مورد بینامتنیت تعمدی- پنهان یافت شده است .
عنصر شخصیّت در رمان های «رجال فی الشّمس» اثر غسّان کنفانی و «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر (با تکیه بر نظریه فیلیپ هامون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
113 - 139
حوزه های تخصصی:
فیلیپ هامون، نظریه پرداز و نشانه شناس معاصر فرانسوی، از جمله صاحب نظرانی است که از زاویه دید جدیدی به عنصر شخصیّت نگریسته است. نظریه او به دلیل دربرگرفتن آراء نظریه پردازان پیشین، می تواند به شناخت چیستی، مفاهیم و دلالت هایی که در پس شخصیّت ها نهفته است بپردازد. این نظریه یکی از نظریه های جامع و دقیق پیرامون عنصر شخصیّت است. با عنایت به اینکه شخصیّت ها در رمان های «رجال فی الشّمس» اثر غسّان کنفانی و «خشم و هیاهو» اثر ویلیام فاکنر نقش بسیار برجسته ای ایفا می کنند، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی عنصر شخصیّت را در دو رمان مذکور براساس نظریه فیلیپ هامون از حیث؛ انواع شخصیّت، سطوح توصیف شخصیّت، مدلول شخصیّت و دال شخصیّت، مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که کنفانی و فاکنر ضمن استفاده از شخصیّت های تاریخی، اجتماعی، اسطوره ای و مجازی به تمام شخصیّت ها فرصت نقش آفرینی داده اند. علی رغم اینکه روایت در بخش های زیادی از دو رمان بر اساس تکنیک جریان سیّال ذهن است، ولی حضور دو نویسنده در مواردی چون بیان جزئیات، بیان افکار شخصیّت ها، توصیف صحنه ها و... مشهود است. از سوی دیگر، پرسش های مطرح شده در رمان توسط راوی، بیانگر در نظر گرفتن جایگاهی برای خواننده است. این دو نویسنده توانسته اند اسامی، اوصاف و القاب شخصیّت ها را با کارکرد داستانی خود هماهنگ و هم سو سازند و با توصیف ابعاد گوناگون شخصیّت ها خواننده را در مقابل تصویری تمام نما از آنان قرار دهند.
ازدواجیه التجربتین المختلفتین؛ لمدینه الدیستوبیه فی تجربه "یاسین طه حافظ" الرومانسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزه های تخصصی:
ینتمی شعر "یاسین طه حافظ" إلی شعر طائفه من الشعراء الذین مزجوا فی أشعارهم بین تجربه الحبّ الرومانسی وتجربه المکان فی بعده العام الخارج عن الإطار الرومانسی المرتبط بحالات الحب والاشتیاق أو البعد والافتراق. تکون التجربه الرومانسیه فی هذا النمط من الأشعار فریده فی نوعها بحیث تسرد قصه الحب المرتبطه بالمجتمع الفاسد والمدینه الفاسده أی یسرد الشاعر من خلال أشعاره الرومانسیه الحالات الفاسده الغیر مرغوبه فیها للمدینه والمکان. یحاول هذا البحث عبر المنهج الوصفی _ التحلیلی دراسه هذا الملمح الشعری الجدید فی أشعار" یاسین طه حافظ" والهدف المرجو هو الکشف والإبانه عن التمظهر الواسع لهذا الدمج الشعری الإبداعی بین الدیستوبیا وتجربه الحب الرومانسیه وتشیر النتائج إلی أن شعر "طه حافظ یاسین" یمثّل شعراً ذی البعدین فی ارتباطه بالمکان وتجربه الحب الرومانسی الذی یحکی قصه حبّ الشاعر لعشیقته فاطمه رمزاً أو حقیقهً. فعمد الشاعر فی أشعاره علی تجسید الحالات الفاسده وغیر المرغوبه للمکان الذی یعیش فیه والذی یختلف ویکون فی مفارقه کامله مع صفاء الحب وبراءته ولا یمکن للإنسان المعاصر أن یمتلک تجربه الحب الرومانسی الخالص فی مثل هذه المدینه. فالمدینه والمکان اللذان یخوض فیهما الشاعر لا یحملان البعد المنشود المثالی فالمدینه فقدت فی شعر الشاعر بعدها المثالی ولایشمُّ منها رائحه الصفاء والبراءه ولا تکون المدینه المعاصره حاضنه للحب البرئ مادامت علی نقیض مع الحب الطاهر نتیجه الحاله السلبیه وهیمنه الوجه المادی والنزعه الجسدیه و زوال الحرکه والفکر فی المدینه الدیستوبیه.
بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر باستانی ایرانی و ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرستش الهه مادر از عمیق ترین باورها در اندیشه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بشری است. تمدن های کهنی چون ایرانیان و ترکان نیز از دیرباز آیین مادرخدایی داشته و هنوز هم در فرهنگ این اقوام باورها و رسوم مرتبط با این اسطوره، باقی است؛ بر این اساس و با توجه به پیشینه کهن این اسطوره در میان اقوام ایرانی و اقوام ترک و قرابت پیشینه فرهنگی و تاریخی ایرانیان و ترکان، بررسی تطبیقی اساطیر آن ها، اطلاعات بسیاری از تاریخ و فرهنگ هر دو ملت به دست می دهد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی الهه مادر در اساطیر ایرانی و اساطیر ترک و پرسش اصلی این است که چه رابطه ای بین الهه مادر در اساطیر ایرانی و ترک وجود دارد؟ روش این پژوهش تطبیقی-تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رقم تفاوت هایی که در برخی وجوه منتسب به الهه های مادر ایرانی و ترک در اساطیر این دو ملت ذکر گردیده، شباهت های مهم بسیاری بین مفهوم و کارکرد این اسطوره در میان ایرانیان و ترکان وجود دارد.
«بررسی مقایسه ای دعا از منظر مولانا و کاترین پاندر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
285 - 310
حوزه های تخصصی:
«دعا» به معنی طلب و درخواست کردن است. براساس نظریات معنویان جهان، «دعا» به عنوان یکی از بهترین راه های ارتباط با خدا و از برترین عبادات معرفی شده است. از آنجا که «دعا» در بهداشت روانی افراد مؤثر است، پژوهش ها و مطالعات مقایسه ای در این حوزه از ضروریات معرفتی به شمار می آید و در ایجاد آرامش روحی و روانی افراد به صورت کاربردی مطرح می شود که یکی از نتایج آن، کاهش اضطراب و نزاع در جامعه است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه «دعا» از منظر مولانا و کاترین پاندر پرداخته است تا با بررسی مقایسه ای قدرت دعا از منظر مولانا در کتاب مثنوی معنوی به عنوان نماینده عرفان اسلامی با نظرات کاترین پاندر در کتاب قدرت دعا به عنوان نماینده عرفان مسیحی، درخصوص شباهت ها و تفاوت های اندیشگانی این دو عارف به نتیجه ای پایدار دست یابد. بررسی های بعمل آمده نشان داد که پاندر و مولانا از جهات بسیاری همچون لزوم اخلاص و موهبت الهی بودن دعا با یکدیگر اشتراک دارند اما مهم ترین اختلاف نظر آن ها در ماهیت دعاست زیرا توجه مولانا در دعا به امور معنوی و توجه پاندر به امور مادی است.
