فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۶۸۷ مورد.
حوزه ضرب المثلها و گفتگوی فرهنگ ها
حوزه های تخصصی:
کلاغ در هزارتوی فرهنگ عامه
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی: فرهنگ عامه اردکان
حوزه های تخصصی:
تاملی در باره مثل «زیره به کرمان بردن» و معادل های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیره را من سوی کرمان آورم گر به پیش تو دل و جان آورم (مثنوی، دفتر اول، بیت 3195) درآمد: زیره به کرمان بردن یکی از رایج ترین مثل های فارسی است. این مثل، نه تنها در گفتگوهای عوام، که در سخنان و نوشته های خواص نیز کرارا می آید. معادل های بسیاری برای آن در زبان فارسی و فرهنگ مردم (فولکلور) ایران وجود دارد، که شاعران و سخنوران آنها را به کار برده اند و نشانه بارز غنای حیرت آور زبان فارسی است. با یک برآورد مقدماتی، بیش از پنجاه مثل با مضمونی مشابه و برابر با آن احصا شده است (? دهخدا، ج 2، ص 706، 934، 935، 1147؛ ج 3، ص 205 و در جاهای دیگر) و، حال آن که، شمار امثال معادل آن در زبان عربی هفت (همو، ص 935) و در زبان های اروپایی عموما یکی دوتاست. در این مقاله، تلاش می کنیم معادل های متعددی را که، از دیرباز، برای این مثل در زبان فارسی متداول شده است، همراه با شواهد منثور و منظوم و نیز معادل های عربی و اروپائی آنها، ارائه کنیم، اما پیش از آن، جا دارد که به بررسی معنای خود مثل و موارد کاربرد آن بپردازیم. مثل زیره به کرمان بردن، چه در تداول و چه در زبان خواص، به مفهوم کاری بیهوده و نامعقول به کار می رود. گاهی نیز، از روی شکسته نفسی گوینده، در بیان آن که سخنش در خور مخاطبان نیست و برای آنان تازگی ندارد ادا می شود. استنباط بیهودگی از فحوای این مثل کاملا طبیعی و منطقی است. وقتی کسی کالایی را به جایی برد که خود به تولید آن معروف باشد، کاری عبث و دور از اقتضای مقام کرده است. آن کالا، اگر هدیه باشد، برای گیرنده ارج و منزلتی ندارد و، اگر برای عرضه در بازار باشد، از آن سود که هیچ زیان هم به بار خواهد آمد. به کان خویش بسی بی بها بود گوهر به شهر خویش بسی بی قدر بود مردم (انوری) ...
خضر در باورهای عامه
حوزه های تخصصی:
امثال و حکم امام علی (ع) در راحة الصدور
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۶ و ۴۷
حوزه های تخصصی:
مرورى بر سابقة تفاؤل و تطیر و بازتاب آن در برخى تواریخ و متون ادب فارسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فال در لغت به معنى طالع، بخت، شگؤن، اختر، پیش بینى و عاقبت گویى آمده است. علم فال علمى که به وسیلهء آن برخى از حوادث آینده دانسته مى شود و این کار باگشودن قرآن کریم یا کتب بزرگان مانند دیوان حافظ و مثنوى مولوى و نظایر آن انجام مى پذیرد. استخاره نیز مانند فال به وسیلهء قرآن کریم و تسبیح صورت مى گیرد و در فرهنگ عر ب تفأل و تطیر سابقه اى کهن دارد. ایرانیان به فال نیک مرواو به فالی بد مرغوا مى گفتند. از انواع فال، فال قهوه، فال نخود، فال ورق و دیگر فالها در خور ذکر است. در برخى از منابع به سابقة تاریخى بعضى فالها اشاره گردیده که در این مقاله به نقل یکى دو مورد بسنده شده است.
هفت در قلمرو تمدن و فرهنگ بشری
حوزه های تخصصی:
بخش ادبیات: نوروز از زبان شاعران پارسی گوی
حوزه های تخصصی:
سرواده خوانی در ژاپن
هزار سال بزی!(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آداب رایج در میان ما ایرانیان درخواست دیر زیستی برای آشنایان و دوستان است. دعای خیر «صد سال زنده باشی» و «صد سال به این سال ها» در جشن های تولد و دیدارهای نوروزی گفته می شود. این دعا پیشینه ای کهن دارد. محمد بن جریر طبری (وفات: 310)، در تفسیر آیه 96 سوره بقره، جمله ای فارسی از صحابی معروف، ابن عباس (وفات: 68)، نقل می کند و می گوید که اعاجم [= ایرانیان] به یکدیگر می گویند: «زه هزار سال». میبدی نیز، در کشف الاسرار، همین روایت را بدون استناد به ابن عباس آورده است. ابن منظور نیز در لسان العرب نقل می کند که به پادشاهان عجم در مقام تحیت گویند: «زه هزار سال». گفته ابن عباس در پاره ای از منابع با تحریف و تصحیف نقل شده است؛ در تفسیر تبیان آمده است که قوم مجوس دوست می دارند هزار سال عمر کنند ... و یکدیگر را چنین دعا می کنند که: «هزار سال بده» که، در این عبارت، «بده» تصحیف «بزه» است. ماتریدی سمرقندی (وفات: 333)، در تفسیر خود، همین عبارت فارسی را، به صورت درست، «هزار سال بزه» آورده است.....