صور السّخریه الکاریکاتیریّه عند أبی دلامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
97 - 115
حوزه های تخصصی:
إنّ الصور البصریّه لها قیمه کبیره فی المشاهد الشعریّه. الصوره الکاریکاتیریّه هی صوره بصریّه تستهدف نقد المجتمع عبر تشویه للصوره الموجوده للواقع وتضخیم عیوبه لکی تهاجم بطریقه غیر مباشره علی الواقع الذی غیر قادر علی تلبیه متطلبات المجتمع واحتیاجاته. لهذا، یعدّ الکاریکاتیر من أهمّ وسائل التعبیر وأکثرها قوه علی التأثیر والنفاذ فی ذهن المتلّقی. وبما أنّ الصور الکاریکاتیریّه تبطن عادهً السخریه المریره اللاذعه، کانت نتیجه هذا المزج المتشابک لوناً بدیعاً فی الشعر یسمّی السّخریه الکاریکاتیریّه. فالسّخریه الکاریکاتیریّه هی نسج فنیّ مبتکر یجمع الجدّ والفکاهه بطریقهٍ بارعهٍ حیث یختلط الجدّ والفکاهه اختلاطاً یزیل الفواصل بینهما هادفهً إلی دفع النّاس لیصیبوا کبد الحقیقه عبر تصویر إعوجاج الحیاه وتضخیمه. فهذا اللون من البیان، یفرض صوراً جدیده بارعه فی البنیه الشعریّه تتضاعف حاجتنا الماسّه إلی دراسته. وبما أنّ أبا دلامه، الشاعر العبّاسی الشهیر، مشهور فی المحافل بشاعر السخریّه الکاریکاتیریّه، فهذه الدراسه، معتمده علی المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ فی عرض الماده ونقدها، تهدف إلی إبراز صور السّخریه الکاریکاتیریّه، من خلال أشعار أبی دلامه. وأخیراً وصل البحث إلی أنّ السخریه الکاریکاتیریّه تشکّل خصوصیه متفرده لأشعار أبی دلامه. فأصبح هذا النمط، فی شعره، إلی جانب الفکاهه والظرف، آلیهً دفاعیّهً یستغلّها الشاعر لمواجهه النقائض الاجتماعیّه الموجوده فی المجتمع ومحاربه اعواجها ومکافحه سلبیاتها حتّی ولو تجاوز الخطوط الحمراء فی بعض الأحیان.
واکاوی تطبیقی آثار زویا پیرزاد و الف شفق از دیدگاه نقد فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر ملّتی از یک سو، آینه تمام نمای افکار و اندیشه های حاکم بر آن جامعه و از سویی دیگر، منعکس کننده بینشِ اقلیتِ آن ملّت است. از این رو، در گستره ادبیات ملل، رمان به عنوان یکی از انواع ادبی، به نویسنده این امکان را می دهد تا بتواند آرا و ایده های خود را با احساسات درونی هماهنگ کرده و در نهایت به خواننده منتقل کند. در میان رمان نویسان مطرح ادبیات جهان، نویسندگانی هستند که در سبک، اندیشه و ایده، شباهت ها و ویژگی های مشترکی دارند. هرچند که تعداد این وجوه اشتراک اندک باشد. در جستار پیش رو، سعی شده است تا پس از تبیین اصول شاخص های نقد فمینیستی، آثار دو نویسنده زن -یکی از ایران و دیگری از ترکیه- از دیدگاه نقد فمینیستی مورد واکاوی و مقایسه قرار گیرد. زویا پیرزاد در بین نویسندگان زن ایرانی و الف شفق از میان نویسندگان زن ترکیه دو رمان نویسی هستند که به نظر می رسد هر دو به نقش و جایگاه زنان در آثار خود ارزش و اهمیت ویژه ای داده اند. از رهگذار این مسئله، در این مقاله، می توان پی برد که رویکرد و نگاه دو نویسنده، نسبت به شاخص های نقد فمینیستی چگونه است. ازین رو، در پژوهش پیش رو، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با بهره گیری از روش استقرایی مبتنی بر توصیف و تحلیل، ضمن آشنایی با نظرات منتقدان دیگر درباره آثار این دو نویسنده بزرگ، به تحلیل آثار آنان پرداخته ایم.
نقد اجتماعی «همسایه ها» و مقایسه آن با نظریه لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
35 - 65
حوزه های تخصصی:
دوره حکومت محمدرضا پهلوی میزان فروش نفت به کشورهای دیگر افزایش پیدا می کند و شرایط مالی کشور به نسبت قبل بهتر می شود و به تبع آن خرید کاغذ، نشر کتاب و... افزایش می یابد. از سویی سختگیری و سانسور به نسبت دوره رضاشاه کم تر است. از این رو در دوره حکومت پهلوی دوم داستان نویسی رواج بیش تری دارد و نویسندگان متأثر از شرایط جامعه دست به خلق داستان هایی می زنند که شرایط جامعه و حوادث تاریخی آن دوره را بیان می کند. یکی از این داستان ها، «همسایه ها» است که اوضاع جنوب ایران در زمان ملی شدن نفت را بیان می کند. در این کتاب، شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن دوره، زندگی مردم و افکار و اندیشه و آرزوها و مشکلات آن ها، فقر مالی و فرهنگی و حتی لایه های پنهان زندگی و فکر انسان ها بیان می شود و به صورت غیر مستقیم به نقش حزب توده در ایجاد این نهضت سیاسی اشاره شده است.
تحلیل تطبیقی شرم در دو منظومه ویس و رامین و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
107 - 125
حوزه های تخصصی:
شخصیت های یک منظومه غنایی، تصویرگر عواطف بشری هستند که از درون فرد و جامعه سرچشمه می گیرند. حس شرم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر احساسی در فرهنگ ایرانی و نیز روابط عاشقانه، همواره مطرح بوده است. انعکاس این درونمایه منجر به شکل گیری انواع شرم می شود که هر یک واکنش های گوناگونی را نیز در پی دارند. در این پژوهش با بررسی تطبیقی دو منظومه «ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»، در دو محدوده زمانی متفاوت(پیش از اسلام و پس از اسلام)، روابط عاشقانه مورد کاوش قرار گرفته و ضمن تحلیل مفهومی بازتاب شرم و انتخاب کلیدواژه هایی به مقایسه دو منظومه پرداخته شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که نوع شرم در این دو منظومه متفاوت است و ضمن داشتن بافتار متفاوت، در عملکرد میان عاشق و معشوق نیز به گونه ای متفاوت پدیدار می گردد که به دقت مورد بررسی قرار گرفت.
تطبیق تیپ شناسی شخصیت های داستانی هدایت و داستایفسکی با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
79 - 107
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تیپ شناسی شخصیت های داستانی هدایت و داستایفسکی با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «اینه گرام» است؛ که عبارت اند از: تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفاجو و وفاخو، خوشگذران، رئیس و میانجی؛ و هر کدام دارای ویژگی های خاصی می باشند. در این نوشتار، پنج داستان هدایت و یک رمان داستایفسکی بررسی می گردد. نظریه اینه گرام ساختاری است که به بررسی نُه شخصیت اصلی انسان و روابط پیچیده درون آن می پردازد. این روش که از سوی پژوهشگران و روان شناسان آمریکایی مورد مطالعه و بررسی علمی و تجربی واقع شده است، ساختاری است که آن را پژوهشگری یونانی- روسی به نام ایوانویچ گوردجیف ترسیم کرده است و نتیجه پژوهش های او درباره فرهنگ، ادیان و فلسفه های اسطوره ای عرفانی است. روش پژوهش، توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است.
جلوه کار و کوشش از نگاه حکیم سنایی، حکیم انوری و خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
239 - 261
حوزه های تخصصی:
کنکاش در اعماق ادبیات کهن ایران، به عنوان یک سند مهم تاریخی، موجب آشنایی بیش تر ما با گذشته اجتماعی خویش می شود؛ کار و تلاش برای استمرار حیات و رفع نیازهای خویشتن و همنوعان به عنوان یک ضرورت از گذشته تا به امروز بوده است. وجود ضرب المثل های فراوان در خصوص کار و تلاش نشان دهنده اهمیت آن نزد بزرگان و دقت مردمان در گسترش فرهنگ کار می باشد. به عنوان فرهنگ ادب عامه و نگاه جامعه شناختی با مراجعه به دیوان سنایی ، انوری و خاقانی ، به عنوان سردمداران نقد اجتماعی، می بینیم که سنایی پس از دوران تحول، به نقد جامعه و به ویژه مشاغل پرداخته و با شجاعتی کم نظیر از نقد شاه تا گدا پروا ندارد و مخالف سرسخت بیکاری است. انوری تعدد و تنوع مشاغل را لازمه کار اجتماعی دانسته و با توجه به زبان و بیان ساده و نزدیک به گفتارش، امثال و حکم بسیاری در خصوص کار از او به جا مانده است.
بررسی تطبیقی احوال مسندالیه در ادبیات فروغ و اخوان با تأکید بر تولدی دیگر و زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
105 - 135
حوزه های تخصصی:
در زمینه زیبایی شناسی آثار ادبی، پژوهش های زیادی انجام گرفته اما از دریچه علم معانی کم تر به این آثار نگریسته شده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تطبیقی و بر پایه منابع کتابخانه ای، اغراض ثانوی در کاربرد بلاغی حالات مسندالیه در ذکر یا حذف، معرفه یا نکره، تقدیم یا تأخیر و معطوف، صفت و مقید بودن بر اساس کتب علوم بلاغی تجزیه و تحلیل شده است. تجزیه و تحلیل «تولدی دیگر» و «زمستان» نشان می دهد که ذکر مسندالیه بیش از حذف آن مورد توجه فروغ و اخوان بوده و به نظر می رسد هدف ایشان در هر دو حالت حذف یا ذکر، اغلب ابلاغ محتوا در کم ترین زمان با بیش ترین تأکید بوده است و در تقدیم و تأخیر مسندالیه، تقدیم مسندالیه، بیش از تأخیر مورد توجه است و ایشان از تقدیم و تأخیر مسندالیه برای اهداف «قرار دادن مسندالیه در ذهن مخاطب» و بیان «درد و اندوه» بهره برده اند. فروغ و اخوان برای تأکید بیش تر، مسندالیه را با افزودن به یک اسم، ضمیر یا صفت، معرفه می کنند و از مسندالیه نکره کم تر از مسندالیه معرفه بهره برده اند.
بحث مقارن بین القصتین «سی و نه و یک اسیر» و«کان یومذاک طفلاً» من منظور الشخصیه والبیئه القصصیه (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
103 - 125
حوزه های تخصصی:
إنّ أدب المقاومه هو التعبیر من خلال اللغه، الّتی استحالت نصًّا ومنصهً للدفاع عن الوطن والإنسان فی معرکته مع الآخر المعتدی، ومن مقوّمات هذا النوع الأدبی، الشخصیه والبیئه القصصیه، التین تمثّلان بدورهما الإنسان والأرض. تسرد القصتان «سی و نه و یک اسیر» للکاتب الإیرانی حبیب أحمدزاده و«کان یومذاک طفلاً» للکاتب الفلسطینی غسّان کنفانی، موضوعاً واحداً، من منظور ثقافتین مختلفتین؛ وتصوّران شجاعه المراهقین الإیرانیین والفلسطینیین وبطولتهم، عند مواجهه العدوان العراقی والإسرائیلی، لتُدلیا بدلوهما فی الرفع بمستوی حماس الشعبین فی مقاومتهما ضد المعتدی والمحتلّ. تهتمّ هذه المقاله باعتماد منهج الدراسات الوصفی – التحلیلی، بتحلیل الشخصیه الروائیه والبیئه القصصیه، فی هاتین القصتین، من منظور مدرسه الواقعیه، کما تتطرّق إلی القواسم المشترکه والفوارق بینهما. والداعی إلی اختیارهما، اعتمادهما علی أسالیب مماثله فی تصویر الفکره والمغزی، وعدم تسمیه البطل، وتواجد الحافله فی کلتا القصتین، کما دعا إلیه، اعتماد الکاتبین علی المنهجین المباشر وغیر المباشر فی خلق الشخصیه، واهتمامهما بعنصر البیئه؛ إلا أنّ هناک ما یمیّزهما عن بعض، وهو منهج الکاتبین فی رسم الشخصیه والبیئه القصصیه.
«نفثه المصدور» در آیینه ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
19 - 35
حوزه های تخصصی:
کتاب نفثه المصدور، تألیف شهاب الدین محمّد زیدری نسوی از آثار تاریخی- ادبی ارزشمند قرن هفتم است؛ این کتاب به دلیل برخورداری از ویژگی های سبکی دوره خود، دارای نثری مصنوع و فنّی است که ضمن برخورداری از صنایع لفظی و معنوی کلام، استشهاد به آیات، احادیث، مثل ها و شعرهای عربی نیز در آن به فراوانی صورت گرفته است. نویسنده برای آشکار ساختن مهارت خود در به کارگیری زبان عربی، با شگردهای مختلفی از شعر ها و عبارت های عربی در لابه لای نثر فارسی استفاده کرده است؛ این پژوهش بر آن است تا تأثیرگذاری زبان و ادب عرب را برنفثه المصدور با دیدی سبک شناسانه نشان دهد و چگونگی پیوند لفظی و معنوی شعرها و عبارت های عربی را با نثر فارسی نشان دهد و اینکه شواهد عربی چگونه توانسته اند باعث پیوستگی کلام فارسی شوند و با چه کیفیّتی این ارتباط برقرار شده است. نتایج این پژوهش توصیفی- تحلیلی به خوبی چگونگی تأثیرپذیری کتاب نفثه المصدور از زبان و ادب عرب را نمایان ساخته و نشان می دهد که شعرها و عبارت های عربی از سویی می توانند به عنوان بخشی از کلام در جمله، جایگاه دستوری چون: نهاد، مفعول، مسند، متمم، قید، مضاف الیه و... اخذ کنند یا از حیث زیبایی شناسی در قالب آرایه های ادبی و کاربردهای بلاغی – هنری مانند : تشبیه، تمثیل،کنایه، مناظره و ایهام جلوه گری کنند. از سوی دیگر، شواهد عربی به خوبی توانسته اند ارتباطی معنایی با نثر فارسی به روش های مختلفی چون؛ تتمیم، تأکید، تنظیر ،توصیف، ملخّص و حلّ معانی برقرار کنند.
دراسه مقارنه لإستراتیجیه العنونه ودلالاتها فی أشعار سبیده کاشانی وسمیه عصام وادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
65 - 83
حوزه های تخصصی:
نظرًا لما یشتمل العنوان ضمن الإنتاجات الأدبیه علی المعانی والمضامین الجمالیه والمعنویه وما یؤدّی من دور مهم فی لفت النظر للمتلقی، یتمتع بمکانه مرموقه وبارزه؛ فهو صوره أخری للشاعر، إذ یعدّ جزءًا من حالته النفسیه والروحیه الّتی تیسّر للقارئ فهم القصیده وتنیر له دربه. یستهدف البحث دراسه إستراتیجیه العنونه فی شعر «سپیده کاشانی» و «سمیه عصام وادی» بوصفهما من شاعرات المقاومه فی إیران وفلسطین. تمّ إعداد هذا البحث وفق المنهج الوصفی- التحلیلی معتمدًا علی المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن. أخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعرتین حاولتا عبر توظیف تقنیه العنونه فی شعرهما التعبیر عن الثوره والمقاومه تجاه العدوّ المحتلّ من جانب، وإضفاء ضرب من ضروب الجمالیه والإبداع علی منجزهما الشعری من جانب آخر، إذ حاولت الشاعرتان عبر العنونه تسهیل الطرق أمام القارئ للحصول علی طریقه بنائها وفکّ شفراتها وإقامه الصله بین العنوان ومضمون القصیده للولوج إلی العمل الإبداعی حیث تتمتّع هذه العملیه عندهما بوظائف دلالیه متنوعه تضیء ظلمه النصّ وتستفزّ المتلقّی لیحصل علی التجارب الشعریه والشعوریه والجمالیه لدیهما. ومن هذا المنطلق نجد أنّ العنوان انصهر فی بوتقه النص الأدبی علی المستوی العام والخاصّ لیتّجه نحو فکره مرکزیه ومحوریه وهی مواصله خطّه الصمود والمثابره.
درخشش زبان و واژگان فارسی در شعر أعشی أکبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
385 - 400
حوزه های تخصصی:
ایران و پادشاهان فارس چون یکی از تمدن های باستان و قدیم کره خاکی به حساب می آیند، توانسته اند نظر ملت های مختلف از جمله أعراب را به خود جلب نمایند و اعشی اکبر که شیفته این تمدن و رفتار فارس ها شده بود با رفت و آمد و مدح و وصف پادشاهان و بزرگان ایرانی چون کسری انوشیروان و شاهپور ، جای خود را در دستگاه حکومتی و دربار فارس ها باز کرد و شعرش سرشار از واژه های فارسی شد که وی از فارس ها به عاریت گرفت و نحوه نگارش و انشاء آن الفاظ هم عیناً مانند همانی بود که در میان فارس ها متداول بود. این تحقیق که در نوبه خود یکی از مقالات خاص در حوزه ادبیات تطبیقی و آن هم تطبیق در میان دو زبان فارسی و عربی، بر آن است تا با ذکر واژگان فارسی در میان ابیات شعری به جای مانده از اعشی ، آن ها را بیان و درخشش زبان فارسی را در دیگر زبان ها مخصوصاً زبان عربی نشان دهد.
جوشش هفت چشمه اثر ویلیام جونز انگلیسی در زیر هفت گنبد نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با نگرشی تطبیقی، اثرپذیری هفت چشمه ویلیام جونز را از هفت گنبد نظامی مورد بررسی قرار داده است. هفت پیکر، یکی از آثار غنایی نظامی است که تحّول روحی بهرام گور را به صورت نمادین روایت کرده که هفت شهدخت از هفت کشور را که نماد فرهنگ سرزمین خود بودند در هفت کاخ سکونت داده هر شب با شنیدن قصّه ای از آنها به بادهگساری می پرداخت. شب نشینی های شاه از شنبه با شاهدخت گنبد سیاه آغاز گردید و آدینه در گنبد سپید که مربوط به «دُرستی» شاهدخت ایرانی بود پایان پذیرفت. دُرسَتی با داستانی که محور آن پیروی از فرهنگ ایرانی و خردورزی بود شاه رااز نظر روحی متحوّل کرد و به جاودانگی رساند. ویلیام جونز ضمن علاقه و آشنایی با فرهنگ و ادب فارسی، منظومه ی هفت چشمه را برمبنای داستان های هفت پیکر نظامی پدید آورد. وی که از نفوذ و تأثیر عدد هفت در شوون مختلف اقوام و کاربرد آن در افسانه های شرقی آگاه بود به تقلید از نظامی بنیاد هفت چشمه را بر عدد هفت نهاد که از دیدگاه شکل شناسی با هفت پیکر مطابقت دارد.این پژوهش به روش تحلیلی و کتابخانه ای، همانندی ها و تفاوت های دو منظومه را مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه رسیده که شاه جوان منظومه جونز نیز سرانجام در برخورد با حوری اسطوره ای متحول شد و با پالوده شدن جسم و روح به جاودانگی رسید. هفت چشمه از نظر ساختار و محتوا چون جویبارانی از ساحت های هفت کاخ نظامی جریان یافته و آرام آرام به اقیانوس شعر و ادب فارسی پیوسته است.
بررسی گفتمان روایی داستان «پادشاه و کنیزک» در مثنوی مولوی بر اساس نظریه ریخت شناسی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
505 - 529
حوزه های تخصصی:
حکایت و قصه، گونه ای از اشکال روایی است که بین مردم سینه به سینه نقل شده اند. در این میان حکایت های «مثنوی» دریایی بیکران از تجربه های ناب بشری است. در پژوهش حاضر، کاربرد دیدگاه پراپ در داستان «پادشاه و کنیزک» مورد بررسی قرار می گیرد تا شیوه ارائه حکایت ها و تفاوت ها و شباهت های آن ها با روایت های معمول معلوم گردد. تحلیل داستان «پادشاه و کنیزک» و قابلیت تطبیق این روایت با الگوی پراپ است. این روایت یک روایت دوحرکتی شامل 21 خویشکاری است. حرکت اول 16 خویشکاری دارد که با شرارت آغاز و با پیروزی پایان می یابد. حرکت دوم شامل پنج خویشکاری است که با نیاز کنیزک شروع و با وصال پایان می پذیرد. خویشکاری نیاز با سه بار تکرار، بالاترین بسامد را داشته و پس از آن خویشکاری های میانجیگری، اقدام یاریگر و خبردهی دوبار تکرار شده اند. یافته های این نوشتار گویای این است که با اندک جابه جایی در خویشکاری ها و حذف برخی دیگر می توان نظریه پراپ را در مورد داستان های «مثنوی» بسط داد.
ملامح مابعد الحداثه فی الروایه العربیه المعاصره؛ "فرسان وکهنه" لمنذر قبانی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
61 - 84
حوزه های تخصصی:
تعدُّ مابعدالحداثه من أهمّ القضایا التی أثارت البحث والجدل فی عالم النقد الأدبی وهذا قد یکون بسبب ماهیتها التی تحکی عن التعقید والالتباس واللاانسجام والتفکک والتشظی فی جانب شمولها لکثیر من العلوم الإنسانیه والأدبیه. فهذه النظریه تحکی عن الاضطراب والتشویش، عدم الوحده واللاانسجام، اللاعقلانیه والتخیل ونسبیه الحقیقه؛ فنواجه کثیرا من المنظّرین المعاصرین الذین تطرّقوا إلی مفهوم مابعدالحداثه من خلال نظریات شتی. فمن هذا المنطلق قد رمت هذه المقاله وعلی أساس المنهج الوصفی التحلیلی إلی استقصاء ملامح مابعدالحداثه فی روایه "فرسان وکهنه" للکاتب السعودی "منذر القبانی". فمن هذه الملامح یمکن الإشاره إلی التشتت الزمکانی (الزمان والمکان) فی الروایه، وصیاغه الروایه علی أساس حبکه منفکه غیر متماسکه وأیضاً تداخل النص بالنصوص الأخری العلمیه والدینیه والتاریخیه التی تحکی عن عدم انسجام ووحده النص وحضور شخصیات خیالیه جنباً إلی جنب الشخصیات الحقیقیه فی الروایه وفی النهایه من أهم ما وصل الیه المقال فی هذا الصدد یمکن الإشاره إلی: عدم التمایز بین عالم أو عوالم الخیال وبین عالم الواقع من وجهه بطل القصه أو القارئ، توظیف الروایه شخصیاتٍ خیالیهً بجانب شخصیات واقعیه تاریخیه، حضور شخصیات حقیقیه فی الروایه خرجوا من واقعهم الذی نعرف عنهم، التشتت الزمکانی (الزمان المکان) فی الروایه؛ مع أن هذه الروایه لا تُعدُّ روایهً مابعدحداثیه بحته، ولکن الغلبه فیها لصالح مابعدالحداثه مقابل السمات الحداثیه فیها.